مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
چندصدایی
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
67 - 85
حوزه های تخصصی:
بهارستان کتابی منثور نوشته نورالدین عبدالرحمن جامی نوشته شده به تقلید از گلستان سعدی است. در این اثر، جامی خواننده را به گفت وگو با متون اجتماعی و ادبی متعددی می کشاند و از این طریق دریچه های جدیدی را از جهان بینی مبتنی بر مکالمه، بر ذهن مخاطب می گشاید. این پژوهش بر مبنای روش توصیفی تحلیلی از طریق یادداشت برداری کتابخانه ای انجام شده و هدف اصلی آن، تبیین چندصدایی در بهارستان جامی بر مبنای نظریه میخائیل باختین است. نتایج حاکی از آن است که کتاب بهارستان نمونه خوبی از کتاب هایی است که از بطن متون پیشین فرهنگ و ادبیات فارسی متولد و تبدیل به فضایی گفت وگومحور شده که در آن، ائتلاف اندیشه ها و صداهای متعدد آشکار است. چندصدایی متن بهارستان از یک سو نتیجه حضور صداهای متفاوت باارزش و اعتباری یکسان است و از سوی دیگر حاصل هم آوایی متون مختلف با یکدیگر است که از طرق مختلف ایجاد می شود: هم آوایی از طریق گونه های ادبی مرتبط با متن، هم آوایی از طریق گفت وگوهای نقل شده از متون دیگر و هم آوایی از طریق تأثیرپذیری از متون مختلف.
بررسی دغدغه های وجودی در داستان های مصطفی مستور (پیکره پژوهش: داستان های روی ماه خداوند را ببوس، استخوان خوک و دست های جذامی، من گنجشک نیستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰۷
1 - 18
حوزه های تخصصی:
بیان دغدغه های وجودی از مهم ترین موضوعاتی است که در داستان های مصطفی مستور دیده می شود. در این داستان ها موضوعاتی همچون عدم قطعیت در باورها و اعتقادات، اضطراب و تنهایی آدمیان، ترس از مرگ، معناداری یا بی معنایی زندگی مطرح می شود. مستور در داستان هایش شخصیت هایی را روایت می کند که در جست وجوی معنا و مقصودی برای زندگی خود هستند؛ شخصیت هایی که از پوچی و بی حاصلی زندگی هراس دارند و درک درستی از مرگ ندارند. در آثار او بروز بیماری ها و درد و رنج و فقر، نمود بسیار دارد و یکی از پرسش های شخصیت های داستانی او چرایی وجود شر و بدبختی در زندگی انسان هاست. مستور پس از مطرح کردن این پرسش ها در آثار خود، با خلق شخصیت هایی دین مدار و عارف مسلک، قطب دیگری از هستی انسان را به تصویر می کشد که معتقدند با عشق به خداوند و ایمان راسخ به او می توان به آرامش دست یافت. آثار مستور بیش از آن که رنگ و بوی دینی به معنای سنتی آن داشته باشد، بیانگر نوعی نگاه عرفانی است. وی با ایجاد چندصدایی در آثار خود موجب تقابل میان اندیشه های خداناباور در برابر اندیشه های عرفانی شده است و اگرچه صدای ایمانی و عرفانی از تأثیرگذاری بیشتری در داستان های او برخوردار است، شخصیت های داستان های او تا پایان با پرسش ها و دغدغه های خود به سرمی برند.
