مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
تأدیب
حوزههای تخصصی:
یکی از ابزارهای اصلاح و تربیت، که در میان صاحب نظران تعلیم و تربیت مورد اختلاف و مناقشه قرار گرفته، اعمال انواع تنبیه، به ویژه تنبیه بدنی در عرصه تعلیم و تربیت است. عده ای از روان شناسان با اعمال تنبیه به شدت مخالفت کرده اند و آن را در جهت حذف رفتارهای ناهنجار نه تنها غیرمفید، بلکه مضر می دانند و والدین و مربیان را از اعمال آن نهی می کنند. در مقابل، برخی دیگر، از دیدگاه تعلیم و تربیت و اسلام، این تفکر را نمی پذیرند و با آن مخالفند. این دسته معتقدند تنبیه بدنی نه تنها مضر نیست، بلکه می تواند موجب حذف رفتار ناپسند از خزانه رفتاری کودک شود و تأثیر پایداری در وجود او ایجاد کند.
در منابع اسلامی انواع تنبیه، به عنوان یک ابزار بازدارنده در عرصه تعلیم و تربیت مورد پذیرش قرار گرفته است. در آیات قرآن کریم و روایات معصومان علیهم السلام، تنبیه علاوه بر مجازات حدود و تعزیرات، به عنوان یک روش تأدیب و اصلاح رفتار پذیرفته شده است.
سازوکارهای حمایت از حقوق کودک در برابر مجازات و تنبیه از نظر فقه و حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به حقوق کودک و حمایت از او در برابر مجازات و تنبیه، از اموری است که طی سال های اخیر، نظر بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. این موضوع از جهت مباحث حقوق بشری و در قالب اسناد بین المللی حمایت از کودک، بازتاب خاصی دارد. از نظر معاهدات بین المللی و همچنین قوانین داخلی ایران، انواع مختلف مجازات و تنبیه کودک مانند آزار جسمی ممنوع شمرده شده است. از طرف دیگر، شریعت اسلام نیز نگاه ویژه ای به کودک دارد. فقها نیز، اهتمام ویژه ای به این امر داشته اند. مقاله حاضر در پی این سؤال پژوهشی است که سازوکارهای حمایت از کودک در برابر تنبیه و مجازات های غیرقانونی از دیدگاه اسلام و قوانین ایران چیست؟ نتیجه پژوهش نشان می دهد که مهم ترین سازوکارهای فقهی در قالب حرمت ایذاء، ضروت حلالیت طلبیدن، وجوب پرداخت دیه، وجوب آموزش های لازم، ضرورت حفظ حرمت کودک، داوری خانوادگی تبیین شده است. از نظر حقوقی نیز وجود نهادهای نظارتی و حمایتی مانند تأسیس دادگاه های مخصوص، به عنوان راهکار حمایتی شناخته شده است.
در تکاپوی ارائه مفهومی نو از تربیت اسلامی با تأکید بر آیات و روایات
حوزههای تخصصی:
برای ارائة مفهومی از آنچه که از آن به «تربیت اسلامی» یاد می شود، تاکنون عمدتاً واژة «تربیت» مورد اهتمام واقع شده است؛ ولی آیا براستی این واژه به تنهایی کفایت می کند و یا اینکه در آموزه های اسلامی واژه های دیگری هست که از بررسی مجموع آنها می توان تربیت اسلامی را ارائه نمود؟
به نظر می رسد که واژة «تربیت» به تنهایی کفایت نمی کند و لازم است در کنار آن واژگانی چون «تنشئه، هدایت، رشد، اصلاح، تزکیه، تهذیب، تطهیر و تأدیب» نیز مورد بررسی قرار گیرد و از مجموع آنها مفهوم جامع تربیت اسلامی را ارائه نمود و چون به ناچار باید واژه ای را برای آنچه از آن به «تربیت اسلامی» تعبیر می شود، برگزید؛ واژة «تأدیب اسلامی» مناسب تر از واژة «تربیت اسلامی» باشد. این مقاله درصدد بررسی این موضوع است. از این رو، ابتدا واژة تربیت اسلامی به تفصیل از نظر آیات، روایات و لغت شناسان مورد بررسی قرار می گیرد، سپس واژگان دیگر، به اختصار مورد بررسی قرار گرفته و ضمن بیان وجوه ترجیح واژة تأدیب درنهایت تعریف موردقبول از تربیت اسلامی ارائه می گردد.
