کندوکاوى در نسخه هاى تعزیه
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
تعزیه, روایت حماسه اى مقدس اما خونین است که دو جبهه را به تصویر مى کشد: یکى مسیر سقوط را طى مى کند و دیگرى صعود به سوى عرشیان و قدسیان را پیش گرفته است. نبردى در آن ترسیم مى گردد که در یک سویش شجاعت, ایمان و فداکارى قرار مى گیرد, و در طرف مقابل همه تزویرها و شقاوت هاى شیطان قامت راست مى کند. سرانجام این صحنه ها پیروزى خون بر شمشیر را به تماشاگران مى آموزد.
در این نمایش زیباى مذهبى, اندیشه هاى عالى در قالب احساسات و عواطف پاک به مردم انتقال مى یابد و تعبد عامه مردم در واژه ها و استعاره هایى عرضه مى گردد که بر اثر آن وحدت دینى و عاطفى بین نظاره گران پدید مى آورد و مرزها را از بین مى برد. در تعزیه اهل آسمان در عزاى عزیزترین انسان ها سینه چاک مى کنند و حتى وحوش هم به خاطر مصایب سختى که بر آدمیان مى رود, ماتم زده هستند. در این برنامه, گریه, سوگ, شادى, هجو و سخره در پى هدفى واحد باهم مى آمیزند و رنگِ یکنواختى را از آن مى زدایند و تماشاگران را تا آخر با خود همراه مى سازند.
در این که تعزیه خوانى از کى پدید آمده و چگونه شکل گرفته نظرات مختلفى مطرح است: گفته مى شود پس از واقعه کربلا یزید جنایت پیشه به جانیان کربلا گفت: (تمایل دارم واقعه طف را مشاهده کنم). آنان هم فرمانش را اطاعت کردند و این واقعه اسفناک را برایش به نمایش درآوردند.1 اگر چنین ادعایى صحت داشته باشد, این برنامه یک نمایش تعزیه به حساب مى آید. ادوارد براون با استناد به دو متن فارسى و آلمانى, پیدایش تعزیه را به قرن چهارم هجرى نسبت مى دهد.2 در تاریخ ابن کثیر شامى آمده است: (معزالدوله احمد بن بویه در بغداد در دهه اول محرم امر کرد تمامى بازارهاى بغداد را ببندند. مردم لباس عزا پوشیدند و به تعزیه سیدالشهداء بپردازند).3 البته آنچه از این مطالب در مورد تعزیه استفاده مى شود, مراسم عزادارى دهه ماه محرم به صورت علنى و رسمى مى باشد, نه نمایش تعزیه, و این که در تاریخ مذهبى قم تاریخ تعزیه را به زمان آل بویه رسانیده, درست نمى باشد.4
برخى خواسته اند تاریخ پیدایش این سوگنامه هاى مذهبى را عصر صفویه قلمداد کنند و یکى از این قرائن را اظهارات اسکندربیک ترکمان در تاریخ خود دانسته اند که نوشته است:
شب عاشورا که مردم این طرف (سپاه ایران) به تعزیه حضرت سیدالشهداء قیام داشتند, غوغاى عاشوریانِ اردو بازار را, محصوران قلعه (ایروان) شورش و غلغله یورش تصور نموده جمعى که راضى به مصالحه و قلعه دادن نمى شدند, از خواب غفلت برآمده از روى اضطرار دست در دامن تشفع شریف پاشا (فرمانده سپاه عثمانى) زدند و روز عاشورا که مقتل سیدالشهداء بود و حضرت اعلى (شاه عباس) به رسم معهود و سبیل معتاد لباس ماتم و سوگوارى پوشیده و به لوازم مشغول بودند.5
چنانچه از سیاق این نوشتار برمى آید در عصر مذکور, تعزیه به شکل ویژه خود متداول نبوده و همان سوگوارى به شکل سینه زنى و نوحه خوانى تحت عنوان تعزیه در منابع تاریخ ضبط گردیده اند.
البته گزارش هاى متعددى از اجتماعات مزبور توسط سیاحان, مبلغان و فرستادگان سیاسى اروپایى به ثبت رسیده که طى آنها از اشخاصى سخن گفته اند که ملبّس به جامه هاى الوان بوده و به صورت منظم پیاده روى مى کردند, یا سوار بر اسب ها و شترها باز آفریننده وقایعى بودند که حادثه کربلا را در اذهان تداعى مى کرد. همچنین براساس این سفرنامه ها, نبردهاى نمایشى توسط صدها تن از سوگواران با جامه هاى مخصوص اما همگون و مسلح به تیر و کمان و شمشیر و سلاح هاى دیگر به طور آهسته بازى مى شد و سراسر آن با سوگ نوا همراهى مى گردید و تماشاگران که در امتداد گذرگاه ها صف مى کشیدند, بر سینه مى زدند و در حالى که دسته عزا از کنارشان عبور مى کرد, فریاد مى زدند: حسین! حسین!6
گرچه سوگوارى براى اهل بیت(ع) در این دوره رونق فزاینده اى یافت و براى افزایش هیجان مردم و پیوستن به جمعیت عزادار, طبل و سنج رایج گشت و ادوات جنگى که در میدان رزم کاربرد داشت, مورد استفاده ماتم سرایان قرار گرفت و در میادین عمومى مرکب بدون راکب را به عنوان نمادى از ذوالجناح مى گردانیدند, اما تعزیه هنوز رسم نشده بود. ادام اولئاریوس که در زمان شاه صفى در اردبیل بوده شرح مبسوطى از مشهودات خود داده و ترتیب عزادارى را ذکر نموده ولى هیچ اشاره اى به تعزیه ننموده است.7 و از برپا کردن مجالس عزادارى به صورت نمایش مذهبى یا به اصطلاح تعزیه در این دوره هیچ نشانى نمى باشد و مورخان در آثار خود از آن سخنى نگفته اند8 و این که برخى خاطرنشان ساخته اند تعزیه در عصر صفویه به وجود آمده با هیچ دلیل و مدرکى همراه نمى باشد. البته گاه به اشتباه هرگونه سوگوارى را تعزیه قلمداد کرده اند و با تعبیرى که ما از هنر نمایشى تعزیه داریم, تطبیق نمى کند و هیچ گونه نسخه خطى هم که تاریخ آن زمان را با خود داشته باشد, در جایى بدست نیامده است. مرحوم دکتر محمد جعفر محجوب نوشته است:
براى اثبات این که تعزیه در دوره صفویه وجود داشته هیچ مدرک مستندى در دست نداریم در عوض دلائل قوى براى رد وجود آن در آن دوره وجود دارد.9
شوالیه ژان شاردن, سیاحى هوشمند و زیرک بود, وى که سالیان درازى در اوج قدرت صفوى در ایران زیست, ماحصل مشاهدات خود را به صورت سیاحتنامه اى چند جلدى (که به فارسى ترجمه شده) درآورد. کسانى که با این اثر آشنایند, مى دانند وى کسى نبود که از آوردن مجالس تعزیه و نمایش هاى ایرانى حتى با ذکر جزئیات فروگذارى کند; خاصه از آن جهت که مراسم سوگوارى محرم را با دقت همیشگى خود شرح داده است.
برخى تعزیه پژوهان اذعان مى دارند موفق شده اند سندى به دست آورند که نشان مى دهد تعزیه خوانى در آخرین سال هاى دوران صفوى وجود داشته است. این ادعا براساس گزارشى است از دو سیاح خارجى به نام هاى (سالامون) انگلیسى و (وان گوگ) هلندى که در سفرنامه هاى خود (از سال 1734 تا 1736م یعنى سه سال آخر حکومت صفویان) در اصفهان از اجراى یک نوع تعزیه خوانى که روى عرابه ها صورت مى گرفته خبر مى دهند.10 حال آن که گزارش هاى مورد اشاره تنها مى توانند دلالت بر شبیه گردانى و شبیه سازى کنند, نه تعزیه خوانى و تفاوت این دو براى یک فرد اروپایى کار آسانى نمى باشد و آنچه آن دو سیاح نگاشته اند حکایت از انجام مراسم سوگوارى روى عرابه دارد و مشاهداتشان فاقد عنصر نمایشى تحت عنوان تعزیه از حیث گفتگو, حرکت و انتقال حرکات به خاطر تماشاگران است.11
اما مى توان براساس پاره اى شواهد تاریخى و مستندات مورخان و سیاحان, خاطرنشان ساخت که تعزیه در دوران صفویه مراحل ابتدایى و مقدماتى را سپرى مى کرده و در عصر زندیه حضور خود را اعلام کرده و شکل گرفته است. نوشته اند در عهد کریم خان زند سفیرى از فرنگستان به ایران آمد و در خدمت وى شرحى در تعریف نمایش هاى حزن انگیز بیان کرد. نامبرده با شنیدن مطالب آن سفیر دستور داد که صحنه هایى از وقایع کربلا و سرگذشت هفتاد ودو تن شهیدان نینوا ساختند و از آن حوادث غم انگیز مذهبى نمایش هایى ترتیب دادند که به تعزیه معروف گشت.12 کریمسکى در کتاب تئاتر ایران که در سال 1925 میلادى تألیف شده اجراى این نمایش را مربوط به دوران زندیه مى داند.13 اما قدیمى ترین مدرک مستند که درباره تعزیه خوانى در دست مى باشد سفرنامه ویلیام فرانکلین است که سفرش طى سال هاى 1201ـ1202هـ.ق. به شیراز صورت گرفته است. نامبرده چند مجلس تعزیه از جمله میانجیگیرى سفیر فرنگى دربار یزید, آب فرات و عروسى قاسم را مشاهده نموده است.14 نصرالله فلسفى از قول یک نسخه خطى اجراى نمایش تعزیه را به عصر کریم خان زند مى رساند و حسن مشحون این ادعا را تأیید مى کند.15
میرزا حسن حسینى فسایى در کتاب فارسنامه ناصرى مى نویسد: (کریم خان زند در آخر روز ذى الحجه براى تعقیب و استقبال محمدحسن خان از شیراز خارج شد وارد باغ دلگشا… گردید و ایام عاشوراى 1172هـ.ق. را در آن باغ به تعزیه دارى خامس آل عبا گذرانید).16 حسن نراقى نیز خاطرنشان مى سازد: (از عهد کریم خان زند تعزیه خوانى و شبیه سازى باب شد…).17
گویینو که حدود یکصد صفحه از کتاب مشهور خود را به پیدایش تعزیه اختصاص داده, از مضمون مطالبش به وضوح مشخص مى گردد که تعزیه در زمان زندیه پدید آمده است. هنرى ماسه هم در کتاب معتقدات و آداب ایرانى بر این ادعا مُهر تأیید مى زند.18 دکتر حسن خوب نظر, مى نویسد: (بعد از کشته شدن لطفعلى خان زند به دست آغا محمدخان قاجار تأثر عمیق مردم از این ماجراى غم انگیز سفاکانه در مجالس تعزیه پدیدار شده و به یادش در نمایش هاى مزبور مى گریستند).19
دکتر محمد جعفر محجوب مى گوید: (برخى اخبار شفاهى حاکى از آن است که از زمان کریم خان زند چندین تعزیه نامه در فارس وجود داشته اند, اما از آنجا که کاغذ آنها پوسیده و در حال از بین رفتن بود از متن هایشان نسخه بردارى شد و دست نویس ها را به خاطر آن که نام خداوند و معصومین روى آنها نگاشته شده بود با آب شستشو دادند).20 اما این که آن تعزیه ها در آن زمان کامل و از حیث ترکیب مطالب و تلفیق مضامین, متن اشعار و نحوه توالى صحنه ها و رویدادها خالى از هرگونه اشکالى بوده یا خیر, ـ گرچه این نسخه ها در اختیار نبوده تا با بررسى آنها بتوان قضاوت کرد اما ـ برحسب قرائن باید گفت چون گام هاى اولیه را پشت سر مى نهاده و برحسب نوشته هاى ویلیام فرانکلین و هانرى ماسه در این متون نظم و نثر درآمیخته با یکدیگر بوده اند که بعدها راه تکامل را پیموده و با استعانت از ذوق سرایندگان تعزیه و قریحه شاعران معروف و عاشق خاندان عصمت و طهارت(ع) به نمودهاى مذهبى و آئینى خوبى دست یافته اند.
نخستین تلاش ها
قریب دو و نیم قرن دسته هاى عزادارى محرم و مجالس روضه خوانى در کنار هم بودند تا این که در این زمان (عصر زندیه) هریک پیچیده تر و در عین حال پیراسته تر به عنوان منبع الهام تعزیه سرایان قرار گرفتند و به این ترتیب شکل نمایشى جدیدى به نام تعزیه بوجود آمد. از همان آغاز پیدایش مخالف خوان ها به گونه اى نمایشى نقش هاى خود را با صداى بلند اجرا مى کردند; در حالى که موافق خوان ها اشعار خویش را موزون و به آرامى و سوزناک سر مى دادند. در نخستین دهه هاى پیدایش نسخه هاى تعزیه, مضمون اصلى آنها ماجراى کربلا بود و با تکیه بر تنى چند از قهرمانان نینوا مجالس مزبور را تنظیم مى کردند, که رفته رفته شهداى پیش از واقعه کربلا و پس از آن ماجرا به مجالس تعزیه ها اضافه شدند.
