آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن


اللوکرى, ابوالعباس فضل بن محمّد; بیان الحق بضمان الصدق, العلم الالهى; تحقیق دکتر سید ابراهیم دیباجى; مؤسسه بین المللى اندیشه و تمدن اسلامى مالزى (ایستاک): تهران 1373; 264صفحه.
صدرالمتألهین شیرازى در سفر سوّم اسفار در بحث از علم خداوند, ابوالعباس لوکرى را پس از فارابى, ابن سینا و بهمنیار از مشائین قائل به نظریه (ارتسام صور ممکنات در ذات خداوند به نحو حصول ذهنى بر وجه کلّى) مى شمارد.1
لوکَر از قراى نزدیک مرو بوده که به گزارش یاقوت حموى در اوائل قرن هفتم از آن ویرانه اى بیش نمانده بود.2 از بزرگان لوکر دو نفر قابل ذکرند: یکى ابوالحسن على بن محمّد غزوانى لوکرى شاعر نیمه دوم قرن چهارم3 و دیگرى ابوالعباس فضل بن محمّد لوکرى حکیم, ادیب منجم و ریاضیدان قرن پنجم هجرى. هموست که بزرگترین شاگرد بهمنیار (م458) به حساب مى آید و از طریق وى حکمت در خراسان منتشر شده است.4 سال تولد و وفاتش معلوم نیست. با یک واسطه شاگرد ابن سینا و با سه واسطه استاد خواجه نصیرالدین طوسى محسوب مى شود. در زمان خود سرآمد عالمان بوده و از معاصرینش حکیم عُمَر خیامى, ابن کوشک و میمون بن نجیب واسطى برترى داشته است5. به فارسى و عربى شعر سروده و آثار فلسفى خود را نیز به عربى و فارسى نگاشته است. به داشتن حوزه علمى و تربیت شاگردان معروف است. مهمترین شاگردان وى عبارتند از محمّد بن ابى طاهر طبسى مروزى (م539), عبدالرزاق ترکى, شرف الدین محمّد بن یوسف ایلاقى (م536), ابوعلى حسن قطّان مروزى (م548), ابوالفتح اسعد بن محمّد مهمنى (م520 یا 527) افضل الدین غیلانى (عمر بن غیلان بلخى)6.
آثار ابوالعباس لوکرى عبارتند از: بیان الحق بضمان الصدق, قصیده اسرار الحکمة و شرح آن, فهرست تعلیقات و دیوان اشعار فارسى و عربى که از این دیوان جز چند بیت برجا نمانده است.7 ابیات به جا مانده وى در اتمام التمّة, مجالس المؤمنین و الذریعه قابل رؤیت است.8 مورد ذیل نمونه اى از شعر عربى وى است:
ویکثر حسّادى على المجد و العُلى
ویفردنى ظلماً غداة احتفالها
فیزعجنى عن ارض مرو و روضها
و عن طیب ریّاها و برد زلالها
ولا ذنب الاّ انّنى فرد عقدها
و بدرة اهلیها و عین رجالها
و تاج نواصیها اذا تبرجّت
وحدّ مواضیها زمان صیالها
وانى لنقادّ الرحال اذا بدت
یبین لى اوضاعها من خلالها
فهذى ذنوبى لایرى الدهر عفوها
ولا تسمح الایّام لى باحتمالها9
فهرست تعلیقات وى هنوز منتشر نشده است, ولى در آغاز یکى از نسخ خطى آن چنین آمده است:10
(فهرست کتاب التعلیقات عن الشیخ الحکیم ابى نصر الفارابى و الشیخ الرئیس ابى على سینا روایة بهمنیار) و در انتهاى همین نسخه آمده است: (تولّى عمل هذا الفهرست الشیخ الامام الرئیس الحکیم الادیب وحید الزمان برهان الحق ابوالعباس الفضل بن محمّد اللوکرى رحمه اللّه و رضى عنه فى شهور سنة ثلاث و خمسمائة.) از این فهرست, دو نسخه دیگر نیز شناسایى شده است.11
لوکرى تمام تعلیقات را بررسى کرده, براى هر بند شماره اى به ترتیب ابجدى قرار داده و آنها را در آغاز تعلیقات آورده, تا استخراج مطالب تعلیقات به آسانى صورت گیرد. اینکه آیا این فهرست, تعلیقات فارابى و ابن سینا را شامل مى شود یا صرفاً شامل تعلیقات ابن سیناست, مشخص نیست. هیچ یک از مصحّحین تعلیقات فارابى و ابن سینا به رغم اشاره به فهرست یادشده در مقدمه خود,12 به انتشار آن اقدام ننموده اند. یافتن مطلب در کتاب پرارج تعلیقات ابن سینا هنوز بسیار دشوار است.