بررسی فقهی- حقوقی گستره ی نشوز زوجین و شیوه ی مواجهه با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نشوز» از واژگان مهم قرآنی است که در اصطلاح فقه امامیه و حقوق موضوعه، به معنای خروج زن یا شوهر از ادای حق یا حقوق واجب همسرش است. قرآن کریم در آیات 34 و 128 سوره ی نساء، به نشوز زوج و زوجه و راه های رفع یا مقابله با آنها پرداخته است. «ضرب» یکی از گام های مواجهه با نشوز زوجه است که در قرآن کریم تصریح شده و کیفیت، شرایط، ابزار و به طور کلی مختصات رجوع به آن، از موضوعات اختلافی بین فقهای امامیه از متقدمین تا متأخرین بوده است. همچنین بر اساس رأی بسیاری از فقها، ضرب زوج نیز در حالت نشوز، عل یرغم نبود نصّی در مورد آن، با لحاظ شرایطی، موجّه است، اما جایگاه و شرایط ضرب زوج و زوجه در مواجهه با نشوز آنها تفاوت هایی دارد که در این پژوهش، با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای، بررسی شده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، تعریف و مختصات نشوز، گستره ی آن و نیز جایگاه ضرب در مواجهه با رخداد نشوز در خانواده در حقوق موضوعه نواقص و ابهامات جدی دارد. لذا می بایست بر اساس آراء فقه امامیه و با رویکردی متناسب با مقتضیات نهاد خانواده و روابط مطلوب زناشویی در جامعه ی کنونی ایران، این نواقص و ابهامات رفع شود.
تنبیه بدنی کودکان در پرتو سیاست جنایی حکومت دینی
حوزههای تخصصی:
در نظام جمهوری اسلامی ایران که ولایت مطلقه فقیه بر تمام ارکان و شوؤن آن حاکم است، نظرات مقام رهبری به صورت مستقیم در تعیین سیاست جنایی برای مقابله و پیشگیری از انحرافات اخلاقی و رفتاری (به عنوان بخشی از سیاستهای کلی نظام) و به صورت غیرمستقیم در تصویب قوانین موافق و منطبق بر موازین شرعی ایفای نقش میکند. تأدیب و تنبیه کودکان به عنوان جزیی از سیاست جنایی، در آموزههای فقهی اسلام، به عنوان حقی برای اولیاء به رسمیت شناخته شده و قوانین مصوب نیز بر آن صحه گذاشته است؛ در عین حال، محدودیتهایی همچون رعایت حد متعارف و مصلحت ، شرط اعمال این حق دانسته شده که تأثیر به سزایی در تعدیل آن و حمایت از کودکان دارد. تأدیب کودکان بزهکار از طریق دادگاههای اطفال و کانونهای اصلاح و تربیت، از جمله تمهیداتی است که به نظاممند کردن سیاست جنایی مقابله با رفتارهای نابهنجار کودکان و در واقع جایگزینی تنبیه بدنی و رفتارهای خشن با عکسالعملهای رسمی کنترل شده منجر میگردد. از منظر فرامرزی، الحاق مشروط جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک میتواند شبهه مغایرت قوانین داخلی و نظرات فقهی ناظر به موضوع، با مقررات بینالمللی را ایجاد نموده و تعهدات جهانی کشور را زیر سؤال ببرد. مطالعه این موضوع، علاوه بر توضیح جایگاه قانونی و شرعی تنبیه بدنی کودکان، موضع نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران را در قبال این سند مهم بینالمللی بیش از پیش آشکار مینماید.
