متون حدیثى اخلاقى امامیه در سده هشتم و نهم هجرى
آرشیو
چکیده
متن
یک. در یک رده بندى مرسوم, معارف دینى را به سه دسته آموزه هاى اعتقادى, احکام فقهى و مسائل اخلاقى تقسیم مى کنند. از سوى دیگر مى توان گفت که آیات و روایات به مثابه مواد و مصالحى هستند که نظام هاى اعتقادى, حقوقى , اقتصادى و اخلاقى اسلام با بهره گیرى از مواد یادشده استخراج مى شود. به نظر مى رسد دانشوران مسلمان در بخش عقائد و فقه بیشتر از بخش اخلاق کار کرده اند. دلیل این مدعا آنکه ما در دو حوزه عقائد و فقه, شاهد شکل گیرى نظام هاى منسجم هستیم. مثلا آیات و روایات فقهى در کتابى مانند شرایع الاسلام ساختارى نظام مند یافته و نظام فقه امامیه راعرضه کرده است. در حوزه کلام و عقائد امامیه نیز مى توان چنین متونى را شناسایى کرد. در حالى که در حوزه احادیث اخلاقى, کارى در خور انجام نگرفته است. نه مبانى و مبادى اخلاق دینى تنقیح شده و نه اساسا نظام اخلاقى مبتنى بر آموزه هاى دینى پدید آمده است. فقدان نظام در اخلاق دینى آفت ها و آسیب هایى را موجب گشته است.نمونه را جایگاه هر یک از آموزه هاى اخلاقى و نسبت آنها با یکدیگر دانسته نیست. ومهمتر آنکه احادیث اخلاقى امکان نقد وپالایش نیافته و سره و ناسره آن بازشناسى نشده است. به تعبیر دیگر احادیث فقهى با عرضه بر نظام فقهى ارزیابى مى شود. اما درباره احادیث اخلاقى چنین امکانى وجود ندارد .
دو. متون حدیثى اخلاقى متنوع بوده وبا نگرش ها و رویکردهاى گوناگون نگاشته شده است .توجه به رویکرد خاص هر نویسنده به احادیث اخلاقى در اعتبار سنجى کتاب وى ضرورى است. موضوع نوشتار حاضر معرفى متون حدیثى اخلاقى امامیه در سده هاى هشتم ونهم هجرى است. گفتنى است که آثار حدیثى این دوره به سبک هاى مختلف نگاشته شده واز اهمیت یکسان برخوردار نیستند. رویکرد غالب در این متون مانند ارشاد القلوب دیلمى و مصابیح القلوب شیعى سبزوارى, سبک واعظانه است. از ویژگى هاى این سبک آن است که نویسنده مصادر و اسانید احادیث را معرفى نمى کندو وجهه همت او ارشاد و موعظه خوانندگان و ترغیب ایشان به فضائل انسانى واخلاق والا و اعمال نیک و انذار و ترهیب نسبت به رفتارهاى ناشایست است. در این متون نویسنده در کنار نقل حدیث به یادکرد داستان هاى آموزنده و حکایات لطیف و اشعار نغز اهتمام مى ورزد تا خواننده را با شور واشتیاق فراوان با خود همراه سازد.
نکته دیگر آنکه شمار کتاب هاى حدیثى اخلاقى در این دوره در مقایسه با متون کلامى و فقهى اندک است.براى مثال علامه حلى در حالى که ده ها کتاب معتبر کلامى و فقهى نگاشته, تنها در بخشى از الرسالة السعدیة به احادیث اخلاقى مى پردازد .
1. ارشاد القلوب الى الصواب المنجى من عمل به من ألیم العقاب1
این کتاب اخلاقى, نوشته حسن بن ابوالحسن دیلمى, محدّث بزرگوار امامیه در قرن هشتم هجرى است.2
کتاب, معروف به ارشاد دیلمى واز مصادر بحارالانوار است. علامه مجلسى, با عبارت ( کتاب لطیف مشتمل على أخبار متینة غریبة) از آن یاد کرده است.3 شیخ حر عاملى نیز در یاد کرد منابع وسائل, ارشاد را از جمله کتاب هایى مى شمارد که نویسندگان آنها, به صحت آنها گواهى داده اند و قرائن بر ثبوت آنها بوده و به طور متواتر نقل شده یا صحّت انتساب آنها به نویسندگان بدون شک و تردید است.4 شیخ آقا بزرگ5 و نویسنده روضات الجنات6 نیز از آن یاد کرده اند. ارشاد القلوب شامل دو جلد است: جلد اول در مواعظ و نصایح و جلد دوم در فضائل و مناقب امیرمؤمنان (ع) . شیخ حر عاملى بر دو جلد بودن آن تصریح کرده است.7 برخى از کتاب شناسان با توجه به قرائنى مانند اختلاف مضمون8 و این که نویسنده در ابتداى کتاب گفته که کتابش داراى پنجاه و پنج باب در حکم و مواعظ است, وشمار این ابواب در جلد اول تمام مى شودو نیز به دلیل آن که در جلد دوم, شعرى از حافظ رجب برسى از عالمان سده نهم در مدح حضرت امیر(ع) آمده, در انتساب جلد دوم به او تردید کرده اند.9افزون بر اینها در جلد دوم مطلبى آمده که نشان مى دهد, نویسنده جزء دوم,معاصر علامه مجلسى یا متأخر از او بوده است. پس از نقل حدیثى از شیخ مفید آمده است:
(و ذکره المجلسى فی المجلّد التاسع من کتاب بحارالأنوار والسید البحرانى فی کتاب مدینة المعاجز بتغیر ما فمن أراد فلیراجعهما)10 . آیة اللّه نجفى مرعشى نیز بر آن هستند که جزء دوم از دیلمى نیست. ایشان در مقدمه اى که بر ترجمه جلد اوّل ارشاد نگاشته اند, آورده اند :
(… انصافاً کتابى است بسیار عزیز و عالیقدر و مشهور این است که دو جزء است. جزء اول در مواعظ و جزء دوم در مناقب. ولى نزد ما تقریباً ثابت است که جزء دوم از وى نیست. و هر کسى ملاحظه و تدبر کند, این معنى برایش واضح و هویدا خواهد شد)11 .
از قرائن بر صحت انتساب جزء دوم به دیلمى مى توان به موارد زیر اشاره کرد :
قرینه اول تصریح شیخ حر عاملى بر دو مجلد بودن کتاب است.12 شیخ آقا بزرگ نیز ضمن تصریح بر دو مجلد بودن کتاب به نسخ خطى آن اشاره مى کند و از جمله از نسخه اى در المکتبة الحسینیّة نجف یاد مى کند که دو جزء آن با دست خط یکسان نگاشته شده و به سال 1024 در تملک شیخ محمد صالح بن على قهپایى بوده است.13
قرینه دیگر آن که دیلمى در مقدمه کتاب تصریح کرده که کتاب خود را در پنجاه و پنج باب سامان داده است.14 در نسخه هاى مورد مراجعه (اعلمى, منشورات شریف الرضى, بوذر جمهرى (ترجمه )و مطبعة علمیه نجف) جلد اول شامل پنجاه و چهار باب بوده و جزء دوم به منزله باب پنجاه و پنجم کتاب مى باشد. چنان که در پایان جزء اول نیز آمده :
(تمّ الجزء الأول من کتاب ارشاد القلوب سنة 1398 هجریة ویلیه الجزء الثانی الباب الخامس والخمسون والأخیر وفیه فضائل الإمام علی(ع) ومناقبه وغزواته)15 .
درباره مضمون جزء دو نیز مى توان گفت که ذکر فضائل و مناقب امیرمؤمنان (ع) ـ خصوصاً به شکلى که دیلمى آورده ـ مى تواند نوعى پند و تذکر و یادآورى باشد. چرا که قصد او از این مباحث استدلال و احتجاج براى اثبات امامت و ولایت آن حضرت ـدر مقابل مخالفان ـ نیست; بلکه یادآورى فضائل و مناقب آن حضرت ـ براى شیعیان ـ است. این امر از عدم ذکر مصادر و اسانید و نیز استفاده نکردن از منابع روایى اهل سنّت پیداست. افزون بر آن که هدف کلّى نویسنده, ارشاد دل ها به صواب است و چه امر صوابى بالاتر از فضائل حضرت امیرمؤمنان (ع) 16 .
