مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کرکگور
حوزه های تخصصی:
در بررسی علّت خوب یا بد شدن کارهای «ارادی ـ اختیاری» انسان، دو نظریه معروف «حسن و قبح الاهی» و «حسن و قبح ذاتی» مطرح شده است که هر کدام در فرهنگ اسلامی مسیحیت طرفدارانی دارد.
یکی از اشکالات مهم «حسن و قبح ذاتی» این است که اگر کارها ذاتاً خوب یا بد هستند و امر و نهی الاهی تأثیری در خوبی یا بدی کارها ندارد، چگونه میتوان امر خدا به ابراهیم برای ذبح فرزندش و نیز پذیرش این امر را توجیه کرد؟
کرکگور در کتاب ترس و لرز به این مسأله پرداخته و کوشیده است تا با تحلیل روان شناختی شخصیت ابراهیم و اسحاق، پذیرش بی چون و چرای آنان نسبت به امر الاهی را تبیین نماید. او با تفکیک سه مرحله «استحسانی، اخلاقی و دینی» در زندگی انسان ها و با قرار دادن ابراهیم و اسحاق در مرحله دینی، تسلیم و پذیرش محض ایشان را تحلیل کند.
بررسی آرای پویمن درباره مبانی معرفت شناختی اندیشه کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمان شورمندانه، مطلوب هر نگاه دینی است. در نگاه کرکگور این شورمندی در گرو پارادوکس است و فقط با اعتقاد و عمل به «امر محال» به دست می آید. ازهمین روست که رویکرد آفاقی زداینده هرگونه شورمندی است و صرفاً، با رویکرد انفسی است که می توان ایمانی شورمندانه داشت. مبانی اندیشه کرکگور دراین مورد، از سویی، یک دیدگاه «غیرقیاس گروانه» به مقوله معرفت است و ازدیگرسو، نگاهی اراده گروانه. به این دیدگاه کرکگور، که به «برهان شورمندی» معروف شده، نقدهایی وارد است. ازجملة ناقدان این دیدگاه لویی پویمن است که بر مبنای نظریه اش درباره معرفت شناسی دینی، سه نقد بر آن وارد کرده است. در ابتدای این مقاله، به نگاه ویژه ای که لویی پویمن به فلسفه کرکگور دارد اشاره مختصری خواهیم داشت و در گام بعدی، تقریری منطقی از نظریه معرفت شناسی دینیِ پویمن ارائه خواهیم کرد. چنان چه خواهیم دید، درخصوص ارتباط عقل و ایمان، باور پویمن یک نظریه «قیاس گروانه ضعیف» درمقابل دو نظریه «غیر قیاس گروی» و «قیاس گروی قوی» است و از لحاظ چهارچوب عقلانی، مبتنی بر موضع «منظرگروی انعطاف پذیر» درمقابل دو موضع «غیر منظرگروی» و «منظرگروی انعطاف ناپذیر» است. در گام نهایی، با نقدهای پویمن بر برهان شورمندی آشنا می شویم و خواهیم دید که نگاه کرکگور در این برهان با نقدهای جدی معرفت شناختی مواجه است.
معقولیت باور دینی ، مقایسه رهیافت کرکه گور و غزالی
حوزه های تخصصی:
آنچه قابلیّت مقایسة آرای کرکگور و غزالی را فراهم میسازد، رویکرد معترضانة این دو الهیدان به تفسیر رایج از دین؛ و به طور خاص، به مسئلة معقولیّت باور دینی است. مخالفت کرکگور با نظامهای فلسفی پیش از خود، خصوصاً نظام هگلی مشهور است. دغدغة او، بیشتر متوجّه تأثیر نامطلوب این نظامها بر فهم زمانه از دین است. او، در مواجهه با مسئلة عقل و ایمان، با تکیه بر مبانی فلسفة وجودی خود، به ویژه اینهمانی حقیقت و انفسیّت، جانب ایمان را میگیرد. او تمام تلاشهایی را که سعی در معقول نشان دادن باورهای دینی و کشاندن دین به حوزه پژوهشهای آفاقی دارند، بیحاصل و حتّی مضر به حال دین و دینداری میداند. لذا میتوان کرکگور را یک ایمانگرای افراطی دانست.
