شهین اعوانی

شهین اعوانی

مدرک تحصیلی: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۲ مورد.
۱.

تنش انسان شناختی؛ پرسش از ذات انسان و متافیزیکِ سوبژکتیویته نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی کانت سوژه متافیزیک سوبژکتیویته هایدگر تحلیل دازاین تنش انسان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۲۳۹
کانت هر سه مسئله اساسی فلسفه را به مسئله ای یگانه و نهایی (انسان چیست؟) بازمی گرداند و حلّ آن را بر عهده انسان شناسی فلسفی می گذارد. باری، اگر از این دید در مهم ترین اثر فلسفی کانت، یعنی نقادی عقل محض نظر کنیم، جای شگفتی است که این پرسش، دست کم با این صورت بندی، از آن غایب است؛ البته، اقتضای فلسفه استعلایی همین است که این پرسش، بدین صورت ماهوی اساساً در آن قابل طرح نباشد؛ چراکه سیر فکر استعلایی سرانجام به سوژه منتهی می شود و نه انسان. اما به رغم خوانش هایدگر از کانت، نباید گمان کرد که وی پرسش از ذات انسان را سرانجام در جهت تثبیت یک متافیزیک سوبژکتیویته به جریان می اندازد. آموزه وحدتِ استعلاییِ ادراکِ نفسانی کانت، نه تنها بیانگر یک نظریه متافیزیکی بر محور سوژه نیست، بلکه صورت بندی دیدگاه کلی انسان شناختی کانت است در بستر فلسفه استعلایی و در چارچوب عقل نظری، که صورت متکامل آن در انسان شناسی اخلاقی او تبلور یافته است. هسته مرکزی این دیدگاه انسان شناختی را موقعِ دوگانه انسان در کیهان تشکیل می دهد، که بر حسب آن می توان تنش میان مرکزیت و هم زمان، حاشیه ای بودن موقع او نسبت به جهان را در فروکاستْ ناپذیری اش بیان کرد. این دیدگاه انسان شناختی کانت را از جهت دوگانگی فروکاست ناپذیر نهفته در آن، «تنش انسان شناختی» می نامیم.  
۲.

مناسبات «کرامت» و «آزادی انسان» از منظر کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۳۷
از منظر کانت، آزادی به عنوان خودقانونگذاری اراده، خصوصیت کلی انسان است. او با قانون گذاری عقل عملی، اخلاق را بر پایه آزادی بنا می نهد. در فلسفه کانت، آزادی، مبنایی است که بر اساس آن انسان به عنوان شخص و فرد انسانی، دارای کرامت است. مفهوم آزادی، ملازم با قانون اخلاقی و عقل عملی است و در بستر طبیعت یافت نمی شود. قانون اخلاقی از آن نظر که آزادی است انسان را از قلمرو طبیعت تعالی می بخشد و به او ارزش و شأنی می دهد که بر پایه آزادی و خودقانون گذاری است. انسان اخلاقی برای جهان ارزش می آفریند و همو غایت خلقت است. واسطه ارتباط انسان به عنوان موجودی اخلاقی و غایت نهایی طبیعت، مفهوم آزادی است. آزادی امری عینی و موضوع شناسایی نیست، زیرا مفهوم آزادی به جهان معقول ارتباط دارد و در رفتار و منش انسان واقعیت می یابد. در مملکت غایات کانت، هر چیزی یا قیمت دارد یا کرامت. آنچه دارای قیمت است، می تواند مورد دادوستد و معامله قرار گیرد ولی آنچه از هر ارزشی برتر است و به هیچ عنوان معادلی ندارد که معاوضه شود، «کرامت» است. انسانیّت انسان تا جایی که به داشتن اخلاق تواناست، تنها موجودی است که «کرامت» دارد. مقاله بر محور دیدگاه کانت درباره "مناسبات کرامت و آزادی انسان " و با روش استنتاجی نوشته شده است.
۳.

