مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۲۱.
۴۲۲.
۴۲۳.
۴۲۴.
۴۲۵.
۴۲۶.
۴۲۷.
۴۲۸.
۴۲۹.
۴۳۰.
۴۳۱.
۴۳۲.
۴۳۳.
۴۳۴.
۴۳۵.
۴۳۶.
۴۳۷.
۴۳۸.
۴۳۹.
۴۴۰.
زن
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۳ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۰
129 - 152
حوزه های تخصصی:
زنان، همان خواهران و مادران و دختران و همسران ما هستند که از دیدگاه ما، مردان، پاک ترین و نجیب ترین و زیباترین و دوست داشتنی ترین انسان های روی زمین اند و هیچ گونه بد گمانی یا بد اندیشی درباره ی آنها را بر نمی تابیم، امااز زمان های باستان، دیدگاه های متفاوتی درباره ی برابری حقوق و آزادی زن ومرد مطرح است. متأسفانه، بنیاد این بحث ها وداوری ها بر نوعی کج اندیشی استوار است که همان تصور نادرست برتری مرد بر زن است وچون خشت اول کج نهاده شده است، حاصل تمام این مباحث هم نادرست بوده است و اگر این تصور باطل اصلاح نشود، سخن هم به جایگاه اصیل خود بر نمی گردد. خوشبختانه درآثار ادبی ما به این مهم توجه شده است، در شاه نامه ی فردوسی، بسیاری از چهره های حماسی زنان، بر مردان پیشی می گیرند و تدبیر و چاره اندیشی آنان، شگفت انگیز و کارساز است.
گروهی بی هیچ دلیلی مرد را مظهر کمال انسانیت می دانند وزنان را از لحاظ جنسی و فکری کمتر می بینند، بی آنکه به این نکته ی مهم بیندیشند: چه کسی گفته است، مرد انسان کامل است ؟! و زن نمی تواند با او برابر باشد!
نظامی در دو مثنوی معروف خود، جایگاه های اجتماعی متفاوت زنان را به تصویر کشیده است. لیلی که اسیر سنت های خانوادگی و قبیله ای عرب است و شیرین که در جامعه ی نسبتاً آزاد ایران و ارمن پرورش یافته است، هر یک اصالت و نجابت خود را به گونه ای دیگر به نمایش می گذارند.
زن ایرانی به روایت بوف کور صادق هدایت
حوزه های تخصصی:
ادبیات هر ملت، در هر دوره، به مقتضای مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی شکل می گیرد. اما چگونگی انعکاس وقایع بستگی به دیدگاه نویسنده و جایگاه اجتماعی، ومحیط زندگی او دارد. قبل از مشروطه زنان خلق شده در اکثر آثار ادبی به شدت منفعل، محدود، مقلد و سطحی نگر است. در عصر مشروطه نیز با آنکه دایره اختیارات زنان افزایش یافته بازهم ادبیات ما مذکر است و زنان در حاشیه اند و نقش های فرعی دارند. با توجه به اهمیت نقش و جایگاه زنان در جامعه امروز، در این مقاله جایگاه و خصیصه های مثبت و منفی زن را در آینه بوف کور صادق هدایت بررسی کرده به این نتیجه رسیده ایم که؛ چهره زن در روایت بوف کور مخدوش است. هر دو زن (اثیری و لکاته) صامتند. جز این که زن لکاته تنها یک بار سخن می گوید و زن اثیری کاملاً ساکت است. راوی در ذهن خود عاشق زنی است که تن به تقدیر بسپارد و اعتراضی نکند و کاملا ًمقهور قدرت مرد باشد، شاید پرداختن به عشق با برداشتی فرویدی از دید شخصیتی روان پریش و ناتوان از برقراری رابطه ی طبیعی با زنان، سبب می شود که هدایت نتواند چهره کاملی از زن ایرانی زن محصور در حجاب جامعه و سنت تمثیل گونه ترسیم کند.
