مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
استعمار
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۶)
5 - 26
حوزه های تخصصی:
حقوق بین الملل، دانشی است که از سوی رویکردهای گوناگون نقد شده، و نقش آن در تثبیت نابرابری و سلسله مراتب حاکم بر جهان مورد تأکید و بررسی قرار گرفته است. «رویکرد جهان سوم به حقوق بین الملل» در موضع انتقادی خود به این نظام، بر مصائب تاریخی محرومان و فرودستان جهان متمرکز است، و انگشت اتهام را به خود حقوق بین الملل بعنوان یکی از عوامل مهم در تثبیت این فرودستی، نشانه گرفته و آن را نقطه عزیمت خود قرار داده است. این رویکرد انتقادی، نظام بین الملل حقوق بشر را نیز، برغم ظاهر فریبنده آن، از نقدهای خود مصون نگذاشته است و بر کارکرد آن در مشروع سازی فرایندی که منجر به تداوم و نیز استحکام این نابرابری می شود، تأکید می کند. در این مقاله، با روش توصیفی، تحلیلی، پس از واکاوی نقدهای اصلی این رویکرد به حقوق بین الملل، به بررسی ماهیت و اهداف آن، و نیز نقد این رویکرد به حقوق بشر پرداخته خواهد شد.
سنخ شناسی جریان نومعتزلیان در شمال آفریقا براساس روش قصدگرای اسکینر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
۶۱-۳۷
حوزه های تخصصی:
جامعه اسلامی پس از مواجهه با مدرنیته، تحولات مهمی را تجربه کرد که شکل گیری انواع جریان های فکری نمونه ای از آن است. از جریان های مهم اسلامی که بر پایه مفاهیمی چون عقل گرایی و انسان گرایی شکل گرفت و به تدریج گسترش یافت، اعتزال نو است. اگرچه این جریان در جهان اسلام ریشه دواند، اما شاخه نواعتزالی های شمال آفریقا تنوع و تکثّر قابل توجهی پیدا کرد و شاخه های وابسته به آن دارای اصول فکری مختص به خود شدند. پژوهش حاضر درصدد است گونه های فکری نومعتزلیان شمال آفریقا را با کاربست روش قصدگرای اسکینر احصا کند و به بازنمایی زمینه های گفتمانی پدیدآوردنده آن بپردازد تا چارچوب های فکری گونه های نومعتزلی در آن حوزه جغرافیایی را تبیین کند. بررسی آثار نومعتزلیان نشان می دهد که سنخ های فکری نومعتزلی در شمال آفریقا از مقتضیات عصری و جغرافیایی، ساختارهای سیاسی و فضای فکری خود متأثر بودند و مطابق با تفاوت های ماهوی همچون تنوع بافت فکری و تعدد چارچوب معرفتی مشخص قابل تقسیم اند.
جنبش روشنگری، استعمار و مسأله ایران در قرن نوزدهم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
153 - 172
حوزه های تخصصی:
به دنبال جنبش روشنگری و سپس انقلاب فرانسه، رقابت بین قدرت های بزرگ اروپائی برای دسترسی به ایران شدت گرفت، در سوی دیگر طیف هم روسیه تزاری قرار داشت. برخلاف روسیه که با ابزار نظامی راه خود را به سوی اروپا و شرق دور باز می کرد، قدرت های اروپائی با اندیشه های عصر روشنگری و سرمایه گذاری اقتصادی اهداف خود را به پیش می بردند. همزمان در ایران برخی روشنفکران ظهور کردند که همان اهداف جنبش روشنگری را سرلوحه فعالیت های خود قرار دادند. آنها با هدف پیشرفت ایران تلاش می کردند برخی آموزه های جدید مثل حکومت قانون را در ایران رواج دهند. تصور بر این بود که اگر ایران هم راهی را بپیماید که در اروپا پیموده شده، به زودی ترقی و تعالی از راه می رسید. این دسته افراد نه تنها نسبت به الزامات تمدن جدید توجه لازم را نداشتند، بلکه به این مقوله توجه نکردند که تمدن جدید سویه ای استعماری هم دارد که مقارن و ملازم اندیشه های جدید است. مقاله حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که این دسته روشنفکران با این مقوله ها، برخوردی انتقادی نداشتند و در نتیجه به جای تأسیس اندیشه طبق الزامات کشور، راه تقلید از چیزی را در پیش گرفتند که در صورت موفقیت هم نمی توانست ایران را نسبت به خطر استعمار بیمه کند.