موضوع متافیزیک: نقد رویکرد نوکانتی ناتورپ با استناد به تفسیر هاملن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک ارسطو موضوع متافیزیک فلسفه اولی موجود بماهو موجود تفسیر نوکانتی ارسطو پارادوکس ناتورپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۳ تعداد دانلود : ۲۷۲
ارسطو در متافیزیک در پی مطالعه دانشی است که از آن با نام های حکمت، علم به موجود بما هو موجود، فلسفه اولی، و الهیات یاد کرده است. رابطه عناوین مختلف دانش متافیزیک با یکدیگر، اول بار توسط پل ناتورپ به عنوان یک تناقض صورت بندی شد که در ادبیات ارسطوشناسی به تناقض ناتورپ شهرت یافته است؛ موضوع فلسفه اولی نمی تواند هم موجود بما هو موجود (موجود به نحو کلی) و هم موجود الهی (برترین موجود) باشد. هدف این نوشتار، بررسی بنیان نوکانتی تناقض ناتورپ و نیز ارائه تفسیر اکتاو هاملن از نظریه وجود ارسطو، به عنوان تفسیری است که می توان از آن برای سازش بین دو وجه ظاهرا متناقض متافیزیک ارسطو و در نتیجه یافتن پاسخی مناسب به این تناقض استفاده نمود. در واقع ما در پی آنیم که بدانیم چه پیش فرض هایی در پس تفسیر ناتورپ از متافیزیک ارسطو نهفته است؛ و بر این باوریم که تفسیر وجودشناختی هاملن از ارسطو به گونه ای است که می توان از آن در جهت ارائه راهکاری برای عدم مواجهه با تناقضاتی از این دست استمداد نمود.
۴.

تئودیسه یا عدل الهی از نگاه لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ئودیسه عدل الهی لایب نیتس نظام اصلح عالَم ممکن شر خیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۹ تعداد دانلود : ۶۶۹
بررسی تاریخ تحول تفکر فلسفی در غرب بیانگر آن است که از زمان افلاطون که خدای صانع (دمیورژ) با نظارة جهان معقول، جهان محسوس را به وجود آورد و گفت که خداوند نمی تواند بر برخی از ضرورت های طبیعی فائق آید؛ تا شروع قرن هفدهم، و پیدایش دیدگاه جدید انسان محور دکارت دربارة هستی، پیوسته یکی از موضوعات مشترک و پرسشی که برای اغلب فلاسفه در خلال مباحثی از قبیل چیستی و نحوة هستی خدا، جهان و انسان، مطرح بوده است، این پرسش هاست که: عدل چیست؟ آیا خدا عادل است؟ و آیا انسان به بهترین وجه خلق شده است؟ آیا جهان موجود، بهترین جهان ممکن است؟. تحلیل، توجیه یا هر گونه پاسخی به این مسأله از سوی فیلسوفان مسیحی پیش از لایب نیتس، اغلب صبغة کلامی داشته است. حتی در قرن پانزدهم هم این پرسش که چگونه اختیار انسان با علم پیشین و با مشیّت الهی سازگار است، محور مباحث فلسفی- کلامی است. پیشرفت علم و قوانین ضروری در علوم مختلف سبب شد که اختیار انسان خدشه دار شود. اسپینوزا و لایب نیتس هر یک به شیوة خاص خود در صدد برآمدند تا ثابت کنند که اختیار انسان و جبر علّی- معلولی علوم قابل جمع اند و خدا آنچه را که بیش از همه هماهنگی دارد، اراده می کند. موضوع تصور جهان به عنوان یک هماهنگی کلی پیشین بنیاد در آرای لایب نیتس (در قالب جوهر فرد یا مُناد) از جمله مطالبی است که در این مقاله مقدم بر بررسی چیستی و چرایی «بهترین جهان ممکن» مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۵.

جایگاه ایمان، سلوک قلبی، و عقل در اندیشه پاسکال(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پاسکال دکارت عقل عقل گرایی ایمان گرایی دین قلب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۳۵۷
پاسکال بنیان نهایی یقین را که همه چیز مبتنی بر آن است. این بنیان «خدای زنده»، یعنی کتاب مقدس است که در مسیح آشکار شد آیا چنین ادعایی درست است؟ در این صورت آیا او را باید «فیلسوف دین» نامید؟ او می گوید از طریق عقل و استدلال نمی توان حقیقت را یافت. چنان دکارت این راه را رفت ولی به نتیجه نرسید. معمولاً پاسکال را در زمره عقل گرایان شناخته اند اما آن طور که مقاله در صدد اثبات آن است، او یک «ایمان گرا» است ولی ایمان او «عقلی» نیست بلکه «ایمان قلبی» است. منابعی که قلب را به «دل» برگردانده اند، در اشتباه اند. مقاله حاضر، موضوع دین و «ایمان قلبی» از منظر پاسکال؛ و نیز منطق و روشی را که او با استفاده از آن به این گونه «ایمان» و «فهم دین» نائل آمده، مورد بررسی قرار داده است؛ و در پاره ای موارد مهم، دیدگاه پاسکال با دکارت نیز مقایسه می شود.
۶.