درباره ارجاع به بحارالأنوار و مدینة المعاجز که در متن جزء دوم آمده گفته شده که این امر ناشى از اشتباه ناشر بوده که از هامش نسخه خطى وارد متن شده است.17 در مواضع دیگر کتاب چنین ارجاع هایى دیده نمى شود و از تعبیر (بتغیر ما فمن أراده فلیراجعهما) پیداست که مطلب از حاشیه نویس است .
کتاب ارشاد القلوب بنا به نقل الذریعة, از سوى شرف الدین یحیى بحرانى شاگرد محقق کرکى, تلخیص شده است.18 نیز ابوالحسن شعرانى بر آن حاشیه زده است.19
برخى از نسخ خطى کتاب عبارتند از نسخه موجود در مکتبه حسینیه نجف که هر دو جزء با خط یکسان کتابت شده و به سال 1024 در تملک شیخ محمد صالح بن على قهپایى بوده است. نسخه دیگر متعلق به کتابخانه علامه حسن صدر الدین است که دست خط تملک شیخ حر عاملى بر آن است که به سال 1083 به پسرش محمد رضا بخشیده است.20
نشر تحقیقى این کتاب از سوى انتشارات اسوه, به سال 1375 ش با تحقیق و تصحیح آقاى سید هاشم میلانى انجام پذیرفته است. گفتنى است که ـ همچنان که محقق کتاب تذکر داده اند ـ در نسخه چاپ منشورات رضى, و نسخه چاپ مؤسسه اعلمى ـ احتمالاً بنا به ملاحظات سیاسى ـ باب آخر جزء دوم در صفات دشمنان امام على (ع) حذف شده است. نکته دیگر آن که در چاپ آقاى میلانى ـ بر خلاف سایر نسخ چاپى ـ جزء اوّل شامل پنجاه و پنج باب است. بدین ترتیب که باب پنجم نسخه هاى دیگر با عنوان (فى التخویف والترهیب ) در نسخه تحقیق ایشان ـ بر اساس نسخه خطى کتابخانه امام رضا(ع) در مشهد مقدس ـ زیر دو باب (فى التخویف والترهیب من کتاب اللّه جلّ جلاله) (وباب فى التخویف من الاثار) آمده است. بدین سان پنجاه و پنج بابى که نویسنده در مقدمه ذکر کرده, در جزء اوّل تمام گشته است.21
دو ترجمه فارسى از ارشاد القلوب ملاحظه شد: نخست ترجمه سید هدایت اللّه مسترحمى که با مقدمه آیة اللّه نجفى مرعشى از سوى انتشارات بوذرجمهرى (مصطفوى) منتشر شده و شامل ترجمه جزء اول کتاب است. ترجمه دوم از آقاى سید عباس طباطبایى است که نوزده باب نخست جزء اول را تقطیع کرده و ذیل هر قطعه ترجمه آن را آورده است.
این ترجمه از سوى دفتر انتشارات اسلامى منتشر شده است.
موضوع کتاب ارشاد القلوب, مواعظ و نصایح اخلاقى است.به لحاظ شیوه نگارش, گفتنى است که نویسنده, اسانید و منابع خود را ذکر نمى کند. او خود در مقدمه, ابتدا آیاتى پیرامون خوف و رجاء, تقوا و خشیت, انذار و تبشیر و سپس چند حدیث از حضرت رسول (ص) در باب موعظه و نصیحت مى آورد. آنگاه مى نویسد : (وفی أحادیثه (ص) من المواعظ والزواجر ما هو أبلغ من کل کلام مخلوق و أنا أذکر ان شاء اللّه من ذلک ما تیسّر ایراده بحذف الأسانید لشهرتها فى کتب اسانیدها, واتبع ذلک بکلام أهل بیته (ع), ومن تابعهم من الصالحین)22.
عناوین برخى از ابواب کتاب از این قرار است: ثواب موعظه و مصلحت در آن, زهد در دنیا, ذم دنیا, تخویف و ترهیب, در قرائت قرآن مجید, گریه از ترس خدا, جهاد در راه خدا, نکوهش حسد, ولایت براى خداى تعالى, دعا, برکت و فضل آن, توحید خداوند متعال . برخى از عناوین جلد دوم که در فضائل و مناقب حضرت امیر(ع) است, عبارتند از: فضائل آن حضرت, جهاد او, حدیث بساط و اصحاب کهف, خبر لوحى که نزد جابر بود, گفتگوى آن حضرت با رأس الیهود, سخن آن حضرت در سلونى قبل أن تفقدونى, احادیثى در فضائل اهل بیت (ع) .
روش نویسنده در کتاب به این صورت است که در هر بابى نخست آیات و سپس احادیث پیرامون آن را مطرح مى کند. گاه در خلال آیات و روایات, بیانى درباره مفهوم اخلاقى مورد بحث و اسباب و آثار آن مطرح مى کند,23 و در همه حال, سمت و سوى کلّى کتاب ترغیب و تشویق خواننده به امور مورد بحث است .
2. أعلام الدین فى صفات المؤمنین24
این کتاب نیز نگاشته دیلمى است .اعلام الدین از مصادر بحارالأنوار نیز مى باشد. شیخ حر عاملى در تدوین موسوعه وسائل الشیعه از آن بهره نبرده است. نویسنده مستدرکالوسائل به دلیل نداشتن نسخه کتاب, با واسطه بحار از آن نقل حدیث کرده است. نویسنده درباره انگیزه تألیف کتاب در مقدمه تأکید مى کند که به سبب گرفتار شدن در دار غربت و نبود مونس (و پناه بردن به تنهایى, خوف آن داشتم که آداب دینى و علوم علوى که فرا گرفته ام از یاد برود. از این روى این کتاب را پرداختم; لیکون لى تذکرة وعدة ولمن یقف علیه بعدی تبصرة وعبرة25 او دلیل عدم ذکر اسانید را به این شکل توضیح مى دهد :
(لم التزم ذکر سندها لشهرتها عند العلماء فى کتبها المصنّفة المرویّة عن مشایخنا رحمهم اللّه تعالى وأحلت فی ذلک على کتبهم وأسانیدهم الاّ ما شذّ منّی من ذلک فلم أذکر الاّ فصّ القول)26 .
از نسخه هاى خطى کتاب أعلام الدین مى توان به نسخه نفیس کتابخانه سید محمد بن سید صادق اعرجى به خط شیخ حمزه بن شیخ محمد حلّى اشاره کرد که کتابت آن به سال 1085 به پایان رسیده است.27
نسخه دیگر, نسخه کتابخانه آستان قدس رضوى (به شماره 38) است که احتمالاً در زمان حیات مؤلف نگارش شده است.28 چاپ تحقیقى کتاب براساس همین نسخه از سوى مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث انجام یافته است .29 موضوع این کتاب نیز مانند ارشاد القلوب نصایح و مواعظ و وصایاى اعتقادى و اخلاقى است. عناوین برخى از فصول آن عبارتند از:
دلیل بر حدوث انسان و اثبات محدِث او( ص 35) , خطبه حضرت امیر(ع) در توحید (ص 59) , کلام امام رضا(ع) در توحید (ص 69) خطبه بدون الف امام على (ع) در توحید (ص 73), صفت مؤمن (ص 118), صفت شیعه (ص 133 و ص 137), در ذکر غنى و فقر(ص 159), در ذم دنیا (173), حدیث سلسلة الذهب (ص 214), حدیث اسماء حسنى (ص 349), فضائل قرائت سور قرآن (388 ـ 369), ثواب برخى اذکار شریفه (ص 394), ثواب عیادت مریض (ص 339), عقوبت شاهد زور (ص 402) .