اما رویکرد غزالی به مسئلة عقل و ایمان، تقریباً با بسیاری از نظریههای توجیه قابل تطبیق است. او، گاه یک عقلگرا، حتی در حوزة تصوف، است؛ و گاه چنان جانب ایمان را میگیرد که صرف تصدیق جازم را در حصول ایمان نجاتبخش میداند. نگاه او، ناشی از توجّه خاصّ به تفاوت میان آدمیان است. او برای انسانها مراتبی قائل است که هر فرد از هر مرتبه، با توجّه به ظرفیّت و شاکلة وجودی خود، طریقی را برای رسیدن به ایمان و باور دینی برمیگزیند. ازاین رو، ایمان عوام را به همان اندازه معقول و نجاتبخش میداند که ایمان اهل فلسفه و تصوّف چنان است.
تفسیر فلسفی کرکه گور و لویناس از داستان ابراهیم (ع)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کوشیدهایم دو روایت متفاوت از داستان حضرت ابراهیم(ع) را از نگاه سورن کرکگور و ایمانوئل لویناس بیان کنیم. این مقاله دو بخش دارد. بخش اول شامل تصویر اگزیستانسیالیستی کرکگور از ابراهیم است که میکوشد برتری ایمان بر عقل را با تعلیق اخلاق تبیین نماید. کرکگور معتقد است تعلیق غایتشناختی اخلاق، ابراهیم را از قاتل بودن نجات خواهد داد و لذا قربانی کردن اسحاق، به معنای تخطّی از اخلاق نیست. بخش دوم شامل تصویر اخلاقی لویناس از ابراهیم و قربانی کردن اسحاق است. لویناس بر این باور است که لحظة اصلی داستان ابراهیم، هنگامی است که ابراهیم با شنیدن ندای دوم الهی، به اخلاق باز میگردد و اسحاق را نمیکشد. به نظر این فیلسوف، رابطة ابراهیم و خدا از طریق چهرة اسحاق صورت میگیرد؛ و لویناس، این رابطه را با مفهوم کلیدی رابطة «چهره به چهره» توصیف میکند؛ ماهیت این رابطه، بیش از آنکه دینی باشد، اخلاقی است.
تبیین نسبت اندیشه¬های دینی کرکگور با دیدگاه¬های دینی هگل (با استناد به مفهوم « رفع »)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه غالباً در تبیین نسبت اندیشة کرکگور با آراء هگل مشاهده میشود این است که بیشتر به تمایزهای او نسبت به هگل بسنده شده و کمتر به مؤلفههایی توجه شده است که میتواند دلیلی بر تأثیر پذیری او از هگل نیز باشد. نگارنده بر این باور است که میتوان با تحلیل نحوة تحقّق همین تمایزها، تأثیر پذیری کرکگور از هگل را نیز نمایان ساخت و از این طریق، تبیین بهتری برای نسبت میان این دو ارائه داد. در تحلیل تمایزها، از دو حیثیّت «حفظ و حذف شدن»، مندرج در مفهوم «رفع» که یکی از مهمترین مفاهیم فلسفة هگل است، استفاده شده و سعی بر آن بوده است تا در بستر این تحلیل، به بررسی تطبیقی آرای دینی این دو فیلسوف پرداخته شود.
تحلیل مفهوم «ترس» در رسالة قشیریه بر اساس ملاحظات کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از عناصر ویژة اندیشة کرکگور، یکی از پایه گذاران فلسفة اگزیستانسیالیست، مسئلة ترس آگاهی است که جایگاه ویژه ای را، در مفهوم ایمان، به خود اختصاص داده است. او ترس آگاهی را مهم ترین شیوة دریافت نتیجة ایمان میداند و حتی این مفهوم را، از حیث درجة اهمیت، همتای ایمان قرار می دهد. از سوی دیگر، در ملاحظات عرفان اسلامی، از جمله در کتاب رسالة قشیریه، همچنین میتوان، در قرائت مفهوم خوف رویکرد مشابهی با نظریة کرکگور مشاهده کرد.
کرکگور با تأکید بر مفهوم ترس آگاهی، به مثابة امری ذاتی، آن را در سه ساحتِ وابسته به هم آزادی، امکان، و تناقص بررسی می کند. او این سه ساحت را بن مایه های ترس آگاهی معرفی میکند و با خوانشی تطبیقی، بین این مطلب و آرای ابوالقاسم قشیری، در رسالة قشیریه، میتوان همسانی های ساختاری بسیاری یافت. قشیری نیز، در نظام عرفانی، به ارتباط و وابستگی مفهوم خوف با مقولات امکان، آزادی، و جاودانگی تأکید میکند و این پژوهش سعی در اثبات این فرضیه دارد.
