مطالب مرتبط با کلیدواژه

بهرام صادقی


۱.

مولفه های رمان نو در داستان «خواب خون» از بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان معاصر فارسی رمان نو خواب خون بهرام صادقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹۶ تعداد دانلود : ۱۳۲۹
پیدایش «رمان نو» در فرانسه، بسیاری از اصول داستان نویسی سنتی را تحت الشعاع قرار داد و نوعی شالوده شکنی در عرصه نوشتار و سنت های ادبی به وجود آورد. در دهه های چهل و پنجاه شمسی، در ایران نیز گروهی از نویسندگان به جای بازنمایی و انعکاس رئالیستی و ناتورالیستی واقعیت های سیاسی و اجتماعی، به الگوهای نوینِ داستان پردازی به شیوه رمان نو روی آوردند. این رویکرد در برخی نوشته ها به پیدایش آثار تقلیدی منجر شد، اما در آثار برخی نویسندگان، به نوشته هایی بدیع و هنری تبدیل گردید. داستان کوتاه «خواب خون»، نوشته بهرام صادقی، به سبب برخورداری از ویژگی هایی چون ابهام و پیچیدگی، اهمیت نوشتار، تحول در شخصیت پردازی، عدم تعهد به مسائل سیاسی و اجتماعی، پیرنگ گسسته و رویاگونه و حضور خواننده در متن، با لحاظ برخی تفاوت ها، قابل انطباق با رمان نو است. در این مقاله پس از تشریح و تبیین رمان نو، مولفه های داستان «خواب خون» را با ذکر شاخصه ها و شواهدی از متن داستان بررسی خواهیم کرد.
۲.

مؤلفه های نوجویانة آثار بهرام صادقی و «رمان نو»؛تأثیر و تأثّر یا توارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأثیر و تأثّر توارد بهرام صادقی ادبیات مدرن فارسی رمان نو فرانسه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۱ تعداد دانلود : ۱۱۱۱
در عموم مطالعاتِ تطبیقی، آن چنان بر تقلید و اقتباس ادبیات داستانی معاصر ایران از ادبیات غرب تأکید شده که سهم عمدة تحولات تاریخی و اجتماعیِ این سرزمین در پیدایش نوجویی ها و نوآوری های صورت پذیرفته در ساحت ادبیات داستانی نادیده گرفته شده است، اما با توجه به آن که ادبیات هر جامعه در هر دورة تاریخی تا حدودی تحت تأثیر جریانات موجود در همان عصر و محیط است، می توان زمینه های بروز مؤلفه های مدرنیته در ادبیات داستانیِ فارسی را در زیرساخت های فرهنگی اجتماعی ایران جست وجو کرد. از این رو، بر این باوریم که ادبیات داستانیِ معاصر فارسی و تحولات نوجویانة آن، صرفاً با تأثیرپذیرفتن از ادبیات غرب شکل نگرفته و همواره مستعد شکوفایی و نوزایی بوده است. برای اثبات این فرض آثار بهرام صادقی را مطالعه و بررسی کرده ایم که به اذعان خودِ او، قبل از برخاستنِ بانگِ شهرتِ «رمان نو» نوشته شده اند و به باور همگان از نمونه های مهم و بارز مدرنیته در ادبیات داستانی فارسی به شمار می روند؛ بنابراین، نوشتارِ حاضر دو هدف کارکردیِ عمده دارد: اولاً درصددِ اثباتِ وجود مؤلفه های مدرن و نوجویانه در آثار صادقی برآمده است و ثانیاً با رویکردی درون سرزمینی، به جست وجوی ادلّه ای که می تواند پیدایشِ این مؤلفه ها را در ادبیات داستانی معاصر فارسی توجیه کند، پرداخته است.
۳.

