مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
عقل
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در صدد توصیف خودی و ایمان در الهیات اندیشمند معاصر، جان مک کواری و بررسی و نقد آن است. دیدگاه او در این عرصه، آمیزه ای از تحلیل هایدگریِ وجود انسان و ایمانِ مسیحی است. به اجمال به باور او، انسان مدرن عموماً با خودیِ غیراصیل یا آشفتگی وجودی روبه روست و ازآنجاکه هیچ چاره ای برای برون رفت از این وضعیت در درون شرایط انسانی در دست نیست، انسان باید به لطف الهی و خدا توسل کند. از این رهگذر، یک خودِ اصیل، ساختاری یکدست است که همة تضادهای وجودیِ انسان در آن به تعادل رسیده است. دراین میان مسئلة مرگ، اهمیتی بسزا دارد؛ زیرا تناهی وجود و فرصت اندک انسان برای رسیدن به خودی اصیل را به او گوشزد می کند. خود اصیل را نمی توان با ایدة نفسِ جوهری مرتبط دانست؛ بلکه باید آن را در مجموعِ نفس و بدن جستجو کرد. همچنین انسان نمی تواند در باب فهم وجود انسانی یک سره به یقین برسد؛ بنابراین باید با گذر از استدلالی عقلی، به توصیف پدیداریِ آن بسنده کند. درمجموع می توان اذعان داشت مک کواری تبیینی واقع بینانه از خودی و ایمان مبتنی بر آموزه های دینی و سنت های الهیاتیِ مسیحی ارائه می دهد و از دیدگاه های مکاتب الحادی و پوچ گرایانه و جریان های انسان گرایانة افراطی و پوزیتیویستی در این عرصه فاصله می گیرد؛ ولی نمی تواند تبیینی صحیح و دقیق از نفس انسانی ارائه دهد و حقایقی همچون جوهریت و تجرد آن را انکار می کند. همچنین تأکید او بر ناتوانایی انسان از رسیدن به یقین در باب فهم وجود انسانی و گذر از استدلالِ عقلی و بسنده کردن به توصیفِ پدیداریِ وجود انسانی چندان موجه نمی نماید.
علامه طباطبائی و بنیادهای هستی شناختی فرهنگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«فرهنگ» در تلقی غالب علوم اجتماعی، عام ترین و گسترده ترین مفهومی است که همة فرآوردة مادی و غیرمادی بشر در فرایند پر فرازونشیب حیات اجتماعی و در مسیری به درازای همة تاریخ آن را پوشش می دهد. از مهم ترین پرسش های مطرح در حوزة مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی فرهنگ، پرسش از خاستگاه، علل ایجادی و مبادی هستی شناختی آن است. فرهنگ بی شک، ملتقای اندوخته ها و دریافت های نمادینی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم از ظرفیت های وجودی، تعالیم وحیانی، تعاملات اجتماعی و تجربیات زیستی انسان تراوش کرده و به صورتی انباشتی و متراکم در جهانی چندلایه تبلور یافته و به صورت عینی و مستقل یا رسوبات بین الاذهانی به هویت و موجودیت رسیده است. این نوشتار درصدد است تا با الهام از آثار فیلسوف و مفسر برجستة معاصر، علّامه طباطبائی، خاستگاه و علل موجده و احیاناً مبقیة فرهنگ را واکاوی و تحلیل کند؛ موضوعی که در ادبیات موجود علوم اجتماعی، چندان که باید کانون توجه و امعان نظر تحلیلی و پژوهشی قرار نگرفته است. پرسش اصلی این مطالعه، چیستی خاستگاه فرهنگ، و روش آن در بخش رجوع به آرای علّامه، اسنادی و در بخش اثبات و تبیین مدعا، تحلیل و تفسیر محتوای آثار مکتوب ایشان، به ویژه تفسیر شریف المیزان است.
