نویسنده: موریس، جان - مترجم: محلاتی، مظفرالدین
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
آمار ناخوشایند درباره آتش سوزى کتابخانه ها, توجه و مراعات اصولى در برنامه ریزى و پیش گیرى در امر حفاظت این نهاد را موجب مى شود. منشأ و مبدأ بیش از هفتاد درصد آتش سوزى در کتابخانه ها آتش افروزى عمدى مى باشد. سایر موارد صرفاً به دلایل عملکرد غلط دستگاهها و سیستمهاى تولید گرمایش, معضلات و مشکلات در سیستمهاى مکانیکى و الکتریکى و عملیات و اقدامات مقاطعه کاران و یا بروز رعد و برق است.
در مقطعى از زمان, بین سالهاى 72ـ1966 به لحاظ مسائل سیاسى و عملیات ضد دولتى و ناراحتیهاى سیاسى, واکنشهایى به صورت آتش سوزى در کتابخانه ها بروز داده مى شد. اما بعدها مواردى از آتش سوزى ملاحظه شد که هیچگونه قصد و غرض خاصى در کار نبوده و صرفاً به خاطر تعارض و تعدى بچه ها و یا افرادى که تمایل به سرقت و یا خرابکاریهاى نابخردانه داشتند به وقوع مى پیوست.
آتش سوزیهاى کتابخانه اى در سالهاى 80 ـ 1972
در بررسى آتش سوزى سى ودو کتابخانه, که بین سالهاى 1972 تا 1980 به وقوع پیوست, آمار و اطلاعات جالبى به دست آمد. از این سى ودو مورد نصف آن منجر به شناسایى افرادى گردید که از روى عمد ایجاد حریق کرده بودند. در این راستا, سى مرد و یک زن در شانزده مورد آتش سوزى دست داشتند که بعضاً به صورت انفرادى و یا تیمهاى دو, سه و یا چهار نفره انجام شده بود. طیف سنى این افراد از یازده تا بیست و شش سال بوده و زنى که مرتکب چنین عملى گردیده فقط هفده سال داشته است. سه مورد آتش سوزى دیگرى اتفاق افتاد که مسببین آنها مورد سوءظن قرار گرفته, ولى دستگیر نشدند. این افراد گروهى بودند که (نوجوانان) نام داشته و از بین آنان دو مرد در حال فرار دیده شده بودند. دو کارمند مسؤولیت آتش سوزیها را به عهده گرفتند.
سرقت و دزدى ظاهراً انگیزه و محرک دو یا سه حریق بوده است, اما خرابکارى غیرعمدى و اتفاقى تقریباً در کلیه موارد دیده شده بود. دریا پنجره اى باز بوده و خرابکار به قصد دزدى داخل گردیده و قبل از خروج مبادرت به ایجاد حریق کرده است. یک مورد آتش سوزى دیگر در نیوروچل توسط فردى صورت گرفت که شیشه عقب ساختمان را شکست و با پرتاب مواد آتش زا به درون ساختمان باعث آتش سوزى گردید.
شش مورد از سى و دو مورد آتش سوزى, زمان عودت دادن کتاب به کتابخانه صورت پذیرفته بود. در کتابخانه پایونیر در دلتاى کلمبیا هنگام روز بمب آتش زایى کار گذاشته شد که از باروت و بنزین ساخته شده بود, ولى این در حالى بود که کتابخانه تعطیل بوده است. عملیات مذکور محوطه داخل کتابخانه را از بین برد و چنانچه کتابخانه باز بود مى توانست تلفات جانى مهلکى به دنبال داشته باشد. این نوع اعمال وحشیانه نیاز به نبوغ خاصى ندارد, چنانچه شاهد انداختن کبریتى در کرس کالیفرنیا بودیم که باعث دویست هزار دلار خسارت گردید. اخیراً آتش سوزیهاى مخرب دیگرى ناشى از عودت دادن کتاب به کتابخانه در جاهایى نظیر واشنگتن, اورگان, کالیفرنیا, مریلند, تنسى, ایندیانا, ویرجیانا و تگزاس روى داده است. در بررسیهاى به عمل آمده مشخص گردیده است که ایجاد حریق در کتابخانه ها نه تنها در شب, بلکه در روز نیز صورت گرفته است. از سى و دو مورد آتش سوزى, هشت مورد آن بین ساعتهاى ده صبح تا هفت بعدازظهر واقع شده بودند. فقط در سه مورد از این آتش سوزیها مامورین اطفاى حریق قادر به حمایت و کمک گردیدند و در سایر موارد نسبت به قضیه کاملاً بیگانه مى نمودند. کتابداران مرجع در مورد بهبود امر حفاظت و نگهدارى از کتابخانه پیشنهادها و نظریاتى ارائه داده اند که به قرار زیر است:
1. بررسى مجدد و پیوسته نسبت به خط مشى بیمه هاى آتش سوزى, به منظور حصول اطمینان از کفایت آنها.
