مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
نهاد
حوزههای تخصصی:
ادیان الهی هم خود ظرفیت بسیار غنی و تجدیدشونده ای برای تولید و عرضه یک فرهنگ متعالی متناسب با ظرفیت های آموزه ای و اهداف و رسالت این جهانی خود به بشر اجتماعی دارند و هم بسته به ظرفیت آموزه ای، موقعیت اجتماعی، کمیت وکیفیت موالیان، نحوه تعامل آنها با تعالیم وحیانی، قرائت ها و تفسیرهای ارائه شده از سوی دین پژوهان، فرصت ها و محدودیت های محیطی و مانند آن؛ نقش بسیار قاطع و تعیین کننده ای در مواجهه هدفمند با فرهنگ عرفی مستقر و مولفه های آن دارند. از این رو، نسبت میان دین و فرهنگ و نحوه تعامل آن دو به ویژه در فرایند تاریخ اجتماعی بشر، ازجمله موضوعاتی است که عموما از سوی جامعه شناسان دین مطرح شده و در مقام پاسخ بدان، دیدگاه ها و مواضع مختلفی اتخاذ شده است. این نوشتار، درصدد است تا با تامل در آرا و اندیشه های دین پژوهانی که عمدتاً با رویکرد های الهیاتی و کاوش های درون دینی صراحتاً یا ضمنا به این موضوع ورود کرده اند، پاسخ سوال فوق را از منابع و متون مربوطه استخراج و تحلیل نمایند. براین اساس، سوال اصلی آن نسبت های محتمل میان دین و فرهنگ به مثابه دو نظام معنایی از منظر الهیاتی و از دیدگاه اندیشمندان منتخب است. روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و روش تحلیل، تفسیری استنباطی است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل فرهنگی مؤثر بر تحقق اقتصاد دانش بنیان در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه منطقه ای پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
51 - 73
حوزههای تخصصی:
تحقق اقتصاد دانش بنیان مستلزم وجود پیش نیازهای فرهنگی مناسب است. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل فرهنگی تأثیرگذار بر تحقق اقتصاد دانش بنیان با بهره گیری از چارچوب نظری نهادی و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. داده های موردنیاز به کمک پیمایش جمع آوری شد. مهم ترین شاخص های فرهنگی مؤثر بر تحقق اقتصاد دانش، با رجوع به ادبیات موضوع و اسناد بالادستی جمع آوری و از طریق مصاحبه با 14 نفر از خبرگان موضوع پالایش و انتخاب شد. اولویت بندی این شاخص ها به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی انجام شد. بدین منظور پرسشنامه های مقایسات زوجی توسط 20 نفر از متخصصین تکمیل و از طریق نرم افزار اکسپرت چوئیس استخراج گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، مهم ترین شاخص های فرهنگی مؤثر بر تحقق اقتصاد دانش بنیان و اهمیت هر یک به ترتیب عبارت است از: آموزش (28%)، عقلانیت (14%)، مهارت تفکر (6/9%)، عدالت (6/8%)، اخلاق (1/8%)، ذهنیت های فرهنگی (5/7%)، نظم (4/7)، تعاملات (2/6%)، استقلال (2/6%) و فرهنگ عینی (6/4%).
جایگاه و مبانی اقتصاد هزینه ی مبادله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۹)
159 - 177
حوزههای تخصصی:
اقتصاد هزینه ی مبادله به عنوان زیر مجموعه ای از اقتصاد نهادگرای جدید، تلفیقی از علوم اقتصاد، سازمان و حقوق است که چهره ی معروف آن یعنی اولیور ویلیامسون توانسته جایزه ی نوبل علم اقتصاد در سال 2009 را به خود اختصاص دهد. مسأله ی محوری در اقتصاد هزینه ی مبادله، چگونگی تبعیت نهادها از ویژگی های مبادلات است که اتخاذ تصمیم ساخت یا خرید و یا ادغام عمودی را می توان به عنوان مصداق اصلی آن به حساب آورد. عملیاتی کردن این مسأله ی محوری با توجه به فرضیه ی تنظیم تبعیضی انجام می پذیرد. طبق این فرضیه، ساختار سازمان دهی با ویژگی های مبادلات به صورتی تنظم می شود که هزینه های مبادلاتی در کل حداقل شوند. با توجه به نتایج مطالعات تجربی به نظر می رسد که اقتصاد هزینه ی مبادله توانسته است پاسخ مناسبی به نیاز مدیران برای اتخاذ تصمیمات ساخت یا خرید بدهد. لذا شناخت جایگاه و مبانی اقتصاد هزینه ی مبادله که با توجه به کاربردهای متنوع آن امروزه به نوعی علم میان رشته ای نیز محسوب می شود، هدف مقاله ی حاضر را تشکیل می دهد.
