مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
عقل
حوزه های تخصصی:
نقش عقل و کارکرد آن در مدعیات دینی بسیار حائز اهمیت است. رویکرد عقل گرایی در جهان اسلام بسیار متفاوت است. مشرب های مختلف فلسفی و کلامی و نزاع های نظری در جهان همه ناشی از نقش عقل و فرایند عقلانیت اند. کندی، فارابی، بوعلی سینا، سهروردی، و ملاصدرا از بزرگ ترین فلاسفة مشرق زمین اند که رویکردهای مختلفی در ارتباط عقل و دین دارند. یکی از فیلسوفان مشهوری که در این زمینه درخشید فارابی است. فارابی در زمانی نظریات خود را عرضه کرد که دنیای اسلام درگیر نزاع ها و مجادلات عقیدتی، فرقه ای، کلامی، اختلافات سیاسی، و آشوب های اجتماعی، به خصوص جنگ بر سر قدرت و به دست گرفتن قدرت، بود.
جهان اسلام در آن موقع به علت فقدان اصالت های دینی پریشان مانده بود و نیازمند این بود که برای رفع چالش های موجود توجیهاتی علمی بیابد. در آن موقع بازار فلسفة یونانی گرم بود و دخالت دادن و التقاط اصول آن در تفکرات دینی می توانست راهی برای دفع ابهامات و دودلی ها و بن بست ها باشد. لذا، می بینیم فارابی با استفاده از فلسفة یونانی و از طریق استدلال عقلی سعی دارد تا فهم بهتری از دین عرضه کند. او قوانین و اصول کلی اسلامی را، که متکی به وحی اند، متضمن سعادت در هر دو جهان می دانست و برای عقل انسان این توان را قائل بود که میتواند این قوانین و اصول کلی را بفهمد و تبیین عقلانی کند. به نظر او عقل ماهیتی جهان شمول دارد و قبول براهین آن، خصیصة مشترک و لایتغیر همة انسان هاست. فارابی بر آن است که آموزه ها و تعلیمات دینی و فلسفی یکی است. هر دو از منشأ وحی و مفیض عقل فعال اند و به کمال و سعادت منتهی میشوند. لذا، فارابی بین تدین و تعقل تعارضی نمی بیند و برای عقل جایگاه ویژه ای قائل است. بگذریم از مواردی که افراط در برخی نظریاتش مشهود است، از جمله این که او فیلسوف را از نبی بالاتر می داند. او معتقد است فیلسوف با خواص سخن می گوید؛ روش او عقل است، ولی نبی از طریق تصرف در قوة متخیله و با خطابه مردم را اقناع و مجاب می کند.
نسبت عرفان و دین
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث کلیدی و سرنوشت ساز دربارة عرفان و دین تعیین نسبت میان آن هاست. برخی عرفان را غیر از دین و حتی ناسازگار با آن می دانند. بر همین اساس، گروهی به عرفان دل بسته و از دین گسسته اند، و جمعی به دین پیوسته با عرفان به نزاع برخاسته اند. کسانی هم که عرفان را با دین سازگار می دانند در تعیین نسبت میان آن دو اختلاف نظر دارند. برخی عرفان را عین دین یا گوهر آن تلقی میکنند و دسته ای آن را جزئی از اجزای دین به شمار میآورند. تعیین نسبت میان دین و عرفان جز با کاوش در ماهیت دین و عرفان ممکن نیست. نظریه ای که در این مقاله تبیین و اثبات میشود این است که عرفان نه ضد دین، نه بیگانه از دین، نه عین دین، و نه جزئی از اجزای دین است، بلکه عرفان باطن دین است. در پرتو این نظریه بسیاری از پرسش ها و شبهاتی که در بارة عرفان و رابطة آن با دین وجود دارد نیز پاسخ داده میشود. با حل این مسئله ضمن روشن شدن نسبت دین و عرفان، چیستی آن ها نیز بهتر دانسته میشود. علاوه بر این، معیاری روشن برای تشخیص عرفان اصیل از عرفان های ناقص، التقاطی، و شبه عرفان ها به دست می آید.
