مقدمه: پیشرفت و توسعه هر کشوری بستگی به تعامل صحیح دو بخش مهم صنعت و دانشگاه دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل بازار دانش مبتنی بر ارتباط صنعت و دانشگاه بود. روش ها: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد در سال 1398 انجام شد. جامعه آماری شامل خبرگان و افراد صاحب نظر در زمینه ارتباط صنعت و دانشگاه است که شیوه انتخاب آن ها هدفمند، از نوع گلوله برفی بود. با 13 نفر از متخصص و عضو هیأت علمی مصاحبه شد. داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج: نتیجه کدگذاری ها در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بیان کننده آن است که بازار دانش مبتنی بر ارتباط صنعت و دانشگاه بر مبنای تفکیک وظایف صنعت و دانشگاه، حرکت دانشگاه به سمت کارآفرینی و نسل سوم، کاربردی شدن علم، عوامل تقویت کننده ارتباط صنعت و دانشگاه، دانشگاه محور، منابع انسانی، عوامل مالی، عوامل آموزشی- پژوهشی، عوامل فرهنگی، عوامل صنعتی، عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی، عوامل بین المللی، عوامل سیاسی، تولید ثروت، قابلیت های پویا، مزیت اجتماعی شکل می گیرد . نتیجه گیری: برقراری ارتباط مؤثر دانشگاه و صنعت، تعاملات و فعالیت های مشترک میان این دو نهاد را بهبود بخشیده و کیفیت و تناسب دوره های آموزشی آکادمیک در دانشگاه با نیازهای صنعت و به تبع آن قابلیت های علمی و عملی دانشجویان، افزایش یافته و بسترهای نوآوری و پیشرفت در سازمان ها و جامعه ارتقاء می یابد. از این جهت وجود پیوند پایدار و نظام مند و همکاری دراز مدت و مستمر بین دانشگاه و صنعت مستلزم برنامه ریزی به ویژه برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر همکاری کلیه ذینفعان می باشد.