مخلوق اوّل در روایات و دو مواجهه متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از آغاز آفرینش و آفریده اول از نخستین مسائل فکری بشر بوده است، مسئله ای باسابقه که مکاتب بشری و الهی کم و بیش به آن پرداخته و در مواردی شبیه به هم سخن گفته اند. روایات «أوّل ما خلق» در حوزه معارف اسلامی، مجموعه ای به ظاهر ناهمگون با تعابیر مختلف در این باره ارائه کرده است و دستگاه های معارفی فلسفی، عرفانی و کلامی هر کدام سعی کرده اند که این روایات را تبیین، تفسیر و توجیه نمایند. در این مقاله با تحلیل و مقایسه دو مواجهه حکمی عرفانی و اخباری با این روایات، ضمن نقد دیدگاه اخباری، نشان داده ایم که دیدگاه فلسفی و عرفانی، تفسیر نظام مند و منطقی تری در این باره ارائه کرده است.
«قبح نقض غرض»؛ باتأکید بر نظر امام خمینی(س) در بحث حیله های فرار از ربا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به «قبح نقض غرض» بسان یک قاعدة فقهی پرداخته شده است و مهم ترین پیش فرض ها و نتایج آن و پیشینة فقهی و گسترة به کارگیری آن درمیان فقها مورد بررسی قرار گرفته است. جواز و تشریع احکامی همچون استفاده از حیله به منظور فرار از ربا، پژوهشی در خور، پیرامون امکان تشریع احکام منافی با اهداف دیگر احکام را می طلبد. جستجوی دیرینة این قاعده در منابع نخستین فقه و آثار علمای این عرصه، و نیز کنکاش در مفردات قاعده و مشخص نمودن پیش فرض های آن، ساختار اصلی جستار حاضر را سامان داده است. وجود نشانه هایی از التزام فقهای متقدم و متأخر به قاعدة قبح نقض غرض، بخصوص امام خمینی که با بهره گیری از این قاعده، قائل به ممنوعیت به کارگیری حیله های فرار از ربا شده اند. از پذیرش همگانی آن در عین به کارگیری محدود آن در فرآیند استنباط، خبر می دهد. همچنین باور به وجود حسن و قبح عقلی، غرض مند بودن خداوند متعال در تشریع احکام، مشخص بودن اغراض و حتمی بودن نقض آنها، از جمله مواردی است که قاعدة قبح نقض غرض، در کارکرد خویش بدان ها نیازمند است.
منزلت عقل متعالی (نقش عقل در ساحات مختلف دین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائل مهم در دین پژوهی و فلسفه دین، جایگاه و منزلت عقل در فهم دین است. سؤالات مختلفی در این زمینه مطرح می شود که عقل چه نقش و منزلتی در فهم دین و تحقق معرفت دینی دارد؟ آیا نقش و کارکرد آن تنها از سنخ ابزار فهم دین از سایر منابع است یا اینکه در کنار سایر منابع معرفتی دین، از جایگاه منبعیت نیز برخوردار است؟ در اندیشه غربی به ویژه مسیحیت، پاسخ های مختلفی در این باب داده شده است که با توجه به عنوان مقاله، از طرح آنها صرف نظر می کنیم. در اندیشه اسلامی چند دیدگاه مختلف مطرح است که از جمله آنها می توان به تفکر ظاهرگرایی، عقل گرایی اعتزالی و عقل متعالی (تفکر شیعی) اشاره کرد. ظاهرگرایان؛ اعم از اهل حدیث از اهل تسنن و اخباریون از شیعه بر ظواهر دینی جمود دارند و مخالف هر گونه تدبر عقلی در دین هستند. عقل گرایان اعتزالی (اعم از معتزله قدیم و جدید) معتقدند که عقل در فهم و درک تمامی معارف دینی تواناست. عقل گرایی اعتدالی (عقل شیعی یا عقل متعالی) به هماهنگی بین عقل و شریعت و عقل و نقل تأکید دارد و برای عقل در ساحات مختلف دین، هم نقش ابزاری قائل است و هم نقش و کارکرد منبعی. در مقاله حاضر می کوشیم به منزلت عقل (ابزاریت و منبعیت آن) در هر یک از ساحات مختلف دین (عقاید، احکام، اخلاق و ...) بپردازیم.
عقل و قانون در رساله قوانین افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که به بررسی اندیشه سیاسی افلاطون در رساله قوانین می پردازد تلاش می شود با توجه به نظر افلاطون به عقل، جایگاه قانون در تفکر افلاطون و وجوه تمایز آن از حاکمیت فیلسوف مورد بررسی قرار گیرد.
به عبارت دیگر در مقاله سیر تحول اندیشه سیاسی افلاطون و مبانی معرفتی آن از حاکمیت فیلسوف به حاکمیت قانون مورد بررسی قرار می گیرد.
