مقالات
حوزه های تخصصی:
در نظر گرفتن تفاوت یا عدم تفاوت جنسی در حقوق زنان، مهمترین اختلاف مکتب اسلام با فمینیسم است. روح این اختلاف که در مبانی وجود شناختی و معرفت شناختی هر دو مکتب آشکار میشود، ریشه در این امر دارد که مصلحت از جانب چه کسی تعیین گردد. اسلام این امر خطیر را از خداوند متعال طلب مینماید، اما فمینیسم بشـر را تعیین کننـدة مصلحت خویش میدانـد. از ایـن رو، در اسـلام، عدالت از یـک واقعیـت نفسالامری برخوردار است و بر این اساس تساوی حقوقی چون مخالف با مقتضیات وجودی زن است، خشونت علیه زنان محسوب میشود، اما در فمینیسم عدالت کاملاً امری نسبی است و بر حسب تجربههای مختلف بشری، معنای آن نیز متغیر میشود و به تبع آن، معنای خشونت علیه زنان نیز تغییر میکند. این نوشتار در ابتدا بعد از بیان دو رویکرد کلی متفکرین اسلامی در این خصوص، فلسفه تفاوتهای حقوقی از منظر اسلام را بیان میکند و در بخش دوم پس از بیان اجمالی نظریه فمینیستها در رابطه با نقش جنسیت در مسائل حقوقی به دو طرح کلی تساوی و تغییر میپردازد و بعد از بیان فلسفه برابری در فمینیسم، مقایسة تطبیقی میان فلسفه این رویکرد با اسلام صورت میگیرد.
تمکین؛ قدرت زنان یا خشونت مردان
حوزه های تخصصی:
بی تردید خشونت و آزار جنسی یکی از ظلمهای است که همواره بر زن وارد شده است؛ اما آیا چنین امری در روابط جنسی زن و شوهر هم وجود دارد و آیا در شریعت اسلام و حقوق موضوعه ایران, خشونت جنسی تجویز گردیده است. این سؤالها, موضوع مقاله حاضر است. در این نوشتار به بررسی و ارزیابی تمکین، شرایط و حدود تمکین، رابطه تمکین با خشونت جنسی، تأثیر تمکین در تحکیم خانواده پرداخته و در انتهای مقاله پیشنهاد اصلاح ضمانت اجرای نشوز مردان که در ماده 1129 ق.م. بیان شده، ارائه گردیده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که زوج و زوجه هیچ کدام حق اجبار و تحکم طرف مقابل خود را در تمکین ندارند. لذا عدم اجبار زوج و زوجه بر این امر نشان از این دارد که تحکم در این مورد خشونتی غیرمجاز است.
تکثر خشونت در آزارهای خیابانی
حوزه های تخصصی:
آزار خیابانی به عنوان مصداقی از خشونت علیه زنان، آسیبهای متعددی را بر فرد، خانواده و جامعه به بار میآورد. دیدگاههای مختلف، تحلیلهای متفاوتی را برای تبیین مسئله ارائه کردهاند. در این نوشتار با بهرهگیری از مدلی تلفیقی که بر همه عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی تأکید میورزد، میتوان این معضل را تبیین نمود؛ همچنین با توجه به عمق، گستره و تکثر خشونتی که از طریق آزارهای خیابانی، زنان جامعه را تهدید میکند؛ راهکارها و پیشگیریهایی ارائه کرد.
خشونت علیه زنان در فرانسه و آمریکا
حوزه های تخصصی:
خشونت علیه زنان از جمله مسائل مهم اجتماعی در غرب است که از دهه 1990 در دستورکار سیاسی و اجتماعی کشورهای توسعه یافته قرار گرفته است. روند روزافزون اَشکال گوناگون خشونت و تبعیض علیه زنان و پیامدهای زیانبار آن برای کشورهای غربی سبب شده است، این کشورها به طور جدّی در مقام مقابله با این پدیده برآیند. وضع کنوانسیونهای بینالمللی و تدوین راهبردها و تصویب و اجرای قوانین داخلی، در جهت مقابله با روند فزاینده این پدیده ارزیابی میشود. در این مقاله گزارشی مختصر از آخرین پژوهشهای آماری منتشره درخصوص کم و کیف خشونت علیه زنان در دو کشور ایالات متحده آمریکا و فرانسه ارائه میگردد و معلوم میشود با وجود تمام مراقبتها و راهکارهای مقابله با خشونت علیه زنان آمارهای خشونت علیه زنان همچنان روند صعودی دارد.
