مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
عقل
حوزه های تخصصی:
بحث درباره جایگاه عقل در ادراک وگفتگو از گستره اعتبار آن در حوزه تحصیل معارف الهى واحکام آن نفیاً یا إثباتاً از مهمترین ومطرح ترین مباحث جارى تاریخ بشر است. ودر برهه خاصى از تاریخ فکر اسلامى به کانونى از جذب ودفع افکار واندیشه ها مبدل گشته است. اخباریون ومحدثین که مرحوم مجلسى در میان آنان جایگاه ویژه دارد به نفى مطلق اعتبار وارزش عقل وجایگزینکردن تمسک به اخبار وکلام معصومین منسوب گشتهاند. مقاله اى که فرا روى شما خواننده محترم قرار دارد به بررسی و تحلیل کلماتى از علامه مجلسى پرداخته که ادعا شده است در راستاى مطالب فوق قرار دارد. در پرتو تحلیل وارزیابى کلمات ایشان به حدود اثرگذارى عقل در کسب معرفت وارزش واعتبار احکام عقلى آشنا خواهید شد.
تاثیرات عقل فلسفی بر کلام شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در آغاز، چشم اندازی کلی از زمینه های تاریخی شکل گیری کلام ارائه می دهد، سپس پرسش های بنیادین و پاسخ های درخور و متناسب را مطرح می سازد تا وجوه اشتراک و افتراق و ریشه های تقابل و چالش های کلام دینی و فلسفی را از دیدگاه شیعه بررسی نماید و در این راستا، تعاریف و تقسیم بندی های مختلف عقل و اصالت آن و نگرش درون دینی و برون دینی به علم کلام و شکل گیری کلام فلسفی با گرایش به عقل فلسفی و چالش های جدید را مورد توجه قرار میدهد و با ارائه پیشنهادها و چشم انداز آینده، مقاله را پایان میدهد.
اقسام جوهر از نظر صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتالهین درباره مسائل جوهر و عرض همانند بسیاری از مسائل فلسفه اسلامی دارای نظرات خاصی است، اما در بسیاری از نوشته های خود بر اساس نظرات عام فلسفی بحث می کند و محقق را پیرامون نظر نهایی خود به اشتباه می افکند. این مقاله در صدد است تا بیان کند که در بحث اقسام جواهر نظر صدرا آن است که جوهر، جنس الاجناس نبوده، اقسام جوهر نیز هیچ کدام از قبیل ماهیات نیستند، بلکه اختلاف آنها به وجود و نحوه وجود آنها باز می گردد. ماهیات اموری هستند فارغ از آنکه جسم یا عقل یا برزخ میان آنها باشند.
نفس انسانی نیز به واسطه سعه وجودی خود می تواند از عالمی به عالم دیگر قدم گذارد و با حرکت جوهری و اشتداد مرتبه وجودی خود، با محسوس و متخیل و معقول متحد شود. بنابراین، نفس نیز از سنخ ماهیات نیست. صورت جوهری نیز که عین فعلیت و هویت اشیاء است، از سنخ وجود است. هیولا تنها جوهری است که به روشنی مشخص نیست که صدرالمتالهین آن را از سنخ ماهیات می داند یا خیر.
همچنین این مقاله به نظر ملاصدرا پیرامون تعریف جوهر و عرض، اقسام جوهر و میزان در تشخیص جوهر از عرض می پردازد.
عشق از منظر شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه «سهروردی» به مقوله « عشق»، نگاهی فیلسوفانه و عارفانه است. وی «عشق»، «حسن» و «حزن» را سه فرزند «عقل» می خواند، «حزن» و «رنج» را همواره ملازم و همرکاب «عشق» می شمارد و رسیدن به «حسن» وکمال را جز از طریق «عشق» میسر نمی داند.
به تعبیر وی عشق پیچکی را ماند که درخت را در میان می گیرد، رطوبت آن را در خود کشیده، می خشکاند، تن را فانی کرده و جان را بقا می بخشد. در نگاه او «عشق» محبتی مفرط و بیرون از حد است که در مجموعه هستی، سریان دارد و هر موجودی، چه نوری و چه غیر نوری، از آن بهره و نصیبی دارد و این «عشق» است که رابط وجودی، میان موجودات عالم است.
