آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

 
آنگاه که از آسمان فرود آمد, در قالب واژگانى پر معنا و کلامى آهنگین, هیچ کس از آگاهان به زبان را در برابر آن تاب ایستادن نبود; یکسر شیفتگى بود و جذابیت و این کلام آسمانى (قرآن) نام داشت. زیبایى, حلاوت, شگفتى و تاثیرگذارى این کلام, در میان اعرابى که یکسر با آن به مخالفت برخاسته بودند, آنچنان شگفت مى نمود که شاید مناسب ترین واژه اى که آن را باز مى گفت (مسحور کنندگى) بود. زیبایى کلام در کنار استوارى معنا و بلندى مفاهیم, همواره در طول قرن هایى که از نزول آن مى گذرد و همچنان در هر تلاوتى تازگى خود را حفظ کرده است, مردان و زنان بسیارى را شیفته خود ساخته است که تمامى توان خود را براى حفظ آن به کار بندند: چه بسیار خون ها که براى ماندگارى آرمان هایش بر زمین ریخته شد و قلم ها و زبان هایى که براى تبلیغ پیامش به کار بسته شد و شیفتگانى که با علاقه مندى این مجموعه عظیم را, حرف به حرف و حرکت به حرکت, در سینه خود جاى دادند و نیز عالمانى که به کتابت آن همت گماشتند.
(خط) یکى از ابزارهاى مهم تمدن و توسعه آن تلقى مى شود و بى شک, نقش آن در انتقال قرآن به سرتاسر عالم اسلام که از شرق تا غرب آن روز را به تسخیر خویش در آورده بود, بى بدیل است. گزاف نخواهد بود اگر بگوییم, هیچ کتابى در طول تاریخ بشرى به مقدار قرآن, کتابت و چاپ و تکثیر نشده است و نه هیچ کتابى تا به امروز این همه شرح و تفسیر به خود دیده است. در عین حال رابطه خط و قرآن را باید رابطه اى متقابل دانست: همچنان که خط به حفظ و گسترش قرآن کمک کرده است, قرآن نیز الهام بخش توسعه و تکامل آن بوده است. در واقع تلاش عالمان را در ابداع شیوه هاى ضبط دقیق تر صداها, حرکات, اعراب, تشدید و … را باید نمودى از تلاش آنان براى خواندن صحیح تر قرآن دانست. در عین حالى که این کلام آسمانى, که در جان آنها رسوخ کرده و عشق و شیفتگى شان را به همراه داشته, موجب شده تا در نگارش آن تمام هنر و خلاقیت خود را به کار گیرند و مجموعه هایى نفیس از هنر خطاطى و تذهیب فراهم آورند.
فهرست مصور3 زیر که مجموعه اى از قرآن هاى قرون اولیه را معرفى کرده است, در عین حالى که تحول خط عربى را نشان مى دهد, گوشه هایى از هنر و خلاقیت مسلمانانى را که در تهیه این قرآن ها به کار رفته است, به تصویر کشیده است. باشد که میراث گذشتگان افتخار آیندگان و الهام بخش آنان باشد.
مؤلف کتاب, مدیر گروه مطالعات در مدرسه عملى مطالعات عالى4 در پاریس و مدرس دروس اعراب عصر جاهلى و تاریخ کتاب در جهان اسلام و نویسنده مقالاتى درباره خوشنویسى5 و خط شناسى رمزشناسى (Codicology) است. او پیش از این دو فهرست مصور از مواد قرآنى براى کتابخانه ملى6 در پاریس تهیه کرده است که این همه او را متخصصى سرآمد در مسائل مربوط به قرآن هاى سده هاى نخست ساخته است. (داخل پشت جلد)
این کتاب در واقع اولین مجلد از مجموعه فهرست هاى مصور (کاتولوگ) 26 جلدى است که هنر در جهان اسلام را بر مبناى کلکسیون دکتر خلیلى گزارش مى کند. چهار جلد اول این مجموعه قرآن هاى دوره هاى مختلف را گزارش مى کند: جلد اول (کتاب حاضر) به قرآن هاى قرن 8 تا 10 میلادى اختصاص دارد; جلد دوم, مربوط به قرن 11 تا 14 است; جلد سوم, قرآن هاى قرن هاى 15 و 16 و جلد چهارم قرآن هاى قرن 17 تا 19 میلادى را گزارش مى کند. مجلدات بعدى این مجموعه درباره نسخه هاى خطى عربى, صحافى, مینیاتور, کتاب هاى نادر خواهد بود. سرامیک, کارهاى فلزى, ابزارهاى علمى, مهره, کاشى, شیشه, جواهرات, سکه, ابزارهاى جنگى و در نهایت شاهکارى منتخب موضوع مجلدات دیگر این مجموعه هستند. (داخل پشت جلد)
دکتر خلیلى که این مجموعه, گزارشى از کلکسیون او است, از بیست سال پیش با این هدف که بتواند اشیاى فرهنگى جهان اسلام را به صورت شامل و فراگیر به تصویر کشد, به جمع آورى گسترده ترین طیف از اشیاى نفیس پرداخته است. اگر چه مى توان گفت که این هدف تا حدودى محقق شده است, اما قصد او در درازمدت, فراهم آوردن موجبات شناخت عمیق تر هنر اسلامى و معرفى آن است. انتشار این فهرست هاى مصور که در عین آنکه به زیبایى تزیین شده اند, متضمن تحقیقات علمى نیز هستند, گامى در تحقق این هدف است. در همین راستا طرح تأسیس یک موزه بزرگ هنر اسلامى نیز که این کلکسیون را در خود جاى دهد, در دست بررسى است. او به همین منظور کرسى هنر و معمارى اسلامى را در دانشگاه لندن و گروه مطالعات هنر اسلامى را در دانشگاه آکسفورد بنیاد نهاده است. (داخل جلد)