گفتمان غیرمستقیم آزاد در رمان لب بر تیغ نوشته حسین سناپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴
91 - 106
حوزه های تخصصی:
این جستار شگرد روایی « گفتمان غیرمستقیم آزاد» را در رمان لب بر تیغ حسین سناپور بررسی می کند. پس از بحثی دربار? ساختار روایت در این رمان، شیوه های چهارگان? بازنمود گفتمان شخصیت ها در روایت های داستانی با ذکر نمونه هایی معرفی می شوند. از آن میان، گفتمان غیرمستقیم آزاد اهمیتی ویژه دارد، زیرا یگانه سبک روایی است که موجب ابهام و تکثر معنای متن می شود. در بخش پایانی مقاله، با تحلیل دو قطعه از رمان لب بر تیغ نقش شگرد گفتمان غیرمستقیم آزاد در روایت این داستان توضیح داده می شود. بحث اصلی این مقاله آن است که کاربرد گفتمان غیرمستقیم آزاد موجب می شود که گفتمان راوی و گفتمان شخصیت کانونی ساز به طور هم زمان در متن حضور داشته باشند، به گونه ای که نتوان یکی را بر دیگری غالب دانست. در نتیجه، گفتمان روایت میان عینیت و ذهنیت نوسان پیدا می کند و چندصدایی می شود، زیرا صدای راوی و صدای شخصیت ها مدام در حال گفت وگو با یکدیگرند.
گفت وگومداری و چندصدایی در رمان جزیره سرگردانی اثر سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
77 - 91
حوزه های تخصصی:
رویکرد رضا والی به چندصدایی و مقایسه آن با نگرش های خوشنویسی مدرن (مطالعه موردی: خوشنویسی شماره 13)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
25 - 36
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: برقراری ارتباط بین عناصرِ بصری و عناصرِ موسیقی، محل چالشی جدی است. تأثیرگذاری موسیقی بر هنرهای تجسمی و بالعکس از لحاظ فرمال همواره وجود دارد، اما نشان دادن تأثیرپذیری در هر جنبه آن نیازمند بررسی اثر از لحاظ تکنیکی است. هدف پژوهش: این نوشته به دنبال یافتن ارتباطی بین عنوان اثر «خوشنویسی» و جنبه های تکنیکی در چندصداییِ رضا والی است. پرسش اصلی اثر بدین شرح است که والی چه رویکردی در به کارگیریِ مصالح داشته و ارتباط آن رویکرد با خوشنویسیِ مدرن چیست؟ روش پژوهش: این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی یا تحلیلی-مقایسه ای و مبتنی بر مدل یان لارو انجام شده است. اجزای این مدل عبارت اند از الف) کیفیت نغمگی: عوامل تمبر، ارکستراسیون و سیستم کوک را در بر می گیرد؛ ب) هارمونی: سازماندهی عمودی صداها، ساختار آکوردی و شیوه توالی ساختارهای عمودی را در بر می گیرد؛ ج) ملودی: دربردانده توالیِ مصالح صوتی در راستای افقی است که شنونده آن را به عنوان یک کلیت واحد درک می کند. در حوزه ملودی به مسائلی همچون نمایِ کلی و گردش مدال نیز می توان پرداخت؛ د) ریتم: دربردارنده سازماندهی کشش نت ها و دیدگاه متریک است؛ ه) فرایند: عوامل شکل دهنده فرم قطعه همچون تضاد بین قسمت ها و شیوه گسترش را در بر می گیرد. نتیجه گیری: با بررسی تکنیکی اثر می توان نتیجه گرفت که ایده اصلی والی «گسترش عناصر سنتی و سنتز آن با هنر مدرن» است. در واقع، او تکنیک های چندصداییِ سنتی همچون جواب آواز و نت واخوان را گسترش داده و از راه اشتراکات با هنر مدرن ترکیب می کند. این فرایند را می توان مشابه آثار خوشنویسانه دانست که ریشه هایی در سنت خط هایِ تفننی همچون متعاکس، توامان و شیوه گلزار دارند. هنرمندان با گرایش خوشنویسانه مدرن مأب و سنتیِ نو شیوه های خوشنویسی قدیم را در آثارشان به کار می گیرند. بازتاب تفکر والی را در طرح جلد آلبوم مجموعه خوشنویسی می توان یافت که برگرفته از اثری خوشنویسانه و مدرن مأب از نصرالله افجه ای است.