تحلیل اسطوره ای «یکلیا وتنهایی او» و «ملکوت» با نگاه به تأثیر کودتای 28 مرداد در بازتاب اسطوره ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملکوت یکلیا و تنهایی او تقی مدرسی کودتای 28 مرداد بینامتنیت نقد اسطوره ای بهرام صادقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۳۴
کودتای 28 مرداد 1332به عنوان نقطة عطفی از لحاظ اسطوره گرایی در ادبیّات داستانی معاصر ایران به شمار می رود. نویسندگان این دوره از بیان صریح و رئالیستی دورة قبل فاصله می گیرند و به بیان نمادین و مبهم روی می آورند. از آنجا که اسطوره را به دلیل گستردگی و سیّال بودن آن می توان در موقعیّت های مختلف بازآفرینی کرد و نیز به دلیل وجوه زیبایی شناسانه اش، نویسندگان با مراجعه به آن می خواستند داستان را غنی و پرورده سازند. داستان های «ملکوت» از بهرام صادقی و «یکلیا و تنهایی او» نوشتة تقی مدرّسی شاخص ترین آثار نمایندة جریان اسطوره گرایی در سال های بعد از کودتا هستند. در این دو داستان، فضای یأس و شکست بعد از کودتا، از طریق طرح کلان اسطوره های آفرینش، هبوط، آخرالزّمان و انعکاس آن به کمک بازآفرینی شخصیّت ها، فضاها و روایات اسطوره ای مذهبی عهد عتیق و ایجاد تغییر در ساختار روایات منشأ، به گونه ای که در نهایت شیطان و نیروی شیطانی بر نیروهای الهی پیروز می شوند، نمود پیدا کرده است. مقالة حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و نقد اسطوره ای و تحلیل بینامتنی، به تحلیل ادبیّت اسطوره ای، چگونگی بازتاب اسطوره و نیز کیفیّت اثرگذاری کودتا در انعکاس اسطوره در این دو اثر ادبی می پردازد.
۴.

مشخصه های ادبیات گوتیک در ملکوت بهرام صادقی

کلیدواژه‌ها: ملکوت رمانتیسم بهرام صادقی گوتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴۲ تعداد دانلود : ۱۰۳۲
گوتیک نام یک ژانر ادبی است که در دهه 1760 تا 1820 به وجود آمد و هنوز هم به اشکال گوناگون دیده می شود. اصطلاح ""گوتیک""، در اصل، مربوط به معماری است اما رمان گوتیک یک تغییر عمده در ذوق و گرایش های روحی عصر را نشان می دهد. در داستان هاى گوتیک نویسنده ذهن شما را با رمز و راز، دهشت و حیرتِ آمیخته به اضطراب مشغول می کند و از فضایى تخیلى و مالیخولیایى برخوردار می کند که به لحاظ ساختارى قابلیت آن را دارند که در پى یک گسست، تبدیل به داستان هاى ژانر جنایى - پلیسى شوند. در داستان های گوتیک ایرانی آنچه باعث ایجاد ترس و وحشت می شود، بیشتر فضاسازی داستانی و توصیفات نویسنده از وقایع است. از داستان های مهم ایرانی ملکوت از بهرام صادقی با بسیاری از ویژگی های گوتیک همخوانی دارد و مواردی همچون زمان کشی، حوادث خارق العاده مثل جن، پیشگویی و سخن گفتن از آینده، پوچ گرایی و درگیری ذهنی بین دنیای درون و بیرون، واقع انگاری حوادث غیرواقعی، دگرگونه نمایی، شخصیت های شرور و ... به خوبی در آن تجلی یافته است.
۵.

بررسی نمودهای مشابه و متمایز رئالیسم جادویی در داستان ملکوت اثر بهرام صادقی و «پیرمردی فرتوت با بال های عظیم» اثر مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملکوت رئالیسم جادویی گابریل گارسیا مارکز بهرام صادقی پیرمردی فرتوت با بال های عظیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸۴ تعداد دانلود : ۹۵۴
رئالیسم جادویی از جریان های مهم ادبی در کشورهای درحال توسعه است که منتقدان در دو شاخة سبک های داستان نویسی یا مکتب های ادبی، ویژگی های آن را بررسی کرده اند. خاستگاه اصلی این گونة ادبی، امریکای لاتین است؛ با این حال، در زبان فارسی به دلیل شباهت های فرهنگی و اجتماعی، نمودهایی مشابه و گاه متمایز از این شیوة ادبی را می توان دید. از آنجا که در اغلب پژوهش های پیشین وجوه مشترک نمود رئالیسم جادویی در آثار نویسندگان ادب اقلیمی- روستاییِ فارسی و نویسندگان مشهور امریکای لاتین واکاوی شده است، در این مقاله به روش تطبیقی- مقایسه ای و با تأکید بر رویکرد مکتب امریکایی، نمودهای مشابه و متمایزِ این گونة ادبی در داستان ملکوتاز بهرام صادقی و «پیرمردی فرتوت با بال های عظیم» اثر مارکز بررسی و تحلیل شده است.  نتایج نشان می دهد این دو داستان از نظر خاستگاه فرهنگیِ دوپاره و مؤلفه های مشترکی همچون نمودِ باورها و عقاید شگفت، استفاده از نمادها، و تقابل و آمیختگی سنت و مدرنیته، در محدودة رئالیسم جادویی قرار می گیرند؛ اما با توجه به تفاوت های فرعی، داستان های مارکز و بسیاری از نویسندگان امریکای لاتین از منظر دربرگرفتن مؤلفه های رئالیسم جادویی با واقعیت گرایی موجود در ادبیات روستایی ایران تناسب بیشتری دارند و ملکوتصادقی با درنظر گرفتن ساختارگرایی غالب، توجه به عناصر مدرن و نوع نگاه نویسنده به سنت ها، عمدتاً بازتابندة نوعی داستان واقع گرای جادویی است که می توان آن را رئالیسم جادویی شهری نامید.
۶.