سالک طریق، باید از دو وادی «معرفت» و«محبت» گذر کند و گاو نفس را در پیش پای «عشق» قربانی نماید تا به آب حیات «عشق» رسد و از آن جرعه ای برگیرد. غایت این «عشق» تشبه به خدا و فنای در اوست.
نقد و بررسی مبانی حکمت خالده با توجه به دیدگاه های دکتر سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت خالده معرفتی است که همیشه بوده است و در قلب تمام سنن و ادیان وجود دارد و دارای خصیصه ای جهان شمول است و همین خصلت، پیروان این مکتب فکری را به دنباله روی از وحدت متعالی ادیان هدایت کرده است.
پیروان این مکتب فکری بر این عقیده اند که این معرفت، قابل دسترسی برای عقل شهودی است و با توجه به اینکه در قلب تمام ادیان و سنن وجود دارد، دسترسی به آن از طریق همان سنن و وسایلی میسر است که از منبع الهی و ذات الهی - که آفریننده هر سنتی است و آنها را مقدس ساخته است - نشات گرفته باشد.
پیروان مسلمان حکمت خالده، این سنت را همان سنت الاولین می دانند که هیچ گاه دچار تغییر و دگرگونی نمی شود و در همه زمانها و در نهاد همه انسانها به ودیعه گذاشته شده است. حکمت خالده دارای مبانی وجودشناسی، انسان شناسی و اخلاقی است که دارای شاخه ها و انشعاباتی نظیر علوم مقدس، شامل: کیهان شناسی، ریاضی، هندسه، زبان نمادین، طب، موسیقی و دیگر هنرهای سنتی است.
در بطن حکمت خالده، مابعدالطبیعه محض نهفته است و این مابعدالطبیعه از نگاه حکمت خالده همان معرفتی است که تزکیه می کند و ضمیر انسان را به نور زینت می دهد و به گفته دکتر نصر این همان عرفان است که در قلب حکمت خالده وجود دارد.
سیر تطور تبیین فلسفی وحی از فارابی تا ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
وحی که یکی از مهم ترین آموزه های دینی است از سوی فلاسفه همچون دیگر اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته است. در فلسفه اسلامی، فرشته وحی، مخزن علوم و مفیض آنها و گیرنده وحی نیز قوه عاقله نبی است که وی به علت استعداد ذاتی و تکامل وجودی به مرتبه ای میرسد که میتواند به عقل فعال متصل گردد و معارف را از وی دریافت نماید.
مهم ترین مبحث در زمینه وحی نزد فلاسفه اسلامی، نحوه رؤیت فرشته وحی است. در نظام مشائی، عقل فعال همان فرشته وحی و رؤیت او نیز محاکات متخیله نبی از حقیقت وجود وی بود؛ ولی در مکتب اشراقی و حکمت متعالیه با کشف عالم مثال منفصل یا به تعبیر شیخ اشراق «مثل معلّقه» تبیین فلسفی وحی به نقطه عطف خود رسید. در این مکتب، فرشته وحی عظیم ترین انوار قاهره عرضیه و رب النوع آدمی بود که نفس پاک نبی پس از رفع شواغل و حجب برزخی و جسمانی با اتصال به فرشته وحی، معارف را از وی دریافت میکند. حقیقت فرشته وحی دارای مظاهری در عالم مثال است که با ظهور در این مظاهر، امکان رؤیت آن برای نفس نبی حاصل میشود. فرشته وحی از حقیقت عقلی و نوری خود تنزل مینماید و در مظهری از مظاهر عالم مثال جلوه گر میشود تا نبی به رؤیت آن نائل آید.
