جنبش روشنگری، استعمار و مسأله ایران در قرن نوزدهم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
153 - 172
حوزه های تخصصی:
به دنبال جنبش روشنگری و سپس انقلاب فرانسه، رقابت بین قدرت های بزرگ اروپائی برای دسترسی به ایران شدت گرفت، در سوی دیگر طیف هم روسیه تزاری قرار داشت. برخلاف روسیه که با ابزار نظامی راه خود را به سوی اروپا و شرق دور باز می کرد، قدرت های اروپائی با اندیشه های عصر روشنگری و سرمایه گذاری اقتصادی اهداف خود را به پیش می بردند. همزمان در ایران برخی روشنفکران ظهور کردند که همان اهداف جنبش روشنگری را سرلوحه فعالیت های خود قرار دادند. آنها با هدف پیشرفت ایران تلاش می کردند برخی آموزه های جدید مثل حکومت قانون را در ایران رواج دهند. تصور بر این بود که اگر ایران هم راهی را بپیماید که در اروپا پیموده شده، به زودی ترقی و تعالی از راه می رسید. این دسته افراد نه تنها نسبت به الزامات تمدن جدید توجه لازم را نداشتند، بلکه به این مقوله توجه نکردند که تمدن جدید سویه ای استعماری هم دارد که مقارن و ملازم اندیشه های جدید است. مقاله حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که این دسته روشنفکران با این مقوله ها، برخوردی انتقادی نداشتند و در نتیجه به جای تأسیس اندیشه طبق الزامات کشور، راه تقلید از چیزی را در پیش گرفتند که در صورت موفقیت هم نمی توانست ایران را نسبت به خطر استعمار بیمه کند.