آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

از افتخارات مذهب تشیع رابطه نزدیک با اهل بیت پیامبر(ص) و اقتیاس از دریاى بى پایان علوم الهى آن بزرگواران است و از آن جا که اهل بیت ـ علیهم السلام ـ در کنار قرآن کریم, دو یادگار جاودان پیامبر اکرم مى باشند, شیعیان غنى ترین منبع را براى تفسیر کتاب اللّه در اختیار دارند. به همین جهت نیز تاریخ تفسیر در میان شیعیان تاریخى اصیل و پیشینه مند مى باشد.
در سال هاى اخیر و با افزایش چشمگیر توجه به قرآن کریم و تفسیر آن, بحث تاریخ تفسیر و مفسران نیز مطرح گشته و پژوهش هایى در این زمینه انجام پذیرفته است.
آثار قلمى محققان ارجمندى چون استاد محمّدعلى مهدوى راد, سیّد محمّدعلى ایازى, عبدالحسین صالحى شهیدى, دکتر سیّد محمّدباقر حجتى و استاد محمّدحسن بکایى در این میان از درخشش خاصى برخوردار است.
کتاب طبقات مفسران شیعه نیز در همین موضوع نگارش یافته و راهى بازار کتاب گشته است.
نویسنده این مقال پس از مطالعه آن و برخورد با اشتباهات فراوان آن تصمیم گرفت که جهت روشن شدن اذهان علاقه مندان به این گونه مباحث مطالبى را تقدیم نماید. به باور نگارنده, این کتاب نمونه اى آشکار از اوج ابتذال علمى در زمان حاضر است.
مؤلف براى کتاب خود چندین امتیاز شمرده است; بدین قرار:
1. در ص455 جلد پنجم مى نویسد: (شکر خدا را که سیرى کوتاه در طبقات مفسران شیعه در پنج جلد در طول پنج سال با معرفى دو هزار مفسر شیعه در این جا به پایان مى رسد….
نخستین مزیت این کتاب آن است که دو هزار کتاب تفسیر و ترجمه را همراه با سبک تفسیرى آنها از لابه لاى کتاب ها و قفسه هاى کتابخانه ها و احیاناً موزه ها بیرون کشیده….
2. تراجم رجال و آشنایى با اعیان تفسیرى و تاریخى بیش از دو هزار نفر از رجال علمى و تفسیرى شیعه را در ضمن تحقیق و بررسى با مراجعه به منابع اصلى به صورت دقیق مشخص ساخت و از این نظر خود به صورت یک دائرةالمعارف رجالى شیعه درآمد.)
نگارنده به ده اشکال اساسى در این تألیف اشاره مى کند:
1. برخلاف ادعاى مؤلف نه 2000 تفسیر در کتاب معرفى شده است و نه 2000 مفسر;
2. شرح حال بسیارى از مفسران و شخصیت هاى یاد شده در کتاب, مفقود است;
3. ذکر کتب غیر تفسیرى به عنوان کتب تفسیر و علوم قرآنى, در این تألیف بسیار است;
4. بیش از 450 مورد, تکرار عنوان تفسیر دارد;
5. اشتباهات رجالى و کتابشناسى در آن فراوان است;
6. ذکر شخصیت هاى غیرتفسیرى در شمار مفسران به چشم مى خورد;
7. ذکر شخصیت هاى اهل سنت در عداد مفسران شیعه;
8. ذکر مطالب غیرضرورى و بى ارتباط با موضوع کتاب;
9. نثر بسیار سست و غیرادبى;
10. اغلاط چاپى فراوان.
یک:
متأسفانه برخلاف ادعاهاى مؤلف تعداد کتب و مفسران و مترجمان و عالمان قرآنى ذکر شده در کتاب بسیار کمتر از رقم ادعا شده (2000) است.
شماره هاى ذکر شده در کتاب که به بیش از 2000 مورد مى رسند, قاعدتاً باید مربوط به کتب تفسیر باشد نه مربوط به اشخاص که در این صورت 2000 کتاب ذکر شده است. در جلد5 از شماره 1099 تا 1151 در کنار شماره ها, به جاى نام کتاب, نام اشخاص ذکر شده است و مؤلف خواسته است که بعد از ذکر تفسیر مرحومه خانم امین, مفسران دیگرى را نیز از طائفه نسوان معرفى نماید و البته از 50 شماره بسیارى از آنها صاحب تفسیر و اثر قرآنى نیستند و اصلاً معلوم نیست با چه ملاکى در طبقه مفسران جاى گرفته اند.
افزون بر آن با کمال تعجب, بسیارى از کتاب هاى معرفى شده در طى شماره هاى مکرر ذکر شده اند و در نتیجه رقم ادعا شده (2000) به شدت کاهش مى یابد.
تعداد مفسران و اشخاص نیز به مراتب کمتر از تعداد تفاسیر است; چرا که از برخى مفسران و عالمان بین دو تا ده کتاب معرفى شده است و شماره ها نیز مربوط به کتاب ها مى باشد. علاوه بر این که تعداد زیادى از کتاب ها هم مکرر شماره شده اند که در مورد سوم به آن خواهیم پرداخت.
دو:
ادعاى این که کتاب طبقات مفسران, شرح حال 2000 مفسر را با مراجعه به منابع اصلى و به صورت دقیق مشخص ساخته و دائرةالمعارف رجال شیعه مى باشد, مضحک ترین ادعاى مؤلف است و شناخت ایشان از بسیارى از اعیان تفسیرى ذکر شده در کتاب در حدّ صفر است و راز تکرار شماره ها هم عمدتاً در این است که مؤلف آشنایى با رجال یاد شده ندارد.
شخصیت هاى معروف و بزرگى چون محسن بن محمّد رفیع گیلانى (با داشتن بیش از 300 جلد کتاب و رساله) ملا مقیماى مازندرانى, مولى محمّدتقى هروى حائرى, مولى محمّدحسن شریعتمدار استرآبادى و… تنها با عبارت (یکى از اعیان تفسیرى) آن هم در چندین جا و به صورت تکرارى معرفى شده اند. با این که شرح حال مفصل هرکدام از آنها در کتب رجالى چون مکارم الآثار و تذکرةالقبور و طبقات اعلام الشیعه و… آمده است.
یکى از مواردى که نشان گر بى اطلاعى مؤلف از احوال علما مى باشد, ذکر تاریخ هاى متفاوت وفات براى بزرگان است; به عنوان مثال:
1. تاریخ وفات مرحوم شیخ حسن جابرى انصارى به این شرح ذکر شده است:
شماره 925 (م1376); شماره 803 (م1335); و شماره 784 (م1327).
2. تاریخ وفات مرحوم شیخ محمّد اشرف جبل عاملى به این شرح:
شماره 1192 (م1409); شماره 888 (زنده در 1368); شماره 461 (م1135) که صحیح همان سال 1135 مى باشد و سال 1368 سال چاپ تفسیر و سال 1409 هم سال وفات مرحوم آیت اللّه شیخ عبدالجواد جبل عاملى است.
3. تاریخ وفات مرحوم فاضل جواد کاظمى مؤلف مسالک الافهام به این شرح آمده است:
شماره 303 (م1029); و شماره 336 (م1065).
4. تاریخ وفات مرحوم میرزا محمّد استرآبادى مؤلف آیات الاحکام چنین آمده است:
شماره 300 (م1026); و شماره 538 (م1240).
5. تاریخ وفات مرحوم سیّد ابراهیم نقوى هندى مؤلف البضاعة المضجاة:
شماره 571 (م1259); و شماره 724 (م1307)
6. تاریخ وفات مرحوم شیخ محسن بن محمّد رفیع رشتى, مؤلف مستطرفات المقال:
شماره 604 (م حدود 1274); و شماره 1038 (بعد از 1391).
شماره 653 (زنده در 1290); و شماره 690 (زنده در 1300) و شماره 903 (زنده در 1370)
7. تاریخ وفات مرحوم مولوى غلامعلى بهاونگرى هندى:
شماره 838 (م1345) و شماره 885 (م1367)
8. دو تاریخ وفات براى شیخ اسماعیل ارموى تبریزى به این شرح:
شماره 938 (م1380) و شماره 1837 (م1295)
9. دو تاریخ وفات براى مرحوم شیخ محمّد بن سلیمان تنکابنى مؤلف توشیح التفسیر:
شماره 705 (م1302) و شماره 774 (م1324)
10. سه تاریخ وفات براى مرحوم سیّد صبغةالله کشفى مؤلف بصائر الایمان.
شماره 595 (م1270) شماره 627 (م1285) شماره 1978 (م1267)
11. دو تاریخ وفات براى مرحوم سیّد محمّد صادق خوانسارى مؤلف ضیاء التفاسیر:
شماره 673 (م1298) و شماره 799 (م1333)
12. دو تاریخ وفات براى مرحوم سیّد محمّد رضوى مؤلف کشف التنزیل:
شماره 480 (زنده در 1173) و شماره 733 (م1310)
13. میرزا ابوتراب شهیدى قزوینى مؤلف تفسیر آیه نور:
شماره 805 (م 1335) و شماره 924 (م1375)
14. شاه ولى الله دهلوى مؤلف فتح الرحمن:
شماره 484 (م 1176) و شماره 665 (یکى از اعیان تفسیرى قرن سیزدهم)
15. مرحوم سیّد ابوتراب خوانسارى مؤلف لب اللباب:
شماره 808 (م 1336) و شماره 840 (م1346)
16. مرحوم عبدالعلى حویزى:
شماره 349 (م 1075) و شماره 1908 (م1053)
17. مرحوم محمّدباقر سیرجانى کرمانى مؤلف جواهرالایمان:
شماره 757 (م 1319) و شماره 780 (زنده در 1326)
18. شیخ سلیمان کاشانى:
شماره 845 (زنده در 1350) و شماره 1036 (اوایل قرن15)
19. میرزا طاهر بصیرالملک:
شماره 681 (م 1299) و شماره 1352 (قرن14)
20. شاه طاهر حسینى کاشانى:
شماره 280 (م 956) و شماره 1903 (م 1067)
21. مولى على رضا اردکانى شیرازى (تجلّى):
شماره 367 (م 1085) و شماره 1418 (قرن13)
22. سیّد رضى الدین موسوى شیرازى صاحب تفسیر نورالانوار:
شماره 409 (زنده در 1107) و شماره 503 (اوایل قرن13)
در شماره اول, وى را حسینى نجفى ذکر کرده که اشتباه است. وى از عرفاى گمنام اصفهان است که در تخت فولاد اصفهان مدفون است. سال وفات وى 1113 مى باشد. (ر.ک: تذکرةالقبور)
23. سیّد علیرضا ریحان یزدى:
شماره 1157 (م 1404) و شماره 1955 (م1387)
سه:
در جلد پنجم از ص400 تا 425 تعداد 226 کتاب تحت عنوان تفاسیر تاریخى و بیانگر قصص انبیا ذکر شده است که اکثر آنها کتب تاریخى و داستان است و نباید در طبقات مفسران ذکر شوند; مضافاً بر این که تعدادى از آنها در قسمت هاى دیگر کتاب تکرار شده است و نیز برخلاف ادعاى مؤلف هیچ شرح حالى از این 226 مؤلف در این دایرةالمعارف رجال شیعه! به چشم نمى خورد.
عناوین برخى کتب مزبور که به عنوان کتب تفسیر و علوم قرآنى ذکر شده و مؤلفان آنها هم از مفسران شیعه قلمداد شده اند, به این شرح است:
1702. ستارى, مؤلف درد عشق زلیخا.
1628. برانق, محمّد احمد, زمزم و یازده داستان دیگر.
1681. رضازاده شفق, دکتر رضا, ترجمه افصح الاحوال تألیف هرمان آته از مجموعه تاریخ ادبیات فارسى.
1633. بهار (ملک الشعرا), محمدتقى, بانى چاپ مجمل التواریخ و القصص.
1605. ابرو, حافظ مؤلف مجمع التواریخ.
1670. خوافى, فصیح احمد مؤلف مجمل فصیحى.
1671. خواند میر, غیاث الدین بن همام الدین مؤلف خلاصة الاخبار.
1708. شبان کاره اى, محمّد بن على, مؤلف مجمع الانساب.
1770. قمى, شیخ عباس, محدث مؤلف زندگى رهبران اسلام (ترجمه الانوار البهیّه).
1799. مستوفى, حمداللّه, مؤلف تاریخ گزیده.
1797. مسعودى, مؤلف مروج الذهب.
1814. عبدى بگ, تکملة الاخبار.
1817. واحد فرهنگى مدرسه علوم دینیه ولى عصر(عج), تهران, مسجد حضرت حمزه, کشتى نوح در 48ص.
1721. همدانى, رشیدالدین فضل الله وزیر همدانى, مؤلف جوامع التواریخ.
1637. بهبهانى کرمانشاهى, آقا محمّدجعفر بن آقا محمّدعلى, مؤلف التذکرة فى شرح التبصره (علامه حلى در فقه)
1746. فاضل, جواد, پیامبران.
1602. آملى, نفایس الفنون.
1756ـ1768. قصص قرآن, بى نام مؤلف.
جالب تر این که کتب زیر هم جزء تفاسیر تاریخى ذکر شده اند:
تأثیر قرآن بر نظم فارسى; درس هایى از قرآن, محسن قرائتى; قاموس قرآن, قرشى; علم پیامبر و امام در قرآن; خورشید تابان در علم قرآن; برگزیده متون تفسیرى, تصویر فنى یا نمایش هنرى در قرآن.
علاوه بر 226 کتاب مزبور, به اسامى زیادى برمى خوریم که بى جهت در شمار کتب تفسیرى ذکر شده اند; به عنوان مثال:
763. تحریر العقلاء, شیخ هادى نجم آبادى.
716. استقصاء الافحام, میرحامد حسین (کلام).
877. ابواب الهدى, میرزا مهدى اصفهانى.
993. میزان المطالب, میرزا جواد تهرانى (کلام).
1105. چهل حدیث امین, بانو افتخار امین.
1121. ترجمه اربعین هاشمیه.
1122. نمونه تعالیم جاودان اسلام, سکینه سلطان احمدى.
1128. گلواژه آفرینش, عذرا انصارى.
1135. سیرى در دعاى مکارم الاخلاق, فاطمه طاهایى.
1136. توحید در نهج البلاغه, فاطمه بیگم آرخ.
1138. الاربعون روایه, فیروزه مظفر.
1142. بررسى املایى و دستنویسى از تفسیر سورآبادى, کبرى شیروانى.
1149. صد و چهل سخن از چهارده معصوم, نجمه زمانى.
1116. مقام علمى حضرت فاطمه(س), زهرا گواهى.
918. آیات بینات, شیخ محمّدحسین کاشف الغطاء (کلام).
1936. مصباح النجاة فى اسرار الصلوة, عبدالحسین تهرانى.
743. آیات بینات, سید محمّدحسین شهرستانى (کلام).
816. حدائق العارفین, میرزا فضلعلى تبریزى (حدیث).
1148. بهار تجوید, ناهید شهریارى.
1141. خودآموز و روش تدریس قرآن مجید, کوکب پور رنجبر.
گویا مؤلف قصد آوردن کتب تجوید را در ردیف کتب تفسیر نداشته اند و الاّ کتب تجویدى فراوانى براى ذکر کردن وجود داشت, که در این صورت ذکر این دو جزوه نیز بى مورد است.
1155. قرآن در آینه اندیشه ها, سلسله مقالات دومین کنفرانس اندیشه اسلامى.
اگر این نمونه مجموعه مقالات جزء کتب تفسیر محسوب شود, ده ها مورد دیگر از جمله شش مجموعه مقالات دارالقرآن الکریم قم نیز باید ذکر شود والاّ ذکر این یک مورد هم بى وجه است.
1545. نزهة الخاطر و سرور الناظر و تحفةالحاضر و متاع المسافر, طریحى (کشکول).
1841. التفسیرات الاحمدیه فى بیان احکام الشریعه, احمد بن سعید ملاّ جیحون با حواشى ملارحیم بخش (فقه).
چهار. عدم شناخت مؤلف از رجال شیعه و شتابزدگى در نگارش کتاب که غالباً به صورت رونویسى از کتب دیگر انجام گرفته است, باعث شده که بیش از 450 مورد از عناوین تکرار شود و علاوه بر حجیم کردن کتاب, رقمى غیر واقعى از کتب تفسیرى شیعه به دست دهد که خود موجب سوءظن و بدنام کردن افتخارات شیعه است:
1. ترجمه تفسیر البرهان, محمّدکاظم تبریزى, 4 شماره (1334ـ 1415ـ 1427ـ 1441).
2. جواهرالایمان, محمّدباقر سیرجانى, 4 شماره (757ـ 780ـ 1350ـ 1408).
3. ترجمان القرآن, میر سیّد شریف, 4 شماره (816 ـ 1318ـ 1376ـ 1505).
4. مستطرفات المقال, شیخ محسن رشتى, 3 شماره (604 ـ 691 ـ 1038).
5. احسن القصص, تاج العلماء هندى, 3 شماره (737ـ 1813ـ 1995).
6. کشف الحقایق, صادق نوبرى, 3 شماره (770ـ 1381ـ 1721).
7. ترجمه اصفى, سیّد مظاهر حسن هندى, 3 شماره (1333ـ 1407ـ 1414).
8. تفسیر آیه نور, بانور.ى, 3 شماره (879ـ 1115ـ 1164).
9. ترجمه میرزا طاهر بصیرالملک, 3 شماره (681 ـ 1419ـ 1352).
10. الجمان الحسان, دهسرخى, 3 شماره (929ـ 1096ـ 1876).
11. مفصل البیان, تهرانى, 3 شماره (662 ـ 693 ـ 1343).
12. ضیاء التفاسیر, خوانسارى, 3 شماره (664 ـ 673 ـ 799).
13. ترجمه و تفسیر الهى قمشه اى, 3 شماره (1001ـ 1351ـ 1434).
14. ترجمه و تفسیر, عبدالحسین آیتى, 3 شماره (779ـ 1353ـ 1432).
15.الدّر النظیم, محمدرضا کوثر على شاه همدانى, 3 شماره (550 ـ 1600ـ 1979).
16. ترجمان القرآن, هاشمى, 3 شماره (1325ـ 1409ـ 1596).
17. غرّة المتقین, جبل عاملى, 3 شماره (888 ـ 461ـ 1192). نام صحیح آن عروةالمتقین است.
18. ایناس سلطان المؤمنین, عاملى, 3 شماره (433ـ 464ـ 1863).
19. ترجمه آقاجمال خوانسارى, 3 شماره (445ـ 1466ـ 1510).
20. تحفة الخاقان, نواب لاهیجى, 3 شماره (535 ـ 1103ـ 1782).
21. لب اللباب خوانسارى, 3 شماره (808 ـ 840 ـ 1874).
22. تفسیر غروى گلپایگانى, 3 شماره (908 الى 912ـ 904ـ 1971).
23. ترجمه و تفسیر, یاسرى تهرانى, 3 شماره (850 ـ 1380ـ 1480).
24. تفسیر آیات الولایه, ذهبى, 3 شماره (630 ـ 685 ـ 1030).
25. قاموس قرآن, قرشى, 3 شماره (1172ـ 1561ـ 1755).
26. آیات احکام, استرآبادى, 2 شماره (300ـ 538).
27. تحصیل الاطمینان, 2 شماره (469ـ 1870).
28. صوافى الصافى, 2 شماره (326ـ466).
29. سفینة النجاة ملا مقیما (608 ـ 1035).
30. سرّالخطاب (574 ـ 1033).
31. هدایة الاقران (1002ـ1274).
32. نور الانوار (654 ـ 660).
33. آیات الاحکام, هریسى (1226ـ1880).
34. شناخت سوره هاى قرآن, هرسى (1225ـ1599).
35.اضواء على متشابهات القرآن (1158ـ2006).
36. معانى القرآن, بهبودى (1209ـ1392).
37. آیات الاحکام, قاینى (848 ـ 1868).
38. خلاصة البیان, نجف آبادى (817 ـ1007).
39. آیات احکام, فشندى (812 ـ1866).
40. ترجمه قرآن, آیت اللّه مکارم (1361ـ1470).
41. آیات احکام, یزدى (984ـ1881).
42. ترجمه قرآن, بى آزار شیرازى (1244ـ1398).
43. انسان در پویه تاریخ (1186ـ1389).
44. مسالک الافهام, کاظمى (303ـ336).
45. نثر اللئالى, اردکانى (601 ـ 1485).
46. قاموس قرآن یا الوجوه و النظایر (1151ـ1152).
47. سرّ اکبر, نقوى (615 ـ629).
48.تفسیر آسان, نجفى (1033ـ1992).
49. ترجمه و تفسیر راهنما (942ـ1362).
50. ترجمه و تفسیر عمادزاده (1199ـ1359).
51. الدرّ النظیم, قمى (866 ـ 1578).
52.قلائد الدرر, جزائرى (741ـ1840).
53. التبیان, شهرستانى (837 ـ 1534).
54. تفسیر آیه نور, شهیدى (805 ـ 924).
55. من هدى القرآن, مدرس (1163ـ1981).
56. الفرقان, روحانى (1012ـ1954).
57. حسن یوسف (1246ـ1724).
58. قصص, بلاغى (1253ـ1630).
59. قصص, زاهدى (1278ـ1690).
60. قصص, صفایى (1212ـ1725).
61. قصص, محلاتى (1680ـ1090).
62. قصص, عمادزاده (1611ـ1741).
63. قصص, غفارى (970ـ1743).
64. قصص, بهاونگرى (886 ـ1634).
65. ترجمه قرآن, مصباح زاده (1357ـ1468).
66. کلمات القرآن (718ـ669).
67. فرهنگنامه قرآنى (1599ـ1601).
68. البیان, رشتى (699 ـ 915).
69. توشیح التفسیر (707ـ774).
70. تفسیر, سیّد مهدى حلى (689 ـ710).
71. تفسیر سوره نور, صدوقى (949ـ 1998).
72. تفسیر عنکبوتیه (948ـ1999).
73. ترجمه مفردات, خسروى (1093ـ1506).
74. تفسیر اثنى عشرى (958ـ1944).
75. انوار التنزیل, رضوى (854 ـ1953).
76. تفسیر والعصر, محلاتى (930ـ1064).
77. التحقیق, مصطفوى (1044ـ 1585).
78. النور المبین, جزایرى (424ـ1654).
79. قاموس القرآن (1561ـ 1755).
80.التبیان, عرب باغى (896 ـ1551).
81.اللئالى الحسان, ناصرى (940ـ1991).
82.اسرار العشق, ناصر على شاه (882 ـ 1811).
83. آیات احکام, میرخانى (1234ـ1878).
84. انوار البیان, بهاونگرى (1345ـ1367).
85. غریب القرآن, خلیلى (857 ـ 1507).
86. لغات القرآن, خلیلى (856 ـ 1517).
87. الفرقان, نقوى (851 ـ 1994).
88. کلام, قدوسى (826 ـ 1968).
89. ترجمه, جلال الدین فارسى (1396ـ1459).
90. ترجمه, فروزانفر (986ـ1460).
91. ترجمه, آقاهادى مترجم (436ـ1340).
92. تفسیر موضوعى, جوادى آملى (1265ـ1939).
93. النقد الجمیل, خالصى (900ـ1946).
94. الاسرائیلیات, مغنیه (1070ـ1801).
95. خلاصة البیان, هروى (678 ـ 1597).
96. ترجمه جدید قرآن, دارالقرآن الکریم (1416ـ1443).
97. تفسیر, بنت الهدى صدر (1053ـ1104).
98. درس هایى از قرآن (1271ـ1754).
99. غریب القرآن, طریحى (365ـ1543).
100. آیات احکام, شبسترى (1060ـ1859).
101. تفسیر ریحان (1157ـ 1955).
102. تفسیر, اویسى قزوینى (1210ـ1926).
103. بدایع الکلام, ملکى (1217ـ1873).
104. المصابیح الساطعه, شرفى (366ـ396).
105. کشف الغطاء (614 ـ 628).
106. خلاصة الاخبار, تنکابنى (615 ـ 1806).
107. القرآن تعلیمه وارشاده (946ـ1917).
108. تفسیر, میرزا جواد تهرانى (993ـ 1195).
109. البضاعة المضجاة, نقوى (571 ـ 724).
110. تاریخ و علوم قرآن, میرمحمدى (1281ـ1309).
111. برهان البیان, رضوى (772ـ864).
112. پیشگامان کهف (1202ـ1646).
113. انسان مسؤول و تاریخ ساز (1043ـ 1965).
114. لغات القرآن, خویى (701ـ 1508).
115. تبیان اللغه, چهاردهى (802 ـ 1500).
116. البدر الباهر (284ـ 548).
117. همگام با هجرت یوسف (1118ـ1689).
118. ترجمه دراسات فى القرآن (1143ـ 1368).
119. غوامض القرآن (364ـ1543).
120. معدن العرفان, درّاق (268ـ1854).
121. مواهب علّیه (249ـ1320).
122. کشف الکشاف (668 ـ 694).
123. ترجمه الدر النظیم, سکاکى (251ـ1321).
124. ترجمة الخواص (257ـ1322).
125. تفسیر آیةالکرسى, سمّاکى (261ـ279).
126. انوار نبوت (1942ـ1156).
127. مفتاح کنوز القرآن, دربندى (609 ـ1949).
128. قصص, شبّر (546 ـ 1709).
129. فتح الرحمن, شاه ولى الله دهلوى (484ـ 665).
130. مجمع البحار, مظفرعلى شاه (517 ـ 1987).
131. تفسیر سوره ماعون و عصر (880 ـ 1935).
132. تقریب الافهام, کنتورى (572 ـ 1877).
133. آیات احکام, ارموى (938ـ1837).
134. کشف التنزیل, رضوى (1173ـ1310).
135. تفسیر, کاشانى (761ـ764).
136. تفسیر, گیلانى (475ـ1426).
137. حاشیه مجمع البیان, غازى (307ـ1921).
138. تفسیر, شریف لاهیجى (372ـ696). با توضیحى که ذکر خواهد شد.
139. حاشیه بر تفسیر, فخر رازى (313ـ1996).
140. حاشیه بر بیضاوى, تنکابنى (314ـ1997).
141. ترجمه و تفسیر حافظ, فرنان على, به اردو, 4شماره (1444ـ 1445ـ 1422ـ 1349).
142. تفسیر, سیّد محمّدصادق مولانا (1472ـ1477).
143. اجوبه, کرمانى (818 ـ 868).
144. حاشیه بر بیضاوى, گیلانى (475ـ 1905).
145. فرهنگ لغات قرآن (1178ـ1562).
146. روان جاوید (1165ـ 1385). با توضیحى که خواهد آمد.
147. تفسیر, سنگلجى (873ـ 874).
148. حاشیه شیخ بهائى بر کشاف (308ـ1916).
149. حاشیه شیخ بهائى بر بیضاوى (304ـ1893).
150. حاشیه شریعتمدار بر بیضاوى (579ـ1890).
151. حاشیه خراسانى بر بیضاوى (582 ـ 1894).
152. حاشیه قاضى نورالله بر بیضاوى (296ـ1902).
153. حاشیه دماوندى بر صافى (474ـ1911).
154. حاشیه حویزى بر بیضاوى (349ـ 1908).
155. حاشیه خلخالى بر بیضاوى (426ـ1896).
156. حاشیه مختارى بر زبده (465ـ 1888).
157. حاشیه کاشانى بر بیضاوى (280ـ1903).
158. حاشیه سیالکوتى بر بیضاوى (337ـ1903).
159.صفوة التفاسیر, شبر (530 ـ 543).
160. جوهر الثمین, شبر (531 ـ 544).
161. الوجیز, شبر (532 ـ 545).
162. حاشیه تنکابنى بر زبده (444ـ 1838).
163. ترجمه و تفسیر, تجلّى شیرازى (اردکانى) (367ـ 1418).
164. حاشیه مدرس شیرازى بر بیضاوى (656 ـ 898).
165. ترجمه قرآن, انصارى (1438ـ1439).
166. حاشیه شیروانى بر بیضاوى (388ـ1899). در شماره اخیر شیرازى غلط است و صحیح شیروانى است.
167. غرایب القرآن, نظام (205ـ1564). در شماره اخیر غریب القرآن غلط است.
168. تفسیر سوره یوسف, على بن نجار (478ـ 1428). در شماره اخیر سوره ص غلط و یوسف صحیح است.
169. تفسیر شفایى, کاشانى (625 ـ 626). سید حسین شفائى همان سید حسین کاشانى است.
170. نور الانوار, رضى الدین موسوى (409ـ503). با توضیحى که خواهد آمد.
171. حاشیه وامق بر صافى (539 ـ1913).
172. حاشیه سلطان بر بیضاوى (335ـ1897).
173. حاشیه سید حسن خلخالى بر بیضاوى (298ـ 1895).
174. راهنمایى به سوى حق, فاطمه مالک (969ـ1132).
175. حاشیه میرزا ابراهیم همدانى بر کشاف (1920ـ301). در شماره اخیر بیضاوى غلط است و کشاف صحیح است.
176. تفسیر شیخ سلیمان کاشانى (845 ـ1036).
177. حاشیه زبده, جزایرى (425ـ1839).
178. تأویلات القرآن, کاشانى (207ـ1975).
179. حاشیه مرعشى بر بیضاوى (1207ـ1907).
180. جلاء الاذهان (202ـ267).
181. ترجمه ترکى تفسیر مواهب (1323ـ1327).
182. ترجمه و تفسیر, دیلمى لاهیجى (شریف لاهیجى) (1329). به شرخى که خواهد آمد.
183. ترجمه و تفسیر کمبریج (1315).
184. تفسیر الایات, تنکابنى (617 ـ 589).
185. تفسیر بسمله, تنکابنى (618 ـ 587).
186. ترجمه قرآن, موزه پارس, 3 شماره (157ـ 1313ـ 1371).
187. تفسیر سوره انبیاء, سیّد احمد هندى, 3 شماره (996ـ 1823ـ 2005).
188. ترجمه و تفسیر, فیض الاسلام, 3 شماره (1187ـ 1363ـ 1461).
189. تفسیر مجمع الانوار, زنجانى, 3 شماره (813 ـ 983ـ 1956).
190. آیات احکام, طباطبائى, 3 شماره (978ـ 1161ـ 1861).
191. کتابشناسى قرآن و علوم قرآنى, 3 شماره (1125ـ 1146ـ 1539).
192. تفسیر, سید صبغةاللّه کشفى, 3 شماره (1978ـ 595 ـ 627). به شرخى که خواهد آمد.
193. ترجمه, سیّد صفدر حسین نقوى (1478ـ1993).
194. عرائس المجالس (145ـ1606).
195. تفسیر جوامع الجامع (168ـ1463).
196. ترجمه و تحقیق غریب القرآن (1133ـ1394).
197. تحفة العراق, هروى (680 ـ1034)…
موارد دیگرى نیز هست که با مراجعه به کتاب معلوم مى گردد.
پنج:
تکرار عناوین تفسیرى و نیز اختلافات فاحشى که در ذکر تاریخ حیات و وفات مفسران مشاهده گردید و 23 مورد آن بیان شد, همگى نشان دهنده عدم خبرویت مؤلف در امر کتابشناسى و رجال است. حال به نمونه هایى دیگر مى پردازیم.
1. در سه شماره, ترجمه قرآن کریم به جناب آقاجمال الدین خوانسارى نسبت داده شده که نسبت فوق عارى از صحت است. (رجوع شود به مقدمه شرح غرر خوانسارى به قلم محدث ارموى)
2. در شماره 1903 از حاشیه شاه طاهر حسینى کاشانى معروف به سیالکوتى م1067 نام برده است. شاه طاهر مزبور متوفاى 956 است و حکیم سیالکوتى متوفاى 1067 عبدالکریم نام دارد.
3. در شماره 696 از تفسیر بهاءالدین هندى نام برده است.
چنان که مرحوم محدث ارموى در مقدمه تفسیر شریف لاهیجى متذکر شده است, تفسیر بهاءالدین هندى همان تفسیر شریف لاهیجى است که در هند به چاپ رسیده است. (ر.ک: تفسیر لاهیجى, ج1, ص10)
4. در شماره 1329, از ترجمه قرآن محمّد بن على بن عبدالوهاب علاءالدین قطب الدین اشکورى دیلمى لاهیجى نام برده است.
اسامى و القاب مزبور مربوط به قطب الدین شریف لاهیجى است و ترجمه هم در واقع تفسیر فارسى وى است که قبلاً عنوان شده و به چاپ رسیده است. (ر.ک: تفسیر شریف لاهیجى, ج1)
5. در شماره 1978 درّه الصفاى سید صبغةالله کشفى یاد شده که نام دیگر بصائرالایمان کشفى است و قبلاً دو مرتبه عنوان شده است. (ر.ک: الذریعه, ج8, ص100)
6. در شماره 382, تفسیر بزرگ از منشى الممالک در متجاوز از 30 جلد یاد کرده و مؤلف آن را امیرکبیر سیّد محمّدرضا امامى حسینى صاحب جنات الخلود دانسته است.
در شماره 452, تفسیر خزائن الانوار را از صاحب جنات الخلود مى داند که یک جلد آن تألیف شده است.
در واقع سیّد محمّدرضا امامى خاتون آبادى صاحب جنات تنها تفسیر خزائن را تألیف کرده است و تفسیر منشى الممالک مربوط به مؤلفى دیگر است. (البته این اشتباه از الذریعه به این جا منتقل شده است)
7. در شماره 284, مؤلف البدر الباهر و انس المشتغلین را زین العابدین بن محمّدباقر خوانسارى دانسته و در شماره 548 هر دو کتاب را از آقا محمّدعلى هزارجریبى مى داند که مورد دوم صحیح است. (این اشتباه از ایضاح المکنون به این جا منتقل شده است)
8. در شماره 459, مولى محمّدصادق اردستانى حکیم معروف ساکن اصفهان (م1134) را فرزند امیر معزّالدین اردستانى مؤلف تفسیر هل اتى, ساکن هند (زنده در 1058) دانسته که قطعاً اشتباه است.
9. در شماره 462, البحر المواج را تألیف جناب فاضل هندى دانسته است. این کتاب منسوب به پدر فاضل هندى است و اصل نسبت نیز صحیح نیست بلکه مؤلف آن یکى از علماى اهل سنت است که او نیز به فاضل هندى معروف بوده است. (ر.ک: آثار و احوال فاضل هندى از رسول جعفریان, ص16)
10. در شماره 736, تفسیر سوره فاتحه و بقره را از شیخ محمّدحسین اصفهانى نام مى برد; حال آن که تفسیر مزبور موسوم به مجدالبیان مى باشد و از تفاسیر مشهور است و دوبار نیز به طبع رسیده است.
11. شماره 792, تأویل الایات الباهره فى فضل العترة الطاهره از آقانجفى اصفهانى. کتاب مزبور تألیف سیّد شرف الدین استرآبادى است و مرحوم آقانجفى مترجم آن است. شماره 1347 از مترجم با نام محمّدتقى بن محمّدباقر مسجدشاهى نام برده است که همان آقانجفى معروف است و مؤلف مثل موارد فراوان دیگر متوجه اتحاد دو عنوان نشده است.
12. در شماره 1311, ابن عباس را مترجم قرآن به فارسى دانسته که از عجایب است. وى کتابى با عنوان ترجمان القرآن دارد که لغات قرآن را توضیح داده است.
13. ص393, ج5, علم الهدى را لقب سید رضى دانسته که لقب سید مرتضى مى باشد.
14. در ص304, ج3, کتاب الدّر المسلوک را تألیف شیخ حر عاملى دانسته که تألیف برادر ایشان است.
15. در ص367, ج5, دکتر گرجى را مترجم جوامع الجامع دانسته که مصحح صحیح است.
16. از ص307 تحت عنوان (200 عنوان ترجمه و مترجم شیعه تا عصر حاضر) چنین وانمود شده است که این تعداد ترجمه از قرآن موجود است; در حالى که نیمى از عناوین صرف نظر از تکرارى بودن بخشى از آنها, اصلاً ترجمه قرآن مجید نمى باشند. بنگرید:
انسان در پویه تاریخ; ترجمه مجید امینى از کتاب المنتخب من الکتاب والسنة والخطب در 119ص; ترجمه کتاب صوم کنز العرفان; ترجمه دراسات فى القرآن; ترجمه مقدمه مجمع البیان; ترجمه مقدمه و تفسیر حمد استاد شلتوت; ترجمه مقدمه تفسیر صافى; ترجمه تفسیر اصفى (3شماره تکرارى); ترجمه تفسیر برهان تبریزى (4شماره); ترجمه مفاتیح الغیب ملاصدرا; ترجمه کنز العرفان; ترجمه فى ظلال القرآن; ترجمان القرآن (4 شماره تکرارى که مربوط به لغات قرآن است و باید در بخش غریب القرآن ذکر شود).
جالب است که ترجمه اى اردو از قرآن کریم از شخصى به نام فرمانعلى, چهار مرتبه در این قسمت تکرار شده است.
17. در بخش تفاسیر فقهى از کتب مهمى چون زبدةالبیان, فقه القرآن راوندى, کنز العرفان, معارج السؤل, مفاتیح الاحکام قهپائى نام نبرده است; گرچه قبلاً سه عنوان اول ذکر شده است, اما لازم بود در این قسمت به آنها اشاره شود.
18. در ص436 در ضمن حواشى زبدةالبیان اردبیلى حواشى ابن ادریس حلى بر تبیان طوسى را ذکر کرده اند و حواشى و شروح مهم این کتاب چون تحصیل الاطمینان قزوینى و مفاتیح الاحکام قهپائى و… را از قلم انداخته اند.
19. در بخش حواشى بر مجمع البیان تنها بر حاشیه غازى قزوینى و از حواشى تفسیر ابوالفتوح به حاشیه الهى قمشه اى اشاره شده است و ذکرى از حواشى عالمانه علامه میرزا ابوالحسن شعرانى بر دو تفسیر مزبور و نیز تفسیر منهج الصادقین نیست.
20. از اشتباهات عجیب این کتاب این است که در شماره 1103, کتاب تحفه الخاقان میرزا محمّدباقر نواب لاهیجى را به دختر وى نسبت داده و در شماره 530, کتب سه گانه تفسیرى سیّد عبدالله شبر را به پدرش (سیّد محمّدرضا)! این در حالى است که در شماره هاى دیگر همین کتب به صاحبان اصلى خود منسوب گشته اند.
21. در شماره 866, محدث قمى را متوفاى 1407 دانسته که سال مزبور سال چاپ کتاب الدر النظیم مرحوم محدث قمى است و ایشان متوفاى 1359هـ.ق مى باشند.
22. شماره 1385, ترجمه تفسیر صافى از میرزا محمّد ثقفى تهرانى.
تفسیر روان جاوید مرحوم ثقفى که قبلاً ذکر شده در واقع ترجمه گونه اى از تفسیر صافى است و تعدد عنوان صحیح نیست.
23. در شماره 946 کتاب القرآن تعلیمه و ارشاده به علامه مظفر منسوب شده و در شماره 1917 همان کتاب را به علامه کاشف الغطاء نسبت داده و منبع هر دو نیز جلد 17 کتاب الذریعه (کد316) است.
24. در شماره 535, کتب شرح کافیه و هدایه و شرح دیوان امیرالمؤمنین(ع) تألیف میبدى را که ناشر شرح نهج البلاغه نواب در آخر کتاب معرفى نموده به نواب لاهیجى نسبت داده است.
25. در 2 شماره کتاب غرةالمتقین ذکر شده که صحیح آن عروةالمتقین است.
26. در ص75, ج4, تألیفات دکتر محمّدباقر محقق را به دکتر مهدى محقق نسبت داده است.
27. در ص469, ج4, تألیفات مرحوم ثقفى تهرانى را به مرحوم آیت اللّه میلانى نسبت داده است.
28. در ص466 و467, ج4, تألیفات مرحوم فرید گلپایگانى را به مرحوم روحانى نجف آبادى نسبت داده است.
شش:
چهار نمونه براى این قسمت ذکر مى کنیم; که مشت نمونه خروار است:
1. شماره 1796, محسن مخملباف, مقاله قصه نویسى و هدایت پذیرى از قرآن.
2. شماره 1111, بدرى آقاباى. فهرست قرآن هاى خطى کتابخانه سلطنتى را تنظیم نموده است و طبعاً !! با تفاسیر نیز سر و کار داشته است.
3. شماره 1718 شیرعلى خطاط قصص قرآن که در سال 1311 تحریر نموده است.
4. شماره 1628 برانق محمّد احمد. کتاب زمزم و 11 داستان دیگر.
همچنین است اکثر بانوان ذکر شده و نیز کتب و مؤلفانى که در بخش تفاسیر تاریخى یاد شده است.
هفت:
شخصیت هایى چون طبرى, قوشچى, ابونصر بخارى, ثعلبى, عبدالکریم خطیب, مسعود انصارى میبدى, مرعشلى, محمّد سید گیلانى و… در عداد مفسران شیعه ذکر شده اند و حال آن که همگى از اهل سنت اند.
هشت:
در این مورد نیز به چند نمونه اشاره مى کنیم:
1. در ص158, ج5, 6 صفحه از مقدمه تفسیر نوین را نقل مى کند.
2. ص219, ج5, 4 صفحه از مقدمه کتاب (برداشتى از جامعه و سنن اجتماعى) را آورده است.
3. ص230, ج5, 8 صفحه در معرفى مرکز علوم قرآنى حوزه نقل نموده است.
4. ص136, ج5, 4 صفحه تفسیر سوره کوثر از بیانات شیخ مرتضى حائرى را نقل کرده است.
5. ص417, ج4, 9 صفحه از مطالب استاد حکیمى در کتاب مکتب تفکیک را نقل کرده است.
6. در ص177, ج5, 9 صفحه از مطالب حضرت امام در تفسیر را نقل کرده است.
7. ص53, ج5 به بعد, 22 صفحه به معرفى همکاران نویسنده تفسیر نمونه اختصاص یافته است.
8. ص286, ج5, 5 صفحه مصاحبه مجله بینات با آقاى تسخیرى را آورده است.
9. ص264, ج5, 3 صفحه از مطالب رساله نوین مرحوم تهرانى را آورده است.
10. در ج4, از ص373 تا 382, 10 صفحه مقدمه علامه شعرانى بر تفصیل آیات را نقل کرده است.
11. در ج4, از ص440 تا 454, 15 صفحه مطالب استاد جوادى آملى و معرفت درباره المیزان را نقل کرده است.
نکته دیگر این که در دو جلد آخر کتاب, عالمان ترک زبان معاصر هرچند اثر تألیفى کوچکى در زمینه قرآن داشته باشند به تفصیل معرفى شده اند و تصویر آنان نیز زینت بخش کتاب گردیده است; اما درباره دیگران این گونه عمل نشده است; مگر به ندرت.
همچنین نویسنده از مصاحبه ها و مقالات مجله بینات کمال استفاده را برده و اکثر تحقیقات آن را عیناً نقل کرده; اما زحمت مراجعه به منابع اصیل کتابشناسى و رجال را به خود نداده است. همین طور (کتابنامه بزرگ قرآن کریم) که همزمان با تألیف دو جلد آخر کتاب انتشار یافته و البته بسیارى از اشتباهات آن کتاب به این منبع نیز سرایت نموده است.
نه:
رجوع به اصل کتاب ما را از سخن گفتن در این باره بى نیاز مى کند. اما اشاره به یک مورد خالى از لطف نیست. در صفحه 272 جلد5 عنوانى جلب توجه مى کند:
(زندگى در عالم مطبوعات) که پس از مطالعه معلوم مى شود که منظور نویسنده وجود شرح حالى از عالم مورد نظر وى در یکى از مجلات است.
ده:
اغلاط چاپى کتاب نیز کم از اغلاط علمى آن نیست; ولى جهت اختصار تنها به چند مورد اکتفا مى شود:
1. ج5, ص361: لرزش هاى تجرمه غلط و صحیح آن لغزش هاى ترجمه است.
2. ص412, ج5: زندگانى قرآن حکیم غلط و لقمان حکیم صحیح است.
3. ص431, ج5: بویه الطالب غلط و بغیةالطالب صحیح است.
4. ص431, ج5: کنزیر الاحمد غلط و کبریت الاحمر صحیح است.
5. ص53, ج4; حدث غلط و حدس صحیح است.
6. ص26, ج5; دهگردى غلط و دهکردى صحیح است و ص450 مرنى غلط و مرندى صحیح است.
7. ص431, ج5: اساس سلطان المومنین غلط و ایناس صحیح است.
8. ص325, ج5: میرجانى غلط و سیرجانى صحیح است. در همان صفحه معروف به العلماء غلط و معروف به لسان العلماء صحیح است.

تبلیغات