برخى از ویژگى هاى کتاب أعلام الدین از این قرار است30 :
1. نویسنده کتاب البرهان على ثبوت الایمان را که کتابى کلامى از شیخ تقى الدین أبى صلاح حلبى شاگرد سید مرتضى است در کتاب خود درج کرده است.31 و نیز اربعین ودعانى را که شامل چهل حدیث از پیامبر اکرم (ص) به روایت ابن ودعان موصلى است, در آن آورده است.32
2. نویسنده برخى از خطبه هاى حضرت امیر(ع) را در هم مندمج کرده که گویى خطبه واحدى است.33 نیز در نقل برخى متون روایى از کتاب هاى ثواب الأعمال و المؤمن, دو یا چند حدیث را تلفیق کرده که به صورت حدیث واحد از راوى واحد در آمده و موجب اختلاط اسانید و روایات گشته است.34 در تحقیق کتاب, به موارد یاد شده ـ در مواضع خود ـ تذکر داده اند. نویسنده در ص 346 کتاب مى گوید که چهل حدیث از کتاب خصال با حذف اسانید ذکر مى کند. محققین کتاب در پاورقى توضیح داده اند که تمامى این احادیث از خصال نبوده و از دیگر آثار شیخ صدوق نیز نقل شده و افزون بر چهل حدیث است.35
3. متونى طولانى ـ در مواردى عیناً و در مواردى با اندکى اختلاف ـ از تنبیه الخواطر شیخ ورّام (د 605)36و نیز چند فصل کامل از کتاب کنزالفوائد کراجکى (د 449) نقل کرده است.37
4. برخى از احادیث طولانى مانند وصیت پیامبر به ابوذر (ص 203 ـ 189), مناجات خداى تعالى با حضرت موسى (ع) (ص 222 ـ 218), موعظه اى بلند از امام سجاد(ع) (ص 226 ـ 223) و موعظه خداوند به حضرت عیسى (ع) (ص 233 ـ 227) در این کتاب آمده است.
5.نویسنده گاه مطالب و مواعظى از غیر معصومان نقل کرده است.از جمله : خطبه ابوذر رضوان اللّه علیه (ص 207), موعظه اى از برخى از علما (ص 237), پند حسن بصرى به عمر بن عبدالعزیز (ص 238), موعظه اویس قرنى خطاب به مردى (ص 325) و پند مرد خراسانى به عمر بن عبدالعزیز (ص 329) .
3. الرسالة السعدیة 38
این کتاب نگاشته علامه حلى (د726) است39که آن را براى خواجه سعد الدین ساوجى وزیر شاه خدابنده نوشته است.40 کتاب در سه بخش عقاید, عبادات و مسائل اخلاقى تنظیم شده است .بخش عقائد که حجم بیشتر کتاب را به خود اختصاص داده, شامل بحث هاى کلامى و عقلى به سبک دیگر کتاب هاى کلامى نویسنده مانند نهج الحق است .در بخش عبادات نیز هدف علامه, اثبات مواضع فقهى امامیه بر پایه قواعد عقلى و برخى احادیث نبوى مورد اتفاق فریقین یا مورد قبول عامه است .این دو بخش زیر دوازده مسئله تنظیم شده است. در بخش آخر کتاب که به منزله خاتمه کتاب است, احادیث اخلاقى ذکر شده است .بخش اخلاقیات در دو فصل ترتیب یافته. فصل اول یادکرد افعالى است که درباره آنها ترغیب یا ترهیب وارد شده است .مقصد اول از فصل اول که درباره افعال پسندیده است, شامل موضوعات زیاد ذکر خدا گفتن, به مساجد در آمدن, محافظت بر نمازهاى واجب, اذان و اقامه, طول دادن سجده, نماز جماعت,, نماز شب, تعقیبات, صدقه دادن , یارى مؤمن, بزرگداشت عالمان است. در مقصد دوم که در بردارنده احادیث درباره افعال ناپسند و مورد نهى مى باشد, عناوین کبر, انجام دادن کار نیک براى غیر خدا, آزار مؤمن, قطع رحم, میگسارى, و ظلم به چشم مى خورد .
فصل دوم درباره امور مربوط به عدالت و نیکوکارى است که شامل احادیثى در باب عدالت ورزیدن و نیکى کردن , صدقه دادن, فضیلت زکات, پیشواى عادل, برآوردن نیازهاى نیازمندان, و دادرسى بیچارگان است .هر یک از موضوعات این دو فصل زیر عنوان (حقل) آمده است .علامه حلى در نقل احادیث اخلاقى اسانید و مآخذ خود را ذکر نمى کند. بر پایه تخریج هاى محقق کتاب, بیشتر احادیث از ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق برگرفته شده است .برخى احادیث نیز از منابع عامه مانند صحیح مسلم نقل شده است.
کتاب الرسالة السعدیة یک بار در مجموعه کلمات المحققین چاپ سنگى شده ودیگر بار با تحقیق عبد الحسین محمد على بقال و اشراف سید محمود مرعشى به سال 1410ق از سوى کتابخانه آیت اللّه مرعشى انتشار یافته است .
4. مصابیح القلوب 41
اثر پارسى از ابوسعید حسن بن حسین شیعى سبزوارى (زنده در 753 ق) از عالمان و حدیث پژوهان امامیه در سده هشتم هجرى است.42 کتاب داراى نسخه هاى خطى متعدد است که در فهرستواره کتاب هاى فارسى معرفى شده است .43
نویسنده روضات الجنات تصریح کرده که نسخه هاى موجود کتاب با یکدیگر اختلاف دارند .44 مصابیح القلوب بر پایه چهار نسخه خطى به کوشش آقاى محمد سپهرى از سوى دفتر نشر میراث مکتوب و انتشارات بنیان به سال 1375ش منتشر شده است .
موضوع کتاب شرح پنجاه و سه حدیث نبوى درباب اخلاق, مواعظ و حکم است.که در پنجاه و سه فصل سامان یافته است.عناوین برخى از فصول کتاب عبارتند از :در فضیلت لا اله الا اللّه (فصل اول), در فضیلت صبر (فصل دوم), در صفت طعام دادن (فصل دهم), در فضیلت قناعت (فصل یازدهم), در ترک دنیا (فصل چهاردهم), در فضایل خاصان درگاه الهى (فصل نوزدهم), در فضایل حیدر کرار (فصل بیستم), در مهلکات و منجیات (فصل بیست و پنجم), در بیان شریعت و طریقت و حقیقت (فصل سى و پنجم), در بیان حقیقت درویشى ومحبت حضرت عزت (فصل سى وششم), در بیان معرفت وبندگى (فصل چهل و دوم), در توکل بر کرم وفضل پروردگار (فصل پنجاهم), قصه سلیمان (فصل پنجاه و سوم).
نثر کتاب شیوا, و دلپذیر بوده و نمایانگر سبک نوشته هاى مذهبى در خراسان سده هشتم است. شیعى سبزوارى, شرح خود بر احادیث را با مناجات با خدا, نقل حکایات لطیف و اشعار گوناگون همراه ساخته تا خواننده را با شور و اشتیاق با خود همراه سازد. عالم واعظ و ادیب همشهرى شیعى سبزوارى یعنى کاشفى این سبک را در آثار خود پى گرفت وبه کمال رساند.
درباره شیوه نگارش کتاب نیز گفتنى است که سبزوارى در نقل احادیث ـ چه احادیثى که به شرح آنها پرداخته وچه احادیث فراوان دیگرى که در مقام شرح و بیان احادیث آورده ـ ونیز در نقل گزارش هاى تاریخى, مصادر و اسانید خود را ذکر نمى کند. با مراجعه به فهرستى که محقق کتاب به دست داده, آشکار است که تنها از سه مأخذ حدیثى با ذکر نام, حدیث نقل شده که عبارتند از: تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى (ع)45, عیون أخبار الرضا(ع)46 و نهج البلاغه47.