قصیده اسرارالحکمة قصیده اى علمى است به زبان فارسى در پنج بخش: منطق, طبیعیات, ریاضیات, الهیات و اخلاق. بخش منطق این قصیده این گونه آغاز مى شود:
اَیا شنیده قیاس و شناخته برهان
گرفته یاد مقالات منطق یونان
سؤال دارم چندین جواب باید کرد
اگر غوامض منطق, تو را شدست آسان13
قبل از لوکرى, خواجه ابوالهیثم احمد بن حسن جرجانى (اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم) قصیده اى بلند در سؤال از مسائل فلسفى بر مـذاق اسماعیلیان سروده است:
یکى است صورت هر نوع را و نیست گذار
چراکه هیئت هر صورتى بود بسیار
ز بهر چیست که جوهر یکى و نُه عرض است
به دَه نرفت و نه بر هشت کرد نیز قرار14
لوکرى خود به شرح قصیده اسرارالحکمة به زبان فارسى اقدام کرده است و نظم و نثر لوکرى نمونه اى از ادبیات قرن پنجم است. تنها کار مشابه قبل از وى, شرح قصیده ابوهیثم توسط ابوسعد محمّد بن سرخ نیشابورى (در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم) است.15 جامع الحکمتینِ ناصر خسرو قبادیانى (م481) نیز شرح دیگرى است بر همین قصیده ابوهیثم و کارى از قبیل شرح قصیده لوکرى.16 به هر حال نظم و نثر فارسى لوکرى پس از قصیده ابوهیثم, شرح ابوسعد, دانشنامه علائیِ ابن سینا17 و کشف المحجوب ابویعقوب سجستانى18 در زمره نخستین نگارشهاى فلسفى به زبان فارسى به حساب مى آید, نه نخستین نمونه اثر منظوم فلسفى به فارسى.19
از قصیده اسرارالحکمة و شرح آن تنها بخش منطقش به همت آقاى دکتر سید ابراهیم دیباجى تصحیح و منتشر شده است.20
مهمترین اثر لوکرى دایرة المعارف عقلى (بیان الحق بضمان الصدق) است. این کتاب مورد اعتناى فلاسفه بعد از وى بوده است.21 لوکرى سبب تألیف این کتاب را چنین توضیح مى دهد:
(من چون در کتب تألیف شده در علوم فلسفى تأمل کردم, بعضى را بیش از حدّ طولانى یافتم, آنچنانکه فهم متعلّمین به کنه آن نرسد و بر ضبط و حفظش قواى حافظین توانایى نیابد و بعضى را نیز مختصر و لطیف که نکات اصول حکمى را در خود جمع آورده است, اما کتابى که بین دو طرف افراط و تفریط از اندازه و حجم, متوسط باشد و متضمّن همه مطالب مورد احتیاج جوینده حقّ در علوم عقلى باشد, و او را بى نیاز از غیر آن کند و حقجو را به نهایت آن برساند, نیافتم لذا تمایل پیدا کردم تا کتابى به این صفت جمع آورم بر سبیل شرح و تلخیص با یکدیگر. از همه کتب فلسفى منسوب به شیخ الرئیس, حجّة الحق ابوعلى حسین بن عبداللّه بن سیناى بخارى ـ روح اللّه رمسه و قدّس نفسه ـ و نیز کتب شیخ حکیم ابونصر فارابى ـ قدس الله روحه العزیزـ و نیز از ایر کتب موجود متأخرین و متقدمین استخراج مطلب کردم گرچه نیازى به کتب ایشان بعد از کتب این دو بزرگ, بویژه کتب شیخ الرئیس ابوعلى سینا ـ روح اللّه رمسه و قدّس نفسه ـ نخواهد افتاد. پس نظرم بر این تعلق گرفت که ترتیب این کتاب را بر مسلک مشهور بنهم, یعنى منطق را بر سایر اجزاى حکمت مقدّم گردانم, چراکه آن وسیله رسیدن به حق است. سپس علم طبیعى و بعد از آن علم الهى را به موجزترین وجه ممکن بدون اخلال به اصلى از اصول ارائه نمایم, بلکه در آن مطالب دشوار را شرح کرده, نکات مخفى را تبیین نمایم و شبهات مورد اعتراض را در جاى خود حلّ کنم. این کتاب را (بیان الحق بضمان الصدق) نامیدم. این اسم سازگار با مسمّاى خود است, زیرا غرض من در آن تبیین حق است, با صادقترین آرا و اقوال, این روش قانون من باشد در زمان حیاتم, هر زمان که اراده کردم به آن بازگردم و تذکره من پس از وفاتم گردد.
