نویسنده براساس فرهنگ لغت عربی به فارسی دیبا جالأسماء )کتابت در 719 (، ابتدا برخی لغات را که در فرهنگ جامع زبان فارسی وجود ندارند، به دست داد هاست: «آ باندازک، آبچِک، آب سن گزده، آرایش پاره، آریج ». در ادامه، برخی لغات را که در فرهنگ جامع زبان فارسی مدخل شده، ولی شاهدی از قرن هشتم ندارند، مشخص کرده است: «آب خواره، آب دستان، آب دستگاه، آب روش، آب روِشن، آَتنگ، آدَرم، آردهاله، آزَخ، آسوخته، آسوده، آ کَنده، آمیزه، آمیز همو، ابریشم گزار ». آنچه از این مقاله اثبات م یشود، اهمیت فرهن گهای عربی به فارسی و لغات فارس یای است که در برابر کلمات عربی آمد هاند؛ لغاتی که بعضاً در هیچ متن منظوم یا منثور دیگری دیده نم یشود