مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
عقل
حوزه های تخصصی:
مهم ترین موضوع در دو اثر اصلی برجای مانده از امام محمد غزالی یعنی کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین، اخلاق است. او در آن دسته از مباحث اخلاقی که بین شرع و عقل اختلاف است، جانب شرع را میگیرد و در عین حال محاسن اخلاقی و تهذیب اخلاق را امری اکتسابی و تربیتی میداند و معتقد به دگرگونی اخلاق است. مقاله در صدد تبیین این موضوعات است که اولاً از نظر غزالی جایگاه اخلاق در تقسیم بندی علوم کجاست؟ و ثانیاً چگونه در تفکر او، اصول اخلاقی و شرعی کاملاً منطبق اند و در عین حال تهذیب اخلاق بر پایه عرفان، رکن اصلی کمال اخلاقی است؟
کاربردهای سه گانه عقل در نظر غزالی
حوزه های تخصصی:
ناسازگاری سخنان غزالی درباره موضوعات گوناگون از جمله در باب تعریف عقل و شأن و کارآیی آن در رساندن انسان به معرفت، کار پژوهش در آثار او را دشوار می سازد.
او گاهی عقل را تنها به حیث استدلالیاش محدود میکند وگاه آن را به عرصه ایمان وارد می کند. گاه اعتمادش به عقل بسیار ضعیف یا محدود میشود و گاه گویی در همه عرصه ها بدان حضوری قابل توجه میبخشد.
تلاش برای یافتن نگاهی که غزالی بدین منبع معرفت دارد و سر و سامان دادن بدان در کار پژوهش نظام مند در آثار او، تأثیری جدی دارد. به نظر می رسد که میتوان استفاده غزالی را از ""عقل"" در سه حیث کلی اشاره به نفس انسانی، مرتبه استدلالی نفس، و کلِ مرتبه انسانی در معرفت مورد توجه قرار داد. جستجوی این سه حیث کلی در آثار غزالی و کمک به روشن ساختن رأی او در این باب، کاری است که در این گفتار بدان پرداخته می شود.
معرفت از نظر عین القضات همدانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راههاى حس، تجربه و عقل در شناخت، قبل از افلاطون در فلسفه یونان مطرح شده بود. افلاطون راههاى وصول به شناخت را حس، گمان، استدلال، تعقل و ارسطو صرفأ عقل مى دانست. مسلمانان با فلسفه یونان بیشتر از طریق مدارس رها، نصیبین، حران، جندى شاپور و... توسط مترجمان سریانى با نوعى قبض آشنا شدند. ورود فلسفه به جهان اسلام موافقت و مخالفت و انتفادهایى را برانگیخت. در میان منتقدین، عرفا و در میان عرفا، عین القضاة که از زمره نوابغ عرفاست با توجه به تربیت مدرسى توانست حصول معرفت را از طریق ذوق و بصیرت که پیش از او اجمالأ مطرح شده بود تبیین و تفسیرکند. قاضى علاوه بر تعیین حد و مرز براى شناخت حسى و عقلى به شناخت از طریق ذوق و بصیرت یا ""طور وراء عقل "" اعتقاد داشت او براى حس و تجربه و عقل در شناخت ساحت و خصایصى و براى بصیرت یا ذوق و معرفت ویژگیهایى برشمرده و تفاوت و تشابه آنها را با یکدیگر و با وحى یا علم لدنى و جایگاه هر یک از آنها را در شناخت و آفات هر یک از آنها را بیان نموده است.
بازنگری قاعده اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتالهین مسئله اتحاد عاقل و معقول را ازجمله پیچیده ترین مباحث فلسفی می داند که تازمان وی برای هیچ یک از فلاسفه پیشین منقع نشده است.وی باتمسک به قاعده تضایف و دلائل دیگر، آن را برهانی کرده است.اصل این مسئله از فرفوریوس اسکندرانی است .ابن سینا درکتاب «شفا»و«اشارات»خود به شدت با آن مخالفت کرده است.بعد از صدرالمتالهین نیز کسانی مانند حاج ملا هادی سبزواری و دیگران استدلالهای صدرالمتالهین را مورد مناقشه قرار داده اند.در این مقاله ضمن تحلیل مفردات مسئله به بررسی براهین و اشکالات وارد برآن پرداخته شده است.
