آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۸

چکیده

متن

کتاب تراجم الرجال که سومین چاپ آن به عنوان اولین شماره از (تراث العلامة المحقّق الحسینى) به تازگى در چهار جلد در اختیار محققان قرار گرفته, مجموعه اى نفیس است که نام و یاد بسیارى از فرزانگان از یاد رفته را زنده کرده و گوشه اى از تلاش هاى علمى آنان را نمایانده است. مطالب کتاب برگرفته از زوایاى مخطوطاتى است که مؤلف در اثناى سیر درازمدت خویش در عالم مخطوطات به آنها دست یافته است.
شرح حال برخى از اعلام قرن حاضر نیز به مناسبت حقوقى که بر مؤلف داشته اند و یا آثار علمى و دینى و اعمال بارزى که پاسداشت آن حقوق و خدمات را ضرورى مى ساخته, در خلال این مجموعه جاى داده شده است.
ارزش علمى کتاب بر کسى پوشیده نیست و خود بهترین معرّف خویش است. از این رو نیازى به بازگویى مزایاى آن, نمى بینیم.
از آنجا که مؤلف محترم, تصریح نموده است که در پى تکمیل این اثر و رفع نقایص آن مى باشد, منش علمى استاد ارجمند حسینى اشکورى را ارج نهاده, پیشنهادات و ملاحظاتى چند, جهت کارآمدتر شدن کتاب ارائه مى نماییم.
آنچه در پى مى آید, ارائه معلوماتى بیشتر و معرفى منابعى دیگر درباره افرادى است که اطلاعات ذکر شده در کتاب, غبار گمنامى از چهره آنان نزدوده و نیز اشاره به برخى سهوها است که به کتاب راه یافته است.
الف. اولین نقیصه اى که در سراسر کتاب به چشم مى خورد, مستند نبودن آن است. مؤلف محترم جز درباره معاصرین که مشاهدات خود را به قلم آورده است, مأخذ هیچ یک از مطالب را ذکر نکرده است.
هرچند جلالت قدر مؤلف محترم و دقت نظر ایشان جاى تردیدى در اعتبار مطالب نقل شده, باقى نمى گذارد; ولى نشان ندادن جایگاه منقولات, محققین را از دسترسى به اصل مطالب و جستجوى بیشتر محروم کرده که این خود نقیصه اى بزرگ براى کتاب است.
ب. نکته مهم دیگر این که رقم قابل توجهى از اسامى یاد شده در کتاب که جزء (أعلام اکثرهم مغمورون) و یا (علماء أهمل اکثرهم التاریخ ولم یسجّل تاریخ حیاتهم فى کتب الرجال) قلمداد شده اند, از مشاهیر علمى شیعه مى باشند و چنانچه تطبیقى بین اسامى یاد شده و کتب مختلف تراجم صورت گیرد, مجموعه حاضر خصوصیت دیگرى به خود گرفته, پربارتر و کارآمدتر مى شود.
گفتنى است که در مواردى این تطبیق, با طبقات اعلام الشیعه و چند کتاب دیگر, انجام شده که چنانچه خواهد آمد, چندان نیز دقیق و کارگشا نمى باشد.
ج. نقیصه دیگر کتاب, تکرار عناوین و متعدد پنداشتن شخصیت هاى واحد است و در مواردى نیز یکى دانستن دوشخصیت متفاوت که به آن اشاره خواهد شد.
د. مشخص نکردن تاریخ دقیق حیات بسیارى از اشخاص با وجود ثبت تاریخ تولد و وفات آنان در منابع مربوطه, از دیگر نقایص کتاب است.
برخى از موارد یاد شده که در نگاهى گذرا به چشم نگارنده آمد, بدین قرار است:
1. ج1, ص162: (ملااسماعیل واحد العین (ق12ـ 1277)… مترجم فى (الکرام البررة) ص140 و نقول… له غیر ماهو مذکور فى ترجمته (وحدة الوجود) و (جبل قاف) و (نوم الملائکة) و کلّها فارسیّة.)
سال فوت مرحوم واحدالعین که ظاهراً از (الکرام البررة) نقل شده, قطعاً اشتباه است و سال ها پیش مرحوم علامه همایى با تحقیقى عمیق, سال فوت آن حکیم الهى را استظهاراً سال 1243هـ دانست.1 اخیراً نیز جناب صدرایى خویى به نقل از نسخه شرح دعاى صباح موجود در کتابخانه مجلس, آن را محرم الحرام سنه 1242هـ در گیلان یافته اند.2
و اما سه رساله نامبرده که مؤلف به ملااسماعیل واحدالعین نسبت داده, هیچ یک از او نیست, و هر سه از تألیفات علامه محقق ملااسماعیل خواجویى مازندرانى (م1173هـ) است.
2. ج1, ص224: (السید حبیب الله الهاشمى (…ـ ق13)… من اساتذته السیّد حسین الحسینی… لم یصرّح باسم ابیه… ونظن انّه محمد. له تقریرات السید حسین الحسینى) شخصیت مورد اشاره, آیةاللّه میرزا حبیب الله خویى, شارح معروف نهج البلاغه به نام منهاج البراعه مى باشد که در 14جلد به چاپ رسیده و استاد علامه حسن زاده آملى و مرحوم شیخ محمدباقر کمره اى, آن را تکمیل کرده اند.