چگونگی تحقّق الگوی معیار در نظریه سیاستی آیت الله خامنه ای در حوزه زنان؛ راهبردها واقدامات(مقاله پژوهشی حوزه)
تحلیل مسائل حوزه زنان و اقدام به سیاستگذاری برای کاهش یا حل آن ها، ناشی از نوع نگرشی است که سیاستگذاران نسبت به مسائل و راه حل ها دارند. در ورای هر سیاست عمومی، نظریه های سیاستی نهفته اند؛ نظریه سیاستی شامل عناصر مهمی است؛ «الگوی معیار» و «نظام ترجیحات». الگوی معیار مبیّن وضع مطلوبی است که بالطّبع چندگان هایی را به عنوان دستور کار نظام ترجیحات مهیّا خواهد نمود. در نظام ترجیحات، اولویت ها لحاظ و دلیل انتخاب ها درموارد تزاحم، تبیین می شود. در این سطح تصریح می گردد که هر ترجیح مستلزم هزینه هایی برای نظام سیاستگذاری است. در مسائل زنان شناخت این عناصر در نظریه سیاستی اهمیتی مضاعف می یابد چرا که گفتمان های تمدنی و رقیب همچون الگوی زن غربی و الگوی زن سنتی تمام تلاش خود را دارند تا مجریان و سیاستگذاران کشور، مسائل را به خواست آنان ببینند، تحلیل کنند و راهکار دهند. اما انقلاب اسلامی در آینه اندیشه رهبران انقلاب، الگوی سومی ارائه نموده است؛ الگوی زن سوم. با این الگوی گفتمانی می توان به الگوی معیار در نظریه سیاستی جهت شناخت هر چه صحیح تر حوزه زنان و ارائه سیاست های متناسب رسید. پژوهش حاضر مبتنی بر چنین دیدگاهی تلاش نمود تا با تحلیل متون صادره از آیت الله خامنه ای، به الگوی معیار در نظریه سیاستی حوزه زنان دست یابد و حاصل آن، استخراج مدلی تحت عنوان نقش آفرینی سه گانه زنان بود.
تصویر مترقّی زن ایرانی در شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زن و حقوق فردی و اجتماعی او همزمان با نهضت مشروطه وارد مباحث ادبی شد و به یکی از مهم ترین موضوعات در شعر مشروطه تبدیل گشت. از این رو زن در مرکز مباحث قرار گرفت به طوری که در این عصر، کمتر شاعری را می توان دید که بیش و کم به موضوع آزادی و حقوق زنان نپرداخته باشد. برابری، آزادی، تعلیم و تربیت، حضور زن در اجتماع و پرهیز از تبعیض جنسیتی و نگاه جنسی و ابزاری به زن، از جمله مسایل مربوط به زنان است که در شعر شاعران عصر مشروطه بازتاب یافته است. ملک الشعرا بهار و نسیم شمال دیدگاه معتدل تر و سنتی تری به زن دارند و ایرج میرزا، لاهوتی، عشقی و عارف قزوینی تندروترند و حتی گاه با برخی مسایل نظیر حجاب مخالفت می کنند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و هدف آن بررسی اندیشه و دیدگاه شاعران عصر مشروطه درباره زن است و می خواهد به این پرسش پاسخ دهد که آیا آن اندیشه ای مترقی است یا واپس گرا؟ و با اندیشه های مطرح شده درباره زن در جنبش فمینیسم همسو هست یا خیر؟ نتایج نشان می دهد که شاعران عصر مشروطه اندیشه ای مثبت نگر و مترقی درباره زن دارند و آن با برخی اندیشه های فمینیستی درباره زنان مطابقت دارد.
جنس برتر از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
203-224
حوزه های تخصصی:
آیا زن انسان برتر است یا مرد؟ این پرسش در آراء فمینیستی پاسخ های مختلفی دارد. برخی از فمینیست ها ملاک برتری زن یا مرد را در تمایزات جنسی و طبیعی آن ها جستجو کرده و نفس بهره گیری از اندام تولید مثل خاص یا قوای جسمانی و ... را دلیل برتری یک جسم بر دیگری محسوب می کنند و برخی دیگر این ملاک را در تمایزات جنسیتی، اجتماعی و برساختی آن ها کاویده و حضور در سپهر اجتماعی و به کارگیری ابزار تولید فرهنگ و ... را عامل برتری می شمارند. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی، پاسخ این پرسش را از مبانی حکمت صدرایی استنباط می کند. بر اساس این مبانی هر دو گرایش فمینیستی غیرقابل قبول است. انسان برتر انسانی است که در کمالات وجودی سعه بیشتری دارد و این سعه، با فعلیت مراتب عقل عملی و نظری محقق می شود. تمایز جنسی میان زن و مرد، به خودی خود موجب فعلیت این مراتب یا مانع از تحقق آن ها نمی شود چنانچه تمایزات جنسیتی نیز تنها اگر مورد تائید عقل نظری و عملی باشند موجب برتری فرد انسان می گردد. ملاصدرا در کتب مختلف خود اظهارات فراوانی در خصوص شخصیت زن نیز دارد که به باور این تحقیق هیچ یک منافات با نتیجه مذکور نداشته و صراحتی در فرودست محسوب کردن زن ازآن جهت که زن است ندارند.