… این کتاب به سه کتاب بزرگ تقسیم مى شود: منطق, علم طبیعى و علم الهى. به علم ریاضى گروهى دیگر اقدام کرده و حق مطلب را ادا نموده اند. با این حال اگر خداوند اجلم را به تأخیر اندازد و مهلتم دهد, از ریاضیات نیز به قدر لازم به این کتاب خواهم افزود.)22
منطق بیان الحق در نُه فن و 38مقاله و 221فصل, طبیعیات آن مشتمل بر هشت کتاب و 105فصل و الهیات آن در سه قسمت سامان یافته است: علم کلى در هفت مقاله در 41فصل, علم ربوبى در سه مقاله در 28فصل و ملحقات آن در دو بخش, یکى در نکت و مسائل منتخبه از علم مابعدالطبیعة در چهار باب و 42فصل و دیگرى در فصول منتخبه از علم اخلاق در پنج باب و 59فصل.
کلیّه مطالب بیان الحق در درجه اوّل از آثار ابن سینا و بهمنیار و در درجه دوم از آثار فارابى استخراج شده است. اکثر قریب به اتفاق مطالب کتاب و حتى عناوین بیشتر فصول عیناً از منابع یادشده نقل شده و تنها در موارد معدودى, جهت تلخیص یا ایجاد ارتباط بین عبارات منقول از منابع مختلف, جملاتى اضافه شده یا تغییر داده شده است. با توجه به گستردگى مطالب فلسفى و بیانات مختلف هر فیلسوف در آثار متعدد خود, کار گزینش بهترین و جامع ترین متن و یا تلخیص مطلب, به نحوى که کلیه نکات اصلى و امور مهمّ آن حفظ شود, محتاج احاطه کامل بر متون فلسفى و تسلّط بر آنهاست. بیان الحق بهترین سند تسلط و احاطه تمام لوکرى بر فلسفه مشائى است. او در هر زمینه بهترین متن را برگزیده از ایجاز مخّل و اطناب ممّل پرهیز کرده, حجم مطالب را همواره در حدّ متوسط حفظ کرده است.
منطق (بیان الحق بضمان الصدق) برگرفته از منطق شفا, اشارات, نجاة, حکمت المشرقیین و تحصیل است. طبیعیات آن برگرفته از طبیعیات ارسطو به گزارش ابن سینا یعنى طبیعیات شفا و تحصیل مى باشد. بخش علم کلى الهیات بیان الحق متّخذ از الهیات شفا و مابعد الطبیعه تحصیل است. بخش علم ربوبى آن علاوه بر دو منبع یادشده از المبدء و المعاد ابن سینا و الانصاف استخراج شده است. نکت و مسائل منتخبه از علم مابعدالطبیعه از تعلیقات ابن سینا و اثبات المفارقات فارابى استخراج شده, و بالاخره فصول منتخبه از علم اخلاق, به استثناى یک فصل نسبتاً مفصل عیناً از الفصول المنتزعه فارابى نقل شده است.
