مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه، در باورهای عمومی جامعه ی ایرانی این تصور شکل گرفته است که زندگی راحت و بی دردسر یعنی زندگی بدون فرزند یا حداکثر یک فرزند. آیا این باور عمومی در واقعیت نیز صحیح است؟ آیا واقعاً کسانی که فرزند کمتر دارند، نسبت به کسانی که فرزند بیشتر دارند یا کسانی که فرزند ندارند نسبت به کسانی که فرزند دارند، رضایت و احساس خوشبختی بیشتری دارند؟ برای پاسخ به این پرسش 44 پژوهش تجربی در کشورهای مختلف از طریق روش «شمارش قاعده مند» تحلیل شده اند. بررسی تحقیقات نشان می دهد نتایج تحقیقات بسیار متنوع و متفاوت است و نمی توان یک گزاره ی کلی و مطلق در این باره گفت؛ به ویژه آنکه این رابطه معلول عوامل واسط همچون دوره ی زندگی، نوع تأهل، نظام اقتصادی-اجتماعی و ... است. اما تعداد تحقیقاتی که میان اصل وجود یا تعداد فرزند و رضایت زندگی رابطه ی منفی نشان می دهند، کمتر است. در تحقیقاتی که رابطه ی منفی یا خنثی نشان می دهند، انواع خانواده ها مانند زنانی که فرزند نامشروع دارند نیز درنظر گرفته شده است. اگر تنها خانواده های معمولی (با حضور پدر و مادر و فرزندان) درنظر گرفته شود، رابطه مثبت است و حتی با افزایش تعداد فرزند، رضایت از زندگی بیشتر می شود. همچنین نظام اقتصادی- رفاهی و سیاست های حمایت از والدین کاملاً می تواند رابطه ی تعداد فرزند و رضایت زندگی والدین را تحت تأثیر قرار دهد.
ارزیابی عملکرد سازمان های غیردولتی (سمن های) کشور در حوزه ی زنان و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با عنایت به اهمیت و ضرورت روزافزون مشارکت سازمان یافته ی زنان در دستیابی به توسعه ی همه جانبه و پایدار، مطالعه ی حاضر به بررسی عملکرد سمن های فعال در حوزه ی زنان و خانواده را بررسی می کند. از نظر طرح تحقیق، مطالعه ی حاضر از نوع تحقیقات ارزشیابی است که با تلفیقی از روش شناسی های کمی (پیمایش) و کیفی (تحلیل محتوای کیفی) انجام شده است. جامعه و حجم نمونه ی آماری شامل سه گروه بود: مدیران سمن ها در زمینه ی زنان و خانواده در 17 استان مورد مطالعه (365 نفر)؛ کارشناسان و صاحب نظران مرتبط (12 نفر) و مدیران یا کارشناسان مسئول سمن ها در دفتر امور بانوان در استانداری های منتخب (19 نفر). یافته ها نشان داد که بیش از چهارپنجم سمن های مطالعه شده فعال و مابقی نیمه فعال بوده اند. عمده ی نقش سمنها، مربوط به حوزه ی آموزشی و ضعیف ترین آنها مربوط به حوزه ی سیاست گذاری بوده است و مهم ترین مشکلات آنها را می توان به ترتیب شامل هفت مشکل مالی، حقوقی، اداری، سیاسی، نهادی، اجتماعی و فرهنگی و مدیریتی دانست. در کل، واقعیت سمنهای زنان و خانواده را می توان به شکل غیرسمن بودن، تقلیل آنها به مؤسسات خیریه ای، فقدان جایگاه مشخص آنها، و همکاری تب گونه ی دولت با آنها توصیف کرد. دلالت یافته ها بر آن است که سمنهای زنان و خانواده عاملیت حوزه ی زنان و خانواده نیستند و در حال حاضر اثربخشی نازلی در عرصه ی مدیریت امور زنان و خانواده در سطوح ملی و استانی دارند.
مراسم پیشکاری؛ نمود مصرف نمایشی مناسک ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، مناسک ازدواج با رویکردی فرهنگی به سمت مناسک اقتصادی رفته است و روز به روز گسترده تر و پیچیده تر می شود. هدف از اجرای این پژوهش تحلیل اجتماعی پیام های مرتبط با مراسم نوظهور در مناسک ازدواج یعنی مراسم پیشکاری است. روش اجرا، تحلیل محتوای کیفی پیام های منتشرشده در صفحات اینترنتیِ معرفی این مراسم است. در این پیام ها مخاطبین که اغلب دختران در شرف ازدواج هستند، ابعاد مختلف این پدیده را بررسی کرده اند. یافته ها نشان می دهد که بیشترین پیام ها بر محورهایی همچون پیشنهاد برگزاری مراسم، چالش های برگزاری مراسم پیشکاری، حسرت برگزار نشدن، کاهش چالش های مراسم اصلی ازدواج و همچنین افزایش کیفیت مصرف نمایشی مراسم عروسی است. با بررسی این پیام ها این نتیجه عاید می شود که مراسم پیشکاری، نشانه ای نوپدید از مصرفی شدن مناسک ازدواج در جامعه ی امروز دارد و این خود گواهی بر گسترده شدن این مناسک نسبت به نسل های گذشته است. در مراسم عروسی گروهی موافق یا مخالف مراسم پیشکاری هستند، از بین افراد موافق برخی با انگیزه ی برنامه ریزی و برخی با انگیزه ی کاهش نگرانی آن را اجرا می کنند و به محتوا و شیوه ی اجرای آن اهمیت داده و یا یک عروسی خوب را انتظار دارند و یا اینکه به دنبال یک نمایش مناسب هستند. در مجموع، رویکرد مصرف نمایشی یا برنامه ریزی منطقی مؤید مراسم پیشکاری است.