پیتر جى چلکووسى در مقاله اى که به سال 1355هـ.ش تحت عنوان: (تعزیه نمایش بومى پیشرو ایران) نوشت:
[نسخ] تعزیه در آغاز عبارت بود از چند واقعه (اپیزود) پیوسته سست و نارسا همراه با تکخوانى هاى رثایى طولانى و متعاقباً چند گفتگو یا محادثه بندرت عملى به طور مستقیم با این نقش هاى قرائتى یا سرایشى کاملاً ابتدایى مرتبط بود… بازیگران سطور مربوط به خودشان را از روى نسخه اى که پهنایش در حدود 5 و درازایش نزدیک به بیست سانتى متر و در دستشان بود مى خواندند, … نسخه یا نوشته مزبور به منزله قایل شدن مرزى بود براى هرگونه تصورى که بازیگر واقعاً تبدیل به فردى که مطرح مى سازد نشود. اهمیت نمایش به مراتب بیش از متن (نسخه ها) بود. معهذا این شکل از هنر ظرف یک سده مجموعه اى از چند صد مجلس افسانه اى را پدید آورد.21
تعزیه نویسان تنها به نوشتن اشعار تعزیه ها و سروده هایى که باید هر نفر بخواند اکتفا کرده اند و توضیحى در خصوص فعالیت هاى جنبى نقش ها نداده اند و نوبت هرکس را در همان موقع اجرا براى استفاده تعزیه خوانان روى ورقه اى یادداشت کرده اند و بر این اساس نام مؤلفین و پدیدآورندگان آنها بر ما مجهول مانده است. عموماً سرایندگان تعزیه نامه ها گمنامند و دسترسى به نام, زندگى و محیطشان, اگر محال نباشد چندان کار آسانى نمى باشد. به ویژه آن که اغلب آنان نظر به اجر اخروى و پاداش سراى جاوید داشته و نمى خواسته اند این ثواب مخدوش به شهرت هاى دنیایى شود و از این رو نیازى به معرفى خود نمى دیده اند. همچنین چون فقیهان و علماى دینى روى خوشى نسبت به تعزیه پردازان نشان نمى دادند, و عملشان را مکروه و گاهى مردود مى دانستند و در مواقعى تعزیه سرایان در مظان نحوه اى از تکفیر بودند, ترجیح مى دادند نامشان فاش نشود, و نیز باید افزود که خیلى از اشعار تعزیه حاصل بدیهه گویى است که ضبط و ثبت گویندگان آنها با دشوارى توام بوده است; یعنى: (تعزیه ثمره قریحه جمعى است, تنظیم کننده, پردازنده و اجراکننده اش چندین نفرند).22
با این حال مى توان بر اثر کاوش در نسخه ها و برخى کتب تذکره ردپایى از سرایندگان تعزیه بدست آورد. به عنوان نمونه میرزا لطفعلى محرّم خورى که تا سال 1200هـ.ق حیات داشته و بیشتر عمرش را در دوره زندیه سپرى کرده چند مجلس تعزیه سروده و مجلس حضرت عباس(ع) و برخى از اشعار تعزیه حضرت على اکبر(ع) اثر اوست.23 کمال نامى از اهالى فارس نیز از نخستین کسانى است که تعزیه (قربانى کردن اسماعیل) را سروده است.24
با وجود این همه شواهد و قرائن دالّ بر پیدایش تعزیه در عصر زندیه یکى از معاصرین مى نویسد:
آنچه معروف است که تعزیه خوانى در ایران از زمان کریم خان زند معمول شد و علت آن تذکرى بود که پاره اى از سفیران کشورهاى اروپایى درباره اجراى نمایش هاى مذهبى در اروپا به او دادند, صحیح به نظر نمى رسد. زیرا به طور مسلم از قدیم در ایران نمایش معمول بوده [است].25
وى براى اثبات ادعاى خود, دلایل متقن و مدارک خردپسندى ارائه نداده است.
دکتر مرتضى هنرى که اعتقاد دارد تعزیه در دوره صفویه ایجاد شده نوشته است: (بنابر آگاهان محلى, خُورى ها (اهل خور) 54 مجلس تعزیه را که از زمان صفویه به یادگار مانده بوده است, بدست آوردند و شش مجلس دیگر بر آن افزودند و از اول محرم تا آخر صفر هر روز یکى از آنها را برپا مى داشتند). وى مى افزاید: (شاعران محلى و از جمله یغما و فرزندانش در تکمیل این مجموعه نقش بسزایى داشتند, امّا چون بین پسران یغما اختلاف افتاد, در یکى از شب هاى دهه محرم یکى از آن دو برادر تمامى نسخه هاى تعزیه را سوزانید و بدین ترتیب آن گنجینیه که سروده شاعران خور بود, از میان رفت و تنها پنج تعزیه بر جاى ماند).26 این ادعا هم برحسب نکاتى که قبلاً اشاره نمودیم مورد تأمل است و در هیچ تذکره اى نامى از شاعرى تعزیه گو در عصر صفویه نیست.
سرایندگان سوگنامه ها
چنین مى توان استنباط کرد که تعزیه ساختار امروزین خود را در اواخر دوره زندیه کسب کرده است, اما عهد قاجار دوران شکوفایى, گسترش و رشد زایدالوصف تعزیه است و به دلیل حمایت سلاطین این دوره از تعزیه, این نمایش رونق دیگرى یافت و بر نسخه هاى تعزیه افزوده شد و در برخى مجالس آن اصلاحات اساسى پدید آمد که البته این تحولات برحسب مذاق اشراف و خوانین و حکّام صورت گرفت و براى جلب توجه پادشاهان مجالس تعزیه اى که حالت کمدى داشت, سروده شد و در جریان تکامل تعزیه, از شبیه خوانى محض به نمایش مفصل و پیچیده پیرایه هاى قابل ملاحظه اى به خود گرفت و چون اشرافیت بر آن تأثیر گذاشت, فرهنگ مختص این طبقه بر فضاى مجالس تعزیه حاکم گردید و پاره اى امور که ارتباطى به عزادارى نداشت, به نسخه هاى تعزیه اضافه شد و براى آن که جنبه سوگوارى از بین نرود, حالت هاى حزن آور را رعایت مى کردند و در آنها صفت شعر و بدیع به کار مى بستند.27
عبدالله مستوفى مى نویسد:
ناصرالدین شاه که از همه چیز وسیله تفریح مى تراشید, در این کار هم سعى فراوان به خرج داد و شبیه خوانى را وسیله اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد.28
دکتر حمید عنایت مى نویسد: ([در دوران قاجاریه] تعزیه توسط دارودسته هاى مقتدر مالى سیاسى اى رونق یافت که آن را همچون وسیله اى براى تحکیم تسلط خود بر عامه مردم بکار بردند و در عصر طلایى آن ستمگرى مانند ناصرالدین شاه تضادى میان روش هاى حکومت ظالمانه خود با تدارک دقیق ترین تسهیلات جهت اجراى تعزیه ندید.29
اعتمادالسلطنه نیز در روزنامه خاطرات خود (جمعه هفتم محرم سال 1306هـ.ق) از یک مجلس تعزیه گزارشى ارائه داده که طى آن تعزیه خوانان حرکاتى قبیح از خود بروز دادند. او افزوده: ([به دلیل این حرکات] مجلس تعزیه از تماشاخانه بدتر شده بود30 و چون تعزیه ها از مقصد اصلى که سوگوارى براى امام حسین(ع) و شهیدان کربلا بود, فاصله گرفت علماى شیعه بناى مخالفت با آن را گذاشتند).
با این وجود نمى توان از زحمات بى دریغ و توأم با اخلاص برخى تعزیه نویسان سخن نگفت. آنان که با پرهیز از هرگونه شهرت طلبى و به خاطر کسب ثواب به این صواب دست زده اند و کارنامه درخشانى را براى خود ترسیم کرده و بر غناى فرهنگ ملى ـ مذهبى ما افزوده و ادبیات نمایشى را با نوعى قداست توأم کرده اند.
مرحوم آقاى محیط طباطبائى درباره نسخ تعزیه و قدیمى ترین آنها مى نویسد: (در تذکره فلک المریخ که به روزگار فتحعلیشاه تدوین شده در ذیل نام یکى از شاعران مازندران او را تعزیه گو مى خواند و مى گوید: این قدیم ترین جایى است که ذکرى از این کار دیده ام). وى مى افزاید:
در کتابخانه یکى از دوستان در تهران مجموعه کهنه اى از تعزیه ها وجود دارد که کاغذ آبى رنگ و شکل خط و مرکبش گواه است بر این که در دوره فتحعلیشاه نوشته شده و وضع ظاهرى نسخه حکایت از این مى کند که آن را از مازندران به تهران آورده اند و در پایان نسخه تعزیه مسلم بن عقیل(ع) امضاى مشهدى کریم تهرانى دیده مى شود که شاید کاتب قسمت هایى از این مجموعه باشد. این مجموعه از تعزیه حضرت مسلم آغاز و به شبیه نامه شام غریبان خاتمه مى یابد. در دو محل از یک صفحه این مجموعه رقم 1244هـ.ق. تنها و بى مناسبت نوشته شده که به قرینه خط و کاغذ و وضع خود مجموعه تاریخ تحریر آن نباید از این رقم سال عقب تر باشد.31
مرحوم سید عبدالوهاب سعیدى کازرونى (1246ـ1324هـ.ق) از تعزیه سرایان این دوره است که مجلس تعزیه وفات حضرت فاطمه صغرى از اوست. مرحوم ملا محمد باقر بینواى کازرونى نیز به سرودن اشعارى از تعزیه پرداخت.32 میرزا محمدتقى, از رجال مذهبى عهد سلطنت فتحعلیشاه قاجار تعزیه نامه هاى بسیارى به نگارش درآورد. آقاى مایل بکتاش, مجلسِ مهلت خواستن جناب امام حسین(ع) را از مجموعه دست نوشته هاى وى که تاریخ 1261هـ.ق دارد, ملاحظه کرده و بخش هایى از آن را در یکى از مقالات خود آورده است.33 که البته وى را نباید با میرزا محمدتقى که تعزیه گردان معروف زمان ناصرالدین شاه بود, اشتباه گرفت.
ملاآقا باباى کازونى معروف به ملابابا از تعزیه سرایان قرن سیزدهم هجرى به شمار مى رفت و مجالس تعزیه زیادى را به نظم درآورد. در تذکرة مرآة الفصاحه و فرهنگ سخنوران اشاره اى کوتاه به وى نموده اند. محمدمهدى مظلوم زاده مى گوید:
چند سال پیش نسخه کاملى از یک بیاض تعزیه سروده مرحوم ملاآقا باباى سامى را در دست یکى از نوحه خوان ها دیدم که به خط خود مرحوم سامى و در تاریخ صفر 1259هـ.ق.جهت شیخ حسن نامى فرزند آقا شیخ عبدالنبى کازرونى نوشته بود که شاید از نسخه نویس ها بوده و مجلس مزبور را جهت مراجعیین استنساخ مى نموده است. این بیاض حاوى مجلس تعزیه وفات ابراهیم در 280 بیت شعر به ابعاد (18ھ11) سانتى متر و در پنج برگ (ده صفحه پشت ورو) به خط نستعلیق و مرکب مشکى تحریر یافته است.34
بنا به اظهارات دکتر مرتضى هنرى, یغماى جندقى (1196ـ1276) و فرزندانش میرزا اسماعیل هنر (1225ـ 1288هـ.ق), میرزا احمد صفایى (1235ـ1314هـ.ق), میرزا ابراهیم دستان (فوت 1310ق) اشعارى سروده اند که در تکمیل و اصلاح تعزیه هاى منطقه خور (از توابع نائین) مؤثر بوده و تعزیه خوانان در برخى مجالس تعزیه ها اشعار این شاعران را مورد استفاده قرار مى داده اند.35 اما بنا به نوشته هاى سید على آل داوود که مجموعه آثار یغماى جندقى را تدوین و به چاپ سپرده این شاعر و فرزندانش در رثاى حضرت امام حسین(ع) و شهیدان کربلا سروده هاى زیادى دارند,36 ولى تعزیه نامه نداشته اند و احتمال دارد به سلیقه شبیه خوانان بخش هایى از این مرثیه ها به متون تعزیه هاى خور راه یافته است. صادق همایونى (تعزیه پژوه معاصر) نیز مى گوید سرودن نوحه و مرثیه توسط یغما و پسرانش نمى تواند دلیل تدوین تعزیه نامه از سوى آنان باشد.37
سید محمد رضوى خوانسارى فرزند سید زین العابدین از علما و فضلاى اصفهان و صاحب تألیفاتى در فقه, اصول, کلام و… سیصد مجلس تعزیه سروده است.38
دیگر از تعزیه سرایان دوران قاجاریه, سید مصطفى میرعزا است که علاوه بر سرودن مجالس تعزیه از عهد ناصرالدین شاه تا محمدشاه قاجار در کاشان, تهران و حتى تکیه دولت تعزیه گردان بوده و اکثر نسخه هاى تعزیه که در شهرهاى مرکزى مورد استفاده قرار مى گیرد, سروده نامبرده است. از پسرش سید کاظم معروف به میرغم نیز تعزیه هایى برجاى مانده است.39
استاد دکتر جابر عناصرى مى گوید: (ما معمولاً از نسخه هایى استفاده مى کنیم که برجسته و شناخته شده به شمار مى روند; مثلاً مى گویند نسخه ها از میرعزاى کاشانى است. میرغم پسر اوست که اگر این نسخ را بخوانید حتى یک واژه یاوه در میان گفتار آنان پیدا نمى کنید).40
بعد از آن که بر اثر تأثیر فرهنگ شاهى و برخى عوامل دیگر پاره اى خرافات توسط جهّال و افراد مغرض در تعزیه ها راه یافت, امیرکبیر به میرزا نصرالله اصفهانى که تخلص (شهاب) را داشت سفارش نمود که دوازده مجلس تعزیه بنگارد و این نخستین اصلاحات در مورد تعزیه بود که از اواسط قرن سیزدهم صورت گرفت. میرزا طاهره دیباچه نگار متخلص به شعرى در تذکره گنج شایگان مى نویسد:
(… از آنجا که در مجالس تعزیت و محافل شبیه ماتم و مصیبت حضرت خامس آل عبا… اشعارى که فیمابین اشتباه اهل بیت مکالمه مى شد, غالباً سست و غیرمربوط و مهمل و مغلوط بود, میرزا تقى خان وى [شهاب] را مأمور داشته چنین گفت که دوازده مجلس از آن وقایع را متضمناً بالبدایع… به اسلوبى که خواص بپسندند و عوام نیز بهره مند شوند موزون سازد… شهاب این کار را کرد…)41 و این گونه اشعار در میان مردم با حُسن استقبال فراوان روبرو گردید; زیرا شهاب آن اشعار را چنان گریه خیز ساخت و بدان گونه غم انگیز پرداخت که اگر دل شنونده به سختى سنگ بود نرم مى گردید و مى گریست. همچنین از نظر تطبیق با منابع روایى و تاریخ و مستندات شیعه این سروده ها حساب شده, پخته و جهت دار بود.
بنا به نوشته دکتر رضا خاکى: در کتابخانه ملک مجموعه اى از باارزش ترین و پاکیزه ترین نسخه هاى تعزیه نگاهدارى مى شود که تعدادشان به 103 نسخه مى رسد و چه بسا همان مجموعه اى است که نصرالله اصفهانى به تشویق میرزا تقى خان امیرکبیر گردآورى و تنظیم کرده است.42
جمشید ملک پور خاطرنشان ساخته است شهاب حدود شصت مجلس از تعزیه را به نظم آورد که اشعارش داراى ارزش ادبى هستند.43
این میرزا شهاب (نصرالله لاوى سمیرمى متوفى در سال 1291هـ.ق) که شرح حالش در غالب تذکره ها دیده مى شود, دیوان اشعارى دارد که به سال 1319هـ.ق به اهتمام فرزندش میرزا اسماعیل ثابت انتشار یافت. در مجالس تعزیه اى که از سوى وى سروده شده گفتگوها نسبتاً طولانى است و معمولاً نوبت هریک از تعزیه خوانان بین 7 تا 10 بیت است و گفتگو با ابیات کم از نوادر مى باشد. هریک از تعزیه هایى را که وى سروده حدود 600 بیت دارد.44
عنایت الله شهیدى در مقاله اى تحت عنوان (دگرگونى و تحول در ادبیات و موسیقى تعزیه) مى نویسد برعکس گمان همگان شهاب اصفهانى تعزیه نویس نبود و بلکه فقط شبیه خوان بود. وى مى افزاید: به نظر من تعزیه هاى منسوب به او توسط افراد دیگرى نوشته شده است.45
مرحوم محمدعلى رجاء زفره اى (1281ـ1391هـ.ق) فرزند حسن با وجود آن که در کودکى به دلیل ابتلا به آبله از ناحیه دست آسیب فراوان دید, در کسب علوم و فضایل رنج ها برد و در فنون ادب از عروض و قافیه و بدیع تا صرف و نحو صاحب نظر گشت و مصنفات چندى در ادبیات و علوم اسلامى تدوین نمود; اما کار مهم وى که مورد نظر این نوشتار است تکمیل, تصحیح و تدوین پنجاه مجلس شبیه خوانى مى باشد. از نسخه هایى که وى در خصوص تعزیه سروده شاگردانش و از جمله مرحوم محمد قادرى فرزند عبدالقادر زفه اى رونوشت تهیه کرده اند و فرزند فاضلش محمدحسن رجایى زفره اى (متولد 1310هـ.ش) نیز در حفظ و نگه دارى این نسخه ها و نگارش مجدد آنها اهتمامى بااهمیت از خود نشان داده و رونویسى از بعضى این نسخه ها یا تصویرى از چند مجلس تعزیه را براى نگارنده ارسال نموده است.