خوانش پسا استعماری سفرنامه «آدم ها و آیین ها در ایران» مادام کارلاسرنا (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
1025 - 1054
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال واکاوی ماهیت سفرنامه نوسی به مثابه نوعی دانش مربوط به شرق است. مسأله این است که آیا این دانش سفرنامه نویسی از عینیت برخوردار است یا حامل پیش داوری های نظام مند گفتمان شرق شناسی است؟ کشف دوگانگی ها و تحلیل سلسله مراتب حاکم بر آن ها مسأله اصلی پژوهش حاضر است. با توجه به کیفی بودن نوع پژوهش، از ادبیات پسااستعماری نه به مثابه چارچوب نظری بلکه برای تفسیر نظری خوانش متن استفاده می گردد. روش تحقیق واسازی است که بر اساس طبقه بندی هشت گانه دیوید بوژه انجام می گردد. جامعه آماری کتاب سفرنامه آدم ها و آیین ها در ایران مادام کارلاسرنا است و نمونه پژوهش فصل ۵۳ کتاب (روایت از شهر رشت) می باشد که به شیوه هدفمند انتخاب شده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود تقابل های دوگانه شرق و غرب در نمونه مورد بررسی و سلسله مراتب حاکم بر آن ها بر اساس قاعده کلی فرادستی غرب و فرودستی شرق است. با این همه، صدای معترض زنان و استثنائات موجود در متن موجود امکان نفی پیرنگ مسلط هجوآمیز را فراهم می سازد.
«صدای سکوت» خوانش پسااستعماری رمان «ضیافت سکوت»، عبدالرزاق گورنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«صدای سکوت» تأملی در یکی از آثار عبدالرزاق گورنه، رماننویس افریقایی برنده جایزه نوبل ادبیات است. هدف مقاله بررسی نشانههای تعاملات دو جهان اجتماعی استعمارگر و استعمارشده است که همچون رنج حکشده بر آگاهی/ناخودآگاهی راوی، نویسندهای چون گورنه را به نوشتن درباره سرنوشت خود ترغیب میکند. سراسر زندگی نویسنده/ راوی درگیر استعمار و پس از استعمار بوده و هم این است که مبانی نظری و روششناختی پسااستعماری این نوشتار را تحمیل میکند. کتاب «ضیافت سکوت» به نحوی بیانگر کلیتی متزلزل و سایهروشن است که یک سر در وطن و سر دیگر در غربت دارد. کتاب اودیسهای دردناک از صداها، رنگها، فرهنگها، جغرافیاها، سیاستها، و ... را توصیف و مقایسه میکند. ساختار اصلی داستان و نیروی پیشبرنده ماجراها را دوگانههای مبتنی بر زمان، مکان، زبان، شخصیت و فرهنگ و جامعه شکل میبخشد. بنا بر سرشت تاریخی این گونه رمانها، داستان گورنه هم تلاشی انسانی را روی کاغذ آورده تا صدای فرودستان باشد. میزان توفیق او در نوسان و ابهام است. این اثر سکوتی بیانگر زخمهاست.
بنیادهای نظری مقاومت در برابر قدرت های استعماری در نظام اندیشگی شیخ فضل الله نوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ فضل الله نوری نماینده جریانی در ایران است که بیش از هر چیز به حفظ دیانت و استقلال کشور در تمام عرصه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می اندیشید. از جمله مسائلی که دغدغه ایشان در ایران بود، استبداد و استعمار در کنار حفظ استقلال کشور بود؛ مسئله ای که او را از پیشروان نهضت تنباکو و جنبش مشروطه مشروعه در ایران قرار داد. شیخ فضل الله با شناخت عمیقی که از مبانی فرهنگ و تمدن غرب و اصول فکری و اندیشه سیاسی آن ها داشت، هدف اصلی مبارزات خود را صیانت از دین به عنوان عامل همبستگی، وحدت و استقلال ایرانیان و حفظ عزت مردم ایران با قطع دست اجانب از سرنوشت کشور قرار داد. دشمنان شیخ فضل الله عمدتاً دو جریان خارجی استعمار و داخلی غرب گرا بودند که شیخ را سد راه پیشبرد اهداف خویش می دیدند و درنهایت ایشان جان خود را در راه دفاع از ساحت دین و مبارزه برای استقلال ایران فدا کرد. نوشتار حاضر با استفاده از روش توصیف و تحلیل به مبانی اندیشگی و ابعاد مبارزات استقلال طلبانه شیخ فضل الله در رهایی ایران از سلطه استعمار می پردازد.