از جستجوهاى نگارنده به دست آمد که برخى احادیث مصابیح القلوب در منابع حدیثى پیشین امامیه یافت نمى شود.
سه نمونه از این احادیث عبارتند از :
1. ان لى مع اللّه وقت لایسعنى فیه ملک مقرب ولا نبى مرسل ;48
مأخذ این حدیث نبوى یافت نشد .
2. الشریعة أقوالى و الطریقة أفعالى والحقیقة أحوالى والمعرفة رأس مالى و الشوق مرکبى و الخوف رفیقى و الفقر فخرى وبه افتخر على سائر الانبیاء;49
این حدیث در متون حدیثى پیش از سبزوارى یافت نشد. در جامع الاسرار50سید حیدر آملى ( زنده در782 ) و الرسالة العلیة51 واعظ کاشفى ( د 910) آمده است .
3.خذ من الدین ما صفى ومن العیش ما کفى و من الاخوان ما وفى و دع الظلم والجفا فان العمر قصیر و الناقد بصیر والى اللّه المرجع و المصیر;52
مصدر این حدیث نبوى یافت نشد .
از ویژگى هاى کتاب مصابیح القلوب, برخوردارى آن از مایه هاى عرفانى و نقل سخنان صوفیان پیشین مانند شقیق بلخى, جنید بغدادى, شبلى و بایزید بسطامى است53.
از جنبه هاى باارزش مصابیح القلوب, بیان شیوا و روان و ترجمه فارسى متون حدیثى و تاریخى است. نمونه را در ترجمه حدیث علوى ( حبّب إلیّ من دنیاکم ثلاثة: الصوم فیالصیف, والضرب بالسیف و اطعام الضیف) نوشته است: ( در دنیا سه چیز است که آن رادوست مى دارم: اول, در تابستان که هوا گرم باشد روزه داشتن, دویم, در راه خداى تعالى تیغ زدن, سیم, مهمان را اطعام دادن .54
نکته آخر درباره کتاب آنکه مصابیح القلوب جزء مصادر موسوعه هاى حدیثى متاخر شیعه یعنى بحار الانوار, وسائل الشیعة و مستدرک الوسائل نمى باشد.
5. المقالة التکلیفیّة55
رساله اى است از شهید اول56که به تاریخ 11 جمادى الاولى 767 ق از نگارش آن فراغت یافته است.57 این کتاب داراى چندین نسخه خطى است که کهن ترین آنها نسخه موجود در کتابخانه آستان قدس رضوى نگه دارى مى شود که به سال 986 ق نگاشته شده است.58
افندى پس از گزارش نسخه هایى از این کتاب که در شهرهاى مختلف دیده, درباره آن مى گوید :
(رساله تکلیفیّه, رساله مبسوط و پر فایده و شامل مسائل متعلق به تکلیف است و در آن احادیث بسیار و جدید از کتاب هاى غریب و مشهور آمده است .)59 . کتاب داراى پنج فصل به ترتیب زیر است:
1. ماهیت تکلیف و توابع ماهیت; 2. متعلق تکلیف 3. غایت تکلیف 4. ترغیب 5. ترهیب.
در دو فصل کوتاه نخست اساساً حدیثى نیامده است. در فصل سوم دو نمونه حدیث یافت شد60 .
در دو فصل چهارم و پنجم که مجموعاً 5 کتابى را شامل است, نویسنده شهید به نقل احادیثى در باب ترغیب و ترهیب پرداخته است. در حقیقت نویسنده پس از تبیین کلامى ماهیت, شرایط و غایت تکلیف, در این دو فصل خوانندگان را به انجام اعمال, آداب و سنن دینى ترغیب و از ارتکاب معاصى و سستى در انجام تکالیف دینى برحذر داشته است. احادیث موضوع بندى شده اند. ابتدا احادیث درباره مطلق ترغیب به اعمال نیک و سپس احادیث فضیلت مسواک زدن61, غسل جمعه62, فرائض63, روزه64, و… هر کدام در یک باب ـ بدون عنوان گذارى ـ آمده است. در فصل پنجم نیز پس از یادکرد احادیثى درباره نهى از معصیت به طور کلى, احادیثى درباره نهى از ظلم, دورى از غیبت و… هر کدام در یک باب آمده است. در برخى از ابواب نیز موضوعات نزدیک به هم آمده است.
براساس شماره گذارى محققان کتاب, فصل چهار شامل 118 حدیث و فصل پنجم داراى 60 حدیث است. شهید در نقل احادیث مصادر خود را ذکر نمى کند. و غالباً به این صورت عمل مى کند که مى گوید: روینا عن محمد بن یعقوب باسناده الى ابى عبداللّه(ع) و سپس چند حدیث از کافى نقل مى کند.65 یا مى گوید روى الصدوق و پس از آن یک یا چند حدیث از الفقیه یا دیگر کتاب هاى صدوق نقل مى کند.66 بدین سان از تخریج محققان آشکار است که قریب به اتفاق احادیث از کتب اربعه است. از دیگر مصادر او مى توان کنزالفوائد67, صحیفة الرضا(ع) 68و نهج البلاغة69 را نام برد.
دو حدیث نیز در تخریج به صحیح بخارى و مسلم ارجاع داده شده است. ولى به نظر مى رسد که شهید این دو حدیث را از کتاب هاى فقهى علامه حلى اخذ کرده است.70
المقالة التکلیفیّة به همراه رساله الباقیات الصالحات از شهید اول و شرح هاى آن دو به نام هاى الرسالة الیونسیّة و الکلمات النافعات از بیاضى نباطى با عنوان اربع رسائل کلامیّة با تحقیق واحد احیاء تراث اسلامى مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى از سوى بوستان کتاب قم به سال 1380 ش چاپ و منتشر شده است. نیز این رساله در مجموعه اى به نام رسائل الشهید الاول به همت همان مرکز تجدید چاپ شده است.
6. الرسالة الیونسیّة فی شرح المقالة التکلیفیّة71
این کتاب نوشته شیخ زین الدین على بن یونس نباطى بیاظى (د 877) محدث ,ادیب و متکلم بزرگ قرن نهم هجرى است.72 که آن را به تاریخ ده ربیع الثانى 844 ق به اتمام رسانده است73 .
این کتاب, شرح المقالة التکلیفیّة, نوشته شهید اول است که نویسنده آن را پس از کتاب مهم دیگرش الصراط المستقیم نگاشته است74 .
شیخ آقا بزرگ در مقدمه خود بر الصراط المستقیم, رساله یونسیه را ( اثرى ارزشمند و ارجمند ) دانسته است75 .
کهن ترین نسخه خطى این کتاب بنا به نقل شیخ آقا بزرگ نسخه موجود نزد سید رضا بن محمد زنجانى است که به خط شرف الدین بن جمال الدین بن شمس الدین بن سلیمان به سال 864 هـ کتابت شده است.76
این رساله به شیوه قال أقول تألیف شده است. ونباطى پس از نقل قطعه اى از کلام شهید آن را شرح مى کند. در دو فصل ترغیب و ترهیب, نویسنده احادیث اصل کتاب را آورده و در مواردى واژگان و عبارات دشوار روایت را شرح و تحلیل کرده است . که از نظر فقه الحدیث اهمیت فراوان دارد. شرح احادیث با بهره گیرى از مایه هاى کلامى77, ادبى78 و فقهى79 صورت گرفته است. کتاب, همراه المقالة التکلیفیه پیش گفته در اربع رسائل کلامیة منتشر شده است.