دختران سن رشد و مسئولیت کیفری
حوزه های تخصصی:
احراز رشد در مسئولیت کیفری دختران از جمله مباحث نوظهوری است که بررسی فقهی در این زمینه ضروری به نظر میرسد. زیرا بسیاری از دختران و پسرانی که تازه به سن بلوغ جنسی و شرعی رسیدهاند، از رشد عقلی و فکری لازم در مسائل کیفری برخوردار نیستند. سؤال مهم این است که آیا از دیدگاه فقهی چنین اشخاصی در امور کیفری مانند امور مدنی مورد حمایت حقوقی قرار داشته و فاقد مسئولیت کیفری به شمار میروند؟ مقاله حاضر در ابتدا به تبیین مفهوم رشد و رابطه آن با جنون و بلوغ پرداخته و اثبات میشود که در اصطلاح روایی، رشد تنها به مفهوم خاص مدنی اختصاص نداشته و قابل تعمیم به مسائل غیر مالی از جمله امور کیفری نیز میباشد. در ادامه مقاله مبانی و ادله لزوم احراز رشد از منظر آیات و روایات در مسئولیت کیفری و همچنین ادله عقلی این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است و معلوم میشود که معنای کلمه «رشد» و «أشُد» نسبی میباشد و شواهد و مؤیداتی از آیات و روایات بر این مدعا ذکر شده است. در بررسی ادله عقلی معلوم میگردد، مسائل کیفری به مراتب مهمتر از امور مالی میباشد و به طریق اٌولی یا حداقل به وحدت ملاک، رشد، در مسئولیت کیفری شرط است. برای این مدعا از قیاس اولویت در مسأله رشد بهره گرفته شده و سپس به تبیین قید «کمال العقل» و واژه «معتوه» که بر اساس روایات فاقد مسئولیت کیفری میباشند؛ پرداخته شده است؛ بنابراین بازنگری در سن مسئولیت کیفری دختران ضروری به نظر میرسد.
دیه و قصاص تکلیف حکومت و حق زنان
حوزه های تخصصی:
مطابق نظریه فقهای شیعه مرد و زن در مقابل یکدیگر قصاص میشوند، لیکن قصاص نفس مرد در برابر نفس زن مشروط به پرداخت نصف دیة مرد است، اما در قصاص عضو، زن و مرد تا رسیدن دیة عضو به ثلث دیة کامل با یکدیگر برابرند و پس از آن قصاص عضو مرد در برابر عضو زن مشروط به پرداخت نصف دیة عضو مرد است. دیة نفس زن نیز نصف دیة نفس مرد است، لیکن مرد و زن در دیة عضو تا رسیدن آن به ثلث دیة کامل با یکدیگر مساویند و پس از آن دیة عضو زن به نصف دیة عضو مرد کاهش مییابد. در این بررسی معلوم میشود که تفاوت بین زن و مرد در قصاص و دیه از احکام ثابت اسلام بوده، لذا قابل تغییر نیست؛ اگرچه حکومت اسلامی در مقابل زنان سرپرست خانوار مکلف به جبران خسارت میباشد. بدین جهت فلسفة این تفاوت را باید در کلیت نظام حقوقی اسلام جستجو نمود. مسلم است که این حکم تبعیض بین زن و مرد به لحاظ جنسیت و کم ارزش دانستن جان و حق حیات زن یا ترویج خشونت بر ضد وی نیست. در این نوشتار به مباحثی از قبیل: تبیین نظر مشهور فقها، فلسفه قصاص، بیان و نقد نظرات قائلین به تساوی بین زن و مرد در قصاص و دیه، نقش زمان و مکان در دیه و قصاص و بیان وظیفه حکومت نسبت به زنان سرپرست خانوار همراه با پیشنهادهای حقوقی پرداخته شده است.