تأثیر مناسبات بازرگانی با هند بر گفتمان نوسازی و مشروطه خواهی ایرانیان (1317ق./1900م تا 1332ق./ 1914م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناسبات پرحجم تجاری ایران و هند، در آستانه مشروطه کاهش پیدا کرد؛ لیکن همین روابط نیم بند نیز در جامعه ایران بازتاب یافت و در پیدایش افکار نو در سیاست و فرهنگ تأثیرگذار بود. مسئله اصلی تحقیق چگونگی زایش سرمایه داری نوین در ایران و سهم بازرگانان در ایجاد یک جنبش اجتماعی است. هدف این نوشتار، بازشناسی جایگاه تجارت با هند و تأثیر آن بر جامعه ایرانی برای حدود دو دهه پیش از شروع جنگ جهانی اول است که با رویکرد «توصیفی تبیینی» ( Descriptive-explanatory) و به روش «اسنادی» ( Documentary method) و بر پایه منابع «کتابخانه ای» ( Library method) سامان یافته است. فرض می شود که تحولات جامعه ایران از رفت و آمد بازرگانان به هند، تأثیر پذیرفت و یافته های پژوهش نیز نشان می دهد: افزایش فعالیت بازرگانی بین دو کشور، زمینه پیدایش نوسازی اجتماعی را فراهم کرد؛ لیکن پس از مشروطه و با بروز جنگ داخلی و نابسامانی اوضاع اجتماعی، تجارت با هند کاهش یافت و هرچند این روابط، به آشنایی ایرانیان با برخی از روش های تولید کشاورزی و صنعتی یاری رسانید؛ لیکن با ورود کشورهای اشغالگر در جنگ جهانی اول، به چالشی مهلک کشیده شد.
عبدالقهارعاصی؛ شاعر درد ها و فریاد های محزون
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
21 - 41
حوزه های تخصصی:
دردها و فریاد ها پیوسته در سروده های شاعران بازتاب گسترده ی داشته است. شاعران برای به رخ کشیدن احساس و عاطفه های شان ازخود سروده های غم انگیز و دردمندی را سر داده اند. عبدالقهار عاصی شاعر دردمندی افغانستانی پیوسته در تلاش بروز مشکلات و رنج های بی درمان مردمش بود. تفسیر برخورد ها و رفتاری های حاکمان و کشورش را در انبوه ی از کلمات و بیانات مورد بازتاب قرار داده و در سروده هایش مورد مشاهده می باشد. زمانی زیست این شاعر درمند و فریادگر انواع ناملایمت ها و دشوارها از کشور او بیرون قد کشیده بود، از یک سو استعمار قوای شوروی و از سوی دیگر فقر و مهاجرت های مردم از کشور او را بیش تر توسل کرده بود به سروده های اجتماعی که نمایان گر مشکلات مردم و کشورش بود می سرود. هدف از این پژوهش شناسایی ونشان دادند. برجستگی های ذهنی و فکری عبدالقهار عاصی بر پایه ی درد ها و احساس او برای مردم و کشورش اختصاص دارد می باشد و دیدگاهی او نسبت به آوارگی ها، مشکلات، بیگانه ستیزی، وطن دوستی و وطن فروشی به کدام سرحد قرار دارد؛ مورد بررسی قرار گرفته است.
تحلیل داستان «پرنده در باد» از منظر بومی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بومی گرایی، اصطلاحی مدرن است که در روند استقلال و رهایی کشورهای استعمارزده شرقی از سلطه کشورهای استعمارگر غربی پدید آمد و همزمان به حوزه های مختلفی از جمله ادبیات داستانی راه یافت. در این زمینه، تحلیل آثار داستانی در جایگاه یکی از مهم ترین منابع بومی گرایی، اهمیتی خاص دارد؛ زیرا از یکسو با مفاهیم گوناگون اجتماعی پیوند خورده است و از سوی دیگر به شناخت ما از مؤلفه های بومی گرایی و چگونگی کاربست آنها در متن منجر می گردد. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی به واکاوی مؤلفه های بومی گرایی در کتاب «پرنده در باد» اثر محسن حسام پرداخته است؛ بدین شیوه که ابتدا داده های اولیه از راه مطالعه اسنادی جمع آوری و سپس در چارچوب تعریف بومی گرایی و مؤلفه های آن تجزیه و تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نویسنده در این کتاب به برجسته سازی مؤلفه های هویت ایرانی یعنی زبان، فرهنگ، دین، تاریخ و جغرافیای سرزمین و همچنین جنبه های بیگانه محور پرداخته است.