بررسیِ نسبتِ تکوینِ شخصیت و چندصدایی با تکیه بر سال مرگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی داستان «سالمرگی» اصغرالهی از منظر تک صدایی و چندصدایی پرداخته است. بنیان نظری در این بررسی مبتنی بر دیدگاهی است که باختین در کتاب مسائل بوطیقای داستایفسکی طرح و تبیین کرده است. در ضمنِ مقاله نخست کوشش شده است تعریف دقیقی از تک آوایی و چندآوایی به دست داده شود و سپس اصول و موازینی که از خلال اثر باختین قابل دریافت است به منظور تبیین موضوع به کار گرفته و در نهایت رمان سالمرگی براساس آن ها بررسی و تحلیل شود. مقاله در کلیت خود می کوشد به پرسش های زیر پاسخ دهد: 1- براساس چه معیارهایی می توان رمانی را چندصدایی دانست؟ 2- چه نسبتی میان چندصدایی و تکوین شخصیت در رمان وجود دارد؟ 3- آیا داستان سالمرگی را می توان اثری چندصدایی تلقی کرد؟ و اگر چنین است کدام خصوصیات آن را در طراز چنین داستان هایی قرار داده است؟ نتایج مقاله نشان می دهند که رمان سالمرگی چند صدایی است و شخصیت های مستقلی که نسبت گفتگویی با هم دارند در داستان باعث این چند صدایی شده اند.
بررسی مفهوم چندصدایی و گفتگومندی میخائیل باختین در نگاره های رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
75 - 89
حوزه های تخصصی:
رضا عباسی، نگارگر مطرح مکتب نقاشی اصفهان، از معدود نگارگران ایرانی است که در حالیکه به عنوان «نقاش مردمی» به جامعه و مردم عادی توجه دارد به عنوان «نقاش درباری» در دربار صفوی تصویرگر سفارشات درباری و پیکره شاهان و اشراف است. از سوی دیگر میخائیل باختین، نظریه پرداز روس قرن بیستم، ایده «متون چندصدا و گفتگومند» را در مقابل «متون تک صدا» ارائه کرد. در نظر باختین متون چندصدا و گفتگومند غالباً در شرایط استبداد و خفقان گفتگو در جامعه به جهت نقد واقعیت استبدادگونه، تمامیت خواه و تک صدا که مسبّب نابودی گفتگو در جامعه شده است خلق می شوند تا به طور موقت چنین تضادهای اجتماعی و طبقاتی را به حالت تعلیق درآورد. احتمال می رود در برخی از آثار رضا عباسی شاهد فضای تعاملی، چندصدا و گفتگومند باشیم که برای نخستین بار در سنت نقاشی ایرانی ظهور می یابد. ازاین رو موضوع این پژوهش بررسی مفهوم چندصدایی و گفتگومندی میخائیل باختین در آثار رضا عباسی است و هدف از آن شناخت قابلیت های نگارگری ایرانی در تطابق پذیری و تفسیر براساس نظریه ها و مفاهیم فلسفی معاصر است. سؤالات تحقیق عبارتند از: 1. چندصدایی و گفتگومندی در آثار رضا عباسی چگونه است؟؛ 2. اوضاع اجتماعی عصر صفوی چگونه بر ماهیت چندصدایی و گفتگویی آثار رضا عباسی تأثیر گذاشت؟؛ 3. هدف رضا عباسی از ارائه تصاویر چندصدایی و گفتگومند چیست؟ با توجه به اینکه تاکنون آثار رضا عباسی با این دیدگاه نظری مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته است، لذا پژوهش در این زمینه ضروری می نماید. این پژوهش به لحاظ هدف در زمره پژوهش های توسعه ای قرار دارد و براساس ماهیت و روش، توصیفی–تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی (کتابخانه ای) و با استفاده از ابزار فیش است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و با رویکرد ایده چندصدایی و گفتگومندی میخائیل باختین است. این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین ویژگی چندصدایی و گفتگومندی در آثار رضا عباسی تضاد و