وى ـ چنانچه در مقدمه شرح فوق آمده ـ علامه مؤیّد مسدّد متبحّر ادیب حاج میر حبیب الله بن سیّد محمد ملقب به امین الرعایا بن سید هاشم خویى, متوفاى سال 1324هـ است. استاد مورد اشاره وى نیز فقیه محقق شهیر آیةاللّه سید حسین کوهکمرى است.
3. ج1, ص230: (میرزا حسن الاصبهانى (ق13ـ بعد1323) مترجم فى نقباء البشر) فوت این عالم جلیل در نقباء به سال 1320 ذکر شده که صحیح نیست. مرحوم علامه گزى مى نویسد: (هذه السنة (1324) آقا میرزا حسن میرزا ابراهیم (عراقى) مرحوم شد; عالمى غیور در نهى از منکر و رفع ظلم و در اشتغال به تدریس و امور شرعیه و طریقه زهد و تقوى ممتاز…) و مرحوم استاد مهدوى در پاورقى آورده: وفاتش در سال 1323هـ بوده و 24 غلط است.3
4. ج1, ص274: (السید حسین الموسوى (ق12ـ ق12) حسین بن ابى القاسم الموسوى یروى عن مولانا محمد صادق بن محمد بن عبدالفتاح التنکابنى.)
وى فقیه نامدار سید حسین خوانسارى, فرزند علامه میر سید ابوالقاسم جعفر موسوى خوانسارى (معروف به میرکبیر, مؤلف مناهج المعارف) متوفاى رجب سال 1191هـ است.4
خود مؤلف در جلد سوم کتاب, صفحه280 در ذیل شاگردان مولى محمدصادق تنکابنى آورده است: (یروى عنه السید حسین بن ابى القاسم الموسوى الخوانساری…).
5. ج1, ص423: (الشیخ ضیاءالدین الدرى (ق14ـ ق14)… من اساتذته ملاّ محمد الکاشانى و میرزا محمدحسن الکاشانى و جهانگیرخان القشقائى. له محاضرات البلغاء). وى حکیم نامى آقا ضیاءالدین درّى (1293ـ 1375) است که شرح حال و نام سى جلد از آثار وى را مرحوم مهدوى در کتاب خود آورده است.5
در بین اساتید وى که خود نام برده است, کسى به نام میرزا محمدحسن کاشانى به چشم نمى خورد. بلکه وى (از محضر رئیس الحکماء والمتألهین ونخبة الاساتید و المدققین مرحوم مغفور آقا میرزا حسن کرمانشاهى اعلى الله مقامه) استفاده کرده است.6
6. ج2, ص41: (عبدالرحیم بن محمد یونس الدماوندی… من تلامذة المولى محمدصادق الاردکانى الذى توفى سنة 1134… له شرح حدیث صورته عاریتة عن المواد).
استاد یاد شده, حکیم متأله شهیر مولى محمدصادق اردستانى است, نه اردکانى. این تصحیف در ص272, جلد3 نیز صورت گرفته و در آنجا عنوانى به نام (المولى محمدصادق الاردکانى) ذکر شده و از شاگردیِ مولى عبدالرحیم دماوندى نزد وى یاد شده است. عبارت حدیثى که دماوندى شرح کرده (صورٌ عاریةٌ عن المواد) است که در کتاب غررالحکم آمدى از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است.7
در صفحه289, جلد3 نیز شرح حدیث مزبور از سید محمدصالح خلخالى, به همان صورت محرّف (صورته) به جاى (صورٌ) آمده و نیز در جلد1, صفحه261.
7. ج2, ص77: (میرزا عبدالغفار التویسرکانى (ق12ـ بعد1320)… والظاهر انّه غیر السید عبدالغفار الحسینى التویسرکانى المترجم فى نقباء البشر, ص1147. له احیاء القلوب).
و همان جلد, ص80: (السید عبدالغفار التویسرکانى (ق13ـ1319) مترجم فى نقباء البشر, ص1147, له غیر ما هو مذکور فى ترجمته… احیاء القلوب ارّخت وفاته فى المصدر السابق بسنة 1319 ولکن ارّخ اتمام کتابه روح الایمان بسنة1320.)
چنانکه مشاهده مى شود, مؤلف هر دو شخصیت را به عنوان مؤلف (احیاء القلوب) ذکر کرده و در عین حال یکبار وى را همان شخص مترجَم در نقباء دانسته و یکبار او را غیر از سید عبدالغفار مترجَم در نقباء مى داند! و در مورد دوم در عین حال که تصریح به حیات وى در سال 1320 نموده, در عنوان ذکر شده, وى را متوفاى 1319 مى داند!
حقیقت این است که سید عبدالغفار حسینى تویسرکانیِ مترجم, در نقباءالبشر غیر از مؤلف احیاءالقلوب است; چرا که وى که (محققى جلیل و مجتهدى بارع) بوده, به تصریح کتب تراجم (در 22 ربیع الثانى سال 1319 وفات یافته و در تخت فولاد در تکیه اى مخصوص به نام خود, مدفون گردیده).8
مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایى در فهرس مکتبة امیرالمؤمنین(ع) آورده:
(احیاء القلوب فى الاخلاق والعرفان, تألیف عبدالغفار التویسرکانى فرغ منها 25 شعبان سنه 1320 وله جواهر المعارف و کتاب برهان الدین کلّها عرفانیّة. یظهر من مشار فى فهرس المؤلفین انّ کتابه الاخیر مطبوع.)9
با توجه به سال فراغت از تألیف احیاءالقلوب و عدم ذکر سیادت براى مؤلف, معلوم مى شود که وى, غیر از سید عبدالغفار حسینى است و مشرب وى نیز عرفانى و مغایر با مشرب سید نامبرده است که از اجله فقها بوده است.