عناصر بومی داستان نویسی مکتب اصفهان در آثار بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: عناصر بومی مکتب اصفهان بهرام صادقی هوشنگ گلشیری ادبیات داستانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۶ تعداد دانلود : ۴۷۱
داستان نویسانی که از شهر اصفهان برخاسته اند، ویژگی های مشترکی در آثار خود بر جا گذاشته اند. این ویژگی های مشترک فقط در حیطه اقلیم خلاصه نمی شود؛ بلکه مجموعه ای از عناصر هویت بخش را در بر می گیرد و ساحت های هم سویی را در حوزه زبان، اندیشه، جغرافیا، اقتصاد، اخلاق، آداب و رسوم و باورها نمایان می سازد. این مقاله در ساختار آثار داستانی دو تن از نمایندگان شاخص مکتب اصفهان یعنی بهرام صادقی و هوشنگ گلشیری واکاوی کرده و خصوصیات مشترکِ وحدت بخش و سبک آفرین آن ها را استخراج نموده است. نتیجه اینکه این ساختارها در مواردی همچون تصویرآفرینی های طنزآمیز و هجوآمیز، تکنیک و فرم متفاوت در کلام، شخصیت پردازی های خاص، فضاسازی های گوتیک و نامشخص، آغازها و انجام های ناگهانی، چرخش در زاویه دید و خلاف آمد در روایت، گفت وگوهای زیاد و توصیفات کم، توجه به اساطیر و تاریخ و متون کهن، سوژه گزینی های نادر و نام گزینی های مدرن و نثر صیقل خورده و شعرگونه، تحلیل و تشریح می شود.
۷.

داستان موقعیت: روایت هستی شناختیِ انسان مدرن بازخوانی و تحلیل داستان های بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تجربه مدرنیته فلسفه اگزیستانسیال داستان موقعیت فرانتس کافکا بهرام صادقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۰ تعداد دانلود : ۴۶۷
صورت بندی های مدرنیته و پیامدهای پارادوکسیکال تجربه مدرن، در الگوی همگن سازی با جماعت/ مجموعه سازی و تحمیل زندگی توده ای/ فله ای، بشر را از فردیت، هویت و زیست انفسی دور کرده است. بهره گیرندگانِ قربانیِ امر مدرن سوژه ها و ابژه های محکوم به زیستن در وضعیت تجزیه و پراکندگی اجتماعی و حتی وجودی هستند. فلسفه اگزیستانسیالیسم و داستان موقعیت هرکدام با استلزامات و امکانات فلسفی و ادبی خویش، با توجه به انسان به مثابه هستیِ موقعیت مند، به غرابت، تنهایی، اضطراب، ترس، پوچی و سرگردانی او در هزارتوی پیچیده و گریزناپذیر امر مدرن واکنش نشان داده اند. جستار حاضر با رویکرد/ مؤلفه های داستان موقعیت و با توجه به جهان داستانی کافکا، به تحلیل و بازخوانی رمان ملکوت و دو داستان کوتاه «کلاف سردرگم» و «با کمال تأسف» بهرام صادقی پرداخته و نشان داده است که چگونه شخصیت های داستان های بهرام صادقی در روزمر گی ها و میان مایه گی ها دست وپا می زنند و در حصار موقعیت هایی اسیر می شوند که نه توانایی فهم موقعیت موجود را دارند و نه امکان و قدرت برون رفت از آن را. تقلاهای های عبث و بی مایه شخصیت ها در هزارتوی زندگی مدرن در جست وجوی خویش، معنای زندگی، عشق و آرامش، از عکاس خانه ای به عکاس خانه ای دیگر، از روزنامه ای به روزنامه ای دیگر، از شهری به شهری دیگر، از زنی به زنی دیگر و... تصویرگر رنج و گیرافتادگی بی پایان آن ها در موقعیت های داستان است. این موقعیت غیرقابل فهم و پایان ناپذیر بر همه ابعاد زندگی شخصیت ها سیطره دارد و شاید انتخاب آگاهانه مرگ، تنها راه رهایی شان باشد.
۸.