کلکسیون دکتر خلیلى به لحاظ طیف مواد قرآنى اى که در اختیار دارد, بزرگ ترین مجموعه اى است که در اختیار بخش خصوصى قرار دارد. اما وسیع ترین و ارزشمندترین کلکسیون قرآنى متعلق به کتابخانه قصر توپکاکى7 در استانبول است که بخش عمده کتابخانه سلطنتى پیشین متعلق به سلاطین عثمانى را در اختیار دارد. البته مجموعه هاى ارزشمندى هم در کتابخانه آستان قدس رضوى وابسته به حرم امام رضا(ع) در مشهد, موزه ایران باستان در تهران, کتابخانه ملى در قاهره و چندین کتابخانه و موزه در هند نگهدارى مى شوند. این در حالى است که مجموعه توپکاکى با توجه به موقعیت ویژه آن, کاملاً فراگیر است, ولى مجموعه هاى دیگر نه تنها کوچک تر بلکه محدود و مختص به منطقه خاصى هستند. مهم ترین کلکسیون هاى قرآنى در خارج از جهان اسلام در کتابخانه بریتانیا8 در لندن, در کتابخانه ملى بیبلیوتک9 در پاریس, در کتابخانه واتیکان در رم و در کتابخانه چِستِر بُتى10 در دوبلین قرار دارند. با این همه به استثناى مورد آخر, هیچ گونه بررسى هدفمند و منظم علمى, بدانسان که بر روى نسخه هاى ادبى, تاریخى و علمى صورت مى گیرد, درباره این مجموعه ها صورت نگرفته است و از این نظر این کتاب تلاشى جدید در جهت رفع این نقیصه است.(صفحه9)
کتاب حاضر به بررسى نسخه هاى قرآنى پیش از هزاره اول میلادى پرداخته است و نسخه هاى موجود را بر اساس نوع خط آنها دسته بندى کرده است. با توجه به آنکه سه دسته خط در این دوره شناسایى شده اند, نسخه ها در سه فصل معرفى شده اند: فصل اول نادرترین و قدیمى ترین قرآن ها را با خط حجازى در بر مى گیرد; فصل دوم نسخه هایى را که به خط اولیه عباسى نگاشته شده اند, معرفى مى کند. از این خط 6 سبک مختلف شناسایى و نمونه هاى متعددى براى هر گروه معرفى شده اند. فصل سوم به سبک جدید عباسى اختصاص دارد که تا قرن 13 میلادى استفاده مى شده است. این کتاب داراى مقدمه اى مفصل است که مؤلف در آن توضیحات روشنگرى درباره روش کار خود, مبناى کتیبه شناسى مورد استفاده, علت نامگذارى خط ها, خصوصیات نسخه ها به لحاظ تاریخ نگارش, مواد, صحافى, جلد, تذهیب داده است. علاوه بر این, 5 جدول ارائه شده اند که مبناى کتیبه شناسى مؤلف را نمایش مى دهند. بیش از 90 نسخه در فصل هاى مختلف به طور کامل معرفى شده اند; از جمله دو برگ از قرآن آبى معروف که بر پوستى به رنگ آبى با آب طلا نوشته شده است; و نیز قسمت هایى از تنها نسخه قرآنى شناخته شده که در پالرموى سیسیل تهیه شده است. (داخل جلد)
مقدمه
بیشتر قرآن هایى که در این مجموعه معرفى شده اند, به خطى که معمولاً (کوفى) نامیده مى شود, نوشته شده اند. اما در این مجموعه ـ با توجه به توضیحاتى که خواهد آمد ـ با نام کلى (سبک عباسیان) خوانده شده است. این نام برگرفته از نام سلسله اى است که از قرن 8 تا 13 میلادى (750 ـ 12859 م) بر جهان اسلام حکم مى رانده است که در این دوره این خط رواج داشته است. اگر چه از قرن ده, سبک عباسى به مرور, در کتابت قرآن جاى خود را به انواع خط شکسته و معمول ترین آن, محقق و نسخ, داد; اما عملاً چندین قرن طول کشید تا فرایند جایگزینى کامل شود. لذا تا قرن 13, قرآن هایى که به این سبک نوشته شده اند, همه در این مجموعه عرضه شده اند. (ص11)
خط کوفى
بیشتر آنچه درباره تاریخ خطاطى اسلامى در اختیار است, مبتنى بر اطلاعاتى است که در منابع متأخر عربى, ترکى و فارسى وجود دارد. در تمام این منابع نام (کوفى) بر هر نوع خطى که متعلق به سده هاى نخست است, اطلاق شده است. در غرب, مطالعه این خطوط از اواخر قرن 18 میلادى با کار آدلر11 (1756 ـ 1834م) آغاز شد. او که در صدد تهیه فهرست مصورى از نوشته هاى قرآنى موجود در کتابخانه سلطنتى کپنهاک بود, کوشید تا در طبقه بندى این مواد از همان واژگان و اصطلاحاتى که خود مسلمانان به کار برده اند, استفاده کند. از آنجا که تنها 5 نمونه از نوشته هاى قرآنى را در اختیار داشت و طبیعتاً تنوع خط آنها بسیار اندک بود, همان عنوان (کوفى) را که در آثار فیروزآبادى و ابن خالقان به کار رفته بود, برگزید. اما به تدریج نمونه هاى بیشترى از قرآن نوشت هاى سده هاى نخست به دست آمد و روشن شد که نه یک خط بلکه طیف گسترده اى از خطوط در این دوره استفاده مى شده است. (ص 11)
انتشار فهرست ابن ندیم در سال 1808, نیز بر این واقعیت صحه گذارد که در سده هاى نخست هجرى, تنوع گسترده اى به لحاظ خط وجود داشته است. با این همه تا مدت ها تلاشى صورت نگرفت تا بر مبناى این واقعیت, نسخه هاى این دوره بررسى شوند و انواع خط به کار رفته در آنها شناسایى شود. میشل آمارى12, شرق شناس سیسیلى (1806 ـ 1889م) اولین کسى بود که اقدام به اصلاح نظام طبقه بندى آدلر کرد. او بر اساس توصیفات دقیقى که ابن ندیم از خط معروف مکى مى دهد, به شناسایى آن در قرآن نوشت هاى موجود توفیق یافت. در کتاب حاضر عنوان کلى تر (حجازى) براى این نوع خط انتخاب شده است. متأسفانه این گونه مطالعات خط شناسى پى گرفته نشد و در نتیجه پیشرفتى در این حوزه صورت نگرفته, دو مسأله اصلى یعنى شناسایى و طبقه بندى انواع خط ها و تعیین تاریخ نگارش آنها همچنان باقى است و حتى در مواردى بر ابهامات افزوده شده است. (ص12)