حدیث اوائل و بازتاب آن در برخی از متون ادبی- عرفانی (از قرن سوم تا دهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیث اوائل با سه شاخه روایی ِعقل، قلم و نور نبی دست کم در سه دسته از متون حدیثی و تفسیری، متون فلسفی و متون ادبیات عرفانی بازتاب گسترده ای یافته است. در دو دسته نخست، مقصود اصلی، تعیین و تبیین نخستین مخلوق و کیفیت صدور آن از واحد است. در دسته سوم هم این حدیث بیشتر بازتاب ذوقی و ادبی پیدا کرده و اغلب بر پایه دو شاخه از حدیث، یعنی نور محمدی و عقل کلی (عقل اول) شکل گرفته است. در دسته سوم، بازتاب این حدیث را می توان در سه شکل برشمرد: 1. ترکیب ادبی؛ 2. فصل ها و باب های مستقلی که به عقل و انواع آن و همچنین به مدح پیامبر(ص) اختصاص دارد؛ 3. منظومه های تمثیلی که در آن ها عقل، شخصیت اصلی تمثیل یا قصه تمثیلی است. متون عرفانی- ادبی مورد بحث در این جستار محل درآمیختن محتوای حدیث با آرایه های ادبی از قبیل تلمیح، تصریح، استعاره و تشبیه است.
بررسی رویکرد انتقادی فیض کاشانی به «قیامت» در نظام فلسفی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله قیامت و تحلیل فلسفی آن در نظام صدرایی منطبق بر مراتب وجودی، در دستگاه اندیشه شاگرد برجسته ملاصدرا، فیض کاشانی، مورد نقد و واکاوی مجدد قرار می گیرد، طوری که تغییر نگرش فیض در مساله عقل که منجر به ارایه رویکردی معتدل از او در ارتباط عقل و شرع می شود، تحول نظریه وی در مورد قیامت را در ادوار مختلف زندگانی اش به دنبال دارد و بررسی آثار متقدم او در جوانی و آثار متاخرش در کهنسالی، سیر تغییر رویکرد فیض در موضوع قیامت و مراتب آن را به وضوح نشان می دهد، به طوری که از نگاهی وجود مدارانه و منطبق بر مراتب وجودی انسان تا رهیافتی زمانمند درباره «قیامت» تغییر می کند.
مدرنیته و قدرت انتخاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گمان شایع بر این است که مدرنیته به واسطه سهم شایانش در پیشرفت، قدرت انتخاب بشر را افزایش داده است. این تلقی که از جهاتی صائب نیز هست در این مقال، با دو پرسش مواجه شده است: مدرنیته به افزایش قدرت انتخاب «کدام انسان» کمک کرده و قدرت انسان را در «چه انتخابی» افزایش داده است؟ بررسی در مورد این دو پرسش، یک بار با تمرکز بر عناصر ممیز و مقوم مدرنیته در «مقام تعریف» انجام گرفته است و بار دیگر با تامل بر محدودیت آفرینی های مدرنیته و انتخاب های ممکن در «مقام تحقق». مقاله «مدرنیته و قدرت انتخاب»، پس از آوردن شواهدی در تایید مدعیات، به این نتیجه رسیده است که چون مدرنیته یک کل منسجم است و از معدود ایده ها و اندیشه های کلان در زندگی بشر که به تحقق درآمده و به جریانی هژمونیک و الگویی مورد غبطه و تاسی دیگران بدل شده است، دچار نوعی تمام گرایی، خاتمیت، انحصار و برتری جویی گردیده است و همین خصوصیات عارضی به اضافه برخی خصایص ذاتی، نظیر بی اعتنایی به مساله برابری و نادیده گرفتن دیگر ابعاد وجودی انسان، باعث شد به مانعی در برابر انتخاب های اساسی و شالوده شکن انسان معاصر بدل گردد.
