مطالعات فرهنگی و ارتباطات
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال 19 بهار 1402 شماره 70 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با تمرکز بر بعد نظارتی رسانه های اجتماعی و با بررسی اخبار مطرح شده مرتبط با کارکرد نظارتیرسانه ها، به بررسی تأثیر رسانه های نوین در نظارت بر افراد مشهور و مقامات پرداخته است. جامعه آماری،صفحات سیاسی شبکه اجتماعی اینستاگرام می باشد و نمونه شامل سه صفحه سیاسی اینستاگرام با گرایشاصلاح طلب، اصولگرا و مستقل است. روش نمونه گیری به صورت تمام شماری همه پست های مربوط به موضوعپژوهش می باشد. بدین معنا که از طریق بررسی محتوای این سه صفحه مهم اینستاگرام در بازه سال 1396، کلیهپست های مربوط به نظارت شبکه های اجتماعی بر افراد مشهور، مسئولین و مقامات استخراج و تا زمان نگارش اینپژوهش سرنوشت هرکدام بررسی شده است. از میان حدوداً یک هزار پست، 13 موضوع شناسایی شد که با موضوعاین پژوهش در ارتباط است. با بررسی این 13 موضوع مشخص شد که همه موارد نهایتاً با پیگیری که در این رسانهاجتماعی انجام شده، ظرف حداکثر یک هفته منجر به عذرخواهی و عقب نشینی مسئول مربوطه شده است. این مهمبیانگر آن است که نه تنها کارکرد نظارتی رسانه از طریق رسانه های اجتماعی محقق شده، بلکه هرکجا این رسانه هابه موضوعی ورود کرده اند، به واسطه ماهیت این مدل رسانه ها، به سرعت و در حداقل زمان، مسئول مربوطهمجبور به تمکین به خواست عمومی شده است. بر این اساس می توان گفت که با ظهور رسانه های اجتماعی، نظارت
قدرت، هویت و نظام آموزشی: بررسی بر ساخت هویت در کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش نقش مهمی در شکلگیری هویت دارد. این نقش در دوره ابتدایی به دلیل آشنایی اولیه دانش آموز با بخش کوچکی از جامعه و تاثیرپذیری از معلمان و کتب درسی پررنگتر است. از آنجا که کتابهای درسی ابزار بسیار مناسبی برای تغییر شکل باورها، رفتارها و نگرشهاست، مطالعه حاضر میکوشد با این پرسش که هویت ملی در کتب درسی علوم اجتماعی چگونه برساخته می شود به بررسی بازنمایی هویت ملی را در متون کتب درسی علوم اجتماعی دوره ابتدایی سال تحصیلی 1396 با اتکا به نظریه لاکلا و موف بررسی و تحلیل کند. تحلیل و تفسیر داده ها، با کمک مفهوم سازی و با تکیه بر روش نشانهشناسی گفتمانی (سلطانی، 1393) صورت گرفته است. نمونهگیری از کتابها با استفاده از فرآیند مفهوم سازی با بررسی دقیق متون و تصاویر انجام شد. یافتهها حاکی از آن است که از میان سه گفتمان ایرانی، اسلامی و قومی، که هویت ملی یک ایرانی را نشان میدهند گفتمان دینی نقش محوری دارد و ایرانیت و قومیت در این گفتمان به صورت حاشیه ای مفصلبندی شده است. از میان مولفههای ایرانیت، بناهای تاریخی، مشاهیر تاریخی و ادبی و نقشه ایران به ترتیب بیشترین بازنمایی را داشتهاند و در مقابل قومیت به حاشیه رانده شده است. همچنین، گفتمان غرب نمود گفتمان متخاصم در این کتب است.