از این جهت مقاله نشان می دهد تغییر در صورت بندی معرفتی افلاطون بر محوریت عقل موجب تغییر در محتوای تفکر او در موضوعات مختلف از جمله اندیشه سیاسی و چگونگی سامان سیاسی شهر از همپرسه جمهور به قوانین گردیده است.
نتیجه و حاصل همپرسه سیاستمدار و سپس قوانین با توجه به مشکلات فیلسوف در اداره شهر، ضرورت قانون و سامان دهی شهر بر اساس مجموعه قوانینی است که در آنها جزئیات اداره شهر مشخص شده باشد. قانون کلیدواژه ای که افلاطون آن را چاره حل مشکلات شهر و راه حل بدیل حاکمیت فیلسوف در قوانین می داند.
رابطه ی عقل با ایده ها نزد فلوطین و مقایسه ی آن با نظر ملاصدرا درخصوص وحدت و کثرت عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
فلوطین دمیورژ را عقل تلقی می کند و ایده های افلاطونی را به درون عقل می برد و در عین حال، هر ایده را نه اندیشه ای وابسته به عقل، بلکه عقلی تلقی می کند که با اندیشیدن به خود، به همه ی ایده ها می اندیشد و بدین ترتیب با کل اقنوم عقل عینیت می یابد. این نظریه که به «نظریه ی درونیت» مشهور است از مشخصات بارز فلسفه ی فلوطین و یکی از بحث برانگیزترین مسائل در حیطه ی فلسفه های نوافلاطونی است. این نظریه تا حدودی در اثولوجیا انعکاس یافته و از منابع ملاصدرا درخصوص واحد و کثیر تلقی کردن عقل به عنوان صادر اول است. در این مقاله، پس از تبیین نظریه ی فلوطین و زمینه های آن، به آراء ملاصدرا در خصوص وجوه وحدت و کثرت عقل و تأثیرپذیری او از اثولوجیا -در کنار آیات و احادیث- می پردازیم.
فلسفه گریزی در مکتب تفکیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزامهدی اصفهانی در حوزة مشهد مؤسس مکتبی بود که بعدها به مکتب تفکیک معروف شد. محمدرضا حکیمی اولین بار واژة تفکیک را برای این نحلة فکری پیشنهاد کرد. به اعتقاد وی مکتب تفکیک جهان بینی ای است که مفاهیم و علوم بشری ای مانند فلسفه را از معارف ناب الهی برگرفته از کتاب و سنت تفکیک می کند. آن ها معتقدند نباید هیچ گونه ناخالصی را در فهم معارف دینی راه داد. از این رو به شدت مخالف به کارگیری عقل به شیوة فلاسفه در دفاع و تبیین آموزه های دینی اند؛ چراکه دین را در استفاده از روش های عقلانی خودکفا می پندارند و شأن دین را برتر از آن می دانند که برای تبیین آن به معارف بیرونی هم چون معارف یونانی و هندی روی آورد.
در این مقاله بررسی خواهیم کرد که آیا فهم دین بدون هیچ پیش دانسته ای ممکن است؟ سپس با استفاده از یافته های دانش هرمنوتیک نشان خواهیم داد که همواره فهم در هر دانشی ازجمله معارف دینی با پیش دانسته ها آغاز می شود و در گفت و گوی با متن این پیش فرض ها در فرایندی حلقوی تعدیل می شوند. از این رو لازم است تا در دانش یا دانش هایی این پیش دانسته ها ابتدا بررسی شوند. این علوم نیز منابع خود را از هر سرزمین که لازم باشد به دست می آورند و تفاوتی میان هند و عربستان در آن ها نیست. گرچه ممکن است همین دانش ها نیز در تعامل با معرفت دینی دچار تغییر و تحول اساسی شوند. سپس این موضوع را بررسی کرده ایم که در دانش هایی هم چون فلسفه که مرز مشترکی با معارف دینی پیدا می کنند آیا می توان از تجربیات فکری بشر در دانش های مذکور به منظور فهم بهتر گزاره های مشترک در دین بهره برد؟ بعد از آن، به دلایل بررسی های تطبیقی میان دانش های بشری و معارف دینی پرداخته ایم. در این میان مخالفت نکردن امامان معصوم (ع) با علوم وارداتی را بررسی و از این ره گذر دلایل وام گیری متفکران اسلامی از نظام های عقلانی بیرونی ازجمله فلسفه را بررسی و نشان داده ایم که ماهیت دین به گونه ای است که بررسی های تطبیقی را ترغیب می کند.