واکاوی رویکرد رئالیستی انتقادیِ ضدّ امپریالیستی در اندیشه شعری محمّد رسول هاوار از منظر جامعه شناسیِ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد رسول هاوار شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش معاصر با سیطره رژیم های فاشیست و سایه افکندن هژمونی امپریالیسم بر اقلیم کردستان در راستای پیشبرد سیاست راهبردی استعمار بوده است. در چنین شرایطی، هاوار به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی آسیب های سیاسی اجتماعی و اقتصادیِ ناشی از سیاست های امپریالیستی تبدیل کرده است. در پس زمینه نگرش انتقادی و ضدّ امپریالیستی شاعر، علاوه بر اِشغال و استعمار سرزمین مادری، عواملی بنیادین نهفته است که شاعر را به سوی استعمارستیزی و رویکرد ضدّ امپریالیسم سوق داده است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی عوامل گرایش هاوار به اندیشه ضدّ امپریالیستی نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به بررسی این پدیده در اشعار وی بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که عوامل زمینه سازِ رویکرد ضدّ امپریالیستی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیل مُبتنی بر بررسی جامعه شناسی سیاسیِ بن مایه های سروده های شاعر بهره گرفته است. جنگ افروزی و نگرش بازرگانی به سرنوشت ملّت های استعمارزده، محروم سازی استعمارزدگان و توجّه محض به منافع امیپریالیستی کاپیتالیستی، تجارت و رواج مواد مخدّر در مستعمره ها، دروغین بودن ادّعاها و پروپاگاندای امیپریالیسم درباره حقوق بشر، سکوت امپریالیسم غربی در برابر کشتار مردم کُرد و نقش آنان در تباهی سرنوشت کُردها در همکاری با رژیم عراق و تعیین دولت های دست نشانده استعماری امپریالیستی برای تأمین منافع در کردستان از پُربسامدترین عوامل زمینه ساز نگرش ضدّ امپریالیستیِ شاعر و کُنش دیالکتیکی انقلابی در تقابل با سلطه جویی امپریالیسم است.
امنیت سازی در عصر نئومرکانتیلیسم اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت سازی ضرورت راهبردی کشورها در تمام دوران تاریخی است. در هر عصری، شکلی خاص از امنیت سازی مورد توجه بازیگران قرار می گیرد. لذا دوره پس از موج دوم انقلاب صنعتی را عصر نئومرکانتیلیسم می نامند. اما در سال های دهه 1960، در عصر موج سوم انقلاب صنعتی، شکل بندی های امنیت منطقه ای و بین المللی کشورها با تغییر و دگرگونی هایی بنیادین روبه رو شد. اصلی ترین نشانه چنین تغییراتی در «کنترل ساختاری» بازیگران و فرآیندهای سیاسی نمود یافته است. به عبارت دیگر، هرگونه تحول راهبردی مربوط به شرایطی است که در راستای امنیت سازی پیچیده قرار گیرد. کشورهای صنعتی غرب از اواخر قرن 19 چنین الگویی را آغاز کردند که هم چنان (2011) ادامه دارد. ضرورت های کنترل ساختاری در امنیت سازی ایجاب می کند مداخله قدرت های بزرگ در امور داخلی کشورها افزایش یابد. بنابراین، واحدهایی مانند جمهوری اسلامی ایران که در فضای مقابله با تهدیدهای بین المللی جهان غرب قرار گرفته اند، نیازمند شناخت الگوهای قدرت یابی و قدرت سازی بازیگران اصلی سیاست بین الملل اند، چون فقط با این روش می توان نیازهای امنیت سازی ایران و کشورهای انقلابی را تامین کرد. سوال اصلی این مقاله معطوف این است که با تغییر ساختار اقتصاد جهانی از مرکانتیلیسم به نئومرکانتیلیسم، چه دگرگونی در ماهیت امنیت حاصل خواهد شد؟ در پاسخ به سوال یادشده، این موضوع مطرح می شود که امنیت در ساختار نئومرکانتیلیسم ماهیت غیرمستقیم، غیرابزاری و نرم افزاری پیدا کرده است. در تبیین این مقاله از رهیافت نئولیبرالی امنیت استفاده شده است. طبعاً رویکرد تحلیلی نظریه پردازانی مانند جوزف نای و مایکل هورتن از اهمیتی ویژه در این مقاله برخوردار است.