7. التحصین فى صفات العارفین80
نام کامل کتاب التحصین فى صفات العارفین من العزلة والخمول بالأسانید الملتقاة من آل الرسول است. کتاب اثر عالم نامدار قرن نهم هجرى جمال الدین احمد بن فهد حلى (757 ـ 841)است .81
موضوع کتاب همچنان که از نامش پیداست, عزلت و خمول است. نویسنده با استفاده از احادیث معصومان کتاب خود را در سه قطب تنظیم کرده است: قطب نخست درباره تصور عزلت است. در این بخش ابن فهد, ابتدا تعریفى از عزلت به دست مى دهد. از نظر او عزلت عبارت است از (العزلة هى الانقطاع الى اللّه تعالى فى کهف جبل, أو ظلّ مسجد أو زاویة بیت. وقد یقال العزلة هى الفرار من الناس والوحشة عن الخلق والاستیناس بالحق وهو أعم من الأول82; عزلت عبارت است از انقطاع به سوى خداى تعالى در غار کوهى, یا زیر سایه مسجدى یا در گوشه خانه اى. و گفته مى شود عزلت فرار از مردم و بریدن از خلق و انس گرفتن با خداوند است که از اعم از تعریف نخست است) .
در این بخش ابن فهد, پنج حدیث آورده که دو مورد آن حدیث قدسى است. نیز سخنى از ذوالنون مصرى نقل شده است.83
قطب دوم کتاب درباره (اذن در عزلت) است. از نظر ابن فهد اخبار در این باره بى شمار است که او 17 مورد را ذکر کرده است . قطب سوم درباره فوائد عزلت است. در این بخش 21 حدیث آمده است. افزون بر این احادیث سخنان دیگرى از افراد غیر معصوم ذکر شده است. از جمله کلامى از اویس قرنى, گفتارهایى با تعبیر قال بعضهم (سه مورد) ـ سخنانى از یک راهب با تعبیر قیل لراهب (5 مورد) و سخنانى از یک حکیم (سه مورد) آمده است.
در این بخش همچنین روایت بلندى شامل مواعظ و نصایح پیامبر اکرم (ص) به اسامة بن زید به نقل از کتاب المنبیٌ عن زهد النبیّّ(ص) نوشته شیخ ابو محمد جعفر بن احمد بن على قمى نزیل رى آورده است, که شامل نکوهش انسان هاى آخر الزمان است. روایت بلند دیگرى از پیامبر آورده در توصیف برخى از اولیاى خدا, که پس از پیامبر خواهند آمد. ابن فهد در این بخش فوائد شانزده گانه اى براى عزلت برشمرده است.پایان بخش کتاب احادیثى در نکوهش دنیا است .
ابن فهد مجموعاً در حدود 54 حدیث در این کتاب نقل کرده و افزون بر اینها نیز سخنانى از غیر معصومان نقل کرده است.
برخلاف آنچه نویسنده در نام کتاب تأکید کرده که احادیث را با اسانید یاد مى کند, بسیارى از احادیث کتاب فاقد اسناد است. در این گونه موارد ابن فهد به ذکر نام معصوم و گاهى راوى نخست از معصوم بسنده کرده است.
درباره مصادر و مآخذ نویسنده در نگارش التحصین نیز گفتنى است که با توجه به تخریج هاى محققان کتاب برخى از احادیث کتاب از منابع شناخته شده شیعه مانند الکافى, المحاسن, تحف العقول و تنبیه الخواطر برگرفته شده و براى بسیارى از احادیث کتاب نیز مصدرى یافت نشده که در تحقیق کتاب به مواضع آنها در بحارالأنوار ومستدرک الوسائل بسنده شده است.84
نکته آخر درباره کتاب آن که به نظر مى رسد که منطق دنیاگریزى و گوشه نشینى بر گزینش و نقل احادیث و سخنان غیر مأثور سایه افکنده و کتاب افزون بر آن که بر روحیه زهد و عزلتگرایى ابن فهد دلالت دارد, نشانه رویکرد خاص او به احادیث اخلاقى است .
کتاب التحصین فى صفات العارفین از سوى مدرسه امام مهدى (ع) قم تحقیق و همراه کتاب مثیرالأحزان ابن نما حلّى منتشر شده است.ترجمه این کتاب نیز به همراه متن اصلى در دسترس است .
8. محاسبة النفس اللوّامة وتنبیه الروح النوّامة 85
این کتاب نوشته تقى الدین ابراهیم بن على عاملى معروف به کفعمى (د 900 هـ ) است.86کتاب شامل آیات, احادیث, حکَم,امثال و اشعارى در باب نکوهش نفس اماره و ترغیب و ترهیب آن است که نویسنده آن را در آخر کتاب البلد الأمین خود, درج کرده است.
این رساله جداگانه نیز چاپ شده است. یکبار همراه محاسبة النفس سید بن طاووس و کشف الریبه شهید ثانى از سوى نشر مرتضوى و بار دیگر مستقلاً و با تحقیق فارس الحسّون از سوى مؤسسه قائم آل محمد عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف قم و نیز مؤسسه الفکر الاسلامى بیروت ـ ظاهراً از روى چاپ قم ـ منتشر شده است.
کفعمى در این کتاب مصادر احادیث خود را ذکر نمى کند. محقق کتاب نیز احتمالاً به دلیل نیافتن, مصادر آنها را استخراج نکرده است. گویا کفعمى این احادیث را از متونى که در اختیار داشته و به دست ما نرسیده, برگرفته است. نویسنده در پردازش کتاب از ادبیات غنى خود بهره جسته و متن اخلاقى مسجع, شیوا و دلکش عرضه نموده است .
پاورقی
1 . ر.ک:ریاض العلماء, ج 1 ص 338, امل الآمل ( تذکرة المتبحرین), ج 2 ص 77 ش 211, روضات الجنات, ج 2 ص 291 ش 201, الکنى والالقاب, ج 2 ص 237, کشف الحجب و الاستار, ص 39, ش 171, الذریعة, ج 1 ص 517, ش 2527, ایضاح المکنون, ج 1, ص 62 .
2 . ابومحمد حسن بن على بن أبی الحسن دیلمى, عالم و محدّث قرن هشتم هجرى است. نام دیلمى در مصادر حسن و نام پدرش در برخى منابع ابى الحسن (ریاض العلماء, ج 1 ص 338 ) ; و در برخى دیگر محمد (بحارالأنوار, ج 1 ص 16 , أمل الامل ( تذکرة المتبحرین) ج 2 ص 77 ش 211 ) آمده است .او خود در مواضعى از کتاب أعلام الدین به اسم خود تصریح کرده است. از جمله در مقدمه مى گوید : (یقول العبد الفقیر إلى رحمة ربّه وغدوه الحسن بن على بن أبی الحسن الدیلمی…)( براى بررسى اقوال در این زمینه ر.ک: مرآة الکتب, ص 489; اعلام الدین (چاپ مؤسسة آل البیت), مقدمه تحقیق, و ارشاد القلوب (تحقیق میلانى), مقدمه تحقیق .
اطلاعات ما درباره این محدّث والامقام اندک است. دانسته نیست که او نزد چه کسانى تحصیل کرده است; همچنان که درباره طبقه و عصر او نیز اختلاف است. دیدگاه راجح آن است که او معاصر فخر المحققین پسر علامه حلّى (د 771) است. چرا که در ارشاد القلوب از مجموعه شیخ ورّام (د 605) و الفین علامه حلّى (د 726)مطلب نقل کرده است .رجال پژوهان و کتاب شناسان او را ستوده اند, صاحب ریاض او را شیخ عارف, عالم و محدث بزرگوار دانسته ( ریاض العلماء, ج 1 ص 338 ) و خوانسارى از او به عالم, عارف وجیه, واعظ معروف وموصوف به هر زیبایى و از محدّثان بزرگ امامیّه شمرده است.( روضات الجنات, ج 2 ص 291). حاجى خلیفه (هدیة العارفین, ج 5 ص 287) و اسماعیل پاشا ( ایضاح المکنون, ج 3 ص 62) , از او به عنوان واعظ شیعى یاد کرده و آثار او را برشمرده اند. به نظر مى رسد اطلاق تعبیر واعظ با ملاحظه مضمون کتاب هاى وى بوده است.
از دیلمى افزون بر دو اثر چاپ شده, یک اثر خطى و یکى اثر نایاب مى شناسیم .