نقش و جایگاه عقل در اخلاق از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بررسی ارتباط عقل و اخلاق، از مباحث گریز ناپذیر فلسفی در زمینه اخلاق است. فارابی نیز یکی از تأثیرگذارترین فلاسفه مسلمان در حوزه اخلاق است. اما این که از منظر فارابی، عقل چه نقش و جایگاهی در اخلاق دارد، پرسشی است که در این نوشتار در پی پاسخ گویی به آن است. از این رو، ابتدا نظریه عقل از دیدگاه فارابی مطرح می شود. نظریه ای که پایه و اساس آن، بر ارتباط عقل انسانی با عالم مفارق از ماده، به وساطت و فیض عقل فعال گذارده شده است. سپس مفهوم اخلاق از نگاه وی و غایت اخلاق که همان «سعادت» است، تشریح شده، در نهایت، از جنبه های مختلف، جایگاه و نقش عقل را در رسیدن به سعادت بررسی می کنیم. شایان ذکر است که سعادت در دستگاه معرفتی فارابی، یک مفهوم بسیط نیست، بلکه مفهومی مرکب است و برای درک معنای آن، باید ارتباط آن با مفاهیمی چون اراده و اختیار، لذت، معرفت و تعلیم و تأدیب روشن شود. در این میان، پس از تعریف مفهوم عقل و انواع آن از نگاه فارابی، چگونگی بروز و ظهور و نقش آفرینی آن در هر یک از مفاهیم فوق الذکر، روشن شده، مشخص می شود که فارابی بر خلاف برخی فلاسفه اخلاق، فیلسوفی است که جایگاه بسیار پررنگی برای عقل در اخلاق قائل شده است و این مسأله را نیز از مسیرهای گوناگون و با مفاهیم متفاوت، نشان داده است.
واکاوی تنبیه بدنی کودکان در خانواده با تکیه بر تحلیل معنایی روایات "ضرب"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۵
93-113
حوزههای تخصصی:
روایات گوناگونی در حوزه رفتار با کودکان در دست هست که فهم رایج از آن ها بر جواز تنبیه بدنی کودک در خانواده دلالت دارد. هرچند برخی روایات نیز والدین را از چنین رفتاری منع کرده اند. با تأمل در متن روایات مذکور، "ضرب" را باید اصلی ترین و پرکاربردترین کلمه ای دانست که معنای زدن از آن برداشت شده است. عنایت به موارد استعمال واژه "ضرب" در قرآن، روایات و زبان عرب، مصادیق مختلفی از معنای عام "وقوع هر عمل" را برای واژه "ضرب" مکشوف می سازد که می توان از آن به "اقدام کردن و انجام دادن هر عمل" تعبیر کرد. بر این پایه در طیف گسترده ای از کاربردهای مطلق این واژه (بدون حرف اضافه) معانی سرپرستی، اقدام مالی، ارشاد و پرورش برای کودکان محتمل است. لذا به نظر می رسد انحصار معنای تنبیه بدنی برای "ضرب" در تمامی روایات ضرب کودکان، بدون نظرداشت معانی مذکور، زمینه ساز برداشت نادرست از این روایات شده است.
جایگاه تأدیب اطفال در نظام فقهی و تربیتی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند خاستگاه مبحث تأدیب اطفال، علوم تربیتی و روانشناسی است، امّا باید گفت که خط آن از خط قانون و تکلیف جدا نیست و براساس آنچه که از منابع فقهی استنباط می شود، خانواده، جامعه و حکومت ملزم هستند به نحو تکلیفی به آن بپردازند. بنابراین ضرورت بررسی و تحلیل اقوال و ادله مربوط به موضوع، علاوه بر علوم مذکور، در علم فقه نیز که از جمله علوم مربوط به تکالیف و حقوق افراد به همدیگر است احساس می شود. با توجه به این ضرورت مقاله ی حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی نگاشته شده است درصدد آنست که ضمن تبیین مفهوم تأدیب و واژه های مرتبط با آن و بیان تفاوت آنها با همدیگر، جایگاه آن را در نظام فقهی و تربیتی شیعه بیان نماید. نتایجی که از این بحث عاید می شود آن است که در امر تربیت اطفال از نظر اسلام هر چند روش هایی چون، تشویق، بازی، اکرام و ... بسیار پسندیده تر و مؤثرتر از تنبیه است امّا گاهی اوقات تعزیر و تأدیب آنها (فرع فقهی مطرح در امر تربیت اطفال) البته با شرایط و ساز و کاری خاص به عنوان آخرین روش تربیتی نتایجی کمتر از سایر روشها نخواهد داشت که از جمله ی آنها اصلاح رفتار ناشایست و یا حداقل حالت بازدارندگی اطفال از تکرار جرم و هنجارشکنی آنها می باشد.