تحلیل گفتمان انتقادی رمان «رأس الشیطان» نجیب الکیلانی بر پایه رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان رویکردی میان رشته ای، یکی از نظریه های مهم در حوزه گفتمان کاوی است. این روش که علاوه بر مطالعات موضوعات اجتماعی، در تحلیل متون ادبی نیز مورد استفاده قرار می گیرد، ریشه در زبان شناسی انتقادی دارد. یکی از مشهورترین نظریه ها در میان انواع گوناگون تحلیل گفتمان، نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است که در بررسی متن، علاوه بر مسائل زبانی به بافت موقعیتی و سیاسی آن نیز توجه ویژه دارد. فرکلاف در تحلیل انتقادی خود در سه سطح، به بررسی توصیف، تفسیر تعامل بین بافت و گفتمان و تبیین چگونگی تأثیر دوسویه ساختار اجتماعی و گفتمان می پردازد. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به بررسی سطح های سه گانه گفتمان انتقادی رمان رأس الشیطان از نجیب الکیلانی می پردازد تا ایدئولوژی و گفتمان مورد نظر نویسنده را مورد تبیین قرار دهد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نجیب الکیلانی در این داستان با استفاده از کارکرد واژگان و روابط معنایی بین آن ها، افعال خبری و مثبت و کاربرد جملات استعاری، دیدگاه خود را ابراز کرده است. از سوی دیگر، با بهره گیری از بینامتنیت و فراخوانی متون قرآنی و مضامین اسلامی، در صدد تبیین مسیر مبارزه و ثابت قدم بودن در آن است. کیلانی با یک گفتمان مبارزه طلبانه به بیان مضمون هایی همچون ایستادگی در برابر ستم و آزادی خواهی می پردازد و با تقویت روحیه مبارزه طلبی، درپی القای ایدئولوژی مد نظر خویش و مفاهیمی چون دست یافتن به استقلال، آزادی و ایستادگی در برابر حاکمان ستمگر است.
بازسازی اندیشه مقاومت اسلامی در آرای شهید سید محمد باقر صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
171 - 196
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است که بر پایه آرای شهید سیدمحمدباقر صدر، اندیشه مقاومت اسلامی را در قالب چهار سرمایه مفهومی بازسازی کند. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های کیفی بوده و با هدف گردآوری داده ها از روش اسنادی» بهره می برد. همچنین در این جستار نظری، به منظور تحلیل داده ها از روش جستاری» استفاده می شود. مبتنی بر گام های چهارگانه این روش، پژوهشگران درصدد آن هستند که به توصیف و تشریح وضعیت موجود»، وضعیت گذار» و وضعیت مطلوب» بپردازند. پرسش اصلی این است که با معیار قرار دادن آرای شهید سیدمحمدباقر صدر، چگونه می توان نوعی صورت بندی از اندیشه مقاومت اسلامی ارائه کرد؟». به نظر می رسد، میان اندیشه نظام سازانه و دیدگاه های مبارزاتی شهید صدر پیوند وثیق و مهمی برقرار است. طبق دیدگاه این اندیشمند مسلمان، به سبب سلطه استعمار و انحطاط امت، شکاف فزاینده ای میان جامعه کنونی و جامعه آرمانی پدید آمده است. در چنین شرایطی ضروری است مقاومت را به مثابه تمهیدی راهبردی برای گذار از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب درنظر گرفت. در خاتمه، دستاورد نهایی این پژوهش بیانگر آن است که شالوده اندیشه مبارزاتی شهید صدر، برپایه نظریه مقاومت همه جانبه» بنا شده و مقاومت اسلامی در تمام ابعاد حیات انسانی بسط یافته است.