اخلاق در نظر و عمل
حوزه های تخصصی:
انسان دوستی و مفاهیم مرتبط با آن، از جمله مباحثی است که در طول تاریخ بشر، مورد توجه بوده و از اهمیت ویژ ه ای در روابط انسانی برخوردار است. مفهوم انسان دوستی و مسائل مرتبط با آن، بار ها از سوی صاحب نظران و اندیشمندان نقد و بررسی شده است.
البته این مفهوم، از گسترة معنایی وسیعی برخوردار است و بحث و بررسی تمامی مسائل مربوط به آن، از عهدة یک مقاله یا کتاب خارج است و به کنکاش و تتبع زیاد و زمان کافی نیاز دارد. اما از جمله مباحثی که مستقیماً به مفهوم انسان دوستی مربوط است و در حقیقت زیر مجموعة آن قرار می گیرد. مسئلة نحوة تعامل حکومت با مردم و حفظ کرامت و جایگاه انسانی شهروندان جامعه توسّط دولتمردان است. مقالة حاضر به بررسی این امر مهم در سیرة علوم و با تأکید بر نامة حضرت به مالک اشتر، پرداخته، تلاش می کند برخی اصول انسان دوستی را که دولتمردان، ملزم به رعایت آن در قبال مردم هستند، از دیدگاه امام علی (ع) مورد بررسی قرار دهد. مفاهیمی چون رعایت عدالت در برخورد با مردم، مشورت با مردم در امور جامعه، نقد پذیری دولتمردان مخالفت با حاکمیّت روابط ، پاسخگو بودن مسئولان به مردم، ایجاد امنیت در جامعه و ... از جمله اصول انسان دوستی است که حضرت در کلام گهر بار خود به آن اشاره فرموده و ما نیز در این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت.
معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای صدرالمتألهین و امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمان عقدی قلبی است که پس از شناخت چیزی، به آن تعلق مییابد. غیب نیز وجودی فراحسی و غیرقابل اشاره است. ایمان به غیب، ارتقا معرفت به امور فراحسی و رسوخ به مرتبه قلب (برترین مرتبه مثالی نفس انسان) است. وجود خدا و صفات او، وحی و معارف وحیانی دین، معاد و احوال آن مهم ترین مصادیق امور غیبیاند که بندگان پرهیزگار خدا، این حقایق را به نحو وجدانی میشناسند و به آنها تعلق قلبی دارند و در عمل نیز به این حقایق پایبند هستند. این نوشتار معنا و امکان تحصیل ایمان به غیب را براساس دیدگاه صدرالمتألهین و امام خمینی+ و متناظر با دو جنبه وجود انسان (نظر و عمل) تبیین میکند.
بررسی تطبیقی قابلیت های فراروانی انسان با رویکرد عرفانی و عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان جستجوگر همواره به دنبال ناشناخته ها وکشف رموز وامور پنهانی است. در این میان، آنچه از همه مرموزتر به نظر میرسد،گستره وجودی و قابلیت های انسان است. ازنظر عرفا، جهان دائماً نوشونده و دارای حقیقت واحد و متحد با انسان است؛ زیرا او تنها مخلوقی است که به دلیل آفرینش خاصخودمیتواند احاطه دانشی و کنشی بر عالم هستی داشته باشد.در این علم، محاط و محیط دارای وحدت وجودی و ارتباط تنگاتنگی هستند. با وجودتفاوتدرروشتحقیق، درعلم عصب پایه درباره قابلیت مغز انسان و درک یکپارچگی یا یکپارچه سازی خویشتن و عالم هستی شواهد علمی بسیاری ارائه شده است. در این مجال با ارائه دو دلیل اساسی،یعنی وحدت جهان و جامعیت وجود انسان، استعداد انسان در داده های فراروان شناسی بررسی میشود. ایننوشتار در موضوع انسان شناسی با رویکرد تطبیقی و میان رشته ای و با روش تحقیقی ـ توصیفی در حوزه عرفان و عصب شناسی به طرح و بررسی مسئله میپردازد.