رویکرد فلسفی شهید مطهری به پرسش از رابطه عقل و دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد فلسفی شهید مطهری به پرسش از رابطه عقل و دین نسبت عقل و دین از اساسی ترین مسائل حوزه معرفت دینی و فلسفی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان
را به خود مشغول داشته، دیدگاه های متفاوتی را هم دامن زده است. در این مقاله نگارندگان درصددند ضمن تحلیل رویکرد شهیدمطهری به مسئله اصول بنیادین دین اسلام، امکان نشاندن آن ها در جایگاه اصول موضوعه منظومه معرفتی دین و
لذا خوانشی اصل موضوعی از دین را بررسی کنند. سپس این فرضیه بررسی خواهد شد که نگاه مرحوم مطهری به اصول دین به مثابه مدخلی عقلی بر دیگر اجزاء منظومه دین، جایگاه عقلی ویژه ای برای اصول دین ترسیم می کندکه به نوبه خود واجد ارزش فلسفی است. دستاورد این امر هم تعیین تکلیف صریح پرسش از رابطه عقل و دین از دیدگاه وی به عنوان پرسش غایی این پژوهش است. لذا ضمن این بررسی نشان داده ایم
که وجه فلسفی این پرسش در افق فلسفه دین، افزون بر وجوه درون دینی آن،
در اندیشه شهیدمطهری، بروزی مستقل و فلسفی دارد و اتفاقاً این وجه فلسفی
هم گاهی مغفول واقع می شود. در انتها هم با اتکا بر مقدمات فوق، تنها پاسخ قابل استخراج و سازگار با دیدگاه ایشان به عنوان پاسخی صریح در برابر پرسش از رابطه عقل و دین طرح و تبیین خواهد شد؛ پاسخی که هم واجد ارزش شناختی در مسئله عقل و دین است و هم تقریری خاص از رابطه عقل و ایمان را در منظومه اعتقادی دینداران رقم می زند.
جایگاه عقل در معرفت دینی از نگاه امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیین سهم عقل در فهم و معرفت دینی از بُعد اعتقادی، اخلاقی، فقهی و حقوقی یکی از بهترین روش های شناخت دین است که در حوزه پژوهش های دینی و جذب و اقناع فکری نسل جوان مطرح بوده است. در بررسی سخنان و بیانات امام علی(ع) به عنوان مفسر و مبیّن دین، ما شاهد گزاره هایی هستیم که در آن عقل، در دو قسم، عقل نظری و عملی به معنای «ادراک و آگاهی»، هم به فهم کلّیات می پردازد و هم می تواند در ادراک خوبی و بدی رفتار و اعمال انسان تروّی کند.
در آموزه های علوی، نه تنها اعتبار عقل در کنار نقل به صراحت مورد تأیید بوده، بلکه تبیین های متعدد فلسفی، کلامی، اخلاقی، و فقهی در کلام امام علی(ع) وجود دارد که عقل در سطوح مختلف به ادراک و پذیرش دین در کلیه ابعاد اعتقادی، فقهی و اخلاقی منجر می گردد. و نقش عقل در درک و آگاهی بدیهیات و مسلمات اوّلی و عدم تناقض اعتقادات و باور های دینی، و درکِ علت و فلسفه احکام، استحکام و رسایی قوانین اخلاقی و سازگاری آن با هنجارها و مشترکات انسانی، وحدت و عدم اختلاف همه یا اکثر قریب به اتفاق عقلا و پذیرش آراء محموده در آن نمایانده شده است.