مرحوم ملامحمد بن حاجى محمد اسماعیل زفره اى با تخلص دربان و غرابى (فوت 1346هـ.ق.) نسخه هایى جمع آورى و به خط زیباى خود نوشته که قدیمى ترین آنها تاریخ رجب 1297هـ.ق. را دارد, بعدها وى با مرحوم رجاء زفره اى همکارى نموده و نسخه شهادت حضرت حمزه را با اتفاق آن مرحوم تنظیم و تکمیل کرده است. فرزند وى, میرزا على محمد رضائى (فوت 1342هـ.ش) نیز هفت مجلس کوتاه تعزیه سروده که غالب آنها شبیه هاى مضحک مى باشد که اشعارشان به گویش آبادى زفره (از توابه کوهپایه اصفهان) مى باشد.46
مجموعه ها
چندتن از محققان اروپایى به جمع آورى و ضبط تعزیه نامه ها همت گمارده اند. یکى از آنان انریکوچرولى (Enrico Cerulli) سفیر ایتالیا در ایران مى باشد. مجموعه چرولى با 1055 نسخه خطى تعزیه, بزرگ ترین مجموعه تعزیه در جهان است. این نسخه ها را نامبرده طى سال هاى 1950 تا 1954 میلادى که در ایران اقامت داشته با کمک فردى به نام على هانیبال (از روس هاى سفید که تابعیت ایران را داشت و کارمند اداره هنرهاى زیباى ایران بود) جمع آورى و به کتابخانه واتیکان در ایتالیا اهدا نموده است.
اتو روسى (Ettore Rossi) فهرست توصیفى از آن تهیه کرد که پس از مرگش توسط آلسیو بومباچى (Allessio Bombaci) تکمیل گردید و در کتابى با عنوان فهرست نمایشنامه هاى مذهبى ایران واتیکان به سال 1991م منتشر شد.47 الساندرو بوزانى که در کتابى به اجمال از تعزیه بحث کرده چند مجلس از مجموعه چرولى را ترجمه و ویرایش نموده است. همچنین (مجلس منصور حلاج و شمس تبریزى و ملاى روم) توسط لوئى ماسینون ترجمه و در سال 1955م انتشار یافت. همین مجلس را مهدى ثریا و پیتر چلکووسکى بازنویسى کرده اند.48
انریکوچرولى در مقاله تئاتر ایرانى مى نویسد:
… تحقیقات سال هاى اخیر توجه شرق شناسان را به مسأله تئاتر ایرانى جلب کرده است. در واقع اندکى از متون این شیوه و اسلوب آفرینش ادبى در اختیار بود و بیم آن مى رفت که به ساخت پرداخت هاى گوبینو که از ذوق ظریف ادیبش الهام مى گرفت و یا به فرضیاتى که دانشجویان ایرانى در اروپا به ادوارد براون عرضه داشته بودند, اکتفا گردد… چون وضع و موقع این بخش از تحقیقاتمان چنین بوده است معتقدم شدم که با استفاده از اقامت طولانیم در ایران… گردآورى تعداد بیشترى از دست نویس هاى نمایش مذهبى ایرانى, سودمند خواهد بود. در بازگشت به اروپا مجموعه اى را که بالغ بر 1055 دستنویس است به کتابخانه واتیکان سپردم تا نتایج جستجوهایم در اختیار شرق شناسانى که پژوهش هایى در آینده انجام خواهند داد قرار گیرد… خوشبختم که توانسته ام این چنین توجه دانشمندان را به گوشه اى از ادبیات ایرانى که اندکى فراموش شده بود جلب کنم.49
شبیه نامه هاى مندرج در مجموعه چرولى گرچه همه حوادث تاریخ پیامبران, امامان و حتى شخصیت هاى ایرانى را دربرمى گیرد, اما محور اساسى آنها رویدادهاى کربلاست. نسخه هاى گردآورى شده توسط این خاورشناس ایتالیایى عموماً دست نوشته هاى مُحرّران شبیه نامه هاست و گاهى از روى نسخه هاى اصلى رونویسى شده است. شماره نسخه هاى فرعى و رونویسى شده ضمن معرفى نسخه ها در فهرست شناسنامه ها قید گردیده است, برخى از این مجلس در آغاز یا پایان افتادگى دارند و ناقص هستند. کاتبان شبیه نامه ها عموماً از خوانندگان نسخ شبیه خوانى, التماس دعا نموده و با دعا و طلب مغفرت و استدعاى خواندن الحمدى و فاتحه تعزیه را خاتمه داده اند.50
قدیمى ترین نسخ تعزیه که مربوط به دوران فتحعلیشاه قاجار است, توسط الکساندر ادموند خوجکو, (Alexandre Edmond chodzko) گردآورى شده است, وى نخستین ایران شناسى لهستانى است که در فرانسه به دنیا آمد و در این کشور زندگى کرد و به تحصیلات و تحقیقات پرداخت. وى 33 تعزیه نامه را جمع آورى نمود. این مجموعه در هفتم ژانویه سال 1878م در کتابخانه ملى پاریس تحت عنوان (جنگ شهادت) ثبت گردید. به نظر مى رسد او باید قبل از سال 1840م یعنى در سال هاى خدمت در ایران این نسخه ها را تهیه کرده باشد. وى در سال 1877 در پاریس فهرست این تعزیه نامه ها را با نام نمایش ایرانى به چاپ رسانید و ترجمه پنج تعزیه نامه از مجموعه جنگ شهادت را در آن آورد. او در پیشگفتار این نوشتار مى نویسد (حسین على خان خواجه که مدیر کارهاى نمایش دربار است و او تعزیه نامه ها را به من فروخته, به عنوان سراینده و مؤلف تعزیه نامه هم شهرت دارد و اگر خود آنها را نسروده باشد, بى شک در ویرایش برخى از آنها دست داشته است.) شعرهاى این مجموعه در عصر فتحعلیشاه سروده شده است.51 در مجموعه خوجکو پنج مجلس تعزیه تکرار شده است و از هریک دو نسخه در آن وجود دارد. بدین ترتیب تعداد عنوان هاى مستقل آن به بیست وهشت تنزل مى کند و بر طبق اظهارات خوجکو در دوران اقامتش در ایران مجموعه اى کامل تر از آن نمى شناخته است و این گفتار قرینه اى بر این معناست که تعداد تعزیه هاى رایج و معمول آن تاریخ پیش از این نبوده و نمى توانسته به دو یا سه برابر تعداد تعزیه هاى جُنگ شهادت برسد و تاکنون در تاریخ تعزیه دارى قدیمى تر از این مجموعه به دست نیامده است.52 مجلس بیست وچهارم این مجموعه توسط (ش ویروللود) به سال 1927م و مجلس هیجدهم (شهادت حضرت على اکبر(ع)) توسط روبرت هانرى ژنه ره (ROBERT HENRY DE GENERET) ترجمه و به چاپ رسیده است. جُنگ شهادت به صورت کتابى به قطع 5/21ھ32 سانتیمتر و 323ص تنظیم شده و قسمتى از صفحات آن سفید مانده که ظاهراً براى نوشتن تعزیه نامه هایى که احتمالاً بعد از صحافى کتاب به دست آید, نگاهدارى شده است.54 دست نویس هاى جُنگ شهادت, بهترین سندى است که از روند ادبى سریع مجالس تعزیه در دسترس مى باشد. مرکز نمایش هاى سنتى و آئینى تهران با ویرایش زهرا اقبال, این مجموعه را که شامل شش مجلس تعزیه بود, در سال 1355هـ.ش. انتشار داد; ولى جز جلد اول, دیگر مجلدات چاپ نشده ا
ست.55
کلنل سرلوئیس پلى (COLONEL SIR LEWIS PELLY) افسر انگلیسى و ایران شناسِ معروف دوره ناصرالدین شاه, که از سال 1862م به بعد یازده سال را در جنوب ایران گذرانده است, چنان از نمایش هاى تعزیه متأثر شد که اثرى دوجلدى در این باره تحت عنوان شبیه خوانى حسن و حسین(ع) نوشت که در لندن به سال 1879م به طبع رسید. لوئیس پلى در مقدمه این مجموعه یادآور شد:
اگر موفقیت یک نمایش به میزان تأثیرى باشد که بر خوانندگان یا تماشاگران مى گذارد, هیچ نمایشى تاکنون موفق تر از تراژدى جهان اسلام یعنى تراژدى حسن و حسین(ع) نبوده است.56
اثر مزبور 37 مجلس تعزیه است که گوبینو از زبان سنتى رایج فارسى به انگلیسى مصنوع دوره ویکتوریایى ترجمه کرد. مقایسه عناوین مجموعه خوچکو متعلق به چهل سال قبل از آن با مجموعه پلى, از افزایش موضوعى نمایش مزبور حکایت دارد. در حالى که مجموعه نخست تماماً درباره کربلاست, مجموعه پلى تمام مراحل, از زمانى که شهادت براى امام حسین(ع) مقدّر مى شود, تا روز رستاخیز را که امام از سوگواران شفاعت مى کند, در بر دارد.57 مى گویند این فسرِ انگلیسى تعزیه هاى مزبور را از طریق شنیدن ضبط کرده است.58
ویلهلم لیتن (WILHLEM LITTEN) کنسول اسبق آلمان در بغداد, به سال 1929م پانزده تعزیه نامه را جمع آورى کرد و به صورت کلیشه عین متن اصلى به کوشش فردریک رُزن در آلمان (برلن, لایپزیک) به چاپ رسانید. از مقدمه کوتاه لیتن بر این مجموعه برمى آید که وى مصمم بوده آنها را ترجمه کند, ولى مشخص نیست این کار انجام شده یا خیر.59 تاریخ اتمام تعزیه نامه هاى 12, 13 و14 در خاتمه آنها قید شده است که غالباً تاریخ آن مربوط به نیمه قرن سیزدهم مى باشد.60 یان رپیکا در بررسى کتاب لیتن (نمایش در ایران) از آن نظر که مجموعه مزبور شامل چهارده مجلس تعزیه, متعلق به سال هاى 1831ـ1834م است و تنها یکى از مجالس آن به قرن بیستم تعلق دارد, بر اهمیت این اثر تأکید مى ورزد. در سال 1934م. هربرت دودا (Herbrt Duda) خاورشناس استرالیایى, مجلس شماره یک از مجموعه لیتن, (قربانى کردن ابراهیم اسماعیل را) را در برلن چاپ کرد.61
ایلیانیکولایویچ برزین (Berzin) شرح پرارزشى درباره تعزیه نوشت که فراتر از یک گزارش توصیفى است. وى که مؤلف کتاب (مسافرت در ایران شمالى) است و در سال هاى 1258ـ1259هـ.ق. در ایران به سر مى برده در مطالعات خاور نزدیک, داراى اطلاعات آکادمیک است و چند کتاب درباره زبان عربى, دستور زبان فارسى و متون تاریخى نوشته است; اما گزارش وى از تعزیه در نوع خود مى تواند از نخستین شرح هاى پژوهشى به شمار آید. او گزارش مفصلى از آنچه که پیش از شروع اجراى تعزیه در تکیه روى مى دهد, آورده و تعزیه را از روز سوم محرم مورد بررسى و ملاحظه قرار داده و از هر مجلسى که تا آن روز بخصوص اجرا مى شد, شرح مختصرى ارائه داده است. او تفسیرى بر اجرا و بازى و نیز بر زبان و متن تعزیه نوشت62 و افزود در حدود هشتاد مجلس تعزیه و براى هر مجلس نسخه هاى متعدد وجود دارد.63 در سال 1843م (1259هـ.ق) بود که بر زین چاپ سنگى یک مجلس تعزیه را به روسیه برد که از وجود یا فقدان آن اطلاعى در دست نمى باشد.64
ادوارد براون در کاتولوگ نسخ خطى فارسى موجود در کتابخانه دانشگاه کمبریج از (تعزیه هاى محرم و تعزیه ها) نام مى برد. شش نسخه چاپ سنگى تعزیه در کاتولوگ هاى نسخه هاى ادوارد براون موجودند.65
به غیر از این مجموعه ها که اروپاییان به گردآورى آنها اهتمام ورزیده اند, در کتابخانه هاى معتبر ایران, نسخه هاى خطى ارزشمندى از مجالس تعزیه قابل مشاهده است. از جمله, مجموعه تعزیه نامه هاى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى که 260 نسخه دست نویس را شامل مى شود. در سال 1355هـ.ش آقاى رضا خاکى با همکارى عنایت اللّه شهیدى کار تنظیم و شماره گذارى نسخه هاى این مجموعه را براى (مرکز آیین ها و نمایش هاى سنتى ایران) عهده دار گردید و این آثار نفیس کپى بردارى شد و نیز فهرستى از عنوان ها و حاشیه نویس هاى نسخه ها فراهم گردید که هنوز به چاپ نرسیده است. در کتابخانه ملک 103 نسخه خطى تعزیه نگاهدارى مى شود که البته بسیارى از نسخه هاى این مجموعه داراى مضمون هاى مشابه و تکرارى است. به عنوان مثال از مجلس شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع), هفت و یا از مجلس شهادت على اکبر(ع) پنج نسخه و یا از مجلس شهادت حضرت امام حسین(ع) شش نسخه در آن موجود است.66 در کتابخانه مرکزى آستان قدس رضوى و نیز کتابخانه حضرت آیة اللّه مرعشى نجفى نیز نسخى از تعزیه نگاهدارى مى شود که نگارنده در فهرست کتب خطى این دو مرکز اسامى آنها را ملاحظه کرده است.
