کارکنان سرمایه انسانی شرکت تجارتی تلقی می گردند. ازاین رو توجه به منافع کارکنان و مشارکت آن ها در مدیریت شرکت می تواند در بقای شرکت و تداوم فعالیت آن نقش موثری داشته و در بلندمدت منجر به افزایش سود شرکت گردد. این مقاله با یک شیوه توصیفی و تحلیلی ضمن بررسی انواع رویکردها و نظریه های مرتبط در خصوص مشارکت اقتصادی کارکنان در تصمیمات شرکت درصدد پاسخ به این پرسش برآمده است که در نظام حاکم بر شرکت های تجارتی ایران کارکنان دارای چه جایگاهی بوده و آیا باید در فرایند تصمیم گیری در محیط شرکت مشارکت داشته و منافع آن ها مورد توجه قرار گیرد یا خیر؟ و به این نتیجه رسیده است که در وضعیت کنونی کارکنان فاقد یک جایگاه مهم و مؤثر در تصمیمات شرکت می باشند لیکن با توجه به تجربیات سایر حوزه های قضایی و همچنین ساختار حاکم بر شرکت های تجارتی ایران، امکان ارائه یک سازوکار قاعده مند و منسجم جهت حمایت از کارکنان میسر است. امری که می تواند واجد آثار مثبت و موثری در موفقیت پایدار شرکت تجارتی باشد.