مؤلفه های معناباختگی در «ملکوت» بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معناباختگی داستان معاصر فارسی بهرام صادقی ملکوت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۹ تعداد دانلود : ۴۸۲
توجه داستان نویسان معاصر ایران به ادبیات غرب امری انکارناپذیر است. جریان تئاتر معناباخته (Absurd) یکی از جریان های پیش رو و شناخته شده در تئاتر است که تقریباً در دهه پنجاه قرن بیستم میلادی آغاز گردید و حوزه تأثیرش به سرعت به ادبیات داستانی انگلیسی و دیگر زبان ها نیز کشیده شد. در بین نویسندگان ایرانی، می توان بهرام صادقی را متأثر از جریان یادشده دانست. مقاله حاضر سعی دارد به این سؤال پاسخ دهد که آیا مؤلفه های معناباختگی در «ملکوت» بهرام صادقی وجود دارد؟ براساس آن، می توان ملکوت را اثری معناباخته محسوب کرد؟ در این مقاله، ابتدا زمینه های اجتماعی، سیاسی و ادبی، آنگاه پیشینه و پیشتازان جریان معناباختگی در ادبیات اروپا معرفی شد ه است. در مرحله بعد، براساس پژوهش های معتبر صورت گرفته درباره ادبیات معناباخته به مؤلفه سازی معناباختگی در ادبیات پرداخته شد ه است. در سومین مرحله، برای مؤلفه های برشمرده نمونه های متعددی از متن اثر یافته ایم و ذیل هر مؤلفه به بحث و بررسی درباره رابطه آن ها پرداخته شد ه است. صادقی در داستان ملکوت از اغلب مؤلفه های مهم معناباختگی استفاده کرد ه است و در خلق وضعیت و جهانی پوچ که به اشکال مختلف با عمیق ترین لایه های وجودی شخصیت های داستان در ارتباط است، موفق می نماید. از این رو، ملکوت را می توان اثری خصیصه نما در ادبیات داستانی معناباخته فارسی در نظر گرفت.
۹.

بررسی تطبیقی عناصر رمان نویی در پاک کن ها اثر آلن روب گرییه و خواب خون نوشته بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی بهرام صادقی پاک کن ها خواب خون رمان نو روب گرییه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۱۸۶
رمان نو همچنان از جریان های تأثیرگذار ادبیات مدرن به شمار می رود. در ادبیات داستانی معاصر ایران نیز می توان بارقه هایی از به کار گیری عناصر و شیوه های روایی رمان نویی را مشاهده کرد.این گرایش نزد داستان نویسی نظیر بهرام صادقی تشخص ویژه ای یافته است، تا آنجا که بسیاری او را نمایند? رمان نو در ایران دانسته اند. این البته در حالی است که خود بهرام صادقی هرگونه تأثیرپذیریِ آگاهانه از رمان نو را انکار کرده است. در نوشتار حاضر، با تکیه بر بایسته های نظری مطالعات تطبیقی در ادبیات، به بررسی هم سویی و همنوایی عناصر داستانی و پیرنگ در خواب خون بهرام صادقی و پاک کن های روب گرییه پرداخته ایم و تلاش کرده ایم که بی هیچ پیشداوری دربار? تأثیرپذیری صادقی از جریان ادبی رمان نو، درصدد پاسخ به این سؤال برآییم که با توجه به معیارهای موجود در یک اثر زبد? رمان نویی نظیر پاک کن ها، تا چه اندازه می توان اثری مثل خواب خون بهرام صادقی را نمونه ای از یک متن رمان نویی به حساب آورد؟
۱۰.

نگاهی به شگردهای شخصیت پردازی و تفاوت های آن در دو داستان ملکوت و مسخ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخصیت شخصیت پردازی مسخ ملکوت فرانتس کافکا بهرام صادقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۲۲۵
ملکوت بهرام صادقی و مسخ فرانتس کافکا، با بُعد زمانی نیم قرن، پوچ گرایی و نگرش اگزیستانسیالیستی نویسندگان خود را فریاد می زنند. این دو اثر اگرچه دارای ژرف ساختی بسیار نزدیک به هم هستند، در جهاتی از جمله شخصیت پردازی، از یکدیگر فاصله می گیرند. شخصیت، یکی از عناصر مهم داستان است که نخستین بار، ارسطو آن را مطرح نمود و مورد توجه قرار داد. نظریه پردازان و منتقدین داستان، شخصیت را در پیوندی بی واسطه و عمیق با عناصر دیگر داستان می دانند؛ بر طبق این نظریه، شیوه های شخصیت پردازی در هر داستان نیز، با توجه به چگونگی دیگر عناصر آن داستان انتخاب می شود. با مقایسه شیوه های شخصیت پردازی در دو داستان ملکوت و مسخ، در پی آن هستیم که مصداقی برای این نظریه در دو داستان جاودانه جهان بیابیم و اثبات کنیم که علی رغم نزدیکی مضمون و لایه های زیرین داستان، تفاوت در روساخت و عناصر داستان، باعث تفاوت در شخصیت پردازی می گردد. بدین منظور انواع شیوه های شخصیت پردازی را در هر اثر مورد مطالعه قرار داده و بسامد هریک از این شیوه ها را معلوم داشته ایم.
۱۱.