2. بیمه نمودن کتب در امر جایگزینى آنها و توجه به این مسأله که ممکن است اغلب کتب تاریخ محلى منحصر به فرد بوده و نوعاً غیر قابل جایگزینى باشند.
3. ایجاد اماکنى مناسب جهت عودت دادن کتاب در خارج از کتابخانه و بسته نگاهداشتن همه قسمتهایى که امکان برگشت دادن کتاب را از داخل به کتابخانه میسر مى سازد.
4. ایجاد سیستمهاى بازرسى جهت شناسایى مزاحمین و سیستمهاى آب پاش جهت اطفاى حریق.
5. نگهدارى زمان و تاریخ بایگانى دقیق از کلیه مذاکرات و مکالمات با مسؤولین بیمه به منظور آمادگى کامل بیمه گر به هنگام وقوع حادثه و پرداخت خسارت.
6. چنانچه اقدامات پیش گیرى کننده منتج به شکست شده و آتش سوزى باعث خسارات مهلکى گردد در این صورت لازم است که در مدت تعمیر و بازسازى کتابخانه, خدمات مربوطه تعطیل گردد.
حال چنین مى توان استنباط کرد که وقوع آتش سوزى در کتابخانه ها در گذشته مى توانسته احتمالاً ناشى از نقص سیستمهاى الکتریکى و یا کشیدن سیگار, بدون رعایت مسائل ایمنى, بوده و کلاً آنها را از نوع آتش سوزیهاى آتش افروز دانست. زیرا تقریباً محال است که وقوع آتش سوزى از نه درصد در سال 1963 به هفتاد درصد در سال 1972 افزایش یافته و صرفاً آتش سوزى محض باشد. چنانچه در گزارش سال 1963 عنوان شده, کشیدن سیگار علت شماره یک آتش سوزى در کتابخانه ها تلقى گردیده است, تا آنجا که کلیه حریقهاى ساختمانهاى دیگر نیز بدین منوال صورت پذیرفته است. از زمان این بررسى, گزارش سایرین هم کورکورانه در همین راستا بوده و کشیدن سیگار را عامل اصلى آتش سوزى دانسته اند. در این خصوص دلایل و مدارک ناچیزى وجود دارد. جدول شرح وقایع آتش سوزى براساس تاریخ وقوع آنها از سال 1950 تا 1962 که دربرگیرنده گزارش فوق مى باشد, نشان مى دهد که 85 مورد آتش سوزى از 88 فقره حریق بدون علت (66درصد) بوده و به طور منطقى مى توان چنین استنباط کرد که نه فقط شش مورد تشخیص داده شده از نوع آتش افروز بوده, بلکه کلاً تعداد معتنابهى از آتش سوزیها از این نوع تلقى گردیده اند.