لایب نیتس و تمایز جوهر خدا و مُناد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل گرایان ارسطو دکارت لایب نیتس جوهر مناد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۹ تعداد دانلود : ۵۸۴
لایب نیتس فیلسوفی عقل گراست که فلسفه ا ش نظام مند ، منسجم ولی متفاوت با سایر عقل گرایان است . اکثر عقل گرایان ، مخالف دیدگاه ارسطو هستند. در این مقاله اختلاف منظر آنها با ارسطو و دیدگا ه مدرسی بر سر موضوع « جوهر » مد نظر قرار گرفته و به این سئوال ها پاسخ داده شده است که چرا لایب نیتس، بر خلاف سایر عقل گرایان، مخالفتی با ارسطو ندارد ؟ چگونه مُنادولوژی لایب نیتس علیه دکارت و تعریف او از جوهر دو گانه نفس و ماده مطرح شده است؟ تفاوت مُناد و جوهر ارسطویی در تفکر لایب نیتس چیست؟ لایب نیتس مُناد ها را « اتم های حقیقی طبیعت » می داند. مُنادها عناصر اصلی و بنیادی عالم ، موجودات مجرد و بسیط ، شبیه خداوند یعنی خالق خویش اند . هر مُناد جوهری کوشاست. در این صورت آیا خدا هم مُناد است ؟ در مقاله چگونگی نسبت میان مُناد و جوهر و خدا تبیین شده است .
۷.

بررسی جایگاه مسأله ی شر در آثار داستایفسکی و تحلیل پاسخ های او به این مسأله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیودور داستایفسکی مسأله ی شر ایمان آزادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵۱ تعداد دانلود : ۸۳۰
تلاش برای پاسخ گویی به مسأله ی شر که یکی از مهم ترین برهان های قابل اعتنا برای انکار وجود خداوند است، همواره برای متفکران و اندیشمندان خداباور چالشی مهم و بحث برانگیز بوده است. فیودور داستایفسکی نویسنده و اندیشمند بزرگ قرن نوزدهمی روسیه، ازجمله متفکرانی است که به منظور دفاع از نظام فکری خداباورانه ی خود، تلاش های دامنه داری را در راستای پاسخ گویی به این مسأله ی بنیادین صورت داده است. داستایفسکی درحقیقت کوشیده تا با بهره گیری از آزادی و اختیار انسان ها و همچنین ارائه ی تفسیری کارکردگرایانه از شرور موجود در عالم، پاسخ خود به این مسأله را صورت بندی کند. در این پژوهش تلاش کردیمدر کنار بررسی جوانب مختلف و بسترهای تأثیرگذار بر شکل گیری این پاسخ، با نگاهی حتی الامکان اصلاح گرایانه، به کنکاش درخصوص بخشی از انتقادات مهمی بپردازیم که بر آن وارد شده است. درنهایت نشان داده ایم که با توسعه ی برخی عناصر تشکیل دهنده ی این پاسخ و به روزآمدسازی و مدافعه ی از آن، که یکی از منسجم ترین و قابل اعتناترین راهکارهای ارائه شده برای حل مشکلات ناشی از وجود شرور در عالم را ارائه کرده است، می توان به آن پرداخت.
۸.