تمایز «عقل» و «خرد» در چنین گفت زرتشت نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه جز کلمه چیزی برای بیان مفاهیم خود در دست ندارد. هرگونه آسانگیری و بی دقتی و بی اعتنایی به تفاوتها و تمایزهای مفهومی کلمات به آشفتگی و پریشانی در فهم اندیشه ها می انجامد. از همین رو، در فلسفه، زبان و اصطلاحات و دقت در انتخاب کلمات برای بیان مفاهیم اهمیتی اساسی دارد. نقل و نقد نمونه ای از این پریشانی و آشفتگی در کار ترجمه و نیز در کار تفسیر و تأویل نخستین مقصود این مقاله است. «عقل» و «خرد» دو معادلی است که داریوش آشوری در ترجمه ممتاز و پُرخواننده خود از چنین گفت زرتشت به ترتیب برای دو واژه آلمانی “Vernunft” (انگلیسی: “reason”) و “Weisheit” (انگلیسی: “wisdom”) به کار برده است. این دو معادل گرچه فی نفسه برای هریک از این دو اصطلاح درست است، از آنجا که مترجم در ترجمه خود گاهی این دو را به جای یکدیگر به کار برده است، به واسطه ترادفی که این دو واژه در زبان فارسی دارند، کلمه “Vernunft” نیز گاهی به «خرد» (“Weisheit”) ترجمه شده است و در نتیجه، با از میان رفتن تمایز مفهومی میان «عقل» و «خرد»، سوء تفاهمی بنیادی در فهم اندیشه نیچه پدید آمده است. اما کار به همین جا پایان نمی یابد. در موارد دیگری، علاوه بر «خرد»، معادلهایی دیگر برای “Weisheit” در فارسی اختیار شده است: «فرزانگی»، «حکمت»، «خردمندی». برای کلمه آلمانی “Klug” نیز گاهی از معادل «فرزانه» استفاده شده است، و گاهی از معادل «زیرک» و .... این ترجمه های گوناگون برای کلمه ای واحد در متن آلمانی، و نیز ترجمه های انگلیسی، به فهم این «مفهوم» سخت آسیب رسانده است. از همین رو، برای کسی که بخواهد بر اساس این ترجمه فارسی به پژوهشی مفهومی در آثار نیچه دست یازد، آشفتگی بسیار در متن موجود است. بنابراین، اصل رجوع به متن اصلی و مطالعه انتقادی در اینجا باز ضرورت خود را نشان می دهد. خانم نوشین شاهنده، نویسنده زن در تفکر نیچه (قصیده سرا - روشنگران، ۱۳۸۲؛ پایان نامه کارشناسی ارشد ۱۳۸۱)، با استفاده غیرانتقادی از ترجمه آشوری و بی توجهی به منبع اصلی، و همچنین نداشتن روش شناسی از پیش اندیشیده و معیار برای مطالعه متن و تأویل و تفسیر آن، در فصلی از کتاب خود، در شرح تشبیه «خرد» به «زن» در فلسفه نیچه، مرتکب اشتباهی بزرگ در داوری درباره معنا و اهمیت و ارتباط این دو مفهوم در اندیشه او شده است. روشن کردن رابطه «عقل» و «خرد» و مقصود نیچه از تشبیه «خرد» به «زن» دومین مقصود این مقاله است. من، در این پژوهش، با پیروی از سنت علمای مسیحی کتاب مقدس از دو قاعده «نقد فروتر» و «نقد برتر» در بازیابی «متن اصلی» و نیز «فهم متن» و «تأویل و تفسیر» آن پیروی می کنم.
جایگاه ابن سینا در اندیشه مارسیلیو فیچینو در باب انبیای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر جایگاه انبیای الهی در افکار فیچینو (1433- 1499 م) و تأثیر ابن سینا بر اندیشه وی را بررسی می کند. ضرورت وجود نبی در جامعه و همچنین قانون الهی، عقول و معجزه، از موضوعات دیگری است که در مقاله حاضر مدنظر قرار خواهد گرفت. مارسیلیو فیچینو در دیدگاه خود درباره انبیاء الهی و ابزار صدق دعوی نبوت- معجزه- و قانون الهی، به دو بخش الهیات و نفس کتاب شفای ابن سینا نظر دارد. در این مقاله در پی آن هستیم که پس از بیان عقاید فیچینو در این امر، استناد و ارجاع وی به آرای ابن سینا را مبرهن نماییم. تأثیر پذیری فیچینو از ابن سینا به موارد فوق خلاصه نمی شود. این فیلسوف افلاطونی اهل فلورانس همچنین در موارد دیگری از قبیل فرایند ارسال قوانین الهی به نبی، ضرورت وجود انبیاء و محتوای قوانین انبیاء، وامدار ابن سینا است.