شعاع اندیشه در شعار بی منطقی: نقدی بر یک تحلیل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بنچوینگا فیلسوف و اندیشمند معاصری است که در کتاب منطق و دیگر مُهملات، به بررسی و تحلیل چند و چون و چرایی طرح برهان وجودی از سوی آنسلم پرداخته است. این تحلیل وی، به ظاهر بحثی انگیزه شناختی درباره برهان وجودی است؛ اما در واقع، آنسلم و برهان وجودی وی، بهانه ای برای طرح سایر دیدگاه هایش است؛ از این رو، در طی فصول این کتاب، بسیاری از دیدگاه های خود را درباره ماهیت انسان و روح و شأن و جایگاه منطق و استدلال و نیز برهه هایی از الاهیات مسیحی مطرح کرده است. در مقاله حاضر، مباحث گوناگون وی بر اساس نظام فصول کتاب مزبور ارائه و نقد خواهد شد. همچنین با توجه به اهمیت تاریخ در بررسی اندیشه های دینی و فلسفی و با توجه به هم عصر بودن سهروردی با آنسلم و دغدغه های مشترک این دو اندیشمند، تلاش کرده ایم تا آنجا که ممکن است، مسائل و دغدغه های آنسلم را در اندیشه های سهروردی و نحوه برخورد وی با آنها پیگیری کنیم.
بازتاب مضمون وسوسه در آثار نقاشان آلمانی - فلاندریو نقاشان ایرانی: : مقایسه ی تحلیلی پرده سه لته ی وسوسه آنتونی قدیس اثر هیرونیموس بوش و نگاره گریز حضرت یوسف علیه السلام اثر کمال الدین بهزاد
حوزه های تخصصی:
بررسی و مقایسه ی چگونگی بازتاب مضمون ی مشترک نزد هنرمندان ی از دو فرهنگ و پ ی شینه متفاوت ، درونما ی ه مقاله حاضر را تشک یل م ی دهد. دو اثر ی که با مضمون مشترک وسوس ه در ا ینجا مورد بررس ی قرار گرفته اند ؛ به ترتیب وسوسه ی آنتون ی قد یس اثر ه یرونیموس بوش نقاش فلاندر ی اواخر قرن پانزده م یلادی و کمال الد ین بهزاد نقاش نامدار ا یرانی اواخر قرن نهم و اوا یل قرن دهم هجر ی م ی باشند. این مقاله به بررس ی و کنکاش در نوع نگاه و رو یکرد ا ین دو هنرمند به مضمون وسوس ه و تلاش آنان برا ی ب یان و روا یت تصو یری آن م ی پردازد و قصد دارد تا از ا ین رهگذر تفاوت ها و اشتراکات فرهنگ ی و هنر ی م یان هنرمند فلاندر ی و نگارگر ا یرانی را مورد نقد و تحل ی ل قرار دهد.
اثبات ولایت فقیه در پرتو عقل و قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برای اثبات نظریه ولایت فقیه – به معنای حاکمیت و رهبری عمومی در جامعه - چند بیان و تقریب عقلی وجود دارد که در این نوشتار به مهمترین آنها اشاره شده است. در یک دلیل عقلی محض که همه مقدماتش عقلی است، اقامه عدل به طور مطلق و بدون استثنا در همه جنبه های حیات و زندگی بشر واجب است و کسی نمی تواند عدل را اقامه کند، مگر اینکه عالم به آن باشد. بنابراین، حاکم علاوه بر عدالت باید اعلم به عدالت نیز باشد و مقصود از «ولایت فقیه عادل» نیز همین است. در دلیل عقلی محض دیگری بیان می شود که از یک سو عدالت، حسن و واجب و ظلم، قبیح و حرام شمرده شده است و از سوی دیگر بر اساس حکم عقل، ترجیح مرجوح بر راجح جایز نیست. در نتیجه، با وجود عالمِ عادل، واگذاری امر حکومت به غیر عالم عادل، جایز نیست. در قرآن کریم نیز آیاتی وجود دارد که می توان برای اثبات ولایت عامه سیاسی فقیه عادل به آنها استناد کرد.
منابع شناخت معروف و منکر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، متوقف بر «شناخت معروف و منکر» می باشد. اکنون پرسش اساسی این است که تشخیص و تعیین معروف و منکر در صلاحیت چه مرجعی است؟ در پاسخ به این پرسش می توان منابعی مانند: عقل، سیره عقلا، عرف، قانون، فطرت و شریعت را مورد تحقیق و بررسی و محدوده هر یک را در تشخیص معروف و منکر مورد شناسایی قرار داد. عقل فردی با همه امتیازاتی که دارد، اما به سبب محدودیت هایش نمی تواند منبعی برای شناخت معروف و منکر باشد. عرف و سیره عقلا نیز فی نفسه نمی توانند در این زمینه به عنوان منبع معرفی شوند؛ مگر آنکه از سوی شرع، مورد تایید قرار گرفته باشند.