تدوین الگوی مفهومی زیست جهان مجازی کودکان و نوجوانان در رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت یافتن بیش از پیش فضای مجازی و رسانه های اجتماعی در میان کاربران کودک و نوجوان خصوصاً در دوران کرونا موضوعی نیازمند توجه در فضای علوم ارتباطات است. کشورهای گوناگون سالهاست درصدد فهم تجربه این گروه سنی در فضای آنلاین برآمدند. در ایران منابع نظری در این خصوص به شدت محدود است، بر این اساس هدف مقاله پیش رو تبیین ابعاد و رویکردهای نظری پشتیبانی کننده زیست مجازی کودکان و نوجوان با رویکردی توصیفی- تحلیلی است. این مقاله با تشریح مفاهیم محوری مرتبط الگویی برای تبیین چگونگی رفتار ارتباطی کودکان و نوجوانان در فضای رسانه های اجتماعی با نگاهی همه جانبه نگر و در نظر گرفتن رویکردهای مختلف نسبت کودکان و رسانه (کودک محور و رسانه محور) و همچنین رویکردهای مختلف به فناوری های نوین ارتباطی (از جمله دیدگاه های جبرگرا، ابزارگرا، مطالعات فرهنگی و شکل گیری اجتماعی رسانه) طراحی کرده است. و در نهایت با تبیین جنبه های مختلف به این نتیجه رسیده است که در سطح خرد، ارتباط مقولات دسترسی به رسانه های اجتماعی، الگوی تعاملات و یادگیری در رسانه های اجتماعی با چگونگی هویت یابی در این فضا می تواند منجر به شکل گیری خود رسانه ای کودکان و نوجوانان شود.
بررسی مدل مفهومی مصرف مجازی دیجیتال در کاربران تهرانی شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فضای مجازی در بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها نقشی گسترده و مهم یافته است. بسیاری از انسان ها وقت، انرژی و پول بسیاری را در فضای مجازی صرف می-کنند تا محصولات دیجیتال بسیاری را تولید و در عین حال محصولات دیگران را مصرف -کنند. این شیوه از مصرف، مصرف مجازی دیجیتال نام گرفته است. شبکه های اجتماعی در این فرایند مصرف از اهمیت بسیاری برخوردار هستند زیرا افراد بسیاری را در فضای خود گردآورده اند و اغلب محصولات فضای وب در قالب لینک ها و محصولات چند رسانه ای در آن ها بازنشر می شود. این پژوهش می کوشد تا تفاسیر و معناهای کاربران تهرانی را از تجربه ی مصرف در شبکه های اجتماعی واکاوی کند. روش پژوهش، کیفی و به شیوه ی پدیدارشناسی تفسیری است. دو شبکه ی اجتماعی تلگرام و اینستاگرام که در ایران بسیار پرکاربرد هستند و قابلیت کنش های متنوع مجازی را فراهم می کنند، برای مطالعه ی میدانی انتخاب شدند. داده ها از سه منبع اخبار و گزارش ها پیرامون شبکه های اجتماعی، محتوای شبکه های اجتماعی و همچنین مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند با مصرف کنندگان این شبکه ها به دست آمده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که چهار پدیده ی فرعی «شبکه ی دانش»، «بازنمایی و هویت»، «ابربازار» و «چالش هنجارها» نقش بسیار مهمی در تجربه ی زیسته ی کاربران در مصرف مجازی دیجیتال دارند. این چهار پدیده، در نهایت پدیده ی محوری پژوهش را می سازند که «لذت آزادی» نام گرفته است.