معرفت شهودی و عقلانی در حکمت اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«حکمت» اصیل نزد سهروردی آن است که بر دریافت های شهودی و ذوقی مبتنی باشد. ولی دریافت های شهودی، دفعی، بسیط، بیان ناپذیر و غیرگزاره ای اند، حال آنکه مخاطب حکمت اشراق با نظامی فلسفی مواجه است که از تألیف مفاهیم و گزاره ها پدید آمده است و دو ویژگی مهم آن تدریجی الحصول و تفصیلی بودن است. با این اوصاف چگونه ممکن است معرفتی که فی نفسه بیان ناپذیر است، مبنای معرفتی شود که فی حد ذاته با مفاهیم و گزاره ها تقویم می شود؟ نگارنده در این مقاله با نگاهی روش شناختی به حکمت اشراق سهروردی نشان می دهد که حکمتِ بحثی اشراق که توسط او به رشته تحریر درآمده است، چیزی متمایز از معارف شهودی اش بوده و دلالتش بر شهودات نیز به نحو مجازی و یا اعتباری است. در حکمت اشراق، عقل در کشف حقیقت ناتوان، ولی در نظام سازی مبتنی بر شهودات باطنی، خلّاق و اصیل است. وظیفه عقل در این مقام نقّادی، مفهوم سازی و نهایتاً انسجام بخشی به نظام معرفتی گزاره ای است؛ امری که نمی توان آن را از شهود انتظار داشت.
دلیل عقل در سیرة فقهی ابن ادریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سیرة عملی ابن ادریس که از اثرگذاران بر فقه بوده است هدف این پژوهش قرار گرفته است. روش بررسی این پژوهش تحلیل محتوای تألیف مهم ابن ادریس بوده است. نتیجة مطالعه نشان میدهد که وی در دیدگاه نظری خود دلیل عقلی را در طول کتاب، سنت و اجماع میداند و این بدان معناست که او تمامی اصول عملیة عقلی و شرعی، قواعد فقهی، اصول لفظی، قواعد عرفی، بنای عقلا و سیرة متشرعه را که بسیاری از آنها در دوران او مصطلح نبوده، جزء دلیل عقلی میداند. وی در موارد زیادی از دلیل عقلی استفاده کرده که عبارتند از: عقل مستقل به عنوان مؤسس برخی واجبات عقلی؛ عقل به عنوان مخصص دلایل سه گانه؛ عقل در نقش مؤید سایر ادله؛ عقل و تأسیس اصول و قواعد کلی؛ عقل به عنوان اصول عملیه.
معناشناسی و استعمال واژگان عقل، فهم، علم و فکر در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
معناشناسی که در زبان انگلیسی با نام Semanticis و در زبان عربی علم الدَّلاله یا علم المعنی نامیده می شود، شاخه ای از زبان شناسی است که به بررسی معنا می پردازد و مقصود و فحوای کلام را از ساختار و سیاق متن درمی یابد. نخستین گام ها در این زمینه در اواسط قرن نوزدهم توسط ماکس مولر Max Muller و میشل بریل Michel Breal برداشته شد.
واژگان در کلام الهی هریک بار معنایی خاص خود را دارند و نخستین نکته ای که با نگرشی اجمالی به آیات، به چشم می خورد، گزینش مناسب و چینش دقیق این واژگان است. چهار واژه عقل، فهم، علم و فکر نیز از واژگانی هستند که در قرآن کریم هر یک در القای معنای ویژه شان نقش خود را به خوبی ایفا می کنند و در مناسب ترین جایگاه خود قرار گرفته اند. این مقاله معنا و مفهوم عقل، فهم، علم و فکر و جایگاه این واژگان در قرآن کریم را بررسی می کند. همچنین به تفاوت های معنایی و جایگاه آنها در آیات شریفه قرآن کریم می پردازد.
روش امام صادق (ع) در تفسیر عقلانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش تفسیر عقلی، ازجمله روش هایی است که در کنار سایر روش ها ـ همچون روش تفسیر قرآن به قرآن و روش تفسیر قرآن به سنت ـ برای تبیین و تفسیر آیات قرآن به کار می رود. قرآن کریم، در بردارنده برهان های عقلی است و در بسیاری از آیات، انسان ها را به تفکر، تعقل و تدبر دعوت نموده است. بهره گیری از عقل قطعی و قراین قطعی برای تفسیر آیات قرآن، ریشه در سنت رسول خدا| و اهل بیت^ دارد. امام صادق× نیز ـ به عنوان جزئی از خاندان وحی ـ از استدلال های عقلی ، برای تبیین و تفسیر قرآن کریم استفاده نموده که نمونه های بسیاری از آن در میان روایات تفسیری آن حضرت یافت می شود.