قوانین، از آن جهت که فرایند مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و بعضاً مجمع تشخیص مصلحت را طی کرده اند، مشروعیت داشته و می توان در شناخت معروف و منکر از آنها بهره برد. فطرت خالص و بی شائبه نیز که تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار نگرفته باشد، می تواند منبع خوبی برای شناخت معروف و منکر باشد و این تنها در مواردی است که نوع انسانها بر فطری بودن امری توافق داشته باشند.
از آنجا که احکام شرعی این فریضه از سوی شارع حکیم صادر می شود، بالطبع مصالح و مفاسد واقعی در آن لحاظ شده است، لذا شریعت نیز می تواند منبع قابل استناد و مستقل و بدون محدودیت به حساب آید.
اخلاق ارسطویی: توصیفی یا کاربردی
حوزه های تخصصی:
بحث اخلاق از مهم ترین مباحث معرفتی بوده و فراز و نشیب بسیاری داشته است. دکارت در کتاب گفتار در روش، ضمن نقد روش و آرای علمای اخلاق به ویژه ارسطو و متهم نمودن آنان به گزافه گویی، تصویرپردازی و توصیف گرایی و نیز عدم ارائه راه صعود به قله رفیع اخلاق، وعده میدهد که در نظام اخلاقی خود، نردبانی برای صعود به این قلّه و نیز اخلاقی کاربردی و توصیه ای ارائه نماید.
این مقاله به بررسی تطبیقی این دو رویکرد میپردازد و نشان میدهد اتهامات دکارت به اصحاب مدرسی به ویژه ارسطو صحیح نیست و وی به رغم استفاده فراوان از ارسطو در بحث اخلاق و مابعدالطبیعه، جانب انصاف را نگه نداشته است. همچنین وعده او به ارائه بنای استوار اخلاقی و اخلاق کاربردی و توصیه ای هیچ گاه جامة عمل نپوشید
غزالی و منشأ اخلاق
حوزه های تخصصی:
طبق نظر ارسطو در اخلاق، خیر اخلاقی انسان مطابق بودن با عقل است و شر اخلاقی او نیز عدم مطابقت با عقل. ارسطو در تحلیل خود از خیر و شر اخلاقی به چیزی ماورای عقل تمسک نمیجوید. در عالم اسلام نیز غزالی در برخی از آثار خود در بحث از فضایل اخلاقی به گونه ای سخن گفته که نشان دهنده اثرپذیری او از اخلاق یونانی ارسطویی است و از این سو در پاره ای از آثار خود همچون تهافت الفلاسفه نیز به شدت به فلسفه یونانی تاخته است. حال جای این پرسش است که از نظر غزالی، اخلاق بر چه مبنایی استوار است؟ آیا اخلاق نزد وی همانند ارسطو، تنها مبتنی بر عقل است یا مبتنی بر شریعت و یا مبتنی بر هر دو، یا اینکه شق دیگری در کار است؟ در این پژوهش بدین سؤالات پاسخ خواهیم گفت.
