آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

زمینه و هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مهارت تنظیم هیجان مبتنی بر مدل های Gross و Linehan بر راهبردهای تنظیم هیجان در نوجوانان دارای نشانگان بالینی شخصیت مرزی بود. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و همراه با گروه شاهد بود. جامعه آماری شامل نوجوانانی بود که در سال 1396 به مراکز مشاوره و روان شناسی، خدمات روان پزشکی و مراکز مربوط به اورژانس های خودکشی در تهران مراجعه کرده بودند که از میان آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه شاهد قرار گرفتند. گروه های آزمایش طی 8 جلسه، هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای، به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire یا CERQ) پیش از آغاز درمان و پایان جلسات درمان به طور گروهی اجرا گردید. گروه شاهد نیز هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: مدل Linehan بر تمامی راهبردهای تنظیم هیجان تأثیر گذاشت. مدل Gross نیز بر برخی از راهبردهای تنظیم هیجان از جمله پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد به برنامه ریزی، اتخاذ دیدگاه، فاجعه آمیزپنداری و سرزنش دیگران به جز زیرمقیاس های سرزنش خود و نشخوار ذهنی مؤثر بود. نتیجه گیری: دو مدل آموزش مهارت تنظیم هیجان به دلیل مؤلفه های مشترک درمان، بر راهبردهای تنظیم هیجان مؤثر بود. در مجموع، نتایج حاکی از اثربخشی بیشتر مدل Linehan بر راهبردهای تنظیم هیجان (کاهش راهبردهای کمتر سازش یافته) بود. بنابراین، می توان از این مدل در جهت بهبود راهبردهای تنظیم هیجان استفاده نمود.

تبلیغات