روش دکارت: ریاضی یا هندسی؟(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دکارت روش هندسی روش ریاضی تحلیل تألیف واضح متمایز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹۰ تعداد دانلود : ۸۲۶
رنه دکارت در آثارش از تأثیری که علم ریاضی بر ذهن وی داشته سخن گفته است. او که در زمره پایه گذاران علم جبر و هندسه تحلیلی است، معتقد بود «تنها معرفت ریاضی است که می توان بر آن نام معرفت نهاد». با وجود این، پرسش این است که چرا بعضی مفسران، و نیز در اغلب منابع فارسی، روش دکارتْ روش «هندسی» معرفی می شود، در حالی که بیشتر محققان بر روش ریاضیِ دکارت تأکید کرده اند؟ او زمینه را برای بیان فیزیکِ ریاضی فراهم کرده است. از نظر دکارت خصوصیاتی مانند نقطه، بُعد و امتداد در هندسه، ذاتیِ مادّه است. به نظر نگارنده، تأکید بر روش هندسی و اصالت هندسه به معنای قبول اصالت جوهر مادی و ماده گرایی در دکارت است و چنین دیدگاهی با فکر دکارتی مغایرت دارد، چون او افزون بر جوهر مادی، به دو جوهر نفس و خدا نیز قائل بوده است. در فلسفه او، منشأ ریاضیات عقل و عقلانیت است و به دلیل همین نشئت گرفتن عقلانی است که برهان های ریاضی، یقینی و واضح اند. البته در اینجا مقصود از ریاضیات در روش ریاضی، ریاضیات عمومی و متداول نیست، بلکه ریاضیاتی است که از زمان ارسطو به «ریاضیات محض» و «ریاضیات کاربردی» تقسیم شده است. مقاله در صدد یافتن پاسخی به پرسش های زیر است: فرق روش هندسی و روش ریاضی در چیست؟ وضوح، تمایز و یقین در کدام یک از این دو بیشتر است؟ از نظر دکارت کدام مسائل با روش ریاضی قابل حل اند و چه مسائلی با روش هندسی؟
۹.

سعادتمندی انسان از منظر افلاطون (بررسی دو رساله آلکیبیادس و فیلبُس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون انسان سعادت دانایی حکمت صیرورت آلکیبیادس فیلبُس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۶ تعداد دانلود : ۵۴۷
در برخی از آثار افلاطون، همچون دفاعیه، کریتونو فایدون، موضوع مرگ ملموس تر از زندگی است؛ ولی آنجا که زندگی مطرح است، غایت سعادتمند شدن انسان را در بطن خود دارد؛ سعادتی که آدمی از طریق کسب فضائل بدان نائل می آید. منظور افلاطون از «فضیلت» که به «سعادتمندی انسان» در زندگانی و پس از مرگ منجر می شود، چیست؟ مقاله بخشی از پاسخ این پرسش را در رسالة آلکیبیادسو بخش دیگر آن را در فیلبُسجسته است. به طور کلی نزد افلاطون، دانایی و تأمل دربارة حقیقت، جدا از زندگی نیست و سعادت یا نیکبختی افراد و به تبع آن جامعه، به میزان آگاهی به فضیلت و دانایی آنان نسبت به حقیقت بستگی دارد. از این رو ماهیت انسان در رسالة آلکیبیادسبررسی شده است که مطابق آن اختلاف انسان ها در بودن ها و هست ها نیست بلکه اختلاف شان در شدن ها و چیستی هاست. انسان ها در نحوة پرورش و میزان تلاش در تهذیب و خودشناسی متفاوت اند ولی همه سعادت را می جویند و از این منظر به لحاظ روحی با یکدیگر مرتبط اند. رسالة فیلبُسبه «خیر»، «زیبایی» و مناسبات این دو با «لذت» اختصاص دارد. نتیجه ای که از برداشت افلاطون دربارة «سعادتمندی انسان» می توان گرفت، این است که زندگی، تحقق تطابق عالم مرئی محسوس با کمال مُثُل معقول است که در آن همه چیز بر اساس خیر مطلق تنظیم می شود. زندگی بودن نیست، «شدن» و «صیرورت» است.
۱۰.

جایگاه اخلاق در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دکارت اراده شک فلسفه حکمت اخلاق اصالت انسان موجود اندیشنده عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۱ تعداد دانلود : ۷۳۹
در این مقاله، پس از تبیین نوآوری های دکارت در زمینه انسان شناسی، در وهله نخست ویژگی های شک دکارتی، و تقدم اراده بر اندیشه، یعنی ارادی اندیشیدن، بررسی شده و اثبات می شود که در فلسفه دکارت، اثبات «ایده بداهت» و قضیه «می اندیشم»، مبتنی بر اراده است. «من» اراده می کنم که شک کنم، فکر کنم، پس هستم. به این ترتیب، اراده به نحو پیشینی در فلسفه او امری پذیرفته شده است و این نکته ای است که بیشتر دکارت پژوهان به آن کمتر توجه کرده اند. در بخش دوم، بعد از تعیین حیطه شک، با طرح بحث اراده و جدایی عقل عملی از عقل نظری، تفکیک حکمت از فلسفه در دکارت بررسی می شود. مقاله در بخش سوم درصدد است زیربنای اخلاقیِ موجود اندیشنده، ارتباط آن با «من» طبیعی و کانون وجدانیات را، که نخستین سنگ بنای آن در قضیه بسیط و شک ناپذیر «cogito, ergo sum» جلوه گر می شود، بیابد. در مرحله نهایی، به این نکته می پردازد که آیا دکارت می تواند از «اخلاقیات» به عنوان «بالاترین و کامل ترین نظام اخلاقی، که مستلزم معرفت کامل به سایر علوم است و آخرین مرتبه حکمت»، فقط به «اخلاق موقت» بسنده کند؟ با تبیین این مطلب و پاسخ به این پرسش، جایگاه اخلاق در فلسفه دکارت بررسی خواهد شد.
۱۱.