در کتابخانه هاى خصوصى نیز نمونه هاى ارزشمندى از این نسخه ها نگاهدارى مى شود. سید عبدالعلى فناء توحیدى (برادر استاد سید محمد محیط طباطبایى) چندین مجلس تعزیه میرعزا (سید مصطفى کاشانى) را که در زواره خوانده اند. پس از تصحیح و تنقیح و حذف آنچه که بعدها اضافه کرده اند, رونویسى کرده است. مرحوم محیط طباطبایى هم مجالس متعددى از تعزیه نامه ها را در کتابخانه هاى دوستان خویش مشاهده نموده است. به جز این ها تعداد بسیارى تعزیه نامه به صورت پراکنده در دست افراد مختلف و از جمله بازماندگان تعزیه خوان ها وجود دارد. نمونه هاى بکر و جالب آنها را مى توان در روستاها و نقاط دورافتاده ملاحظه نمود.67
على اصغر فقیهى به نقل از تعزیه گردانان قدیمى و مطلع قم گفته است: نسخه هایى که سال هاى متمادى در این منطقه ملاک کار شبیه خوانان مى باشد, مجالس سروده میرانجم سید مصطفى کاشى (میرعزا) و پسرش میرغم مى باشد. وى مى افزاید: نسخه هاى بسیارى را که در اختیار این افراد بوده, دیده است که قدیمى ترین آنها به تاریخ 1280هـ.ق است. به گفته آقاى فقیهى و اظهارات تعزیه خوانان مذکور, در حال حاضر متجاوز از دویست تعزیه موجود مى باشد که اغلب آنها با واقعه کربلا ارتباطى ندارند; از قبیل تعزیه یوسف, قربانى کردن اسماعیل و مجلس امیرتیمور. اما با دقت در آنها مى توان متوجه شد که حوادث این مجالس تعزیه به نحوى عاشورا را یادآورى مى کنند.68
اما رضا خاکى (از تعزیه پژوهان معاصر) در مقاله اى نوشته است: (با توجه به مضامین نمایش هاى تعزیه تعداد مجالس آن یکصد و پنجاه مجلس بیشتر نمى باشد که از بعضى از آنها چند روایت وجود دارد و تفاوتشان بیشتر در اوزان شعرى, سلیقه کاتبان و یا در زبان نوشتارى و سبک ادبى است).69
صادق همایونى که آثارى درباره تعزیه نوشته و برخى مجالس تعزیه را در ضمیمه نوشته هاى خود چاپ کرده است, مى گوید:
(تعداد تعزیه ها در حدود یکصدتاست که نگارنده نسخ اصلى و اسامى همه آنان را بدست آورده است). سپس وى فهرستى توصیفى از این تعزیه ها آورده است. وى مى افزاید: (مجموعه کاملى از متن نسخ تعزیه ها را جمع آورى کرده و در اختیار دارم).70 مرتضى هنرى از وجود شصت مجلس تعزیه درخور سخن گفته و خود شش مجلس آنها را در کتابى مستقل چاپ کرده است.71 وى قدیمى ترین تعزیه ها را مربوط به عصر صفویه مى داند.
حسن صالحى راد براساس تعزیه هاى روستاى (دربندسر) (واقع در پنجاه کیلومترى تهران) تعداد بیست مجلس تعزیه را در کتابى تحت عنوان (مجالس تعزیه) گردآورى و به چاپ سپرده است که گویا جلد دوم آن هم انتشار یافته است. وى قدیمى ترین نسخه هاى تعزیه را در این آبادى مربوط به سال 1133هـ.ق. مى داند که حاجى على ملا فرزند محمد حسن لارابى دربندسرى آن ها را نوشته (رونویسى کرده) است. بنا به اظهارات نامبرده اکثر این نسخه ها از بین رفته و بازنویسى هاى بعدى توسط فرزندش حاجى على با کمک برادرزاده اش محمد صالح و عموزاده اش ملارحمان قلى در سال 1156هـ.ق. انجام گرفته است.72
راقم این سطور براساس تعزیه هاى شهر زواره واقع در شمال شرقى اصفهان و شرق اردستان, پنجاه مجلس تعزیه را گردآورى و تنظیم نموده ام و براساس نقش هاى ان به صورت متوالى نوشته ام که هنوز چاپ نشده است.
ولى گسترده ترین تلاش در مورد تعزیه نامه ها توسط دکتر جابر عناصرى استاد تعزیه شناسى چندین دانشگاه کشور و مؤلف کتب و مقالات متعدد در این باره, صورت گرفته است. وى که فرزند مرحوم على عناصرى, معین البکاى شبیه خوانى در اردبیل مى باشد, به گفته خودش از زمانى که چشم گشوده با نسخه ها و مکالمه هاى شبیه خوانى آشنا شد و این هنر را زیرنظر پدر و استادش فراگرفت و در اردبیل و در دوران نوجوانى و جوانى در نقش حضرت على اکبر(ع) ایفاى نقش مى کرد. از همان زمان علاقه مند به گردآورى نسخه هاى شبیه خوانى گردید و چون به تهران آمد از کتابخانه هاى متعدد سراغ آنها را گرفت و چون به انگلستان سفر نمود, از روى نسخه هایى که حداقل یک قرن قبل از ایران بیرون رفته بود, میکروفیلم و میکروفیش تهیه کرد و به ایران بازگردانید و در اولین فرصت این نسخه ها را با تصحیح و مقابله با سایر نسخى که در اختیار داشت, تحت عنوان (تعزیه نمایش مصیبت) به چاپ رساند که 33 مجلس شبیه خوانى را دربر مى گرفت.
این محقق تعزیه و تنها مدرّس شبیه خوانى در دانشگاه تهران, تربیت مدرس, دانشکده هنر, دانشکده سینما, دانشکده صدا و سیما و دانشگاه آزاد اسلامى گفته است:
شاید در ایران تنها کسى باشم که تمام نسخه هاى شبیه خوانى برجسته و خوب از نظر شعر و جنس کاغذ را در اختیار داشته باشم.73
وى در مقدمه کتاب (تعزیه نمایش مصیبت) مى نویسد:
…آنچه خوانندگان این سوگچامه ها در پیش رو دارند, مجالس تصحیح شده و نظم یافته اى است که مضامین این شبیه نامه ها ـ به وسواس تام ـ با متون مشابه مقابله گردیده و حشو و زوائد در نظر آمده, سکته هاى شعرى, مورد نقد و بحث واقع شده و صواب از خطا جدا گشته است تا متنى منقح از 33 مجلس تعزیه در اختیار خوانندگان قرار گیرد….74
پرویز صیاد در سال 1350ش. تعزیه حُر منسوب به سید مصطفى کاشانى (میرعزا) را چاپ کرد. در همین سال کتاب تئاتر ایرانى به کوشش فرخ غفارى و مایل بکتاش انتشار یافت که در مقدمه اش دو مقاله از مؤلفین کتاب آمده و سپس تجزیه و تحلیلى از تعزیه شیرافکن صورت گرفته است. در این کتاب متن هاى سه تعزیه: عروسى رفتن فاطمه زهرا, یحیى بن زکریا و سرگذشت شیرافکن آمده است.
بهرام بیضایى علاوه بر آن که در کتاب (نمایش در ایران) به تعزیه پرداخته است, مجلس تعزیه شست بستن دیو را با مقدمه اى کوتاه در مجله آرش شماره اول (سال1340) به چاپ رسانید.
سیروس طاهباز در همین مجله (ش3, 1341) ضمن نوشتن یادداشت هایى بر تعزیه شهربانو متن تعزیه مزبور را نگاشته است.75
جمشید ملک پور علاوه بر نگارش مطالبى درباره تعزیه در کتاب (ادبیات نمایشى در ایران) (فصل پنجم, تراژدى ایرانى) و آوردن بخش هایى از تعدادى تعزیه در این نوشتار, در کتاب سیر تحول در مضامین شبیه خوانى, ضمن پرداختن به تعزیه چهار مجلس (قربانى کردن ابراهیم اسماعیل را در راه خدا), (شهادت امام حسین(ع)), (امیرتیمور و والى شام), (مالیات گرفتن جناب معین البکاء) را چاپ نموده است.
دفتر تعزیه (اوّل) مجموعه تعزیه هایى است که به کوشش داوود فتحعلى بیگى و با کمک کانون نمایش هاى مذهبى و سنتى انتشار یافته است. این اثر روایت خروج مختار را در پنج مجلس تعزیه دربرمى گیرد که چهار مجلس اولیه آن حاصل زحمات هاشم فیاض مى باشد که با استفاده از تعزیه هاى شهادت مسلم, ورود به کوفه, خروج مختار تنظیم گشته است.
در چند دهه قبل بسیارى از تعزیه ها به صورت چاپ هاى سنگى روى کاغذ کاهى با قطع کوچک (جیبى), تجلیدى ساده و حتى از نوع برگ هاى داخل کتاب که شکل بازارى داشت, چاپ گردید که هنوز مى توان نسخ قدیمى و یا چاپ جدید آنها را در بساط دست فروشان دوره گرد و یا کتابفروشى هاى حوالى مساجد, امامزاده ها و حسینیه ها یافت.
منابع
1. تعزیه در ایران و دو مجلس آن, ابراهیم بوذرى, تهران, وزارت فرهنگ و هنر, ص9.
2. تاریخ ادبیات ایران, ادوارد براون, جا, ص30ـ31.
3. آل بویه, على اصغر فقیهى, ص467.
4. تاریخ مذهبى قم, ص326.
5. عالم آراى عباسى, ج2, ص655; زندگانى شاه عباس اوّل, نصرالله فلسفى, ج3, ص10.
6. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, گردآورنده: پیتر چلکووسکى, ترجمه داود حاتمى, ص10.
7. سرگذشت موسیقى ایران, روح الله خالقى, بخش اول, ص335ـ336.
8. تاریخ موسیقى, حسن مشحون, ج1, ص402.
9. تعزیه هنر بومى و پیشرو ایران, ص188.
10. فصلنامه هنر, ش2, زمستان61, بهار62, ص161.
11. شیراز, خاستگاه تعزیه, صادق همایونى, ص113.
12. تاریخ انقلاب اسلامى, نسخه خطى کتابخانه ملى تهران, ص604 به نقل از زندگانى شاه عباس, ج3, ص10.
13. فصلنامه هنر, همان, ص161.
14. مشاهدات سفر ازینگال به ایران, ویلیام فرانکلین, ترجمه محسن جاویدان, ص72ـ73.
15. تاریخ موسیقى, حسن مشحون, ج1, ص402.
16. شیراز, خاستگاه تعزیه, صادق همایونى, ص42.
17. تاریخ اجتماعى کاشان, حسن نراقى, ص107.
18. تعزیه در ایران, صادق همایونى, ص202.
19. جانشینان کریم خان زند, دکتر حسن خوب نظر, ص121.
20. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص188.
21. همان, ص13ـ14.
22. تعزیه و تعزیه خوانى, صادق همایونى, ص36.
23. بر ساحل کویر نمک, عبدالکریم حکمت یغمایى, ص107.
24. شیراز خاستگاه تعزیه, ص42.
25. تاریخ مذهبى قم, على اصغر فقیهى, ص335ـ336.
26. تعزیه درخور, مرتضى هنرى, مقدمه.
27. مجله سروش, ش970, ص61.
28. شرح زندگانى من, عبدالله مستوفى, ج1, ص288.
29. تفکر نوین سیاسى اسلام, حمید عنایت, ص255.
30. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه, ص591.
31. تعزیه دارى و شبیه خوانى از زمان دیلمیان تا امروز, محیط طباطبایى, روزنامه اطلاعات, ش14906.
32. روزنامه خبر شیراز, ش4441, ص6.
33. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص156ـ157.
34. نامگانى استاد على سامى, ج1, به کوشش دکتر محمود طاووسى, مقاله محمدمهدى مظلوم زاده.
35. تعزیه درخور, مرتضى هنرى, مقدمه.
36. ر.ک: مجموعه آثار یغماى جندقى, ج1, مقدمه سیدعلى آل داوود.
37. شیراز خاستگاه تعزیه, ص20.
38. تذکره شعراى اصفهان, سید مصلح الدین مهدوى, ص370ـ371 و نیز بنگرید به تذکره شعراى خوانسار.
39. ادبیات نمایشى در ایران, جمشید ملک پور, ج1, ص229.
40. فرهنگ آفرینش, سال دوم, ش58, ص5.
41. امیرکبیر و ایران, فریدون آدمیت, ص321 و نیز بنگرید: امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار, على اکبر هاشمى رفسنجانى, ص117.
42. سوره ویژه تئاتر, ش2و3, بهار71, ص61.
43. ادبیات نمایشى در ایران, ج1, ص235.
44. ارزیابى سوگوارى هاى نمایشى, غلامرضا گلى زواره, ص57, به نقل از مقاله دست نویس محمدحسن رجایى زفره اى.
45. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص100.
46. مقاله دست نویس محمدحسن رجایى زفره اى که به درخواست نگارنده نوشته است.
47. متن فارسى آن تحت عنوان (فهرست توصیفى نمایشنامه هاى مذهبى ایران) توسط جابر عناصرى در ایران منتشر شد.
48. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص377ـ 378; تعزیه و تئاتر در ایران, به کوشش لاله تقیان, ص48; فصلنامه هنر, ش2, زمستان61, بهار62, ص160; سوره ویژه تئاتر, ش2و3, ص60.
49. نمایش در شرق (مجموعه مقالات) ترجمه جلال ستارى, ص31ـ32.
50. فهرست توصیفى نمایش هاى مذهبى ایران, ترجمه جابر عناصرى, ص20ـ21.
51. کتاب نمایش, خسرو شهریارى, ص268.
52. جُنگ شهادت, به اهتمام زهرا اقبال (نامدار), زیرنظر دکتر محمدجعفر محجوب, ج1, ص12ـ13.
53. بنیاد نمایش در ایران, ابوالقاسم جنتى عطایى, ص30; تعزیه و تعزیه خوانى, ص31; تعزیه و تئاتر در ایران, به کوشش لاله تقیان, ص30.
54. فهرست توصیفى نمایش هاى مذهبى ایران, ص13 و24.
55. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص372; موسیقى مذهبى ایران, ج1 (موسیقى تعزیه), محمدتقى مسعودیه, ص29.
56. تعزیه حسن و حسین, سرلوئیس پلى, ج1 پیشگفتار.
57. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص374.
58. فهرست توصیفى, ص16.
59. بنیاد نمایش در ایران, ص31; سیر تحول مضامین شبیه خوانى, جمشید ملک پور, ص46.
60. موسیقى مذهبى ایران, ص30.
61. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص376.
62. همان, ص372ـ373.
63. تاریخ ادبیات, ادوارد براون, ترجمه رشید یاسمى, ص161.
64. موسیقى مذهبى ایران, ص29.
65. همان.
66. سوره ویژه تئاتر, ش2و3, ص62و63.
67. نگارنده در روستاى دستناء از توابع منطقه کیار چهارمحال و بختیارى از یکى از تعزیه خوانان نامى این سامان, مجموعه اى ارزشمند دیدم که برخى مجالس آن را رونویسى کرده ام.
68. تاریخ جامع مذهبى قم, ص320.
69. سوره ویژه تئاتر, ش2و3 (بهار71), ص62.
70. تعزیه و تعزیه خوانى, ص46 و97.
71. تعزیه درخور, مرتضى هنرى, مقدمه.