نقش هژمونیک سازمان های بشردوستانه ایالات متحده آمریکا در عراق با تأکید بر رسانه های اینترنتی
حوزه های تخصصی:
از نظر گرامشی جامعه مدنی به معنای سازمان ها و ابزارهایی است که سلطه از طریق آن ها در تمام حوزه های فرهنگ و اندیشه پراکنده می شود. هرچند بیشتر تعریف ها، سازمان های مردم نهاد را خارج از دولت و فعال در بخش خصوصی می دانند، بخش گسترده ای از فعالیت های آن ها در میان دولت های محلی، ملی و بین المللی است و علیرغم این که اقدامات این سازمان ها، ظاهراً دارای ماهیتی بی طرفانه و مردمی است، به نظر می رسد نوعی از آن ها دارای کارکرد ترویج ایدئولوژی هستند. در پژوهش حاضر سازمان های بشردوستانه آمریکایی در عراق به عنوان میدان پژوهش انتخاب گردیدند و در ادامه با استفاده از نظریه هژمونی گرامشی نشان داده شد چگونه این سازمان ها در نقش مروجان ایدئولوژی آمریکایی ظاهر شده و به عنوان روشنفکران ارگانیک با فعالیت در فضای جامعه مدنی، مشروعیت گروه سلطه را بازتولید می کنند. در این مطالعه با استفاده از روش تحقیق مطالعه اسنادی و تحلیل محتوای کیفی، بخش «درباره ما» دو سایت آمریکایی آژانس توسعه بین المللی آمریکا و سازمان غیرانتفاعی امیدست، که به مخاطبان عراقی خدمات ارائه می دهند؛ مورد مطالعه قرار گرفت. سپس نشان داده شد ایالات متحده در این رسانه ها با استفاده از بازنمایی فعالیت های خود، از طریق تمرکز بر مفاهیمی مانند تقویت جامعه مدنی، حمایت از صلح، اعتلای فرهنگی، ارتقای علمی و موضوعاتی از این دست، به اعمال هژمونی و سلطه فرهنگی در فضای جامعه عراقی می پردازد.
حاکمیت و شرکت های امتیازی: واقعیت های عینی، مبانی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
429 - 464
حوزه های تخصصی:
طبق نظریه تفکیک حاکمیت از تصدی گری، شرکت ها اعمال حاکمیت نمی کنند؛ گرچه این نظریه حقوق فرانسه، اصل پذیرفته شده تمام نظام های حقوقی نبوده است، از جمله در ایران، پیش از تصویب قانون برنامه سوم توسعه، شرکت های دولتی، وظایف حاکمیتی نیز بر عهده داشتند. در سده های هفده نوزده، درهم تنیدگی حاکمیت مالکیت، به اعطای اختیارات حاکمیتی تقنینی اجرایی قضایی و حتی نظامی به شرکت های امتیازی انجامید؛ تفکیکِ حاکمیت مالکیت از سوی فرانسه نیز در سده نوزده، برای پیشبرد اهداف استعماری و خودداری از شناسایی حقوق شرکت های امتیازی سایر قدرت های استعماری صورت گرفت. در عین حال، اعمال حاکمیت شرکت ها، همواره بر مبانی حقوقی استوار بوده است: در سده های پانزده شانزده، سنت مسیحی و معیار اکتشاف، در سده هفده، حقوق طبیعی غیرکلیسایی و معیار تصرف مؤثر، برای شناسایی مالکیت و سپس، حقوق عمومی اروپایی و معیار تصرف مؤثر برای شناسایی حاکمیت. در سده نوزدهم، حقوق عمومی داخلی، نظام حقوقی حاکم بر شرکت های امتیازی بود؛ اما تحولات سیاسی، به پیدایش مناطق نفوذ و تأسیس کشورهای غیراروپایی در چهارچوب حقوق عمومی اروپایی انجامید؛ سرانجام، مواجهه مستقیم دول اروپایی، در سرزمین های استعماری به تشکیل دولت کشورها، حذف جایگاه نیابتی شرکت ها، باوجود کارایی آنها و پایان حیات شرکت های امتیازی انجامید. با این حال، در سده بیستم و به ویژه در ابتدای سده بیست و یکم، شرکت های ملی فراملی با کارکردی تا حدودی مشابه و البته غیراستعماری، به ابزارهای اعمال حاکمیت فراسرزمینی دولت های متبوع خود تبدیل شدند.