نکته دیگر این که همه کسانى که جواهر المعارف را به سید عبدالغفار تویسرکانى اصفهانى نسبت داده اند, بر اثر تشابه اسمى دچار اشتباه گردیده اند و جواهر المعارف که کتابى عرفانى است, از همان عبدالغفار تویسرکانى مؤلف احیاء القلوب است که یکسال پس از فوت همنام فقیه وى تألیف شده است.10
مرحوم استاد محمدتقى دانش پژوه نیز در فهرست کتابخانه مرکزى, مؤلف روح الایمان را سید عبدالغفار حسینى ذکر کرده, در حالى که در عباراتى که از مقدمه کتاب نقل نموده, چنین آمده است:
(این گنه کار عبدالغفار تویسرکانی…)11 که دلالتى بر سیادت مؤلف ندارد.
8. ج2, ص347: (السید محمد قطب الدین (ق12ـ ق12)… ادیب شاعر بالفارسیّه… له شرح دعاء الصباح و ترجمه و نظم دعاء الصباح توفّى بعد سنة 1159هـ).
و ج2, ص356: (قطب الدین محمد الشیرازى (ق12ـ ق12) محمد بن ابى طالب الحسینى الصفوى الشیرازى, قطب الدین, ادیب شاعر… یتخلص فى شعره بقطب و قطب الدین)… ادیب شاعر نامبرده, عارف شهیر ذهبى, سید قطب الدین محمد حسینى نیریزى (م1173هـ) است. مرحوم علامه معلم حبیب آبادى, پس از ذکر نسب این عارف جلیل مى نویسد: (از عرفاى بزرگوار و اهل علم و ادب و سیر و سلوک و ریاضت و تهذیب نفس و ارشاد و هدایت بوده و با این وصف در علوم ادبیّت و عربیّت یدى طولى داشته و چندین کتاب تألیف نموده و به عربى و فارسى شعر هم مى گفته و تخلص قطب مى نموده.) با وجود تجلیل علامه معلم که از اساتید مسلم ادبیات عرب بوده اند, از مقام ادبى مترجم, مؤلف درباره او مى نویسد: (ضعیف فى الشعر العربى)!
9. ج3, ص74: (الشیخ محمدباقر الکرمانى (ق13ـ بعد1365) محمدباقر بن رضا زند السیرجانى الکرمانى الاصبهانى. مذکور فى نقباء البشر, ص187.)
متأسفانه در عنوان فوق, مؤلف دو تن از علماى همنام را یکى پنداشته اند. محمدباقر سیرجانى کرمانى مذکور در صفحه 187 نقباء البشر, کسى جز عالم فرزانه آیةاللّه شیخ محمدباقر زند کرمانى است. مؤلف, شیخ محمدباقر سیرجانى را در صفحه86, همین جلد, تحت عنوان (الشیخ محمدباقر الیزدى) ذکر کرده است. اما مرحوم زند کرمانى از علماى برجسته و کم نظیر دوره اخیر در اصفهان و از شاگردان مبرّز مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى بوده است. شرح حال و خدمات فرهنگى و اجتماعى ایشان به ضمیمه دو شرح حال خودنوشت و اسناد و تصاویر ارزشمند تحت عنوان (فطرت بیدار زمان) تدوین و اخیراً به چاپ رسیده.
10. ج3, ص92: (محمدباقر بن محمدجعفر الشیخى البهارى الهمذانى (ق13ـ1319) مذکور فى نقباء البشر, ص200…) و همین جلد, ص91: (آقا محمدباقر الاصبهانى). مؤلف در اینجا نیز دچار دو سهو گشته و دو شخصیت همنام را یکى پنداشته, و علاوه بر آن, شخص واحدى را دوبار عنوان کرده است. مرحوم آیةاللّه شیخ محمدباقر بن جعفر بهارى همدانى, عالم معروف (متوفاى سال1333) که در صفحه 201 نقباء البشر یاد شده, غیر از عالم شیخى معروف محمدباقر بن محمدجعفر همدانى قهى متوفاى 1319هـ است که نامش در صفحه 200 نقباء آمده است.
مؤلف در ذیل عنوان میرزا محمدباقر بهارى, علاوه بر اضافه نمودن کلمه شیخى, سال فوت و شرح حال شیخ محمدباقر شیخى همدانى را آورده و بین دو عالم (شیعى) و (شیخى) خلط نموده است. از طرف دیگر چون شرح حال محمدباقر شیخى هم در نقباء البشر, ص200, تحت عنوان الشیخ المیرزا محمدباقر الهمدانى م1319 ذکر شده و هم در الکرام البرره ص176 تحت عنوان الشیخ الآغا محمدباقر الاصفهانى (بعد 1281) با عبارت (هو الشیخ الآغا محمدباقر بن محمدجعفر القهى الاصفهانى), مؤلف نیز در صفحه 91 شرح حال او را تحت عنوان (آقا محمدباقر الاصبهانى) آورده و به صفحه 176 الکرام البرره, ارجاع داده و در صفحه بعد دوباره او را با تعبیر مصحّفِ یاد شده, ضبط نموده است.