ملاصدرا و عبدالجبار معتزلی در کاربرد اخلاقی عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشه های ایشان در این زمینه به دست آورد. جهات اشتراک این است که اولا هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند، ثانیا مسوولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانسته اند، ثالثا قائل به وجوه و اعتبارات در باب ارزش های اخلاقی هستند. جهات افتراق هم از این قرار است که اولا معنای عقل از دیدگاه آنان متفاوت است، به این بیان که عقل از نظر ملاصدرا قوه ای از نفس است ولی در اندیشه عبدالجبار، علوم یا بدیهیاتی است که آدمی از پیش آنها را واجد است. ثانیا به لحاظ وجودشناختی، کاربرد عقل در اخلاق در اندیشه ملاصدرا به جهت برخورداری از مبانی فلسفه ملاصدرا نظیر اصالت وجود و حرکت جوهری، به اخلاق متعالیه منجر می شود اما در اندیشه قاضی عبدالجبار به جهت فقدان این مبانی، گرایش به انسان گرایی دارد. ثالثا شهود عقلانی در دیدگاه این دو اندیشمند متفاوت است.
بررسی و تبیین روش شناسی مکتب کلامی ماتریدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اساسی و مهم در حوزة مباحث اعتقادی و بحث های کلامی، چگونگی بیان و استدلال بر این گونه مسائل است و اینکه روش شناسی مباحث کلامی چگونه باید باشد. در مجموع میتوان گفت که روش بررسی یا عقلی است یا نقلی یا هر دو. در روش شناسی عقلی تأکید بر استدلال های عقلی است یا روش عقلی با بهره گیری از متون دینی است. روش نقلی میتواند با تکیه بر ظواهر و بیتوجهی کامل به استدلال های عقلی و منطقی و برهانی باشد و نیز میتواند راه میانه ای بین توجه به نقل و بها دادن به عقل باشد.
هر مکتب کلامی یک شیوه و روش استدلالی را برمی گزیند؛ در این بین روش و شیوة بررسی مسائل اعتقادی در دیدگاه مکتب کلامی امامیه، معتزله و اشاعره، با تحقیقات نسبتاً وافی در خصوص آنها و انتشار آثار، روشن و آشکار است، اما روش کلامی مکتب ماتریدیه کمتر به بحث گذاشته شده و در هاله ای از ابهام است.
در این مقاله با روش کتابخانه ای و شیوة توصیفی و تحلیلی به بررسی
روش شناسی مکتب کلامی ماتریدیه و بازشناسی زوایای مهم این مسئله پرداخته شده و پرسش ها و ابهامات متعددی در این خصوص پاسخ داده شده است و آشکار شده که روش ماتریدیه، حد میانه ای بین عقل و نقل است .
بررسی تطبیقی فضیلت از دیدگاه کانت و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ین مقاله به بررسی مفهوم فضیلت از دیدگاه کانت و فارابی میپردازد. و هدف آن تبیین شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگا ه های آن دو در این باره میباشد. در این راستا به بررسی مسائل زیر میپردازد: فضیلت چیست و منشا آن کدام است؟ آیا فضیلت اکتسابی است یا فطری؟ اگر اکتسابی است، شرایط اکتساب آن چیست؟ و اینکه آیا فضیلت نسبی است یا مطلق؟ و نیز ارتباط آن را با خیر، حد وسط، عادت، عقل و اراده بررسی میکند.
تاویل عقلی دین از دیدگاه علامه طباطبایی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه علامه طباطبایی در باب تاویل بر آیات قرآن استوار است. به عقیده وی تاویل از سنخ مفاهیم نیست، بلکه از امور عینی است. منظور وی از عینیت، عینیت مصداقی نیست، بلکه مراد وی، خارج از ذهن بودن است. به اعتقاد وی همه، آیات قرآن اعم از متشابه و محکم تاویل دارد. در دیدگاه غزالی تاویل دو جنبه دارد: جنبه ای که به معنای اصولی آن؛ یعنی، عبور از معنای ظاهری قرآن به شرط وجود قرینه مرتبط است و دیگری تاویلی که همانند تعبیر رویاست. نقش اصل موازنه در تبیین تاویل کشفی بسیار برجسته است. به عقیده وی، تاویل اولا و بالذات از سنخ مفاهیم است و بالعرض به مسمی نظر دارد.
منشأ الزام در مفاهیم و گزاره های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الزام و بایستگی در مفاهیم و احکام اخلاقی از مسائل مهم فلسفة اخلاق است. بسیاری از دانشمندان اسلامی عقل و مدرکات آن را سرچشمه الزامات اخلاقی دانسته و معتقدند مفاهیم اخلاقی خصوصیتی دارد که عقل، آن را دریافته و به الزامی بودن آن حکم میکند.
نظریاتی مانند نظریه برکسن فرانسوی ـ وجود دو نیروی فشار اجتماعی و گرایش های پر جاذبه درونی انسان ها ـ امرالهی و وجدان گرایی از دیگر نظریات مطرح در منشاء الزام است. منشاء الزام بودن خداوند در مفاهیم و احکام اخلاقی مسئله این مقاله است. شارع و قانون گذار در احکام ثابت اسلام، خداست که بر اساس پشتیبانی مصالح و مفاسد، احکام و قوانین را جعل میکند. ازاین رو هر فرد طالبِ سعادت در دنیا و آخرت در مییابد که باید از قوانینی پیروی کند که این سعادت را تضمین، و لذا خود را ملزم میکند که الزامات الهی از جمله الزامات اخلاقی را رعایت نماید.
بررسی آراء فلسفی سیاسی عادل ضاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عادل ضاهر یکی از متفکران برجسته عرب و از نام های ناآشنا در ایران است. او مانند سایر فیلسوفان مدرن عقل را بر هر منبع دیگری مقدم می انگارد ضاهر با تقسیم عقل به دو بخش نظری و عملی کار آن را علاوه بر تعیین ابزار، تعیین غایات نیز می داند. به عبارت دیگر وی هم به عقلانیت معطوف به هدف و هم به عقلانیت معطوف به ارزش اعتقاد دارد.
از ویژگی های مهم این اندیشمند آن است که وی تفکر فلسفی را جدا از اجتماع انسانی و به عنوان یک حرفه تلقی نمی کند. بلکه برای آن رسالت نقد و تغییر حیات جمعی قائل است. او معتقد است اگر هسته اصلی دین به درستی درک شود، صحت عقیده کسانی که به رابطه ضروری و منطقی میان دین و حیات دنیا باور دارند مشخص می گردد.
در این مقاله بر اساس روش متاتئوری چارچوب های اصلی تفکر این نویسنده لبنانی مورد بررسی قرار گرفته است.
دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی در مسئله حدود و قلمرو عقل در شناخت حقایق
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی در نگرش عرفانی ملاصدراو عرفان نظری ابن عربی ، شناخت اسماء ، صفات و افعال حق تعالی است. در این نگرش ملاصدرا همچون یک عارف واقعی در صدد یافتن راه شناخت حق است وی معتقد است همانطور که هیچ مخلوقی بدون حق تعالی وجود ندارد، هیچ معرفتی بدون معرفت حق تعالی برای مخلوقات امکان پذیر نیست. بدین جهت لازمه شهود حق و ادراک کلیات عقلی، از بین رفتن کوه منیت است .ملاصدرا در اغلب آثار و نوشته های عرفانی خود، راه و روش عرفانی ابن عربی را دنبال نموده و برای عقل در شناخت حق و اسما و صفاتش حد و مرزی قائل است که طالب حق باید این حدود را بشناسد.
بنیانهای فکری مولانا و حکیم سبزواری در عرفان و حکمت
حوزه های تخصصی:
عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت ، انسان ارتباط مستقیم با وجود مطلق یافته است که ذات مطلق را به مدد ذوق و وجدان درک می نماید.عرفان اسلامی به معنای واقعی که موسس آن شریعت محمدی است همان سیر و سلوک به حق است و از طریق عقل نظری «علم الیقین» و عقل عملی و تنویر روح «عین الیقین» و «حق الیقین» حاصل می شود. مآخذ مبانی عرفان اسلامی ، کتاب الهی و احادیث صادر از مقام معصوم (ع) است.عرفان مولانا جلال الدین رومی (م 604 و 672) بر پایه وحدت وجود و عشق الهی بنیان شده است. او قائل به وحدت وجود و موجود و وحدت در کثرت است. او می گوید : حیات و هستی جمیع موجودات قائم به عشق است و جذبه عشق و عاشقی در سراسر عالم وجود جاری و ساری است.حکیم سبزواری (م 1212 و 1289) قائل به وحدت وجود است و تحت تاثیر ابن عربی و مولانا بوده است و شرحی بر مثنوی دارد و از این شرح تسلط حکیم بر اقوال عرفا و اخبار و آیات و احادیث که در کتب اهل تحقیق در سیر و سلوک به آنها استدلال و استشهاد شده است ظاهر می گردد.مولانا با استفاده از عرفان نظری و وحدت وجود و عرفان عملی و به شیوه کشف و شهود ، هستی را تفسیر می کند. او برای عقل معانی مختلف قائل است :1-عقل ممدوح 2-عقل مذموم 3-عقل جزوی 4-عقل کلی البته مولانا عقل بحثی فلسفی را ناچیز دانسته و آن را انکار می کند.مولانا و حکیم سبزواری : در عرفان نظری هر دو وحدت وجود و عشق الهی و انسان کامل را مبنا قرار می دهند و از شیوه ذوق و شهود استفاده می نمایند. در حکمت هم از وحدت وجود استفاده می کنند و هم از شیوه کشف و شهود بهره می برند.اما تفسیر این دو از وحدت وجود متفاوت است. حکیم سبزواری از استدلال و عقل فلسفی نیز استفاده می کند ولی مولانا آن را ناچیز می داند.
بررسی و نقد رهیافت هستیشناختی به دموکراسی و امکان پذیر نبودن مردم سالاری دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مؤلف در این نوشتار به تبیین رهیافت هستیشناختی به دموکراسی بر اساس دو اصل مهم آن، یعنی اصل خودآیینی یا خودمختاری و اصل گفتگو پرداخته است و نشان داده که افراد شاخص در این رویکرد با ردّ جمع بین دین و دموکراسی، قائل به عدم امکان مردم سالاری دینی هستند. با توجه به این نظریه، مؤلف به نقد مبانی انسان شناختی و معرفت شناختی این نظریه پرداخته و سپس با نقد اصول حاکم بر آن، نشان داده است که بر خلاف نظریه مذکور، حتی با تعاریف و دیدگاه های غربی نیز میتوان دین را با مردم سالاری جمع کرد و به نظریه مردم سالاری دینی معتقد شد.
نقش قرآن در روش شناسی علوم اجتماعی
حوزه های تخصصی:
یکی از محورهای بنیادین در علوم اجتماعی، روش شناسی است. بهره گیری از این علوم، متضمن بهره گیری از روش های موجود در آنهاست. روش شناسی حاکم بر علوم اجتماعی در حال حاضر در ایران، روش های غربی است که عمدتاً در تعارض با فرهنگ اسلامی ما قرار دارد. فرهنگ اسلامی ما از مبانی نظری و اعتقادی موجود در قرآن سرچشمه میگیرد. بنابراین، جامعه علمی ما نیازمند نوعی روش شناسی است که بر چنین فرهنگی مبتنی باشد. روش های غربی، روش هایی مادیگرا و در تعارض با دین هستند، درحالیکه، قرآن با ارائه نوعی مبانی توحیدی، نگرشی نو به انسان ارائه میدهد. قرآن واجد بسیاری از قابلیت هاست که روش شناسی غربی از آن بیبهره است.