نقدی بر کفایت معنایی واژه «تربیت»، و ارائه بدیل هایی برای آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم تربیتی در قرآن، روایات و در طول تاریخ تربیت اسلامی، ذیل واژه های مختلفی مطرح شده اند. با وجود این، امروزه «تربیت» یکه تاز واژگان ذیل مفاهیم مربوط به رشد و تعالی انسان شده است؛ و مفاهیم تربیتی به ناچار در قالب تنگ این واژه به حصار آمده اند. در این پژوهش با روشی انتقادی، کفایت معنایی واژه «تربیت» در دو محور معنای لغوی، و هویت تاریخی این واژه بررسی می شود و سپس دو واژه «تزکیه» و «تأدیب» به عنوان بدیل های واژه «تربیت» معرفی شده اند و مورد تحلیل قرار می گیرند. نتایج نشان می دهد، از معنای لغوی واژه «تربیت» نمی توان مفاهیم بلندی ذیل تعالی انسان استخراج کرد؛ همچنین این واژه در تاریخ اندیشه های تربیت اسلامی نیز، در حاشیه بوده است و نقشی محوری نداشته است؛ در صورتی که «تزکیه» از نظر معنای لغوی و کاربرد در متون دینی از غنای بیشتری نسبت به واژه «تربیت» برخوردار است؛ چنانچه در قرآن، به جای عبارت «تعلیم و تربیت»، عمدتاً از «تعلیم و تزکیه» استفاده شده است. همچنین «تأدیب» نیز در مقایسه با «تربیت»، از هویت تاریخی متقن تری برخوردار است و توانسته است در حدود دوازده قرن، تک واژه مسلط در متون تربیت اسلامی باشد.
اصول تربیت توحیدی در دوره کودکی (مرحله تأدیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
117 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و استخراج اصول تربیت توحیدی در هفت سال دوم زندگی فرد است. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی و استنتاجی به واکاوی متون اسلامی در رابطه با تربیت توحیدی در هفت سال دوم زندگی که در تعالیم دینی از آن با عنوان «دوره تأدیب» نام برده می شود پرداخته است. در این دوره کاهش خود محوری وپدیدآیی روحیه اطاعت پذیری و توسعه نسبی مؤلفه های معرفتی، عاطفی و عملی، زمینه را برای آغاز آموزش رسمی فراهم می آورد. در این پژوهش تربیت توحیدی با هدف بسترسازی و ایجاد آمادگی روحی و روانی در کودک به منظور ایجاد مبنایی برای استقرار و بنیان نهادن نگرش توحیدی در دیگر مراحل رشد، در سه بعد شناختی، عاطفی و ارادی (عمل) مورد بررسی قرار گرفت که از مهم ترین یافته های آن می توان به مواجهه با مفهوم واقعی زندگی، زمینه سازی درک مقدماتی مفهوم عبودیت، اثبات استدلالی وجود خدا، آشنایی کودک با صفات جمالی و جلالی خدا، شناخت خداوند از طریق سیر آفاقی، شکل گیری محبت مبتنی بر شناخت، پرورش احساس مسئولیت درباره خدا، پرورش و ارتقای گرایشات درونی انسان، تشویق کودک به رابطه با خدا، ایجاد آمادگی لازم برای مواجهه با تکالیف الهی، آموزش عملی و متعهدانه مفاهیم دینی و ارتباط با گروه ها و اجتماعات مذهبی اشاره نمود.