طبقه بندی JEL:D23; L22; L24
بایسته های پرسمانِ سازه انگارانه در تحلیل سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازه انگاری امروزه پرکاربردی ترین رهیافت ِنظری برای تحلیل سیاست خارجی است. اما این رهیافت تاکنون نتوانسته چارچوبی منسجم و مدل سازی شده در اختیار پژوهشگران قرار دهد. ازاین رو بسیاری از پژوهش ها به ضرورت های نظری، روشی و مفهومی که می بایستی در تحلیل سیاست خارجی درنظر گرفته می شد علم و وقوف کافی نداشته اند. بدین جهت دچار تحلیل های سطحی و «تقلیل گرایی نظری» شده اند. پژوهش های سازه انگارانه در هستی شناسی به «انسان شناسی» و «جامعه پذیری» نپرداخته اند. چنین «مشکلی تاحدودی ناشی از ماهیت سازه انگاری است؛ زیرا سازه انگاری ازآنجاکه حائل و سنتز پوزیتویسم و پساختارگرایی است، ترکیب متناقض نمایی از عناصر عینی و ذهنی را در تحلیل سیاست خارجی دخیل ساخته است. لذا مطالعات «تجربی» نیازمند مطالعات «نظریِ» روشمند است. در این مقاله به این پرسش پرداخته می شود: «براساس سازه انگاری، مبانی و بایسته های نظریِ پژوهش در تحلیل سیاست خارجی کدام اند؟». طبق یافته ها بررسی سیاست خارجی نیازمند تجزیه وتحلیل ساز ه انگاری در ابعاد پنج گانه هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی، گونه شناسی و مفهوم شناسی است. در هستی شناسی باید «سطح تحلیل» و «واحدهای تحلیل» مشخص شوند: سطح خُرد (انسان شناسی، جامعه شناسی و دولت شناسی) و سطح کلان (نظام بین الملل، سازمان های بین المللی، حقوق بین الملل، ساختارها و کارگزاران بین المللی). در معرفت شناسی رابطه دانش و ارزش، سوژه و ابژه، تبیین و تفسیر، واقعیت و حقیقت و ماده و معنا تحلیل می شود. هستی شناسی و معرفت شناسی روش پژوهش را مشخص می سازند: کمی یا کیفی. سپس نوع سازه انگاری انتخاب می شود: تفسیری، انتقادی، پسامدرن یا پوزیتویستی. سرانجام سازه های مفهومیِ پایه استخراج و تعریف می شوند: بین الاذهانیت، برساختگی، فرهنگ، هویت، انگاره، معرفت، هنجار و جامعه پذیری. بااین وجود، بایسته های پنج گانه مذکور حاکی از پیچیدگی و دشواری تحلیل سازه انگارانهِ سیاست خارجی است.
نقش نهادها در سیاست خارجی آلمان در قبال چین (2021- 1989)
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱
125-154
حوزههای تخصصی:
با آغاز قرن بیست و یکم و برچیده شدن موانع به وجود آمده از دوران جنگ سرد، جهان شاهد قدرت یافتن روزافزون جمهوری فدرال آلمان و جمهوری خلق چین در حوزه های صنعتی، تجاری و سیاسی در سطوح منطقه ای و بین المللی است. درحالی که چین در سیاست خارجی آلمان به عنوان شریکی راهبردی در حوزه های سیاسی و اقتصادی به شمار می رود، برای چین، آلمان به عنوان دروازه گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با مجموعه کشورهای عضو اتحادیه اروپا محسوب می گردد. در این میان، روابط دو کشور در سایه مسائلی مانند رعایت حقوق بشر، مسئله تایوان و مسئله حاکمیت چین بر تبت همواره دارای فراز و نشیب بوده است. ازاین رو، هدف اصلی این مقاله، پاسخگویی به این سؤال است که نهادها چه نقشی در سیاست خارجی آلمان در قبال چین داشته اند؟ یافته های مقاله با بهره گیری از مدل های تصمیم گیری سیاست دیوانی و فرآیند سازمانی آلیسون و بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و شیوه کتابخانه ای نشان می دهد که در فرایند سیاست خارجی آلمان در قبال چین، نهادهای مختلف رسمی و غیررسمی نقشی تعیین کننده داشته اند و هر نهادی که در دولت های مختلف نفوذ بیشتری داشته است، اولویت های سیاست خارجی آن دولت را در قبال چین تغییر داده است.