مبنای انسان شناختی تمایز عقل و ایمان نزد توماس آکویناس و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در بحث رابطه عقل و ایمان به عنوان یکی از مباحث مهم در حوزه الهیات و فلسفه، توماس آکویناس یکى از متکلمان برجسته مسیحى در قرون وسطا بارویکرد عقل گرایى خود، عقل را مستقل از ایمان، بلکه حاکم بر آن مى داند. در عقل گرایی جدید نیز که دکارت مؤسس آن دانسته می شود، چیزی فراتر از عقل وجود ندارد؛ به عبارت دیگر هر آنچه با عقل قابل شناسایی نباشد، در حوزه معرفت قرار نمی گیرد. هرچند دکارت و توماس آشکارا دو روش کسب معرفت، یعنی عقل و ایمان را از هم جدا می کنند ، اما بین آنها تناقضی نمی بینند، بلکه بین آن دو به هماهنگی بنیادی قائل اند.
در این مقاله با توجه به تفوق و برتری اراده بر عقل که در انسان شناسی دکارت و آکویناس دیده می شود، به تبیین نسبت بین ایمان و عقل براساس بینش آنان از انسان پرداخته می شود.
شروط ولی در امور شخصی از منظر مذاهب خمسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شرع مقدس اسلام، ولایت در امور شخصی، برای پدر و جدّ پدری به طور مشترک ثابت است؛ یعنی هرکدام در اعمال ولایت خود نسبت به مولی علیه، استقلال دارند و به تنهایی می توانند اعمال ولایت کنند. از آنجا که صغار و مجانین از قدرت و اراده شخصی و جلب منافع خود ناتوان هستند و در شرع برای آنان، ولی و سرپرست تعیین شده است و تصرف ولی در امور مربوط به آنان، مگر در جهت حفظ منافع و مصالح آنها، صحیح نیست، بنابراین تصرف پدر، جدّ پدری، برادر و وصی که به عنوان ولی در امور مولی علیه دخالت و تصرف دارند، باید براساس مصلحت و مشروط به عدم مفسده باشد. فقهای صاحب نظر اهل سنت و شیعه در این باره، در برخی از موارد، اختلاف نظرهایی دارند و هریک نظر و ادله خاص خود را ارائه کرده اند. از این رو، در این نوشتار، شروطی که برای اهلیت ولی، جهت ولایت، از نگاه اهل سنت و شیعه لازم است، مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی مبانی فلسفی جایگاه «عقل» و «عرف متشرعه» در حقوق با تمرکز بر آراء علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران به عنوان سرآغاز ورود دین در اداره جامعه در دوران معاصر، نیاز شدیدی به نظریه پردازی در مورد چگونگی استفاده از منابع مختلف دینی و بشری در علوم اجتماعی دارد. حکمت متعالیه ملاصدرا با جمع و مبرهن کردن منابع مختلف معرفت راه را برای استفاده از عقل و عرف هموار کرده است ولی دقت ها و تقریرهای گوناگون اندیشمندان صدرایی موجب تفاوت در میزان استفاده از عقل و عرف می شود. این تحقیق نشان می دهد که نظر علامه طباطبایی در اعتباری دانستن گزاره های حقوقی و نظر استاد مصباح یزدی در حقیقی دانستن آن ها، تأثیر روشنی در میزان استفاده از منابع مختلف حقوقی خواهد داشت، به نحوی که اعتبارات مورد تأیید علامه، موجب رونق عرف و موضع استاد مصباح موجب کم رنگ شدن عرف و قوت برداشت های ثابت و عقلانی در حقوق خواهد شد. با اثبات امکان و مطلوبیت استفاده از عقل و عرف، مکتب حقوقی ما از مکاتب طبیعی و واقع گرایی فاصله گرفته و به مکتب اجتهادی نزدیک می شود.
بررسی روایات نقصان عقل زنان و تطبیق با روایت متخالف این معنا در بستر مطالعات جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی ادبیات دینی، احادیث و روایاتی مشاهده می شود که دربردارنده ی این معناست که زنان به لحاظ قوای عقلانی ناقص بوده و نقصشان در این زمینه هم ذاتی است. این گونه از بیان به صورتی تحقیرآمیز زنان را پایین تر از مردان تعبیر می کند؛ چرا که یک متن در حضور یک تقابل گفتمانی معنا می یابد. بررسی سندی این گونه از روایات، تشکیکی جدی را به دست می دهد، اما این پژوهش با گزارشی از بررسی سندی روایات - که توسط بزرگان مطالعات حدیثی انجام شده است- به بررسی دلالی آنها نیز می پردازد. هر دو روش، انتساب احادیث را به امامان معصوم (ع) زیر سؤال م یبرد، اما نگارنده با فرض صحت این روایات هم هنگامی که محتویات آنها را بر ادبیات مطالعات جنسیت عرضه می کند، تقبیحی در آنها در مورد زن مشاهده نمی کند. این مقاله به این نتیجه می رسد که نوع عق لورزی زنانه متفاوت از مردان است و البته با کشف این نوع عقل ورزی و عرضه ی آن بر مکاتب سه گانه ی فلسفی اسلامی مدعی می شود که این نوع از عقلانیت می تواند بالاتر از عقلانیت تجربه گرای مردانه نیز به شمار رود.