شرح حال مفصل مرحوم بهارى همدانى در مقدمه کتاب القضاء والشهادات ایشان به چاپ رسیده و شرح حال میرزا محمدباقر قهى اصفهانى همدانى از رؤساى علماى شیخیّه, در کتاب (خاندان شیخ الاسلام) مرحوم مهدوى به مناسبت ارتباط نسبى وى با مرحوم محقق سبزوارى آمده است.
11. ج3, ص355: (محمدکاظم رحمت (1206ـ بعد1268), صاحب نظم المصائب), و همان جلد, ص363: (ملامحمدکاظم رحمت الیزدى (1205ـ ق13) صاحب عقد الثریا والسبع المثانی…) و همان جلد, ص358: (مولانا محمدکاظم (ق13ـ ق13) محمدکاظم بن الحاج صادق… له (عقد الثریا) و (السبع المثانى). بسیار جاى تعجب است که فرد واحدى, سه بار معرفى شود و هر سه بار نیز به گونه اى ناقص.
در فهرست نسخ خطى کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد, مجموعه اى از سروده هاى محمدکاظم بن حاج محمدصادق بن حاج محمدرضا اصفهانى متخلص به (رحمت) شامل22 رساله به خط ناظم معرفى شده که از جمله رسائل یاد شده (نظم المصائب) و (عقد الثریا) و (سبع المثانى) است و با توجه به تاریخ نظم یکى از رسائل که در سن 19سالگى سروده, معلوم مى شود که سال 1206 سال تولد شاعر است.12
مرحوم استاد مهدوى در کتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان, به نقل از صاحب الذریعه, وى را مولى محمدکاظم کاشانى ابن محمد صادق اصفهانى, ضبط و معرفى نموده است.13
12. ج1, ص409: (آقا صادق اطوار الکرمانى (ق13ـ بعد1311) صادق بن على الخراسانى الکرمانى اطوار.) و ج3, ص274: (محمدصادق الخراسانى (ق13ـ ق14) والظاهر انّه یتخلّص فى شعره بـ اطوار…) و همان جلد, ص279: (محمدصادق اطوار الخراسانى (ق13ـ ق13)…).
برخى دیگر از موارد تکرار به این شرح است:
12ـ1. ج2, ص419: (عماد الحکیم البافقى (ق11ـ ق12) محمد بن عبدالله المعروف بعماد الحکیم عمادالدین, ابوالخیر البافقی…) و ج3, ص218: (میرزا عمادالدین البافقى (ق11ـ بعد1071) محمد حکیم بن عبدالله البافقى, عمادالدین, ابوالخیر.)
12ـ2. ج2, ص407: (رشیدالدین محمد السپهرى (ق10ـ1076) محمد بن صفى الدین الزوارى الملقب بالسپهرى, رشیدالدین…) و همان جلد, ص458: (الشیخ رشیدالدین محمد السپهرى (ق11ـ ق11) محمد بن محمد (صفى الدین) المرشدى السبهرى (کذا) الزوارى, رشیدالدین…)
12ـ3. ج3, ص88: (میر محمدباقر الرضوى (نحو 1140ـ ق12) محمدباقر بن محمدتقى الحسینى الرضوى الاصفهانى القمی…) و همان جلد, ص90 (سید محمدباقر الشریف القمى (ق12ـ بعد1177)
12ـ4. ج3, ص126: (السید محمدتقى الحسینى (ق12ـ ق13)…) و همان جلد, ص132 (السید محمدتقى القزوینى (…ـ1270)…).
12ـ 5. ج3, ص73: (میر محمدباقر الخاتون آبادى (ق11ـ ق12)… له ترجمة الاناجیل الاربعة) و همان جلد, ص87: (میرمحمدباقر الخاتون آبادى (ق11ـ1127)… مترجم فى الکواکب المنتثرة ص87…) که در منبع نامبرده ترجمه اناجیل اربعه براى مترجم ذکر شده.
12ـ6. ج3, ص39: (المولى محمد ابراهیم القزوینى (ق13ـ1261)…) و همان جلد, ص50: (الشیخ محمد ابراهیم القزوینى (ق13ـ ق13)…) که در هر دو مورد به شاگردى مترجم نزد مرحوم سید حجةالاسلام شفتى اشاره شده. مترجم از اعاظم علماى اصفهان بوده است.14
12ـ7. ج3, ص308: (میرزا محمدعلى القائنى (ق13ـ ق13)…) و همان جلد, ص327 (السید میرزا محمدعلى القائنى (ق13ـ 1305)…) با اشاره به مقام بلند وى در علم ریاضیات و نجوم, در هر دو جا.15
12ـ 8. ج3, ص315: (المولى محمدعلى النورى (ق13ـ ق14)… له نخبة الاصول) و همان جلد, ص328: (المولى محمدعلى النورى (ق13ـ بعد1237)… له نخبة الاصول) وى (حاج ملامحمدعلى, عالم فاضل حکیم عارف فقیه… در 22 ذى قعدة الحرام سال 1253 وفات یافته در صحن تکیه بابا رکن الدین مدفون گردید.)16
عناوین مکرر دیگرى نیز در کتاب یافت مى شود که به همین اکتفا مى گردد.
