مطالب مرتبط با کلیدواژه

ارگانیسم


۱.

تحلیل و بررسى جهان‏بینى پویشى وایتهد

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: زمان مکان ارگانیسم واقعیت وحدت پویش ثبات و حرکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۸۳
چکیده هستى‏شناسى و جهان‏شناسى از جمله مباحث مهم و دیرینه فلسفى است که همواره ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. در دوره جدید، به ویژه پس از رواج فلسفه انتقادى کانت، تدریجاً مسائل جهان‏شناسى کنار نهاده شد و توجه عمده متفکران به مسئله معرفت‏شناسى جلب شد. وایتهد از جمله فیلسوفان و اندیشمندان نادر قرن بیستم است که دوباره به احیاى پرسش‏هاى مهم مابعدالطبیعه مى‏پردازد. او هر چند مسائل سنّتى مابعدالطبیعه، مثل وحدت و کثرت، ثبات و حرکت و زمان و مکان را مطرح مى‏کند، در ارائه راه‏حل براى آنها، به هیچ وجه در چارچوب نگرش فیلسوفان پیشین، مانند ارسطو، باقى نمى‏ماند. ادعاى اصلى وایتهد این است که مى‏خواهد بر اساس یافته‏هاى ریاضیات، به ویژه فیزیک جدید، رویکردى دوباره و نوین به مسائل مهم و سنّتى مابعدالطبیعه داشته باشد. وى ماحصل یافته‏هاى خود را در جهان‏بینى ارگانیکى‏اش سامان مى‏دهد و در این جهان‏بینى موضوعاتى چون وحدت و کثرت، ثبات و حرکت و زمان و مکان، تبیین جدید و دوباره مى‏یابند.
۲.

تحلیل و نقد درون سیستمی جایگاه خدا در جهان شناسی پویشی وایتهد

کلیدواژه‌ها: خدا ارگانیسم پویش دریافت جهان شناسی پویشی هستی های بالفعل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۳۳۵۶ تعداد دانلود : ۱۵۵۹
نوشتار حاضر تلاشی است که طی آن، در گام اول، با توجه به ارکان اساسی جهان شناسی پویشی وایتهد – اصولی چون: نگرش ارگانیستی، پویشی دیدن عالم، در هم تنیدگی تمام موجودات، دو قطبی بودن موجودات، نظریه دریافت و تعامل همه جانبه موجودات- به ضرورت حضور خداوند در این جهان شناسی اشاره می شود. در گام دوم، به تحلیل تفسیری پرداخته می شود که طی آن، وایتهد خداوند را هستی بالفعلی معرفی می کند که تابع مقولات حاکم بر این جهان پویشی است. در گام سوم، به اقتضای نگرش ارگانیستی یا اندام وار وایتهد، تعامل دو جانبه خدا و جهان، تاثیرگذاری متقابل این دو و نتایج آن تحلیل می شود. در گام آخر، با نظر به نقد درون سیستمی، این ادعای بنیادی وایتهد که «خداوند به عنوان یک هستی بالفعل، استثنایی بر سایر هستی ها نبوده و تابع مقولات و اصول حاکم بر جهان شناسی پویشی است» مورد ارزیابی قرار می گیرد، و به پاره ای از انتقادات و چالش های فراروی آن اشاره می شود.
۳.

زیبایی طبیعی و اخلاق در اندیشه کانت

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عقل اخلاق تکلیف فهم اراده خیال ارگانیسم غایت مندی طبیعت تجربی طبیعت فی نفسه دترمنیسم زیبایی طبیعی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  4. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
تعداد بازدید : ۹۳۲ تعداد دانلود : ۶۸۷
در نظام فلسفه نقدی، فاهمه قانون گذار طبیعت تجربی و عقل قانون گذار حیطه آزادی است. اما علی رغم این تفکیک، تکالیف اخلاقی وضع شده باید در طبیعت متحقّق شوند. این تکالیف را نمی توان در ساحت طبیعت تجربی عملی کرد زیرا تصویر اخیر، پدیداری و بنابراین متعیّن است؛ ازاینرو مناسب اراده آزاد نیست. کانت تصویر ذهنی غایت مندانه از جهان، که توسط قوه ذوق زیباشناختی(قوه حکم) تبیین می شود را، تأمین کننده نیاز فوق دانسته است. قوه حکم، کثرات اعیان و قانون های تجربی ساخته شده توسط فاهمه را در جریان ادراکی آزاد، مورد تأمل قرار داده و با انتزاع صورت های محض آن ها، و وحدتشان در یک سلسله مراتب ارگانیکی، طبیعت فی نفسة زیبایی عرضه می دارد که مناسب تحقق تکالیف اخلاقی است. تبیین این امر و معرفی قوه حکم زیباشناختی به عنوان قوه واسطه گر بین فهم و عقل، اهدافی اند که نوشتار حاضر درصدد بیان آن ها است.
۴.