جلوگیرى از خرابکارى و ایجاد حریق
اصولى ترین راه بهبود فیزیکى هر کتابخانه در هر شکل و اندازه این است که براى جلوگیرى از خرابکارى و آتش سوزى الزاماً مى بایستى درها و پنجره ها بخصوص آنهایى که در پشت یا کناره هاى ساختمان وجود داشته و غیر قابل دید از توى خیابان هستند, تقویت شوند تا از ورود غیر مجاز افراد جلوگیرى گردد. راه دیگر بهبود, ایجاد و تعبیه یک سیستم شناسایى افراد مزاحم است که با دستکارى در یا پنجره قصد ورود به ساختمان داشته و این سیستم با ارسال علائمى به مرکز کنترل مانع ورود آنان شود. از این مهمتر برخوردارى از یک ایستگاه مرکزى است که بتواند اطلاعات را به طور سریع به پلیس مخابره نماید. در بعضى کتابخانه ها هنگام بروز حادثه, فقط آژیر خطر به کار مى افتد که این عمل باعث مى گردد شخص خاطى متوجه شده و مورد هشدار قرار گیرد. این سیستم از ارزش زیادى برخوردار نمى باشد.
سیستم دیگرى که مى تواند در موقع بروز آتش سوزیهاى مختلف, کتابخانه یا هر ساختمان دیگرى را از خطر مصون بدارد, سیستم کشف خودکار (اتوماتیک) است که تمام قسمتهاى ساختمان را زیر پوشش قرار مى دهد. این سیستم به وجود آتش, از طریق دود یا گرماى آن پى مى برد. دستگاههاى کشف خودکار از طریق حرارت به این صورت عمل مى کند که به طور اتوماتیک در درجه حرارت معینى کار کرده و به مجرد افزایش حرارت معین, اعلام خبر مى کند. دستگاه تشخیص دهنده دود یکى از چندین راه را براى مطلع کردن از دود یا حاصل احتراقها به کار مى برند, به این معنى که به مجرد بروز دود و توسعه آتش, صدا ایجاد مى کنند و این در صورتى است که این آتش غیر از آتشهاى ناشى از احتراقهاى عمدى باشد. سیستم به صدا درآمدن آژیر مى تواند در طول روز کارکنان را از بروز آتش مطلع سازد. در نیمه هاى شب فقط یک ایستگاه مرکزى مى تواند اداره آتش نشانى را خبر کند. گرچه ارزش آنها تا اندازه اى منوط به عکس العمل آنها در مقابل ایستگاه مرکزى است, ولى این سیستمها زمانى مى تواند مفید قرار گیرد که اولاً خوب نصب شود و ثانیاً خوب نگهدارى شود.
سیستمهاى آب پاش
سیستمهاى فرونشانى خودکار, بویژه سیستم آب پاش, به صورت گسترده اى در کتابخانه ها در حال استفاده و به کارگیرى هستند. اغلب کتابخانه هاى جدید و بزرگ به این سیستم مجهز مى باشند. کتابداران سنتى استفاده از سیستمهاى آب پاش را در کتابخانه خطرناکتر و بدتر از آتش دانسته و نسبت به داشتن آن از خود مقاومت نشان داده اند و بر این باورند که ضرر آب به مراتب بیش از آتش بوده و وجود لوله هاى آب پاش در قفسه هاى کتابخانه, خاصه زمانى که از آتش خبرى نیست, امکان تخریب را زیاد مى کند.
این دسته از کتابداران سیستمهاى کشف کننده خودکار را براى کتابخانه ترجیح داده اند. هر چند از این طریق ممکن است تاخیرى در امر ریختن آب بر روى آتش صورت گیرد, ولى سیستمى است پذیرفته شده که در شرایط ایده آل این تاخیر ممکن است فقط چند دقیقه باشد. اما چنانچه هرگونه اشکالى در برقرارى ارتباط با اداره آتش نشانى باشد و یا این اداره, همزمان در جاى دیگرى مشغول اطفاى حریق باشد, آتش به سرعت گسترش پیدا کرده و مامورین آتش نشانى ممکن است به لوله هاى آب پاش فوق العاده قوى متوسل شوند که خود موجب از بین رفتن کتابهاى زیادى مى شود.