تربیت دینی بر اساس باورهای متناقض نمای کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه ایمان گرایانه کرکگور و آثار و دلالت های این دیدگاه در تربیت دینی است. برای این منظور، نخست منطق ترجیح موضع ایمان گرایی بر سایر رویکردهای تربیت دینی تشریح شد. آنگاه با تکیه بر مواضع کرکگور در باب هستی مندی، ایمان و سپهرهای زندگی یا مراحل هستی مندی انسان مورد بررسی قرار گرفت. در نتیجه، براساس این مواضع تصریح شده است که از دید کرکگور برای رسیدن به تربیت دینی مناسب، متعلم لاجرم باید ویژگی هایی نظیر فردیت و آزادی انتخاب را کسب نماید، تا یاری رسان او در انتخاب ساحت ایمانی باشد. از این رو، پیش از پرداختن به تربیت دینی، به تربیت عمومی بر اساس سه اصل شناخت، آزادی و فردیت پرداخته شده است. در بخش تربیت دینی نیز بر اساس ویژگی های ساحت دینی به سه اصل سیر انفسی، شورمندی و جهش توجه شده است. متعلم در این نوع تربیت به دنبال یافتن اشتیاق لازم است و سعی دارد برای رسیدن به مراحل بالای ایمان به جهش ایمانی بپردازد. بنابراین، چنین استدلال شده است که تربیت دینی بر طبق دیدگاه کرکگور باید بر خود «باور» تاکید کند و از ابتنای ایمان بر روشهای آفاقی پرهیز نماید.
سه گانگی معنایی اخلاق در اندیشه ی کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله معنا شناسیهای مختلف از اخلاق در نوشته های کرکگور مورد بررسی قرار گرفته و از این رهگذر، سه معنای متفاوت برای اخلاق دراندیشه ی او شناسایی شده است، نخست اخلاقی خدامحور به مثابه مرحله ی گذار از زیبایی شناسی و آمادگی برای ورود به ساحت دین، دیگر اخلاق با مشخصه های اخلاق کانتی و هگلی که کرکگور حکم به تعلیق آن در برابر دین می دهد و سومی، اخلاق به عنوان تجلی جمعی عشق مسیحایی.
بررسی نسبت میان ایمان و عقلانیّت در نگاه کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سورن کرکگور، یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان و الاهی دانان مسیحی در قرن نوزدهم بود. او در خصوص نسبت میان ایمان و عقلانیّت دیدگاهی را طرح کرده که امروزه مورد توجّه بسیاری از الاهی دانان و فیلسوفان قرار گرفته است. او با داشتن تفسیر خاصّی از ایمان در تلاش بود تا نشان دهد، ایمان، یک شور و حقیقتی انفسی است که با مقولات آفاقی و دلایل عقلی نمی سازد. وی به دنبال آن بود که اثبات کند، ایمان فراسوی عقل و در تنش با عقل است و برای اثبات این دو ادّعای خود از سه برهان تقریب و تخمین، برهان تعویق و برهان شورمندی بهره گرفت. این مقاله بر آن است تا به دو پرسش اساسی در خصوص اندیشه ی کرکگور در باب نسبت ایمان و عقلانیّت پاسخ دهد: نخست این که کرکگور بر چه مبنایی اثبات می کند که ایمان فراسوی عقل و در تنش با آن قرار دارد؟ و دوّم، آیا این نگاه کرکگور به مسئله ی ایمان و عقل موجّه و قابل پذیرش است؟
تأملی عمیق تر در خصوص مراحل اگزیستانس نزد کرکگور
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان گفت مهمترین دیدگاه سورن کرکگور مراحل تطور وجود انسان است. وی معتقد است که می توان تمامی انسانها را در یکی از سه مرحله استحسانی، اخلاقی و دینی جای داد. در واقع انسان یا می تواند در نازلترین مرتبه وجودی در حیات بشری یعنی مرحله استحسانی باقی بماند یا به مرحله بالاتر یعنی مرحله اخلاقی که ویژگی آن دوری از تمتعات حسی زودگذر و التزام به قانون اخلاقی عام و کلی منتقل شود و یا به اصیل ترین مرحله اگزیستانس یعنی مرحله ایمانی نائل آید. ویژگی مرحله استحسانی، استمتاع دنیوی و لذت صرف است و ویژگی حیات اخلاقی تکلیف و تعهد به امر عام است. این دو مرحله در اثر معروف کرکگور «یا این یا آن» منعکس شده است. اما باید دانست از آنجا که حیات اخلاقی تمهیدی بر مرحله بالاتر یعنی حیات ایمانی است و خود، موضوعیتی ندارد لذا لحن این کتاب که همان «یا این یا آن» است در نهایت منجر به « نه این و نه آن » می شود.