چهره اسطوره ای زن در قصه های عامیانه مکتوب در فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
195 - 227
حوزه های تخصصی:
از زن در اساطیر ، تصاویر گوناگونی ارائه شده که این تصاویر با دگردیسی هایی در قصه های عامیانه باقی مانده است . این تصاویر اسطوره ای در ایجاد الگوی رفتاری و همچنین نشان دادن نوع نگرش و میل افراد جامعه به مسائل زنان نقش مهمی دارند که بدین سبب ، بررسی آن ها اهمیتی شایان می یابد . هدف در این پژوهش نیز بررسی چهره اسطوره ای زن در قصه های عامیانه مکتوب در فرهنگ بختیاری با روش اسنادی است . نتایج پژوهش نشان می دهد چهره ایزدبانویی زن در قصه های بختیاری ، سبب می شود تا زنان به سوی باروری ، عقل گرایی و فردیت حرکت کنند و چهره اهریمنی زن که از طریق ماده دیوان ترسیم می شود ، کهنه نمونه ای است برای ترسیم نقش ویرانگری و لذت جویی زن . در این قصه ها ، شخصیت ننه ماهی با آناهیتا ، تمتی با چیستا ، زن زیبا با دیوپری و سر اَره پا تیشه با دیو بوشاسب قابل تطبیق است . خواستگاری کردن زن از مرد ، تصمیم گیری زن برای امور زندگی ، نقش فعّال داشتن در امور کشاورزی و کشته شدن مردخدای توسط زن خدای نیز نشانه های زن سروری در این قصه ها هستند . همچنین در برخی از قصه ها ، برای رشد محصولات کشاورزی و دور کردن موجود اهریمنی باید دختری به ازدواج موجود شریر و اهریمنی درآید که این موضوع نیز می تواند ریشه در رسم قربانی کردن ، به ویژه زنان ، برای خدای غله داشته باشد .
سازوبرگ های ایدئولوژیک شریعت و بازتولید سلطه: بررسی انتقادی کتاب دوائر الخوف (دایره های ترس)(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله پیوند تفسیر نص مقدس، ایدئولوژی زبان و سازوبرگ های سلطه در کتاب دوائر الخوف (دایره های ترس) را با محوریت مسئله زن بررسی می کنیم. کتاب دوائر الخوف بر اساس هرمنوتیک تاریخی نص محور تالیف شده و ابوزید رویکرد انسان باوریِ پساسکولار دارد. وی در دوائر الخوف از رهیافت های انتقادی ای چون نظریه فرودستی و نقد آپاراتوس های ایدئولوژیک، در چارچوب ساختارگراییِ تاریخی بهره برده و در کنار آراء قرآن شناختی خود نوعی جامعه شناسی سیاسی انتقادی را هم تمهید کرده است. در نظریه انتقادی ابوزید، فروبستگی وضعیت ناشی از مناسبات درهم تنیده شریعت، اقتصاد سیاسی و قدرت حاکمه است. در تحلیل های وی می توان تورِ قدرتی را دید که روابط مالی و اقتصادی استثمارگرانه را در سایه سارِ تفسیر شریعت قرار داده و با مکانیزم های سرکوب، مانع آگاهی انتقادی در فضای اجتماعی می شود. این امتناع آگاهی در فضای مصر، در مورد زنان شدیدتر و وخیم تر است. این مقاله در پنج قسمت به نقد و بررسی دیدگاه های ابوزید می پردازد.
نقد و تحلیل تفاوت زوجین در حق استمتاع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۲
163 - 184
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقد و تحلیل تفاوت زوجین در حق استمتاع و بازخوانی مستندات فقهی آن به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شد. ازاین رو، کلیه منابع مکتوب مربوطه در حوزه فقه امامیه مورد بررسی قرار گرفت. نظریه غالب در فقه امامیه درباره حقوق جنسی زوجین بیان می کند که به محض مطالبه زوج، زوجه مکلف به تمکین است، اما از سوی زوجه امکان مطالبه حق مزبور جز در فواصل طولانی (هر چهارماه یک بار) وجود ندارد و تکلیفی بیش ازاین متوجه زوج نیست. نتایج پژوهش نشان داد که مختار مشهور فقیهان خالی از مناقشه نیست و مستندات ذکر شده ایشان یارای اثبات چنان دیدگاهی را ندارد. آنچه از بررسی ادله، باب استظهار می شود این است که همان گونه که پاسخگویی به مطالبات جنسی شوهر از وظایف زوجه است؛ چنین حقی در جانب زن نیز ثابت بوده و قول به تبعیض در حقوق جنسی فاقد وجاهت شرعی است.