نمونه بارز این آتش سوزى در کتابخانه کلین لا در فیلادلفیا در سال 1972 رخ داد که به خاطر تاخیر مامورین آتش نشانى و وسعت دامنه آتش مجبور شدند که در هر دقیقه یازده هزار گالون آب بر روى کتابهاى کتابخانه بریزند که در نتیجه آن کل مجموعه کتابخانه به انضمام کتب مربوطه به حقوق انگلیسى و آمریکا و همچنین مقالات بنیامین فرانکلین از آب پوشانده شود. پس اگر کتابخانه مجهز به سیستم آب پاش مى بود, چنین رویدادى رخ نمى داد.
سیستم اساسى و اصولى لوله خیس, که به دلیل بودن آب در لوله بدین نام شناخته شده است, شبکه اى از مقادیرى لوله با دهانکها و سرآب پاشهایى هستند و طورى تنظیم یافته اند که از فواصل معین آب لازم را در کلیه سطوح خالى مى نمایند. اما این دهانکها (سرآب پاشها) فقط یک مرتبه به نوبت باز مى شوند و با باز شدن دو یا سه تاى آنها مقادیر معتنابهى آتش خاموش مى شود. در یک بررسى, این نتیجه به دست آمد که چهل و سه درصد کل آتش سوزى یک کتابخانه فقط با یک سرآب پاش, اطفا شد و چنانچه مى خواستیم تا هفتاد درصد مطلوب واقع شود, بیش از دوسه سرآب پاش ضرورى مى نمود. از هر سرآب پاش, که به صورت فواره چتر مانندى است, در هر دقیقه حدود بیست گالون آب پخش مى شود.
در دهه هاى 70 و 80 سیستم باز و بسته شدن دهانه لوله آب پاش رواج و توسعه پیدا کرد; به این صورت که در اثر بروز آتش این دهانه ها باز مى شد و به مجرد اطفاى حریق از کار باز مى ایستاد و آسیبهاى ناشى از آب را تقلیل مى داد. حتى قبل از این سیستم, سیستمى مورد استفاده قرار مى گرفت که با داشتن دریچه و یا سوپاپى میزان خروج آب را کنترل مى کرد. این سیستم به این صورت طراحى شده است که دریچه سوپاپ روى مخزن جریان آب را کنترل کرده و به مجرد بروز آتش و اطلاع از آن باز شده و اجازه مى دهد که آب به درون لوله هاى خالى راه یابد. عمل دیگر این سیستم, بسته شدن دریچه سوپاپ مخزن آب است که به مجرد خاموش شدن آتش, انجام مى گیرد. این سیستم مورد قبول بعضى از کتابداران قرار گرفته است; چون به طور معمول و در شرایط عادى لوله ها خالى بوده و فقط زمانى که دستگاه کشف کننده وجود دود یا آتش را حس کرده, آب به درون لوله ها راه مى یابد و طبعاً در این حالت, سیستم اساساً به صورت یک سیستم استاندارد لوله خیس عمل مى نماید.
استفاده از گازهاى خاموش کننده آتش در کتابخانه, به منظور حفاظت از کتابهاى نادر و باارزش و مجموعه هاى اختصاصى, طرفداران زیادى دارد. زیرا که منجر به خیس شدن و خراب شدن کتابها نگردیده و اثرات شیمیایى از خود باقى نمى گذارد. اولین گاز مورد استفاده, گاز دى اکسید کرین بود که با متراکم شدن آن در فضا قابلیت اطفاى حریق را به محیط مى داد و آتش خاموش مى شد. استفاده از این گاز به علت اینکه محیط را براى انسان خطرناک مى ساخت, مورد محدودیت قرار گرفت; زیرا خروج افراد در محلى که از این گاز استفاده مى گردید مى بایستى قبل از خروج خود گاز صورت مى گرفت.
گاز هالون 1301, با دارا بودن خصوصیات گاز دى اکسید کرین و عدم ایجاد محیط خطرزا براى افراد, به جاى دى اکسید کربن به کار گرفته شده و در ضمن جا دادن ظروف محتواى این گاز در انبار نیاز به فضاى کمترى پیدا مى کند. متراکم شدن پنج درصد از این گاز در هوا ایجاد فضایى مى نماید که مانع سوختن گردیده و افراد مى توانند دوام آورده و از ترس خفگى مجبور به فرار نشوند. این نکته مهمى است; گو اینکه در هر حادثه مهلک و ترسناکى, مساله فرار از محل حادثه, ولو به صورت موقت, امرى طبیعى است. گاز هالون 1301 در حال حاضر فقط در چند مکان مورد استفاده قرار مى گیرد که کارش حفاظت از کل ساختمان است. این اماکن عبارتند از: مانت ورنون, موزه وینتر تورو کتابخانه پوزى در دانشگاه هاروارد.