بررسی ساختار روایی و زبانی در رمان نو: داستان کوتاه آوازی غمناک برای یک شب بی مهتاب اثر بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهرام صادقی نثر فارسی رمان نو (داستان نو) مشابهت و مجاورت آوازی غمناک برای یک شب بی مهتاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۲ تعداد دانلود : ۳۴۵
بهرام صادقی (1315-1363) آثار خود را میان سال های 1335 تا 1350 خورشیدی نوشت، و مجموعه سنگر و قمقمه های خالی (1349) وی، به نمونه بارزی از رمان نو (داستان نو) در نثر و داستان نویسی فارسی تبدیل شد. این مجموعه، شامل بیست و چهار داستان می باشد که از آن میان «آوازی غمناک برای یک شب بی مهتاب»، به منظور بررسی در پرتو رویکردهای فُرمالیستی و ساختارگرا برگزیده شده است. برخی از دلایل این انتخاب عبارت اند از حجم موجز و کوتاه داستان، و نیز ویژگی های منحصر به فرد زبانی و ساختاری، نظیر چیدمان شمارشی وقایع و متن به شدّت صورت گرای آن. بهرام صادقی روش های روایی سنّت شکنی را برای مشارکت ذهنی مستمرّ خواننده به کار برده است: «آشنایی زدایی»، «بیگانه سازی یا فاصله گذاری»، «نزدیک نمایی»، «جبرسازی» و «عنصر مسلّط». هدف این پژوهش، واکاوی ساختار روایی و زبانی داستان کوتاهی از بهرام صادقی است، تا هم فنون کلامی نویسندگان رمان نو (داستا ن نو) آشکار گردد، و هم سبک گونه ای از نثر فارسی که در دوران معاصر بازتاب در خور توجّه ای داشته است، بازشناسی شود.
۱۲.

سفر قهرمانی کهن الگویی در ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقد کهن الگویی کهن الگوها سفر قهرمانی شخصیت ملکوت بهرام صادقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۳۵۷
نقد کهن الگویی از نظریه های مدرن نقد ادبی و مبتنی بر نقد روان شناختی است که براساس آرای یونگ بنا شده است. در این نوع نقد، ضمن مطالعه و بررسی کهن الگوهای یک اثر، چگونگی جذب آن ها توسط ذهن خالق اثر نشان داده می شود. برپایه این مطالعات، سفر قهرمانی برای رسیدن به کمال فردیّت با تکیه بر حضور کهن الگوها در زندگی هر فرد میسر است. هدف پژوهشگر، بررسی رمان ملکوت نوشته بهرام صادقی از منظر نقد کهن الگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول.اس.پیرسون و هیو.کی.مار برپایه کهن الگوهای دوازده گانه بیداری قهرمان درون است. پژوهشگر ضمن آشنایی اجمالی با این کهن الگوها، نشان می دهد شخصیت های داستانی نیز با تجلّی این کهن الگوها می توانند در فرایند تفرّد گام نهاده و سفر قهرمانی را پیش گیرند. نتایج این مقاله تحلیلی و توصیفی نشان می دهد در رمان ملکوت شخصیتی ضدقهرمان سفر درونی را طی می کند و این اثر به دلیل رویکرد روان شناسی خود، برپایه نظریات کهن الگویی قابل تحلیل است.
۱۳.

