هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و عادی در موقعیت های اجتماعی دشوار و مشکل ساز انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری و عادی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه پژوهش شامل 99 دانش آموز دارای ناتوانی یادگیری بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. همچنین 112 نفر دانش آموز عادی به شیوه همتاسازی ( بر اساس سن و هوش) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس طبقه بندی موقعیت های اجتماعی مشکل ساز (داج و همکاران، 1985) استفاده شد. نتایج: یافته های حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که کودکان دارای ناتوانی یادگیری در مقایسه با کودکان عادی، در موقعیت های اجتماعی دشوار عملکرد پایین تری داشتند. همچنین نتایج تحلیل واریانس تک متغیری نشان داد که میانگین دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری در مؤلفه های ورود به گروه همسالان، پاسخ به تحریک شدن، پاسخ به شکست، پاسخ به موفقیت، انتظارهای اجتماعی، و همچنین انتظارهای معلم به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان عادی است. نتیجه گیری: دانش آموزان دارای ناتوانی باید یادگیری در مهارت های اجتماعی، مانند مشارکت و همکاری، دوست یابی، روابط با بزرگترها و تحریک های همسالان، آموزش بیشتری ببینند.