هدف لوکرى از تدوین مجموعه بیان الحق, تنظیم یک متن تعلیمى فلسفى در سطح متوسط است و در این هدف توفیق یافته است. بیان الحق لوکرى جهت تعلیم فلسفه مشاء در سطح متوسط مناسبتر از آثار فارابى, ابن سینا و بهمنیار است. چراکه حاوى همه نکات اصلى متون فلسفى ایشان است. به علاوه از مطالب استطرادى و کم فائده نیز خالى است. لوکرى تنها به تلخیص مطلب اکتفا نکرده بلکه گاهى یک فصل طولانى شفا یا تحصیل را در چند فصل و گاهى برعکس چند فصل آنها را در یک فصل بیان الحق گنجانیده است. 23
ترتیب کلى مطالب بیان الحق (منطق, طبیعیات, الهیات) شبیه ترتیب عیون الحکمه, اشارات و با حذف بخش ریاضیات شبیه ترتیب شفاست. مآخذ اصلى مطالب و حتى ترتیب فصول الهیات بیان الحق, الهیات شفا است. اما تقسیم الهیات بیان الحق به علم کلى و علم ربوبى وامدار نجاة شیخ الرئیس و تا حدودى تحصیل بهمنیار است. الهیات نجاة به دو مقاله تقسیم مى شود. شیخ براى این دو مقاله عنوان خاصى انتخاب نکرده است, اما محتواى مقاله اوّل امور عامه یا علم کلى است و محتواى فصول مقاله دوم علم ربوبى و الهیات بالمعنى الاخصّ. بهمنیار نیز تحصیل را به سه کتاب منطق, علم مابعد الطبیعه و علم به احوال اعیان موجودات تقسیم کرده است, کتاب دوم تحصیل همان علم کلى یا امور عامه است. کتاب سوم تحصیل شامل دو مقاله است: مقاله اوّل در معرفت واجب الوجود (یا الهیات بالمعنى الاخص) و مقاله دوم در موجودات معلوله (یا همان طبیعیات تحصیل) مى باشد. تقسیم فلسفه الهى به علم کلى و علم ربوبى تقسیمى منطقى است و به لحاظ روش شناسى قابل توجه است.
لوکرى در آغاز الهیات بیان الحق در این باره مى نویسد:
(این کتاب [علم الهى بیان الحق] به دو کتاب تقسیم مى شود: یکى درباره علم مابعد الطبیعه و آن علم کلى است که متضمّن تصحیح مبادى همه علوم است, دیگرى مشتمل بر معانى کتاب الربوبیة به نام اثولوجیاست, گرچه در اصطلاح قوم نام مابعدالطبیعه به همه اجزاء علم الهى عام اطلاق مى شود, ولى قطعاً این تقسیم و تفکیک سودمند و بجاست, زیرا به این وسیله علم ربوبى که درباره اثبات مبدء اوّل و صفات وى و نیز اثبات سایر مفارقات روحانى و ملکوتى است, متمایز مى شود.)24
جاى آن داشت که مسائل رساله الحاقى علم الربوبیه, در خود علم ربوبى ادغام مى شد, چراکه مسائل این رساله الحاقى به صفات بارى, عقل, نفس و ولایت و نبوت اختصاص دارد و این مطالب, دقیقاً مسائل علم ربوبى را تشکیل مى دهد. لوکرى اگرچه در مقدّمه الهیات بیان الحق وعده داده که به واسطه اهمال دیگر نویسندگان در مسأله نفس در حال مفارقت از بدن بسط کلام بدهد, و مطالب جدیدى را ارائه کند که دیگران نگفته اند,25 امّا در بحث از این مسائل عذر آورده مى نویسد:
(اگر چه ما وعده داده بودیم در این باره به طور مشروح و مشبع سخن برانیم, ولیکن وقتى دیدیم همه مطالب در همین اندازه مختصر از بیان مى گنجد, به آن اکتفا کردیم.)26
لوکرى به طور کامل تابع افکار فلسفى ابن سینا و استادش بهمنیار است. در بیان الحق هیچ نوع مخالفتى ولو به تعریض با ایشان دیده نمى شود. در مواردى که بهمنیار با ابن سینا اختلاف نظر داشته, لوکرى از ذکر عقاید بهمنیار اجتناب کرده و نظر ابن سینا را آورده است. براى نمونه بهمنیار در مطالب ذیل با رأى ابن سینا موافق نیست: 1ـ به کار بردن برهان سلّمى براى اثبات امتناع تناهى ابعاد27
2ـ اینکه جوهر جنس اعلاى جواهر است, مورد تردید وى است28 هرچند در منطق التحصیل از روش قوم پیروى کرده است.