معرفی و نقد کتاب روش شناسی علم اقتصاد اسلامی با رویکرد واقعیت نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب روش شناسی علم اقتصاد اسلامی با رویکرد واقعیت نهادی به عنوان کتاب درسی مقطع کارشناسی ارشد و دکتری رشتۀ اقتصاد اسلامی تدوین شده است. نویسندۀ کتاب تلاش کرده با استفاده از مفهوم نهاد، میان احکام شریعت به عنوان اموری اعتباری با واقعیت های اقتصادی ارتباط برقرار کند و نتیجه بگیرد که چون اعتباریات در جوامع اسلامی با سایر جوامع متفاوت است، واقعیت های اجتماعی و اقتصادی مورد مطالعه در علوم اجتماعی و اقتصادی در جوامع اسلامی نیز متفاوت است و درنتیجه، علم اقتصاد اسلامی نیازمند روش شناخت متفاوتی از علم اقتصاد متعارف است. نویسنده فهرستی از نهادهای برگرفته از احکام شریعت و نحوۀ اثرگذاری آن بر واقعیت های اجتماعی را مطرح می کند. اشکال اصلی کتاب در دورشدن از مباحث روش شناسی علم است و تقریباً هیچ بحثی دربارۀ ارزیابی نظریات اقتصاد اسلامی یا ملاک علمی بودن این نظریات مطرح نشده است. بخش زیادی از کتاب به ذکر معرفت های درجۀ یک اقتصاد اسلامی و تفاوت آن ها با اقتصاد نئوکلاسیک پرداخته است. نویسنده از برخی مفاهیم نهادگرایی استفاده کرده است بدون اینکه رابطۀ مبانی و مفروضات و ارزش های این مکتب را با اقتصاد اسلامی روشن ساخته باشد. همچنین در نقد مبانی اقتصاد نئوکلاسیک بر سایر مکاتب اقتصادی از جمله مکتب تاریخی آلمان و اقتصاد رفتاری و نهادگرا تکیه شده است درحالی که انتظار می رفت نویسنده از منظر اقتصاد اسلامی به نقد مکتب نئوکلاسیک بپردازد. پیشنهاد می شود عبارت «روش شناسی» از عنوان کتاب حذف شود و در چاپ بعدی اصلاحات اساسی در محتوای کتاب صورت گیرد.
رابطه نوآوری و خلاقیت با رشد اقتصادی؛ مروری بر اهمیت و رشد آن
منبع:
جهان نوین سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
61-82
حوزههای تخصصی:
توسعه اقتصادی همواره از دغدغه های اصلی حوزه علم و سیاست بوده و برای قرار گرفتن در مسیر صحیح توسعه اقتصادی، ریشه یابی مستمر آن الزامی است. یافته ها و تجربه اخیر کشورها حاکی از آن است که خلاقیت و نوآوری مهم ترین و بنیانی ترین عامل رشد و توسعه اقتصادی است. یکی از مهم ترین حوزه های تقویت خلاقیت و نوآوری، حوزه ی فرهنگ، هنر و آموزش است؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه ی نوآوری و خلاقیت با رشد اقتصادی و مروری بر اهمیت و موانع و رشد آن است. در این تحقیق با استفاده از مطالعه کتابخانه ای به بررسی رابطه ی بین نوآوری و خلاقیت با رشد اقتصادی پرداخته شده است. خلاقیت و نوآوری در نهاد هر انسانی است و باید در دوره ی کودکی و نوجوانی با آموزش های اصولی پرورش و رشد یابد تا در سال های بعد، در تمام فعالیت های فردی و گروهی انسان مشاهده گردد. برای پرورش خلاقیت باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیت های تکراری و بدون هدف و از پیش تعیین شده تا حد امکان بر حذر داشت. سرمایه گذاری در فناوری به عنوان اصول مقدماتی برای تضمین کردن قدرت رقابتی و پیشرفت و متعاقباً دستیابی به یک رشد اقتصادی پایدار در نظر گرفته می شود. فراهم کردن سطح پایداری از تحصیلات برای نیروی کار، افزایش سرمایه گذاری ها در حوزه پژوهشی، خلق محصولات جدید و دسترسی راحت سرمایه گذاران به بازارهای بورس می تواند در درجه اول توسعه بخش های خصوصی و دولتی را تضمین کرده و ثانیاً شرایط و کیفیت زندگی مردم را بهبود دهد.
تحلیلی روانشناسانه از دو مجموعه داستان قصه های مجید و نیکلا کوچولو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
301 - 324
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی روانشناسانه شخصیت های داستانی در قصه ها ی مجید نوشته هوشنگ مرادی کرمانی و نیکلا کوچولو نوشته رنه گوسینی فرانسوی است. در این تحقیق سعی بر آن است که با تکیه بر نظریه های روانکاوی، همچون ساختار ذهن مشتمل بر «نهاد»، «من»، «فرامن»، «منِ ایده آل»، «ایده آلِ من» و همچنین همانندسازی به مثابه ی مکانیسمی دفاعی، به درکی عمیق تر از شخصیت های این قصه ها برسیم. هریک از این ساختارها مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. «نهاد»، «من» و «فرامن» شخصیت انسان را شکل می دهند و همواره در حال کشمکش هستند. «نهاد» لذت جوست و «فرامن» به دنبال سرکوب خواسته ها و لذت جویی «نهاد». «من» کشمکش های میان «نهاد» و «فرامن» را کنترل می کند. «من ایده آل» به مفهوم ارزیابی آگاهانه فرد از خویش است، ولی «ایده آل من» آن بخش از وجود فرد است که میل دارد به آن دست یابد. همانند سازی نوعی مکانیسم دفاعی برای مدیریت تنش های درونی و بیرونی است. شخصیت های اصلی این داستان ها قابلیت انطباق با این بخش ها را دارند و می توانند معرف کارکردهای اجزای ساختار ذهن باشند. این پژوهش به تحلیل این دو مجموعه داستان بر مبنای این رویکرد اختصاص دارد.