دین و اخلاق، مقایسه رویکرد کرکگور و اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
از نظر کرکگور، اخلاق در مرحله دینی که سومین مرحله از مراحل زندگی است محقق می شود و مؤلفه اصلی آن، تسلیم در برابر امر مطلق دین است. ارزش های عام، کلی و عقلی در اخلاق، اعتباری ندارند. اخلاق از نظر اشاعره با مؤلفه حسن و قبح و تکلیف دینی، الاهی و شرعی، از حسن و قبح و تکلیف ذاتی و عقلی، دوری می جوید. از این رو، در اخلاق کرکگور و نیز در اخلاق اشاعره، عقل جایگاهی به منزله معیار اخلاق، معرفت اخلاقی، الزام اخلاقی و انگیزش اخلاقی ندارد؛ و این مراتب، کاملاً در اختیار دین است. این مقاله ضمن نشان دادن اخلاق دینی کرکگور و اشاعره، اختلاف های آن ها را نیز در این رویکرد مشترک بیان می کند. اشاعره از بدو امر، دلالت و حکم اخلاقی را از دین می گیرند؛ اما کرکگور در اصل برای عقل، دلالت و حکم قائل است، اما امر مطلقِ دین، باعث می شود دلالت و حکم عقل به تعلیق درآید؛ همچنین بر خلاف آن که کرکگور مفاهیم ارزشی و الزامی اخلاق را با عقل درمی یابد، اخلاق اشاعره، حتی در ساحت معنا و مفاهیم اخلاقی نیز به دین وابسته است.
فهم دینی کرکگور از «سوبژکتیویته»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است فهم دینی کرکگور از «سوبژکتیویته» با استناد به گفته های او به ویژه در دست نوشته ها و سایر نوشته هایش تبیین شود. او مفاهیم کلیدی نظیر «مسیحیت»، «حقیقت»، «شور»، «خدا»، و «ایمان» را برای توصیف و تبیین «سوبژکتیویته» به کار می برد. برای مثال تلقی وی از مسیحیت به مثابه «سوبژکتیویته» با تلقی رایج و عمدتاً تاریخی از مسیحیت که عمدتاً درک ابژکتیو از آن دارند کاملاً متفاوت است. مسیحیت از نظر این متفکر عمدتاً در قالب آموزه ها مطرح می شود و چیزی که برای او حائز اهمیت است مسیحی شدن است، نه این که مسیحیت چیست. کرکگور به دنبال آن است که در برابر سوبژکتیویته فلسفی (معرفت شناختی) فلسفه مدرن نظیر تفکر دکارتی و کانتی موضعی انتقادی اتخاذ کند. باید گفت که کرکگور با سوبژکتیویته سروکار دارد، نه سوبژکتیویسم که یک مسئله معرفت شناختی است و او علاقه ای به آن ندارد. بنابراین هدف این مقاله این است که ماهیت دینی سوبژکتیویته و فهم دینی از آن را در نوشته های این متفکر دانمارکی نشان دهد.
بازخوانی مفهوم اصالت در فلسفة هستی (اگزیستانس) با نگاهی بر اندیشه های کرکگور و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اصالت در فلسفه اگزیستانس و ارائه مفهومی جدید از آن با استفاده از روش تحلیل تطبیقی می باشد. اندیشة کرکگور و هایدگر به عنوان دو نمایندة مطرح فلسفة اگزیستانس مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که اصالت اگزیستانسی تنها مربوط به فردیت نبوده و دقیقا معادل آن نیست بلکه اصالت اگزیستانسی مفهومی چند بعدی است که نحوة زندگی انسان را نشان می دهد. کرکگور و هایدگر ضمن تأکید بر «فرد» و اهمیت آن در جامعه توده ای بر مؤلفه-های دیگری نیز در رابطه با اصالت اشاره می کنند که از جمله آنها ارتباط اصیل، دوری از سطحی نگری و میانمایگی، مسئولیت پذیری و توجه به اضطراب اگزیستانسی است. در واقع این مفاهیم و ویژگی ها در توصیف زندگی روزمره انسان و خصوصیات انسان نااصیل بیان شده است. اگر چه تفاوت هایی در اندیشه های دو فیلسوف به طور کلی وجود دارد می توان گفت در مورد مفهوم اصالت و مؤلفههای آن بیشتر اصطلاحات و نوشته های آن قابل تطبیق و یکسان است. در نهایت با توجه به مؤلفههای مورد بررسی مفهومی از اصالت اگزیستانسی ارائه شده است.