ماهیت قرآن نوشت هاى این کتاب
بیشتر قرآن نوشت هایى که به پیش از قرن ده میلادى تعلق دارند, کامل نبوده, تنها قسمتى از یک نسخه هستند که بعضاً از یک تک صفحه یا بخشى از آن تجاوز نمى کنند. در واقع این قسمت ها متعلق به قرآن هایى بوده اند که به دلیل فرسودگى یا از آن رو که دیگر خط آنها قابل خواندن نبوده است, کنار گذاشته شده بودند. از آنجا که مسلمانان به قرآن که کلام خداوند است, احترام خاصى مى گذارند, چنین قرآن هایى را که به دلایل عنوان شده, دیگر قابل استفاده نبودند, در محل یا اطاقى از ساختمان مسجد نگهدارى مى کردند, تا از هر گونه بى احترامى محفوظ باشند. بیشتر قرآن هاى یافت شده به این صورت انبار شده بوده اند. در مسجد اموى, محلى که به این کار اختصاص داشته است, ساختمان کوچکى در حیاط مسجد بوده است; در مسجد جامع قیروان, اطاقى در ضلع شمالى حیات; در مسجد صنعا, محلى بین سقف و پشت بام و در حرم امام رضا(ع), در قسمتى به نام دارالسلام. با توجه به اینکه هدف از انبار کردن این قرآن ها صرفاً حفظ آنها از هر گونه بى احترامى بوده است, پس از انبار شدن دیگر مورد سرکشى قرار نگرفته, به فراموشى سپرده مى شدند و در نتیجه به مرور بر اثر عوامل طبیعى فرسوده و در نهایت از بین مى رفتند; بدانسان که هنگام کشف دوباره آنها در قرن 19 و 20, جز تلى از اوراق چیزى از آنها باقى نمانده بود. پس از کشف, برخى از این محموله هاى قرآنى یکجا حفظ و نگهدارى شدند, در حالى که برخى دیگر, هر ورق آن در یک کلکسیون یا موزه, در سرتاسر جهان پراکنده شدند. قرآن نوشت هایى هم که در این کلکسیون وجود دارند, بخش هاى پراکنده اى از همین دست هستند. لذا هر کس که در صدد ارزیابى و تحلیل این مواد باشد, باید اجزاى هر نسخه را با بخش هاى دیگر همان نسخه در جاهاى دیگر مقابله کند; در حالى که این کار با توجه به کمبود منابع قابل اعتماد بسى دشوار است: فهرست مصورى براى همه نسخه هاى قرآنى در کلکسیون هاى مختلف وجود ندارد, آنجایى هم که هست, فاقد اطلاعات لازم است. (ص13)
تعیین تاریخ نگارش نسخه ها
تعیین تاریخ نگارش نسخه هاى قرآنى کارى بس دشوار است. تعداد بسیار اندکى از قرآن هاى چهار قرن اول هجرى, متضمن تاریخ نگارش هستند. مواردى هم که وجود دارد بیشتر مربوط به وقفیه هایى است که در آن تاریخ وقف ـ و نه نگارش ـ نسخه ها به مسجد یا مؤسسه مذهبى ثبت شده است. چنین تاریخ هایى تنها مى تواند نهایت محدوده تاریخى نگارش نسخه ها را معین کند; چرا که ممکن است عمل وقف مدت ها پس از نگارش صورت گرفته باشد. البته نسخه هاى قرآنى اى که در دمشق پیدا شدند, متضمن نوع دیگرى از تاریخ نویسى هستند: تاریخ تولد یا وفات اشخاص بر صفحه اول یا آخر قرآن. اما تفسیر این گونه تاریخ ها هم همانقدر دشوار است که تفسیر وقفیه ها. نهایت آنکه مشخصات کاتب, تاریخ و محل نگارش کمیاب ترین نوع نوشته هایى هستند که مى توان بر روى قرآن ها یافت; از میان این شمار اندک نیز, بیشتر آنها جعلى مى باشند. (ص13)
محل نگارش
شواهد در مورد محل و منطقه اى که قرآن ها در آنجا نگاشته شده اند , بسى نادرتر و دست نیافتنى تر از اطلاعات در مورد تاریخ آنها است. نسخه هاى قرآنى, به خصوص انواع کوچک آن, بسیار قابل حمل و جابه جایى بوده اند. پیدا شدن یک قرآن در محلى خاص به هیچ عنوان دالّ بر این نیست که حتماً در همان جا نوشته شده باشد که در نتیجه بتوان گفت خط و یا تذهیب آن, مشخصه آن منطقه خاص است. (ص13) همچنان که تعداد زیادى از قرآن هاى کتابخانه پیشین مسجد اموى دمشق, مغربى هستند. برخى از آنها را احتمالاً از شمال آفریقا به سوریه برده اند; اما برخى دیگر نیز ممکن است در خود دمشق توسط عالمان مغربى یا مسافران و زائران آن خطه نگاشته شده باشند. (ص14)
خط به عنوان مبناى طبقه بندى
در متون مرجعى که در اختیار ما است, اطلاعات مفید درباره انواع خطوط عربى سده هاى نخست, بسیار اندک است. لذا در این تحقیق از اطلاعات کتیبه شناسى13 و تجزیه و تحلیل خود خط براى شناسایى و طبقه بندى انواع خطوط استفاده شده است. اگر چه به کارگیرى این روش در مورد خط عربى در ابتداى راه است و هنوز پخته نشده است, اما از این مزیت برخوردار است که در عین کاربردى بودن, قابلیت تطبیق بر تمام نمونه ها را دارد. در این شیوه ظاهر خارجى حروف, ابعاد کلى خط, قطر آن, شیوه حرکت قلم در نوشتن حروف مورد توجه قرار مى گیرد; البته از تأثیرى که قطع و ساختار کتاب در نوشتن کلمات دارد, غفلت نمى شود.