با توجه به اینکه گاز هالون قابلیت سرعت عمل داشته و آتش را ظرف چند ثانیه خاموش مى نماید, جاى خود را در اماکنى که مجموعه هاى کمیاب نگهدارى مى شود, باز کرده و اثراتى نیز باقى نمى گذارد. اما به هرحال امکان نارسایى احتمالى وجود دارد و آن زمانى است که مدت زمان اطفاى حریق محدود نمى باشد. در این وضعیت کلیه درها و پنجره ها مى بایستى بسته مانده و سیستم تهویه هوا براى مدت کوتاهى از کار افتاده تا از اتمام حادثه مطمئن گردید. هزینه این ماده که براى هر پاوند چندین دلار تمام مى شود, بسیار سنگین بوده و مانع مى شود که ساختمانهاى بزرگ با فضاهاى باز خود بتوانند از آن بهره گیرند.
سیستم آب پاش در قفسه هاى کتاب
با اطمینان مى توان اظهار کرد که تقریباً کلیه کتابداران در استفاده از گاز هالون 1301 جهت حفظ و حراست از مجموعه هاى کتب کمیاب اتفاق نظر دارند. اما در امر فرونشانى آتش در کل کتابخانه نوعاً توافق کمترى وجود دارد. به هر حال در اکثر کتابخانه هاى جدید, در سالهاى اخیر سیستم آب پاش خودکار, بجز اماکنى که کتب نادر نگهدارى مى شود, نصب و راه اندازى شده است. به عنوان مثال مى توان از کتابخانه هاى بسیار بزرگ و جدید کشور سعودى, کتابخانه کنگره واقع در ساختمان جیمز مدیسون, کتابخانه متروپولیتن تورنتو, کتابخانه حقوق دانشگاه مینوسوتا و کتابخانه حقوق دانشگاه استانفورد و برخى از کتابخانه هاى موجود, مانند مریلند, راتگرز, برکلى, استانفورد یاد کرد که مجهز به سیستم آب پاش خودکار هستند.
این مسأله را نمى توان انکار کرد که در رشته کتابدارى, بعضاً کتابدارانى وجود دارند که هنوز به عقیده خود نسبت به حفاظت کتب از طریق سیستم آب پاش خودکار باقى مانده اند. على رغم اینکه نظر بعضى کتابداران دیگر مخالف با این سیستم است و حرفشان این است که لوله هاى آب معمولاً پر از آب بوده و آب ماده اى است شناخته شده که مى تواند براحتى جاى خود را در محیطهاى غیر لازم و نامناسب باز کند, اما بد نیست به تجارب کتابخانه ها در مورد حوادث ناشى از ویرانیهاى آب اشاره کنیم. در یک بررسى معلوم شد که سال 1963, صد و پنجاه و سه کتابخانه اعلام کرده اند که جمعاً دویست و پنجاه و هفت مورد آسیبهاى وارده از آب ناشى گردیده است که البته تعداد کمى از اینها به علت عملیات اداره آتش نشانى بوده و بقیه در ارتباط با نشت آب, لوله هاى بخار, عملیات ساختمانى, بارندگى زیاد, چکه هاى پشت بام, سیل, عیوب سیستم تخلیه آب و فاضلاب مى باشد. به هر حال مقدار معتنابهى آب ناخواسته در کتابخانه ها از طریق منابع مختلف وجود دارد. مهمترین منشأ, غیر از سیل, ممکن است عملیات اداره آتش ناشى باشد و نتیجتاً همه مسائل حول این محور است که آیا حقیقتاً وجود یک سیستم آب پاش خودکار در کتابخانه الزامى است یا خیر؟