بررسی تطبیقی رابطه معنای زندگی با فطرت از نگاه علامه طباطبایی و کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ا انسان جدید، به علل گوناگونی همچون پیشرفت های علمی و فلسفی، ضعف مراجع دینی (یهودی و مسیحی) در پاسخ گویی به نیازهای فکری و عملی او، رفتار نامناسب کلیسا با اهل اندیشه و رشد فزاینده سرمایه داری و مصرف گرایی، دچار بحران تعبد گریزی و آزادی خواهی شده است. پوچی و بی معنایی و به دنبال آن، اندوه، دلهره و نومیدی در زندگی فردی از یک سو و ناامنی و بی عدالتی در زندگی اجتماعی و جهانی از سوی دیگر، پیامدهای گریزناپذیر تعبد گریزی و آزادی خواهی بوده اند. در این میان، آنچه مغفول مانده، ساختار ماهوی و فطری در انسان است. انسان جدید، ماهیت و فطرت را انکار کرد تا با پشت کردن به سنّت، به آزادی در فکر و عمل دست یابد. در این مقاله تلاش شده است تا راه رهایی از بحرانِ پوچی و بی معنایی از نگاه علامه طباطبایی که مدافع ساختار ماهوی و فطری در انسان است و از نگاه سورن کرکگور که مخالف این ساختار است و مواضعی ناسازگار دارد، با روش فلسفی و کلامی و با بررسی تطبیقی، ارزیابی و تحلیل شود.
شواهد جعل باوری معنای زندگی در دیدگاه سورن کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
1 - 15
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جعل باوری معنای زندگی در دیدگاه سورن کرکگور می پردازد. کرکگور، مفهوم «معنا» را به معنی «هدف» می داند و به «زیست دینی» به عنوان عالی ترین زیست باور دارد. بر اساس شواهدی که از آثار وی برداشت می شود، معتقد است هدف در زیست دینی قابل کشف نیست بلکه قابل جعل است. سه شاهد بر این نظر وجود دارد: اول اینکه هدف در نظر کرکگور، پارادوکسیکال است و پارادوکس، امر واقعی نیست بلکه امر ذهنی است. دوم اینکه مسیحیت به نظر وی انفسی است نه آفاقی و دین را در امر نامعقول می جوید و در امر مرتبط با ذهن نه مرتبط با خارج و سوم اینکه خداوند را یک موجود آفاقی در نظر نمی گیرد بلکه موجود انفسی در نظر می گیرد که متمرکز در ذهن و ضمیر آدمی است. پیش فرض های کرکگور در این شواهد عبارت است از ناواقع گرایی هستی شناختی، فردگرایی و ایمان گرایی. تحلیل این سه پیش فرض نشان می دهد کرکگور، به جعل باوری معنای زندگی باور داشته است.