1. غرر الأخبار ودرر الاثار فی مناقب الأطهار;
2 . الأربعون حدیثاً; (ر.ک: ریاض العلماء, ج 1 ص 338; روضات الجنات. ج 2 ص 291; اعیان الشیعة, ج 5 ص 250 ;الحقائق الراهنة, ص 38, الکنى والألقاب, ج 2 ص 212; هدیة العارفین, ج 5 ص 287 .
3. بحارالأنوار, ج 1 ص 33 .
4. ر.ک: وسائل الشیعة : ج 30 ص 153 و 157 .
5. الذریعة, ج 1 ص 517 ش 2527 .
6. روضات الجنات, ج 2 ص 291, ش 201 .
7. أمل الامل, ج 2, ص 77 ش 211 .
8. ر.ک: ریاض العلماء, ج 1 ص 340 .
9. ر.ک: روضات الجنات, ج 2 ص 291 ش 201; اعیان الشیعه, ج 5 ص 250 .
10. ارشاد القلوب, منشورات الرضى, ص 298, مؤسسة الاعلمى (بیروت), ص 265 .
11. همان, ترجمه سید هدایت اللّه مسترحمى, با مقدمه آیة اللّه نجفى, ص هـ .
12. أمل الامل, ج 5 ص 77 ش 211 .
13. ر.ک: الذریعة, ج 1 ص 517 ش 2527. ور.ک: روضات الجنات, همان جا .
14. ارشاد القلوب, تحقیق سید هاشم میلانى, انتشارات اسوه, ص 43; مؤسّسه الاعلمى, ص 12, مطبعه علمیه نجف, ص 10 .
15. همان, مؤسسه اعلمى, ص 183, منشورات رضى, ص 206 .
16. ر.ک: أعلام الدین, تحقیق مؤسسه آل البیت, مقدمه , ارشاد القلوب, تحقیق سید هاشم میدانى, ص16 .
17. ر.ک: همان .
18. الذریعة, ج 1, ص517, ش 2527 و ج 4 ص 419 ش 1849 .
19. موسوعة مؤلفی الإمامیّة, ج 2 ص 113 .
20. الذریعة, ج 1 ص 517 ش 2527. براى نسخه هاى دیگر به مقدمه محقق کتاب ارشاد رجوع شود .
21. البته در بقیه ابواب روش نویسنده به این صورت است که در هر باب, نخست آیات و سپس احادیث را مى آورد .
22. ارشاد القلوب, تحقیق سید هاشم میلانى, ص 42 .
23. براى نمونه. ر.ک: همان ص 210, 211, 220, 237, 238 .
24. ریاض العلماء, ج 1 ص 340, کشف الحجب والاستار, ص 53, ش 250, الکنى والألقاب ,ج 2 ص 238, الذریعة, ج 2 ص 238 ش 949, ایضاح المکنون, ج 1 ص 102.
25. أعلام الدین, تحقیق مؤسسه آل البیت ص 33 .
26. همان, ص 34 .
27. الذریعة, ج 26 ص 97 ش 457.
28و 3 . ر.ک: أعلام الدین, مقدمه تحقیق ص 29 .
30. در شناسایى برخى از ویژگى ها, از مقدمه تحقیق کتاب استفاده شده است .
31. ر.ک: همان ص 44; الذریعة, ج 26 ص 97 ش 457 .
32. ر.ک: همان, ص 331 .
33. ر.ک: همان, ص 63 و 65 .
34. ر.ک: همان, ص 356 و مابعد, ص 432 و ما بعد .
35. ر.ک: همان, ص 397 .
36. ر.ک: همان, ص 244 ـ 240 و ص 253. در مقدمه تحقیق به جاى 244 اشتباهاً 344 آمده که نادرست است .
37. ر.ک: همان, ص 186 ـ 157 .
38. ر.ک: آمل الآمل ( تذکرة المتبحرین) ج 2 ص 84 , معجم رجال الحدیث, ج 6 ص 174 , الذریعة, ج 11 ص 198 ش 1206 , فهرس التراث, ج 1 ص 709, مکتبة العلامة الحلی, ص 129 .
39. آیة اللّه علامه جمال الدین حسن بن یوسف بن على بن مطهر حلّى (648 ـ 726) از بزرگ ترین عالمان و پرآوازه ترین فقیهان و متکلمان و حدیث پژوهان تمام ادوار امامیه است. علامه حلّى به راستى جامع معقول و منقول بوده و در حوزه هاى مختلف علوم اسلامى آثار ماندگارى برجاى گذاشته است. رجال پژوهان ـ بالجمله ـ او را به کمال فرزانگى و وارستگى ستوده اند.
علامه از شخصیت هاى تأثیر گذار در حوزه هاى گوناگون معارف امامیه است. دانش هاى فقه, اصول و کلام در روزگار او به اوج کمال رسید. او نزد پدرش سدید الدین و دایى خود محقق حلّى و ابن میثم بحرانى, على بن طاووس, احمد بن طاووس و خواجه نصیرالدین طوسى دانش آموخت. ( الحقائق الراهنة, ص 52 ).
او افزون بر عالمان یاد شده, از بسیارى از عالمان شیعه و اهل سنت روایت مى کند. از عالمان شیعه مى توا ن به نجیب الدین یحیى بن سعید ـ پسر عموى محقق حلى ـ , حسین بن على بن سلیمان بحرانى, مفید الدین محمد بن على بن جهم اسدى نام برد. از عالمان اهل سنّت نیز به نجم الدین على بن عمر کاتبى (دبیران) قزوینى, برهان الدین محمد بن محمد بن محمد نسفى (د 686) عزالدین فاروقى واسطى, تقى الدین عبداللّه بن جعفر بن صباغ حنفى, شمس الدین محمد بن محمد کشى شافعى, حسن بن محمد صنعانى مى توان اشاره کرد. ( همان, ).
شاگردان و راویان علامه حلّى نیز فراوانند. چنان که شیخ آقا بزرگ مى نویسد:
(بسیارى از کسانى که شرح حال ایشان را در این سده آورده ام, از شاگردان و اجازه گرفتگان او یا معاصران او هستند که از دانش هاى او بهره برده اند. بزرگ ترین شاگرد او که سلسله اجازات به او ختم مى شود ,پسرش فخر المحققین و پسر خواهرش ـ سید عمیدالدین و سید ضیاء الدین [ اعرجى } است)( همان, ص 53 ) .
از دیگر راویان علامه, سید تاج الدین محمد بن قاسم بن سعید, شیخ زین الدین ابوالحسن على بن احمد بن طراد مطار آبادى, شیخ رضى الدین ابوالحسن على بن احمد رندى و شیخ تاج الدین حسن سرابشنوى قابل ذکر است ( ریاض العلماء, ج 1 ص 358)
علامه در دانش هاى گوناگون اسلامى اعم از فقه, کلام, منطق, رجال, حدیث آثار گرانسنگى به یادگار گذاشته است. (براى فهرست کامل آثار علامه ر.ک: عبدالعزیز طباطبایى, مکتبة العلامة الحلّى ) . تألیفات ایشان که به حوزه علوم حدیث مرتبط است عبارتند از :
الف. چاپى:
1 . خلاصة الأقوال; 2 . ایضاح الاشتباه; 3 . منهاج الکرامة فی اثبات الإمامة; 4 . کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین (ع) ; 5 . المستجاد من کتاب الارشاد; 6.الرسالة السعدیة; 7.اجازات متعدد .
ب. خطى و نایاب :
1 . استقصاء الاعتبار فی تحریر معانى الأخبار, 2 . مصابیح الأنوار فی جمع جمیع الأخبار 3 . الدر والمرجان فی الأحادیث الصحاح والحسان 4 . النهج الوضّاح فی الأحادیث الصحاح 5 . الأدعیة الفاخرة المنقولة (المأثورة) عن الأئمّة الطاهرة .6 . منهاج الصلاح فی اختصار المصباح; 7 . جامع الأخبار; 8 . مختصر شرح نهج البلاغة;9 . اثبات الرجعة; (منسوب)11 .کشف المقال فی معرفة الرجال; 12. الدلائل البرهانیّه فی تصحیح الحضرة الغرویة.