72. مجالس تعزیه, حسن صالحى راد, مقدمه, ص16.
73. فرهنگ آفرینش, سال دوم, ش57, 21تیر73, ص5.
74. تعزیه نمایش مصیبت, جابر عناصرى, ص یک.
75. تعزیه و تعزیه خوانى, ص97.
در این نمایش زیباى مذهبى, اندیشه هاى عالى در قالب احساسات و عواطف پاک به مردم انتقال مى یابد و تعبد عامه مردم در واژه ها و استعاره هایى عرضه مى گردد که بر اثر آن وحدت دینى و عاطفى بین نظاره گران پدید مى آورد و مرزها را از بین مى برد. در تعزیه اهل آسمان در عزاى عزیزترین انسان ها سینه چاک مى کنند و حتى وحوش هم به خاطر مصایب سختى که بر آدمیان مى رود, ماتم زده هستند. در این برنامه, گریه, سوگ, شادى, هجو و سخره در پى هدفى واحد باهم مى آمیزند و رنگِ یکنواختى را از آن مى زدایند و تماشاگران را تا آخر با خود همراه مى سازند.
در این که تعزیه خوانى از کى پدید آمده و چگونه شکل گرفته نظرات مختلفى مطرح است: گفته مى شود پس از واقعه کربلا یزید جنایت پیشه به جانیان کربلا گفت: (تمایل دارم واقعه طف را مشاهده کنم). آنان هم فرمانش را اطاعت کردند و این واقعه اسفناک را برایش به نمایش درآوردند.1 اگر چنین ادعایى صحت داشته باشد, این برنامه یک نمایش تعزیه به حساب مى آید. ادوارد براون با استناد به دو متن فارسى و آلمانى, پیدایش تعزیه را به قرن چهارم هجرى نسبت مى دهد.2 در تاریخ ابن کثیر شامى آمده است: (معزالدوله احمد بن بویه در بغداد در دهه اول محرم امر کرد تمامى بازارهاى بغداد را ببندند. مردم لباس عزا پوشیدند و به تعزیه سیدالشهداء بپردازند).3 البته آنچه از این مطالب در مورد تعزیه استفاده مى شود, مراسم عزادارى دهه ماه محرم به صورت علنى و رسمى مى باشد, نه نمایش تعزیه, و این که در تاریخ مذهبى قم تاریخ تعزیه را به زمان آل بویه رسانیده, درست نمى باشد.4
برخى خواسته اند تاریخ پیدایش این سوگنامه هاى مذهبى را عصر صفویه قلمداد کنند و یکى از این قرائن را اظهارات اسکندربیک ترکمان در تاریخ خود دانسته اند که نوشته است:
شب عاشورا که مردم این طرف (سپاه ایران) به تعزیه حضرت سیدالشهداء قیام داشتند, غوغاى عاشوریانِ اردو بازار را, محصوران قلعه (ایروان) شورش و غلغله یورش تصور نموده جمعى که راضى به مصالحه و قلعه دادن نمى شدند, از خواب غفلت برآمده از روى اضطرار دست در دامن تشفع شریف پاشا (فرمانده سپاه عثمانى) زدند و روز عاشورا که مقتل سیدالشهداء بود و حضرت اعلى (شاه عباس) به رسم معهود و سبیل معتاد لباس ماتم و سوگوارى پوشیده و به لوازم مشغول بودند.5
چنانچه از سیاق این نوشتار برمى آید در عصر مذکور, تعزیه به شکل ویژه خود متداول نبوده و همان سوگوارى به شکل سینه زنى و نوحه خوانى تحت عنوان تعزیه در منابع تاریخ ضبط گردیده اند.
البته گزارش هاى متعددى از اجتماعات مزبور توسط سیاحان, مبلغان و فرستادگان سیاسى اروپایى به ثبت رسیده که طى آنها از اشخاصى سخن گفته اند که ملبّس به جامه هاى الوان بوده و به صورت منظم پیاده روى مى کردند, یا سوار بر اسب ها و شترها باز آفریننده وقایعى بودند که حادثه کربلا را در اذهان تداعى مى کرد. همچنین براساس این سفرنامه ها, نبردهاى نمایشى توسط صدها تن از سوگواران با جامه هاى مخصوص اما همگون و مسلح به تیر و کمان و شمشیر و سلاح هاى دیگر به طور آهسته بازى مى شد و سراسر آن با سوگ نوا همراهى مى گردید و تماشاگران که در امتداد گذرگاه ها صف مى کشیدند, بر سینه مى زدند و در حالى که دسته عزا از کنارشان عبور مى کرد, فریاد مى زدند: حسین! حسین!6
گرچه سوگوارى براى اهل بیت(ع) در این دوره رونق فزاینده اى یافت و براى افزایش هیجان مردم و پیوستن به جمعیت عزادار, طبل و سنج رایج گشت و ادوات جنگى که در میدان رزم کاربرد داشت, مورد استفاده ماتم سرایان قرار گرفت و در میادین عمومى مرکب بدون راکب را به عنوان نمادى از ذوالجناح مى گردانیدند, اما تعزیه هنوز رسم نشده بود. ادام اولئاریوس که در زمان شاه صفى در اردبیل بوده شرح مبسوطى از مشهودات خود داده و ترتیب عزادارى را ذکر نموده ولى هیچ اشاره اى به تعزیه ننموده است.7 و از برپا کردن مجالس عزادارى به صورت نمایش مذهبى یا به اصطلاح تعزیه در این دوره هیچ نشانى نمى باشد و مورخان در آثار خود از آن سخنى نگفته اند8 و این که برخى خاطرنشان ساخته اند تعزیه در عصر صفویه به وجود آمده با هیچ دلیل و مدرکى همراه نمى باشد. البته گاه به اشتباه هرگونه سوگوارى را تعزیه قلمداد کرده اند و با تعبیرى که ما از هنر نمایشى تعزیه داریم, تطبیق نمى کند و هیچ گونه نسخه خطى هم که تاریخ آن زمان را با خود داشته باشد, در جایى بدست نیامده است. مرحوم دکتر محمد جعفر محجوب نوشته است:
براى اثبات این که تعزیه در دوره صفویه وجود داشته هیچ مدرک مستندى در دست نداریم در عوض دلائل قوى براى رد وجود آن در آن دوره وجود دارد.9
شوالیه ژان شاردن, سیاحى هوشمند و زیرک بود, وى که سالیان درازى در اوج قدرت صفوى در ایران زیست, ماحصل مشاهدات خود را به صورت سیاحتنامه اى چند جلدى (که به فارسى ترجمه شده) درآورد. کسانى که با این اثر آشنایند, مى دانند وى کسى نبود که از آوردن مجالس تعزیه و نمایش هاى ایرانى حتى با ذکر جزئیات فروگذارى کند; خاصه از آن جهت که مراسم سوگوارى محرم را با دقت همیشگى خود شرح داده است.
برخى تعزیه پژوهان اذعان مى دارند موفق شده اند سندى به دست آورند که نشان مى دهد تعزیه خوانى در آخرین سال هاى دوران صفوى وجود داشته است. این ادعا براساس گزارشى است از دو سیاح خارجى به نام هاى (سالامون) انگلیسى و (وان گوگ) هلندى که در سفرنامه هاى خود (از سال 1734 تا 1736م یعنى سه سال آخر حکومت صفویان) در اصفهان از اجراى یک نوع تعزیه خوانى که روى عرابه ها صورت مى گرفته خبر مى دهند.10 حال آن که گزارش هاى مورد اشاره تنها مى توانند دلالت بر شبیه گردانى و شبیه سازى کنند, نه تعزیه خوانى و تفاوت این دو براى یک فرد اروپایى کار آسانى نمى باشد و آنچه آن دو سیاح نگاشته اند حکایت از انجام مراسم سوگوارى روى عرابه دارد و مشاهداتشان فاقد عنصر نمایشى تحت عنوان تعزیه از حیث گفتگو, حرکت و انتقال حرکات به خاطر تماشاگران است.11
اما مى توان براساس پاره اى شواهد تاریخى و مستندات مورخان و سیاحان, خاطرنشان ساخت که تعزیه در دوران صفویه مراحل ابتدایى و مقدماتى را سپرى مى کرده و در عصر زندیه حضور خود را اعلام کرده و شکل گرفته است. نوشته اند در عهد کریم خان زند سفیرى از فرنگستان به ایران آمد و در خدمت وى شرحى در تعریف نمایش هاى حزن انگیز بیان کرد. نامبرده با شنیدن مطالب آن سفیر دستور داد که صحنه هایى از وقایع کربلا و سرگذشت هفتاد ودو تن شهیدان نینوا ساختند و از آن حوادث غم انگیز مذهبى نمایش هایى ترتیب دادند که به تعزیه معروف گشت.12 کریمسکى در کتاب تئاتر ایران که در سال 1925 میلادى تألیف شده اجراى این نمایش را مربوط به دوران زندیه مى داند.13 اما قدیمى ترین مدرک مستند که درباره تعزیه خوانى در دست مى باشد سفرنامه ویلیام فرانکلین است که سفرش طى سال هاى 1201ـ1202هـ.ق. به شیراز صورت گرفته است. نامبرده چند مجلس تعزیه از جمله میانجیگیرى سفیر فرنگى دربار یزید, آب فرات و عروسى قاسم را مشاهده نموده است.14 نصرالله فلسفى از قول یک نسخه خطى اجراى نمایش تعزیه را به عصر کریم خان زند مى رساند و حسن مشحون این ادعا را تأیید مى کند.15
میرزا حسن حسینى فسایى در کتاب فارسنامه ناصرى مى نویسد: (کریم خان زند در آخر روز ذى الحجه براى تعقیب و استقبال محمدحسن خان از شیراز خارج شد وارد باغ دلگشا… گردید و ایام عاشوراى 1172هـ.ق. را در آن باغ به تعزیه دارى خامس آل عبا گذرانید).16 حسن نراقى نیز خاطرنشان مى سازد: (از عهد کریم خان زند تعزیه خوانى و شبیه سازى باب شد…).17
گویینو که حدود یکصد صفحه از کتاب مشهور خود را به پیدایش تعزیه اختصاص داده, از مضمون مطالبش به وضوح مشخص مى گردد که تعزیه در زمان زندیه پدید آمده است. هنرى ماسه هم در کتاب معتقدات و آداب ایرانى بر این ادعا مُهر تأیید مى زند.18 دکتر حسن خوب نظر, مى نویسد: (بعد از کشته شدن لطفعلى خان زند به دست آغا محمدخان قاجار تأثر عمیق مردم از این ماجراى غم انگیز سفاکانه در مجالس تعزیه پدیدار شده و به یادش در نمایش هاى مزبور مى گریستند).19
دکتر محمد جعفر محجوب مى گوید: (برخى اخبار شفاهى حاکى از آن است که از زمان کریم خان زند چندین تعزیه نامه در فارس وجود داشته اند, اما از آنجا که کاغذ آنها پوسیده و در حال از بین رفتن بود از متن هایشان نسخه بردارى شد و دست نویس ها را به خاطر آن که نام خداوند و معصومین روى آنها نگاشته شده بود با آب شستشو دادند).20 اما این که آن تعزیه ها در آن زمان کامل و از حیث ترکیب مطالب و تلفیق مضامین, متن اشعار و نحوه توالى صحنه ها و رویدادها خالى از هرگونه اشکالى بوده یا خیر, ـ گرچه این نسخه ها در اختیار نبوده تا با بررسى آنها بتوان قضاوت کرد اما ـ برحسب قرائن باید گفت چون گام هاى اولیه را پشت سر مى نهاده و برحسب نوشته هاى ویلیام فرانکلین و هانرى ماسه در این متون نظم و نثر درآمیخته با یکدیگر بوده اند که بعدها راه تکامل را پیموده و با استعانت از ذوق سرایندگان تعزیه و قریحه شاعران معروف و عاشق خاندان عصمت و طهارت(ع) به نمودهاى مذهبى و آئینى خوبى دست یافته اند.
نخستین تلاش ها
قریب دو و نیم قرن دسته هاى عزادارى محرم و مجالس روضه خوانى در کنار هم بودند تا این که در این زمان (عصر زندیه) هریک پیچیده تر و در عین حال پیراسته تر به عنوان منبع الهام تعزیه سرایان قرار گرفتند و به این ترتیب شکل نمایشى جدیدى به نام تعزیه بوجود آمد. از همان آغاز پیدایش مخالف خوان ها به گونه اى نمایشى نقش هاى خود را با صداى بلند اجرا مى کردند; در حالى که موافق خوان ها اشعار خویش را موزون و به آرامى و سوزناک سر مى دادند. در نخستین دهه هاى پیدایش نسخه هاى تعزیه, مضمون اصلى آنها ماجراى کربلا بود و با تکیه بر تنى چند از قهرمانان نینوا مجالس مزبور را تنظیم مى کردند, که رفته رفته شهداى پیش از واقعه کربلا و پس از آن ماجرا به مجالس تعزیه ها اضافه شدند.
پیتر جى چلکووسى در مقاله اى که به سال 1355هـ.ش تحت عنوان: (تعزیه نمایش بومى پیشرو ایران) نوشت:
[نسخ] تعزیه در آغاز عبارت بود از چند واقعه (اپیزود) پیوسته سست و نارسا همراه با تکخوانى هاى رثایى طولانى و متعاقباً چند گفتگو یا محادثه بندرت عملى به طور مستقیم با این نقش هاى قرائتى یا سرایشى کاملاً ابتدایى مرتبط بود… بازیگران سطور مربوط به خودشان را از روى نسخه اى که پهنایش در حدود 5 و درازایش نزدیک به بیست سانتى متر و در دستشان بود مى خواندند, … نسخه یا نوشته مزبور به منزله قایل شدن مرزى بود براى هرگونه تصورى که بازیگر واقعاً تبدیل به فردى که مطرح مى سازد نشود. اهمیت نمایش به مراتب بیش از متن (نسخه ها) بود. معهذا این شکل از هنر ظرف یک سده مجموعه اى از چند صد مجلس افسانه اى را پدید آورد.21
تعزیه نویسان تنها به نوشتن اشعار تعزیه ها و سروده هایى که باید هر نفر بخواند اکتفا کرده اند و توضیحى در خصوص فعالیت هاى جنبى نقش ها نداده اند و نوبت هرکس را در همان موقع اجرا براى استفاده تعزیه خوانان روى ورقه اى یادداشت کرده اند و بر این اساس نام مؤلفین و پدیدآورندگان آنها بر ما مجهول مانده است. عموماً سرایندگان تعزیه نامه ها گمنامند و دسترسى به نام, زندگى و محیطشان, اگر محال نباشد چندان کار آسانى نمى باشد. به ویژه آن که اغلب آنان نظر به اجر اخروى و پاداش سراى جاوید داشته و نمى خواسته اند این ثواب مخدوش به شهرت هاى دنیایى شود و از این رو نیازى به معرفى خود نمى دیده اند. همچنین چون فقیهان و علماى دینى روى خوشى نسبت به تعزیه پردازان نشان نمى دادند, و عملشان را مکروه و گاهى مردود مى دانستند و در مواقعى تعزیه سرایان در مظان نحوه اى از تکفیر بودند, ترجیح مى دادند نامشان فاش نشود, و نیز باید افزود که خیلى از اشعار تعزیه حاصل بدیهه گویى است که ضبط و ثبت گویندگان آنها با دشوارى توام بوده است; یعنى: (تعزیه ثمره قریحه جمعى است, تنظیم کننده, پردازنده و اجراکننده اش چندین نفرند).22
با این حال مى توان بر اثر کاوش در نسخه ها و برخى کتب تذکره ردپایى از سرایندگان تعزیه بدست آورد. به عنوان نمونه میرزا لطفعلى محرّم خورى که تا سال 1200هـ.ق حیات داشته و بیشتر عمرش را در دوره زندیه سپرى کرده چند مجلس تعزیه سروده و مجلس حضرت عباس(ع) و برخى از اشعار تعزیه حضرت على اکبر(ع) اثر اوست.23 کمال نامى از اهالى فارس نیز از نخستین کسانى است که تعزیه (قربانى کردن اسماعیل) را سروده است.24
با وجود این همه شواهد و قرائن دالّ بر پیدایش تعزیه در عصر زندیه یکى از معاصرین مى نویسد:
آنچه معروف است که تعزیه خوانى در ایران از زمان کریم خان زند معمول شد و علت آن تذکرى بود که پاره اى از سفیران کشورهاى اروپایى درباره اجراى نمایش هاى مذهبى در اروپا به او دادند, صحیح به نظر نمى رسد. زیرا به طور مسلم از قدیم در ایران نمایش معمول بوده [است].25
وى براى اثبات ادعاى خود, دلایل متقن و مدارک خردپسندى ارائه نداده است.
