مطالب مرتبط با کلیدواژه

زمان مندی


۱.

ویلیام کریگ و تبیین ازلیت خداوند

کلیدواژه‌ها: زمان بی زمانی ازلیت خداوند زمان مندی ویلیام کریگ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۲۲۷۹ تعداد دانلود : ۱۰۱۶
ازلیت خداوند، غالباً به یکی از دو معنای زمان مندی (جاودانگی در زمان) یا بی زمانی (فرازمان بودن خداوند) تفسیر شده است. در دوره معاصر، ویلیام کریگ کوشیده است تا به نوعی میان این دو معنای رایج از ازلیت خدا (بی زمانی و زمان مندی) جمع کند. در نظر وی، خداوند بدون خلقت، بی زمان است؛ اما پس از خلقت، به دلیل صدق نسبت واقعی خدا با جهان زمانی و نیز علم او به حوادث زمانی، زمان-مند می شود. نظریه کریگ در باب ازلیت الهی، بر مبانی متافیزیکی خاصی استوار است: مانند این که او، از سویی نظریه نسبی زمان؛ و از سوی دیگر، نظریه ترتیبی زمان را پذیرفته است. در بادی امر ممکن است چنین به نظر آید که دیدگاه کریگ، نظریه ای منسجم و گامی در جهت تلفیق دو معنای ازلیت است، اما با تامل و دقت درمی یابیم که اشکالاتی بر این دیدگاه وارد است که قبول آن را به عنوان نظریه ای موجه برای تفسیر ازلیت الهی دشوار می سازد. برخی از مهم ترین اشکال های دیدگاه او عبارت-اند از: لزوم وقوع تغییر در ذات خدا، تاثر حق تعالی از فعل خود، و تعطیل فیض در وضعیت عدم خلقت.
۲.

زندگی و پویندگی در آثار دانش مدار معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هویت زمان هستی زمان مندی هستی کلّی هستی جزئی پویایی و عدم نسبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۶ تعداد دانلود : ۵۱۵
متاسفانه بیش از سه دهه متناوب است که در غم ازدست رفتن هویت اسلامی ایرانی معماری گذشتگان خود، به ظاهر به سوگ نشسته و مدام شِکوه از آن داریم که هویت ارزشمند و الهی هنر فاخر و معماری شکوه مندمان از میان رفته است. و در پی بازیافتن آن و کشف راه چگونه بازگردانیدن آن نیز، بسی عاجزانه کوشیده و به هر در و دروازه شناسا و ناشناسایی رفته، حلقه گدایی بر در کوفته و آن را با گریه و زاری طلب کرده ایم. حتی عزیزان وفادار به آن دوران باشکوه، بیکار ننشسته و بسیار کوشیده و می کوشند تا دوباره جنازه در گور رفته و پوسیده برخی از درگذشتگان آن نوع از هنر و معماری را از دل خاکِ بالذّات فناپذیر بیرون کشیده، بر تخت حاکمیت فکر و ذهن خود نشانده، یا در مقام نمونه و الگویی برترین، از آن ها کپی برداری کنند. متاسفانه نه تنها بر این فعل حرام و شنیع خود (نبش قبر مردگان) افتخار می کنند، دیگران را نیز به پیروی از عمل ناپسند و دل خراش خویش ترغیب و تشویق می کنند! سطور فوق نباید این گمان را به ذهن مخاطبان عزیز و گرانقدر بیاورد که فلانی مدافع معماری فاقد هویت امروز ایران است. بلکه در نظر است: بسیار از گم شدن چیستی حقیقی و حقیقت شخصیت خود و هنر و معماری گذشته پرافتخار خود دم می زنیم، ولی تاکنون، بنا بر این نقل گفته قرآنی مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی، حتی چندگام در پی یافتن و کشف «جای پای گم شدگی» خود نرفته و نگشته ایم. اینکه راستی ما از کجا و در کجا و برای چه گم شدیم؟! ایشان می گفت: هوشمندان عالم که به دنبال پیدا کردن « جای پای گم شدگی» رفتند، چون گم شده خود را یافتند و بر هندسه نقش آن جای پا نیک نظر کردند، جای پای «خود» را دیدند! آری، آن ها «خود» را (یا همان «خویشتن حقیقی خود» را) گم کرده بودند، و لذا گم شده بودند. آن ها «حقیقت نفس» خود را که «پرورش دهنده» و بلکه «حقیقت خداوندگار خالق و به کمال آورنده» خود «الله تبارک و تعالی» را گم کرده بودند و در نتیجه آن شد که هندسه نفسی و اندیشه الله محور خودشان و به تبع، هندسه دانش مدار هنر و آثارشان نیز از جایگاه اصل خود بیرون رفت و گم شد. راستی، نکند دلیل گم شدن ما نیز گم کردن حقیقت وجودی خودمان یعنی «گم شدن عقلانیّت و خِردمحوری» است؟ پاسخ به این سوال، هدف اصلی این مقاله است. اینکه: ما و هنرمان به گناه فاحش و نابخشودنیِ «فسق» دچار شده و خود و با دست نادانی و هوس مداری ظالمانه خود، رَحِمِ رشددهنده و شکوفاکننده هندسه آسمانی روح و جسم و آثار خود، یعنی رحمانیّت پرورش دهنده حضرت «رحمان» را دریده و با پای خود از آن بیرون رفته و به تبع، از تغذیه لحظه به لحظه اندیشه رحمانی و صورت آسمانی، از شکوفایی و شکوفندگی نوبه نو و فرآیندمدار کالبد مادّی، و در مجموع و از هرجهت، از همراهی و هم پایی با قافله رونده و پوینده رشد کمال محور و رسیدن به هدف مقصود بازمانده ایم! و هدف دیگر این مقاله: شرح زندگی جاودان «حقیقت بی زمان معماری اسلامی» و پویندگی دانش مدار آثار ظاهری و زمان مند آن است، شرح این معنا که: هنر اسلامی، در سازوکار موجودیت کلّی و حکمت بنیانِ خود، مبتنی بر بی زمانی اصول عقلانی حاکم و بر «هستی کلّی»، و در هندسه ساختمانی سلول های زنده و پوینده پیکره مادّی هریک از ریزبخش ها، با اصول و مبانی تکنولوژیکی دانش مدار و زمان مند «هستی جزئی» همراه است.
۳.