3ـ در اینکه حرکت, تحریک و تحرّک یکى است.29 در همه این موارد لوکرى از نقل عبارات بهمنیار اجتناب کرده است. در مجموع در سراسر بیان الحق هیچ مطلب ابداعى و جدید به چشم نمى خورد.
لوکرى نه یک فیلسوف صاحب مکتب از قبیل فارابى و ابن سیناست, نه یک فیلسوف صاحب ابتکار از قبیل میرداماد. اما او را مى توان یک حکیم طراز سوم مشائى به حساب آورد: فیلسوفى مسلّط بر مبانى فلسفى و باعث انتقال فلسفه به نسل بعدى.
در عصر لوکرى که از یک سو با تعصب شدید سلاجقه علم ستیز مواجه است و از سوى دیگر با ملامت تند غزالى به فلاسفه روبروست, گرم نگاه داشتن حوزه فلسفى و ارائه کارى ماندنى همچون (بیان الحق بضمان الصدق) خدمت بزرگى است. بزرگى لوکرى نیز با توجّه به مقیاسهاى عصر وى باید سنجیده شود. او یک فیلسوف واسطه است و نقش خود را بخوبى ایفا کرده است.
از دایرة المعارف بیان الحق بضمان الصدق به ترتیب این قسمتها تصحیح شده است:
1ـ مدخل منطق30 2ـ منطق (به استثناى مدخل)31 3ـ الهیات (متن کامل)32 4ـ علم الهى (شامل علم کلى و علم ربوبى بدون دو رساله ملحقّ آن)33 بنابراین تاکنون تنها طبیعیات بیان الحق تصحیح نشده است; اما آنچه از بیان الحق تاکنون منتشر نشده: 1ـ منطق (به استثناى مدخل آن) 2ـ طبیعیات 3ـ دو بخش اخیر الهیات.
از دو کتاب اوّل علم الهى بیان الحق (یعنى علم کلى و علم ربوبى) در ابتدا و انتهاى سال 1373 دو تصحیح مختلف براساس نسخ واحد انجام شده است. اینکه جامعه فلسفى کشور این گونه از اقدامات علمى یکدیگر بى خبرند, باعث تأسف و تعجب است. شایسته است جهت جلوگیرى از دوباره کارى و اتلاف وقت و سرمایه مصححین و محقّقین, کتب تحت تصحیح و تحقیق در یکى از نشریات اطلاع رسانى کشور معرفى شود.
آنچه به دنبال مى آید بررسى و نقد تصحیح و تحقیق و تقدیم جدیدترین بخش منتشر شده بیان الحق بضمان الصدق یعنى علم الهى توسط آقاى دکتر سید ابراهیم دیباجى است. آقاى دکتر دیباجى در احیاى آثار لوکرى پیش کسوت است و با تصحیح قسمت منطق قصیده اسرارالحکمة و شرح آن, مدخل منطق و علم الهى بیان الحق بضمان الصدق قدمهایى در زنده کردن میراث فلسفى اسلام و ایران برداشته است.
1ـ لوکرى در مقدّمه بخش سوم بیان الحق, علم الهى را شامل دو کتاب و دو بخش الحاقى معرفى مى کند:
کتاب اوّل: علم مابعدالطبیعه یعنى علم کلى متضمن تصحیح مبادى همه علوم.
کتاب دوم: کتاب الربوبیة یعنى اثولوجیا در اثبات مبدء اوّل و صفات او و اثبات سایر مفارقات روحانى ملکى.
ملحّق اوّل: مسائل و نکاتى از علم مابعدالطبیعه که در حکم اسرار آن و شامل مباحثى در صفات بارى تعالى و عقول و نفوس سماویه است.
ملحق دوم: فصول منتزعه از علم اخلاق در اکتساب فضائل نفسانیه و مدینه فاضله.34
با اینکه عنوان پشت جلد (العلم الالهى) انتخاب شده است, امّا از دو بخش اخیر این کتاب اثرى نیست. در مقدّمه طولانى مصحّح و نیز دو پیشگفتار دیگر کتاب هیچ اشاره اى به عدم تصحیح دو مبحث کتاب که حدود3/1الهیات بیان الحق را شامل مى شود, نشده است و ذکرى از اینکه بخش منتشر شده جلد اوّل العلم الالهى است و جلد دومى نیز در راه است به میان نیامده است. بخش منتشر نشده شامل نه باب در 102 فصل است و شامل مباحثى در صفات بارى, عقول, نفوس, ولایت و نبوت و اخلاق نظرى است و بدون آن قطعاً مباحث الهیات بالمعنى الاخص بیان الحق ناقص ارائه شده است.