دکتر مرتضى هنرى که اعتقاد دارد تعزیه در دوره صفویه ایجاد شده نوشته است: (بنابر آگاهان محلى, خُورى ها (اهل خور) 54 مجلس تعزیه را که از زمان صفویه به یادگار مانده بوده است, بدست آوردند و شش مجلس دیگر بر آن افزودند و از اول محرم تا آخر صفر هر روز یکى از آنها را برپا مى داشتند). وى مى افزاید: (شاعران محلى و از جمله یغما و فرزندانش در تکمیل این مجموعه نقش بسزایى داشتند, امّا چون بین پسران یغما اختلاف افتاد, در یکى از شب هاى دهه محرم یکى از آن دو برادر تمامى نسخه هاى تعزیه را سوزانید و بدین ترتیب آن گنجینیه که سروده شاعران خور بود, از میان رفت و تنها پنج تعزیه بر جاى ماند).26 این ادعا هم برحسب نکاتى که قبلاً اشاره نمودیم مورد تأمل است و در هیچ تذکره اى نامى از شاعرى تعزیه گو در عصر صفویه نیست.
سرایندگان سوگنامه ها
چنین مى توان استنباط کرد که تعزیه ساختار امروزین خود را در اواخر دوره زندیه کسب کرده است, اما عهد قاجار دوران شکوفایى, گسترش و رشد زایدالوصف تعزیه است و به دلیل حمایت سلاطین این دوره از تعزیه, این نمایش رونق دیگرى یافت و بر نسخه هاى تعزیه افزوده شد و در برخى مجالس آن اصلاحات اساسى پدید آمد که البته این تحولات برحسب مذاق اشراف و خوانین و حکّام صورت گرفت و براى جلب توجه پادشاهان مجالس تعزیه اى که حالت کمدى داشت, سروده شد و در جریان تکامل تعزیه, از شبیه خوانى محض به نمایش مفصل و پیچیده پیرایه هاى قابل ملاحظه اى به خود گرفت و چون اشرافیت بر آن تأثیر گذاشت, فرهنگ مختص این طبقه بر فضاى مجالس تعزیه حاکم گردید و پاره اى امور که ارتباطى به عزادارى نداشت, به نسخه هاى تعزیه اضافه شد و براى آن که جنبه سوگوارى از بین نرود, حالت هاى حزن آور را رعایت مى کردند و در آنها صفت شعر و بدیع به کار مى بستند.27
عبدالله مستوفى مى نویسد:
ناصرالدین شاه که از همه چیز وسیله تفریح مى تراشید, در این کار هم سعى فراوان به خرج داد و شبیه خوانى را وسیله اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد.28
دکتر حمید عنایت مى نویسد: ([در دوران قاجاریه] تعزیه توسط دارودسته هاى مقتدر مالى سیاسى اى رونق یافت که آن را همچون وسیله اى براى تحکیم تسلط خود بر عامه مردم بکار بردند و در عصر طلایى آن ستمگرى مانند ناصرالدین شاه تضادى میان روش هاى حکومت ظالمانه خود با تدارک دقیق ترین تسهیلات جهت اجراى تعزیه ندید.29
اعتمادالسلطنه نیز در روزنامه خاطرات خود (جمعه هفتم محرم سال 1306هـ.ق) از یک مجلس تعزیه گزارشى ارائه داده که طى آن تعزیه خوانان حرکاتى قبیح از خود بروز دادند. او افزوده: ([به دلیل این حرکات] مجلس تعزیه از تماشاخانه بدتر شده بود30 و چون تعزیه ها از مقصد اصلى که سوگوارى براى امام حسین(ع) و شهیدان کربلا بود, فاصله گرفت علماى شیعه بناى مخالفت با آن را گذاشتند).
با این وجود نمى توان از زحمات بى دریغ و توأم با اخلاص برخى تعزیه نویسان سخن نگفت. آنان که با پرهیز از هرگونه شهرت طلبى و به خاطر کسب ثواب به این صواب دست زده اند و کارنامه درخشانى را براى خود ترسیم کرده و بر غناى فرهنگ ملى ـ مذهبى ما افزوده و ادبیات نمایشى را با نوعى قداست توأم کرده اند.
مرحوم آقاى محیط طباطبائى درباره نسخ تعزیه و قدیمى ترین آنها مى نویسد: (در تذکره فلک المریخ که به روزگار فتحعلیشاه تدوین شده در ذیل نام یکى از شاعران مازندران او را تعزیه گو مى خواند و مى گوید: این قدیم ترین جایى است که ذکرى از این کار دیده ام). وى مى افزاید:
در کتابخانه یکى از دوستان در تهران مجموعه کهنه اى از تعزیه ها وجود دارد که کاغذ آبى رنگ و شکل خط و مرکبش گواه است بر این که در دوره فتحعلیشاه نوشته شده و وضع ظاهرى نسخه حکایت از این مى کند که آن را از مازندران به تهران آورده اند و در پایان نسخه تعزیه مسلم بن عقیل(ع) امضاى مشهدى کریم تهرانى دیده مى شود که شاید کاتب قسمت هایى از این مجموعه باشد. این مجموعه از تعزیه حضرت مسلم آغاز و به شبیه نامه شام غریبان خاتمه مى یابد. در دو محل از یک صفحه این مجموعه رقم 1244هـ.ق. تنها و بى مناسبت نوشته شده که به قرینه خط و کاغذ و وضع خود مجموعه تاریخ تحریر آن نباید از این رقم سال عقب تر باشد.31
مرحوم سید عبدالوهاب سعیدى کازرونى (1246ـ1324هـ.ق) از تعزیه سرایان این دوره است که مجلس تعزیه وفات حضرت فاطمه صغرى از اوست. مرحوم ملا محمد باقر بینواى کازرونى نیز به سرودن اشعارى از تعزیه پرداخت.32 میرزا محمدتقى, از رجال مذهبى عهد سلطنت فتحعلیشاه قاجار تعزیه نامه هاى بسیارى به نگارش درآورد. آقاى مایل بکتاش, مجلسِ مهلت خواستن جناب امام حسین(ع) را از مجموعه دست نوشته هاى وى که تاریخ 1261هـ.ق دارد, ملاحظه کرده و بخش هایى از آن را در یکى از مقالات خود آورده است.33 که البته وى را نباید با میرزا محمدتقى که تعزیه گردان معروف زمان ناصرالدین شاه بود, اشتباه گرفت.
ملاآقا باباى کازونى معروف به ملابابا از تعزیه سرایان قرن سیزدهم هجرى به شمار مى رفت و مجالس تعزیه زیادى را به نظم درآورد. در تذکرة مرآة الفصاحه و فرهنگ سخنوران اشاره اى کوتاه به وى نموده اند. محمدمهدى مظلوم زاده مى گوید:
چند سال پیش نسخه کاملى از یک بیاض تعزیه سروده مرحوم ملاآقا باباى سامى را در دست یکى از نوحه خوان ها دیدم که به خط خود مرحوم سامى و در تاریخ صفر 1259هـ.ق.جهت شیخ حسن نامى فرزند آقا شیخ عبدالنبى کازرونى نوشته بود که شاید از نسخه نویس ها بوده و مجلس مزبور را جهت مراجعیین استنساخ مى نموده است. این بیاض حاوى مجلس تعزیه وفات ابراهیم در 280 بیت شعر به ابعاد (18ھ11) سانتى متر و در پنج برگ (ده صفحه پشت ورو) به خط نستعلیق و مرکب مشکى تحریر یافته است.34
بنا به اظهارات دکتر مرتضى هنرى, یغماى جندقى (1196ـ1276) و فرزندانش میرزا اسماعیل هنر (1225ـ 1288هـ.ق), میرزا احمد صفایى (1235ـ1314هـ.ق), میرزا ابراهیم دستان (فوت 1310ق) اشعارى سروده اند که در تکمیل و اصلاح تعزیه هاى منطقه خور (از توابع نائین) مؤثر بوده و تعزیه خوانان در برخى مجالس تعزیه ها اشعار این شاعران را مورد استفاده قرار مى داده اند.35 اما بنا به نوشته هاى سید على آل داوود که مجموعه آثار یغماى جندقى را تدوین و به چاپ سپرده این شاعر و فرزندانش در رثاى حضرت امام حسین(ع) و شهیدان کربلا سروده هاى زیادى دارند,36 ولى تعزیه نامه نداشته اند و احتمال دارد به سلیقه شبیه خوانان بخش هایى از این مرثیه ها به متون تعزیه هاى خور راه یافته است. صادق همایونى (تعزیه پژوه معاصر) نیز مى گوید سرودن نوحه و مرثیه توسط یغما و پسرانش نمى تواند دلیل تدوین تعزیه نامه از سوى آنان باشد.37
سید محمد رضوى خوانسارى فرزند سید زین العابدین از علما و فضلاى اصفهان و صاحب تألیفاتى در فقه, اصول, کلام و… سیصد مجلس تعزیه سروده است.38
دیگر از تعزیه سرایان دوران قاجاریه, سید مصطفى میرعزا است که علاوه بر سرودن مجالس تعزیه از عهد ناصرالدین شاه تا محمدشاه قاجار در کاشان, تهران و حتى تکیه دولت تعزیه گردان بوده و اکثر نسخه هاى تعزیه که در شهرهاى مرکزى مورد استفاده قرار مى گیرد, سروده نامبرده است. از پسرش سید کاظم معروف به میرغم نیز تعزیه هایى برجاى مانده است.39
استاد دکتر جابر عناصرى مى گوید: (ما معمولاً از نسخه هایى استفاده مى کنیم که برجسته و شناخته شده به شمار مى روند; مثلاً مى گویند نسخه ها از میرعزاى کاشانى است. میرغم پسر اوست که اگر این نسخ را بخوانید حتى یک واژه یاوه در میان گفتار آنان پیدا نمى کنید).40
بعد از آن که بر اثر تأثیر فرهنگ شاهى و برخى عوامل دیگر پاره اى خرافات توسط جهّال و افراد مغرض در تعزیه ها راه یافت, امیرکبیر به میرزا نصرالله اصفهانى که تخلص (شهاب) را داشت سفارش نمود که دوازده مجلس تعزیه بنگارد و این نخستین اصلاحات در مورد تعزیه بود که از اواسط قرن سیزدهم صورت گرفت. میرزا طاهره دیباچه نگار متخلص به شعرى در تذکره گنج شایگان مى نویسد:
(… از آنجا که در مجالس تعزیت و محافل شبیه ماتم و مصیبت حضرت خامس آل عبا… اشعارى که فیمابین اشتباه اهل بیت مکالمه مى شد, غالباً سست و غیرمربوط و مهمل و مغلوط بود, میرزا تقى خان وى [شهاب] را مأمور داشته چنین گفت که دوازده مجلس از آن وقایع را متضمناً بالبدایع… به اسلوبى که خواص بپسندند و عوام نیز بهره مند شوند موزون سازد… شهاب این کار را کرد…)41 و این گونه اشعار در میان مردم با حُسن استقبال فراوان روبرو گردید; زیرا شهاب آن اشعار را چنان گریه خیز ساخت و بدان گونه غم انگیز پرداخت که اگر دل شنونده به سختى سنگ بود نرم مى گردید و مى گریست. همچنین از نظر تطبیق با منابع روایى و تاریخ و مستندات شیعه این سروده ها حساب شده, پخته و جهت دار بود.
بنا به نوشته دکتر رضا خاکى: در کتابخانه ملک مجموعه اى از باارزش ترین و پاکیزه ترین نسخه هاى تعزیه نگاهدارى مى شود که تعدادشان به 103 نسخه مى رسد و چه بسا همان مجموعه اى است که نصرالله اصفهانى به تشویق میرزا تقى خان امیرکبیر گردآورى و تنظیم کرده است.42
جمشید ملک پور خاطرنشان ساخته است شهاب حدود شصت مجلس از تعزیه را به نظم آورد که اشعارش داراى ارزش ادبى هستند.43
این میرزا شهاب (نصرالله لاوى سمیرمى متوفى در سال 1291هـ.ق) که شرح حالش در غالب تذکره ها دیده مى شود, دیوان اشعارى دارد که به سال 1319هـ.ق به اهتمام فرزندش میرزا اسماعیل ثابت انتشار یافت. در مجالس تعزیه اى که از سوى وى سروده شده گفتگوها نسبتاً طولانى است و معمولاً نوبت هریک از تعزیه خوانان بین 7 تا 10 بیت است و گفتگو با ابیات کم از نوادر مى باشد. هریک از تعزیه هایى را که وى سروده حدود 600 بیت دارد.44
عنایت الله شهیدى در مقاله اى تحت عنوان (دگرگونى و تحول در ادبیات و موسیقى تعزیه) مى نویسد برعکس گمان همگان شهاب اصفهانى تعزیه نویس نبود و بلکه فقط شبیه خوان بود. وى مى افزاید: به نظر من تعزیه هاى منسوب به او توسط افراد دیگرى نوشته شده است.45
مرحوم محمدعلى رجاء زفره اى (1281ـ1391هـ.ق) فرزند حسن با وجود آن که در کودکى به دلیل ابتلا به آبله از ناحیه دست آسیب فراوان دید, در کسب علوم و فضایل رنج ها برد و در فنون ادب از عروض و قافیه و بدیع تا صرف و نحو صاحب نظر گشت و مصنفات چندى در ادبیات و علوم اسلامى تدوین نمود; اما کار مهم وى که مورد نظر این نوشتار است تکمیل, تصحیح و تدوین پنجاه مجلس شبیه خوانى مى باشد. از نسخه هایى که وى در خصوص تعزیه سروده شاگردانش و از جمله مرحوم محمد قادرى فرزند عبدالقادر زفه اى رونوشت تهیه کرده اند و فرزند فاضلش محمدحسن رجایى زفره اى (متولد 1310هـ.ش) نیز در حفظ و نگه دارى این نسخه ها و نگارش مجدد آنها اهتمامى بااهمیت از خود نشان داده و رونویسى از بعضى این نسخه ها یا تصویرى از چند مجلس تعزیه را براى نگارنده ارسال نموده است.
