هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با افسردگی در دانش آموزان دختر پایه ی پنجم و ششم ابتدایی در شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-94 بود. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی و جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم و ششم مقطع دبستان در شهر اصفهان بود که بر اساس جدول کوهن و همکاران (2000)، 380 دانش آموز به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و افسردگی کواکس (1992) گردآوری و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، کنار آمدن با دیدگاه) با افسردگی رابطه ی منفی معنادار و بین راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان (سرزنش خود، نشخوار فکری و فاجعه سازی) با افسردگی رابطه ی مثبت معنادار وجود داشت (05/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری به شیوه ی گام به گام نشان داد ارزیابی مجدد مثبت، 10 درصد از واریانس افسردگی (10/0=R2)، نشخوار فکری، 6/9 درصد از واریانس افسردگی (6/9=R2) و پذیرش، 2/2 درصد از واریانس افسردگی (038/0=R2) را تبیین می کند. از یافته های پژوهش استنباط می شود که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان از عوامل مؤثر در تبیین افسردگی است و در مداخلات درمانی باید به آن توجه شود.