نقش آفرینان سیاست گذاری بین المللی شدن آموزش عالی در نظام علم و فن آوری ایران (کارکردها، نهادها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل و نقشه ی راه آموزش عالی با رویکرد بین المللی شدن و اعتبارسنجی آن انجام شده است. روش مطالعه: پژوهش کیفی از نوع داده بنیاد کلاسیک است. مشارکت کنندگان شامل 20 نفر از صاحب نظران و استادان و پژوهشگران حوزه ی آموزش عالی می باشند که به روش هدفمند نمونه گیری و سپس به صورت نیمه-ساختاریافته مصاحبه شده اند. داده ها به کمک نرم افزار MAXQDAv2020 کدگذاری شده و برای اعتباریابی الگوی پژوهش از شاخص های مقبولیت اشتراوس و کوربین، تکنیک بازدید توسط اعضا و رویکرد خودبازبینی توسط محقق استفاده شده است. یافته ها: براساس یافته ها مهم ترین نهادهای تأثیرگذار بر بین المللی سازی آموزش عالی 5 دسته، یعنی نهادهای سیاست گذار کلان، نهادهای واسطه ی پیاده سازی سیاست ها، نهادهای اجرایی، نهادهای سیاست گذار اجرایی و نهادهای سیاست گذار برنامه ای می باشند. همچنین، مهم ترین کارکردها این نهادها در جهت بین المللی سازی آموزش عالی شامل کارکردهای سیاست گذاری، تنظیم گری، تسهیل گری و ارائه ی خدمات می باشد. نتیجه گیری: بنابر نتایج بیان می شود که جهت حرکت به سمت بین المللی شدن علاوه بر ساختار درون دانشگاه ها و آموزش عالی نهادها، کل محیط خارج از دانشگاه نیز در این امر دخیل هستند؛ چراکه نتایج آن به خارج از دانشگاه نیز برخواهد گشت؛ بنابراین زمانی قادر خواهیم بود در مسیر بین المللی شدن حرکت کنیم که علاوه بر نهاد دانشگاه کل کشور و نظام در حرکت به سمت بین المللی شدن دارای عزم و اراده ی جدی، سیاست، برنامه، سند، قانون و چشم انداز باشد و نقش، کارکرد و ارتباط تک تک این نهادهای کشور باید مشخص گردد تا بتوان در این مسیر گام درست برداشت.
برآورد تأثیر حکمرانی خوب بر رشد فراگیر در کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات و سیاست های اقتصادی دوره ۱۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
244 - 265
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد اقتصادی کم و نابرابری های گسترده، رشد فراگیر را در مرکز توجه بسیاری از کشورها قرار داده است. رشد فراگیر یک مفهوم توسعه ای است که بر فرآیند رسیدن به رشد تمرکز دارد و با مشارکت مردم در فرآیند رشد به وجود می آید. ازآنجایی که دولت می تواند با انجام تدابیری شایسته، زمینه را برای فراگیرتر شدن رشد فراهم کند، ارتباط تنگاتنگی میان رشد فراگیر و نحوه عملکرد دولت در شاخص های حکمرانی خوب وجود دارد. در این راستا این پژوهش با هدف بررسی ارتباط حکمرانی خوب و رشد فراگیر انجام شده است و از داده های تلفیقی دو گروه منتخب از کشورهای دارای درآمد سرانه متوسط و بالا در دوره زمانی 2018-2010 استفاده شده است. با محاسبه شاخص چندبعدی رشد فراگیر مشاهده شد که متوسط شاخص رشد فراگیر برای کشورهای پردرآمد بیشتر از کشورهای درآمد متوسط است. نتایج نشان می دهد در گروه کشورهای درآمد متوسط شاخص حکمرانی خوب تاثیر مثبت و معنی داری بر شاخص رشد فراگیر دارد و دیگر عوامل توضیح دهنده رشد همچون سرمایه، نیروی کار، تکنولوژی، باز بودن تجاری، مخارج دولت و شاخص توسعه انسانی اثرگذاری مثبت و معنی داری بر شاخص رشد فراگیر در هر دو گروه کشورها دارد. توصیه می شود کشورهای درآمد متوسط توجه ویژه ای به اصلاحات نهادی داشته باشند تا زمینه برای مشارکت هرچه بیشتر مردم در فرصت های اقتصادی و بهره مندی از منافع رشد فراهم و رشد فراگیر حاصل شود.