13. ج3, ص234: (میرزا محمدرضا النصیری… لقّب صاحب الترجمة نفسه بـ(منشى الممالک) …وهذا لاینافى کونه ومیرزا رضا الامامى الخاتون آبادى کلاهما یلقّبان بهذا اللقب…).
لقب منشى الممالک, متعلق به مفسر کبیر میرزا محمدرضا نصیرى طوسى بوده و نسبت آن به مرحوم سید محمدرضا حسینى خاتون آبادى (ملقّب به مدرّس) ناشى از اشتباهى است که در (امل الآمل) رخ داده و سپس در (طبقات اعلام الشیعه) تکرار گشته.
در جلد دوم امل الآمل, چنین آمده:
(الامیر الکبیر السید محمدرضا الحسینى. منشى الممالک… له کتاب کشف الآیات, عجیب و تفسیر القرآن اکثر من ثلاثین مجلّداً عربى و فارسى.)17
علامه خبیر, میرزا عبدالله افندى صاحب ریاض العلماء در تعلیقه امل الآمل به اشتباه صاحب امل, توجه داده و نوشته است:
(هو من احفاد المحقق الخواجه نصیرالدین الطوسى و لیس بسیّد فالشیخ المؤلف قد غلط. ونسبه هکذا: محمدرضا بن عبدالحسین بن ادهم بن بهرام النصیرى. (منشى الممالک) والساعة هو (واقعه نویس)… (تفسیر القرآن) سمّاه تفسیر الائمة لهدایة الامّة وهو ثمانیة عشر مجلّداً.)18
پس صاحب امل, تنها در ذکر نام صحیح مؤلف تفسیر که ملقب به منشى الممالک یا واقعه نویس نیز مى باشد, دچار سهو گشته و وى را سید پنداشته; ولى مرحوم علامه طهرانى در طبقات پس از نقل عبارت امل مى نویسد:
(اقول کشف الآیات العجیب والتفسیر الکبیر کلاهما للمیرزا محمدرضا بن عبدالحسین النصیرى فلعلّ منشى الممالک هو ابى محمد مؤمن الحسینى الامامى.)19
چنانکه مشاهده مى شود ایشان بدون هیچ دلیلى عبارت صاحب امل را تفکیک نموده و بخشى از آن (نسبت تفسیر به سیّد) را رد کرده و بخش دیگر (نسبت لقب به سیّد) را محتمل دانسته و سپس در جلد5 طبقات, صریحاً میرزا رضا بن محمد مؤمن المدرس الامامى الخاتون آبادى را ملقب به منشى الممالک ذکر کرده,20 که صحیح نیست.21
14. ج3, ص23: (صدرالدین محمد الحسینى (…) محمد بن محمدنصیر الحسینى صدرالدین فقیه جامع له تفسیر سورة الاخلاص). وى میرصدرالدین محمد بن سید نصیر بن میرمحمدصالح اردکانى یزدى (جدّ سادات مدرّسى یزدى) متوفاى 1154هـ است.22
تفسیر مورد اشاره (عین الحقیقه) نام دارد که سال ها قبل همراه رساله دیگر مترجم به نام (لسان الصدق در تفسیر سوره دهر و قدر) با تصحیح حفید وى, حضرت آیةاللّه سید جواد مدرسى یزدى, ضمیمه کتاب (بینش غرض آفرینش) از تألیفات علامه فاضل هندى(ره) چاپ شده است.
15. ج3, ص382: (محمد مفید البحرانى (ق11ـ ق12) محمد مفید بن الحسین (الحسن) البحرانى.) و همان جلد, ص472: (الشیخ المفید البحرانى (ق12ـ ق12) مفید بن الحسن البحرانى الشیرازى مذکور فى (الکواکب المنتثرة, ص734…). مؤلف در ذیل عنوان اوّل از فرزند مترجم به (شیخ عبدالغنى شیرازى) تعبیر کرده و در عنوان دوم, (شیخ عبدالنبى شیرازى), که دومى صحیح است. نام پدر علامه مفید شیرازى (متوفاى حدود1150) نیز به نوشته فارسنامه ناصرى و ریحانةالادب,23 (شیخ حسین) است و ضبط (حسن) در کتاب و نیز در (الکواکب المنتثره) غلط است.
نام شیخ مفید شیرازى دوبار دیگر نیز در جلد دوم, ذکر شده است; به این شرح:
ج2, ص343: (محمد الشیرازى الغروى المفید (ق11ـ ق12)).
و همان جلد, ص349: (محمد المفید (ق12ـ ق12)… عالم فاضل ادیب شاعر… و استبعد ان یکون هو محمد الشیرازى الملقب بالمفید السابق ذکره) که دلیل استبعاد مؤلف محترم, معلوم نشد و محمد شیرازى غروى مفید (استاد شیخ بلاغى) به فرموده صاحب (الکواکب المنتثره) احتمالاً همان شیخ محمد مفید بحرانى شیرازى است. در این صورت مؤلف همچون موارد قبلى, شخص واحدى را چهار مرتبه عنوان نموده و متعدد پنداشته است.