ارائه ی یک مدل پارادایمی از مراجعه ی زنان به فالگیر در شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت زمان و تغییرات جوامع، برخی معرفت های تاریخی و باستانی چون فال به کلی ازبین نرفته و به رغم مردود اعلام شدن از سوی گفتمان رسمی جامعه، فال حضوری پررنگ در حاشیه داشته و افرادی به تناسب موقعیت های زندگی شان به فالگیر مراجعه می کنند. این پژوهش به دنبال شناسایی دلایل و زمینه های مراجعه ی افراد به فالگیر است. میدان مطالعه، شهر زاهدان بوده است؛ شهری با پیچیدگی های فرهنگی، تنوع زبانی، مذهبی و قومی که از آن بستری متمایز ساخته است. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر 12 نفر از مراجعه کنندگان به فالگیرها بوده اند که به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده و سپس داده های حاصل با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شده است. یافته ها حاکی از آن است که شرایط زمینه ای اشاره به بحران های زندگی فرد دارد که فرد به دنبال رفع آن است. درماندگی و تلاش های ناکام افراد، شرایط علّی را به وجود می آورد که فرد را ناگزیر از مراجعه می سازد. شرایط مداخله گر به صورت کاتالیزورها و موانع مراجعه در میدان عمل می کند. مقوله ی هسته ی پژوهش نیز «باورمندی مشروط-منفعلانه» است؛ بدین ترتیب در سیستم معنایی افراد، فال به صورت امری مشروط به فرد، زمان و دیگری و همراه با نوعی انفعال معنا شده است.
دوسویگی مصرف و آبرو کاوشی زمینه مند در رفتار مصرف گرایانه ی زنان در مهمانی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراد برای کسب منزلت با هم رقابت می کنند و مکانیزم هایی همانند مصرف کالاها و نمادهای خاص در کنار ثروت قرار می گیرند تا آن را نشان دهند. در چنین ساختاری، چشم و هم چشمی در فضای فرهنگی پررنگ می شود. در این میان، مهمانی ها، عرصه های مصرف متظاهرانه برای کسب هویت و کسب تفاخر اجتماعی هستند. این پژوهش، کاوشی زمینه مند درباره ی چگونگی شکل گیری مصرف و چشم و هم چشمی در مهمانی های شهر مشهد است. در قالب رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه ی زمینه ای، تعدادی از زنان متأهل طبقه ی متوسط و متوسط رو به بالای شهر مشهد با استفاده از مصاحبه های عمیق و نمونه گیری هدفمند و نظری مصاحبه شدند و تحلیل داده ها به شیوه ی کدگذاری باز و محوری و گزینشی انجام شد. یافته های تحقیق شامل 18 مقوله ی اصلی و یک مقوله ی هسته تحت عنوان دوسویگی مصرف و آبرو شد. همچنین جداول مفهومی، مدل پارادایمی و طرح واره ی نظری پژوهش ارائه شد. نتایج نشان داد، زنان در مهمانی ها -که عرصه هایی زنانه است- به دنبال بازنمایی هویت های مغفولشان هستند و در این راستا به دیگرانی هنجارساز وابسته اند. در جریان این دیالکتیک وابستگی، زنان هویت های مغفول خود را بازیابی می کنند و مهمانی ها به فرایندهایی ادامه دار تبدیل می شوند.
تفاوت های اقتصادی-اجتماعی مرتبط با سن ازدواج زنان در ایران: مطالعه ی تطبیقی دختران جوان در آستانه ی ازدواج و زنان همسردار 49-15 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، سن ازدواج زنان در ایران بالا رفته و در فاصله ی سال های 1355 تا 1395 از متوسط سنی 7/19 به حدود 0/23 سال افزایش یافته است. مقاله ی حاضر، برخی از عوامل تعیین کننده ی سن ازدواج زنان در ایران را بررسی می کند. در این تحقیق، از داده های ثانویه ای استفاده شده است که در سال 1393 در بین نمونه ای از دختران جوان در آستانه ی ازدواج و همچنین زنان همسردار 49-15 ساله (هرکدام به تعداد 6500 نفر) جمع آوری شده است. یافته ها بیانگر آن است که برحسب مهم ترین متغیرهای اقتصادی-اجتماعی بررسی شده در مطالعه، سن ازدواج زنان الگوی رابطه ی J شکل (و در مواردی متمایل به Uشکل) را نشان می دهد. به طوری که، زنانی که پایین ترین موقعیت اقتصادی و اجتماعی را دارند، به طور متوسط در سنین بالاتری ازدواج می کنند. سپس، میانگین سن ازدواج زنان در سطوح متوسط موقعیت اقتصادی-اجتماعی به کمترین مقدار خود می رسد و دوباره برای زنانی که بالاترین موقعیت اقتصادی-اجتماعی را دارند، به بیشترین مقدار خود می رسد. یافته ها نشان می دهد، اجرای سیاست هایی که بتواند به کاهش نابرابری های اقتصادی-اجتماعی و افزایش سطح عدالت اجتماعی کمک کند، می تواند شرایط ازدواج را در ایران تسهیل کند.