نگاهی انتقادی به تفسیر درمان گرانه (ضدمتافیزیکی) از تراکتاتوس، و خوانش کرکگوری از ویتگنشتاین اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برابر تفسیر سنتی از تراکتاتوس ، که مطابق آن گزاره های بی معنای تراکتاتوس به دو دسته بی معنای گمراه کننده و بی معنای روشنگر تقسیم می شوند، در دهه 1980 تفسیر جدید درمانگرانه (ضدمتافیزیکی) از تراکتاتوس شکل گرفت که به مخالفت با این ایده مرکزی تفسیر سنتی پرداخت و گفت اولاً تراکتاتوس میان گزاره های بی معنا هیچ تفکیکی قائل نمی شود و همه بی معناها را بی معنای محض می داند و در یک دسته قرار می دهد، ثانیاً هدف تراکتاتوس نه انتقال یک معرفت نظری، بلکه القای یک بینش عملی است. جیمز کونانت، به عنوان یکی از مهم ترین چهره های این نوع از تفسیر، معتقد است که ویتگنشتاین متقدم و کرکگور به نحوی بنیادین همسو هستند و تراکتاتوس را باید کاملاً هم راستا با کتاب آخرین پی نوشت غیرعلمی کرکگور در نظر گرفت و فهمید. در این مقاله، ضمن توضیح برخی از مهم ترین مفردات تفسیر درمانگرانه از تراکتاتوس ، دیدگاه کونانت در مورد خوانش کرکگوری از ویتگنشتاین متقدم را بیان خواهم کرد، که مطابق آن ویتگنشتاین و کرکگور قول به «حقایق بیان ناپذیر» را ناسازگار می دانند و آن را همچون نوعی بیماری تلقی می کنند که باید به درمان آن پرداخت. در پایان نیز به ارزیابی این تفسیر از ویتگنشتاین متقدم خواهم پرداخت و نشان خواهم داد که اولاً این تفسیر در درک مراد ویتگنشتاین از «بی معنا» به خطا رفته، و ثانیاً به آن معنایی که خود این تفسیر به مفهوم «بی معنا» نسبت می دهد نمی تواند پایبند بماند.
تبیین و تحلیلی انتقادی بر رابطه «مرگ اندیشی» با «معنای زندگی» در فلسفه کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
235 - 258
حوزه های تخصصی:
کرکگور از پایه گذاران مکتب اگزیستاسیالیسم و از جمله کسانی است که از سویی با رویکردی انتقادآمیز به مبادی مسیحیت موجود و از سوی دیگر، با نقدی بنیادین بر روش عقلانی در حوزه «دین»، مشتاقانه در پی یافتن معنای شورمندانه ای برای زندگی است. از منظر وی زندگی معنادار سخت پیچیده در زندگی دینی و به عبارتی حیات و ممات انسان در سپهر ایمانی است و دقیقاً در همین راستا بوده که وی جست وجوگری واقعی برای به چنگ آوردن بن مایه اصیل و معناداری برای حشر و نشر در حیاتی نو و بالنهایه کسب ایمان شورمندانه به خداست. او با تأملی مؤمنانه و با غور در اندیشه ای عمیق معطوف به «مرگ» در سه ساحت استحسانی، اخلاقی و دینی دست یازیده تا سرانجام در یک سیر دیالکتیکی استعلایی به سپهر ایمان دینی برسد که در آن سپهر، فرد فقط در ارتباط با امر مطلق و به تعبیر خودش «یکه در برابر یکه» به سر برده و در بالاترین کمال معناداری زندگی که همانا مرحله زندگی اصیل یا اگزیستانسیالیستی است، در ساحل امن ایمان متعبدانه بسان قهرمان تراژیکش حضرت ابراهیم(ع) آرام گیرد. مقصود این خامه ضمن تبیین و تحلیلی انتقادی بر اندیشه فیلسوف متأله دانمارکی در نسبت سنجی میان دو جوهره مذکور، در این نکته بنیادین است که «مرگ اندیشی» بشر، تنها رهاوردش می تواند صرفاً امکان و ظرفیتی برای وصولش به ساحت دینی باشد و در حقیقت دستیابی و چنگ زدن به ارزش ها و فطرت الهی (که به ودیعه در ماهیت انسان به امانت نهاده شده) است که می تواند بن مایه های اصیلی را برای کرکگور به ارمغان بیاورد. نکته ظریف دیگر اینکه رویکرد او به «جعل معنا» در تبیین مقصود از معنای زندگی به جای «کشف معنا» می تواند رویکرد سلطه جویانه ای برای انسان معاصر رقم بزند، چنانکه تاریخ سیطره طلبانه انسان جدید، گواهی صادق بر این مدعاست..