رواسازی خشونت علیه زنان در احادیث مجعول
حوزه های تخصصی:
زن در اسلام مورد تجلیل و تکریم فراوانی قرار گرفته و از ارزش و مقام بسیار والائی برخوردار است. با این وجود، در برخی متون دینی روایاتی دیده میشود که حداقل به ظاهر نگاهی بدبینانه به زن را تلقی مینمایند و حتی در بعضی موارد، کرامت زن را مورد خدشه قرار میدهند. این نگاه منفی به زن، معلول عوامل مختلفی است که مهمترین آن، مجعول بودن اینگونه روایات است. منع کتابت حدیث و نفوذ تفکرات منفی خلیفه دوم بر زنان، از جمله مهمترین مبادی احادیث مجعول، از قبیل اسرائیلات میباشد. از اینرو، لازم است این روایات مورد بررسی سندی و دلالی قرار گیرند. این نوشتار به نحو گزینشی به بررسی بعضی از این روایات که از جهت سندی و دلالی مخدوش هستند، پرداخته و غیر مستند بودن آنها را آشکار میسازد. موضوعات کلی این روایات عبارتند از: تنبیه بدنی، آفرینش زن از مرد، فریب شیطان، نهی از علمآموزی، خانهنشینی.
معنا شناسی خشونت
حوزه های تخصصی:
خشونت از جمله معدود واژگانی است که دو طیف متضاد معنایی را در خویش جمع کرده است. از یکسو، آن مخل حیات و از سوی دیگر عامل شکوفائی ذات محسوب میشود. از اینرو، برای تشخیص رویکرد ارزشی خشونت از رویکرد غیرارزشی آن، لازم است گسترة فحوای این واژه شناسائی شود تا در پرتو آن بتوان در سطح جامعه، برخوردهای انفعالی یا کنشی که خشونتزا هستند، از خشونتهای مفید و ضروری مورد تمییز قرار داد. در این راستا، این نوشتار خشونت را در دو مقوله هستها و بایـدهای خشونت مورد بـررسی قرار داده است که در بخش اول پس از تعریف خشونت، به اقسام خشونت از قبیل خشونتهای مجاز و غیرمجاز، فیزیکی و غیرفیزیکی، فردی و اجتماعی پرداخته و سپس بعد از ذکر عوامل خشونت در جامعه فعلی، به بعضی از دستورالعملهای اخلاقی، در جایگزین کردن رفتار رحمتآمیز به جای رفتار خشونتزا اشاره کرده است.
معنا شناسی خشونت
حوزه های تخصصی:
خشونت از جمله معدود واژگانی است که دو طیف متضاد معنایی را در خویش جمع کرده است. از یکسو، آن مخل حیات و از سوی دیگر عامل شکوفائی ذات محسوب میشود. از اینرو، برای تشخیص رویکرد ارزشی خشونت از رویکرد غیرارزشی آن، لازم است گسترة فحوای این واژه شناسائی شود تا در پرتو آن بتوان در سطح جامعه، برخوردهای انفعالی یا کنشی که خشونتزا هستند، از خشونتهای مفید و ضروری مورد تمییز قرار داد. در این راستا، این نوشتار خشونت را در دو مقوله هستها و بایـدهای خشونت مورد بـررسی قرار داده است که در بخش اول پس از تعریف خشونت، به اقسام خشونت از قبیل خشونتهای مجاز و غیرمجاز، فیزیکی و غیرفیزیکی، فردی و اجتماعی پرداخته و سپس بعد از ذکر عوامل خشونت در جامعه فعلی، به بعضی از دستورالعملهای اخلاقی، در جایگزین کردن رفتار رحمتآمیز به جای رفتار خشونتزا اشاره کرده است.