در بررسى شکل حروف, از آنجا که پایه برخى حروف مشابه هستند و نیز همه حروف احیاناً در یک متن بکار نمى روند, تنها تعدادى که از بقیه ممتاز مى باشند, انتخاب مى شوند. در اینجا شش حرف به عنوان شاخص مقایسه در نظر گرفته شده اند:
1 و 2. حرف الف در حالت مستقل14 و پایانى15
3. حرف عین / غین در حالت میانى16
4. حرف میم در حالت پایانى
5. حرف نون در حالت پایانى
6. حرف حاء در حالت میانى
البته در برخى موارد از حالت پایانى عین/غین هم استفاده شده است. در جایى که حرف نون در حالت پایانى وجود نداشته, از قوس انتهایى س/ش یا ص/ض استفاده شده است. در مواقع ضرورت براى تکمیل مقایسه, حروف دیگر هم لحاظ شده اند.(ص14)
بر اساس این مطالعات, سه دسته خط اصلى در کتابت قرآن هاى سده هاى نخست شناسایى شده اند. اولین این سه دسته, خطى است که آبوت17 آن را خط حجازى نامیده است و بر مبناى توصیفات دقیق و اجمالى ابن ندیم در الفهرست توسط آمارى18 شناسایى شده است. شناسایى دو دسته دیگر بسیار دشوار بود. اینها خطوطى را در بر مى گیرند که با عنوان نامتجانس (کوفى) و در مواردى (کوفى شرقى) نامگذارى شده اند. در این کتاب, آنها با توجه به دوره اى که در آن رواج داشته اند و مقارن با حکومت عباسیان بوده است, سبک عباسى خوانده شده اند. براى تمیز این دو دسته خط, یکى به نام سبک اولیه عباسى19 و دیگرى سبک جدید20 معرفى شده اند. هر یک از این سبک ها, به انواع فرعى ترى تقسیم مى شوند که آنها نیز احیاناً تقسیمات فرعى ترى دارند. تاکنون شش نوع خط اصلى از سبک اولیه عباسى شناسایى شده است. براى کدگذارى این خطوط از حروف الفباى لاتین و اعداد رومى و احیاناً حروف کوچک لاتین استفاده شده است. البته توجه به این نکته ضرورى است که این حروف و اعداد, به هیچ وجه خط ها را به لحاظ اهمیت ارزش گذارى نمى کنند و توالى زمانى آنها را نیز نشان نمى دهند. این نظام طبقه بندى قابلیت بسط و گسترش را داراست و مى تواند با کشفیات جدید تکمیل شود.(ص16)
ساختار قرآن هاى این دوره
گرچه در آن دوره از پاپیروس و پوست, هر دو براى تهیه کتاب استفاده مى شد, اما در نوشتن قرآن به کار بردن پوست غالب است. این امر به مدت پنج قرن در نیمه شرقى جهان اسلام و تا قرن 14 میلادى در مغرب ادامه داشته است. به رغم آنکه در شرق به سرعت, کاغذ جایگزین پوست گردید, اما مدت ها طول کشید تا در کتابت قرآن استفاده شود. اولین قرآنى که بر روى کاغذ نوشته شد و تاریخ نگارش آن بر روى نسخه ثبت شده, متعلق به قرن ده میلادى است.
براى استفاده از پوست, باید آن را دباغى کرده, گوشت و چربى اى که از داخل به آن چسبیده, تراشیده مى شده تا در نهایت دو طرف پوست به هم شبیه شده, براى نوشتن آماده گردد. با این همه آثار بر جاى مانده از عمل تراشیدن, به تشخیص دو سوى پوست کمک مى کند. این در حالى است که تعیین حیوانى که پوست به آن تعلق دارد, بسیار دشوار است. معمولاً از پوست بز و گوسفند استفاده مى شده است. هیچ نمونه اى شناسایى نشد که در آن از پوست غزال استفاده شده باشد; این در حالى است که هم در منابع شرقى و هم غربى از آن یاد شده است.
گاهى اوقات, پوست پیش از استفاده, رنگ مى شده است. در این مجموعه نمونه اى از پوست رنگ شده به رنگ آبى و مورد دیگر به رنگ نارنجى مایل به قرمز, ارائه شده است.
قطع21
به لحاظ قطع, در قدیمْ کتاب ها به دو صورت طومارى22 و تاشده23 بوده اند. در دوره اسلامى شکل دوم بیشتر به کار مى رفته, نمونه هاى اندکى از کتاب ها به صورت طومارى بوده اند. قدیمى ترین قرآن هایى که به خط حجازى وجود دارند, تا شده اند, با ابعادى که هم در قدیم و نیز در حال حاضر معمول است; یعنى بلندتر از آن هستند که عریضند. اما در یک دوره, قطعى از قرآن معمول شد که عرض آن بیش از بلندى اش بود و این ساختار افقى24 حداقل تا قرن 10 میلادى به کار مى رفته است. اگر چه این تغییر ساختار تصادفى نبوده, ارتباطى هم با طبیعت مواد مورد استفاده یا تحولى در فن آورى آن نداشته است. به نظر مى رسد, ملاحظات هنرى و نیاز به متمایز ساختن قطع قرآن از انگیزه هاى آن بوده است. پس از این دوره, شاهد بازگشت دوباره به قطع عمودى25 هستیم که در نتیجه بکارگیرى کاغذ در تهیه قرآن است. (ص17 و 18)
صحافى
واحدهاى اصلى, قرآن هاى سده هاى نخست, حزب (quire) بوده است که تقریباً همیشه از پنج جفت ورق دوتایى پوست تشکیل مى شده است. این ورق از وسط در امتداد محور عمودى تا شده, دوخته مى شدند و یک quire ده ورقى را تشکیل مى دادند. در جهان غرب, نحوه روى هم قرار دادن پوست, به لحاظ طرف داخلى و خارجى آن این بوده است که طرف مشابه هر پوست را روى دیگرى قرار مى دادند در نتیجه آخرین صفحه هر quire که در کنار اولین صفحه quire بعدى قرار داشت, همیشه از دو طرف خارجى پوست بود; در حالى که دو صفحه وسط quire, دو برگ با طرف داخلى پوست و در بقیه موارد, یک طرف داخلى روبروى طرف خارجى قرار مى گرفت; البته استثنا هم وجود داشت. یادآورى مى شود که حزب (quire) عبارت است از مجموعه اى از کاغذها که به هم دوخته مى شوند و از کنار هم گذاشتن این دفترچه هاى کاغذى, یک کتاب درست مى شود.
جلد26
جلدهاى اندکى باقى مانده است; بیشتر نمونه ها از تخته هاى چوبى پوشیده با چرم تهیه شده اند که همواره یک میخ فلزى به لبه تخته زیرین, کوبیده شده و در مقابل آن تسمه اى قرار دارد که به دور میخ پیچیده مى شود و امکان بستن کتاب را فراهم مى آورد. مشکل اصلى که صحّاف با آن روبرو بوده است, دشوارى متصل کردن جلد به کتاب بود; چرا که وزن تخته هاى چوبى فشار زیادى را بر هر گونه وسیله اتصال وارد مى آورده است. یکى از راه هاى متداول, چسباندن صفحه اول و آخر کتاب به تخته هاى جلد بوده است. از آنجا که این راه حل کارآمد نبوده, معمولاً تسمه هاى دومى وجود دارند که تسمه اصلى را تقویت مى کنند و بعد از پاره شدن آن, جایگزین مى شوند. (ص20)
خط کشى27
خط کشى عبارت است از خط هاى منظم افقى, عمودى, مورب و یا مدورى که بر روى صفحه قبل از استنساخ متن با کشیدن طرح هاى تزئینى کشیده مى شود; با این هدف که به خطاط یا طراح, یک طرح زمینه ارائه دهد.
معمولاً خط کشى با قلم بدون مت28 انجام مى شده است, اما در مواردى هم از قلم سربى و جوهر استفاده مى شده است. در نسخه هایى که به خط حجازى هستند, آثار خط کشى آشکار است و نشان مى دهد که در آن زمان معمول بوده است. اما در نسخه هایى که به خط عباسى هستند, به ندرت آثار خط کشى هویداست; این در حالى است که در تذهیب و ابعاد متن و خط ها, قوانین هندسى رعایت شده است. افزون بر اینکه در تذهیب هاى هم دوره آن از خط کشى استفاده مى شده است و این همه نشان مى دهد که این خوش نویسان و طراحان از نوعى خط کشى استفاده مى کرده اند که هیچ اثر محسوسى بر روى پوست بر جاى نمى گذاشته است. (ص21 ـ 20)
تذهیب29
به سختى مى توان نسبت قرآن هاى سده هاى نخست را که در آنها تذهیب به کار رفته است, حدس زد. بررسى محموله یافت شده در مسجد صنعا نسبت 5/12 درصد را نشان مى دهد. با این همه, تذهیب همواره براى تعیین تقسیم هاى متن قرآن ها, چه به صورت ساده در نسخه هاى حجازى و چه به صورت پیچیده تر در سبک هاى بعدى به کار مى رفته است.
از تزئینات30 ساده یا پیچیده, براى تقسیم هاى متن استفاده مى شده است; بین دو آیه, بین دو سوره, بین دو جزء و یا ابتدا و انتهاى کل متن. آنچه بین دو آیه استفاده مى شده, دو نوع بوده: یا پس از هر تک آیه مى آمده و یا بعد از دسته اى از آیات: 5 یا 10 آیه. نشانه هایى که براى تقسیم تک آیه ها به کار رفته اند, سیر تکاملى را طى کرده اند; در نسخه هاى حجازى, مجموعه اى از نقطه ها بوده اند که بعدها به خط هاى مایلى که با نوک قلم ایجاد مى شده, تغییر کرده اند و در نهایت به نقش هاى31 مدورى تبدیل شده اند که معمولاً براى تعیین پایان هر آیه استفاده مى شده اند. نکته قابل توجهى که از نمونه هایى که در اختیار ما هستند, به دست مى آید, این است که استفاده از آیه ـ نشان ها, در قرآن هاى حجازى, معمول تر از قرآن هاى بعدتر به سبک B.II است; یعنى به نظر مى رسد که در دوره اى در قرن سوم هجرى این رسم رایج شده است که یا پایان آیه ها را با تذهیب معین کنند, یا اصلاً آنها را تعیین نکنند. در بیشتر تذهیب هایى که براى تقسیم آیات به کار رفته, از تصاویر هندسى استفاده شده و غیر آن, بسیار نادر است; البته به استثنا استفاده از حروف براى تعیین شماره آیات, بر اساس نظام شمارشى ابجد. در این میان به کار بردن (حاء) کوفى براى تعیین هر دسته پنج تایى از آیات از همه معمول تر است. البته در این موارد حروف آنقدر تغییر شکل داده شده اند که به دشوارى قابل شناسایى هستند.
براى تقسیم سوره ها, راه هاى مختلفى به کار رفته است. گاهى یک فضاى خالى بین دو سوره قرار داده اند که بعدها در این فضاى خالى نام سوره را مى نوشتند. اما معمولاً یا بین دو سوره را با تذهیب پر مى کرده اند و یا اطلاعاتى درباره سوره ارائه مى دادند که این اطلاعات شامل نام سوره, تعداد آیات, محل و زمان نزول یا ترکیبى از این موارد بوده است. بعضاً از ترکیب هر دو استفاده کرده, اطلاعات را در تذهیب وارد مى کردند. (ص 23 ـ 21) انواع تزئیناتى که براى تعیین دسته ده تایى از آیات به کار مى رفته, همراه با کدهاى آن در جدول شماره یک ارائه شده است.(ص25)
در حاشیه صفحات 21 تا 23 نیز تزئیناتى که براى تقسیم تک آیه, 5 آیه و 10 آیه به کار مى رفته نشان داده شده است.
مقدمه کتاب با توضیحات مفصلى که آمده است, پایان مى پذیرد. در پى آن, طى سه فصل, سه دسته خط این دوره همراه با نمونه هاى آن معرفى شده اند.
فصل اول: خط حجازى (ص 27 ـ 32)
خط حجازى نخستین از سه دسته خط شناسایى شده در این دوره است. این خط بر اساس توصیفاتى که ابن ندیم در الفهرست از شکل این خط مى دهد, توسط میشل آمارى32 شناسایى شده است. با توجه به اظهارات ابن ندیم این خط در قرون اول و دوم هجرى معمول بوده است. تعداد نمونه هاى مربوط به این خط آنقدر اندک هستند و خودِ آنها هم آنقدر کوتاه هستند و در خودِ یک دستخط هم آنقدر نوسان هست که به سختى مى توان سنخى33 براى آن مشخص کرد. با این همه, چهار نوع سبک براى این خط شناسایى شده است که در این مجموعه تنها براى دو نوع از آن نمونه وجود دارد.
تزیین این نسخه ها بسیار آسان بوده است. نوارهاى ساده هندسى با جوهر بین سوره ها کشیده شده و مجموعه اى از نقاط یا خطوط مورب بین آیات قرار داده شده است. این قرآن ها بر روى پوست نوشته شده اند و قطع آنها عمودى بوده است. اما قطع افقى نیز در میان آنها دیده مى شود که اندک و متعلق به سبک هاى متأخر حجازى هستند. به دلیل کوتاهى نمونه ها و اندکى آنها, اطلاعات خط شناسانه34 ما از آنها بسیار کم است.(ص27 ـ 32)
از این خط ها تنها سه نمونه در کلکسیون دکتر خلیلى وجود دارد. دو نمونه اول, تک برگى و متعلق به اوایل قرن هشتم میلادى هستند. نمونه سوم, سه برگى و متأخرتر, احتمالاً اواخر قرن 8 و اوایل 9 است. نمونه شماره 1, فاقد نقطه هاى اعرابى است و در فواصل آیات از دو ردیف نقطه استفاده شده است و براى تعیین هر 5 آیه از یک (الف) قرمز که دور تا دور آن نقطه است, استفاده شده است; یک دایره قرمز فاصله هر 10 آیه را معین مى کند. در وسط این دایره یک حرف قرار دارد که بنابر سیستم شمارشى ابجد شماره آیه را مشخص مى کند.
فصل دوم: خط اولیه عباسى (ص34)
از این نوع خط, شش سبک عمده شناسایى شده است که بر اساس الفباى لاتین از A تا F کدگذارى شده اند. برخى از این انواع, خود داراى تقسیمات فرعى تر هستند که با اعداد رومى معین شده اند. میزان فراوانى همه این سبک ها یکسان نمى باشد. برخى مانند سبک B.II از فراوانى بسیار و برخى دیگر مانند D.II بسیار نادر مى باشند. اگر چه مى توان براى این توزیع نابرابر, دلایل متعددى بر شمرد; اما در هر حال باید در تحلیل این مسأله بسیار محتاطانه برخورد کرد. به ویژه آنکه تقریباً تمام نسخه ها و قطعاتى که دانش ما بر پایه آنها استوار است, در نیمه غربى جهان اسلام و مشخصاً در انبارهاى مساجد قاهره, دمشق, قیروان و صنعا یافت شده اند. در نتیجه تقریباً هیچ اطلاعى از وضعیت خط در نیمه شرقى جهان اسلام در اختیار نداریم و چه بسا پاره اى از انواع نادرتر خط, در این مناطق رواج داشته اند. لذا باید منتظر انتشار مشخصات و فهرست مصور نسخه هاى این مناطق باشیم تا بتوانیم میزان فراوانى سبک ها را تعیین کنیم و این در حالى است که در هیچ صورتى نمى توانیم مطمئن باشیم که عنصر اتفاق و شانس در نوع موادى که باقى مانده و به دست ما رسیده است, دخالت نداشته باشد و در نتیجه تصویر غلطى از گذشته را براى ما ترسیم نکرده باشد.
مؤلف در ادامه به ارائه توضیحات مفصلى درباره هر یک از انواع این سبک خط, مشخصات هر خط, محلى که نمونه ها در آن یافت شده اند و تاریخ احتمالى نگارش آنها, ارائه مى دهد. براى روشن تر کردن مطالب, چهار جدول ارائه شده که در آن حروف شاخص و سبک نوشتن آنها طبق هر سبک نشان داده شده است. برخى از این سبک ها, مانند سبک A,E, F فاقد هر گونه تقسیم فرعى هستند; در حالى که سبک D, داراى پنج زیر مجموعه است که نوع پنجم آن نیز خود, به سه دسته تقسیم مى شود. (ص 35 ـ 45)
جدول خط 5
در پى این توضیحاتِ کلى, نمونه هایى که با این خط نگاشته شده اند به تفکیک سبک نگارششان ارائه شده اند: نمونه هاى 4 ـ 10 متعلق به سبک A, B (ص 49 ـ 58); نمونه هاى 11 ـ 18 متعلق به سبک C (ص 58ـ 67); نمونه هاى 19 ـ 61 مربوط به سبک D (ص 67 ـ 116); سبک E با 4 نمونه (ص 116 ـ 120); سبک F (ص 120 ـ 123) و در پایان, نمونه هاى متفرقه (ص 123 ـ 132). در مجموع, در این قسمت 70 نمونه معرفى شده اند.
در میان نمونه هاى مختلفى که در این قسمت ارائه شده است, نمونه شماره 42 (ص 92 و 93) ـ دو ورق از نسخه اى موسوم به قرآن آبى ـ را باید منحصر به فرد شمرد. این قرآن با آب طلا بر پوستى به رنگ آبى نگاشته شده است. رنگ آبى, چه براى پوست و چه براى کاغذ, رنگى غریب و غیرمعمول بوده است; همچنان که استفاده از آب طلا نشان مى دهد که هزینه گزافى براى تهیه آن صرف شده است. برخى از محققان معتقدند که این نسخه به دستور خلیفه عباسى, مأمون, براى سر قبر پدرش, هارون الرشید, تهیه شده است که در این صورت قاعدتاً باید در مشهد آماده سازى و کتابت شده باشد; در حالى که عده اى آن را متعلق به قیروان مى دانند. (ص 92 و 93)
نکته قابل توجه, رسمى است که در دوره اى از نگارش قرآن معمول شده بود, و آن عدم تعیین انتهاى آیات است و مؤلف پیش از این به آن اشاره کرده است. (45 ص 98 و 46 ص 99). نمونه شماره 43 (ص 96) متعلق به قرن 9 یا 10 میلادى و نمونه هاى شماره 45 و 46 و 51 (صفحات 98 ـ 99 ـ 103) متعلق به همین دوره, به این لحاظ در خور توجه هستند. در این نسخه ها انتهاى آیات معین نشده, اما پس از هر پنج آیه, از نشان (حاء) کوفى استفاده شده است.
همچنان که نمونه شماره 44 (ص 97) به رغم آنکه متعلق به اواخر قرن 9 یا نیمه اول قرن 10 میلادى است, فاقد نقط و اعجام است. این در حالى است که نسخه هاى قدیمى تر, مانند نسخه شماره 4 (ص49) متعلق به نیمه قرن هشتم میلادى یا اوایل قرن نه, داراى نقط و اعجام است. شاید بتوان گفت این موضوع حکایت از اهتمام مسلمانان به حفظ سنت هاى پیشینیان در نگارش قرآن دارد.