استعمارستیزی بن مایه ی اصلی شعر محمدتقی بهار یگانه شاعر خراسان در عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از رویدادهای مهم یک صد ساله ی اخیر، نهضت مشروطه می باشد که تحولی عمیق در ادبیات معاصر ایران ایجاد کرده و شاعران متعهد، آثار ارزشمندی را با بن مایه های پایداری علیه استبداد داخلی، ستمگری استعمارگران خارجی و تجاوزگری آنان آفریده اند. محمدتقی بهار از شاعران متعهد و ملتزم خراسان است که علیه حاکمیت استبدادی و استعماری عصر مشروطه، شعر سروده و جلوه های مقاومت با رویکردی آگاهی بخش و ملی گرایانه و با تکیه بر وطن دوستی و ظلم ستیزی، مشخصه ی اصلی آثار و درون مایه ی اشعارش گشته است. این پژوهش با هدف تبیین و ترسیم جلوه های مقاومت و پایداری در اشعار ملک الشعراء بهار با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و یکی از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که دیوان محمدتقی بهار را مضامینی چون برانگیختن مردم بر علیه استعمار و استبداد و ترسیم موقعیت آنها، یادکرد از قهرمانان ملی و مذهبی، وطن پرستی، دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر تجاوزگری، القای امید به آینده ی روشن، دعوت به اتحاد و ستایش آزادی و آزادگی تشکیل می دهد که هر یک از این موارد، نشان دهنده ی جلوه های استعمارستیزی در اشعار او می باشد که با زبان صریح و آشکار به آنها پرداخته است.
واکاوی بن مایه های همگون ادبیات اعتراض در شعر عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
488 - 513
حوزه های تخصصی:
دو کشور ایران و فلسطین به دلیل برخورداری از دین مشترک، باورها و اعتقادات نزدیک به هم و تجربه های مشترک سیاسی - اجتماعی، مورد توجه شاعران و نویسندگان قرار گرفته اند، در این میان شاعران، به عنوان رهبران ادبی با تکیه بر رسالت اجتماعی خویش، نقش برجسته ای در بارور کردن روح انقلابی مردم و برچیده شدن بساط ظلم و بی عدالتی داشته اند. دو تن از چهر ه های برجسته این رسالت در این دو کشور، عبدالکریم الکرمی و عارف قزوینی هستند که با اشعار خطابی و کوبنده خود به خوبی توانستند در برابر توطئه های دشمنان بایستند و روح بیداری و تحرک و اعتراض را در مردم بدمانند. در پژوهش حاضر، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا، به بررسی برخی عناوین مطرح در ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر پرداخته شده و در پایان برخی نتایج حاصل شد: وطن دوستی و اعتراض علیه توطئه های دشمنان و استعمارگران، اعتراض علیه عملکرد حاکمان نالایق، محکوم نمودن عدم اتحاد و عدم یکپارچگی مردم، اعتراض علیه مزدوران و وطن فروشان از مهمترین مضامین ادبیات اعتراض در اشعار دو شاعر هستند. هر دو شاعر با زبانی تند و انتقادی؛ گاه صریح و گاه نمادین به تقبیح کژی ها و نابسامانی های موجود در جامعه پرداخته و احیای هویت ملی را در دستور کار خود قرار داده اند. هر دو یکی از عوامل نابسامانی را بهانه های مختلف دودستگی و اختلاف دانسته که در نظرگاه عارف وجود اختلافات دینی و مذهبی یکی از ریشه های اساسی آن را تشکیل می دهد.
زمانه پسااستعماری و بازاندیشی در هویت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
239 - 263
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رهیافت پسااستعماری و ظرفیت سنجی امکانات نظری آن برای بازاندیشی و تأمل در هویت ایرانی در دوران معاصر است. روش مطالعه: مطالعه حاضر از نوع کیفی و بر اساس تحلیل انتقادی و مقایسه ای نظریه پسااستعماری با تأکید بر هویت و در خصوص مسائلی که در دوران متأخر هویت ایرانی را همپای دیگر جوامع به موضوعی مسأله ساز تبدیل کرده، است. گستره مطالعه نیز با نگاهی به مهم ترین ابعاد نظریه پسااستعماری، بخشی از آرا و نظریات مهم در حوزه هویت معاصر در ایران را که از حیث دغدغه های مشترک قابل تطبیق و مقایسه هستند، دربرمی گیرد. یافته ها: با آنکه ایران جزو معدود کشورهایی است که به طور مستقیم مستعمره نشده، فارغ از معضلات دوران استعمار نبوده و در هویت یابی دوران اخیر کمابیش با همان معضلاتی مواجه بوده که در رهیافت پسااستعماری مطرح شده اند. نظر به هویت چندلایه و نسبت همواره بغرنج ارتباط آن ها، موضوع مهم در این مطالعه، کیفیت برقراری نسبتی بین اجزای هویت ایرانی با یکدیگر از یک سو و در عین حال، مواجهه با دیگری در وضعیت جدید است. نتیجه گیری: بر اساس رویکرد پسااستعماری، بازتعریف هویت ایرانی مستلزم بازاندیشی نوینی در اقتضائات هویتی نوظهوری است که از سویی نیازمند اتخاذ موضعی نقادانه در قبال سیطره مفروضات گفتمان شرق شناسی و تمایل منفعلانه نسبت بدان بوده و در عین حال، باید تلاش نماید از گرایش به قطب سلبی محتمل در این خصوص یعنی بومی گرایی واکنشی و منفعلانه نیز اجتناب ورزد. بدین ترتیب در متن زمانه و زمینه پسااستعماری به دور از دوگانه سازی های ذاتی معرفتیِ، امکان طرح تأسیس نظام دانایی جدیدی بر اساس باور به برساخته بودن و نیز ترکیبی و به اصطلاح هیبریدی بودن هویت مسأله مهم بازتعریف هویت ایرانیان در دوران جدید است به ویژه اینکه چنین بازاندیشی جدیدی برای تعامل فعالانه در جهان کنونی و اتخاذ موضعی فراتر از حبّ و بغض های تاریخی ضرورت دارد.