تبیین الگوی تأثیر و تأثر نهاد و رفتار انسانی براساس آموزه های اسلامی و کاربرد آن در ارائه سناریوهای حمایت کننده از کالای داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بنیادین در زمینه تأثیر نهاد و فرد بر یکدیگر ارائه جهت رابطه علّیّت میان فرد و نهاد و همچنین تبیین سازوکار و فرآیند تأثیر متقابل این دو است. تحقیق حاضر ابتدا رابطه علّیت میان فرد و نهاد را استخراج کرده است. سپس با استفاده از دو مفهوم « خواص و عوام» و «تفاوت در اراده ها» به تبیین سازوکار تأثیرگذاری فرد و نهاد بر یکدیگر می پردازد. کار اخیر اولا نتیجه بررسی رابطه علّیت که در این تحقیق از فرد به نهاد تشخیص داده شد را مستدلّ کرده است و ثانیا با بیان اینکه تأثیر و تأثر فرد و نهاد در شرایط مختلف می تواند شکل های گوناگونی به خود بگیرد این شبهه را برطرف می نماید که تقدّم و تأخر نهاد یا فرد همانند مَثَل مرغ و تخم مرغ یک دور باطل یا تسلسل نیست بلکه کاملا امکان تبیین منطقی را دارا است. تحقیق در نهایت کاربرد الگو را در زمینه معرفی سناریو های حمایت کننده از کالای داخلی بیان می کند. اینکه چه رابطه و نسبتی میان مؤلفه های الگو می تواند منتج به حمایت از کالای داخلی شود. لازم به ذکر است که تحقیق حاضر در بخش اول از روش اسنادی و کتابخانه ای و مراجعه به قرآن کریم به عنوان اصلی ترین منبع دینی و در بخش دوم از روش سناریونویسی به صورت درخت احتمالات استفاده نموده است.
سنجش ظرفیت نهادی تحقق شهر هوشمند در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
34 - 59
حوزههای تخصصی:
ظرفیت نهادی به عنوان عاملی مهم، نقشی بسترآفرین در تحقق شهرهای هوشمند دارد؛ بنابراین هدف از این مطالعه، ارزیابی وضعیت فعلی ظرفیت نهادی برای تحقق شهر هوشمند در کلان شهر اهواز و رتبه بندی شاخص های آن بوده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از جهت روشِ انجام، توصیفی-تحلیلی است که در سنجش وضعیت مؤلفه ها، از نظرکارشناسان سازمان هایی که در جریان هوشمندسازی کلان شهر اهواز دخیل بوده یا در آینده دخیل خواهند شد، به عنوان جامعه آماری انتخاب شد. درنهایت نیز 380 پرسشنامه توسط جامعه آماری تکمیل شد که با روش نمونه گیری گلوله برفی و شبکه ای نظارت شده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه پنج درجه ای لیکرت الکترونیکی مبتنی بر روش کیفی تحلیل محتوا است که درجهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری میانگین، t تک نمونه ای و رتبه بندی فریدمن با استفاده از نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. روایی صوری پرسشنامه با نظر استادان و روایی محتوایی با بهره گیری از ضریب نسبی روایی محتوا CV برابر با 78/0 و سندیت و قابلیت اتکای آن با ضریب هماهنگی کندال W تأیید شد. براساس یافته های تحقیق، وضعیت ظرفیت نهادی تحقق شهر هوشمند در کلان شهر اهواز، مناسب نبوده و از این میان مؤلفه های پیرامونی و حکمروایی هوشمند در مقایسه با سایر مؤلفه ها، در وضعیت نازل تری قرار دارند. از میان معیارها نیز اراده قاطع نهادهای نفتی، اراده قاطع دولت، بهره گیری از ICT در حفاظت محیط زیست، بهره گیری از ICT درجهت حل آلودگی های محیطی و در انتهای لیست، شفافیت در مدیریت قرار گرفتند.