40. الرسالة السعدیة, ص 4 و ص 8 .
41 . ر.ک: ریاض العلماء, ج 1 ص 176 و 177, روضات الجنات, ج 2 ص 267, ش 196, الحقائق الراهنة, ص 39, الذریعه, ج 21, ص90, ش 4081, ریحانة الأدب, ج 3 ص 338 .مصابیح القلوب, مقدمه محقق.
42. ابو سعید حسن بن حسین شیعى سبزوارى عالم و حدیث پژوه شیعه در قرن هشتم هجرى است .از سال تولد و درگذشت او اطلاعى در دست نیست. همین قدر مى دانیم که معاصر شهید اول ( ریاض العلماء, ج 1 ص 176 ) و فخر المحققین ( الحقائق الراهنة, ص 39 ) بوده است. همچنین استادان او نیز دانسته نیست. بنا به گزارش افندى, سبزوارى کتاب فارسى تکلمة السعادات فی کیفیّة العبادات المسنونات, نوشته شیخ ابوالمحاسن جرجانى ـ نگاشته 702 هـ را به تاریخ 747 کتابت کرده است. نیز در پایان برخى نسخ کتاب راحة الارواح ـ از سبزوارى ـ تاریخ فراغت از نگارش پنجم ربیع الثانى سال 757 آمده است.( ریاض العلماء, همانجا. الذریعه ج 10 ص 55 ش 14 ) آثار برجاى مانده از شیعى سبزوارى که جملگى زمینه حدیثى دارند, عبارتند از : الف.ـ چاپى: 1 . راحة الأرواح ومونس الأشباح فی أحوال النبیّّ والأئمّة: ; 2 .مصابیح القلوب; ب. خطى و نایاب: 1. بهجة المباهج; 2 . غایة المرام فی فضائل على بن ابى طالب, و ذرّیته الکرام علیهم أفضل السلام ; 3 . ترجمه کشف الغمّة;4 . المصباح المنیر فی فضائل النبیّّ واهل بیته (ع) ; (منسوب).
43. فهرستواره کتاب هاى فارسى, ج 6 ص 607.
44. رو ضات الجنات, ج 2 ص 267.
45. مصابیح القلوب, ص 302, 351, 410 / 449, 484, 493, 498 و 505
46. همان, ص 257 .
47. همان, ص 224 .
48. همان, ص 155
49. همان, ص 389 .
50. جامع الاسرار, ص 346 و 359 .
51. الرسالة العلیة, ص 152.
52. مصابیح القلوب, ص 323 .
53. ر.ک:همان, ص 17, 72, 138, 366, 368, 396, 400, 447 و 544.
54 . همان, ص 298 .
55 . ریاض العلماء, ج 5 ص 187; الذریعة, ج 4 ص 408 ش 1799 .
56. شمس الدین ابو عبداللّه محمد بن مکى عاملى جزینى, معروف به شهید اول, فقیه سرشناس, متکلم برجسته و حدیث شناس بزرگ امامیه در قرن هشتم هجرى است. فخر المحققین در اجازه خود به شهید با تعابیر ( الامام العلاّ مة الاعظم, أفضل علماء العالم و سید فضلاء بنى آدم) از او یاد کرده است. (بحار الانوار, ج 107 ص 178 ) صاحب روضات درباره ایشان گفته است :
(کان بعد مولانا المحقق على الاطلاق, أفقه جمیع فقهاء الافاق وأفضل من انعقد على کمال خبرته واستاذیته اتفاق أهل الوفاق) (روضات الجنات, ج 7 ص3) .
شهید به سال 734 در جزین به دنیا آمد. در اوان بلوغ به عراق مسافرت کرد. على بن مؤیّد پادشاه سربدارى خراسان در نامه اى از او خواست که به خراسان رود. شهید نتوانست دعوت او را اجابت کند و کتاب لمعه دمشقیه را نگاشته و به واسطه شمس الدین محمد آوى براى او فرستاد.
( الحقائق الراهنة, ص 205 و ص 175 ) شهید ـبه وسیله اجازه ـ از بسیارى از عالمان و فقیهان روایت مى کند, از جمله از فخرالمحققین (2 شعبان 751 و 756هـ), عمیدالدین عبدالمطلب بن اعرج (19 رمضان 751 ) ضیاء الدین عبداللّه بن اعرج, محمد بن قاسم بن سعید (در حله به تاریخ شوال 753 و شعبان 754), احمد بن محمد بن حسن بن زهره, مهنا بن سنان مدنى, قطب رازى, على بن احمد مزیدى, على بن طراد مطار آبادى (حله 6 ربیع الثانى 754), محمد بن احمد بن ابى المعالى, عبدالحمید بن فخار بن معد, على بن محمد بن حسن بن زهره, حسن بن احمد بن محمد بن نما (حلّه ربیع الثانى 752), محمد بن محمد کوفى ( همان, ص 206) روایت شهید از برخى از کسان یاد شده در اسانید اربعین وى آمده است.
شهید در اجازه خود به ابن خازن, درباره مشایخ اهل سنّت خود گفته است که از حدود چهل تن از مشایخ اهل سنّت در شهرهاى مکه, مدینه, بغداد, مصر, دمشق و بیت المقدس روایت کرده است (همانجا). جمع کثیرى از او روایت مى کنند. بنا به گفته محقق تهرانى طرق اجازات ـ بالجمله ـ به او ختم مى شود ( همان , ص 205 ).
سرانجام این فقیه فرزانه پس از عمرى تلاش و تحقیق و خدمت به دین ـ که در شرایط دشوارى نیز صورت گرفته است ـ در زمان سلطنت برقوق با فتواى قاضى برهان الدین مالکى و عباد بن جماعه شافعى ـ پس از تحمل یکسال حبس در قلعه شام ـ به شهادت رسید. (9 جمادى الاولى 786) .
از شهید اول کتاب هاى متعددى در زمینه هاى کلام, فقه و حدیث برجاى مانده است. آثار حدیثى ایشان که همگى چاپ شده اند عبارتند از :
1 .المزار; 2 .الدرة الباهرة; 3 .الاربعون حدیثاً; 4 .المقالة التکلیفیّة; 5.اجازات متعدد; ( ر.ک: ریاض العلماء, ج 5 ص 191 ـ 184; روضات الجنات, ج 7 ص3, الحقائق الراهنة, ص 207 ـ 205, فهرس التراث : ج 1 ص 736 ,الکنى والألقاب ج 2 ص 377).
57. المقالة التکلیفیّة (ضمن أربع رسائل کلامیّة), ص 86 .
58. فهرست الفبایى کتب خطى کتابخانه مرکزى آستان قدس رضوى, ج 13 ص 144 .
59. ریاض العلماء, ج 5 ص 187. همچنان که در ادامه خواهیم دید احادیث کتاب همگى از منابع معتبر مانند کتب اربعه است. از این روى تعبیر احادیث جدید از کتاب هاى غریب و مشهور مبهم به نظر مى رسد.
60. المقالة التکلیفیّة, ص 50 و 51.
61. همان, ص 60 .
62. همان, ص 61 .
63. همان, ص 62.
64. همان, ص 71 .
65. همان, ص 57 ح 2 و 3, ص 81, ح 31 ـ 48 .
66. همان ,ص 57 ح 4 و ما بعد; ص 71 ح 80 ـ 111 .
67. همان, ص 57 .
68. همان, ص 76 .
69. همان.
70. همان, ص 57 ح 112 و ص 76 ح 116 که به ترتیب در تحریم الأحکام, ج 2 ص 129 و تذکرة الفقهاء, ج 9 ص 451 آمده است .
71. ریاض العلماء, ج 4 ص 257; روضات الجنات, ج 4 ص 354; الذریعة, ج 25 ص 308 تکملة أمل الآمل, ص 313, معجم المؤلفین, ج 7 ص 222.