اخلاق تشریع کیفر برای بانوان در فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
148 - 167
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش ها و شبهاتی که امروزه، فراروی آموزه ها ی شرعی قرارگرفته، این است که گفتمان و الگوی اسلام، نگاهی جانب دارانه به حقوق مردان داشته و درزمینه ی حقوق زنان با نوعی تبعیض و جنسیت زدگی همراه است. مدعیان چنین دیدگاهی با پیش کشیدن مصادیقی از احکام فقهی که در بادی امر، موهم رَواداشت تبعیض است، سعی در مدلل کردن نظریه خود نموده اند. جستار حاضر درصدد است تا در راستای رفع شبهه مزبور در حوزه حقوق کیفری، به تبیین سیستم حقوقی اسلام در تشریع کیفر برای زنان بپردازد. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی بوده و ضمن بیان مبانی اخلاقی ناظر بر تشریع مجازات ها برای زنان در فقه امامیه به ارائه احکام کیفری خاص زنان در ارتباط با تشهیر، تبعید، هم جنس گرایی، ارتداد، کیفیت اجرای حدّ، محل نگهداری محکومان و تاخیر در مجازات در شرایط خاص که با عنایت به مبانی مزبور وضع شده اند پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از این است که تشریع مجازات برای زنان در اسلام بر پایه دو مبنای نگاه کرامت محور به زن و رعایت عدالت صورت گرفته و اسلام در حوزه حقوق کیفری، نه تنها نگاه جانبدارانه ای به مردان ندارد بلکه از برخی احکام وضع شده این گونه به دست می آید که سعی در تسهیل و تخفیف مجازات برای زنان است؛ قابل ذکر است که از منظر پژوهش فرارو، وجود چنین تفاوت هایی نه تنها حکایت از تبعیض در تشریع ندارند؛ بلکه از اخلاق و عدالت در قانون گذاری نشئت گرفته و با توجه به ویژگی های متفاوت ژنتیکی و روحی غیرقابل انکار موجود میان زن و مرد، در آموزه های شریعت ورود یافته اند.
تحلیل مقایسه ای استعاره های مفهومی در اشعار فروغ فرخزاد و غاده السمان با تکیه بر حوزه مفهومی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
273 - 305
حوزه های تخصصی:
در نظریه استعاره مفهومی، استعاره ها متکی بر روابط معنایی میان واژه ها هستند که به عنوان ابزاری برای درک نوع فهم انسان از امور انتزاعی و امور محسوس جهان عمل می کنند. ادبیات در پیوند با نظریه «استعاره مفهومی» دارای «حوزه های مبدأ» و «حوزه های مقصد» گوناگونی هستند که از طریق این حوزه ها مفاهیم انتزاعی را به صورت ملموس برای آن مخاطبان تبیین می کنند. مسأله این پژوهش بررسی اشعاری از فروغ فروخزاد و غاده السمان است که حوزه مبدأ یا مقصد آن ها «عشق» و واژه های هم حوزه با آن است. روش مورد استفاده در این پژوهش کاربرد مبانی و اصول این نظریه در اشعار این دو شاعر و شناخت حوزه های مبدأ پرکاربرد است تا از این طریق به هدف ویژگی های شناختی، ساخت های فرهنگی، اجتماعی و جهان بینی های ذهن این دو شاعر زن از دو ناحیه متفاوت در ارتباط با عنصر عشق دست یافته شود. از جمله نتایج حاصل از پژوهش انتخاب قلمروهای مبدأ چون اشیاء، حیوان، گیاه و پدیده های طبیعی و نوع بار معنایی حاصل از آن ها است که نوع دیدگاه این شاعران زن را نسبت به عشق آشکار می کند. از دیگر نتایج حاصلْ بسامد حوزه های مفهومی با بار معنایی مثبت چون سرزندگی و آرامش بخش بودن عشق، شور و حیات بخشی آن، جاودانگی، نشاط بخش بودن آن، محبوب بودن آن و... در استعاره های مفهومی این دو شاعر بیشتر از حوزه های مفهومی با بار معنایی منفی چون دردآلود بودن، غم آور، نابودگر، ستمگر، آسیب رساننده، ناعادلانه، قابل پیشبینی نبودن آن و... است. در نهایت این دو شاعر در حوزه های مبدأ غیرملموس نیز معانی مثبت و منفی چون ایثار، هنر، نفرین، خیرگی، فراق و... برای عشق در نظر گرفته اند.