بررسی مفهوم زمان نااصیل (مبتذل) در هستی شناسی بنیادین هایدگر و ناکامی وی در فراروی از فهم مابعدالطبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مابعدالطبیعه زمان مندی پروا برون خویشی زمان جهانی زمان نااصیل (مبتذل) چرخش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۳ تعداد دانلود : ۸۷۰
هایدگر در هستی و زمان با تحلیل هستی شناختی- اگزیستانسیال زمان مندی دازاین در پی طرح معنای هستی است. وی در بخش نخست کتاب، پروا را به عنوان معنای هستی دازاین طرح می کند و ساختار سه وجهی، متکثر و بندبند آن را نشان می دهد و در بخش دوم با طرح مسأله زمان مندی به عنوان معنای پروا سعی می کند تا زمان مندی را به عنوان بنیاد وحدت این ساختار متکثر و معنای هستی دازاین نشان دهد. خاستگاه تحلیل هایدگر تقسیم هستن دازاین به اصیل و غیراصیل است و در زمان مندی نیز در پی تحلیل زمان مندی اصیل و غیراصیل می رود. هایدگر در ادامه مفهوم غالب مابعدالطبیعی از زمان به عنوان توالی آنات یکسان و مسطح را مفهومی زمان نااصیل (مبتذل) می داند و آن را بنیاد یافته در زمان مندی غیر اصیل معرفی می کند. در این مقاله در نظر است تا نشان داده شود که تلاش هایدگر در فراروی از فهم مابعدالطبیعی موفق نیست؛ چرا که تحلیل خود وی نیز مبتنی بر خواست دازاین در فراروی از عدم اصالت به اصالت است و هم چنان در دایره اصالت فاعل شناسایی (سوبژکتیویسم) و به تبع مابعدالطبیعه قرار دارد. در نهایت نشان خواهیم داد که فروکاست طرح هستی و زمان به اراده و خواست دازاین علت اصلی شکست هستی و زمان و طرح چرخش در اندیشه هایدگر است.
۴.

زمان مندی در اندیشه متقدم هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان زمان مندی هایدگر متقدم معنا اُنتولوژیک پروا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۲ تعداد دانلود : ۶۹۵
هایدگر متقدّم، در راستای تأسیس اُنتولوژی بنیادی، تا حدودی از بررسی فهم عامیانه زمان چشم پوشی می کند و به تحلیل زمان مندی می پردازد. او معتقد است که فهم عامیانه زمان، تنزّل زمان جهانی و خود زمان جهانی، تنزّل زمان مندی است. هایدگر در هستی و زمان ، زمان مندی را به «معنای اُنتولوژیک پروا» تعبیر میکند. در این جا، برای تحلیل زمان مندی در اندیشه هایدگر، بر همین عبارت سه جزئی تکیه می شود. اُنتولوژیک در تقابل با اُنتیک قرار می گیرد. پژوهش اُنتیک، پژوهشی است که هستومند را چونان چیزی فرادست و متعیّن در نظر می گیرد، امّا در مقابل پژوهش اُنتولوژیک، معطوف است به چطور هستن هستومندی که با افکندن خود بر امکان هایش، دائماً از خودش پیشی می جوید. معنا، آنی نیست که در انتهای کنش فهمیدن، آشکار گردد؛ بلکه آنی است که فهم پذیری هر چیز خودش را در آن حفظ می کند؛ یعنی شرط امکان فهم پذیری یک چیز است. پروا، دلالت می کند بر چیزی که به جنبه های ساختاری دازاین، کلیّت و وحدت می بخشد. پروا که معنای هستن دازاین است، ازطریق سه مؤلفه اگزیستانس، واقع بودگی و سقوط کردگی تقویم می شود. زمان مندی، معنای اُنتولوژیک پروا است؛ یعنی شرط امکان فهم پذیری آن. هایدگر برای توضیح این سخن، دست به تحلیل اگزیستانس اصیل می زند. ساختار اُنتولوژیک اگزیستانس اصیل، «مصمّمیّت پیشی جوینده به سوی مرگ» است. اگزیستانس مصمّمی که بر مرگ پیشی می جوید، خودش را در سه برون خویشی آینده سویی، بودگی، و حاضرساختن عیان می کند. هر یک از این سه برون خویشی، به ترتیب، بنیان و معنای یکی از مؤلفه های پروا است. درنتیجه، زمان مندی در وحدت اش، بنیان و معنای اُنتولوژیک کلّ پروا است.
۵.

معناشناسی واژگان نظام خویشاوندی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم الأم الوالده معناشناسی ساختگرا ترادف مؤلفه معنائی زمان مندی اعجاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۵ تعداد دانلود : ۴۷۰
مطالعه معناشناختی مفردات قرآن کریم که به نحو هوشمندانه و حکیمانه ای در آیات و سور جای گرفته اند، دستیابی به شبکه ای منسجم از معانی و مفاهیم عمیق این کتاب آسمانی را تسهیل می نماید. در بین مفردات قرآن مجید، تعدادی از واژگان در ظاهر مترادف و هم معنا می باشند، حال آنکه با تدقیق معنائی واژگان، تفاوت های ظریف بین کلمات ظاهر می گردند. هدف این پژوهش، تبیین تفاوت های معنائی دو واژه «الأمّ» و «الوالده» می باشد. این امر پس از بررسی معجمی و تفسیری کلمه ها، با روش مطالعه روابط مفهومی واژه و تجزیه آن به مؤلفه های معنائی صورت گرفته است. این تحقیق سعی دارد تا با تحقیق اکتشافی در قرآن و در چارچوب معناشناسی ساختارگرا، تفاوت این دو واژه و چگونگی کاربرد آن ها را به لحاظ معنائی در عبارات و آیات قرآنی بررسی کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که روش های معنی شناسی می تواند دقت معنایی را در واژگان بالا ببرد، چنانکه از مقایسه حضور این دو واژه در قرآن کریم ملاحظه می شود که هر دو کلمه در 6 مورد از 8 مؤلفه معنائی با هم اشتراک، و در 2 مورد تفاوت دارند. بررسی بیشتر این مقاله به این نکته انجامید که دو واژه مورد بحث دارای خصوصیت «زمان مندی» می باشند؛ به این معنی که کلمه «الوالده» به دوره زمانی خاصی از مراحل زندگی «الأمّ» اطلاق می گردد. این ویژگی را در غالب واژه های مجموعه نظام خویشاوندی نیز می توان ملاحظه کرد.
۶.

پیوندهای تاریخ نگاری و روایت پردازیِ ادبی در «مقتل»، تحلیل زمان بندیِ روایتِ شهادتِ حضرت قاسم(ع)در مقتل های واقعه عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روایت شناس زمان مندی ژرار ژنت مقتل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۲ تعداد دانلود : ۵۷۷
یافتن شباهت ها و تفاوت ها در نگارش تاریخی و ادبی می تواند ذیل مطالعات بین رشته ای تعریف شود. در این پژوهش، جنبه های روایی مقتل های واقعه عاشورا از دیدگاه زمان روایی ژرار ژنت بررسی شده است. مورد مطالعه، ماجرای حضرت قاسم (ع) است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و از نتایج برجسته تحقیق این موارد است: 1. در حوزه آرایش رویدادها، بیشترین زمان پریشی ها به رویدادهای نامعتبر تاریخی اختصاص دارد که در مقتل های نیمه روایی (تاریخی داستانی) آمده است. متفاوت ترین نوع زمان پریشی نیز در محرق القلوب آمده که نشانه های آن در مداحی های امروز به جا مانده است. 2. در حوزه دیرش رویدادها، بیشترین درنگ های روایی به رویدادهای نامعتبر تاریخی مربوط می شود که حاصل پردازش ادبی در سطح لفظ است؛ شیوه دیگر اطاله دادن، روایت درآمیختن نظم و نثر است و پس از آن، توصیف جزئیات برخی رویدادها از شتاب روایت کاسته است. بیشترین صحنه های نمایشی اغلب به رویدادهای نبرد مربوط است. 3. در حوزه بسامد رویدادها، بیشترین تکرار حاصل درآمیختگی نظم و نثر و تکرار مطلب منثور در شعر است.
۷.

تحلیل هایدگر از واقع بودگی مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقع بودگی پدیده شناسی زندگی دینی رخداد زمان مندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۶ تعداد دانلود : ۳۷۰
هایدگر با نقد رویکرد نظری بر تجربه زیستن به مثابه موضوع اساسی فلسفه تاکید می کند. در این میان، تحلیل زندگی مسیحی، الگویی برای خصلت نمایی واقع بودگی به دست می دهد که هایدگر در هستی و زمان از آن بهره می برد. زندگی مسیحی با تأکید بر ورود به حوزه عملی به عنوان اساس ایمان در مقابل متافیزیک نظریه محور یونانی قرار می گیرد. ورود به این حوزه عمل مستلزم پذیرش کلمه خدا یعنی اعتماد به آن چه او از آن خبر داده و انتظار برای بازگشت دوباره مسیح است. در این جا با دانش و تجربه متفاوتی از زمان مندی روبه رو هستیم که در غلبه مفهوم پردازی متافیزیکی از دست رفته است. هایدگر تحلیل اش از واقع بودگی مسیحی را با مطالعه موقعیت پولس بر اساس نامه های وی به غلاطیان و تسالونیکیان و نیز اعترافات آگوستین پی می گیرد.
۸.

زمان مندی و توسعه؛ نقش بزنگاه تاریخی در خیز اقتصادی چین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان مندی بزنگاه تاریخی رهبری جهش اقتصادی چین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۴ تعداد دانلود : ۳۱۰
جایگاه چین در اقتصاد جهانی از دهه 1970 به این سو دگرگونی شگرفی به خود دیده و از قاعده هرم به رأس آن ارتقاء یافته است. پرسش این است که این جهش بر اثر چه عواملی و چگونه محقق شده است؟ در پژوهش های موجود سه رویکردِ کارگزارانه، ساختاری و نهادی شناسائی پذیر هستند که هر یک تبیینی درخور تأمل به دست می دهند؛ اما هر کدام فقط قطعه ای مجزا از جورچین پیچیده این جهش را توضیح می دهند. این مقاله با استفاده از روش فرایندکاوی نشان می دهد که آن چه جهش اقتصادی چین را ممکن ساخت، تنها وجود عوامل ساختاری، نهادی و کارگزارانه نبود، بلکه تقارن مجموعه ای از رویدادها و روندها بود که در سه لایه زمانی درازمدت، میان مدت و کوتاه مدت در محیط داخلی و بین المللی چین رخ نشان دادند. از این میان، تغییر در جهان بینی چینیان بر اثر شکست های پیاپیِ این کشور در دو سده نوزدهم و بیستمِ میلادی و ظهور فرصت ها و گشایش هایی در اقتصاد و سیاست بین الملل در دهه 1970، یک بزنگاه تاریخی را رقم زد که رهبری چین به خوبی از آن بهره گرفت و با اجرای به هنگام اصلاحاتی عمیق در جهت گیری ها و سیاست های کلان داخلی و خارجی و اجرای یک برنامه منسجم و هم آهنگ اقتصادی و مدیریتی، این خیز را ممکن و محقق ساخت. تأمل در تجربه چین نشان می دهد که التفات به زمان مندی، به ویژه در توسعه پژوهی، از این حیث حائز اهمیت است که ما را بیش از پیش متوجه فرصت ها و محدودیت های دگرگونی در «بستر زمان» می کند.
۹.

بازنمایی ساختارهای معنایی توسعه در استان کهگیلیویه و بویراحمد مورد مطالعه شهرباشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه پدیدارشناسی جهان زیست بین الاذهان تجربه زیسته زمان مندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۳
اساس مقاله حاضر بررسی ساختار های معنایی توسعه در منطقه باشت از توابع استان کهگیلیویه و بویراحمد است به لحاظ روش شناسی از رویکرد پدیدارشناسی به عنوان روش کیفی استفاده شده است. با تکنیک مصاحبه اطلاعات گردآوری و پس از تجزیه وتحلیل داده ها براساس رویه های تحلیلی پدیدار شناسی درون مایه های فرعی و اصلی کشف و به توصیف ساختاری و زمینه ای تجربه زیسته مشارکت جویان پرداخته شده است. تأثیرات تکنولوژی، بوروکراسی، شهرنشینی و رسانه ها باعث پدیداری تعاریف خاصی از توسعه در ساحت آگاهی مشارکت جویان شده است.