نسبت سعادت اخلاقی و جاودانگی در اندیشه ابن عربی و کیرکگور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امسئله اصلی این مقاله مقایسه نسبت میان دو مفهوم سعادت و جاودانگی از منظر ابن عربی و کرکگور، به عنوان دو اندیشمند اسلامی و مسیحی است. مقصود از این مقایسه که با روش توصیفی - تحلیلی به پیش می رود، یافتن مبانی و پیامد آرای آنان در کنارِ کشفِ وجوه مشترک و متمایزِ دو دیدگاه در تقریر کارکرد دنیوی و اخروی اخلاق است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اندیشه ابن عربی، سعادت به معنای تخلّق به اخلاق الله و تحقّق در اسماء الله است؛ یعنی به لحاظ مفهومی معادل و به لحاظ مصداقی مساوق با جاودانگی است؛ بدین ترتیب انسان در قوس صعود با حرکت حبّی خویش به سمت سعادت اخلاقی و در نتیجه به مقصد جاودانگی حرکت می کند؛ اما از نگاه کرکگور اخلاق به معنای کسب فضایل دنیوی است که از نظر مفهومی و مصداقی از عمل به تکلیف الهی و جاودانه شدن با تفرّد مؤمنانه افتراق می یابد. کرکگور با تکیه بر ایمان، اخلاق را مرتبه افراد قاصر از امتحان الهی می داند و در نتیجه قهرمان فانیِ اخلاق را نازل تر از شهسوار جاودانِ ایمان می شناسد. در مقام داوری و با نظر به مبانی و مفروضات دو متفکر، به نظر می رسد خوانش ابن عربی که حیات دینی و اخلاقی را همسان می داند، بر نگرش کرکگور که اخلاق را مرتبه نازلی از حیات مؤمنانه می شمارد، ترجیح دارد
انسان متعالی و رابطه عقل و ایمان از منظر کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ایمان و سازگاری یا عدم سازگاری آن با عقل و همچنین توجیه باورهای دینی بر پایه عقلانیت از دیرباز به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مسائل فلسفه دین محسوب شده است. فیلسوفان و اندیشمندان بسیاری به بررسی این موضوع غامض و نقد دیدگاه های یکدیگر پرداخته اند. سورن کرکگور، متفکر برجسته دانمارکی، که به پدر اگزیستانسیالیسم معروف است، یکی از ایده پردازان مهم درباره رابطه ایمان و عقل است. او عقلانی کردن ایمان را امری متناقض می داند و قائل به تفکیک قلمرو ایمان از قلمرو عقل و همچنین تقدم ایمان بر عقل است. به عقیده او ایمان، حقیقتی انفسی و از جنس شور است، و عقل آفاقی اندیش هرگز قادر به درک حقایق انفسی نیست. این مقاله از پنج بخش تشکیل شده است. در بخش اول مبانی فکری-فلسفی کرکگور را بررسی می کنیم. در بخش دوم نظریه کرکگور در باب حقیقت ایمان، و در بخش سوم نظریه او در باب رابطه عقل و ایمان را شرح و بسط می دهیم. در بخش چهارم انسان سعادتمند و مظهر متعالی اگزیستانس را از منظر کرکگور معرفی خواهیم کرد؛ و سرانجام در بخش پنجم به نتیجه گیری و جمع بندی نکات و نتایج به دست آمده خواهیم پرداخت.
ایمان، عقلانیت و زندگی اخلاقی از دیدگاه کرکگور و مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرکگور با موضعی ایمان گرایانه به تحلیل رابطه ی ایمان و عقل می پردازد. او معتقد است عقلانی کردن ایمان امری متناقض است و هرگز نمی شود ایمان را، که شور و حقیقتی انفسی است، در بند عقلانیت گرفتار کرد. مطهری، برخلاف این نگرش ایمان گرایانه، عقیده دارد مبنای ایمان عقلانیت است، هرچند طریق انفسی یا راه فطرت نیز در وصول به حقیقت نقش آفرین است. هم مطهری هم کرکگور به نقش اراده در ایمان قائل اند. هر دو باطن ایمان را تسلیم می دانند و هر دو تصویری از انسان تعالی یافته ارائه می کنند. با این حال، کرکگور اساساً متعلق ایمان را امر پارادوکسیکالِ خدای تجسدیافته در قالب بشر می داند در حالی که مطهری، ضمن تأکید بر ایمان عارفانه و شورمندانه، به عقلانی بودن ایمان دینی قائل است. آنچه، به رغم این اختلاف ها، مطهری و کرکگور را به یکدیگر نزدیک می کند تلقی آنان از زندگی اخلاقی است، زندگی ای که مبنایی ایمانی دارد و شاکله اش را تسلیم باطنی به خدایی می سازد که فطرت آدمی را سرشته است. به نظر می رسد می توان برای تلفیق دیدگاه های متفاوت کرکگور و مطهری راهی یافت. جست وجوی ما در پی این راه شورمندی ایمان کرکگوری را با میزانی کمال یافته از تکامل عقلانی نزد مطهری، که متضمن درک محدودیت ها و نارسایی های عقل انسانی است، هم طراز می کند.