نگاهی به یک منطقه ی سکوت در شعر شفیعی کدکنی: زن (براساس آرای پیر ماشری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
261 - 286
حوزه های تخصصی:
هر اثری سکوت ها و مکث هایی دارد؛ سکوت هایی که بدون آن، اثر اساساً محقق نمی شود. درک یک اثر منوط به کشف این منطقه ی سکوت و تفسیر آن است. هدف مقاله ی حاضر که با روش کتابخانه ای و تحلیلی انجام شده، آن است که بر پایه ی آرای پیر ماشری یکی از منطقه های سکوت در شعر شفیعی کدکنی را بررسی کند. زن در شعر شفیعی حضوری ناچیز و کم رنگ دارد. به گمان ما این امر بسیار معنادار به نظر می رسد و نمی تواند تصادفی باشد. ما در این مقاله دلایلی درون متنی و برون متنی را برای کم توجهی این شاعر ذکر کرده ایم. ازجمله دلایل درون متنی، نادیده گرفته شدن «منِ» شخصی، بوطیقای شعر متعهد و مؤانست با شعر سنتی را می توان مطرح کرد. ایدئولوژی شاعر (ایرانی، دینی و چپ) و غلبه وجهه ی استادی نیز ازجمله دلایل برون متنی تلقی می شود. پس از اقامه ی دلایلی برای این فقدان، این بحثِ روان شناختی را پیش کشیده ایم که احتمالاً شفیعی در ذهن خویش دست به جابه جایی زده و جای خالی زن را با عناصر و مفاهیم دیگری در شعرش پر کرده است. چنین می نماید که شفیعی عشق به مادر، وطن، زبان وادبیات فارسی، فرهنگ ایرانی، طبیعت و کبوتر را جای گزین عشق به زن زمینی کرده است.
زن و جایگاه اجتماعی او در حوزه خانواده و اجتماع (براساس آثار زویا پیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نویسندگان زن طی چند دهه اخیر توانسته اند مسائل اجتماعی، فرهنگی و عاطفی مربوط به زن را در آثار خود به خوبی منعکس کنند. از جمله مضامینی که در آثار آنان به چشم می خورد، مردسالاری، روزمرگی و تنهایی، تلاش برای هویّت یابی و ... است. زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر به خوبی توانسته زن و دنیای زنانه را با اندیشه و قلمی زنانه به تصویر بکشد. در آثار او شخصیّت اصلی و محوری، زن است. زنی با تمام دغدغه ها و مسائل مربوط به دنیای زنانه. برخی از زنان آثار پیرزاد مانند زنان در رمان «عادت می کنیم»، حالت منفعلانه در پیش گرفته و صبورانه در برابر مشکلات سر خم می کنند. اما برخی دیگر با اراده در صدد رفع و حل مسائل زندگی فردی و اجتماعی و تثبیت جایگاه خود هستند. در این پژوهش به زن و جایگاه اجتماعی او با روش توصیفی- تحلیلی در آثار این نویسنده پرداخته می شود.
زن معاصر ایرانی و تبیین برخی عوامل زمینه ساز چالش های هویتی و پیامدها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هویت در کلی ترین نگاه، برداشت هر فرد از خود در جامعه است. هویت، چه زنانه و چه مردانه، در برهه هایی در معرض برخی چالش ها قرار می گیرد. دیدگاه های مختلفی درباره علت بروز این چالش بیان شده است. آنچه در این مقاله به عنوان چارچوب نظری اختیار شده، اختلاط و رقابت مرجعیت های معنایی است. هر نظام معنایی دارای یک تمامیت و یکپارچگی است که همه اجزای خود را در پیوندی تعادلی (نه لزوماً مطلوب) حفظ می کند و عدم تعادل آن گاه پدیدار می شود که پای یک مرجعیت معنایی دیگر به میان آید. هویت ازآنجاکه لایه های متفاوتی دارد، معمولاً ابتدا در لایه های بیرونی تر که بیشتر ناظر به کنش ها و رفتارها هستند دچار تغییر می شود و این وضعیت در صورت حیات و پویایی لایه های درونی تر، با یک نوع مقاومت فرهنگی همراه خواهد بود و تا مادامی که تمام لایه های هویتی با هم همخوان نشوند، همواره عدم تعادل و چالش هویتی باقی است. اشتغال، تجرد، حجاب و... ازجمله عواملی اند که در موقعیت جدید زن ایرانی را به نوعی با چالش هویتی روبه رو ساخته که در این مقاله با چارچوب نظری یاد شده و روش تحلیلی اسنادی به آنها پرداخته شده است.
