فرهنگ در معنای مدرن آن، عنصری پایه در مطالعات مختل ف تاریخی، ادبی، سیاسی، اجتماعی، انتقادی و فلسفی به شمار می رود. نویسنده در مقاله حاضر تلاش می کند ظرفیت ها، پرسش ها، و ابعاد نویی که مردم شناسی فرهنگی در الهیات بوجود می آورد، معلوم نماید. البته مطالعات فرهنگی در الهیات بازتاب هایی داشته است، لیکن پرس ش اساسی در این مورد آن اس ت که الهیات چگونه موضوعات فرهنگی را با هوی ت مسیحی تطبیق می دهد و نسبت میان عقاید یا نمادهای دینی را با رفتارهای اجتماعی به چه صورت تنظیم می نماید؟ در این خصوص، نویسنده مقاله خوی ش را در 2 بخ ش ارائه داده اس ت. در بخ ش اول نگاهی به فرهن گ داشته و مباحثی از جمله تاریخ فرهن گ، معنای مدرن فرهن گ )عناصر موجود در فرهن گ، روش های مطالعه فرهنگ، اهداف تحلیل های فرهنگ(، و نقد و بازسازی فرهنگ در اصطلاح پست مدرن را مطرح ساخته است. نقدهای مطرح به ایده مدرن درباره فرهنگ و وضعیت جدید فرهنگ در دنیای مدرن، از جمله مباح ث دیگری هستند که نویسنده در بخ ش اول مقاله خویش به آن ها پرداخته است. در ادامه، نویسنده بخش دوم مقاله را با ذ کر نسبت میان فرهنگ و الهیات آغاز می نماید. در این خصوص، نخست ماهیت و وظیفه الهیات را در قالب سه مبح ث شامل: الهیات مسیحی به مثابه بخشی از فرهنگ، الهیات در زندگی روزمره و به مثابه فعالیت تخصصی، و الهیات آ کادمی ک در ارتباط با زندگی روزمره، مطرح می سازد. در نهایت، با بیان ارتباط میان فرهنگ مسیحی و جامعه، اشترا کات در رفتار مسیحی و تنوع و خلاقیت در احکام الهیاتی، مقاله خویش را به پایان می رساند.