16. برخى دیگر از تصحیفات اسامى از این قرار است:
16ـ1. ج1, ص195: آقا احمد مازندرانى بیدآبادى. (آقا محمد)
16ـ2. همان جلد, ص313: السید الامیر حسین بن على الحسینى. (سید حسن)
16ـ3. ج3, ص131: حاج محمدجعفر اردوبادى. (حاج محمدجعفر آباده اى)
16ـ4. همان جلد, ص131 و132: سید جعفر بن صدرالدین عاملى. (سید ابوجعفر)
16ـ 5. همان جلد, ص342: (امام العزر) ابطحى. (ختام الغرر)
16ـ6. همان جلد, ص29: روضات حظوظ الایام در اینجا دو کتاب (الروضات) و (حظوظ الایام) یکى محسوب شده اند.
17. ج1, ص209: در ضمن کتبى که توسط مرحوم محدث ارموى تصحیح و تحقیق شده, کتاب (فیض الاله) ذکر شده که باید گفت کتاب (فیض الاله فى ترجمة قاضى نورالله) از تألیفات خود مرحوم محدث است که با کتاب (الصوارم المهرقه) علامه قاضى نورالله تسترى, تحقیق محدث ارموى, چاپ شده است.
در همان جلد, ص218, ضمن عنوان آیةاللّه سید جواد قمى آمده: (صرّح بانّ اسمه الحقیقى (محمدتقى) … واضاف الى القابه (الطاهرى) ولانعلم وجهه.)
تلقّب ایشان به (طاهرى) به اعتبار جدّ مادرى وى مرحوم شیخ الاسلام ملا محمدطاهر قمى صاحب (تحفة الاخیار) است.
18. ج1, ص83: (میرزا ابوالقاسم الاصبهانى (ق13ـ ق14) ابوالقاسم بن محمدجعفر النائینى الاصبهانی… فاضل لعله مشتغلاً بالطب. له تحفة الناصریه الّفه سنة 1276). کتاب (تحفه الناصریه) در فنون ادب که منتخبى از اشعار عرب با ترجمه آنهاست, در سال 1278هـ چاپ سنگى شده و در آنجا مؤلف خود را (ابوالقاسم بن الحاج محمدابراهیم الرشتى المعروف باصفهانى) معرفى کرده است.
مرحوم مهدوى نیز در تذکره خویش میرزا ابوالقاسم بن محمد ابراهیم رشتى اصفهانى را عنوان کرده و مى نویسد: (عالم فاضل ادیب محقق مؤلف کتاب تحفه الناصریه…)24
هم ایشان در جایى دیگر از کتاب خود مى نویسد: (ابوالقاسم نائینى اصفهانى از اطباء و پزشکان و مؤلفین بوده و از آثارش کتابى است در معرفت اقسام تب.)25
از آنجا که مؤلف مستندات مطالب خویش را متذکر نشده اند, معلوم نیست که ابوالقاسم نائینى هم کتابى به نام (تحفة الناصریه) داشته و یا مانند موارد قبل, دو شخصیت همنام را یکى پنداشته اند.
19. ج3, ص167: (الشیخ محمدحسن الیزدى (…) محمدحسن بن ابراهیم الیزدى الاصبهانى) وى (فاضل جلیل و خطیب ادیب… مؤلف کتابى است در تاریخ غزوات حضرت امیرالمؤمنین(ع)… در 17 محرم الحرام سال 1286 وفات یافته.)26
کتاب مورد اشاره سیف الواعظین والذاکرین نام دارد که یکبار چاپ سنگى شده و اخیراً نیز با تغییراتى چاپ جدید شده است.
20. ج2, ص472: (السید رضى الدین محمد الشیرازى (ق11ـ ق12)… له تفسیر القرآن الکریم.) مفسر مزبور (عالم فاضل محقق جلیل القدر عظیم المنزلة زاهد متقى از مدرسین و محدثین و ائمه جماعت اصفهان بوده و در روز جمعه 5ربیع الثانى 1113 وفات یافته و در تخت فولاد در تکیه اى مخصوص به نام (تکیه آقارضى) مدفون گردیده [و] قبرش از قبور مورد توجه عموم مى باشد.)27
مؤلف در ج1, ص114, از اجازه روایتى سید رضى الدین محمد بن محمدتقى الموسوى الشیرازى در سال 1106هـ یاد نموده که با شخصیت مورد اشاره, یکى است.
گفتنى است که تفسیر مورد اشاره, نور الانوار و مصباح الاسرار نام دارد که نگارنده با فحص فراوان, نشانى مجلدات مختلف آن را (شامل یکدوره کامل تفسیر قرآن) در فهارس چاپى شناسایى کرده که معرفى آن مجال دیگرى مى طلبد.
21. برخى دیگر از مشاهیر علما که در این کتاب به گونه اى ناقص معرفى و ناشناخته قلمداد شده اند, به این شرح است:
21ـ1. ج3, ص277: (المولى محمدصادق البیکانى (ق13ـ ق13))
وى ملامحمدصادق پیکانى (منسوب به قریه پیکان جرقویه) از افاضل شاگردان شیخ انصارى(ره) است که مرحوم علامه گزى در تذکره خود از او یاد کرده است.