چنانچه شرایط محیطى مطلوب را در نظر بگیریم, یک سیستم هشداردهنده قابل اطمینان به طور اتوماتیک, وجود گرما, دود یا مواد آتش زا را حس کرده و وقوع آتش را از طریق آژیر به ایستگاه مرکزى و نهایتاً اداره آتش نشانى مخابره مى کند و مامورین آتش نشانى در محل حادثه حاضر شده و سریعاً اطفاى آتش صورت مى گیرد. این سیستم در بعضى مواد نارساییهایى هم دارد که ناشى از طرح اولیه غلط آن است یا اینکه به طور اصولى نصب نگردیده و یا وسایل آن روز آمد نبوده است. نمونه دیگرى که مى توان در اینجا از آن یاد کرد, وجود بمب آتش زاست که با وجود دخالت سریع مامورین آتش نشانى مع الاسف بى فایده بوده است. همان طورى که مأمورین آتش نشانى واقفند, پنج دقیقه اول آتش سوزى بسیار حساس و بحرانى است. طبیعى است که اگر متوجه شوند دهانه سیستم آب پاش باز شده و بمب آتش زا تقریباً مهار کرده است, باعث خوشحالى آنان گردیده و در عین حال فرصت مناسبى ایجاد شده تا خود را به محل حادثه برسانند.
بهترین راه حل این مشکل در کتابخانه ها احتمالاً تلفیق سیستم کشف خودکار و سیستم آب پاش خودکار مى باشد. با تلفیق این دو, اداره آتش نشانى سریعاً از تجمع دود در محل آگاه مى گردد و قبل از اینکه دهانه آب پاش به طور خودکار باز شده و آب بروى کتابها بریزد, وارد ساختمان کتابخانه مى گردد و دست به کار مى شود. برعکس, اگر شخص مزاحم و مخربى بمب آتش زایى را به درون سالن نشریات کتابخانه بیندازد و متعاقب آن, آتش فضا را سریعاً پر کند, یک یا دو دهانه آب پاش, باز گردیده و قبل از اینکه مأمورین آتش نشانى به محل حادثه برسند از پیشرفت حریق جلوگیرى به عمل مى آید. این عمل بخصوص زمانى باعث خشنودى مى شود که مامورین در جاى دیگرى هم درگیر بوده و مشغول اطفاى حریق باشند. باید به خاطر داشت که سیستم آب پاش خودکار اگر درست طرح ریزى شده باشد در موقع بروز حریق, علامتى را به ایستگاه مرکزى مخابره مى کند که پس از ارسال این علامت, مأمورین آتش نشانى جهت قطع جریان آب به محل, فراخوانده مى شوند و این اقدام زمانى موفقیت آمیز است که آتش تحت کنترل درآمده و اقدامات بعدى, یعنى نجات جان افراد و زدودن دود و حفاظت مجموعه تحقق پذیرد. بعضى اوقات, یعنى زمانى که بحث از شایستگى سیستمهاى آب پاش مى شود, ویژگى علامت جریان آب (علامتى که به ایستگاه مرکزى ارسال مى گردد) مورد اغماض قرار مى گیرد.
فقط شرایط محیطى کتابخانه اى که در آن حریق رخ داده است مى تواند تعیین کند که آیا سیستم کشف خودکار به تنهایى یا سیستم آب پاش به تنهایى براى مبارزه با آتش سوزى کافى است یا خیر. بهره گیرى از هر دو سیستم مى تواند دفاعى نیرومند حتى در مقابل خسارتهاى ناچیز باشد. کتابخانه هاى عمومى و دانشگاهى بزرگ به منظور حفاظت از مجموعه هاى خود از این سیستم دوگانه استفاده مى نمایند.