مرحوم ملامحمد بن حاجى محمد اسماعیل زفره اى با تخلص دربان و غرابى (فوت 1346هـ.ق.) نسخه هایى جمع آورى و به خط زیباى خود نوشته که قدیمى ترین آنها تاریخ رجب 1297هـ.ق. را دارد, بعدها وى با مرحوم رجاء زفره اى همکارى نموده و نسخه شهادت حضرت حمزه را با اتفاق آن مرحوم تنظیم و تکمیل کرده است. فرزند وى, میرزا على محمد رضائى (فوت 1342هـ.ش) نیز هفت مجلس کوتاه تعزیه سروده که غالب آنها شبیه هاى مضحک مى باشد که اشعارشان به گویش آبادى زفره (از توابه کوهپایه اصفهان) مى باشد.46
مجموعه ها
چندتن از محققان اروپایى به جمع آورى و ضبط تعزیه نامه ها همت گمارده اند. یکى از آنان انریکوچرولى (Enrico Cerulli) سفیر ایتالیا در ایران مى باشد. مجموعه چرولى با 1055 نسخه خطى تعزیه, بزرگ ترین مجموعه تعزیه در جهان است. این نسخه ها را نامبرده طى سال هاى 1950 تا 1954 میلادى که در ایران اقامت داشته با کمک فردى به نام على هانیبال (از روس هاى سفید که تابعیت ایران را داشت و کارمند اداره هنرهاى زیباى ایران بود) جمع آورى و به کتابخانه واتیکان در ایتالیا اهدا نموده است.
اتو روسى (Ettore Rossi) فهرست توصیفى از آن تهیه کرد که پس از مرگش توسط آلسیو بومباچى (Allessio Bombaci) تکمیل گردید و در کتابى با عنوان فهرست نمایشنامه هاى مذهبى ایران واتیکان به سال 1991م منتشر شد.47 الساندرو بوزانى که در کتابى به اجمال از تعزیه بحث کرده چند مجلس از مجموعه چرولى را ترجمه و ویرایش نموده است. همچنین (مجلس منصور حلاج و شمس تبریزى و ملاى روم) توسط لوئى ماسینون ترجمه و در سال 1955م انتشار یافت. همین مجلس را مهدى ثریا و پیتر چلکووسکى بازنویسى کرده اند.48
انریکوچرولى در مقاله تئاتر ایرانى مى نویسد:
… تحقیقات سال هاى اخیر توجه شرق شناسان را به مسأله تئاتر ایرانى جلب کرده است. در واقع اندکى از متون این شیوه و اسلوب آفرینش ادبى در اختیار بود و بیم آن مى رفت که به ساخت پرداخت هاى گوبینو که از ذوق ظریف ادیبش الهام مى گرفت و یا به فرضیاتى که دانشجویان ایرانى در اروپا به ادوارد براون عرضه داشته بودند, اکتفا گردد… چون وضع و موقع این بخش از تحقیقاتمان چنین بوده است معتقدم شدم که با استفاده از اقامت طولانیم در ایران… گردآورى تعداد بیشترى از دست نویس هاى نمایش مذهبى ایرانى, سودمند خواهد بود. در بازگشت به اروپا مجموعه اى را که بالغ بر 1055 دستنویس است به کتابخانه واتیکان سپردم تا نتایج جستجوهایم در اختیار شرق شناسانى که پژوهش هایى در آینده انجام خواهند داد قرار گیرد… خوشبختم که توانسته ام این چنین توجه دانشمندان را به گوشه اى از ادبیات ایرانى که اندکى فراموش شده بود جلب کنم.49
شبیه نامه هاى مندرج در مجموعه چرولى گرچه همه حوادث تاریخ پیامبران, امامان و حتى شخصیت هاى ایرانى را دربرمى گیرد, اما محور اساسى آنها رویدادهاى کربلاست. نسخه هاى گردآورى شده توسط این خاورشناس ایتالیایى عموماً دست نوشته هاى مُحرّران شبیه نامه هاست و گاهى از روى نسخه هاى اصلى رونویسى شده است. شماره نسخه هاى فرعى و رونویسى شده ضمن معرفى نسخه ها در فهرست شناسنامه ها قید گردیده است, برخى از این مجلس در آغاز یا پایان افتادگى دارند و ناقص هستند. کاتبان شبیه نامه ها عموماً از خوانندگان نسخ شبیه خوانى, التماس دعا نموده و با دعا و طلب مغفرت و استدعاى خواندن الحمدى و فاتحه تعزیه را خاتمه داده اند.50
قدیمى ترین نسخ تعزیه که مربوط به دوران فتحعلیشاه قاجار است, توسط الکساندر ادموند خوجکو, (Alexandre Edmond chodzko) گردآورى شده است, وى نخستین ایران شناسى لهستانى است که در فرانسه به دنیا آمد و در این کشور زندگى کرد و به تحصیلات و تحقیقات پرداخت. وى 33 تعزیه نامه را جمع آورى نمود. این مجموعه در هفتم ژانویه سال 1878م در کتابخانه ملى پاریس تحت عنوان (جنگ شهادت) ثبت گردید. به نظر مى رسد او باید قبل از سال 1840م یعنى در سال هاى خدمت در ایران این نسخه ها را تهیه کرده باشد. وى در سال 1877 در پاریس فهرست این تعزیه نامه ها را با نام نمایش ایرانى به چاپ رسانید و ترجمه پنج تعزیه نامه از مجموعه جنگ شهادت را در آن آورد. او در پیشگفتار این نوشتار مى نویسد (حسین على خان خواجه که مدیر کارهاى نمایش دربار است و او تعزیه نامه ها را به من فروخته, به عنوان سراینده و مؤلف تعزیه نامه هم شهرت دارد و اگر خود آنها را نسروده باشد, بى شک در ویرایش برخى از آنها دست داشته است.) شعرهاى این مجموعه در عصر فتحعلیشاه سروده شده است.51 در مجموعه خوجکو پنج مجلس تعزیه تکرار شده است و از هریک دو نسخه در آن وجود دارد. بدین ترتیب تعداد عنوان هاى مستقل آن به بیست وهشت تنزل مى کند و بر طبق اظهارات خوجکو در دوران اقامتش در ایران مجموعه اى کامل تر از آن نمى شناخته است و این گفتار قرینه اى بر این معناست که تعداد تعزیه هاى رایج و معمول آن تاریخ پیش از این نبوده و نمى توانسته به دو یا سه برابر تعداد تعزیه هاى جُنگ شهادت برسد و تاکنون در تاریخ تعزیه دارى قدیمى تر از این مجموعه به دست نیامده است.52 مجلس بیست وچهارم این مجموعه توسط (ش ویروللود) به سال 1927م و مجلس هیجدهم (شهادت حضرت على اکبر(ع)) توسط روبرت هانرى ژنه ره (ROBERT HENRY DE GENERET) ترجمه و به چاپ رسیده است. جُنگ شهادت به صورت کتابى به قطع 5/21ھ32 سانتیمتر و 323ص تنظیم شده و قسمتى از صفحات آن سفید مانده که ظاهراً براى نوشتن تعزیه نامه هایى که احتمالاً بعد از صحافى کتاب به دست آید, نگاهدارى شده است.54 دست نویس هاى جُنگ شهادت, بهترین سندى است که از روند ادبى سریع مجالس تعزیه در دسترس مى باشد. مرکز نمایش هاى سنتى و آئینى تهران با ویرایش زهرا اقبال, این مجموعه را که شامل شش مجلس تعزیه بود, در سال 1355هـ.ش. انتشار داد; ولى جز جلد اول, دیگر مجلدات چاپ نشده ا
ست.55
کلنل سرلوئیس پلى (COLONEL SIR LEWIS PELLY) افسر انگلیسى و ایران شناسِ معروف دوره ناصرالدین شاه, که از سال 1862م به بعد یازده سال را در جنوب ایران گذرانده است, چنان از نمایش هاى تعزیه متأثر شد که اثرى دوجلدى در این باره تحت عنوان شبیه خوانى حسن و حسین(ع) نوشت که در لندن به سال 1879م به طبع رسید. لوئیس پلى در مقدمه این مجموعه یادآور شد:
اگر موفقیت یک نمایش به میزان تأثیرى باشد که بر خوانندگان یا تماشاگران مى گذارد, هیچ نمایشى تاکنون موفق تر از تراژدى جهان اسلام یعنى تراژدى حسن و حسین(ع) نبوده است.56
اثر مزبور 37 مجلس تعزیه است که گوبینو از زبان سنتى رایج فارسى به انگلیسى مصنوع دوره ویکتوریایى ترجمه کرد. مقایسه عناوین مجموعه خوچکو متعلق به چهل سال قبل از آن با مجموعه پلى, از افزایش موضوعى نمایش مزبور حکایت دارد. در حالى که مجموعه نخست تماماً درباره کربلاست, مجموعه پلى تمام مراحل, از زمانى که شهادت براى امام حسین(ع) مقدّر مى شود, تا روز رستاخیز را که امام از سوگواران شفاعت مى کند, در بر دارد.57 مى گویند این فسرِ انگلیسى تعزیه هاى مزبور را از طریق شنیدن ضبط کرده است.58
ویلهلم لیتن (WILHLEM LITTEN) کنسول اسبق آلمان در بغداد, به سال 1929م پانزده تعزیه نامه را جمع آورى کرد و به صورت کلیشه عین متن اصلى به کوشش فردریک رُزن در آلمان (برلن, لایپزیک) به چاپ رسانید. از مقدمه کوتاه لیتن بر این مجموعه برمى آید که وى مصمم بوده آنها را ترجمه کند, ولى مشخص نیست این کار انجام شده یا خیر.59 تاریخ اتمام تعزیه نامه هاى 12, 13 و14 در خاتمه آنها قید شده است که غالباً تاریخ آن مربوط به نیمه قرن سیزدهم مى باشد.60 یان رپیکا در بررسى کتاب لیتن (نمایش در ایران) از آن نظر که مجموعه مزبور شامل چهارده مجلس تعزیه, متعلق به سال هاى 1831ـ1834م است و تنها یکى از مجالس آن به قرن بیستم تعلق دارد, بر اهمیت این اثر تأکید مى ورزد. در سال 1934م. هربرت دودا (Herbrt Duda) خاورشناس استرالیایى, مجلس شماره یک از مجموعه لیتن, (قربانى کردن ابراهیم اسماعیل را) را در برلن چاپ کرد.61
ایلیانیکولایویچ برزین (Berzin) شرح پرارزشى درباره تعزیه نوشت که فراتر از یک گزارش توصیفى است. وى که مؤلف کتاب (مسافرت در ایران شمالى) است و در سال هاى 1258ـ1259هـ.ق. در ایران به سر مى برده در مطالعات خاور نزدیک, داراى اطلاعات آکادمیک است و چند کتاب درباره زبان عربى, دستور زبان فارسى و متون تاریخى نوشته است; اما گزارش وى از تعزیه در نوع خود مى تواند از نخستین شرح هاى پژوهشى به شمار آید. او گزارش مفصلى از آنچه که پیش از شروع اجراى تعزیه در تکیه روى مى دهد, آورده و تعزیه را از روز سوم محرم مورد بررسى و ملاحظه قرار داده و از هر مجلسى که تا آن روز بخصوص اجرا مى شد, شرح مختصرى ارائه داده است. او تفسیرى بر اجرا و بازى و نیز بر زبان و متن تعزیه نوشت62 و افزود در حدود هشتاد مجلس تعزیه و براى هر مجلس نسخه هاى متعدد وجود دارد.63 در سال 1843م (1259هـ.ق) بود که بر زین چاپ سنگى یک مجلس تعزیه را به روسیه برد که از وجود یا فقدان آن اطلاعى در دست نمى باشد.64
ادوارد براون در کاتولوگ نسخ خطى فارسى موجود در کتابخانه دانشگاه کمبریج از (تعزیه هاى محرم و تعزیه ها) نام مى برد. شش نسخه چاپ سنگى تعزیه در کاتولوگ هاى نسخه هاى ادوارد براون موجودند.65
به غیر از این مجموعه ها که اروپاییان به گردآورى آنها اهتمام ورزیده اند, در کتابخانه هاى معتبر ایران, نسخه هاى خطى ارزشمندى از مجالس تعزیه قابل مشاهده است. از جمله, مجموعه تعزیه نامه هاى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى که 260 نسخه دست نویس را شامل مى شود. در سال 1355هـ.ش آقاى رضا خاکى با همکارى عنایت اللّه شهیدى کار تنظیم و شماره گذارى نسخه هاى این مجموعه را براى (مرکز آیین ها و نمایش هاى سنتى ایران) عهده دار گردید و این آثار نفیس کپى بردارى شد و نیز فهرستى از عنوان ها و حاشیه نویس هاى نسخه ها فراهم گردید که هنوز به چاپ نرسیده است. در کتابخانه ملک 103 نسخه خطى تعزیه نگاهدارى مى شود که البته بسیارى از نسخه هاى این مجموعه داراى مضمون هاى مشابه و تکرارى است. به عنوان مثال از مجلس شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع), هفت و یا از مجلس شهادت على اکبر(ع) پنج نسخه و یا از مجلس شهادت حضرت امام حسین(ع) شش نسخه در آن موجود است.66 در کتابخانه مرکزى آستان قدس رضوى و نیز کتابخانه حضرت آیة اللّه مرعشى نجفى نیز نسخى از تعزیه نگاهدارى مى شود که نگارنده در فهرست کتب خطى این دو مرکز اسامى آنها را ملاحظه کرده است.