آیا فایده گرایی، همان لذت گرایی است؟ بررسی دیدگاه بنتام و میل

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اخلاق آزادی انسان لذت میل فایده گرایی لذت گرایی بنتام

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۷۱۲۲ تعداد دانلود : ۲۲۵۴
اگر قائل به تقسیم موضوعات مربوط به فلسفه ی اخلاق، به سه شاخه ی اخلاق توصیفی؛ هنجاری یا دستوری؛ و اخلاق تحلیلی یا فرااخلاق باشیم، بی گمان نظریه ی نتیجه گرایی و وظیفه گرایی را باید زیرمجموعه ی اخلاق هنجاری یا دستوری قرار دهیم؛ زیرا مباحث آن جنبه ی مصداقی دارند و به خوب یا بد و مطلوب یا نامطلوب در امور واقع می پردازند. یکی از مهم ترین گرایشات اخلاق هنجاریِ نتیجه گرا «فایده گرایی» است که مقاله ی حاضر به آن می پردازد. در اغلب منابع فارسی، اعم از تألیف یا ترجمه، از مکتب Utilitaianism به عنوان اساس اخلاق «لذت گرایی» تعبیر و از لذت گرایی نیز لذت جسمی و جلب خوشی مراد شده است. در اینجا به واقع بین utilitaianism و hedonism خَلطی صورت گرفته است. مرام یا مکتب «فایده گرایی» می گوید نتیجه ی تمام اعمال انسان، فقط براساس اصل فایده (utility principle) ارزیابی می شود، خوبی یک فعل به میزان «نفع» یا «فایده « ای است که «لذت» و «خوشایندی» را در پی داشته باشد؛ و بدی یک فعل بستگی به میزان «درد» یا «رنجی» دارد که از آن فعل عاید می شود. مقاله در وهله ی اول، تاریخ پیدایی و تقسیمات فایده گرایی را بررسی می کند؛ سپس ویژگی دیدگاه بنتام و میل را در «فایده گرایی» شرح می دهد و به مقایسه ی دیدگاه آن دو می پردازد. در پایان اثبات می کند چگونه در نظریات بنتام و میل براساس «اصل فایده» هر عملی فقط به میزان ارتقاء خوشایندی یا تنزل ناخوشایندی برای فردِ عامل و نیز جماعتی از مردم که منافعشان در گروِ آن عمل است، تأیید (اثبات) یا تکذیب (نفی) می شود و منظور از لذت، خوشایندی یا حظّی است که از انجام آن فعل عاید فرد و جماعتی می شود و این لذت معنای مذمومی ندارد.
۱۳.

نسبت میان عقلانیت و کرامت انسان در فلسفه ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقلانیت خلاقیت کانت ملاصدرا کرامت ذاتی انسان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : ۳۹۹۳ تعداد دانلود : ۲۰۴۴
در فلسفه ملاصدرا و کانت، «عقل» عالی ترین قوه نفس و «معرفت عقلانی» بالاترین مرحله شناخت است. از نگاه هر دو فیلسوف، عقلانیت یا خردورزی بنیادی ترین ویژگی انسان و مبنای کرامت ذاتی اوست، با این تفاوت که ملاصدرا عقلانیت نظری، و کانت عقلانیت عملی را معیار اصلی می پندارند، یعنی از نظر ملاصدرا، شان و کرامت انسان به چیزی است که می داند، در حالی که از نظر کانت، شان و کرامت انسان به چیزی است که می خواهد. یکی از جلوه های عقلانیت در اندیشه این دو فیلسوف، خلاقیت یا همان آفرینشگری است. دو فیلسوف یاد شده خلاقیت را، هم در حوزه نظری (در محدوده قوه خیال و عقل) و هم در حوزه عملی، مورد توجه قرار داده اند، با این تفاوت که در حکمت صدرایی، آفرینشگری انسان در ارتباط با ماورای طبیعت و از راه اتخاذ با عقل فعال صورت می گیرد، در حالی که در فلسفه کانت، خلاقیت انسان در پیوندی عمیق با استقلال و خود بنیادی اوست، منشا و مبدا متعالی ندارد، و صرفا ریشه در انسانیت و استقلال اراده انسان دارد.
۱۴.