شبکه های اجتماعی: رسانه جامعه شبکه ای غیر رسمی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پاسخ به پرسش از موقعیت جامعه شناختی «شبکه های اجتماعی» در جامعه پساتلویزیونی ایران قرن بیست و یکم، دو پاسخ عمده از سوی پژوهشگران ایرانی مطرح شده است: شبکه های اجتماعی به مثابه حوزه عمومی ایرانی و شبکه های اجتماعی به عنوان آنومی و هرج ومرج. دیدگاهی که اولی از پیاده سازی منظر ارتباطیِ هابرماسی-کاستلزی بر ایران برمی خیزد و دومی از پیاده سازی رویکرد آماری-رفتاری پژوهشگران کلان داده های مؤسسه تحقیقات اینترنت آکسفورد. مقاله حاضر اما بر این باور است که تحلیل موقعیت جامعه شناختی شبکه های اجتماعی در ایران دو دهه اخیر تنها با قراردادن تحلیل ارتباطی در زمینه نظریه اجتماعی- تاریخی تحولات ایران معاصر ممکن است. در همین راستا نگارنده با بهره گیری از آراء رفیع پور، میگدال و سربرنی-محمدی نشان می دهد که بر خلاف ذهنیت غربیِ تازگی داشتنِ گذار از جامعه توده ای به جامعه شبکه ای با انقلاب ارتباطاتی، جامعه غیررسمی ایرانی در دو سده اخیر جامعه ای شبکه ای با ساختار مقاومت تار عنکبوتی دائمی در برابر ساخت و هژمونی قدرت حاکم و استفاده از رسانه های کوچک بوده است و بر سیاق تاریخی خود شبکه های اجتماعی را با امکانات شبکه ای و خودانگیزِ هماهنگی که دارد در جهت بسط ارتباطی خود به کار گرفته است. در نتیجه پیشنهاد راهبردی نگارنده این است که تحقیقات کمّی و کیفی بر روی شبکه های اجتماعی در ایران و همینطور سیاستگذاری آن در چارچوب جامعه شناسی منحصر به فرد جامعه غیررسمی و کهن ایرانی دنبال شود.
جنبش روشنگری، استعمار و مسأله ایران در قرن نوزدهم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال جنبش روشنگری و سپس انقلاب فرانسه، رقابت بین قدرت های بزرگ اروپائی برای دسترسی به ایران شدت گرفت، در سوی دیگر طیف هم روسیه تزاری قرار داشت. برخلاف روسیه که با ابزار نظامی راه خود را به سوی اروپا و شرق دور باز می کرد، قدرت های اروپائی با اندیشه های عصر روشنگری و سرمایه گذاری اقتصادی اهداف خود را به پیش می بردند. همزمان در ایران برخی روشنفکران ظهور کردند که همان اهداف جنبش روشنگری را سرلوحه فعالیت های خود قرار دادند. آنها با هدف پیشرفت ایران تلاش می کردند برخی آموزه های جدید مثل حکومت قانون را در ایران رواج دهند. تصور بر این بود که اگر ایران هم راهی را بپیماید که در اروپا پیموده شده، به زودی ترقی و تعالی از راه می رسید. این دسته افراد نه تنها نسبت به الزامات تمدن جدید توجه لازم را نداشتند، بلکه به این مقوله توجه نکردند که تمدن جدید سویه ای استعماری هم دارد که مقارن و ملازم اندیشه های جدید است. مقاله حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که این دسته روشنفکران با این مقوله ها، برخوردی انتقادی نداشتند و در نتیجه به جای تأسیس اندیشه طبق الزامات کشور، راه تقلید از چیزی را در پیش گرفتند که در صورت موفقیت هم نمی توانست ایران را نسبت به خطر استعمار بیمه کند.