2ـ با توجه به اینکه تمام متن بیان الحقّ به اعتراف لوکرى متخذ از آثار ابن سینا, بهمنیار و فارابى است استخراج مطالب آن از منابع اصلى از اهمیّتى فوق العاده برخوردار است. مصحّح محترم نیز همت خود را مصروف یافتن این منابع کرده اند, اکثر مطالب متخذ از الهیات شفا و تحصیل بهمنیار را معین کرده اند اما این نواقص در تحقیق به چشم مى خورد:
یک: پنج فصل از کتاب بدون استخراج منبع رها شده است. مطالب فصول19, 24, 25, 26 و27 علم ربوبى بیان الحق عیناً از کتاب المبدء والمعاد ابن سینا نقل شده است.35
دو: مطالب فصل22 علم ربوبى بیان الحق به تصریح لوکرى از کتاب انصاف ابن سینا نقل شده است. محقق محترم مآخذ این فصل را نیز نیافته است. این بخش از انصاف به زمان ما رسیده است و بخشى از تفسیر شیخ الرئیس بر کتاب اثولوجیا را تشکیل مى دهد که در کتاب (ارسطو عند العرب) منتشر شده است.36
سه: مطالب فصول11, 18 و23 علم ربوبى بیان الحق, عیناً متخذ از المبدء والمعاد ابن سیناست. حال آنکه مطالب به الهیات شفا نسبت داده شده است.37
3ـ در تمام متن کتاب اقوالى که به ارسطو, اسکندر, ثامسطیوس و امثال ایشان, نسبت داده شده, مورد تحقیق قرار نگرفته و مصادر این اقوال مشخص نشده است. براى نمونه تحقیق فصل چهاردهم علم ربوبى بیان الحق قابل مراجعه است.
4ـ کتاب فاقد فهارس فنى از قبیل اعلام, فهرست کتب و مانند آن است. مناسب بود به جاى چند ملحق کم فائده کتاب, این گونه فهارس به کتاب افزوده مى شد.
5ـ در انتهاى کتاب طیّ هفده صفحه مطالبى به عنوان حواشى آورده شده, اکثر این حواشى نشانى مطالب لوکرى است از منابع قبل از وى که در ضمن همان صفحه نیز قابل درج بود. بخش دیگر از این حواشى توضیح کلمات شیخ است از سوى فلاسفه پس از لوکرى که در ذیل همان صفحات نیز قابل درج بود, هرچند حذف بخش مهمى از این حواشى مشکلى ایجاد نمى کند.
بسیارى از مصطلحات تفسیر شده در انتهاى کتاب, محتاج توضیح نیستند. ذکر تفاسیر فلاسفه پس از لوکرى از این اصطلاحات در انتهاى بیان الحق لوکرى مفید کدام فایده است؟
6ـ مقدمه طولانى مصحّح محترم را مى توان به سه بخش تقسیم کرد:
بخشى فاقد ارتباط وثیق با مطالب کتاب است از قبیل تراجم فلاسفه قبل از لوکرى (و نه سیر تطور فلسفه تا لوکرى) یا از لوکرى تا ملاصدرا (و چرا تا ملاصدرا؟!)
بخشى تکرار مطالبى است که مصحّح محترم براى بار سوم اقدام به نشرشان مى نمایند.38 آیا ترجمه لوکرى در ابتداى مدخل منطق بیان الحق کافى نبوده است؟ مناسب بود در ابتداى این جلد تنها به ذکر خلاصه اى از آنها و افزودن نکات تازه پژوهشى اکتفا مى شد.
در فصل چهارم مقدمه, تلخیص فصول کتاب آورده شده و ذکر منابع هر فصل با توجه به ذکر آنها در ذیل فصل مربوطه از زواید دیگر کتاب است.