دو جریان اخباریه و سلفیه در مواجهه با عقلانیت تشریعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ فقه اسلامی شاهد شکل گیری دو جریان به ظاهر هم سو و مشابه- هر چند در دو مقطع زمانی و با جلوه های متفاوت- بوده است. یک جریان، جنبش اخباریه در مکتب امامیه است که با رویکردی تازه در باب شریعت ورزی، ضمن نفی اجتهاد، عقل را در رسیدن به احکام شرعی، ناتوان می شمارد.جریان دوم سلفیه است که در میان اهل سنت، اگر چه در اساس یک جریان اعتقادی است و صرفا یک حرکت فقهی نیست، اما در عرصه فقه و شریعت نیز نگاههای ویژه ای دارد که تا حدود زیادی مشابه دیدگاه های اخباریه است.ژرف اندیشی در آموزه ها، رویکردهای کلان و متدولوژی این دو جریان مهم اصول گرا، وجود مشاکلت ها و احیانا تاثیر و تاثرهایی را میان آنها آشکار می سازد.مواجهه این دو جریان با فرآیند اجتهاد، نفی عقلانیت در ساحت احکام، غیرموجه دانستن استدلال ها و براهین عقلی در فهم شریعت و تکیه کامل بر روایات، از مهم ترین مواردی است که میان آن دو به نوعی همگن و متجانس می نماید.در این پژوهش، تلاش شده است تا گوشه هایی از مشابهت هایی این دو جریان، به ویژه در نوع نگاهی که به عقل دارند، مورد تامل و بررسی قرار گیرد.
رابطه عقل و دین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
عقل نقش زیادی در تقویت دین داشته و دین هم به عقل بهای زیادی داده تا آن جایی که عقل را ستون دین دانسته اند. منظور از عقل، عقل جمعی و کلی نگر است نه عقل فردی و جزیی نگر.در رابطه با جایگاه عقل در دین، بین فقها اختلاف نظر است و افراط و تفریط هایی صورت گرفته است.بعضی عقل را از نقل بی نیاز دانسته اند و بعضی هیچ جایگاهی برای عقل در استنباط احکام قایل نشده اند.زیربنای این بحث حسن و قبح عقلی و ملازمه بین حکم و عقل و شرع است.در این قاعده که آن چه شرع حکم کرده، عقل نیز حکم می کند اختلاف نظر است و اکثرا این قاعده را جاری نمی دانند ولی در آن چه عقل حکم می کند شرع نیز تایید می نماید اکثرا قبول دارند البته کمیت عقل را در معجزات لنگ می دانند.
سیر تحول عقل گرایی و نقل گرایی در جهان اسلام و تاثیر تاریخی آن در شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در نگاه نخست به روند شکوفایی و تحول فرهنگ و تمدن اسلامی، تعارض عقل و نقل و عقلانیت و سنت به گونه ای جلوه می کند که در نظر کسی که در بررسی خود از سطح به عمق نمی رود تقابل تضاد گونه این دو فریبنده است. حال آن که کند و کاوی دقیق تر آشکار می سازد که آن چه اصحاب عقل و نقل را در پاره ای از مقاطع تاریخی در برابر یکدیگر قرار داده است تعارض در ماهیت مفاهیم عقلی و نقلی نیست، بلکه نوع تمسک به هر یک، به ویژه پای بندی شدید به نقل و سنت بوده که چنین نزاعی را سبب شده است. در این مقاله درصدد تبیین و تحلیل دو نکته برآمده ایم: نخست، از تاثیر تاریخی عقل و نقل در شکل گیری تمدن اسلامی، و سپس از فراز و نشیب روند واگرایی و همگرایی تفکر عقل گرا و نقل گرا سخن خواهیم گفت. حرکت تاریخی مزبور را در جریان نضج گرفتن تمدن و فرهنگ اسلامی از سه چشم انداز، مرحله تقابل و تعارض، مرحله همزیستی و تضارب، و مرحله همگرایی و تعاطی عقل و نقل، مورد بحث قرار داده ایم، هر چند، تحلیل آن ها در قالب مراحل تاریخی این حرکت دشوار می نماید چرا که به طور آشکار هم پوشی های فراوانی دارند.
