در قرن بیستم میلادی در مصر جریانی نواندیشانه در مطالعات قرآنی سر برآورد که در نوشته های عربی و اروپایی با عناوینی چون «رهیافت ادبی» و «مکتب ادبی» شناخته می شود. در نوشته پیش رو، هدف اصلی نویسنده مقاله، بیان دشواری ها و معضلات پایبندی به لوازم چنین نگرشی به قرآن در جوامع اسلامی است. تحلیل مقاله حاضر مبتنی بر نزاعی است که در میانه قرن بیستم در مصر بر سر رساله دکتری محمد احمد خلف الله درگرفت. رساله خلف الله، الفن القصصی فی القرآن الکریم نام داشت و استاد راهنمای او امین خولی بود. محور اصلی مقاله ماهیت بحثی است که درون و بیرون دانشگاه حول این رساله شکل گرفت. موضوع بخش نخست مقاله، تبیین ادبی نظریه اعجاز قرآن در ادوار گذشته است. بخش دوم مقاله به رهیافت ادبی در دوره معاصر اختصاص دارد. بخش سوم آن، شامل بررسی پیش فرض ها و نتایج و عواقب نظریه خلف الله در پرتو بحث های مطرح شده در دو بخش نخست مقاله است. در نهایت، نویسنده بخش پایانی مقاله را به توصیف و تحلیل معضل رهیافت ادبی به قرآن در دوره معاصر اختصاص داده است.