مبانی فقهی و جزایی تعزیرات در حقوق جزای اسلامی
منبع:
تحقیقات حقوق قضایی دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1038-1060
حوزههای تخصصی:
تعزیر مجازات و عقوبتی است که غالباً نوع و میزان آن از جانب شارع معین نشده و تعیین آن با توجه به مقتضیات زمان، نوع جرم و شخصیت مجرمان از اختیارات حاکم است. نظر به این که فقهای متقدم امامیه، با مسائل حکومتی برخورد ملموس و مستقیم نداشتند، در کتاب های خود راجع به تعزیر بحث مفصل، استدلالی و مستقلی نداشته اند و مباحث مربوط به تعزیر غالباً به طور اختصار در پایان کتاب الحدود آمده است که منحصر به تشریح قضایا و حکم به تعزیر به استناد سنت معصومین(ع) است. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مباحث مربوط به قضای اسلامی و از جمله تعزیر، از جانب صاحبنظران و فقها به طور تفصیلی و در قالب دروس خارج فقه مطرح شده است، تا آنجا که تعزیرات، در محدوده ی اختیارات ولی فقیه جامع الشرایط مورد بحث قرار گرفته است. در خصوص مبانی تعزیر، در حقوق جزا نیز با توجه به اصل قانونی بودن جرم ومجازات، می توان گفت که مهم ترین و اصلی ترین مبانی مورد توجه قانون گذار، برای جرم انگاری در جرایم مستوجب مجازات های تعزیری، اصل ضرر و مصلحت اندیشی قانونی می باشد.
واکاوی مجازات های کودک از منظر فقه امامیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مبانی فقهی حقوق اسلامی (پژوهشنامه فقه و حقوق اسلامی) سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
85 - 112
حوزههای تخصصی:
آنچه که در فقه امامیه دربارهی مجازات و تنبیه کودک آمده است، مطلق ممنوعیت نیست و با توجه به مقتضیات و شرایط خاصی، شارع مقدس ممنوعیت آن را مرتفع نموده است. در بادی امر عنوان اولیه در مجازات و تنبیه حرمت است و این ظهور بدوی در کودک به طریق اولی صادق است و موارد جواز آن در نوع افراد و همچنین کودک تحت عنوان موارد خاص جعل شده است. تعزیر و تنبیه، دو عنوان کلی هستند که موارد خاص جواز تنبیه و مجازات را شامل میشوند. هر چند اکثر فقها در تنبیه بدنی کودک، این دو عنوان را تفکیک نکرده اند، اما به نظر میآید از آنجا که در برخی موارد خاص به آن اشاره نموده اند، تفکیک این دو عنوان ضروری است؛ چه آنکه موارد، حکم، شرایط و بسیاری از لوازم این دو عنوان با هم متفاوت است و ثمرات عملی قابل توجهی در تفکیک این دو عنوان وجود دارد. بسیاری از ضوابط و شرایط تنبیه و مجازات بدنی کودک در کتب فقهی بررسی نشده است.
روش های ترویج مشهورات از نگاه فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر ناظر به نقش محوری مشهورات در ایجاد وحدت و سوق جوامع به سمت سعادت یا شقاوت، به جست وجو در باب اقسام روش های ترویج مشهورات در آثار فارابی و ابن سینا پرداخته است. علی رغم عدم تصریح فارابی و ابن سینا به روش های ترویج مشهورات، می توان بر اساس ملاکی که از تأمل در آثار فارابی مبنی بر ایجاد انگیزه در افراد به سوی انجام افعال به دست آمده است، روش هایی را برای ترویج مشهورات در آثار آن ها استنباط کرد. یک قسم از این روش های ترویج مربوط به حوزه تعلیم می شود که شامل طریق تخیلی و اقناعی است و قسم دیگر مربوط به حوزه تأدیب است که شامل اقاویل اقناعی و انفعالی می شود. اقسام دیگر شامل تخیل و آثار آن، مقاربت با آرای مشهوره دیگر، قوای نفسانی، قانون و شریعت، فرا گرفتن از زمان خردسالی، صناعت خطابه و جدل و عادات می شود. حاصل تأمل در هر یک از این روش های ترویج مشهورات این است که روش های ترویج میان این دو فیلسوف مکمل یکدیگر محسوب می شوند و روش های ترویج مشهورات از لوازم عوامل مشهورات هستند و عکس العمل اکثر افراد در قبال مشهورات گسترش یافته به وسیله این روش ها، اقبال و در برخی، اکراه است.