آخرت به مثابه جهان اخلاق
حوزه های تخصصی:
دنیا و آخرت به مثابه دو نظام احسن با قوانینی متفاوت هستند که انسان به عنوان یک موجود عاقل، صاحب اراده و مسئول در آنها حاضر می شود. او باید در این جهان میان دو نوع زندگی دست به انتخاب بزند؛ انتخابی که موقعیت وجودی او را رقم می زند: یا این زندگی را آن طور که در واقع هست، به زندگی جهان دیگر متصل بداند یا آنها را بریدهٔ از هم دانسته، تنها به این سرا معتقد شود. او در مقام عمل باید یا این زندگی را با قوانین جهان آخرت به مثابه جهان اخلاق اداره کند یا تنها با قوانین این جهان که قوانین طبیعت است، حیات خود را سامان بخشد. این انتخاب و تصمیم گیری، پایه در جدالی در وجود انسان دارد که «ستیز عقل و نفس» نام گرفته است. نفس از این جهان است و عقل از آن جهان و هر کدام انسان را با اعمال قوانین خود به جهان مناسب آن می کشانند.
دین و اخلاق، مقایسه رویکرد کرکگور و اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
از نظر کرکگور، اخلاق در مرحله دینی که سومین مرحله از مراحل زندگی است محقق می شود و مؤلفه اصلی آن، تسلیم در برابر امر مطلق دین است. ارزش های عام، کلی و عقلی در اخلاق، اعتباری ندارند. اخلاق از نظر اشاعره با مؤلفه حسن و قبح و تکلیف دینی، الاهی و شرعی، از حسن و قبح و تکلیف ذاتی و عقلی، دوری می جوید. از این رو، در اخلاق کرکگور و نیز در اخلاق اشاعره، عقل جایگاهی به منزله معیار اخلاق، معرفت اخلاقی، الزام اخلاقی و انگیزش اخلاقی ندارد؛ و این مراتب، کاملاً در اختیار دین است. این مقاله ضمن نشان دادن اخلاق دینی کرکگور و اشاعره، اختلاف های آن ها را نیز در این رویکرد مشترک بیان می کند. اشاعره از بدو امر، دلالت و حکم اخلاقی را از دین می گیرند؛ اما کرکگور در اصل برای عقل، دلالت و حکم قائل است، اما امر مطلقِ دین، باعث می شود دلالت و حکم عقل به تعلیق درآید؛ همچنین بر خلاف آن که کرکگور مفاهیم ارزشی و الزامی اخلاق را با عقل درمی یابد، اخلاق اشاعره، حتی در ساحت معنا و مفاهیم اخلاقی نیز به دین وابسته است.
نقش و جایگاه عقل در اخلاق از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بررسی ارتباط عقل و اخلاق، از مباحث گریز ناپذیر فلسفی در زمینه اخلاق است. فارابی نیز یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه مسلمان در حوزه اخلاق است. اما این که از منظر فارابی، عقل چه نقش و جایگاهی در اخلاق دارد، پرسشی است که در این نوشتار در پی پاسخ گویی به آن است. از این رو، ابتدا نظریه عقل از دیدگاه فارابی مطرح می شود. نظریه ای که پایه و اساس آن، بر ارتباط عقل انسانی با عالم مفارق از ماده، به وساطت و فیض عقل فعال گذارده شده است. سپس مفهوم اخلاق از نگاه وی و غایت اخلاق که همان «سعادت» است، تشریح شده، در نهایت، از جنبه های مختلف، جایگاه و نقش عقل را در رسیدن به سعادت بررسی می کنیم. شایان ذکر است که سعادت در دستگاه معرفتی فارابی، یک مفهوم بسیط نیست، بلکه مفهومی مرکب است و برای درک معنای آن، باید ارتباط آن با مفاهیمی چون اراده و اختیار، لذت، معرفت و تعلیم و تأدیب روشن شود. در این میان، پس از تعریف مفهوم عقل و انواع آن از نگاه فارابی، چگونگی بروز و ظهور و نقش آفرینی آن در هر یک از مفاهیم فوق الذکر، روشن شده، مشخص می شود که فارابی بر خلاف برخی فلاسفه اخلاق، فیلسوفی است که جایگاه بسیار پررنگی برای عقل در اخلاق قائل شده است و این مسأله را نیز از مسیرهای گوناگون و با مفاهیم متفاوت، نشان داده است.