دوگانگی است که در قالب حضور همزمان پیکره های عامه با پیکره های درباری و اشراف ظهور می کند. از آن جا که از میان پیکره های عامه، دراویش، شیوخ و کُتّاب به عنوان شخصیت های ثابت و پایدار نگاره ها حضور دارند و سبب ایجاد فضای تعاملی و گفتگویی در نگاره ها می شوند، این پیکره ها در ارتباط با پیکره های درباری ممکن است چهار نقش «نظاره گر»، «پیر و مرید»، «راوی» و «مغازله گر» داشته باشند. مهم ترین تأثیری که شرایط اجتماعی عصر صفوی بر رضا عباسی گذاشت، ترک یکباره دربار شاه عباس و پیوستن او به مردم عامی و کوچه و بازار بود. افرادی که یا در جامعه عصر صفوی جایگاه اجتماعی خاص و مهمی نداشتند یا اینکه که به سبب شرایط و اوضاع اجتماعی و سیاسی کاملاً مطرود و منفور شمرده شده بودند. این گروه های اجتماعی در لایه های مخفی تر جامعه زیست می کردند و صدای آن ها جزء صداهای مسلط و غالب در گفتمان رایج و رسمی جامعه عصر صفوی نبود. ازاین رو می توان گفت که دوره های زمانی فعالیت هنری رضا عباسی، که متأثر از شرایط اجتماعی دوران اوست، می تواند بر ماهیت گفتگومندی و چندصدایی آثار او نیز تأثیرگذار باشد. تعداد آثار گفتگومند و چندصدایی رضا عباسی در دوره سوم نسبت به دوره اول و دوم او بیشتر است، بعد از آن بیشترین تعداد تصاویر گفتگومند مربوط به دوره زمانی اول فعالیت هنری اوست و تعداد تصاویر در دوره دوم یعنی دوره کناره گیری او از دربار در کم ترین حد ممکن(0 %) است. هدف رضا عباسی از خلق این دست از تصاویر، بیان ضدیت با حکومت و قدرت مسلط بوده است که عرصه نبردی میان نیروهای مرکزگرا یا تک گویانه در قالب پیکره های درباری با نیروهای مرکزگریز یا چندگویه در قالب پیکره های درویشی است.
بررسی و تحلیل نظریه ی چندصدایی درحکایت افشین و بودلف از تاریخ بیهقی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
151 - 167
حوزه های تخصصی:
چندصدایی، یکی از مهم ترین نظریات «میخاییل باختین» در حوزه ی نقد و نظریه های ادبی است. برمبنای این نظریه، متون چندصدایی، متونی هستند که شخصیت های حاضر در آن ها هرکدام به یک میزان، حقّ اظهار نظر دارند و آزادانه تفکّرات خود را بیان می کنند؛ بدون این که صدایی بر صدای دیگر، برتری داشته باشد. باختین با مطالعه ی آثار «داستایوسکی» به این کشف، نائل شد و متون قبل از او را متونی تک صدایی نامید که فقط صدای راوی یا نویسنده ی داستان به گوش می رسید. گرچه از نظر منتقدان ادبی، متون چندصدایی عمدتاً مربوط به روزگار معاصر هستند امّا بررسی متون کهن نیز از این منظر، نشان دهنده ی حضور رگه هایی از خصلت چند صدایی است که در این بررسی ها همواره باید احتیاط را درنظرگرفت تا نظریه ها بی وجه و بی دلیل بر متن ها تحمیل نشوند. تاریخ بیهقی، یکی ازمتن های مهمّ ادب فارسی است که در برخی از داستان هایش رگه هایی از چندصدایی دیده می شود. داستان«افشین و بودلف»یکی از این داستان هاست که با تأمّل در گفتار و مکالمه ی شخصیت ها می توان برخی از مشخصه های چندصدایی را درآن مشاهده کرد. این پژوهش به بررسی و تحلیل این داستان از منظر نظریه ی چندصدایی می پردازد. یافته های پژوهش حاضر، نشان دهنده ی آن است که گرچه برخی از داستان های بیهقی از خصلت تک صدایی به دور نیستند امّا در حکایت افشین و بودلف، آواها و صداهای مختلفی به گوش می رسد که حاوی جهان بینی و طرز تفکّر اشخاص این داستان است.