تبیین دلایل نهادی- مدیریتی در شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال دهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۶
157 - 190
حوزههای تخصصی:
در توسعه ى فزآینده کنونی شهرها، اداره و ساماندهی برخی از مسائل و پیچیدگی های بوجود آمده، ناشی از تبلور ناکامی ها در حوزه ى مدیریت شهری است. یکی از مسائلی که به انبوه مشکلات مدیریت شهری اضافه شده و با توجه به روند کنونی شهری شدن دنیا، وخیمتر شده و حساسیت های خاص خود را برانگیخته، مسأله سکونتگاه های غیررسمی می باشد. با توجه به این موضوع هدف کلی پژوهش حاضر، تبیین دلایل نهادی- مدیریتی تأثیرگذار در شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی در ایران می باشد. روش پژوهش در این تحقیق علّی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل نخبگان و محققینی است که در حوزه سکونتگاهای غیررسمی در ایران مطالعات تجربی انجام داده اند. با توجه به عنوان و ماهیت این پژوهش، اطلاعات لازم از اسناد و منابع مکتوب به صورت توصیفی سازماندهی شد و دلایل نهادی - مدیریتی در شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی استخراج گردید. با طبقه بندی و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه نخبگان و استفاده از آزمون تی تک نمونه ای و مدل تحلیل مسیر (اثرمستقیم و غیرمستقیم) متغیرهای تعریف شده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد نظام مدیریت و برنامه ریزی منطقه ای در ایران با مجموع اثر مستقیم و غیر مستقیم (622/0) در رتبه 1، مدیریت-های محلی (515/0) در رتبه 2، ضوابط و مقررات تعیین شده در طرح های توسعه شهری (384/0) در رتبه 3، برنامه ها و مقررات ناظر بر ساخت و سازها در محدوده قانونی و حریم شهرها (309/0) در رتبه 4، سیاست گذاری های کلان اجتماعی- اقتصادی- زیست محیطی (261/0) در رتبه 5، سیاست ها و برنامه های مسکن کم درآمدها (179/0) در رتبه 6، مقررات ناظر بر روند تفکیک و قطعه بندی رسمی زمین در ایران (168/0) در رتبه 7، نهادهای جامعه مدنی و بخش خصوصی (158/0) در رتبه 8 و ضعف فرهنگ شهرنشینی (114/0) رتبه 9 را در شکل گیری سکونتگاههای غیررسمی به خود اختصاص داده است.
نقش نهادگرایی در توسعه پایدار منطقه ای
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
311 - 320
حوزههای تخصصی:
تجربه تاریخی بسیاری از کشورهای جهان نشان می دهد که جوامع توسعه یافته از نهادهای کارآمدی برخوردارند که در تحقق توسعه نقش بی بدیلی بر عهده داشته اند. همین امر موجب شده که امروزه نهادگرایی به یک ضرورت تبدیل شود که علاوه بر شکل گیری ساختار نهادی، عملکردهای آن نیز به دقت رصد شود و تاثیرات آن بر توسعه پایدار منطقه مورد کندوکاو قرار گیرد. بر همین اساس این پژوهش در تلاش است به روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از اسناد موجود؛ ضمن تشریح مفهوم نهاد و نهادگرایی؛ زمینه های نفوذ نهادگرایی در برنامه ریزی توسعه منطقه ای و تاثیر نهادگرایی و ظرفیت های نهادی بر توسعه پایدار منطقه ای را بررسی نماید. نتایج پژوهش نشان می-دهد که نهادگرایی به جای تمرکز بر خلاصه آمارهای توصیفی و جمع شده در زمینه نتایج رشد و توسعه، در جستجوی تبیین ویژگی های اساسی و نوع رشد و توسعه می باشد. بر اساس این رویکرد، دارایی های مجزای محلی و قابلیت های اقتصادی درونی به عنوان پایه ای برای توسعه و بنیانی برای ایجاد و راه اندازی رقابت پذیری محلی و منطقه ای تلقی می شوند. نهادگرایی بر شرایط و بنیان های لازم برای توسعه محلی و منطقه ای تأکید دارد. بر اساس این رویکرد، نهادها اعم از رسمی و غیررسمی به عنوان بخش مهم و جدایی ناپذیر در کاهش عدم قطعیت و ریسک و افزایش اعتماد در توسعه منطقه ای تلقی می شوند.