دیدگاه فخر رازی درباره معیار حسن و قبح در گستره افعال الهی؛ تأمّلی بر تفکیک معرفت شناسانه اخلاق الهی و بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بسیاری از دیدگاه های علم کلام و فلسفه اخلاق، مبتنی بر تعیین ملاک حسن و قبح است. فخر رازی معتقد است حسن و قبح در افعال بشری عقلی، و در افعال الهی شرعی است. دیدگاه او خاص و منحصر به فرد است. در این جستار، نخست ادله فخر رازی را برای تفکیک جایگاه عقل در اخلاق بشری و الهی و چرایی روی آوردن او را به چنین دیدگاهی خواهیم گفت. دلایل فخررازی را در دفاع از شرعی بودن حسن و قبح افعال الهی در سه جهت طبقه بندی می کنیم: تکلیف، خلقت و جبر حاکم بر عالم. در گام بعدی، ادّله او را با رویکرد تحلیلی- انتقادی سنجیده و نقد می کنیم. در پایان، با ردّ دیدگاه فخر رازی نتیجه می گیریم ملاک معرفت شناختی در تشخیص حسن و قبح افعال انسانی و الهی یکسان است.
عقلانیت و اخلاق دینی بحث در اخلاق خود بنیاد در الاهیات کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از دیدگاه های علم کلام و فلسفه اخلاق، مبتنی بر تعیین ملاک حسن و قبح است. فخر رازی معتقد است حسن و قبح در افعال بشری عقلی، و در افعال الهی شرعی است. دیدگاه او خاص و منحصر به فرد است. در این جستار، نخست ادله فخر رازی را برای تفکیک جایگاه عقل در اخلاق بشری و الهی و چرایی روی آوردن او را به چنین دیدگاهی خواهیم گفت. دلایل فخررازی را در دفاع از شرعی بودن حسن و قبح افعال الهی در سه جهت طبقه بندی می کنیم: تکلیف، خلقت و جبر حاکم بر عالم. در گام بعدی، ادّله او را با رویکرد تحلیلی انتقادی سنجیده و نقد می کنیم. در پایان، با ردّ دیدگاه فخر رازی نتیجه می گیریم ملاک معرفت شناختی در تشخیص حسن و قبح افعال انسانی و الهییکسان است.
زیبایی طبیعی و اخلاق در اندیشه کانت
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
در نظام فلسفه نقدی، فاهمه قانون گذار طبیعت تجربی و عقل قانون گذار حیطه آزادی است. اما علی رغم این تفکیک، تکالیف اخلاقی وضع شده باید در طبیعت متحقّق شوند. این تکالیف را نمی توان در ساحت طبیعت تجربی عملی کرد زیرا تصویر اخیر، پدیداری و بنابراین متعیّن است؛ ازاینرو مناسب اراده آزاد نیست. کانت تصویر ذهنی غایت مندانه از جهان، که توسط قوه ذوق زیباشناختی(قوه حکم) تبیین می شود را، تأمین کننده نیاز فوق دانسته است. قوه حکم، کثرات اعیان و قانون های تجربی ساخته شده توسط فاهمه را در جریان ادراکی آزاد، مورد تأمل قرار داده و با انتزاع صورت های محض آن ها، و وحدتشان در یک سلسله مراتب ارگانیکی، طبیعت فی نفسة زیبایی عرضه می دارد که مناسب تحقق تکالیف اخلاقی است. تبیین این امر و معرفی قوه حکم زیباشناختی به عنوان قوه واسطه گر بین فهم و عقل، اهدافی اند که نوشتار حاضر درصدد بیان آن ها است.