کارناوال: توسعه اجتماعی، توسعه گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
49 - 52
حوزه های تخصصی:
کارناوال ها رویدادهایی مردمی-انتقادی هستند که جدیت فرهنگ رسمی و هنجارهای حاکم را به سخره می گیرند و برابری و آزادی را توأمان به نمایش می گذارند. در کارناوال آزادی و رهایی موقت از چنگ نظم حاکم در کنار ارتباطاتی اصیل میان طبقات مختلف جامعه فارغ از سلسله مراتب و ممنوعیت های همیشگی شکل می گیرد. کارناوال با تمسخر افکار و اعتقادات بی بنیان و خرافی، به اذهان تلنگر می زند و سطح آگاهی جامعه را نیز بالا می برد. خنده در کارناوال، ترس از قدرت و تابوها را که در طی سالیان دراز درون فرد و جامعه شکل گرفته، فرو می ریزد و صداهای سرکوب شده و خاموش را به گوش ها می رساند. چنین رویدادی هم جاذبه گردشگری است که با خود سود اقتصادی برای جامعه میزبان به همراه دارد و هم نمایشی است که بازیگران آن شهروندانند و اجرایشان همان حضورشان است. حضوری که نشان از بلوغ فردی و جمعی است. این نوشتار انتقادی مروری دارد بر مفهوم و مؤلفه های کارناوال و پیام آشکار آن این است که چرا در ایران کارناوال اجرا نمی شود؟ در واقع این یک استفهام انکاری یا پرسش بلاغی است که نویسنده به دنبال یافتن پاسخ آن نیست، بلکه هدفش جلب توجه مخاطب و به اندیشه واداشتن اوست. درک مفهوم کارناوال با درک مفهوم چندصدایی عجین است و طبیعتاً جوامعی که سالیان دراز تحت حکمرانی سلاطین مستبد زیسته اند باید برای این گشودگی اهتمام بیشتری بورزند.
تحلیل بینامتنی در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی با تأکید بر گفتگومندی و چندصدایی باختینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی بینامتنیت در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه میخاییل باختین می پردازد. آنچه امروز از آن به عنوان بینامتنیت یاد می شود اصطلاحی است که می توان آن را گفتمان میان متون نامید. بینامتنیت مطالعه ی گفتمان متن ها در آثار ادبی و فرهنگی جهان است . تا قبل از نظریات فردینان دوسوسور همه به مستقل بودن متن ها معتقد بودند، ولی نظریات سوسور از اعتبار این نظریه ها کاست. بر اساس این نظریه باختین معتقد است که متون و گویندگان آن ها آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های فکری و ادبی یکدیگر بهره می برند. نویسندگان این مقاله برآنند که با شیوه تحلیل محتوا و با هدف شناخت بیشتر آثار این نویسنده بر اساس نظریه باختین و با روش کتابخانه ای این دو اثر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که نویسنده تحت تأثیر قرآن و عقاید اسلامی قرار گرفته است و هم چنین در خلال داستان ها به بعضی از باورهای عامیانه اشاره کرده است. نمود ضرب المثل و اسطوره، کنایه و آوردن بخشی از دعا و مناجات از شاخص های دیگر این آثار است. ساعدی گاه به داستان های دیگر در لابه لای آثارش اشاره کرده است و در عزاداران بیل ازلحاظ محتوا و درون مایه تحت تأثیر بوف کور صادق هدایت و مسخ کافکا قرار گرفته است.
