اهداف: هیجانات مختلف در زندگی روزمره، اثرات متفاوت روی افراد می گذارند و هریک از این هیجانات، به گونهای نقش تسهیل کننده و یا بازدارنده روی عملکردهای مختلف شناختی و رفتاری دارند. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر یکی از هیجانات یعنی خُلق، بر عملکرد شناختی و رفتاری دانشجویان دختر و پسر بود.
روش ها: این مطالعه شبه تجربی در سال 1389 در شهر تبریز انجام شد. 36 دانشجوی دانشگاه تبریز با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و در سه گروه 12 نفره با القای خُلق مثبت، القای خُلق منفی و کنترل قرار گرفتند. در جلسه آزمایش، بعد از القای خُلق در سه سطح، دادههای مربوط به متغیرهای وابسته (عملکرد رفتاری و شناختی) به ترتیب با استفاده از دستگاه کرونوسکوپ و آزمون محققساخته (شمارش معکوس اعداد) اندازهگیری شد. دادهها به کمک نرمافزار SPSS 16 با روش تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد.
یافته ها: متغیر جنسیت بر روی عملکر رفتاری و شناختی تاثیر معنیدار نداشت (05/0 >p )، ولی متغیر خُلق هم بر عملکرد شناختی و هم بر عملکرد رفتاری دارای تاثیر معنیدار بود (05/0>p ). اثر تعاملی جنسیت با خُلق روی هیچ یک عملکردهای رفتاری و شناختی معنیدار نبود (05/0>p ).
نتیجه گیری: خُلق القایی، میتواند عملکرد افراد را تحت تاثیر قرار دهد. القای خُلق منفی بر عملکرد شناختی و رفتاری افراد، اثرات مخرب و القای خُلق مثبت دارای اثرات مثبت است و این موضوع در مساله تقدم شناخت و هیجان، حاکی از تقدم هیجان بر شناخت است.