افزایش آتش سوزیهاى عمدى در کتابخانه ها
تجارب آتش سوزى در کتابخانه ها بین سالهاى 1978 تا 1983 میزان افزایش حوادث ناشى از حریقهاى عمدى را تایید کرد. گرچه جمع آورى اطلاعات در مورد آتش سوزیهاى کتابخانه اى کار آسانى نیست, مع الوصف در این مدت شاهد سى و چهار آتش سوزى بوده ایم که عمدى بوده و شش مورد دیگر دلایل دیگرى داشته است. یک عملیات ساختمانى مقاطعه کارى در بایگانى فیلم ملى در مریلند در سال 1978 منجر به یک مصیبت و بدبختى گردید. رعد و برقى دراسکات ویل ویرجینیا در سال 1980 یک کتابخانه را به طور کامل سوزانید. در سال 1980 شهر پرت درانتاریو کتابخانه خود را از دست داد. این آتش سوزى به خاطر این بود که آتش در محل زندگى مراقب کتابخانه ایجاد شده بود. به همین ترتیب سه مورد آتش سوزى دیگر به علت نارسایى و عیوب سیستم برقى به وقوع پیوسته بود.
در همین دوره, 28 مورد آتش سوزى (82 درصد) مشاهده شده است که شامل سوختن موزه و کتابخانه فضایى شهرسن دیه گو در سال 1978, کتابخانه محلى هالیوود در سال 1982 و حریقى که منجر به از بین رفتن کتابخانه دانشکده اتلانتیک در بارهاربور ایالت مین در سال 1983 گردید. آمار مشابه اى در خصوص آتش سوزى و خرابکارى در همه امور در یک جلسه جلوگیرى از آتش افروزى مورد بحث قرار گرفته بود. صنعت بیمه, خرابکارى را دلیل شماره یک آتش سوزى قلمداد مى نماید. با توجه به اینکه 2/53 درصد کلیه آتش سوزیها به این دلیل بوده است, اما این رقم به مراتب بیشتر از رقم دلیل دوم است که تقلب در امور بیمه محسوب مى شود.
سه پیشرفت نسبتاً جدید در خصوص خطر آتش سوزى کتابخانه ها مى بایستى توضیح داده شود: یکى قابلیت و امکان نجات کتب مرطوب در مراکز مختلف است و دوم روشهاى پیشرفته خشک کردن توسط سیستمهاى وکیوم مى باشد. این دو پیشرفت باعث گردیده که تا اندازه اى ترس کتابداران از پاشیدن آب بر روى کتابها کم شود و در حقیقت, رطوبت در حین جریان, باعث مى شود که سایر کتب نسوزد. مورد سوم به کارگیرى از سیستم انبارهاى فشرده در کتابخانه هاى بزرگ است. مهندسین اطفاى حریق قبول دارند که این سیستم خواهان حفاظت کتابخانه از طریق سیستم آب پاش خودکار مى باشد. این ویژگى براى تجهیزات نصب شده در زیرزمینها بسیار واقع بینانه مى باشد.
نتایج
کتابخانه ها توسط افراد خرابکار به آتش کشیده مى شوند. آتش سوزیهایى که به علل دیگر به وقوع مى پیوندند, تعدادشان ناچیز است. در اثر پیشرفتهاى فیزیکى ساده, حتى در موقع تنزل بودجه, خطر آتش سوزى مى تواند به مقدار معتنابهى کاهش یابد. مجهز بودن به سیستمهاى حفاظتى خودکار باعث مى شود که ورود افراد بیگانه, نفوذ آب, آتش یا دود مستقیماً به ایستگاه مرکزى اطلاع داده شود. سیستم آب پاش خودکار بر دیگر سیستمها در رابطه با تشخیص آتش داراى مزیت خاصى است. زیرا به مجرد بروز آتش, بر روى آنها آب ریخته مى شود و همزمان اداره آتش نشانى را مطلع مى سازد. بعضى از کتابخانه ها مجهز به بیش از یک سیستم اطفاى حریق مى باشند و اغلب از سیستم حفاظتى گاز هالون 1301 براى مجموعه هاى اختصاصى خود استفاده مى نمایند. پیشنهاد نهایى این است که به لحاظ جلوگیرى از آتش, اگر نحوه عودت دادن کتاب به کتابخانه اصولى طرحریزى نشده باشد, استقبال از یک مصیبت است.