طنز کارناوالی و بازتاب آن در داستان های بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارناوال (Carnival)یکی از زمینه های ایجاد کلام چندآوا در نظریه منطق گفت وگویی میخاییل باختین است. کارناوال که برآمده از جشن های توده ای مردم در سده های میانه است، در کلام، با مؤلفه هایی نظیر طنز، تمسخر و شوخی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، آمیختگی مرگ و زندگی، توجه به جسم و لذت های جسمانی، انتقادهای اجتماعی و به طور کلی، با هر آنچه به رویاروییِ گفتمان توده ای و غیررسمی با گفتمان رسمی و غالب راه می برد، نشان داده می شود. باختین، این نظریه را در تقابل با تک آوایی، شادی ستیزی و جزم اندیشی رژیم استالین مطرح کرد. نکته ای که این پژوهش بر آن تأکید دارد کاربست ویژه نظریه منطق گفت وگویی، به ویژه کارناوال، در تاریک ترین و پراختناق ترین ادوار تاریخ است. برای این منظور، بهرام صادقی، در جایگاه یکی از برجسته ترین طنزپردازان معاصر فارسی که در دوره سیاهِ پس از شکست کودتای 28 مرداد 1332 به نگارش آثار طنزآمیز خود پرداخت، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده است که طنز موجود در داستان های صادقی تا چه میزان با مؤلفه های سخن کارناوالی هم خوانی دارد و زمینه های گرایش به چنین شیوه ای چه بوده است؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که طنز موجود در آثار صادقی با بسیاری از مؤلفه های سخن کارناوالی نظیرِ مرگ اندیشی و آمیختگی مرگ و زندگی، نفی معاداندیشی و توجه به ابعاد جسمانی حیات انسانی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، انتقادهای اجتماعی و غیره هم سوست. از این رو، فضایی چندصدا و گفت وگوگرا بر آن حکم فرماست که در تقابل با عصر سیاه و پرخفقان بعد از کودتا قرار می گیرد.
«من و دیگری» در این خیابان سرعت گیر ندارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این خیابان سرعت گیر ندارد اثری داستانی است که پیرنگ آن بر بستر دغدغه ها و تقلاهای زنی برای به چنگ آوردن و حفظ استقلال شخصی خود گسترده شده است. این تلاش و تقلاها، همان طورکه می توان حدس زد، در رابطه یا مواجهه با دیگری "مرد" یا "فضای مردانه" گشوده می شود. در این نوشتار با تکیه بر مفاهیم نظری و شیوه تحلیل روایی ملهم از نگاه باختینی، برآنیم تا نشان دهیم که اولاً، در این داستان نه یک دیگری، بلکه سه دیگری و در سه ساحت حضور دارند و ثانیاً، با وجود نثر نسبتاً روان و گیرای داستان و نیز اقبال مخاطبان به آن، رابطه یا مواجهه با دیگری های چندلایه، مخدوش و غیرگفتگویی است. معضل اخیر نه فقط به مؤلفه های غیرگفتگویی، در رابطه مشخص با "دیگری" بازمی گردد، بلکه نوع فضاسازی ها و نیز نقصان های زبانی، ساختمان داستان را از ساختاری رمان وار و نگاه گفتگویی جامعه شناسی آگاهی ها (در جهان داستانی به مثابه جهان اجتماعی) دور می کند.
دیگربودگی، چندصدایی و گفت وگومندی در هنر تعاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجله جهانی رسانه دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
155 - 176
هنر تعاملی شاخه ای از هنر جدید است که اساس آن بر تعامل مخاطب با اثر هنری، هنرمند و نیز دیگر مخاطبان است. در این ژانر هنری مخاطب از حالت انفعالی خارج شده، در فرایند خلق اثر هنری بنا به اندیشه و سلیقه خود، نقش آفرینی می کند. بنابراین اثر هنری در هنر تعاملی ترکیبی از صداها و اندیشه های مخاطبان است که با سهیم شدن در تجربه ای مشترک و در چارچوب طرح ریزی شده آن با یکدیگر به تعامل و گفت وگو می پردازند. این ویژگی ها در هنر تعاملی قابل انطباق با اندیشه های میخائیل باختین است که به اهمیت مخاطب و مشارکت او در تولید اثر اشاره دارند. هدف این پژوهش ارزیابی ویژگی های هنر تعاملی و جایگاه مخاطب در آن، مطابق با اندیشه های باختین است. این پژوهش در جستجوی پاسخ این پرسش ها است: رابطه هنر تعاملی با اندیشه های باختین چگونه است؟ براساس این رابطه، نقش و جایگاه مخاطب در ایجاد اثر هنری تعاملی چگونه تبیین می شود؟ این پژوهش با هدف بنیادی و روش تحلیلی تطبیقی انجام شده و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به - صورت کیفی صورت گرفته است. در بیان نتایج آن می توان گفت مشارکت و حضور مخاطب در هنر تعاملی، تنها یک رویداد ذهنی نیست، بلکه بخشی جدایی ناپذیر از فرایند آفرینش هنری است که بر خروجی آن نیز تأثیر می گذارد و اثر هنری تعاملی، بنا به مشارکت و تعامل مخاطبان و دریافت کنندگان آن با اثر، هنرمند و دیگر مخاطبان واجد ویژگی های دیگربودگی، چندصدایی و گفت وگومندی است.