72 . زین الدین ابو محمد على بن محمد بن على بن محمد بن یونس بیاضى نباطى عاملى(4 رمضان 791 ـ 877), فقیه, متکلم و محدّث امامى قرن نهم هجرى است. بیاضى معاصر کفعمى است. کفعمى در برخى آثار خود مانند مصباح از او مطلب نقل کرده و او را با تعابیر بلند توصیف مى کند.( ریاض العلماء, ج 4 ص 255 و 256 ) شیخ حر عاملى از او با عبارات (عالم فاضل, محقق, مدقق, ثقه, متکلم, شاعر و ادیب و متبحر (در علوم مختلف)) یاد کرده است ( أمل الامل, ج 1 ص 135 ش 145 ) بیاضى دانش هاى اسلامى را نزد برخى از شاگردان شهید اول فرا گرفت. از جمله نزد پدرش محمد بن یونس عاملى, و عمویش حسن بن یونس بیاضى دانش آموخت و روایت کرد. ( الصراط المستقیم, ص 6) پسرش محمد بیاضى نیز از او روایت مى کند. ( همان,ص 7 ) از آثار فراوان او عناوین زیر کلامى ـ حدیثى است : 1. الصراط المستقیم إلى مستحقّی التقدیم; 2. الرسالة الیونسیّة فی شرح المقالة التکلیفیّة; (ر.ک: ریاض العلماء, ج 4 ص 255, أمل الامل, ج 1 ص 135 ش 145, الکنى والألقاب, ج 2 ص 111, الضیاء اللامع, ص 89, مقدمه الصراط المستقیم به قلم آیة اللّه مرعشى نجفى ).
73. الرسالة الیونسیه (ضمن اربع ارسائل کلامیّه), ص 232 .
74. الذریعة, ج 25 ص 308 .
75. الصراط المستقیم, ج 2 ص 28 .
76. الذریعه, همان. براى نسخه دیگر ر.ک: همان.
77. ر.ک: الرسالة الیونسیة, ص 191, 219, 223, 230 .
78. ر.ک: همان, ص 193, 194, 211, 212, 216, 218, 225 و 227 .
79. ر.ک: همان, ص 204, 206, 207, 222 .
80. کشف الحجب و الاستار, ص 101, ش 464 ,الذریعة, ج 3 ص 398 ش 1430 , ایضاح المکنون, ج 1 ص 236, معجم المؤلفین, ج 2 ص144.
81 . جمال الدین ابوالعباس احمد بن شمس الدین محمد بن فهد حلّى ( با شهاب الدین احمد بن محمد بن فهد احسایى ـ نویسنده خلاصة التنقیح ـ عالم دیگر سده نهم اشتباه نشود ), عالم عابد و فقیه زاهد و حدیث پژوه برجسته شیعه در قرن هشتم و نهم هجرى است. او در حلّه به دنیا آمد و در آنجا بزرگ شد. و نزد عالمان بزرگ آن روزگار به تحصیل پرداخت. او مدّتى در مدرسه زینبیه در حلّه به تدریس پرداخت. سپس به کربلا رفت و حوزه علمیه کربلا را تأسیس کرد. ( الضیاء اللامع , ص 169, ریاض العلماء, ج 1 ص 64 )
مشایخ او بیشتر از شاگردان شهید اول و فخر المحققین هستند. بدین ترتیب که از طرق سید بهاء الدین على بن عبدالکریم بن عبدالحمید نجفى, احمد بن عبداللّه بن متوج بحرانى, نظام الدین على بن محمد بن عبدالحمید نیلى, على بن یوسف نیلى و جلال الدین عبداللّه بن شرفشاه از فخرالمحققین, و از طریق فاضل مقداد و زین الدین على بن ابى محمد حسن بن شمس الدین محمد بن خازن, از شهید اول, روایت مى کند.
( الضیاءاللامع, ص 9 و 10 ) او ظاهراً به سال 824 در جزین به دیدار ضیاء الدین على بن شهید اول رسیده و از او براى نقل مصنّفات شهید, اجازه دریافت کرده است. ( ریاض العلماء, ج 1 ص 64)
شاگردان و راویان او عبارتند از : فخرالدین احمد بن محمد سبعى, حسن بن حسین جزائرى, عزالدین حسن بن على معروف به ابن العشرة کرکى عاملى, على بن هلال جزائرى, عبدالسمیع بن فیاض اسدى, رضى الدین حسین معروف به ابن راشد قطیفى, زین الدین على بن محمد بن طى عاملى, على بن فضل بن هیکل حلّى, سید محمد نوربخش (رئیس سلسله همدانیه ) محمد بن فلاح موسوى حویزى واسطى (بنیانگذار سلسله مشعشعیه در خوزستان), مفلح بن حسن ضیمرى (اعیان الشیعة , ج 3 ص 147). ابن فهد افزون بر آثار فقهى داراى کتاب هاى ارزشمندى در زمینه متون دعایى و اخلاقى است .
الف. چاپى:
1 . عدّة الداعی ونجاح الساعى; 2 . التحصین فی صفات العارفین;3 . نبذة الباغى فیما لابد منه من آداب الداعی; 4 . التعقیبات والدعوات
ب. خطى و منسوب:
1 . استخراج الحوادث; 2. کتاب الادعیة والختوم; 3. تاریخ الأئمّة; 4 . التواریخ الشرعیّة عن الأئمّة المهدیّة; (ر.ک: ریاض العلماء, ج 1 ص 64 و 65, الکنى والألقاب, ج 1 ص 380, الضیاء اللامع, ص 169, اعیان الشیعه, ج 3 ص 147, دایرة المعارف بزرگ اسلامى, مدخل ابن فهد, عدّة الداعى (چاپ مؤسسه معارف اسلامى), مقدمه تحقیق, مجله تراثنا, ش 16 .
82. التحصین, ص 4 .
83. همان .
84. نگارنده, امیدوار است که به خواست خدا به تخریج مجدد احادیث این کتاب توفیق یابد .
85. تکملة أمل الآمل, ص 77, کشف الحجب والاستار, ص 490 ش 2756, الذریعة, ج 20, ص 121 ش 2211, موسوعة مؤلفى الامامیة, ج 1 ص 323 ش 49.
86. تقى الدین ابراهیم بن على بن حسن بن محمد بن صالح بن اسماعیل کفعمى, عالم ذوفنون و محدّث پرکار و ادیب ماهر قرن نهم هجرى است. رجال پژوهان و کتابشناسان او را به فضل و دانش و زهد و ورع و جامعیت و کمال ستوده اند. ( ریاض العلماء, ج 1 ص 21, اعیان الشیعة, ج 2 ص 184).او در نیمه نخست قرن نهم هجرى در کفرعیما به جهان آمد. و دانش هاى اسلامى را نزد مشایخ عصر خود بیاموخت. بدین ترتیب که او از والد خود زین الدین على بن حسن ـ که در مصباح و بلدالأمین از او به عنوان فقیه اعظم واورع یاد مى کند ـ, برادرش شمس الدین محمد ـ نویسنده زبدة البیان فی عمل شهر رمضان ـ سید حسین بن ساعد حسینى حائرى ـ صاحب تحفة الأبرار فی مناقب ائمّة الأطهار, زین الدین بیاضى وسید على بن عبدالحسین موسوى ـ نویسنده کتاب رفع الملامة عن علی فی ترک الإمامة ـ روایت مى کند .
کفعمى داراى آثار فراوان در زمینه هاى مختلف ادبى و حدیثى است. آثار حدیثى او عبارتند از :
الف. چاپى:
1 . البلد الأمین والدرع الحصین; 2 . جنة الأمان الواقیة وجنّة الایمان الباقیة; 3 . الجنّة الواقیة والجنّة الباقیه; 4 . المقام الأسنى فی تفسیر الأسماء الحسنى; 5 . محاسبة النفس اللوّامة; 6 . مجموع الغرائب وموضوع الرغائب;
ب. خطى و نایاب:
1 . مشکاة الأنوار; 2 . ملحقات الدروع الواقیة; 3 . المنتقى فی العوذ والرقى;