بررسی طنز در آثار بهرام صادقی بر اساس نظریه رابرت لیو با تأکید بر (سنگر و قمقمه های خالی و ملکوت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طنز زبانشناسی انگاره معنایی راسکین رابرت لیو داستان معاصر مکتب اصفهان بهرام صادقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۷ تعداد دانلود : ۲۶۹
نظریه طنز زبانهشناختی رابرت لیو، یکی از نظریات کامل زبان شناسی در باب طنز است که پیش از رابرت لیو تحت عنوان نظریه «انگاره معنایی» توسط ویکتور راسکین مطرح گردید و با واکاوی ها و نقد گوناگون مواجه شد که یکی از آنها الگوی رابرت لیو می باشد؛ لیو معتقد است طنز زبان شناختی از نوع غیر زبان شناختی آن متفاوت و جداست و این تنها ابهام است که سبب می شود طنزی، ویژگی زبان شناختی به خود بگیرد؛ این ابهامات در سه حوزه آوایی، واژگانی، نحوی و کاربرد شناختی رخ می دهد. بهرام صادقی برای طنز آمیز کردن حکایات خود از مجموع انگاره های زبان شناختی نیز بهره برده است. نتیجه این پژوهش که با روش توصیفی – تحلیلی به دست آمده است نشان می دهد نظریه انگاره معنایی رابرت لیو و چهارچوب نظری آن تا حدود بسیار زیادی با آثار طنز بهرام صادقی همخوانی دارد.
۱۴.

درگاه های ورود به جهان های ممکن در داستان مدرن ملکوت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جهان های ممکن درگاه ها داستان مدرن ملکوت بهرام صادقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۲۷۱
جهان های ممکن مبحثی بینارشته ای است که بهره گیری از آن به عنوان یک الگوی شناختی کارآمد در جهت معنا دهی به آثار داستانی دیریاب کارکردهای فراوانی دارد؛ خصوصاً داستان های مدرنی که در آن ها شاهد از هم گسیختگی و فروپاشی طرح روایی داستان ها و همچنین چندپارگی ذهنی شخصیت های داستانی هستیم. به همین منظور نگارندگان در پژوهش حاضر با استفاده از شیوه تحلیل محتوا و به روش کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این سؤالات هستند که در داستان ملکوت انواع جهان ها و درگاه های ورود به آن ها چگونه شکل می گیرند و چه کارکردهایی دارند؟ داستان ملکوت هر چند به ظاهر دچار آشفتگی است؛ اما جهان سازی هایی که در نتیجه عناصر مختلف متنی ایجاد می شوند، سبب می شود تا آشفتگی و بی معنایی که در روساخت آن دیده می شود، ملغی گردد و انسجام و درهم تنیدگی بیشتری حاصل شود. نکته قابل توجه این است که چنین جهان های ممکنی توسط راوی تصویرساز و یا روایت شنوی تداعی گر که درک و دریافت هایی متفاوت از متن خواهد داشت، ایجاد می شود. علاوه بر این آنچه که در داستان های مدرنی همچون ملکوت امکان ورود از جهان واقعی داستان را به جهان های ممکن فراهم می سازد، شخصیت هایی هستند که دچار نوعی استحاله ذهنی و روحی شده اند و گستردگی زمانی و مکانی برای آنان حاصل می شود. بدین طریق از بعد زمان و مکان، فراتر می روند و با نوعی فضای فرازمانی و فرامکانی مواجه می شوند. در نتیجه چنین مواردی است که آمادگی لازم برای ورود به دیگر جهان ها فراهم می شود. به واسطه کشف جهان های ممکن و درگاه های داستان ملکوت ابهام زدایی صورت می بندند و همه این جهان های به ظاهر سیال و منفک از یکدیگر به یک نقطه اتصال یعنی ملکوتی شدن خواهند رسید
۱۵.

بررسی و تحلیل سبک شناسانه طنز سیاه در داستان های کوتاه بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک شناسی طنز سیاه بهرام صادقی سنگر و قمقمه های خالی ادبیات داستانی معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۹ تعداد دانلود : ۴۳۵
طنز سیاه یکی از گونه های طنز به شمار می رود که با چشم اندازی تمسخرآمیز درصدد است تا رنج و ملال، بی هویتی و پوچی، اضطراب آفرینی و مرگ اندیشی، و ترس و تنهایی انسان معاصر را به تصویر بکشد. بهرام صادقی از جمله داستان نویسانی است که با دقت و ظرافت، از قابلیت و ظرفیت طنز سیاه استفاده کرده و این شگرد ادبی را در داستان های کوتاه خود که عمدتاً در فاصله سال های ۱۳۳۵تا۱۳۴۱ نوشته و در مجموعه داستان «سنگر و قمقمه های خالی» منتشر شده، به کار برده است. سؤال اصلی پژوهش این است که: شاخص های سبک ساز طنز سیاه در داستان کوتاه های بهرام صادقی کدام اند؟ و نویسنده با چه روش هایی طنز سیاه را در لابه لای داستان ها گنجانده و چه مقاصد و اهدافی را دنبال می کرده است؟ در پاسخ باید گفت: صادقی با به کارگیری تضاد و تناقض، کوچک نمایی، بزرگ نمایی، فضاسازی های گوتیک و انحراف از موضوع، طنز سیاه را در داستان هایش برجسته ساخته است و در پی آن بوده تا مسائل زمانه خویش را به شکلی غیرمستقیم بازتاب دهد و با انتقاد از وسواس های فکری، کشمکش های سیاسی و تحجرهای فرهنگی، دریافت خود از تجربه زیستی را بازنمایاند.
۱۶.