روایت گری در سریال طنز شب های برره: کنش زبانی در فضای محدودیت های گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله با طرح نظریه میخاییل باختین و با استفاده از مفاهیم اصلی نظریه او همچون چندصدایی، مکالمه، بینامتنیت و زمان مکان (کرونوتوپ)، به مطالعه ساخت استعاری مسلط بر متن مجموعه طنز تلویزیونی شب های برره پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش، تحلیل گفتمان است که مفاهیم باختین در آن نقش نظام مفهومی را بازی می کند. بر این اساس، نخست این مقولات نظری به میان خواهند آمد، آنگاه مقاله با استفاده از این مفاهیم نشان خواهد داد که سوژه تولیدگر با توجه به اینکه بافت گفتمانی جامعه "حدود اندیشگی" او را در شیوه ای از پیش تعیین شده و محدود مشخص کرده است، چگونه با آن فرم سرشاخ می شود و امکانات گفتن خود را به گونه ای سامان می دهد تا در عین توجه به چهارچوب ها، فرصت خوانش های تازه ای را از آن ها فراهم آورد؛ در نهایت مقاله در فرآیندی دلالتی در گفت وگو با متن به تحلیل و تفسیر کنش فرهنگی مهران مدیری پرداخته است. در نهایت تفسیر مقاله از سریال طنز شب های برره به این ایده می رسد که مهران مدیری با گردهم آوردن تمهیداتی مثل خلق زمان- مکان خیالی برره، تبعید عقل مدرن، ضدزبان برره ای و بینامتنیتی که در زنجیره تکاملی آثارش وجود دارد، توانسته است "شب های برره" را به عنوان یک سریال طنز استثنایی و مورد پذیرش مخاطبانش معرفی کند.
تحلیل تطبیقی رمان «وداع با اسلحه» و «در شعله های آب» بر اساس نظریه دوسویگی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
83 - 112
حوزه های تخصصی:
دوسویگی، بخشی از نظریه چندصدایی «باختین» است که در آن صدای نویسنده به موازات صدای شخصیت ها اهمیت دارد و با فنون مختلف در متن بازتاب می یابد. پژوهش حاضر که مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است، دو رمان «وداع با اسلحه» نوشته ارنست همینگوی و «در شعله های آب» نوشته مرتضی مردیها را به صورت تطبیقی تحلیل می کند. هدف از این پژوهش، پاسخ به این پرسش بنیادی است که دو نویسنده ایرانی و آمریکایی بر مبنای نظریه باختین از چه فنونی برای القای صدای خود در متن استفاده کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در بخش سبک برداری، نویسنده هر دو رمان از فن نام گذاری شخصیت ها، هم سویی خود را با نیت شخصیت ها نشان می دهند، با این تفاوت که شخصیت ها در رمان «در شعله های آب»، تیپیک هستند و شیوه نام گذاری آنها نیز بر همین اساس است. در بخش نقیضه در رمان «وداع با اسلحه»، گفتمان و رفتار شخصیت کاترین و همچنین صدای بی تفاوت راوی نسبت به جنگ، تداعی گر نوعی نقیضه است. در رمان «در شعله های آب»، صدای بی تفاوت آهنج نسبت به جنگ سویه دیگر صدای مقدس و جدی جنگ است. گفتمان شفاهی در رمان «وداع با اسلحه» به صورت گفتمان ارتش و گفتمان مذهب و در رمان «در شعله های آب»، گفتمان ستون پنجم، سپاه و ارتش بر متن احاطه دارند.