این مقاله، با رویکردی تحلیلی، به بررسی نقش قرآن در تکوین روش شناسی دینی و قابلیت های موجود در قرآن در عرصه روشن شناسی علوم اجتماعی میپردازد.
هوش هیجانی، پیشینه و رویکردها از نگاه دین و روان شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر این است که با رویکردی علمی – دینی و به روش نظری، هوش هیجانی را از نگاه روان شناسی و اسلام، بررسی و مطالعه کند. برای فهم بهتر و غنای بیشتر بحث ابتدا هوش شناختی، تاریخچه و انواع آن مطرح و سپس به روش توصیفی - تحلیلی هوش هیجانی، به صورت مفصل بررسی شده است. در ادامه به مقایسه هوش هیجانی و هوش شناختی و شیوه های سنجش و اندازه گیری هوش هیجانی پرداخته میشود. در بخش پایانی، درباره رویکردهای هوش هیجانی از دیدگاه روان شناسی و اسلام به روش تحلیل متون دینی و استنباط عقلی، بحث و بررسی، صورت گرفته است. نتیجه نهایی این است که حتی اگر بپذیریم که هوش هیجانی در روان شناسی، موضوع تازه ای است، از دیدگاه اسلام چیز جدیدی شمرده نمیشود و زیرمجموعه ای از عقل و احکام آن است.
درآمدی بر نظریه شخصیت بر مبنای اندیشه دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آن است که با استفاده از آموزه های دینی، الگوی جدیدی با نگرش به متون دینی برای مطالعه شخصیت ارائه کند؛ الگویی که بر اساس آن بتوان ساخت، پدیدآیی و تحول شخصیت را تبیین کرد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی بوده که ابتدا به شناسایی مفاهیم اساسی الگو در متون دینی پرداخته، سپس ارتباط این مفاهیم با یکدیگر در چارچوبی منطقی بررسی شده تا مؤلفه های اصلی ساخت شخصیت به دست آید. یافته های پژوهش، حکایت از آن دارد که مفاهیم اساسی به دست آمده از متون دینی عبارت اند از: نفس، فطرت، عقل، جهل و قلب. نتایج پژوهش نشان میدهد که نفس بیانگر ساخت اولیه شخصیت است که درون خود، عناصری فطری و غریزی را دارد. این عناصر در تعامل با یکدیگر قرار میگیرند، سپس کل ارگانیزم با عوامل محیطی تعامل بر قرار میکند. این تعامل دو سویه جنبه کنش وری و پویشی شخصیت را نشان میدهد و حاصل آن پدیدآیی شخصیت است.
جایگاه عقل در فلسفة سیاسی تشیع و نقش آن در نظام سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که جایگاه عقل در فلسفة سیاسی شیعه چیست و چه نقشی در نظام سیاسی شیعه دارد؟ نویسنده با تبیین ویژگیهای مهم و کلان عقل در فلسفة اسلامی (با رویکرد شیعی)، تأثیر آن را در تدوین نظام سیاسی شیعه نشان داده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که با توجه به اینکه در فلسفة اسلامی عقل در امتداد وحی و کاشف حکم آن است، و همچنین با توجه به بحث سلسله مراتب عقول و اینکه عقل ناب عقلی است که بر حس، وهم و شهوت غالب شده باشد و تحت تأثیر آن نباشد و اینکه عقل عملی تابع عقل نظری است و امکان دستیابی به معرفت یقینی وجود دارد و حقیقت امری نسبی نیست، نظام سیاسی شیعه نظامی است که بر محور ارتباط با عقل فعال و در امتداد ولایت الهی طراحی میشود. در این نظام سیاسی، مسائل حکومت بر اساس مصالح حقیقی مردم، که از وحی دریافت میشود و یا بر اساس فهم قدسی حکیمان و فقیهان تشخیص داده میشود، اداره میشود و نه بر اساس تمایلات شخصی افراد. از این رو، خواست مردم در این نظام جایگاه و حدود خاصی دارد.