نقش نقد قوه حکم در تبیین علّیت تجربی در ایدئالیسم استعلایی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علیت تجربی مکانیسم ارگانیسم غایتمندی اصل نظام بخش ایدئالیسم استعلایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۷ تعداد دانلود : ۳۷۵
 نقش نقد قوه حکم در تبیین علّیت تجربی در ایدئالیسم استعلایی کانت را از دو منظر می توان مورد توجه قرار داد. یکی، از نظرِ تکمیل تبیین معنای علّیت تجربی در آنالوژی دوم و آنتینومی سوم از نقد عقل محض و دیگری، تبیین ارتباط میان قانون پیشینی علّیت تجربی با قوانین پسینی علّیت تجربی. کانت در نقد قوه حکم با تأکید بر تمایز میان قانون پیشینی، قوام بخش و مطلقاً ضروری علّیت با قوانین پسینی، غیرضروری و تجربی علّیت، تلاش می کند شکاف میان این دو دسته قانون را با اصل پیشینی و نظام بخش غایتمندی پُر کند که اصول مکانیسم و اُرگانیسم (غایت شناسی) از کاربردهای آن هستند و می کوشد بدین وسیله تبیین ایدئالیسم استعلایی خود از علّیت تجربی را تکمیل کند که عبارت است از اینکه ما قانون عام علّیت را مستقل از قوانین تجربی خاصی داریم که قرار است در تجربه کشف شوند و اینکه علّیت همیشه به ادراک حسی برمی گردد. 
۵.

غایت طبیعی و نسبت آن با غایت نهایی در نقد سوم کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۸۹ تعداد دانلود : ۱۸۷
کانت در نقد قوه حکم طبیعت را به مثابه نظام غایات در نظر می گیرد و برخلاف نظام علّی معلولی و نگرش مکانیستی ای که در نقد عقل محض بر فلسفه اش حاکم بود، غایتمندی و نگرش غایت محور مهم ترین ویژگی سومین نقد کانت می شود. فیلسوف کونیگسبرگی در مواجهه با طبیعت و به ویژه در ارگانیسم ها و موجودات جاندار و گیاهان به مواردی برمی خورد که نگرش مکانیستی قادر به تبیین آن نبود؛ پس بدون اینکه منکر اصل علیّت شود به اصل غایتمندی در طبیعت متوسل شده و اولی را به جهان فنومنال و دومی را به جهان نومنال نسبت می دهد و دلیل آن را هم این می داند که انسان شهروند هر دو جهان است. غایت طبیعی یا موجودات سازمند (ارگانیک) مهم ترین موجوداتی هستند که کانت با نگرش غایت محور به آنها می پردازد. آنها هم علت و هم معلول خود هستند و از طرف دیگر تولیدکننده نوع خود به شمار می روند و همچنین بقا و رشد آنها از طریق خودشان انجام می شود، به این ترتیب که موادی از خارج جذب می کنند و صورت خودشان را به آن می دهند. به نظر کانت واپسین غایت فقط می تواند انسان باشد؛ زیرا اوست که توانایی توسعه غایات را دارد و با اراده انسان به مثابه موجودی اخلاقی است که طبیعت می تواند غایتمند باشد و تعیین غایت به اختیار انسان، همان فرهنگ یا پرورش است و به این واسطه به طبیعت ارزش می بخشد، وگرنه طبیعت و موجودات در آن عبث بودند. هگل در نقد بر دیدگاه ارگانیستی کانت در طبیعت، بر آن است که احکام مطرح شده درباره ارگانیک و غایت طبیعی در نقد سوم از جنبه استعلایی هستند و عینیتی در طبیعت ندارند؛ به دیگرسخن طبیعت به مثابه غایت طبیعی و ارگانیسم غیرقابل شناخت است و تصور ارگانیسم در نقد سوم تنها کاربرد تنظیمی دارد و کاربرد تقویمی ندارد؛ از سوی دیگر دانشمندان فیزیک جدید معتقدند مجبور نیستیم که میان دو نظریه مکانیکی و ارگانیکی یکی را برگزینیم؛ زیرا در ذرات بنیادیِ همه اشیاء، حیاتی ارگانیک وجود دارد.