تحلیل نقش عدم تناسب نهادی و ناکارآمدی نظام حکمرانی در توسعه نیافتگی ایران قبل از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
درباره علل بنیادین توسعه نیافتگی کشورها مطالعات گسترده ای شکل گرفته است. رویکرد نهادگرایی جدید علل توسعه نیافتگی را در «کیفیت نهادها» جستجو می کند. نوآوری مقاله حاضر این است که با استفاده از روش تحلیل محتوای جهت دار نشان می دهد عنصر اصلی در تحلیل توسعه نیافتگی نه «کیفیت نهادی» بلکه «تناسب نهادی» است و به عبارت دیگر کارکرد نهادها در یک تناسب نهادی ظاهر می شود. با کاربست چنین رویکردی نشان داده می شود که یکی از مهم ترین ریشه های توسعه نیافتگی و نهایتاً زوال و فروپاشی حکومت پهلوی، عدم تناسب نهادی بوده است. تمرکز ویژه این پژوهش بر روی بسط و کاربردِ مفهوم جدید «عدم تناسب نهادی» و استفاده از آن برای تحلیل نهادی اقتصاد ایران با تاکید بر عدم تناسب میان نهادهای سیاسی سنتی استبدادی و نهادهای حقوقی مدرن از قبیل مجلس و قانون مدنی، میان نهادهای اقتصادی مدرن از قبیل صنعت و ساختار اجتماعی عشیره ای در ایران می باشد. علاوه براین میان عدم تناسب نهادی و مفهوم حکمرانی یک ربط و نسبت وجود دارد که در این مقاله بدان پرداخته می شود. همچنین در پرتو مفهوم تناسب نهادی برای ایران، مفاهیم کلیدی تحلیل نهادی بدین صورت شناسایی شدند: استمرار رابطه نامناسب دولت-ملت به عنوان «وابستگی به مسیر طی شده»، انقلاب مشروطه به عنوان «بزنگاه تاریخی»، مدرنیزاسیون نامتوازن به عنوان «چرخه شوم».
چرایی افول هژمونی آمریکا مبتنی بر نظریه رابرت کاکس(مقاله علمی وزارت علوم)
در طول تاریخ ظهور و افول قدرت های بزرگ، همواره یکی از موضوعات مهم و اساسی در نظام بین الملل بوده است. با شروع قرن بیست و یکم این گزاره در بین ناظران و تحلیل گران قوت گرفته که دوران گذار در نظام بین الملل شروع شده است و اگرچه عصر جدید هنوز صورتبندی مفهومی روشنی ندارد ولی آن چیزی که مشهوده این است که موقعیت هژمونی آمریکا تضعیف شده است. بنابراین سئوال مقاله این است که علت افول هژمونی آمریکا مبتنی بر نظریه رابرت کاکس چیست؟ در پاسخ به این سئوال فرضیه ای به این صورت طرح می گردد که افول هژمونی آمریکا بیش از آنکه ناشی از موازنه قوای قدرت های جهانی باشد، به دلیل الگوی رفتاری نامناسب آن کشور در طول دهه های اخیر بوده که بیش از تلاش برای ایجاد رضایت مبتنی بر نظریه هژمونی رابرت کاکس، بر رفتار سیاسی سلطه جویانه متمرکز بوده است. یافته های پژوهش با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تبیینی نشان می دهد؛ رفتارهای سیاسی آمریکا متفاوت از نگاهی است که رابرت کاکس به هژمونی دارد و در عملکرد آن کشور سلطه بیش از رضایت نقش داشته و همین امر بر افول هژمونی آن کشور تاثیر گذار بوده است.
الگوی فرهنگ سازی رفتار اقتصادی−اجتماعی انفاق در رویکرد قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
175 - 196
یکی از مهم ترین آموزه های اقتصادی−اجتماعی قرآن، تأکید بر انفاق و پرداخت های مالی واجب و مستحب به محرومان جامعه است؛ مسئله ای که در جامعه اسلامی امروزی با وجود فقر و فاصله طبقاتی، در حد مطلوب قرار ندارد. براساس آیات قرآنی و شواهد مسلم تاریخی در وضعیت اولیه جامعه صدر اسلام، انفاق چندان رواج نداشت، اما تدابیر فرهنگ سازانه قرآن و پیامبر گرامی اسلامn، این امر را با استفاده از عاملیت و ساختار/نهادها در عالی ترین شکل خود نهادینه کرد، به طوری که فقیری وجود نداشت تا از بیت المال زکات دریافت کند؛ بنابراین، الگوی فرهنگ سازی انفاق برگرفته از قرآن و سیره عملی پیامبر اسلامn به عنوان تنها الگوی راهگشا و نجات بخش جوامع امروز مطرح است؛ بنابراین، مسئله اصلی پژوهش، ارائه الگوی فرهنگ سازی رفتار اقتصادی−اجتماعی انفاق در رویکرد قرآنی است. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی−تحلیلی و با رویکرد تفسیر موضوعی، به بررسی مبانی بینشی و انگیزشی مؤثر بر رفتار اقتصادی−اجتماعی انفاق براساس نقش عامل انسانی، ساختار/نهادها پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که الگوی فرهنگ سازی رفتار اقتصادی−اجتماعی انفاق از فرایند تبیین عناصر فرهنگ سازی، عوامل فرهنگ ساز و راهبردهای فرهنگ سازی تشکیل شده است. تبیین راهبردهای فرهنگ سازی انفاق با استفاده از رویکرد عاملیت و ساختار/نهادها صورت گرفته است که تقویت بینشی، انگیزشی عاملان انفاق، الگونمایی انفاق کنندگان، آموزش و آگاهی بخشی، تبلیغات فرهنگی و استفاده از ظرافت های هنری تبلیغ، قانونگذاری و وضع حقوق اقتصادی انفاق از مهم ترین راهبردهای قرآنی در فرهنگ سازی انفاق با توجه به نقش عاملیت و ساختار/نهادها هستند.