در کتابخانه هاى خصوصى نیز نمونه هاى ارزشمندى از این نسخه ها نگاهدارى مى شود. سید عبدالعلى فناء توحیدى (برادر استاد سید محمد محیط طباطبایى) چندین مجلس تعزیه میرعزا (سید مصطفى کاشانى) را که در زواره خوانده اند. پس از تصحیح و تنقیح و حذف آنچه که بعدها اضافه کرده اند, رونویسى کرده است. مرحوم محیط طباطبایى هم مجالس متعددى از تعزیه نامه ها را در کتابخانه هاى دوستان خویش مشاهده نموده است. به جز این ها تعداد بسیارى تعزیه نامه به صورت پراکنده در دست افراد مختلف و از جمله بازماندگان تعزیه خوان ها وجود دارد. نمونه هاى بکر و جالب آنها را مى توان در روستاها و نقاط دورافتاده ملاحظه نمود.67
على اصغر فقیهى به نقل از تعزیه گردانان قدیمى و مطلع قم گفته است: نسخه هایى که سال هاى متمادى در این منطقه ملاک کار شبیه خوانان مى باشد, مجالس سروده میرانجم سید مصطفى کاشى (میرعزا) و پسرش میرغم مى باشد. وى مى افزاید: نسخه هاى بسیارى را که در اختیار این افراد بوده, دیده است که قدیمى ترین آنها به تاریخ 1280هـ.ق است. به گفته آقاى فقیهى و اظهارات تعزیه خوانان مذکور, در حال حاضر متجاوز از دویست تعزیه موجود مى باشد که اغلب آنها با واقعه کربلا ارتباطى ندارند; از قبیل تعزیه یوسف, قربانى کردن اسماعیل و مجلس امیرتیمور. اما با دقت در آنها مى توان متوجه شد که حوادث این مجالس تعزیه به نحوى عاشورا را یادآورى مى کنند.68
اما رضا خاکى (از تعزیه پژوهان معاصر) در مقاله اى نوشته است: (با توجه به مضامین نمایش هاى تعزیه تعداد مجالس آن یکصد و پنجاه مجلس بیشتر نمى باشد که از بعضى از آنها چند روایت وجود دارد و تفاوتشان بیشتر در اوزان شعرى, سلیقه کاتبان و یا در زبان نوشتارى و سبک ادبى است).69
صادق همایونى که آثارى درباره تعزیه نوشته و برخى مجالس تعزیه را در ضمیمه نوشته هاى خود چاپ کرده است, مى گوید:
(تعداد تعزیه ها در حدود یکصدتاست که نگارنده نسخ اصلى و اسامى همه آنان را بدست آورده است). سپس وى فهرستى توصیفى از این تعزیه ها آورده است. وى مى افزاید: (مجموعه کاملى از متن نسخ تعزیه ها را جمع آورى کرده و در اختیار دارم).70 مرتضى هنرى از وجود شصت مجلس تعزیه درخور سخن گفته و خود شش مجلس آنها را در کتابى مستقل چاپ کرده است.71 وى قدیمى ترین تعزیه ها را مربوط به عصر صفویه مى داند.
حسن صالحى راد براساس تعزیه هاى روستاى (دربندسر) (واقع در پنجاه کیلومترى تهران) تعداد بیست مجلس تعزیه را در کتابى تحت عنوان (مجالس تعزیه) گردآورى و به چاپ سپرده است که گویا جلد دوم آن هم انتشار یافته است. وى قدیمى ترین نسخه هاى تعزیه را در این آبادى مربوط به سال 1133هـ.ق. مى داند که حاجى على ملا فرزند محمد حسن لارابى دربندسرى آن ها را نوشته (رونویسى کرده) است. بنا به اظهارات نامبرده اکثر این نسخه ها از بین رفته و بازنویسى هاى بعدى توسط فرزندش حاجى على با کمک برادرزاده اش محمد صالح و عموزاده اش ملارحمان قلى در سال 1156هـ.ق. انجام گرفته است.72
راقم این سطور براساس تعزیه هاى شهر زواره واقع در شمال شرقى اصفهان و شرق اردستان, پنجاه مجلس تعزیه را گردآورى و تنظیم نموده ام و براساس نقش هاى ان به صورت متوالى نوشته ام که هنوز چاپ نشده است.
ولى گسترده ترین تلاش در مورد تعزیه نامه ها توسط دکتر جابر عناصرى استاد تعزیه شناسى چندین دانشگاه کشور و مؤلف کتب و مقالات متعدد در این باره, صورت گرفته است. وى که فرزند مرحوم على عناصرى, معین البکاى شبیه خوانى در اردبیل مى باشد, به گفته خودش از زمانى که چشم گشوده با نسخه ها و مکالمه هاى شبیه خوانى آشنا شد و این هنر را زیرنظر پدر و استادش فراگرفت و در اردبیل و در دوران نوجوانى و جوانى در نقش حضرت على اکبر(ع) ایفاى نقش مى کرد. از همان زمان علاقه مند به گردآورى نسخه هاى شبیه خوانى گردید و چون به تهران آمد از کتابخانه هاى متعدد سراغ آنها را گرفت و چون به انگلستان سفر نمود, از روى نسخه هایى که حداقل یک قرن قبل از ایران بیرون رفته بود, میکروفیلم و میکروفیش تهیه کرد و به ایران بازگردانید و در اولین فرصت این نسخه ها را با تصحیح و مقابله با سایر نسخى که در اختیار داشت, تحت عنوان (تعزیه نمایش مصیبت) به چاپ رساند که 33 مجلس شبیه خوانى را دربر مى گرفت.
این محقق تعزیه و تنها مدرّس شبیه خوانى در دانشگاه تهران, تربیت مدرس, دانشکده هنر, دانشکده سینما, دانشکده صدا و سیما و دانشگاه آزاد اسلامى گفته است:
شاید در ایران تنها کسى باشم که تمام نسخه هاى شبیه خوانى برجسته و خوب از نظر شعر و جنس کاغذ را در اختیار داشته باشم.73
وى در مقدمه کتاب (تعزیه نمایش مصیبت) مى نویسد:
…آنچه خوانندگان این سوگچامه ها در پیش رو دارند, مجالس تصحیح شده و نظم یافته اى است که مضامین این شبیه نامه ها ـ به وسواس تام ـ با متون مشابه مقابله گردیده و حشو و زوائد در نظر آمده, سکته هاى شعرى, مورد نقد و بحث واقع شده و صواب از خطا جدا گشته است تا متنى منقح از 33 مجلس تعزیه در اختیار خوانندگان قرار گیرد….74
پرویز صیاد در سال 1350ش. تعزیه حُر منسوب به سید مصطفى کاشانى (میرعزا) را چاپ کرد. در همین سال کتاب تئاتر ایرانى به کوشش فرخ غفارى و مایل بکتاش انتشار یافت که در مقدمه اش دو مقاله از مؤلفین کتاب آمده و سپس تجزیه و تحلیلى از تعزیه شیرافکن صورت گرفته است. در این کتاب متن هاى سه تعزیه: عروسى رفتن فاطمه زهرا, یحیى بن زکریا و سرگذشت شیرافکن آمده است.
بهرام بیضایى علاوه بر آن که در کتاب (نمایش در ایران) به تعزیه پرداخته است, مجلس تعزیه شست بستن دیو را با مقدمه اى کوتاه در مجله آرش شماره اول (سال1340) به چاپ رسانید.
سیروس طاهباز در همین مجله (ش3, 1341) ضمن نوشتن یادداشت هایى بر تعزیه شهربانو متن تعزیه مزبور را نگاشته است.75
جمشید ملک پور علاوه بر نگارش مطالبى درباره تعزیه در کتاب (ادبیات نمایشى در ایران) (فصل پنجم, تراژدى ایرانى) و آوردن بخش هایى از تعدادى تعزیه در این نوشتار, در کتاب سیر تحول در مضامین شبیه خوانى, ضمن پرداختن به تعزیه چهار مجلس (قربانى کردن ابراهیم اسماعیل را در راه خدا), (شهادت امام حسین(ع)), (امیرتیمور و والى شام), (مالیات گرفتن جناب معین البکاء) را چاپ نموده است.
دفتر تعزیه (اوّل) مجموعه تعزیه هایى است که به کوشش داوود فتحعلى بیگى و با کمک کانون نمایش هاى مذهبى و سنتى انتشار یافته است. این اثر روایت خروج مختار را در پنج مجلس تعزیه دربرمى گیرد که چهار مجلس اولیه آن حاصل زحمات هاشم فیاض مى باشد که با استفاده از تعزیه هاى شهادت مسلم, ورود به کوفه, خروج مختار تنظیم گشته است.
در چند دهه قبل بسیارى از تعزیه ها به صورت چاپ هاى سنگى روى کاغذ کاهى با قطع کوچک (جیبى), تجلیدى ساده و حتى از نوع برگ هاى داخل کتاب که شکل بازارى داشت, چاپ گردید که هنوز مى توان نسخ قدیمى و یا چاپ جدید آنها را در بساط دست فروشان دوره گرد و یا کتابفروشى هاى حوالى مساجد, امامزاده ها و حسینیه ها یافت.
منابع
1. تعزیه در ایران و دو مجلس آن, ابراهیم بوذرى, تهران, وزارت فرهنگ و هنر, ص9.
2. تاریخ ادبیات ایران, ادوارد براون, جا, ص30ـ31.
3. آل بویه, على اصغر فقیهى, ص467.
4. تاریخ مذهبى قم, ص326.
5. عالم آراى عباسى, ج2, ص655; زندگانى شاه عباس اوّل, نصرالله فلسفى, ج3, ص10.
6. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, گردآورنده: پیتر چلکووسکى, ترجمه داود حاتمى, ص10.
7. سرگذشت موسیقى ایران, روح الله خالقى, بخش اول, ص335ـ336.
8. تاریخ موسیقى, حسن مشحون, ج1, ص402.
9. تعزیه هنر بومى و پیشرو ایران, ص188.
10. فصلنامه هنر, ش2, زمستان61, بهار62, ص161.
11. شیراز, خاستگاه تعزیه, صادق همایونى, ص113.
12. تاریخ انقلاب اسلامى, نسخه خطى کتابخانه ملى تهران, ص604 به نقل از زندگانى شاه عباس, ج3, ص10.
13. فصلنامه هنر, همان, ص161.
14. مشاهدات سفر ازینگال به ایران, ویلیام فرانکلین, ترجمه محسن جاویدان, ص72ـ73.
15. تاریخ موسیقى, حسن مشحون, ج1, ص402.
16. شیراز, خاستگاه تعزیه, صادق همایونى, ص42.
17. تاریخ اجتماعى کاشان, حسن نراقى, ص107.
18. تعزیه در ایران, صادق همایونى, ص202.
19. جانشینان کریم خان زند, دکتر حسن خوب نظر, ص121.
20. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص188.
21. همان, ص13ـ14.
22. تعزیه و تعزیه خوانى, صادق همایونى, ص36.
23. بر ساحل کویر نمک, عبدالکریم حکمت یغمایى, ص107.
24. شیراز خاستگاه تعزیه, ص42.
25. تاریخ مذهبى قم, على اصغر فقیهى, ص335ـ336.
26. تعزیه درخور, مرتضى هنرى, مقدمه.
27. مجله سروش, ش970, ص61.
28. شرح زندگانى من, عبدالله مستوفى, ج1, ص288.
29. تفکر نوین سیاسى اسلام, حمید عنایت, ص255.
30. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه, ص591.
31. تعزیه دارى و شبیه خوانى از زمان دیلمیان تا امروز, محیط طباطبایى, روزنامه اطلاعات, ش14906.
32. روزنامه خبر شیراز, ش4441, ص6.
33. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص156ـ157.
34. نامگانى استاد على سامى, ج1, به کوشش دکتر محمود طاووسى, مقاله محمدمهدى مظلوم زاده.
35. تعزیه درخور, مرتضى هنرى, مقدمه.
36. ر.ک: مجموعه آثار یغماى جندقى, ج1, مقدمه سیدعلى آل داوود.
37. شیراز خاستگاه تعزیه, ص20.
38. تذکره شعراى اصفهان, سید مصلح الدین مهدوى, ص370ـ371 و نیز بنگرید به تذکره شعراى خوانسار.
39. ادبیات نمایشى در ایران, جمشید ملک پور, ج1, ص229.
40. فرهنگ آفرینش, سال دوم, ش58, ص5.
41. امیرکبیر و ایران, فریدون آدمیت, ص321 و نیز بنگرید: امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار, على اکبر هاشمى رفسنجانى, ص117.
42. سوره ویژه تئاتر, ش2و3, بهار71, ص61.
43. ادبیات نمایشى در ایران, ج1, ص235.
44. ارزیابى سوگوارى هاى نمایشى, غلامرضا گلى زواره, ص57, به نقل از مقاله دست نویس محمدحسن رجایى زفره اى.
45. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص100.
46. مقاله دست نویس محمدحسن رجایى زفره اى که به درخواست نگارنده نوشته است.
47. متن فارسى آن تحت عنوان (فهرست توصیفى نمایشنامه هاى مذهبى ایران) توسط جابر عناصرى در ایران منتشر شد.
48. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص377ـ 378; تعزیه و تئاتر در ایران, به کوشش لاله تقیان, ص48; فصلنامه هنر, ش2, زمستان61, بهار62, ص160; سوره ویژه تئاتر, ش2و3, ص60.
49. نمایش در شرق (مجموعه مقالات) ترجمه جلال ستارى, ص31ـ32.
50. فهرست توصیفى نمایش هاى مذهبى ایران, ترجمه جابر عناصرى, ص20ـ21.
51. کتاب نمایش, خسرو شهریارى, ص268.
52. جُنگ شهادت, به اهتمام زهرا اقبال (نامدار), زیرنظر دکتر محمدجعفر محجوب, ج1, ص12ـ13.
53. بنیاد نمایش در ایران, ابوالقاسم جنتى عطایى, ص30; تعزیه و تعزیه خوانى, ص31; تعزیه و تئاتر در ایران, به کوشش لاله تقیان, ص30.
54. فهرست توصیفى نمایش هاى مذهبى ایران, ص13 و24.
55. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص372; موسیقى مذهبى ایران, ج1 (موسیقى تعزیه), محمدتقى مسعودیه, ص29.
56. تعزیه حسن و حسین, سرلوئیس پلى, ج1 پیشگفتار.
57. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص374.
58. فهرست توصیفى, ص16.
59. بنیاد نمایش در ایران, ص31; سیر تحول مضامین شبیه خوانى, جمشید ملک پور, ص46.
60. موسیقى مذهبى ایران, ص30.
61. تعزیه هنر بومى پیشرو ایران, ص376.
62. همان, ص372ـ373.
63. تاریخ ادبیات, ادوارد براون, ترجمه رشید یاسمى, ص161.
64. موسیقى مذهبى ایران, ص29.
65. همان.
66. سوره ویژه تئاتر, ش2و3, ص62و63.
67. نگارنده در روستاى دستناء از توابع منطقه کیار چهارمحال و بختیارى از یکى از تعزیه خوانان نامى این سامان, مجموعه اى ارزشمند دیدم که برخى مجالس آن را رونویسى کرده ام.
68. تاریخ جامع مذهبى قم, ص320.
69. سوره ویژه تئاتر, ش2و3 (بهار71), ص62.
70. تعزیه و تعزیه خوانى, ص46 و97.
71. تعزیه درخور, مرتضى هنرى, مقدمه.
72. مجالس تعزیه, حسن صالحى راد, مقدمه, ص16.
73. فرهنگ آفرینش, سال دوم, ش57, 21تیر73, ص5.
74. تعزیه نمایش مصیبت, جابر عناصرى, ص یک.
75. تعزیه و تعزیه خوانى, ص97.