عقل بعنوان منبع استنباط احکام شرعی (قسمت اول)
حوزه های تخصصی:
خلط در مبادی تصوری در باب عقل و عدم تحلیل و تبیین درست تعریف و دخالت دادن تسامح عرفی، موجب نزاع و مناقشات علمی و به وجود آمدن ابهامات فراوان گردیده است، از این رو عقل را به انواع گوناگونی تقسیم و تعریف کرده اند؛ اما منظور از عقل در استنباط احکام شرعی، دلیل عقل در برابر نقل، شامل معرفت های فطری، تحلیل ها و یافته های عقلانی نظری و یافته های علوم تجربی می باشد، که در طول تاریخ با تکامل مباحث علم اصول در تنقیح تعریف عقل، قیوداتی به آن اضافه شد، از جمله:
١ـ تفاوت میان عقل به عنوان «دلیل حجیت» و به عنوان «دلیل حکم»؛ ۲ـ تفاوت میان عقل آلی (ابزاری) و استقلالی؛ ۳ـ تفاوت میان عقل به عنوان «حاکم» و عقل به عنوان «کاشف»؛ ۴ـ تفاوت میان «ادراک عقلی قطعی» و «ادراک عقلی ظنی»؛ ۵ـ عقل نظری و عقل عملی.
تربیت عقلانی، محور اساسی در تبلیغ دینی
حوزه های تخصصی:
مهم ترین عامل بی اخلاقی ها، جهالت است؛ از این رو وظیفه عمده مبلّغین دینی، معرفت بخشی و هدایت بشر به سمت رفتارهایی عقلانی است که در این مقاله از آن به «تربیت عقلانی» تعبیر شده است. رفتارهای انسان های رشدنایافته غالباً در سطح احساسی و به دور از عقلانیت انجام می شود و بهترین مبلّغان دینی آنهایی هستند که رفتارهای انسان ها را به سمت سطح عقلانی سوق دهند. این مقاله بر آن است تا نشان دهد مهم ترین وظیفه مبلّغین دینی هدایت رفتار فردی و اجتماعی ازسطح احساسی به سطح عقلانی است. روش این مقاله توصیفی_تحلیلی بوده و در برخی موارد از آیات و روایات به عنوان مویّد بهره برده است.
موانع اخلاق ورزی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقص ذاتی نفس، حجاب ها، تقلید یا همرنگی با جماعت و مدخلیت جسم، از جمله موانعی هستند که در نظر ملاصدرا، مانع فعالیت دستگاه عقل و در نتیجه باعث منحرف شدن انسان از ارزش های اخلاقی هستند. از دیدگاه ملاصدرا عمده بی اخلاقی ها ناشی از جهالت و غفلت به جهت تسلّط قوای غیرعقلانی بر عقل می باشد. تبیین عامل بی اخلاقی ها، فرآیند مغلوب شدن عقل و در نتیجه بروز بی اخلاقی مسئله این مقاله است که به روش توصیفی ـ تحلیلی به آن پرداخته و در برخی موارد از آیات و روایات به عنوان مؤید استفاده شده است.
پویایی فقه شیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فقه امامیه از ویژگی هایی برخوردار است که نظیر آن را در کمتر دانشی می توان یافت. در میان این شاخصه ها سه ویژگی که تا حدودی از گوشه ای از سیمای این دانش، پرده برمی گیرد؛ یعنی جاودانه بودن فقه، فراگیربودن فقه و انعطاف پذیری فقه، دارای اهمیت بیشتری می باشند.
بیان ویژگی های مزبور، هر انسان آزاداندیشی را به طرح این پرسش بنیادی وا می دارد که دلیل توانمندی و کارآمدی فقه در قبال انبوه نیازهای تمام نشدنی انسان چیست و سازوکار آن کدام است؟
نوشتار حاضر، به دنبال آن است تا ضمن طرح مبادی موضوع بحث، به تبیین علل و عوامل پویایی و بالندگی فقه در عرصة حیات جمعی انسان پرداخته و به پاره ای از شبهات در این حوزه، پاسخ گوید.