متافیزیک و سیاست: تمایز جامعه مدنی و دولت در فلسفه سیاسی هگل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مقاله رابطه متافیزیک و سیاست را در اندیشه هگل مورد بررسی قرار می دهد. هگل در فلسفه سیاسی و خصوصا در طراحی جامعه مدنی و نظریه دولت مدرن، مفاهیم متافیزیکی فلسفه خود را بکار می برد. بنابراین فلسفه سیاسی هگل بربنیادهای متافیزیکی استوار است. هگل با برداشتن دیوار بین ذهن و عین و وحدت بخشیدن به فاعل شناسا و موضوع شناسایی، با روش دیالکتیکی خود به حل مساله اصلی فلسفه و فلسفه سیاسی خود می پردازد.مساله اصلی هگل در فلسفه، حل رابطه نامتناهی و متناهی، و در فلسفه سیاسی، حل رابطه فرد و دولت است.هگل با استفاده از روش سه پایه دیالکتیکی خود مراحل به وجود آمدن و اسقرار متافیزیکی دولت مدرن را بیان کرده و وحدت فرد و دولت را نشان می دهد. این سه دقیقه یا سه مرحله دیالکتیکی، شامل مرحله اول، خانواده به عنوان کلیت و وحدت اولیه، یعنی تز، مرحله دوم، جامعه مدنی، به عنوان جزییات، و محل ارضای نیازهای اشخاص مستقل و محل تعارض و بی نهایت تنش، و فروپاشی وحدت اولیه، یعنی آنتی تز، و نهایتا از سنتز آنها، مرحله سوم، دولت به عنوان وحدت بسط یافته ثانویه و در سطحی بالاتر می باشد. هگل با ایجاد تمایز میان جامعه مدنی و دولت و قایل شدن به استقلال دولت، شرایط لازم برای استقرار دولت مدرن را فراهم می کند.
معرفت از دیدگاه عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات معرفت را دانشی می داند که از سوی خداوند بر دل عارفان تقوی پیشه و در طوری ورای عقل افاضه می شود. با وجود این، عقل و علوم مکتسب توسط آن، برای آدمی و به عنوان مقدمه ای در قابلیت یافتن برای دریافت معرفت ضرورت دارند. از نظر وی ارتباط عقل با طور ورای عقل مانند ارتباط نفس و بدن است و از این رو عقلِ غیرعارفان که به طور ورای عقل متصل نیست، با خودبینی و خودرایی رو به فساد می رود، همچنان که بدن بدون نفس، فاسد می شود. با عقل است که علوم ظاهری کسب می شود، علومی که تنها در این دنیا مفید است. اما چشم باطنی موجب حصول معرفت می شود، معرفتی که خود، موجب سعادت اخروی انسان است. از نظر عین القضات معرفت به نفس، موجب سعادت می شود. معرفت نفس با حس و عقل، به دست نمی آید، بلکه به بصیرت احتیاج دارد، زیرا بصیرت وسیله کسب معرفت حقیقی، یعنی معرفت به خداوند است، که آن هم از طریقِ معرفت نفس به دست می آید. البته مقصود از معرفت نفس، معرفت دل است که حقیقت آدمی است.
تعامل صوفیه نخستین با عقل؛ از آغاز تا اواخر قرن پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی این مقاله، بررسی طرز برخورد عرفای نخستین با مفهوم بنیادین عقل است. بدین منظور چهل اثر عرفانی را که یا توسط صوفیه پنج قرن نخست اسلامی نوشته شده بودند و یا مشتمل بر گفتارهای آن ها بودند، بررسی کردیم. مجموعه یافته ها را در ده موضوع اصلی جای دادیم: عقل و معرفت الله، عقل و ایمان، عقل و قرآن، عقل و شرع، عقل و اخلاق، عقل و دنیا و آخرت، عقل و مقامات عرفانی، عقل و حالات عرفانی، عقل و عشق و عقل و روح. سپس به بررسی آرای عرفا در ذیل هر موضوع پرداختیم. این مقاله نشان می دهد که عرفای نخستین، مقولات مختلف معرفتی، دنیوی، اخروی و عرفانی را در ارتباط با عقل مطرح کرده اند و سعی کرده اند نسبت عقل را با هر کدام از این ها تبیین کنند. درست است که در بسیاری موارد، کارکرد عقل را محدود کرده اند اما همین که همه چیز را در نسبت با عقل سنجیده-اند، نشان از اهمیت عقل در نظر آنان دارد. در واقع، آن ها حتی برای تبیین محدودیت های عقل در حوزه های معرفتی، از خود عقل مدد جسته اند. هر چند بررسی ما فقط معطوف به موضوعاتی است که به نحوی با عقل در ارتباط هستند اما حتی از خلال همین مقاله می توان تنوع و گستردگی حوزه های شناختی را که آن ها وارد شده اند، دریافت