7ـ مناسب بود در مقدمه تحقیق الهیات بیان الحق به این نکات عنایت مى شد:
1ـ تحلیل آراى لوکرى در مقایسه با ابن سینا, بهمنیار و شیخ. در اختلاف بین این بزرگان, لوکرى جانب کدام را گرفته است؟
2ـ تأثیر لوکرى و کتابش در فلاسفه بعدى چگونه بوده است؟ کدام یک ازحکیمان از وى و کتابش نقل مطلب کرده اند؟
3ـ در مسائلى که شیخ در کتب مختلفش, به چند گونه مطلب را تقریر کرده, لوکرى کدام را برگزیده و چرا؟
4ـ توصیف وضعیت اجتماعى فرهنگى عصر لوکرى.
5ـ نقد گزینشهاى لوکرى در متون مختلف فلسفى. آیا متنى که لوکرى انتخاب کرده, برترین متن موجود ابن سینا, فارابى و بهمنیار است؟
امیدواریم با رفع کاستیهاى یادشده بزودى شاهد انتشار متن کامل دایرةالمعارف (بیان الحق بضمان الصدق) لوکرى از سوى مصحّح محترم باشیم. سعى ایشان در احیاى متون اصیل فلسفى مشکور باد.
پاورقی :
1. صدرالمتألهین, الاسفار الاربعة, السفر الثالث, الفصل الرابع, ج6, ص180 (بیروت, 1981م).
2. یاقوت حموى, شهاب الدین ابوعبداللّه; معجم البلدان, ج4, ص370 (بیروت 1374ق). در عصر ما مردم افغانستان آن را لوگر (با گاف فارسى) تلفظ مى کنند.
3. لوکرى مورد بحث عروضى سمرقندى در چهارمقاله (ص160, تحقیق معین) و عوفى در لباب الالباب (ص80, تحقیق قزوینى) لوکرى شاعر است نه لوکرى حکیم. براى آشنایى با احوال و اشعار لوکرى شاعر رجوع کنید به: صفا, ذبیح الله; تاریخ ادبیات ایران, ج1, ص421ـ422 (تهران 1367).
4. بیهقى, ظهیرالدین ابوالحسن على; تتمّه صوان الحکمة, و زیادات و حواشى تتمّه, ص122 (لاهور, 1351ق).
5. بیهقى, اتمام التتمّه, (تصویر شماره 1799 کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران).
6. ر. ک: به بیهقى, تتمة صوان الحکمة. صفحات161, 127, 117, 122, 74, 125, 155, 136 و نیز شهرزورى, تاریخ الحکماء, ص80.
7. نفیسى, سعید; تاریخ نظم و نثر در ایران تا پایان قرن دهم, ج1, ص54ـ55.
8. بیهقى, اتمام التتمه (تصویر کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران); شوشترى, قاضى نورالله; مجالس المؤمنین, المجلس السابع, ص229; تهرانى, شیخ آقابزرگ, الذریعة فى تصانیف الشیعة, ج9, ص948.
9. بیهقى, اتمام التتمه (تصویر کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران).
10. نسخه شماره 3204 احمد ثالث, استانبول.
11. نسخه شماره 2390 ایاصوفیا, تاریخ نسخه521; نسخه شماره381 کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران.
12. مقدّمه تعلیقات الفارابى, د. جعفر آل یاسین, ص21, تهران 1371ش, انتشارات حکمت (در اربع رسائل فلسفیه) مقدّمه تعلیقات ابن سینا, د. عبدالرحمن بدوى, ص8, قم 1404ق.
13. قریب, عبدالعظیم, مجله آموزش و پرورش, شماره 8و9, سال دهم, 1319.
14. قصیده 88 بیتى خواجه ابوهیثم در ابتداى جامع الحکمتین ناصرخسرو قبادیانى, و شرح ابوسعد محمّد بن سرخ نیشابورى (هر دو به تصحیح هانرى کربن و محمّد معین تهران 1332 و 1334ش) و نیز جلد اوّل تاریخ ادبیات ایران ذبیح الله صفا, ص523ـ531 آمده است.
15. ابوسعد محمّد بن سرخ نیشابورى, شرح قصیده ابوهیثم; به تصحیح هانرى کربن با همکارى محمّد معین, تهران 1334ش.
16. ناصرخسرو قبادیانى, جامع الحکمتین, تصحیح هانرى کربن و محمّد معین, تهران 1332.
17. ابن سینا, دانشنامه علایى, منطق و الهیات, تصحیح احمد خراسانى, تهران 1315ش.