تفاوت نمایش "خود" در زندگی معمولی و زندگی اینستاگرامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های اجتماعی موجب به وجود آمدن شکل جدیدی از تعاملات و عناصر فرهنگی شده اند. یکی از این عناصر ابراز خود و نمایش شخصیت خود است. جامعه شناسان درباره تعاملات روزمره و معمولی توصیفات و نظریات مفصلی ارائه داده اند که نظریه نمایشی گافمن یکی از بهترین آن هاست. اما درباره نمایش خود در شکل جدید تعاملی در شبکه های اجتماعی هنوز نظریه مفصل و مستقلی ارائه نشده است. این نوشتار به دنبال آن است که با توصیف چگونگی نمایش خود و ابزارهای آن، تفاوت های موجود بین نمایشِ خود در اینستاگرام و تعامل روزمره را نشان دهد. در این مسیر از روش نوین مردم نگاری اینترنتی استفاده شده است و با استفاده از پرسشنامه مورد تأیید کاربران قرار گرفته است. در پایان نیز تفاوت های اصلی این دو نوع نمایش براساس عناصر اساسی آن با استفاده از مثال نمایش تئاتری و نمایش سینمایی بیان شده است. کلیدواژهِ دستورِ زبانِ اجراهای اینستاگرامی "لذت بصری" است که موجب شکل گیری روال های اجرایی نمایش ها می شود.
کشف ترجیحات اخلاقی در رسانه اجتماعی توئیتر (مطالعه کیفی انتخابات 1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رسانه های اجتماعی نقش مهمی در فهم سیاست و فرهنگ جوامع دارند. بازنمایی خلقیات ایرانی در گفتمان رسانه ای و سبک های ارتباطی توئیتر از مهم ترین بسترها برای مطالعات فرهنگی است. یکی از راه های فهم نظم پنهان تغییرات جامعه، از طریق شناخت لایه های برسازنده کنش افراد است. جایی که الگوهای ذاتی و موقعیتی برای پذیرش قواعد اخلاقی، سبب تکوین رفتارهای اجتماعی می شود. ترجیحات اخلاقی، کیفتی در فرهنگ جوامع بوده و پیش از متغیرهای زمینه ای دیگر همچون ویژگی های روان شناختی یا گرایش های سیاسی بر درک و پیش بینی رفتار اثرگذار است. کشف الگوی منظم این ترجیحات، نزاع های اساسی روشی را به راه انداخته و بهترین حالت در وضعی پدیدارشناسانه و بدون دخالت محقق رخ می نماید. داده های شبکه های اجتماعی، چنین امکانی را بیش از پیش میسر ساخته اند. هدف مقاله حاضر کشف الگوی ترجیحات اخلاقی کنشگران در موقعیت تصمیم گیری سیاسی است که آن را بر بستر کلان داده های توئیتر در بازه زمانی انتخابات 1396 ریاست جمهوری ایران می جوید. روش اجرا تحلیل محتوای کیفی و ساختن مدلی پایین به بالا از ارزش های اخلاقی است. نتایج حاکی از شناسایی ترجیحات گروه، مسئولیت، شناخت، توجه، اعتماد، ارزش، قدرت و اینرسی به عنوان مهم ترین بنیادهای اخلاقی است که هر یک دو قطب مثبت و منفی دارند. زمینه های فرهنگی جامعه پذیری اخلاقی بین گروهی مبتنی بر پذیرش مسئولیت های متقابل می تواند پیرنگ بنیادهای اخلاقی ایرانیان و تبیین کننده الگوی نظم کنشگری ایشان در تصمیمات سیاسی باشد.