تحلیل مفاهیم شناختی و عاطفی انسان در آموزه های اسلام
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق به منظور تبیین اهداف خلقت انسان و تبیین تکالیف مهم ارسال پیامبران، به توضیح و ارتباط این دو بُعد و مفاهیم مرتبط با آن از منظر آیات قرآن و روایات معصومین(ع) در راستای نگرش علم روان شناسی پرداخته است. روش: تحقیق به کار گرفته شده در این مقاله، پژوهش در حیطه تحقیقات توصیفی و از گونه تحلیل اسنادی به روش کتابخانه ای است که اطلاعات جمع آوری شده به واسطه تحلیل محتوا، به بررسی تحلیلی متون انتخابی از کتاب و سنت و پژوهش های روان شناختی پرداخته است. یافته ها: عقل مرکز ساختاری شناخت و قوای ادراکی است که توانایی ادراک و تشخیص نیکی ها و حقایق، تدبیر امور مربوط به مسائل دنیوی، اُخروی و... را دارد. علم، به عنوان مجموعه ای از معلومات و دانش هایی که به صورت اکتسابی یا به صورت حضوری وارد ذهن و عقل انسان شده و به عنوان محتوای آن سازمان در فرایند تعلیم، استعدادهای ساختاری و قوای شناختی عقل را از قوه به فعل تبدیل می کند. قلب نیز به عنوان یک جزء ساختاری از خلقت فطری و معنوی انسان، قوای عاطفی و تمایلات را به صورت محتوایی در فرایند تزکیه و تهذیب شکوفا می کند. تزکیه، به فرایند شکوفایی و تکاملی نگرشها و کشش های مثبت قلب با محتواهای عاطفی، همچون: رحمت، رافت، انس، الفت، ذکر، انابه و... اشاره دارد که انسان را به کمال و تعالی سوق می دهد. تهذیب، به پاک کردن و زدودن دل از تمایلات شهوانی و خواهش های نفسانی، با محتواهای منفی همچون: حرص، حسد، بخل، غیض، قساوت و... اشاره دارد که انسان را از حضیض ذلت و سقوط به سوی اسفل سافلین باز می دارد. نتیجه گیری: تزکیه و تهذیب، در دو بُعد نیاز قلب و نفس، به پاک کردن قلب از تمایلات شهوانی و زدودن نفس از گناهان و دل نبستن به مظاهر دنیوی و از بین بردن صفاتی همچون: کبر، غلظت، قساوت، ترس، اضطراب، حسرت و... از یک طرف و شکوفا و بارور کردن استعدادهای مثبت، آرزوها و امیدها در مسیر تقرب و کمال و دستیابی به خصوصیات مثبت و رشد دادن فضایل و کرامات اخلاقی در قلب، مانند صمیمیت، انس، الفت، انابه، آرامش، خشوع و... می پردازد.
نظام بخشی به کاربردهای گوناگون عقل در نظر غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دشواری هایی که در کار پژوهش در آثار غزالی وجود دارد برخی ناسازگاریها است که میان سخنان او به چشم می خورند. بیانات غزالی در باب عقل و چگونگی به کارگیری این مفهوم از سوی او نیز از جمله همین موارد است. نوشتار حاضر با قراردادن کاربردهایی که غزالی برای «عقل» بدانها تصریح کرده، در قالب طرح کلی کاربردهای وجودشناختی، روانشناختی، و معرفت شناختی آن، آنها را چارچوبی منطقی می بخشد. اما فهم مراد اصلی غزالی هنگام استفاده از این مفهوم، با تتبع در آثار وی و یافتن روح کلی حاکم بر آنها میسر می شود. اینجاست که می توان به کارگیری دو معنای عقل را از سوی غزالی که یکی معنای اخص آن، یعنی عقل استدلالی است و دیگری کل مرتبه انسانی در معرفت، مورد توجه قرار داد. عقل در این معنای دوم ظهورات مختلفی را، از مرتبه استدلالی تا مرتبه نبوی معرفت در بر می گیرد. توجه به این معنا به منزله یافتن یکی از اصول بنیادین نظام معرفتی غزالی است