گفتنى است که در (الکرام البررة) ص629, از (شیخ محمدصادق تنکابنى) نام برده شده و درباره او آمده: (کان من رجال الدین المشاهیر فى اصفهان ومن علمائها الاجلاء وهو من خیرة تلامذة العلامة الانصارى واوائلهم. قرأ علیه شیخنا العلامة شیخ الشریعة الاصفهانى ایّام اشتغاله فى اصفهان فى حدود سنه 1290هـ وسمعته یکثر الثناء علیه). با توجه به سخن علامه گزى, معلوم مى شود وى همان ملامحمدصادق پیکانى بوده و پیکان به تنکابن تصحیف شده و لذا تعدد عنوان تنکابنى و پیکانى در برخى کتب, مانند تذکره مرحوم مهدوى صحیح نیست.
21ـ2. ج3, ص90: (محمدباقر بن محمدتقى بن محمدباقر بن محمدتقى الاصبهانى. ملک مجموعة…) مالک مجموعه, کسى جز دانشمند شهیر و شاعر و ادیب فقیه محمدباقر الفت (1301ـ1384) نیست.
21ـ3. ج3, ص71: (المولى محمدباقر المازندرانى (ق12ـ ق12) تتلمذ على الشیخ محمد بن محمد زمان الکاشانی…) وى آقا محمدباقر هزارجریبى مازندرانى (م1205) از اعاظم علما و فقهاى شیعه, ساکن در کربلا و استاد میرزاى قمى و شیخ روایت علامه بحرالعلوم است.28
21ـ4. ج3, ص293: (الشیخ محمدصالح المازندرانى (ق13ـ بعد1280)…).
وى مولى محمدصالح جوباره اى از احفاد مولى محمدسراب تنکابنى, ساکن اصفهان و از اکابر علما و فقهاى آن سامان است که به سال 1285ق وفات کرده است.
21ـ 5. ج2, ص79: (عبدالغفار الاصبهانى (ق13ـ ق13)…)
وى میرزا عبدالغفار خان نجم الدوله (1259ـ1326) از ریاضیدانان نامى کشور و مدرس دارالفنون بوده که تألیفات فراوانى از او به یادگار مانده است.29
21ـ6. ج2, ص46: (الشیخ عبدالرزاق الاصبهانى (ق14ـ ق14)… لعلّه یقیم بکربلا…) صاحب عنوان, میرزا عبدالرزاق محدّث حائرى همدانى (1291ـ1383) ساکن همدان و از مشاهیر علماى آن سامان بوده است. شرح حال و اسامى حدود شصت عنوان از تألیفات او در مقدمه کتاب بررسى پیرامون مواکب حسینیه آمده است.
21ـ7. ج1, ص368: (ملا زین الدین الخوانسارى (ق12ـ ق12)…)
فقیه محدث معروف زین الدین بن عین على خوانسارى از فضلاى اواخر صفویه بوده و وفاتش ظاهراً در سال 1167 مى باشد.30
گفتنى است که در کتاب اختران فروزان خوانسار قبر شیخ زین الدین خوانسارى را در خوانسار نشان داده که در چند دهه قبل مرمّت و بازسازى شده, ولى چون مرحوم مهدوى در کتب خویش قبر وى را در مقبره آب بخشان اصفهان نوشته, نویسنده اختران فروزان, قائل به وجود دو شخصیت همنام شده که یکى در اصفهان و دیگرى در خوانسار مدفون مى باشند.31
این در حالى است که به نوشته مرحوم سید احمد روضاتى در مقدمه مناقب الفضلاء, شیخ زین الدین مزبور, وجود قبر وى در اصفهان قطعى نبوده و تنها براساس ظنّیات بیان شده.32
21ـ 8. ج1, ص257: (السید حسن الکاشانى (ق13ـ ق14) حسن بن محمد الموسوى الکاشانى). وى سید حسن کاشى واعظ معروف اصفهان که در قدرت بیان کم نظیر بوده و به سبب نگاشتن کتابى در تفسیر آیه اولوالامر به دستور ظل السلطان و تفسیر آن به حکام, توسط برخى از مجتهدین بزرگ تکفیر شده … در سال 1320 وفات یافت.33
21ـ9. ج2, ص26: (الشیخ عبدالحسین المحلاتى (ق13ـ ق14) … عالم مکثر نشیط استنسخ بخطه الجید کثیراً من الکتب لفقره…)
عالم یاد شده که تنها به نشاط و خط جید و فقر او اشاره شده, صاحب کتاب (مغتنم الدرر) متولد 1270 در محلات, شاگرد میرزا حبیب الله رشتى در نجف و متوفاى روز جمعه 22ذى الحجه 1323ق در اصفهان است. مرحوم مهدوى 26 عنوان از تألیفات او را یاد کرده34 و مرحوم علامه گزى و علامه طهرانى شرح حال او را آورده اند. مرحوم طهرانى مى نویسد:
(عالم کبیر من اجلّة العلماء وافاضل الفقهاء واهل الورع والدین والتقوى, ضمّ الى مکانته العلمیّة السامیة, القدسیّة والصلاح. فقد کان من رجال الله الابرار الاصفیاء.)35
21ـ10. ج1, ص178: (المولى آقا بابا الشیرازى (ق12ـ ق13)…)
با توجه به اوصافى چون (المرشد الکامل) و (قرة عیون العارفین) که در ذیل نام او ذکر شده, معلوم مى شود که صاحب عنوان, عارف شهیر میرزا ابوالقاسم راز شیرازى معروف به (میرزا بابا) از اقطاب سلسله ذهبیه, متوفاى سال 1286هـ است.36
به جهت طولانى شدن مقاله از ذکر موارد فراوان دیگرى که در کتاب به چشم آمده و یادداشت شده بود, صرف نظر مى کنیم.