تأثیر فقه شیعه بر جایگاه زنان در نظام خانوادۀ عصر قاجار (از آغاز تا مشروطیت 1324-1210 ﻫ./1906-1796 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
105 - 130
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مشخص کردن چگونگی تأثیر فقه امامیه بر وضعیت زنان در نظام خانواده از آغاز دورۀ قاجار تا دوران مشروطه می پردازد، و نتایج حاصل از آن می تواند به فهم جنبه هایی از واقعیت های زندگی جامعۀ زنان در ایران عهد قاجار کمک نماید. این پژوهش با رویکرد تاریخی و به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای، روند استقرار اندیشۀ فقهی امامیه در ایران، وضعیت زنان دورۀ قاجار در نظام خانواده، جایگاه خانوادگی زنان در گفتمان فقهی شیعه، و رابطۀ میان فقه امامیه و وضعیت خانوادگی زنان در عصر قاجاریه را مورد بررسی قرار می دهد. جامعۀ اسلامی ایران در حوزۀ نظام خانواده از احکام فقهی امامیه به عنوان اندیشۀ مسلط اجتماعی پیروی می کردند، و عرف وعادات قادر نبودند که در تقابل با اصول مذهبی قرار گیرند؛ چنان که احکام اجتهادی-اختصاصی زنان با ارجاع به آیات وروایات مورد استناد فقها قرار می گرفتند. زنان در نظام خانوادۀ قاجاری از جایگاه فرودست تری نسبت به مردان برخوردار بودند. فقه امامیه که در جامعه تنها نقش همسری و مادری را به زنان اختصاص می داد، مرجع ترسیم احکام خود را خداوند و هدف آن را تأمین سعادت خانواده و اجتماع و اجرای عدالت می دانست و جامعه و حکومت را در عدم پذیرش این قوانین، نامشروع قلمداد می کرد. پیروی از احکام فقهی از برخی جهات از نتایج سودمندی در روابط اعضای خانواده برخوردار بود، اما از سوی دیگر در بسیاری موارد اندیشۀ فقهی در دستیابی به برخی اهداف منسوب به احکام خود ناموفق عمل می کرد. با توجه به عدم موفقیت فقه امامیه به عنوان اندیشۀ مسلط اجتماعی در دستیابی به اهدافش از یک سو و موقعیت پست تر زنان در نظام خانوادۀ قاجاری ازسوی دیگر، این اندیشه در فرودستی جایگاه خانوادگی زنان در دورۀ قاجاریه تأثیرگذار بود.
وضعیت زن ساسانی بر پایه قوانین ازدواج و طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل تاریخی پدیده های اجتماعی می تواند به شناسایی روند تغییرات در نهادها و ساختارهای اجتماعی کمک کند و موجب شناخت ریشه های تاریخی برخی مشکلات اجتماعی شود؛ اگرچه مطالعه وضعیت زنان در هر دوره ای از تاریخ ایران، می تواند جنبه های گوناگون زیست اجتماعی آن دوره را بازنمایی کند؛ اما با توجه به تغییرات الگوواره ای در نظام حقوقی و اجتماعی جامعه ایران پس از سقوط شاهنشاهی ساسانی، مطالعه وضعیت زنان در دوره ساسانی اهمیت ویژه ای دارد، زیرا معلوم می کند که قوانین تعیین کننده بعدی بر پایه چه سنت های حقوق و عرفی شکل گرفته اند. ازاین رو بررسی جایگاه اجتماعی زن در آن دوره، به حوزه مشترک مطالعات پژوهشگران ایران شناسی و اسلام شناسی تبدیل شده است؛ اما رویکردها و زمینه های فکری گوناگون در این مطالعات، این موضوع را به یکی از موضوعات بحث انگیز تبدیل کرده است. هدف این پژوهش این است که با در نظر گرفتن یافته های پیشین، وضعیت زن را در نسبت با قوانین ازدواج و طلاق تبیین کند و به این پرسش پاسخ دهد که این قوانین زن را «طرف حق» در نظر می گرفتند یا «موضوع حق»؟ برای پاسخ به این پرسش پرونده های حقوقی مربوط به قوانین ازدواج و طلاق منعکس شده در مادیان هزار دادستان بررسی می شوند.