و نیز تهران 1331ش, انجمن آثار ملى, منطق به تصحیح محمّد معین و سید محمّد مشکوة, الهیات به تصحیح محمّد معین, طبیعیات به تصحیح سید محمّد مشکوة ریاضیات (تدوین ابوعبیدجوزجانى از دیگر رسائل ابن سینا) تصحیح مجتبى مینوى.
18. سجستانى, ابویعقوب اسحاق بن احمد; کشف المحجوب, تصحیح هانرى کربن, تهران 1358ش (چاپ دوم).
19. با آقاى دکتر دیباجى در اینکه قصیده اسرارالحکمة نخستین منظومه منطقى و فلسفى فارسى باشد حداقل در بخش فلسفى آن نمى توان موافق بود. (منطق و مباحث الفاظ صفحه بیست وهفت, مقدمه مدخل منطق بیان الحق بضمان الصدق76/).
20. منطق و مباحث الفاظ (مجموعه متون و مقالات تحقیقى) باهتمام مهدى محقق و ترش هیکوایزوتسو, تهران 1353, صفحه هفده تا سى وسه و صفحه 107ـ125.
21. مطهرى, مرتضى; خدمات متقابل اسلام و ایران, ص554, تهران 1362ش.
22. لوکرى; بیان الحق بضمان الصدق, المنطق, المدخل; تصحیح ابراهیم دیباجى, تهران 1364, ص111ـ112.
23. به عنوان مثال فصل سوم از مقاله ششم الهیات شفا را در فصل 35و36 علم کلى بیان الحق ارائه کرده, در حالى که قسمتى از فصل پنجم مقاله را شفا و فصل دوم و قسمتى از فصل سوم مابعدالطبیعه تحصیل را همگى در فصل پنجم علم کلى بیان الحق گنجانیده است.
24. لوکرى, بیان الحق بضمان الصدق, العلم الالهى, تصحیح ابراهیم دیباجى, تهران 1373. ص4.
25. همان, ص3و4.
26. همان, ص390, انتهاى فصل22 علم ربوبى.
27. بهمنیار, التحصیل, تصحیح مرتضى مطهرى, تهران, 1349, ص348.
28. همان, 352.
29. همان, ص424.
30. تصحیح آقاى دکتر ابراهیم دیباجى, تهران 1364, انتشارات امیرکبیر.
31. تصحیح خانم اطهره متّقى خضرى, زیر نظر آقایان عبدالله نورانى و نجفقلى حبیبى; پایان نامه کارشناسى ارشد دانشکده الهیات دانشگاه تهران, 1370.
32. تصحیح آقاى مقصود محمّدى, زیرنظر آقایان نورانى, نجفقلى حبیبى و احمد بهشتى, پایان نامه دکترى دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران, اردیبهشت 1373.
33. تصحیح آقاى سید ابراهیم دیباجى, تهران 1373, مؤسسه بین المللى اندیشه و تمدّن اسلامى مالزى (ایستاک).
34. لوکرى, بیان الحق بضمان الصدق, العلم الالهى, تصحیح دیباجى, تهران 1373 ص4.
35. ابن سینا, المبدء والمعاد, تصحیح عبدالله نورانى, تهران 1363, به ترتیب از صفحات85, 117, 119, 119, 120. صفحات فصول یادشده از علم الهى بیان الحق به ترتیب:367, 393, 396, 397, 399.
36. ارسطو, عند العرب, تصحیح عبدالرحمن بدوى, ص47ـ49. بیروت 1947م, نگاه کنید به ص388 علم الهى بیان الحق.
37. ابن سینا, المبدء والمعاد, به ترتیب صفحات77, 84, 115 نگاه کنید به علم الهى بیان الحق به ترتیب صفحات 343, 364, 391. آقاى دکتر مقصود محمّدى دریافتن مآخذ لوکرى در مجموع موفقتر بوده است, هرچند استخراج منابع اوّل محتاج عنایتى دوباره است.
38. ر.ک: مقدمه آقاى دکتر دیباجى بر قصیده اسرارالحکمة و شرح آن, بر منطق بیان الحق. و براى بار چهارم در نامه شهیدى(جشن نامه استاد دکتر سیّدجعفر شهیدى), تهران 1374, طرح نو.

تبلیغات