کارناوالیزه شدن جامعه ایران در عصر مشروطه (مطالعه موردی آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
165 - 184
حوزه های تخصصی:
اصطلاح کارناوال را منتقد و فیلسوف بزرگ روس میخاﺋﯿﻞ باختین در قرن بیستم میلادی برای نقد و تحلیل آثار ادبی به کار برد. این واژه در نزد وی به عنوان یک فرهنگ مطرح شد؛ فرهنگی که گستاخ و بی پرده، آزاد و رها و بی هیچ قید و بندی در برابر سلطه هر چیز قدرتمند و مقدس و باورهای تحمیل شده به شوخی و بازی می پرداخت. مؤلفه های کارناوال با توجه به نظریه باختین در آثار دهخدا، میرزاده عشقی و نسیم شمال عبارت اند از رﺋﺎلیسم گروتسک، خنده مرگ، غیرمذهبی بودن، نسبیت و درکنار هم قرارگرفتن مفاهیم متضاد و ترویج فضای چندصدایی. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش، این تحقیق در قلمرو پژوهش های توصیفی، کتابخانه ای- اسنادی است که ماهیت کاربردی دارد و در نمونه آن دو اثر از دهخدا، یک اثر از میرزاده عشقی و یک اثر از نسیم شمال بررسی می شود. روش نمونه گیری، انتخابی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی است. با کاربرد روشی توصیفی- تحلیلی پس از معرفی کارناوال و مؤلفه های آن در ادبیات فارسی، به تجزیه و تحلیل فرآیند کارناوال در آثار مدنظر با ذکر مصادیق پرداخته می شود.
بررسی تطبیقی مولفه «چندصدایی» در رمان های معاصر عربی و فارسی با تأکید بر نظریات باختین (سووشون سیمین دانشور- میرامار نجیب محفوظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
113 - 146
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از آراء میخائیل باختین و به طور خاص نظریه چندصدایی، سعی دارد به صورت تطبیقی گفتمان های موجود در رمان های سووشون اثر سیمین دانشور و میرامار اثر نجیب محفوظ را واکاوی نماید و با استفاده از روش توصیفی _تحلیلی به بازتاب چندصدایی در این رمان ها بپردازد. نگارنده بر اساس منطق مکالمه ای باختین و مؤلفه های موجود در آن این رمان ها را مورد ارزیابی قرار می دهد و در ضمن پژوهش به این پرسش پاسخ داده است که چگونه چندصدایی در رمان های منتخب بازنمایی شده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در داستان های فوق ما شاهد چندصدایی هستیم، اما شکل و نحوه بیان این چندصدایی باهم متفاوت است و در هر داستان عواملی چون: جنسیت ، ساختار اجتماعی و اقتصادی، جریانات روشنفکری در قالب دو قطب خودآگاهی و ازخودبیگانگی فرهنگی، در به ثمر رسیدن چندصدایی در قالب مؤلفه ها خود را بیش از سایر عوامل بازنمایی می کنند. زنان غالباً نقش دنباله رو اندیشه ای که از مرجع اخلاقی داستان صادر می شود، دارند و عموماً با سبک بخشی موجب تقویت چندصدایی در داستان می شوند. ساختار اجتماعی و اقتصادی و تقابل و تضاد طبقاتی و جریانات روشنفکری در داستان ها هرکدام با ایجاد دو قطب متقابل به عنوان دیگری، زمینه تنوع گفتمانی را ایجاد می کنند.