زن در اندیشه موسی دلئون و یاکوب بومه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۱۴۴-۱۲۵
حوزه های تخصصی:
جایگاه زن در اندیشه یهود، پست تر از مرد و عامل گناه است؛ زنان، گناه و تبلیس را از حوا ارث برده و گناهکارند، اجازه فعالیت اجتماعی ندارند و کمالشان تشویق شوهر و فرزند به آموزش تورات است. در مسیحیت با وجودی که زن و مرد نزد مسیح(ع) یکسان بودند ولی شاگردانش نظر مساعد به زن نداشته و از خلقت تبعی حوا و گناه او سخن گفته اند. به دلیل اهمیت شناخت مقام زن در ادیان، بنا شد به روش توصیفی و مقایسه ای، جایگاه زن در اندیشه دوعارف بزرگ یهودی و مسیحی، موسی دلئون و یاکوب بومه را واکاوی کنیم. آن ها نظراتی مطرح کرده اند که نیازمند تحلیل است. دلئون اختلال در آفرینش را به دلیل دور شدن خدا و ملکه می داند اما در نهایت به واسطه توبه، ریاضت و انجام مناسک، جدایی به هماهنگی تبدیل و باعث هماهنگی جهان می شود، با کامل شدن زن، مرد هم کامل شده و باعث تکامل عوالم علوی می شود. رابطه زن و مرد باعث پایداری ایمان و عاملی است که حضور الهی (شخینه) آن ها را ترک نکند. بومه پست تر بودن زن از مرد را رد می کند. او زن را موجودی می داند که از ماهیت آدم ساخته شده و می تواند به کمال برسد تا تصویر خدا باشد، به عقیده بومه در عمل زناشویی واکنشی الهی صورت می گیرد، اما تأثیرات دیگری نیز وجود دارد که از جنبه زمینی و شیطانی ناشی می شود.
بررسی پیامد های فقهی حدیث حکمرانی زنان در مذاهب خمسه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰شماره ۱۴
273 - 299
حوزه های تخصصی:
حدیث « لن یفلح قوم ولوا أمرهم امرأه » از احادیث تأثیرگذار در فقه مذاهب خمسه و از مسائل مربوط به ولایت و حکومت زنان است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تاریخی منابع، به این پرسش پاسخ داده که تأثیرگذاری حدیث مزبور در طول تاریخ بر فتاوای فقهای مذاهب خمسه چگونه بوده است؟ هدف اصلی از این پژوهش، بررسی سیر ورود این حدیث و پیامدهای فقهی آن در مذاهب خمسه است. نتایج پژوهش حکایت از این دارد که حدیث در قرن نهم وارد مذهب حنفی شده و تأثیر اندک در استنباط فقهی آنان گذاشته و در قرن هفتم وارد کتب فقهی حنبلی و در قرن ششم وارد مذهب مالکی و شافعی شده و هر سه مذهب در تقویت منع ولایت زنان از حدیث بهره برده اند. همچنین روایت مزبور در قرن ششم به مذهب اثناعشریه نیز ورود پیدا کرده و فقط در ممنوعیت قضاوت زنان از آن استفاده کرده اند.
زن و جدال رمانتیسم و رئالیسم در رمان «چشم هایش» بزرگ علوی
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
79 - 96
حوزه های تخصصی:
زنان همواره از گذشته های دور تاکنون نقش ها و تأثیرات متفاوتی در جامعه و ادبیات داشته اند. تأثیراتی که گاه مثبت و گاه منفی بودند. «چشم هایش» بزرگ علوی داستانی سیاسی-عاشقانه است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بیان جلوه های زن در این اثر می پردازد. «چشم هایش» جلوه گر قربانی شدن عشق به پای فعالیت های سیاسی و بیانگر جایگاه زن در جامعه رضاشاه است. این مقاله به این نتیجه رسیده است که زنان، تنها ابزاری برای مردان هستند. در این اثر، شخصیت اصلی یک زن است. زنی که از سویی، درگیر مسائل عشقی خود یعنی عشق به استاد ماکان است و از دیگر سوی، دغدغه مسائل سیاسی-اجتماعی دارد. زن در این داستان سمبل زیبایی، فریبندگی، بدبختی و شجاعت است. زنی ناامید و ستم کشیده است، زنی که در تضادی بین پاکی و ناپاکی است. زن ستیزی در این اثر بازتاب دورانی است که شاعر در پی آن است تا آن را متحول کند، دورانی که مردسالاری بر آن حاکم است. زن ستیزی در این جامعه ناهنجاری عمومی محسوب می شود. زنان در سایه مردان حضور دارند. زنان در این اثر با تأثیرپذیری از غرب، آزادی های نسبی هرچند ظاهری کسب می کنند.این پژوهش به این نتیجه رسیده است که «چشم هایش» بزرگ علوی رئالیستی است که در آن رمانتیک ادغام یافته است و بازتابی است از دوران زندگی شاعر که با عشق و مسائل اجتماعی و سیاسی آمیخته است باعث ایجاد اثری فاخر شده است.