22. در برخى از اشعار فارسى کتاب, اغلاطى راه یافته که وزن اشعار را مختل کرده است. شاید قضاوت هاى مؤلف در مورد ضعف ادبى اشعار برخى از رجال کتاب, ناشى از عدم ضبط صحیح آنهاست. به چند نمونه اشاره مى شود:
22ـ1. ج1, ص37:
امیدم نیست غیر عفوت چو دانم
که وهابى و ستارى و غفار
که ظاهراً چنین بوده: (امیدم نیست جز عفوت چو دانم).
22ـ2. ج1, ص78:
رفتى خیالت ماند در دل
چنان کز کاروان آتش به منزل
که باید چنین باشد: (تو رفتى و خیالت ماند در دل).
22ـ3. ج1, ص97:
برهروان محبت دهید تسلیتى
که مى رسد ز در دولت پیک موهبتى
که صحیح آن این است: (که مى رسد ز در دوست پیک موهبتى).
22ـ4. ج1, ص79:
ز چه رو شور فتاد است به عالم بکر
وز چه ره گشته چنین مرغ فرح سوخته پر
که ظاهراً چنین بوده: (ز چه رو شور فتاده است به عالم یکسر).
22ـ 5. ج3, ص176:
ابن زیاد گفت که کمتر از زنیم
خنجر براى آل محمد نمى زنیم
هماز درغوایت و مشاء با نمیم
حلاف و معتد و عتل و هم زنیم
22ـ6. ج2, ص213:
تو را از این چه که گویند کلام که بود
اگر کلامم نکو گفته شد تو نیک پذیر
22ـ7. ج1, ص15:
آغشته بخون چه داند اندر نارم
صحیح آن چنین است: (آغشته به خون چو دانه اندر نارم).
در پایان ضمن آرزوى سلامتى و طول عمر براى مؤلف محترم حضرت حجةالاسلام والمسلمین اشکورى توفیق ایشان را در ارائه سایر مجلّدات این اثر نفیس از خداوند متعال خواستاریم.
1. استاد جلال الدین همایى, مقالات ادبى, ص436.
2. آشناى حق, ص28.
3. تذکرة القبور, گزى, ص98.
4. ر.ک: مقدمه مناهج المعارف, سید احمد روضاتى.
5. دانشمندان و بزرگان اصفهان, ص392.
6. تاریخ حکما و عرفا, صدوقى سها, ص74.
7. شرح غرر و درر آمدى, ج4, ص218.
8. دانشمندان و بزرگان اصفهان, ص415.
9. فهرس مکتبة امیرالمؤمنین(ع), نسخه عکسى, ص17.
10. نقباء البشر, ص1147 و دانشمندان و بزرگان اصفهان, ص415.
11. فهرست نسخه هاى خطى, ج16, ص716.
12. همان, ج3, ص1554 تا 1562.
13. دانشمندان و بزرگان اصفهان, ص466.
14. همان, ص43.
15. همان, ص446, با عنوان (سید محمدعلى بن محمد اسماعیل حسینى بیرجندى)
16. دانشمندان و بزرگان اصفهان, ص205.
17. امل الآمل, ج2, ص272.
18. تعلیقه امل الآمل, ص271ـ272.
19. طبقات, ج6, ص271.
20. همان, ج6, ص222.
21. نگارنده چندین مجلد بسیار نفیس از تفسیر واقعه نویس را به همراه صدها نسخه خطى نفیس و بعضاً منحصر به فرد در کتابخانه اى وقفى در اصفهان مشاهده نموده که سال ها پیش توسط یکى از اساتید گرانقدر فهرست شده. به امید روزى که این گنجینه کم نظیر چهارصدساله, از وضع رقت بار فعلى خارج و مورد استفاده قرار گیرد. (ان شاءالله)
22. ر.ک: آئینه دانشوران, ص733ـ734.
23. ریحانه الادب, ج5, ص359 و ر.ک: میراث حدیث شیعه, دفتر سوم, ص34ـ41.
24. دانشمندان و بزرگان اصفهان, ص89.
25. همان, ص86.
26. همان, ص253.
27. همان, ص339.
28. نقباء البشر, ص174.
29. دانشمندان و بزرگان اصفهان, ص415.
30. براى شرح حال وى ر.ک: نفحات الروضات, ص474ـ 475.
31. اختران فروزان خوانسار, ص165.
32. ر.ک: نفحات الروضات, ص476.
33. ر.ک: فهرست کتابخانه آیةاللّه گلپایگانى, ج3, ص264ـ269.
34. دانشمندان و بزرگان اصفهان, ص409.
35. نقباء البشر, ص1056.
36. دانشمندان و بزرگان, ص103ـ104.

تبلیغات