بررسی حدود و ثغور تنبیه ، تعزیر و تأدیب کودک در فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال هفتم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۲۴
67 - 98
فقه امامیه تنبیه کودک را به طورکلی ممنوع نکرده است. بلکه با توجه به شرایطی خاص، ممنوعیت آن را برداشته است. البته عنوان اولیه در تنبیه کودک حرمت است و تنها در شرایطی خاص استثناء می پذیرد. موارد استثناء تنبیه کودک تحت دو عنوان کلیِ؛ تعزیر و تأدیب می باشد. هر چند بیشترِ قریب به اتفاق فقها در تنبیه بدنی کودک این دو عنوان را تفکیک نکرده اند اما از آنجا که در برخی موارد خاص به آن اشاره نموده اند تفکیک این دو عنوان ضروری به نظر می رسد زیرا موارد، حکم، شرایط و بسیاری از لوازم این دو عنوان با هم متفاوت است و ثمرات عملی قابل توجهی در تفکیک این دو عنوان وجود دارد. علاوه بر این از آنجایی که فقها به طور مفصّل این بحث را مطرح نکرده اند بسیاری از ضوابط و شرایط تنبیه بدنی کودک از جمله موارد، کیفیت، مرحله، افراد تنبیه کننده و مانند آن در کتب فقهی بررسی نشده است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
مطالعه تطبیقی تأدیب کودکان از دیدگاه احکام اسلامی و قانون مجازات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره سوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
55 - 65
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلاتی که در سال های اخیر در سطح جامعه نمود بیشتری داشته است، مسأله تنبیه کودکان است که در مواردی به آن کودک آزاری نیز اطلاق می شود. از نظر اسلام در جهت تربیت کودکان روش هایی مانند تشویق، بازی و اکرام بسیار پسندیده تر و مؤثرتر است. لیکن گاهی اوقات استفاده از تنبیه که به «تأدیب» یا «تعزیر» تعبیر می شود، در شرایط و موارد خاص و با سازوکاری مشخص به عنوان آخرین روش تربیتی اشاره شده است. بنابراین تأدیب و تنبیه کودکان در آموزه های فقهی به عنوان حقی برای اولیا به رسمیت شناخته شده و قوانین موضوعه هم برآن صحه گذاشته است. براین مبنا طبق بند «ت» ماده 158 قانون مجازات اسلامی یکی از عوامل موجهه جرم اقدامات والدین در تنبیه اولاد در حدود متعارف است. لیکن این حق قانونی با توجه به واژه «در حد متعارف» ابهام و دارای اجمال می باشد و بنابر اصل 167 قانون اساسی باید برای رفع اجمال آن به منابع شرعی مراجعه شود. پژوهش حاضر به دیدگاه فقها در مورد ماهیت و میزان تأدیب کودکان پرداخته است و در این زمینه نظریه تعزیری بودن تأدیب و غیر تعزیری بودن آن را تحلیل نموده است. همچنین دیدگاه قانون مجازات اسلامی در این باب را مورد بحث قرار داده است.
الگوی سه بعدی فرزندپروری اسلامی با تأکید بر پرورش فرزند صالح(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
77 - 94
حوزههای تخصصی:
دغدغه اصلی والدین مسلمان تربیت فرزندان با الگویی اسلامی است. پژوهش حاضر با هدف یافتن الگوی فرزند پروری اسلامی با بررسی منابع اسلامی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است که از طریق روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی برای به دست آوری داده ها استفاده شد. از نظر هدف، این پژوهش ازجمله تحقیقات بنیادی است. با توجه به آموزه های اسلامی، الگویی اسلامی، متشکل از سه مؤلفه اصلی برای فرزندپروری به دست آمد: ۱. تکریم به عنوان بعد عاطفی معنوی؛ ۲. تأدیب به عنوان بعد رفتاری؛ ۳. تعلیم به عنوان بعد شناختی. این الگوی تربیتی هدفمند بوده و با توجه به موضوع بحث (تربیت فرزند صالح) به دست آمده است. این نوع طراحی، مبتنی بر الگوی زمینه ای فرزند پروری دارلینگ استینبرگ است. علاوه بر این الگو، زیرشاخه هایی نیز برای هریک از این مؤلفه ها به دست آمد.