کیمیای اخلاق در غزالی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل غزالی تربیت احیاء العلوم کیمیای سعادت شرع تهذیب اخلاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
تعداد بازدید : ۲۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۵۷۲
مهم ترین موضوع در دو اثر اصلی برجای مانده از امام محمد غزالی یعنی کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین، اخلاق است. او در آن دسته از مباحث اخلاقی که بین شرع و عقل اختلاف است، جانب شرع را میگیرد و در عین حال محاسن اخلاقی و تهذیب اخلاق را امری اکتسابی و تربیتی میداند و معتقد به دگرگونی اخلاق است. مقاله در صدد تبیین این موضوعات است که اولاً از نظر غزالی جایگاه اخلاق در تقسیم بندی علوم کجاست؟ و ثانیاً چگونه در تفکر او، اصول اخلاقی و شرعی کاملاً منطبق اند و در عین حال تهذیب اخلاق بر پایه عرفان، رکن اصلی کمال اخلاقی است؟
۱۵.

شمیل و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تسامح صلح شرق شناسی اقبال لاهوری اسلام شناسی شمیل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ اسلام تاریخ تمدن اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
تعداد بازدید : ۱۳۱۷ تعداد دانلود : ۱۱۳۵
جریان شرق شناسی و اسلام شناسی در حوزه های دانشگاهی جهان، پیوسته با واکنش های مختلفی از سوی شرق مواجه بوده است. برخی، محققین در این رشته ها را همکاران سیاسی دولت متبوع می دانند و در فعالیت های آنها به دنبال مقاصد استعماری و... هستند. عده ای شرق شناسان را معاند اسلام می دانند. در مقابل این آراء، بعضی شرق و غرب را از یکدیگر جدایی ناپذیر می دانند؛ آنه ماری شیمل در زمره این دسته محسوب می شود. این مقاله سه نوع جریان شرق شناسی را برمی شمارد؛ رویکرد به شرق بر مبنای کتابهایی نظیر هزار و یک شب؛ مواجهه با شرق از طریق مطالعه الهیات و ادیان ابراهیمی؛ و شیفتگی و عشق به شرق؛ و شیمل را در دسته سوم جای می دهد و به تبیین علمی رویکرد شیمل به اسلام، ویژگی های اسلام شناسی وی و اهمیت جایگاه علمی و معنوی او به عنوان اسلام شناس در سطح جهان می پردازد.
۱۸.

«من» و «خود» از دیدگاه فلاسفه (تا اوایل قرن هفدهم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هویت من خود خویشتن خویش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰۶ تعداد دانلود : ۸۹۲
آیا خودشناسی از جسم و مشخصات بیرونی ما نشئت می گیرد یا خصوصیات درونی، منش انسانی، خلق و خوی فردی نیز در آن سهیم اند؟ دیگران ما را چگونه می شناسند؟ معیارهای مشترک خودشناسی و دیگرشناسی چیست؟ در پی این پرسش هاست که درک از خویشتنِ خویش با خودآگاهی و ادراک «غیر من» یا «غیر خود» ارتباط می یابد. در این مقاله، علاوه بر سؤالات فوق در صدد پاسخ گویی به آن هستیم که اگر، به طور مثال، اصل «وجود ادراک است» یا وجود به معنای «شیء مدرک» را از بارکلی بپذیریم، آن گاه وقتی می گوییم «من حق دارم» یا «این مالِ من است» یا «خودم را می شناسم»، این «من» و «خود» چیست. خواه وجود ماده را منتفی بدانیم و قائل به ظاهر و نمود یا نمود بی بود باشیم، و خواه قائل به ماده و اصالت آن باشیم و جسم را در قالب بدن انسان به عنوان بود و وجود او قبول کنیم، باید قبل از آن ثابت کنیم که محملِ حقی که بر «من» تعلق می گیرد، کجاست. «من» توسط چه نحله های فکری و متفکرانی مطرح بوده و آیا از طریق فلسفی قابل تعریف است؟

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان