مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
ژرار ژنت
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
7 - 27
حوزه های تخصصی:
نمایشِ الگوهای روایی یک مجموعه، گامی مهم در بازنمایی شبکه ای از عناصر روایی و ساختارمند ذهن بشر است. روایت شناسی، روشی علمی است که در پی دست یابی به الگوهایی روایی است. این دانش توانسته است با وجود تفاوت های نگرشی و بینشیِ میان متن ها و آثار ادبی، دیدگاه تازه ای را در نقد ادبی و در پیوند با دستور زبان جهانی روایت بازنمایی کند. نمایشنامه، یکی از کهن ترین آثار ادبی بشر است که با کاربرد عناصر روایی - همانند داستان- گنجایش هایی ویژه ای در بهره گیری از مؤلفه های روایی دارد. در این پژوهش از روش تحلیلی- اسنادی بهره گرفته شده است تا ضمن بررسی مؤلفه های پست مدرن، نمایشنامه عکس عروسی نوشته چیستا یثربی (Yasrebi, 2004)، بر پایه نظریه روایی ژرار ژنت مورد واکاوی قرار گیرد. این پژوهش بر مؤلفه زمان تمرکز دارد که مشتمل بر نظم، تداوم و بسامد است. یافته های پژوهش نشان می دهد در نمایشنامه یادشده،گذشته نگری، آینده نگری، تداوم و بسامد به گونه ای برجسته سازی شده در خدمتِ اندیشه های عمیق روان شناسی نویسنده قرار گرفته اند. به گونه ای که زمانِ به ظاهر پریشان نمایشنامه در قالب حوادث متن، ارتباطی پیوستاری با سایر عناصر روایی دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر تعلیق و شتاب داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با تکیه بر زمان روایی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژرار ژنت، داستان را به عنوان یک «پیام روایی» در نظر می گیرد و با رویکردی نظام مند به مطالعه داستان می پردازد. وی با طرح الگوی زمان و تعیین عوامل مؤثر در تعلیق و شتاب یک داستان از منظر زمانی، سعی می کند تا میزان دخل و تصرف راوی در نقل یک داستان را مورد ارزیابی قرار دهد و از این طریق، معانی برجسته و زمان های مرده داستان را مشخص کند. داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با هدف ترسیم عواقب زیان بار فقر و محرومیت در زندگی دختران و زنان بی سرپرست با رمزپردازی از طبیعت نوشته شده است. این مقاله سعی دارد تا سرعت روایت و حرکت های زمانی این داستان را بر اساس چهار تکنیک الگوی زمان مند ژنت یعنی «خلاصه، حذف، وقفه توصیفی و نمایش صحنه» مورد بررسی قرار دهد و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با استناد به نمونه هایی از داستان، میزان تأویل پذیری معنایی داستان را با استفاده از بررسی ساختاری نشان دهد و به این سؤال پاسخ دهد که شتاب و کاهش سرعت داستان، تا چه میزان متأثر از اغراض معنایی آن بوده است و مهمترین تکنیک های کاهش و افزایش شتاب آن کدامند؟ در پایان مشخص شد که زمان در این داستان به دو بخش تولد تا نوجوانی قهرمان داستان، و شب پایانی زندگی وی قابل تفکیک است. حرکت زمانی داستان در بخش اول از سرعت و شتاب بالایی برخوردار بوده و دو تکنیک حذف و خلاصه بیشترین کاربرد را داشته اند؛ اما در بخش دوم که نقطه اوج داستان به حساب می آید، دارای شتاب منفی است و دو تکنیک وقفه توصیفی و نمایش صحنه سبب کاهش سرعت گفتمان نسبت به داستان شده اند.
نقد مقالات علمی پژوهشی با موضوع بررسی متون ادبی از دیدگاه زمان روایی ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
37-83
حوزه های تخصصی:
در تکامل دانش روایت شناسی، ژرار ژنت به عنصر زمان پرداخت و این نظریه را مطرح کرد که یکی از جنبه های هنر روایت پردازی، نحوه تبدیل زمان داستان به زمان متن است. روایت پژوه رابطه زمان داستان و زمان متن را با سه مؤلفه نظم، تداوم (دیرش) و بسامد تحلیل می کند. «نظم» توالی رویدادهای روایت را با توالی منطقی و گاه شمارانه آن در داستان مقایسه می کند؛ «تداوم» مدت زمان وقوع حادثه را با حجم متن اختصاص یافته به آن می سنجد؛ «بسامد» تعداد تکرار وقایع را در داستان با تعداد نقل آن ها در متن قیاس می کند. در چند دهه اخیر، پژوهشگران ادبیات فارسی به این مقوله توجه کرده و در بیش از سی پایان نامه و رساله و پنجاه مقاله، به بررسی زمان روایی در متون کهن یا معاصر پرداخته اند. در این پژوهش، مقالات علمی پژوهشی که زمان روایی را تحلیل کرده اند، با این پرسش ها واکاوی شده اند: 1. دریافت نهایی مقالات از تحلیل زمان در متون روایی چیست؟ آیا به شیوه زمان بندی بسنده شده یا اینکه رابطه زمان روایی با معنا و ساختار اثر نیز به دست آمده است؟ 2. دسته بندی مقالات براساس موضوع، روش و یافته های پژوهش چه نقشه راهی برای مطالعات روایت پژوهی ترسیم می کند؟ دریافت پژوهش این است که بیشتر تحقیقات ناظر به آزمون کاربست نظریه ژنت در قرائت متن ادبی بوده و اغلب شیوه های زمان بندی نویسنده را گزارش کرده اند؛ اما نسبت ساختار و معنا با زمان روایی و نیز رابطه ادبیت متن با زمان روایت هم نشانه هایی در تحقیقات دارد و به طور کامل مغفول نمانده است. اگر این رویکرد در پژوهش های آتی مورد توجه قرار گیرد و مقایسه متون براساس دوره یا نوع ادبی بر این پایه تحلیل شود، نتایج نظام یافته تری به مطالعات سبک شناختی یا تاریخ ادبیات افزوده می شود.
بینامتنیت قرآنی در طرب المجالس براساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
119 - 139
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت یکی از مباحث نوین در نقد جدید است که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد. بر اساس این نظریه، متون و گویندگان آنها از یکدیگر متأثر هستند و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره مند شده اند. استفاده از مفاهیم و تعلیمات قرآنی از دیرباز در بین شاعران و نویسندگان فارسی زبان برای اعتبار و غنای سخن خویش مرسوم بوده است. جنبه های ادبی و بلاغی قرآن همراه با مفاهیم و آموزه های اخلاقی آن باعث این توجه شده است. طرب المجالس یکی از آثار نثر فارسی در قرن هشتم است. دوره ای که به واسطه تأثیر قرآن و حدیث و ادبیات عرب بر ادبیات فارسی، یکی از قابل توجه ترین دوران است. نویسنده کتاب توانسته با استفاده از آیات و احادیث کتاب را به گونه ای اخلاقی و آموزنده تحریر کند. انس و آشنایی هروی با قرآن و معارف دینی و عرفانی در تمام این اثر به چشم می خورد. نویسندگان این مقاله برآنند که با شیوه توصیفی – تحلیلی و روش نقد بینامتنیت ژرار ژنت این ویژگی طرب المجالس را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. نتایج تحقیق نشان می دهد که دو نوع بینامتنیّت صریح و ضمنی در طرب المجالس دیده می شود. بیشترین بهره نویسنده از بینامتنیت صریح است که به شکل اقتباس از آیات قرآن به اشکال و دلایل مختلف صورت گرفته است.
درآمدی بر تحلیل ساختاری روابط بینامتنیت در نقاشی باروک (بر اساس بینامتنیت صریح و ضمنی در نظریه ی ژرار ژنت )
منبع:
پیکره دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۵
1 - 16
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه ی بینامتنیت، هیچ متنی به خودی خود و در انزوا شکل نمی گیرد و نمی توان آن را بدون ارتباط با متون دیگر، درک و دریافت نمود. در واقع بر اساس این دیدگاه، تمام دانش ها به صورت زنجیروار وابسته به متون قبل از خود هستند. علاوه بر متون نوشتاری، نوعی ارتباط بینامتنی در نقاشی و به ویژه در دوره ی کلاسیک وجود دارد که در طول تاریخ هنر به تناوب در آثار بسیاری از هنرمندان به گونه ایی واضح و صریح انجام شده است. در این میان، پس از تعریف بینامتنیت از دیدگاه دو نظریه پرداز مهم این مکتب از جمله جولیا کریستوا و ژرار ژنت و سپس تقسیم بندی این مفهوم در آثار آن ها، سعی می شود روابط بینامتنی را که صرفاً از همنشینی دو یا چند نقاشی در یک اثر واحد به وجود آمده است را مورد بررسی قرار دهیم. در همین راستا مسئله اصلی این پژوهش، بررسی و تحلیل انواع رابطه ی بینامتنی است که از حضور یک نقاشی در اثر دیگری از یک نقاش، به دست می آید؛ از این رو سوال مهم این تحقیق این است آیا می توان با بررسی چینش عناصر و اجزای ساختار تصویر، دو گونه از روابط بینامتنی را که در این نقاشی ها باعث ارتباط معنایی دو متن با یکدیگر می شود، تشخیص داد؟ در این نوشتار، با توجه به نظریه ی ژرار ژنت و تقسیم بندی دو گونه ی مهم بینامتنیت توسط او و انطباق آن با ارجاعات مستقیم تصویری توسط نقاشان، به شیوه ایی توصیفی و سپس تحلیلی، آثار برجسته ایی از نقاشی دوران باروک مورد ارزیابی قرار می گیرد. درک این نوع روابط بینامتنی ، نه تنها در فرایند تحلیل یک نقاشی، بلکه در روش و نحوه ی ارجاعات تصویری به آثار دیگران هم سودمند است.
«تحلیل روایت پویانمایی تلویزیونی با تأکید بر زیبایی شناسی ساختار عناصر بصری؛ مطالعه موردی فیلم قاصدک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلم های پویانمایی به مثابه رسانه، از تمهیدات گوناگون برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده می کند. روایت و روایت گری عامل مهمی در شکل دهی پویانمایی ها است. روایت ها، عموماً بیانگر گونه ای نگرش به جهان و چگونگی ادراک آن به شمار می روند. بخشی عظیمی از محبوبیت فیلم های داستانی از روایت های آنها کسب می شود؛ روایت ها به برنامه سازان کمک می-کنند از روش القاء مستقیم پیام به مخاطب فاصله بگیرند و ضمن جلوگیری از دلزدگی مخاطب، رسانه را در رساندن به اهداف کلان خود یاری رسانند. به همین دلیل نحوه شکل گیری، عناصر سازنده و مفاهیم صریح و ضمنی روایت ها باید مورد تحلیل علمی قرار گیرد. بر همین مبنا هدف از این مقاله، تحلیل عناصر روایی و بصری اثر کوتاه پویانمایی «قاصدک» که از آثار فاخر تولیدات پویانمایی صدا و سیمای مرکز همدان است. به منظور دستیابی به این هدف از رویکرد روایت شناسی و نظریه «رولان بارت» و «ژرار ژنت» برای تحلیل روایت عناصر روایی و بصری فیلم مورد بررسی استفاده شد. در نهایت یافته ها نشان داد عناصر بصری در خدمت بیان داستان و مفاهیم تصویری هستند و به خوبی مفاهیم اصلی داستان را روایت کرده اند. بطوریکه عناصر بصری، مفاهیم صریح و ضمنی متن را در ارتباط با موضوع فیلم به خوبی بیان می کنند. همچنین عناصر زیباشناختی بصری این فیلم توانسته است درغنای محتوایی و زیبایی تصویری فیلم پویانمایی قاصدک تأثیر داشته باشد.
پیوندهای تاریخ نگاری و روایت پردازیِ ادبی در «مقتل»، تحلیل زمان بندیِ روایتِ شهادتِ حضرت قاسم(ع)در مقتل های واقعه عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
33-79
حوزه های تخصصی:
یافتن شباهت ها و تفاوت ها در نگارش تاریخی و ادبی می تواند ذیل مطالعات بین رشته ای تعریف شود. در این پژوهش، جنبه های روایی مقتل های واقعه عاشورا از دیدگاه زمان روایی ژرار ژنت بررسی شده است. مورد مطالعه، ماجرای حضرت قاسم (ع) است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و از نتایج برجسته تحقیق این موارد است: 1. در حوزه آرایش رویدادها، بیشترین زمان پریشی ها به رویدادهای نامعتبر تاریخی اختصاص دارد که در مقتل های نیمه روایی (تاریخی داستانی) آمده است. متفاوت ترین نوع زمان پریشی نیز در محرق القلوب آمده که نشانه های آن در مداحی های امروز به جا مانده است. 2. در حوزه دیرش رویدادها، بیشترین درنگ های روایی به رویدادهای نامعتبر تاریخی مربوط می شود که حاصل پردازش ادبی در سطح لفظ است؛ شیوه دیگر اطاله دادن، روایت درآمیختن نظم و نثر است و پس از آن، توصیف جزئیات برخی رویدادها از شتاب روایت کاسته است. بیشترین صحنه های نمایشی اغلب به رویدادهای نبرد مربوط است. 3. در حوزه بسامد رویدادها، بیشترین تکرار حاصل درآمیختگی نظم و نثر و تکرار مطلب منثور در شعر است.
بررسی و تحلیل عناصر بصری قالیچه جانمازی صفوی براساس آرا ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
68 - 83
حوزه های تخصصی:
قالیچه های جانمازی، مجموعه ی گسترده و پر اهمیتی از قالی های ایرانی هستند که در دوره ی صفوی تولید شد و مورد توجه جامعه قرار گرفت. از آنجا که قالیچه های جانمازی در برهه ای از تاریخ به طور جدی مورد توجه و تکثیر قرار گرفتند، و نیز با عنایت به اینکه اجزا و نقشمایه های به کاررفته در این قالی ها پیشتر در سایر قالی های ایرانی نیز موجود بوده، ضروری است تا با نگاهی تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. هنگامی که در مواجهه با یک اثر ادبی یا هنری، مجموعه ی متکثری از متون ادبی، هنری قابل تشخیص باشد، رسیدن و دریافت معنای پنهان در اثر از خلال خوانش و درک آن مجموعه و روابط میان اعضای آن میسر می شود. این پژوهش با هدف مطالعه ی متن های تشکیل دهنده یک قالیچه جانمازی دوره صفوی و روابط آنها با یکدیگر در شکل دهی به معنای نهان قالیچه انجام شد و روش انتخابی برای تحلیل آن نظریه بینامتنیت ژرار ژنت بود. پرسش اصلی که این پژوهش را در رسیدن به هدفش یاری می کرد بدین قرار است که، در شکل دهی به معنای قالیچه مورد مطالعه این نوشتار، چگونه از روابط بینامتنی بهره گرفته شده است؟ این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام شد و اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای با استفاده از منابع دست اول تهیه شدند که تجزیه و تحلیل اطلاعات آن با استفاده از نظری بینامتنیت ژرار ژنت انجام شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در طراحی این قالیچه، هنرمند دوره ی صفوی آگاهانه یا ناآگاهانه تحت تأثیر دستاوردهای فرهنگی مکان-زمان زیستش، با ترکیب متونی از دو نظام فرهنگی ایران باستان و اسلامی به انحای گوناگون، متنی را خلق کرده که هم در راستای هدف طراحی اش یعنی تبلیغ اسلام و تشیع اثری شایسته ی توجه است و هم پیونددهنده ی دو نظام فرهنگی ایرانی و اسلامی است.
بررسی سلوک عرفانی در قلعه سقریم نیمایوشیج با کاربست نظریه روایت شناسی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
249 - 282
حوزه های تخصصی:
مبحث روایت شناسی دارای چنان قدمتی است که پیشینه آن را می توان در آرای افلاطون و ارسطو یافت. در زمانه ما، ژرار ژنت (1930-2018) یکی از منسجم ترین نظریه های روایت شناسی را عرضه کرده است. این نوشتار جنبه های عرفانی قلعه سقریم نیما را با کاربست عناصر روایی نظریه ژنت بررسی می کند. در پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، نخست نظریه روایی ژنت معرفی می گردد، سپس، به تأثیر کاربست هر کدام از عناصر روایی این نظریه در منظومه پرداخته است و در پایان تأثیر کاربست مجموعه این عناصر در اثر ارزیابی می شود. هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد کاربست این عناصر تا چه اندازه در شکل دهی قلعه سقریم به عنوان اثری عرفانی نقش داشته و تا چه میزان به شاعر در بیان مفاهیم عرفانی یاری رسانده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نیما، با به کارگیری متناسب عناصر رواییِ نظریه ژنت در اثر خود، (به طور ناخودآگاه) توانسته اثری همسو با آثار عرفانی ادبیات فارسی خلق کند و نیز با به کارگیری این عناصر روایی، مفاهیم عرفانی را به شیوه ای تأثیرگذار در اثر خود بازتاب دهد.
تحلیل روابط بیش متنی رمان کاخ اژدها با میراث متنی کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«کاخ اژدها»، نخستین جلد از سه گانه «پارسایان و من» اثر «آرمان آرین»، اوّلین رمان اسطوره ای و یکی از موفّق ترین نمونه های رمان فارسی نوجوان است. ارتباط این رمان با متون کهن فارسی و میراث فرهنگی ایران درخور تأمّل است. این پژوهش با هدف نشان دادن ارتباط متنی میان رمان «کاخ اژدها» و متون پیش از آن با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. برای این منظور رویکرد بیش متنیت، یکی از ارکان نظریه ترامتنیت «ژرار ژنت» به عنوان چارچوب نظری این جستار برگزیده شد. در بیش متنیت، هرگونه تأثیر متنی از متن دیگر مورد بررسی قرار می گیرد. روابط بین متون در بیش متنیت، نباید از نوع هم حضوری و تفسیری باشد؛ بلکه برگرفتگی متون ملاک است. یافته های تحقیق حکایت از ارتباط وسیع رمان کاخ اژدها با متون پیش از خود به ویژه شاهنامه دارد. این ارتباط بر اساس مؤلّفه های بیش متنیت، بیشتر از نوع همانگونگی است تا تراگونگی؛ اگرچه هر 3 فرایند تراگونگی یعنی جابه جایی، افزایش و کاهش نیز در این اثر مشاهده می شود که از این میان فرایند کاهش از بسامد بالاتری برخوردار است.
اندیشه سیاسی متجلی در ساختار روایتگری زین الاخبار گردیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۱۱۷-۱۴۰
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناخت محرک اصلی گردیزی در نگارش تاریخ زین الاخبار است. ازآنجاکه هدف مورخ از نگاشتن تاریخ، در ساختار تاریخ او نمود پیدا می کند و روایت گردیزی از حوادث تاریخی، روایت معناداری است که باعث شکل گرفتن نتیجه ای ویژه در ذهن خواننده و ترویج، تأیید و مستندسازی یک اندیشه سیاسی می شود، نویسندگان به دنبال کشف و رمزگشایی معنا و اندیشه سیاسی نهفته در ساختار روایی تاریخ زین الاخبار هستند. برای رسیدن به هدف پژوهش، از نظریه زمان روایت ژرار ژنت، هماهنگ با فضای تاریخ گردیزی، استفاده شده است. در این روش، عناصر برجسته سازِ زمان روایی انتخاب شده اند و درنهایت پاره هایی از متن، که به لحاظ زمانی برجسته بوده اند، از نظر اندیشه ای تحت بررسی قرار گرفته اند. در نتیجه این روش، دو عنصر محوری ساختار روایتگری گردیزی، یعنی بوطیقای روایتگری زوال و حلقه های واسط روایتگری، طرح و تبیین شده اند. از تحلیل این دو عنصر چنین برمی آید که مرکزی ترین هدف گردیزی در نگارش زین الاخبار ایجاد انگیزه در غزنویان برای دست یابی دوباره به حکومت خراسان است و محرک او به سمت تاریخ نگار ی، ریشه یابی علت زوال حکومت های گوناگون برای یافتن راهی جهت رهاندن حکومت غزنویان از نابودی و بازگرداندن آن به روزگار اوج حکومت محمود غزنوی است.
بررسی و مقایسه ی نبرد پهلوانان مرد و زن در سه روایت حماسی (با نگاهی بر آرای «ژرار ژنت»)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه ی نبردِ میان زنان و مردان، در سه روایت حماسی مختلف است. نبردِ«سهراب و گردآفرید»در«شاهنامه»، مبارزه «همای و همایون»در مثنوی ای با همین نام از «خواجوی کرمانی»و نبرد«رستم و بانوگشسب»در«بانوگشسب نامه» از سراینده ای نامعلوم. پس از نگاهی اجمالی به این سه منظومه، نقاط اشتراک و تمایز آن ها بیان می گردد. شایان ذکر است، در بیان اشتراکات این نبردها، از آرای «ژرار ژنت» استفاده کرده ایم. نکات مشترک سه منظومه در برگیرنده ی موارد زیر است: شیوه ی «روایت گری» یکسان، از دیدگاه «ژنت» در مولفه هایِ «روایت»- یعنی «زمان دستوری»، «وجه» و «لحن و صدا»- ؛ پنهان ماندن «زن بودن»ِ پهلوان بانوان؛ نام آور بودن هر سه شخصیت زن در جنگاوری و پیروز شدن مردانِ مبارز در انتهای هر سه نبرد. تمایزهای سه منظومه، شامل موارد زیر است: انگیزه های گوناگون برای آغاز جنگ؛ تفاوت در فرجام نبردها؛ موارد معکوس در «بانوگشب نامه»؛ ضعف «همای» نسبت به دو پهلوان دیگر و تفاوت های سبکی در نگارش منظومه ها.
تحلیل رابطه بینامتنی تاریخ نوشته های محلّی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط وپیوند بینامتنی مهم ترین اصل در شکل گیری متن های جدید است. از این رو متن ها، هرچند از رشته های مختلف، همواره از هم تأثیر پذیرفته و میان آن ها رابطه بینامتنی بوده است. بر این مبنا مسأله پژوهش حاضر، این است که تاریخ نوشته های محلّی چه رابطه ای با شاهنامه به منزله پیش متن خود داشته و چگونه و به چه میزانی با این متن مسلّط ادبی پیوند یافته است. به منظور دست یابی به پاسخ این مسأله، از نظریّه «ترامتنیّت» ژرار ژنت که کامل ترین نظریّه در مطالعه و شناخت روابط میان متون است، استفاده می کنیم. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتاب خانه ای است. بررسی و تحلیل داده های متنی، این نتیجه را بر ما روشن کرد که تاریخ نگاران محلّی با بسامد جالبِ توجّهی از چهار گونه بینامتنی نقل قول، ارجاع، تلمیح و سرقت متنی در متون تاریخی بهره برده و بدین صورت پیش متن شاهنامه پاسخ گوی مناسبی برای انتظارات، انگیزه ها و اهداف تاریخ نگاران محلّی بوده است.
بررسی و تحلیل ابعاد تأثیرپذیری مهدی اخوان ثالث از آیات قرآن کریم با رویکرد به نظریه بینامتنی ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، در عرصه نقد ادبی نظریه ای تحت عنوان نقد بینامتنی رواج پیدا کرده است که بر اساس آن، هیچ یک از متون دارای هویت مستقل نیستند و تحت تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم آثار پیش از خود خلق شده اند. چهارچوب های نقد بینامتنیت برای نخستین بار از سوی ژولیا کریستوا تبیین گردید، ولی با آراء ژرار ژنت به اوج رسید، به طوری که امروزه نظرات ژنت به عنوان الگو در بررسی های میان متنی در نظر گرفته می شود. او بینامتنیت را به سه دسته «آشکار، ناآشکار و ضمنی» تقسیم کرده است که همه متون خلق شده ذیل آن جای می گیرند. یکی از زیرمتن هایی که شاعران به آن توجه می کنند، نویسه های دینی است که در گستره ادب فارسی معاصر، اخوان ثالث در زمره شاعرانی قرار دارد که مسائل دینی را در اشعار خود منعکس کرده اند. او با استناد به مهم ترین متن دینی اسلامی یعنی قرآن، بخشی از ذهنیات خود را شرح داده و با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. به این اعتبار، در مقاله حاضر با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، ابعاد تأثیرپذیری اخوان ثالث از آیات قرآن در چهار لایه محتوایی، واژگانی، ساختاری و داستان های آیینی بررسی و کاویده شده است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که: الف) اخوان ثالث در چه سطوحی از آیات قرآن تأثیر پذیرفته است؟ ب) کاربرد کدام یک از ترازهای نگره بینامتنی در شعرهای اخوان ثالث بیشتر بوده است؟ برای پرهیز از پراکنده گویی از مبانی نظریه بینامتنی ژنت استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شاعر، برای تبیین مفاهیم سیاسی، اعتقادی، توصیفی، اعتراضی- فلسفی، اخلاقی و غنایی از متن متقدم، یعنی قرآن استفاده کرده است.
فرامتن های تذکره الاولیاء عطار بر مبنای نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برپایه نظر ژنت «هرگاه متن 1 به نقد و تفسیر متن 2 اقدام کند رابطه آنها رابطه ای فرامتنی خواهد بود؛ زیرا متن 2 که به تفسیر و تشریح یا نقد می پردازد، نسبت به متن 1، فرامتن محسوب م ی شود. بر مبنای این تعریف می توان دو دسته فرامتن برای تذکره الاولیاء در نظر گرفت. یکی فرامتن های درونی یا اظهارنظرهای تأییدی و تأویل هایی که در میانه یا پایان حکایات و اقوال آمده است و جنبه شرح و تفسیر دارد و دیگر فرامتن های بیرونی شامل اظهارنظرهایی تأییدی یا انکاری درباره متن که جنبه نقادانه می یابد و تأویل هایی که به طور مجزا از متن تذکره الاولیاء ارائه می شود. تذکره الاولیاء کتابی است که عمده مطالب آن، حکایات و اقوال اولیاست. بنابر گفته عطار در مقدمه کتابش او قصد داشته در میانه کتابش کمتر سخن و شرحی از خود بیاورد. اما خواننده تذکره الاولیاء در مطالعه این کتاب به عباراتی برمی خورد که شرح و تأویل اقوال و حکایات عارفان است و یا نشانگر نظرگاه نویسنده به آنهاست. این اظهارنظرها که اغلب تأییدی است و این تأویل ها که گاه در میانه و گاه در پایان مطلب آمده است به شیوه ها و عناوین گوناگون مطرح شده است و گونه ای فرامتن به حساب می آید. همچنین انتقادها و نظرات نویسندگان، محققان و منتقدان حوزه عرفان و سرگذشتنامه های عرفانی، گونه ای دیگر از فرامتن های این اثر را تشکیل می دهند.
بررسی عنصر زمان از منظر روایت شناسی در طرح قصص سوره کهف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش عمده تعالیم و دستورات قرآنی که مجموعه ای است از اندرز ها، عبرت ها، محکمات و متشابهات، از رهگذر شگردهای ادبی و به ویژه فنون قصه سرایی و حکایت پردازی و به اص طلاح ، ادب یات داستانیِ روایی انتقال یافته است. برای شناخت و تحلیل قصص قرآنی، بهره گیری از نظریه های روایت شناسی و تئوری های آن مانند: سطوح روایی، طرح، داستان، زمان و اقسامش، متن روایی، شیوه روایی قصص، معانی و مبانی، که ابزاری برای تحلیل متن در اختیار می گذارند، از شیوه های کارآمد به حساب می آیند. فرضیه اصلی آن است که عنصر زمان روایی و اقسام آن از منظر روایت شناسی از جمله عناصر مهم در روایت های ق صص قرآنی به ویژه در قصص سوره کهف هستند. همچنین تلاش می شود به این سوالات پاسخ گفته شود که چگونه م ؤلفه زمان به بهترین نحو در شکل گیری طرح قصص سوره کهف بهره گرفته شده است؟ و چگونه در قصص سوره کهف، عناصرِ زمان روایی همچون نظم، تداوم، سرعت روایی و بسامد در نسبت با داستان تاریخی با چینشی هنرمندانه، قصه ها را به پیش می برند؟ زمان روایی در این مقاله بر اساس دیدگاه ها و نظریات ژرار ژنت بررسی خواهد شد. متون روایی با دو عنصر اصلی سر و کار دارند: داستان و طرح و در نتیجه گیری این پژوهش تصریح شده که عنصر زمان بیشترین کارایی را در داستان و طرحِ قصه های ملاقات موسی(ع) با خضر، اصحاب کهف و ذوالقرنین داشته است.
کارکرد بینامتنیت در پویانمایی براساس نظریه ژرار ژنت (مطالعه موردی: بر پویانمایی سریالی ریک و مورتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
31 - 56
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، بینامتنیت نه تنها در ادبیات؛ که به عنوان رویکردی در نقد و مطالعات تطبیقی آثار هنری کاربرد زیادی یافته است. نظریه بینامتنیت ژرار ژنت به عنوان زیرمجموعه ای از فرامتنیت؛ راجع ارتباط هر متن(اثر هنری) و برگرفتگی آن از متون(آثار) پیش از خود و خوانش این ارتباط است. این پژوهش بر آنست تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان با رویکرد بینامتنی به خوانش آثار هنری (از جمله انیمیشن) دست زد. بدین منظور از روش گردآوری اطلاعات اسنادی و شیوه کار توصیفی و تحلیلی بهره برده شده است. برای پاسخگویی به سؤال تحقیق، ابتدا نظریه بینامتنیت و تفاوت های نظریه پردازان نسل اول و نسل دوم آن مرور شد. در ادامه، الگوی خوانش انیمیشن باتوجه به اجزای ساختاری یک انیمیشن پیشنهاد شد. مطابق با همین الگو، اجزای مختلف چند اپیزود انتخابی از یک انیمشن سریالی (ریک و مورتی) به عنوان نمونه موردی بررسی شد. ابعاد متفاوت این انیمیشن با توجه به پیش متن ها و عوامل فرامتنی)مولفی، اجتماعی و فرهنگی( مورد بررسی قرارگرفت. نتایج به دست آمده از بررسی انیمیشن ریک و مورتی حاکی از وجود بینامتن های قوی بین این اثر با پیش متن های گذشته (فیلم های قبلی همچون مردان ایکس، مرد چمنزن، مرد آهنی، پارک ژوراسیک و…) است. نتایج همچنین نشانگر آن است که نویسنده این انیمیشن توانسته با ترکیب پیش متن های متعدد، ترکیب نو با ارجاعات بیش متنی، پیرامتنی و فرامتنی خلق کند. همچنین، خوانش بافتاری اثر نشان از جایگذاری آگاهانه نشانه های معنایی نهیلیسم و خداناباوری در شخصیت پردازی و روایت های این اثر دارد. خوانش مولف اثر نیز حاکی از ارتباط موثر همکاران خالق اثر بر سبک ویژه او است.
مقایسه بیش متنیت اشعار ابوالعتاهیه با پروین اعتصامی در آموزه های اخلاقی قرآن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
21 - 43
حوزه های تخصصی:
قرآن بهترین راهنما و اخلاق یکی از مهمترین مسائل در زندگی بشر است از اینرو رهگیری موضوعات اخلاقی در قرآن اهمیت ویژه می یابد، زبان شعر نیز بسیار گویا و از شاخصه های هر فرهنگی به شمار می رود و آثار قرآنی اخلاقی شاعران مسلمان، دارای اهمیت زیاد است، بیش متنیت یکی از زیر مجموعه های نظریه ژنت در موضوع بینامتنیت است که برداشت متن دوم از متن اول است به گونه ای که اگر متن اول نبود امکان شکل گیری متن دوم وجود نداشت. این نگاشته با روش تحلیل واژگان و محتوا انجام پذیرفته است. بررسی مقایسه ای اشعار دو شاعر مسلمان یعنی ابوالعتاهیه و پروین اعتصامی در زمینه مفاهیم اخلاقی قرآنی با رویکرد بیش متنیت ژنت هدف اصلی این مقاله است. جامعه آماری این تحقیق، دیوان پروین اعتصامی و دیوان ابوالعتاهیه است. این بررسی نشان داد دوشاعر مفاهیم اخلاقی قرآن را با زبان شعر، بازنشر داده اند، با توجه به تقسیم بندی مسائل اخلاقی به کلیات اخلاق، اخلاق بندگی، فردی، اجتماعی و زیست محیطی، بررسی مقایسه ای در سه زمینه اول، انجام شد که این نتایج به دست آمد: در کلیات اخلاق؛ تطابق و تناسب پاداش انسان با اعمالش، آلی بودن دنیا برای آخرت و نه اصالی بودن آن، در اخلاق بندگی؛ همیشه خود را در محضر خدا دانستن و همیشه راضی به قضای الهی بودن و در اخلاق فردی، برخورداری از ملکه صبر در زندگی و عبرت آموزی از گذشتگان و توجه به گردش روزگار برای همگان.
بررسی زمان مندی روایت در اکسیر التواریخ بر پایه نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان یکی از عناصر مهم و کلیدی در روایت های تاریخی است که در کنار مؤلفه هایی چون مکان و شخصیت های تاریخی، قوام یک ابژه و رخداد تاریخی را شکل می دهد. مورخان برای نقل روایت های تاریخی از عنصر زمان به شیوه های گوناگون بهره گرفته اند. ژرار ژنت، برای درک بهتر از کارکرد زمان در روایات با تأمل بر عنصر زمان در روایت، نظریه «زمانمندی روایت» را طرح و شاخص های سنجش زمان روایت را بررسی کرد. پژوهش حاضر، بر آن است تا با بهره گیری از نظریه زمان بندی ژنت، به شیوه تحلیل محتوا به ارزیابی شاکله روایی کتابی تاریخی یعنی اکسیر التواریخ و روابط بین مؤلفه های روایی سازنده این ساختار بپردازد و الگوی کلی سطوح و مؤلفه های روایی کتاب را تبیین و تشریح کند. با توجه به اهمیت عنصر زمان در متون تاریخی مشخص می شود که در کنار سیطره نظم گاه شمارانه بر روایت نویسنده اثر، بی نظمی های زمانی چون گذشته نگری یا آینده نگری مورخ، روایت او را به سمت «نابهنگامی یا زمان پریشی» هدایت کرده است. درعین حال بسامد مفرد رویدادها به صورت بسامد غالب، از مهم ترین شگردهای زمانی است که مورخ در مقوله زمانمندی روایت از آن بهره برده است.
بررسی وجوه مشترک داستانی در منظومه های «مهر و مشتری» و «ناظر و منظور» بر مبنای نظریه بیش متنیت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
37 - 48
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت مبتنی بر این اندیشه است که متن، نظامی بسنده و مستقل نیست، بلکه پیوندی دو سویه و تنگاتنگ با سایر متون دارد، حتی می توان ادعا کرد که در یک متن مشخص مکالمه ای مستمر میان آن متن و متون دیگر وجود دارد. این متون ممکن است ادبی یا غیر ادبی باشند، هم عصر همان متن باشند یا به سده های پیشین تعلق داشته باشند. رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت عبارتست از بررسی رابطه میان دو متن ادبی، به گونه ای که بیش متن (Hypertexte) تفسیر پیش متن (Hypotexte) نباشد. در این ساحت، هر متن قابلیت مقایسه با متون مشابه را پیدا می کند؛ به نحوی که افق های جدیدی از پیوندهای ادبی فرهنگی مختلف در اختیار خواننده قرار می دهد. در این مقاله کوشیده ایم تا ضمن نیم نگاهی به دیدگاه های مختلف نظریه پردازان بینامتنیت، به تشریح و توضیح ترامتنیت ژنتی بپردازیم و پس از آن با به کارگیری بخش بیش متنیتِ این دیدگاه، مشابهت های داستانی منظومه «مهر و مشتری» اثر عصار تبریزی و «ناظر و منظور» اثر وحشی بافقی را ارائه دهیم. شیوه مقایسه این دو منظومه بر مبنای بینامتنیت احتمالی قرار گرفته است. از عمده ترین وجوه شباهتی این دو منظومه عاشقانه می توان به «تناظر شخصیت ها، ابتدای دو داستان، گزینش آگاهانه شاعران در نام گذاری شخصیت های اصلی و فرعی، درونمایه اصلی دو اثر با عنوان عشق مذکر به مذکر، صحنه های حماسی و ساختار ادبی همسان» اشاره کرد. ذکر این نکته ضروریست که تفاوت های اندک نیز می تواند در بحث بیش متنیت متون وجود داشته باشد.