فضای مجازی و قطب بندی سیاسی در ایران، مطالعه موردی: واکنش های کاربران توئیتر فارسی به رویدادهای سیاسی و اجتماعی (سال های 1400- 1401)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه شبکه های اجتماعی برخط (آنلاین) و ظهور جامعه بن سازه ای (پلتفرمی) در دهه های اخیر، تأثیر اجتماعی و سیاسی شگرفی بر روابط میان آدمیان در سرتاسر جهان گذاشته است. در پلتفرم توییتر از جمله در میان کاربران ایرانی آن، مسأله سیاست بسیار پررنگ است. امروزه این پلتفرم به یکی از مهم ترین ابزارهای اطلاع رسانی وارتباطات سیاسی در جهان تبدیل شده به طوری که بسیاری از دیپلمات ها و مقامات عالی سیاسی جهان نیز نظرات خود را در مورد رویدادها و مسائل سیاسی و بین المللی در این پلتفرم ابراز می کنند. از آنجا که علاوه بر محتوای هر نوع رسانه ای، شکل و فضای ارتباطی آن رسانه نیز تأثیرات خاص خود را بر مخاطبان و کاربران دارد، پرسش این است که فضای توییتر چه تأثیری بر بینش سیاسی و روابط میان کاربران ایرانی گذاشته است؟ در این مقاله، با استفاده از کلان داده های توییتری، به این موضوع پرداخته شده؛ و برای پاسخ به سوال پژوهش از دو روش مشاهده مشارکتی و موردکاوی، و برای جمع آوری اطلاعات از روش داده کاوی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که توییتر فارسی باعث ایجاد «اجتماعات همفکر» و «حباب فیلتر» در میان کاربرانش شده و کاربران از ابزارهای موجود در این پلتفرم در جهت اجتناب از چالش های اختلاف نظر استفاده می کنند. مجموعه این عوامل منجر به ایجاد یک «مارپیچ سکوت» و «چرخه دوقطبی» شده است. به عبارت دیگر، فضای توییتر، دوقطبی سیاسی در میان کاربران توییتری را تشدیده کرده است. این وضعیت باعث شده فضای کلی سیاست در جامعه ایران نیز از فعالان سیاسی حاضر در توییتر اثر پذیرد و قطب بندی شود.
بررسی زمینه های جامعه شناختی شعر شهریار بر اساس نظریه لوسین گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات زیرشاخه ی جامعه شناسی فرهنگ است که به تجزیه وتحلیل تولید ادبیات از دیدگاه اجتماعی می پردازد. این مقاله بر آن است تا با روشی توصیفی و با استفاده از نظریه ی ساخت گرایانه ی تکوینی لوسین گلدمن به بررسی زمینه های جامعه شناختی شعر شهریار بپردازد. شایان ذکر است که نظریه ی ساخت گرایانه ی تکوینی گلدمن در نقد جامعه شناختی آثار ادبی به طورکلی به عوامل بیرونی آفرینش اثر ادبی توجه دارد. برای نیل به اهداف تحقیق حاضر، کل دیوان اشعار شهریار درنظرگرفته شد و با بررسی زمینه های اجتماعی عصر شهریار، اشعار او تجزیه و تحلیل شد. براساس یافته های به دست آمده، نکوهش مظاهر مختلف بی عدالتی های اجتماعی، حساسیت نسبت به وضعیت سیاسی کشور، توصیه های اخلاقی و تربیتی به جامعه، تشویق مردم به امور سازنده (مبارزه با بدی ها و پلشتی ها)، ارج نهادن به روابط اجتماعی، روی دادها و شخصیت های فرهنگی، گفت وگو با جامعه ی جهانی، توجه به مسائل زنان، وطن دوستی، نوستالژی روستا و نقد تمدن غرب، ارج نهادن به فرهنگ و تمدن تاریخی ایران، توجه به مسائل جهانی درکنار پای بندی به فرهنگ ایرانی- اسلامی و استفاده از زبان مردم کوچه و بازار در شعر، از مضامین اجتماعی مطرح در اشعار شهریار است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که شهریار با گذر از سه دوره ی تاریخی مهم در ایران یعنی قاجار، پهلوی و انقلاب اسلامی و متاثر از مسائل اجتماعی- سیاسی زمان خود، شاعری اجتماعی بوده است، که البته بیش تر به مظاهر مظالم پرداخته است، تا زیرساخت های آن.