تطبیق جایگاه زن در نهاد خانواده از منظر اسلام و فمینیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
31 - 64
حوزه های تخصصی:
تفکرات فمینیستی، تمام حقیقت انسان را منحصر در جسم او می داند. بنابراین با مشاهده تفاوت های جسمانی دو جنس، انسان ها را به دو گروه متفاوت و حتی مقابل هم تقسیم می کند: مرد دارای قوای جسمانی برتر، اصل انسانیت، و زن با ضعف جسمانی، انسان تابع و پیرو مرد. در این نوع انسان شناسی، مطالبه حقوق برابر، تنها در صورتی موجه به نظر می رسد که هرگونه تفاوتی میان دو جنس نفی شود. در حالی که جهان بینی اسلامی به طور مبنایی، حقیقت وجود انسان را روح او می داند، نه جسم او و نه مجموع جسم و جان و از آنجا که روح از هرگونه شائبه تذکیر و تانیث فارغ است، هیچ تفاوتی در انسانیت بین افراد انسان وجود ندارد. بزرگ نمایی جنسیت در فرهنگ فیمینیستی و محرومیت هایی که زنان از این جهت متحمل شدند، آنان را به سوی انکار جنسیت سوق داده است. هدف این پژوهش، این است که نشان دهد آموزه های فمینیستی در حوزه زن و خانواده با تعالیم دین اسلام سازگار نیست؛ ولی این ناسازگاری مانع از آن نمی شود که بدونِ داوری ارزش مدارانه به مطالعه تطبیقی و عینی بین دو نگاه پرداخته شود. همچنین، این تحقیق، به روش مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوا، بررسی تحلیلی برخی از مسائلِ نهاد خانواده با محوریت زن از نگاه اسلام و فمینیسم را بر عهده دارد و نوآوری آن هم علاوه بر مقایسه دو دیدگاه، این است که از خانواده رو به زوال در فرهنگ غرب عبرت گرفته، و از اقتباس عناصر فرهنگی مخرب غربی و فمینیسم افراطی اجتناب شود.
بازاندیشی حکم منع قضاوت زن در فقه اسلامی
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
65 - 23
حوزه های تخصصی:
قضاوت از حِرَف خاص جامعه بوده، که برای حضور زن در این شغل میان فقهای اسلامی اختلاف می باشد و هر گروه به قرآن ، سنت، اجماع و عقل استناد می نمایند. شرط ذکورت قاضی اولین بار در فقه اهل تسنن مطرح گردید و در بین شیعیان شیخ طوسی نخستین فردی بود که این شرط را پذیرفت و قبل از او اثری از این شرط در فقه شیعه نبود. علامه حلّی اولین شخصی است که اجماع درباره شرط ذکورت قاضی، به وی منتسب شد و قضاوت زن را عامل مشکلات اجتماعی و فتنه انگیزی دانست. بسیاری از فقهاء در شرط مذکور از شیخ الطائفه پیروی نموده و حتی فقهای متأخرادعای اجماع کردند. شهید اول در لمعه، صاحب مفتاح الکرامه، صاحب جواهر و شیخ انصاری و ... مَسند قاضی تحکیم و داوری را برای زن امکان پذیر دانسته اند. این تحقیق با روش توصیفی-تحلّیلی به واکاوی مستندات اسلامی پرداخته و به نظر می رسد ممنوعیت قضاوت زن در فقه اسلام، به صورت قطعی و مسلّم نبوده و از احکام ضروری و قطعی اسلام نیست، بلکه اکثر فقهای اسلامی تصدّی منصب قضاوت زن را از روی اجتهاد نپذیرفته و تنها برخی زن را در مَسند قاضی تحکیم و داوری که شرط مرد بودن ندارند، پذیرفته اند و لذا اینگونه نیست که زن حق قضاوت نداشته باشد. مبحث احتمال فتنه، امری دوسویه میان زن و مرد بوده که خاصّ حرفه قضاوت هم نیست و تفاوت های ذاتی و طبیعی زن و مرد در امور قضایی، همچون سایر مشاغل اجتماعی کمترین نقش را داراست.