خوانش پسااستعماری هویت در اندیشه محمد مصدق؛ با تأکید بر روش واسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
199 - 234
حوزه های تخصصی:
محمد مصدق در روایت مسلط تاریخ معاصر ایران به عنوان رهبری ملی گرا و استعمارستیز شناخته می شود. این روایت تا چه اندازه در ساختار فکری مصدق انعکاس می یابد؟ آیا اندیشه مصدق انعکاس گفتمان استعمار است یا بازتاب مقاومت استعمارستیزانه؟ برای پاسخ به این سوال از روش تحلیل واسازی متن برای بررسی ساختار متن نامه های مصدق و از نظریه پسااستعماری هومی بابا برای تفسیر اطلاعات به دست آمده از روش واسازی استفاده می گردد. مجموعه نامه های مصدق در قالب دو مرحله تاریخی قبل و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 تقسیم بندی و مورد تحلیل واسازی قرار می گیرند. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که مصدق ایران و غرب را دارای هویتی ذاتی و یکپارپه نمی بیند. هویت خود ایرانی و دیگری غرب هر دو دورگه است. غرب با تلفیق استعمار و دموکراسی به ترسیم هویت خود و تأسیس هویت دیگری ایرانی پرداخته است. هویت ایرانی نیز تلفیقی از عناصر مثبت بومی و میراث استعمار است. لذا نه برتری غرب و نه فروتری ایران امری ذاتی نیستند و در پیوند با یکدیگر شکل گرفته اند. مصدق غرب را با استعمار یکی نمی داند و جامعه ایران را هم از عناصر مقاومت و تمدن عاری نمی پندارد. در نظام فکری مصدق، «خود» از طریق تقلید و آمیخته شدن فرهنگ بومی با ویژگی های مطلوب فرهنگ استعمارگر هویت می یابد. مصدق با گزینش گرایی از غرب خواهان شکل گیری هویت سوم و تبدیل آن به کانون مقاومت در برابر گفتمان استعماری است.
نقش آفرینی امپریالیسم کلاسیک در توسعه ی سیاسی هندوستان
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
143 - 160
حوزه های تخصصی:
مطالعه عواملی که بر روی توسعه ی سیاسی کشورها تأثیر می گذارند مانند تأثیرات مثبت و منفی امپریالیسم و سلطه گری اعمال شده توسط کشورهای استعمارگر می تواند برای سایر ساختارهای سیاسی به منظور الگوبرداری بسیار حائز اهمیت باشد. بدین منظور پس از بازگویی مباحث نظری مرتبط با سلطه گری و استعمارگری ممالک اروپایی در کشورهایی نظیر هند، به نشانه ها و عوامل توسعه ی سیاسی هند و تأثیرات مثبت و منفی امپریالیسم بر آن می پردازیم. این پژوهش، درصدد است تا با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، این موضوع را موردبررسی قرار دهد. برخی از نتایج به دست آمده بیانگر این است که نقش آفرینی امپریالیسم در توسعه ی سیاسی کشور هند، چندوجهی بوده و ضمن گسترش برخی از مفاهیم همچون دموکراسی ولی همچنان نقاط ضعف سیاسی متکی بر سنت ها مشاهده می شود. به طورکلی آن ها با اتکا به سنت های دیرپای سیاسی خویش توانسته اند که الگویی موفق از تلفیق سنت و مدرنیته را در فرایند شکل دهی به ساختار قدرت و روند تدوین الگویی یگانه از توسعه ی سیاسی بر پایه ی ویژگی های بومی خود، سامان دهند.