نسخه هاى شماره 19 (ص 67) و 41 (ص 90 ـ 91) نیز با آب طلا نگاشته شده اند و از رنگ هاى مختلف براى اعراب گذارى, تشدید و … استفاده شده است. در نسخه شماره 19 که متعلق به قرن 9 میلادى است, از رنگ قرمز براى اعراب گذارى, از نقطه سبز براى همزه و از آبى براى تشدید و حرکت استفاده شده است. این نمونه که یک تک ورق است ـ و آیه 43 و 44 سوره سبإ را در بر دارد ـ یکى از عالى ترین نمونه هاى آب طلا کارى است. نسخه شماره 41, پنج ورق و متعلق به قرن 9 میلادى است. این نسخه که بر روى پوست نوشته شده, تمام صفحات آن داراى حاشیه اى از تذهیب است. در این نمونه, پایان هر تک آیه, 5 آیه و 10 آیه با تزئینات مختلف معین شده است. حروف داراى نقطه و اعجام هستند که با خط هاى مایل کوچک نشان داده شده است. پوستى که براى نوشتن این نسخه تهیه شده, بسیار با دقت آماده شده است که تشخیص دو سویه پوست را غیرممکن مى سازد. همچنان که در صحافى آن نیز دقت بسیار به کار رفته است و این همه, حکایت از کیفیت عالى قرآنى مى کند که این برگه ها به آن تعلق دارند و با هزینه بسیار زیادى فراهم آمده اند.
فصل سوم: سبک جدید (ص132 ـ 183)
خط هایى که در این فصل ارائه مى شوند, ظاهرى آشناتر دارند و در برخى موارد تا دوره هایى تقریباً نزدیک به ما, به کار مى رفته اند. امّا آگاهى ما از تاریخچه پیدایش این خط و محل آن بسیار اندک است. در متون مختلف, براى نامگذارى این خطوط, از اسامى مختلفى استفاده شده است:
کوفى شرقى, کوفى شرقى فارسى, کوفى شکسته, کوفى نسخ, کوفى غربى و شکسته35.
در همه این اسامى, جز مورد آخر, از عنوان مقید شده (کوفى) استفاده شده و این نشان مى دهد که در نظر افرادى که این عنوان ها را انتخاب کرده اند, تفاوت فاحشى بین این خط و خط اولیه عباسى که آن را (کوفى) مى خوانده اند, وجود داشته است. همانطور که عنوان (کوفى) براى اطلاق بر خط پیشین نامناسب بود. این عناوین نیز براى نامگذارى این نوع خط نامتجانس به نظر مى رسند. لذا, در این کتاب نام دیگرى براى آن انتخاب شده که نشانگر جایگاه آن در تاریخ کتابت قرآن است. اگر چه این نوع خط, از دیرباز در کتابت به کار مى رفته, اما به کارگیرى آن در این دوره براى استنساخ قرآن, امرى جدید بوده است; در نتیجه آن را, (سبک جدید) نامیده ایم. (ص 132)
از این خط, دو نوع مختلف شناسایى شده اند که بسیار با هم متفاوت مى باشند: NS.I و NS.III. در جدول شماره 6 (ص 137 ـ 136) ویژگى هاى این دو خط و تفاوت آن با دو خط از سبک اولیه عباسى که تعلق آنها به قرن 9 ثابت است, نمایش داده شده است. از میان این دو خط, نوع دوم NS.III زودتر از دیگرى در کتابت قرآن به کار رفته است. این نوع خط در قرن 9 میلادى, خطى بوده است که براى کتابت متون غیر قرآنى رواج داشته است. همین گسترش موجب شده تا به تدریج تا اواخر قرن, جایگاه خود را در کتابت قرآن بیابد و پس از آنکه مدّت هاى طولانى, قرآن به هر دو سبک اولیه و جدید عباسى نگاشته مى شده, در نهایت جایگزین سبک اولیه گردد. سادگى سبک جدید و رواج آن در کتابت روزمره, از عوامل مؤثر در غلبه آن بوده است; همچنان که اقتباس برخى جزئیات هنرى و نوشتارى سبک اولیه, در سبک جدید, توافقى هوشمندانه براى مشروعیت بخشیدن به آن, براى استفاده در کتابت قرآن تلقى مى شود. چنانکه در نمونه هاى شماره 87 و 88 که احتمالاً متعلق به قرن 12 هستند, دیده مى شود, شیوه سنتى تعیین حرکت و اعراب حروف همچنان حفظ شده است; حتّى در مواردى هم که از شیوه جدید تعیین حرکات استفاده شده, همچنان از رنگ قرمز, مانند شیوه سنتى, در نوشتن آن استفاده شده است. (بنگرید: نمونه شماره 84) (ص 133 ـ 134)
به کارگیرى این سبک در نوشتن قرآن, با پیدایش تغییرات قابل توجهى در تولید کتاب, در جهان اسلام, همزمان بوده است. این تحولات که در اواخر قرن 9 میلادى آغاز شدند, تا پایان قرن 10 ادامه داشتند. در نتیجه نسخه هاى این دوره به لحاظ قطع, نوع مواد, اندازه نسخه ها, چگونگى چینش حزب ها, دستخوش تغییر شدند. حتّى در تذهیب هم سبک ها و طرح هاى جدیدى به کار گرفته شد که مهم ترین آن رواج طرح هاى مدور تمام صفحه است.
همچنین در ابتدا برخى نسخه ها, جدول هایى قرار داده شد که تعداد سوره, آیه, کلمه, حرف و حتى نقط و اعجام را هم مشخص مى کرد. این گونه جدول ها, اول بار, در اواخر قرن 9 پدیدار شدند و در طول قرن 10, به تدریج کامل تر و پیچیده تر گشتند. ابتکار دیگرى هم که در قرآن هاى این دوره مشاهده مى شود, معرفى یک ترکیب جدید براى شروع قرآن است: به منظور متقارن ساختن صفحه آغازین, سوره حمد در صفحه سمت راست و قرینه آن, در صفحه سمت چپ, اولین آیات سوره بقره, نوشته مى شد (ص 135).
در این فصل, جدولى ارائه شده است (شماره 6 ـ ص 136 ـ 137) که در آن ویژگى هاى دو نوع خط سبک جدید, در مقایسه با دو نوع خط از سبک اولیه, نمایش داده شده اند. در پى این توضیحات کلى, نمونه هاى مربوط به این سبک از شماره 75 تا 98, معرفى شده اند. از آنجا که این سبک تا قرن 13 میلادى در کتابت قرآن به کار مى رفته, تمام نمونه ها, از قرن 10 تا 13, یک جا در این کتاب معرفى شده اند.