مقایسه شیوه پردازش شخصیت در دو اثر «ملکوت» و «مسخ»

کلیدواژه‌ها: شخصیت پردازی مسخ ملکوت کافکا بهرام صادقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۱۵۸
شخصیت عنصر مهم داستان است که هماهنگ با طرح داستان شکل می گیرد و هر یک از عناصر دیگر داستان بر محور آن عمل می کند. به دلیل اهمیت و محوریت عامل شخصیت، توانایی در امر شخصیت پردازی متناسب با طرح داستان، یکی از معیارهای سنجش توان هنری نویسنده و از عوامل جاودانگی اثر است. در این مقاله با روش اسنادی- کتابخانه ای به بررسی شباهت ها و تفاوت های دو اثر «ملکوت» بهرام صادقی و «مسخ» کافکا پرداخته شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد این دو اثر از لحاظ معنا و ساختار به یکدیگر نزدیک شده اند و تفاوت آن ها بیش تر در شخصیت پردازی است. تفاوت میان دو نویسنده و نیز انتخاب زاویه دید مختلف از یکدیگر در ارائه شخصیت ها، به تأثیر از معنا، مقصود و فضای متمایز میان دو اثر است که در پی آن ساختار دو متن را نیز تحت تأثیر قرار داده است
۱۷.

طنز کارناوالی و بازتاب آن در داستان های بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهرام صادقی چندصدایی طنز کارناوال گروتسک منطق گفت وگویی میخاییل باختین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۲۴
کارناوال  (Carnival)یکی از زمینه های ایجاد کلام چندآوا در نظریه منطق گفت وگویی میخاییل باختین است. کارناوال که برآمده از جشن های توده ای مردم در سده های میانه است، در کلام، با مؤلفه هایی نظیر طنز، تمسخر و شوخی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، آمیختگی مرگ و زندگی، توجه به جسم و لذت های جسمانی، انتقادهای اجتماعی و به طور کلی، با هر آنچه به رویاروییِ گفتمان توده ای و غیررسمی با گفتمان رسمی و غالب راه می برد، نشان داده می شود. باختین، این نظریه را در تقابل با تک آوایی، شادی ستیزی و جزم اندیشی رژیم استالین مطرح کرد. نکته ای که این پژوهش بر آن تأکید دارد کاربست ویژه نظریه منطق گفت وگویی، به ویژه کارناوال، در تاریک ترین و پراختناق ترین ادوار تاریخ است. برای این منظور، بهرام صادقی، در جایگاه یکی از برجسته ترین طنزپردازان معاصر فارسی که در دوره سیاهِ پس از شکست کودتای 28 مرداد 1332 به نگارش آثار طنزآمیز خود پرداخت، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش بوده است که طنز موجود در داستان های صادقی تا چه میزان با مؤلفه های سخن کارناوالی هم خوانی دارد و زمینه های گرایش به چنین شیوه ای چه بوده است؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که طنز موجود در آثار صادقی با بسیاری از مؤلفه های سخن کارناوالی نظیرِ مرگ اندیشی و آمیختگی مرگ و زندگی، نفی معاداندیشی و توجه به ابعاد جسمانی حیات انسانی، نفی ارزش های حاکم بر جامعه، انتقادهای اجتماعی و غیره هم سوست. از این رو، فضایی چندصدا و گفت وگوگرا بر آن حکم فرماست که در تقابل با عصر سیاه و پرخفقان بعد از کودتا قرار می گیرد.
۱۸.