بازنمایی نظام سیاسی جمهوری اسلامی و حکومت پهلوی در شبکه ی تلویزیونی «من و تو» (تحلیل گفتمان انتقادی چهار مستند شبکه «من و تو»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با اتکا به نظریات تحلیل و گفتمان لاکلاو و موفه و نظریه تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و همچنین مفاهیم نظری چون «بازنمایی» به بررسی چهار مستند از شبکه من وتو پرداخته است. (مستند 124،مستند پرواز 752، مستند شهبانو و مستند شاهد تاریخ). نتایج پژوهش نشان می دهد که این شبکه با بازنمایی مثبت حکومت پهلوی، دال مرکزی گفتمان پهلویسم را حول «حکومت پادشاهی» ایجاد و با مقوله هایی چون آزادی بیان و عناصر آن شامل، آزادی های فردی و اجتماعی، آزادی عقیده، آزادی مطبوعات و آزادی رسانه ها، اصالت بخشیدن به احزاب و تکثرگرایی، استقلال قوا و روابط سیاسی دوستانه با جوامع بین المللی، گفتمان خود را «مفصل بندی» می کند؛ این شبکه در مقابل به بازنمایی منفی حکومت جمهوری اسلامی و «غیریت سازی» ارکان آن از جمله، ولی فقیه، سپاه پاسداران و شورای نگهبان می پردازد. به طورکلی «مردم» و به طور خاص «اقلیت های مذهبی و زنان» به عنوان «زنجیره هم ارزی» و مشارکت سیاسی اثرگذار و واقعی مردم در تعیین سرنوشت کشور را به عنوان «دال خالی» گفتمان خود در نظر می گیرد و درنهایت این شبکه درصدد بوده تا هویت شهروند ایرانی را به عنوان سوژه ای برساخته شده معرفی کند که محصول فرهنگ و تمدن ایرانی - باستانی است که به اجبار و به وسیله دستگاه های ایدئولوژیک گفتمان جمهوری اسلامی، هویت جعلی ایرانی- اسلامی را به عنوان هویتی بیگانه و تحمیلی پذیرفته است .
پنجره های تعاملی و قطعه های کوچک صمیمیت: مطالعه ی کیفی روابط و تعاملات غیررسمی جوانان در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بسترهای زمینه ساز شکل گیری و تقویت اعتماد متقابل بین مردم، روابط اجتماعی است. در صورتی که روابط غیررسمی، بر پایه ی نوعی تعاملات عمیق عاطفی و دور از منفعت طلبی های فردی باشد، نه تنها تلطیف گر فضای اجتماع است بلکه شرایط ارتقای اعتماد اجتماعی را تسهیل می کند. پژوهش حاضر به بررسی نوع روابط و تعاملات، نحوه ی تداوم و کیفیت آن در روابط غیررسمی در بین مصاحبه شوندگان پرداخته است. در این راستا، مصاحبه-هایی عمیق با استفاده از روش کیفی و بر اساس رویکرد تفسیری انجام گرفت. در طراحی روش شناسی نیز، نظریه زمینه ای استفاده شد که با رویکرد عینی گرایی اشتراوس و کوربین، روایت ها تحلیل شد. جامعه ی هدف پژوهش، جوانان شهر یزد بودند که 20 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و از طریق مصاحبه، اطلاعات مورد نیاز استخراج شد. «قطعه های کوچک صمیمیت در روابط» عنوان پدیده ای است که بازنمای روابط و معاشرت های صورت گرفته در بین مصاحبه شوندگان بوده است. این اصطلاح بازگو کننده ی فقدان وسعت و ژرفای روابط و عمق صمیمیت در آن می باشد. به عبارت دیگر، بازگو کننده ی رابطه هایی خرد شده و بسط نیافته با خانواده، دوستان و آشنایان بوده است که علی رغم ارتباط با هر کدام از گروه ها، روابط منفک و جدا بوده و ارتباط زنجیره ای شکل نیافته است. ضمن آن که صمیمیت در ابعاد کوچک، فاقد وسعت قلمرو و ژرفای عاطفی بوده و عمق این ارتباط با دوستان چندان تعریف نشده و معاشرت با دوستان و آشنایان در یک خلأ صمیمیت با مراوده های سطحی، به مراتب ضعیف تر و کمرنگ تر از ارتباطات خانوادگی دیده شده است.