نهادها و تأثیر آنها بر توسعه علم و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۲) ویژه نامه جامع سیاست علم و فناوری
239 - 253
هدف این مقاله، معرفی و بررسی نهادهای مؤثر بر توسعه علم و فناوری و سیاست گذاری در خصوص شکست های نهادی است. مقاله حاضر ضمن بررسی مفهوم نهاد در حوزه اقتصاد و مطالعات نوآوری، نهاد را مجموعه ای از قیود انسانی و سازمانی شکل دهنده تعاملات، رفتار و عملکرد بازیگران مختلف جامعه تعریف و نهادها را ذیل سه دسته نهادهای فیزیکی (شامل سازمان های فعال نظام علم، فناوری و نوآوری نظیر دانشگاه، بنگاه و دولت)، نهادهای سخت (مانند قوانین، سیاست ها و استانداردها) و نهادهای نرم (مانند تعاملات، روال ها و هنجارها) دسته بندی نموده است. به علاوه وابستگی نهادها به بافتار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی (چه به صورت عام و چه نهادهای مؤثر بر توسعه علم و فناوری) که در آن واقع شده اند از ملاحظاتی است که در خصوص بررسی نهادها مورد تأکید قرار گرفته است. از دیگر جنبه های تأثیرگذاری نهادها، تأثیر آنها بر عملکرد سطوح مختلف تحلیلی از جمله بنگاه، بخش های صنعتی و همچنین توسعه علم، فناوری و نوآوری است. مطابق یافته های این مقاله، نهادهای مالکیت فکری، آموزش، روال های یادگیری و تحقیق وتوسعه و نهایتاً تعاملات و اعتماد بین بازیگران از مهم ترین نهادهای مؤثر بر توسعه علم و فناوری محسوب می شوند. شکست های نهادی که از ضعف در عملکرد نهادهای موجود و یا خلاء نهادی حاصل می شود و لزوم مداخلات سیاستی در خصوص شکست نهادهای مؤثر بر توسعه علم و فناوری نیز از دیگر موضوعات دارای اهمیت در تحلیل نهاد محسوب می شود که دلالت های سیاستی متنوعی را برای سیاست گذاران و تصمیم گیران به همراه دارد.
تأثیر عملکرد نهادی و رسانه ای بر نگرش دانشجویان با تأکید بر فرهنگ ایثار و شهادت(مقاله علمی وزارت علوم)
فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان یکی ارزش های مهم جامعه ایرانی شناخته می شود و بررسی نگرش افراد جامعه، خصوصاً نسل جوانان نسبت به فرهنگ ایثار و شهادت ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر عملکردهای نهادی و رسانه ای بر نگرش دانشجویان به فرهنگ ایثار و شهادت انجام شده است. این پژوهش از نوع کمی بوده و از رویکرد پیمایش سود جسته است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه آیت الله العظمی بروجردی (ره) تشکیل می دهند که از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. حجم نمونه این پژوهش با استفاده از نرم افزار سمپل پاور 271 نفر برآورد شده و داده های پژوهش از طریق پرسشنامه آنلاین محقق ساخته جمع آوری شده است. داده های این پژوهش با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس 26 انجام شده و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ایموس گرافیک 24 ترسیم شده است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بین متغیرهای عملکرد نهادی و رسانه ای و نگرش دانشجویان به سه بعد فرهنگ ایثار و شهادت رابطه معناداری وجود دارد و بیشترین همبستگی بین عملکرد نهادی و رسانه ای با بعد احساسی فرهنگ ایثار و شهادت است، همچنین آزمون رگرسیون چند متغیره نیز نشان می دهد که عملکرد نهادی با میزان 452/0 و عملکرد رسانه ای با 386/0 بر ابعاد مختلف نگرش دانشجویان بر فرهنگ ایثار و شهادت تأثیر دارد. همچنین برازش مدل معادلات ساختاری با استفاده از معیارهای مختلف مطلوب بوده و حکایت از حمایت داده های تجربی از مدل نظری پژوهش دارد.
مطابقه فعل و فاعل در دو زبان فارسی و انگلیسی
منبع:
ادبیات تطبیقی جیرفت تابستان ۱۳۸۷ شماره ۶
101 - 130
حوزههای تخصصی:
یکی از مواردی که به هنگام نوشتن، احتمال وقوع اشتباه یا خطا در آن بسیار است - به ویژه در زبان فارسی - مطابقه فعل و فاعل است. در این مقاله سعی شده است این مقوله با نگاهی تطبیقی در دو زبان فارسی وانگلیسی، و بیشتر از زاویه ویرایش، بررسی شود.