مبانی و روش های تربیت عقلانی از منظر متون اسلامی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مبانی و روشهای تربیت عقلانی از منظر متون اسلامی است. نویسنده ضمن بررسی مفهوم عقل و تربیت عقلانی، کوشیده است رویکرد تربیت عقلانی، مزایای آن و برخی از روش های پرورش عقل را مورد بررسی قرار دهد. این مقاله نشان می دهد که در منابع اسلامی به جنبة عقلانی انسان تأکید فراوان شده است. در برخی از روایات از عقل به عنوان رسول باطنی یاد شده است که هدایت تکوینی انسان در گرو آن است و از منابع اصلی شناخت به شمار می رود. همچنین در متون اسلامی بر لزوم تربیت عقلانی نیز تأکید شده است؛ تا جایی که تقویت جنبة عقلانی سبب هدایت به سمت حقیقت هستی می شود و عقل جز در بستر علم نمی روید و عالم شدن نیز مستلزم این است که فرد مورد تعلیم قرار گیرد. برای پرورش عقل، روش هایی در منابع اسلامی ذکر شده است که این روش ها توازن عقل را حفظ و راهیابی آن به سمت علم صحیح را میسر می سازد. این روش ها شامل روش هایی مانند روش تزکیه، روش تعلیم حکمت، روش تجربه اندوزی، روش عبرت آموزی و مشورت با خردمندان است.
جایگاه عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل، عاطفه و عمل سه عنصر اساسی تربیت اخلاقی هستند. دربارة تأثیر و برتری عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی، بحث های فراوانی شده است. این مقاله قصد ندارد به بررسی این نکته بپردازد که آیا بین این دو ثنویت است یا وحدت، چرا که امروزه دیگر از ثنویت هایی که شاید قرن ها به طول انجامیده است دیگر خبری نیست. آنچه که در این پژوهش مطرح می شود جایگاه و نقش عقل و عاطفه در تربیت اخلاقی با توجه به زمان است. بررسی ها نشان می دهد که از منظر زمان عواطف در دوران اولیة کودکی عواطف زودتر از امور عقلانی و انتزاعی حضور و ظهور پیدا می کنند. بر این اساس تربیت اخلاقی باید از احساسات شروع شود و بهترین زمان دوران کودکی است، چون دنیای کودکی دنیای مملو از عواطف و احساسات است. از این رو تربیت اخلاقی صحیح، در گرو اهتمام و توجه به هر دو ب ُعد عقل و عاطفه با توجه به عنصر زمان است.
معنا و فلسفه ختم نبوّت
حوزه های تخصصی:
یکى از مسائلى که امروزه در جامعه ما مطرح است، مسئله ختم نبوّت به وسیله پیامبر اسلام 9 است. یکى از نظریّات مطرح شده در موضوع فلسفه ختم نبوّت، این است که بشر دیگر نیازى به راهنمایان الهى ندارد.
در این مقاله دو نقد بر این نظریّه وارد شده و سپس معناى اصطلاحى نبوّت و امامت بررسى شده و از دو جهت، مورد توجّه قرار داده شده اند :
اوّل اینکه «حقیقت و ماهیّت نبوّت و امامت چیست و چه تفاوتهایى با هم دارند؟»
دوم اینکه «چه تفاوتهایى در آثار نبوّت و امامت وجود دارد؟»
سپس با در نظر گرفتن هریک از این دو نظر، فلسفه و معناى ختم نبوّت بیان شده است.
نسبت عقل و شرع
حوزه های تخصصی:
نسبت عقل و شرع براساس دیدگاه هاى آیة الله میرزا مهدى اصفهانى (1303ـ1365 قمرى) موضوع این گفتار است. میرزاى اصفهانى عقل را نورى مى داند که خداوند به انسانها مى بخشد و حجّت خود بر آنها قرار مى دهد، حجّیّت تمام حجّتهاى دیگر به عقل برمى گردد. البتّه احکام شرعى براساس کسر و جبر مصالح و مفاسد، تشریع مى شود. و این تشریع ـ به حکم عقل ـ فقط کار خداوند حکیم است.