از میان نمونه هاى این فصل, نسخه شماره 81 (ص 146 تا 151) به لحاظ محل تهیه منحصر به فرد است. این نسخه, تنها قرآن شناخته شده اى است که در پالرموى سیسیل, تهیه شده است و در این کلکسیون 20 ورق از آن, از آیه 62 انبیاء تا 113 شعراء, وجود دارد. قطع آن 6.17ھ25cm است و بر روى پوست نوشته شده. بر روى نسخه تاریخ نگارش آن, سال 372 هـ.ق (983 ـ 982 میلادى) ثبت شده است.
متن با جوهر مشکى نوشته شده و فاقد نقط و اعجام است. براى نشان دادن حرکت حروف از نقطه هاى قرمز, براى همزه از زرد و در صورت مصادف شدن با سکون, از آبى استفاده شده است. تک آیات, دسته هاى 5 تایى و 10 تایى از آیات, حزب ( قرآن) جزء ( قرآن) و , , و قرآن نیز با نقش هاى مختلف, مشخص شده است. اسم هر سوره و تعداد آیات آن, با آب طلا و به سبک دیگرى نوشته شده است.
نسخه شماره 83 (ص 154 ـ 155) نیز به دلایل مختلف درخور توجه است.
این نمونه, یک ورق از قرآنى است که در اصفهان, رمضان 383 هـ.ق (993 میلادى) تهیه شده است. قطع بزرگ کلمات, غناى تذهیب, قطع افقى آن ـ که انتخابى غیرمعمول براى نسخه هایى است که از کاغذ تهیه شده اند ـ و نوع خط آن, ممتاز بودن آن را موجب شده است. این تک ورق از آیه 59 سوره نجم تا 5 سوره قمر را در بر مى گیرد. متن با جوهر مشکى و نقط و اعجام با خط هاى کوچک مایل, نوشته شده اند. از نقطه هاى رنگین براى حرکت, همزه و تشدید استفاده شده است. انتهاى هر تک آیه هر دسته 10 تایى از آیات با نقش هاى مختلف معین شده اند.نام سوره قمر و تعداد آیات آن با آب طلا نوشته شده اند و نسخه داراى تذهیب هاى زیبایى است.
نمونه ممتاز دیگرى که در این فصل معرفى شده است, نمونه شماره 84 است (ص156 ـ 165) نسخه اى که در این کلکسیون وجود دارد, 122 ورق از قرآن 7 جلدى, متعلق به قرن 11 میلادى است که از کاغذ, در قطع 8.23ھ5/36cm با 8 خط در هر صفحه تهیه شده است. نسخه مشابهى از آن در آستان قدس نگهدارى مى شود. درشتى حروف یکى از ویژگى هاى این نسخه است. متن آن با جوهر مشکى است از خط هاى کوچک مایل براى نقط و اعجام استفاده شده است. گرچه حرکات, همزه, وصل, سکون, تشدید, به شکل امروزى شان هستند, امّا همچنان سنت قدیمى استفاده از رنگ هاى مختلف متفاوت از متن, براى نوشتن آنها به کار رفته است. در این نسخه, تک آیات, دسته 5 تایى و 10 تایى از آیات در خود متن, با نقش هاى گوناگون معین شده اند, اما دیگر تقسیمات آیات و سوره ها, در حاشیه متن آمده اند. اسم سوره و شماره آیات آن با آب طلا, در زمینه اى از تذهیب نوشته شده که در کناره آن, محل نزول سوره نیز مشخص شده است. این نسخه به لحاظ تعداد صفحاتى هم که در هر quire آن هست, متفاوت مى باشد. همچنان که به لحاظ تذهیب بسیار غنى است. در هر مجلد از این قرآن 7 جلدى, یک جفت صفحه آغازین و انتهایى آن, تذهیب شده اند. در ص 157 نیمى از آغازین صفحات, مجلد نخست نمایش داده شده که متضمن جدولى از تعداد کلمات, حروف, نقطه ها و … است. دو صفحه آغازین قرآن از سوره حمد و اول بقره تشکیل شده که به زیبایى تذهیب و قرینه سازى شده اند (ص 158 ـ 159) قسمت هاى دیگر متن نیز به مناسبت, با هنرمندى تذهیب شده اند. این کتاب با معرفى نسخه هایى از قرآنهاى قرن 12 میلادى پایان مى پذیرد.
در نهایت اشاره به اطلاعاتى که ذیل معرفى هر نمونه, ارائه شده, مفید مى باشد. در هر مورد تعداد صفحات, ابعاد نسخه, ابعاد قسمت مربوط به متن, تعداد سطرها, جنس مواد استفاده شده براى نوشتن, نوع خط, شماره بازیابى آن در این کلکسیون و اینکه احیاناً قسمت هاى دیگر همین نسخه در کجا نگهدارى مى شود, ارائه شده است. در ادامه, ویژگى خط شیوه ثبت نقط, اعجام, اعراب, حرکت, همزه, تشدید, نوع نقش هاى به کار رفته براى فواصل آیات, انواع تذهیب, اطلاعات مربوط به صحافى و احیاناً تجلید, به تفصیل آمده است. در تمام موارد آیات نسخه, عنوان شده لیکن متن آیه به نقل از آن نسخه خاص نقل نشده است.
مطالعه این مجموعه تحسین برانگیز, براى تمامى قرآن پژوهان و هنردوستان مفید خواهد بود. این کتاب در کتابخانه تخصصى قرآن در قم موجود است.
پى نوشت ها:
1. Abbasid Tradition
2. Francois Deroche.
3. catalogue.
4. Ecole pratique des Hautes Etudes.
5. calligraphy.
6. Bibliotheque Nationale.
7. Topkapi Palaa Library Topkapi.
8. British Library.
9. Bibliotheque Nationale.
10. Chester Beatty.
11. Adler.
12. Michele Amari.
13. palaeographic.
14. حالت مستقل: حرف به هیچ حرفى ـ قبل یا بعد ـ متصل نشده است.
15. حالت پایانى: حرف تنها به حرف قبلى متصل است.
16. حالت میانى: وقتى که حرف به حرف قبلى و بعدى متصل شده است.
17. Abott.
18. Amari.
19. Early Abbasid style.
20. New style.
21. format.
22. scroll-volumen.
23. bound codex.
24. horizontal format.
25. vertical format.
26. binding.
27. ruling.
28. dry point.
29. illumination.
30. ornaments.
31. motif.
32. Michele Amari.
33. typology.
34. codicological.
35. نام این خطوط به ترتیب عبارت است از:
EasteRn Kufic - EasteRn PERSIAN Kufic - Broken Kufic - Western Kufic - Broken cursive.

تبلیغات