ساختار روایی داستان سنگر و قمقمه های خالی نوشته بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روایت ساختارگرایی ژرف ساخت بهرام صادقی سنگر و قمقمه های خالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۳
هر نویسنده ای برای بیان اندیشه ها و مفاهیم خود از روش، طرح و شیوه خاصی برای روایتگری استفاده می کند. بهرام صادقی از نویسندگان نسبتاً کم کار دوره معاصر است که آثاری اندک از او بر جای مانده؛ اما تأثیری ماندگار بر داستان نویسی فارسی داشته است. داستان کوتاه سنگر و قمقمه های خالی در مجموعه داستانی به همین نام منتشر شده که نویسنده در آن از شیوه فراداستان برای روایت استفاده کرده است. تکرار و یکنواختی، ژرف ساخت غالب این داستان است که نویسنده آن را به کمک نمادها و نشانه های درون متنی و با حربه طنز در طول داستان گسترده است. نام و کنش شخصیت ها نیز در همین راستا و در خدمت ساختار روایی داستان است. در این مقاله براساس روایت شناسی ساختاری به تحلیل پیوند میان طرح، ژرف ساخت و شیوه روایتگری صادقی در داستان سنگر و قمقمه های خالی پرداخته ایم. چگونگی استفاده نویسنده از این شکل خاص روایتگری به کمک سایر عناصر و نشانه های درون متنی به تشکیل ساختاری مدرن انجامیده است. توجه ویژه به روایت و فراداستان بودن داستان که حاصل نقض چارچوب هاست، شریک کردن خواننده در روایت داستان و محول کردن بخشی از وظایف راوی به او، مباهات به فرم و تردید در واقعیت داستانی ازطریق حرف زدن راوی فراداستان با خواننده، از نشانه های تمایل نویسنده به این ساختار است.
۱۹.

زیبایی شناسی و مرگ در رمان ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملکوت بهرام صادقی مرگ زیبایی شناسی تناقض سکوت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۲۲۷
در هنر و ادبیات مدرن، با بذل توجه به مضامین منفی و نامتعارف فلسفی که نقش مهمی در زیبایی شناسی کلاسیک برعهده نداشتند، مبانی زیبایی شناسی نوین متحول شد. «مرگ» یکی از مؤلفه هایی است که برمبنای اندیشه های مکاتب اگزیستانسیالیسم و پساساختارگرایی، عنصر محوری ادبیات مدرن شناخته می شود. در رمان مدرن، مرگ هم ازمنظر محتوایی و هم ازنظر زبان شناختی و هنری در ساختار و بافت داستان نقش اساسی ایفا می کند و بسیاری از وجوه زیبایی شناختی رمان حول محور آن می گردد. صادقی، در جایگاه یکی از نویسندگان پیشرو ایران، در رمان ملکوت، «مرگ» را موضوع داستان قرار داده و بسیاری از جنبه های ادبی اثرش را پیرامون این مفهوم طرح کرده است. در این پژوهش، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، وجوه زیبایی شناختی مرگ در رمان ملکوت بررسی شده که به دیگر مؤلفه های زیبایی شناسی مدرن گره خورده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رابطه مرگ با دیگر مؤلفه های زیبایی شناختی مدرن چون تناقض، غیاب، و ابهام منجربه اهمیت یافتن جنبه های تاریک هستی و همچنین امتناع اثر از معیارهای زیبایی شناسی کلاسیک و متعارف شده است.
۲۰.

بشارت به عذاب الیم: نقدی پسامدرنیستی بر رمان ملکوت بهرام صادقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بهرام صادقی ملکوت نقد ادبی پسامدرنیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۳
نخستین فصل از رمانِ ملکوت اثر بهرام صادقی، با کتیبه ای آغاز می شود که آیه ای است از قرآن: «فَبَشِّر هُم بِعذاب الیم» [آن ها را به عذابی دردناک بشارت بده] (انشقاق: 24). می دانیم که از واژه «بشارت» در زبان عربی برای بیان اخبار شادی بخش و خجسته استفاده می شود، اما در این آیه از واژه «بشارت» برای بیان اخبار دردناک و عذاب آور استفاده شده است! در اینجا با آرایه ای ادبی سروکار داریم که اصطلاحاً آن را «استعاره تَهکّمیه» یا استعاره تمسخرآمیز می نامند، و رمان ملکوت را می توان شکل گسترش یافته همین استعاره دانست که تمثیل وار و با استفاده از برخی تمهیدات رایج در آثار پسامدرن تکرار و تکرار می شود. ما در این مقاله می کوشیم تا با استفاده از رویکرد نقدیِ پسامدرنیستی، این رمان را نقد کنیم و به تکنیک ها و ویژگی های خاص آثار پسامدرن در آن بپردازیم. در اینجا ابتدا رمان ملکوت را معرفی می کنیم و خلاصه ای از آن را به دست می دهیم، سپس درباره پسامدرنیسم در آثار ادبی بحث می کنیم و تکنیک های ادبی آثار پسامدرن (فراداستان، بینامتنیت، ازهم گسیختگی، طنز سیاه، تقلید ادبی، اعوجاج زمانی، کمینه گرایی، و نیز گروتسک) را معرفی می کنیم، و سرانجام در بخش پایانی مقاله از چگونگی استفاده از آن تکنیک ها در ملکوت سخن می گوییم.