مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جبران خلیل جبران
حوزه های تخصصی:
جبران خلیل جبران(1883-1931م) شاعر و نویسنده پرآوازه عرب، در شمارِ شاعرانی با رویکرد صوفیانه و رومانتیکی است. منتقدان درباره نگرش او به فرد و جامعه، نظریّات گوناگونی دارند.در این میان این پرسش مطرح است که آیا او واقعاً یک صوفی عملگرا یا پراگماتیست است و یا تنها از نوعی عرفان ذوقی و ذهنی بهره مند است. در این جستار،نمایشنامه ارم ذات العماد برگزیده شده است، چرا که این نمایشنامه اوج تصوّف جبران است. او در نقش نجیب رحمه در پی رسیدن به شهر خدا، شهر مقدس، شهر رؤیاهای روحی است، جایی که جز اهل مشاهده و توحید و حقیقت را راهی بدان نباشد. جبران در ارم ذات العماد می کوشد تصویری خیالی از دنیایی به دست بدهد که در مقایسه با دنیای واقعی جنبه آرمانخواهانه دارد، شهری که اوتوپیای اوست و تنها با مکاشفه و معرفت می توان به آن دست یازید. آمنه العلویه نماد راهنما و پیرِ طریق، چراغ راه را در دستان جبران می گذارد تا با شوق و شور و تحمل رنج و سختی به تکامل روحی برسد. زین العابدین، عارف شیعه و درویش ایرانی نقش واسطه را بر عهده دارد. وحدت وجود، وحدت ادیان، یگانه پرستی و جاودانگی روح و زندگی از اندیشه های جبران است که از زبان آمنه بیان می شود. در پایان تا حدی روشن خواهد شد که عرفان جبران نوعی عرفان ذوقی و تأملی با رنگ وسیاقِ عرفان گنوسی ویا نوعی تصوّف مشهور به اشراقی- فلسفی(teosophism) است. جبران با ایجاد فضایی تجریدی و متافیزیک با بهره مندی از نماد و نقاب در قالب یک دیالوگ و گفت وشنود، اندیشه وگرایش صوفیانه اش را عرضه می کند. هرچند در این جستار کوتاه نمی توان به صوفی بودن او حکم کرد،ولی تا قدری می توان با زوایای پنهان نگرش او آشنا شد.
جبران خلیل جبران
حوزه های تخصصی:
جلوه هاى دین در آثار جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر که اندک آشنایى با جبران خلیل جبران و آثار وى داشته باشد، مى راندکه او از جانب کلیساهاى وقت لبنان متهم به بى دینى شده است. اما همین جبران متهم به بى دینى زیباترین کتابها را دربارهء مسیح (ع) و دین وى نوشته است. زندگى کردن درکنار مسلمانان لبنان، مسیحیان آمریکا، و یهودیان فرانسه اثرى از این دینها در ذهن او باقى گذاشت. وى به همهء ادیان به دیدهء احترام مى نگریست و خواهان تسامح دینى بود و از تعصب دینى روى مى گرداند. جبران معتقد بودکه دین حقیقى در سینهء مردم جاى دارد, به همین خاطر به کشیشانى که دین را وسیلهء تسلط بر دیگران قرار داده بودند، حمله کرد و در حملا متقابل کشیشان نیز او را به کفر متهم نمودند. او به مسیح (ع)، محمد (ص) و على (ع)، به دیدهء احترام مى نگرد و در آثارش رگه هایى ازکلام بزرگان وکتب آسمانى دیگر ادیان وجود دارد.
بررسی تطبیقی اندیشه های جبران خلیل جبران و فردریک نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جبران خلیل جبران از جمله شخصیّت های ادبی جهان ع رب است ک ه از اندیش ه های غ رب، ایده های زیادی کسب کرده است. فردریک نیچه آلمانی یکی از آن گزینه هاست که جبران از وی تأثیر پ ذیرفت ه و ب ازت اب این تأثی رپذیری در آث ارش نمود ی افته است. عن اصری همچون: آزادی خواهی، اعتقاد به بازگشت جاودانه، قدرت طلبی و اَبَر انسان و نگاه متفاوت و نقّادانه به دین و مسیحیّت از جمله نقاط مشترک و گاه متأثّرانه جبران از نیچه است که این تأثیرپذیری، نشأت گرفته از کتاب چنین گفت زردشت نیچه می باشد.
بررسی تطبیقی اندیشه های این دو شخصیّت در حوزه مکتب فرانسه با روشی تحلیلی، مورد تطبیق قرار گرفته و عناصر مشترک ادبی و فکری آنها در زمینه فلسفه و سایر مفاهیم نیز بررسی شده است.
شخصیت و شخصیت پردازی در داستان های کوتاه مجموعه ""العواصف"" جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر شخصیت به عنوان اصلی ترین ساختمایه روایی در هر داستان، نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد. کتاب «العواصف» جبران، در بردارنده داستان هایی کوتاه است که نویسنده در آن، مؤلفه شخصیت و شیوه های پردازش آن را مورد توجه ویژه ای قرار داده است. در پژوهش پیش رو، با هدف مشخص نمودن میزان توانمندی جبران در پرداخت شخصیت های داستانی و با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، ابتدا تعاریف و تقسیم بندی های شخصیت به عنوان بخش تئوری پژوهش ارائه شده است و در ادامه، داستان های این مجموعه در دو ساحت انواع شخصیت ها (ایستا، پویا، جامع و ساده) و شیوه های شخصیت پردازی (توصیف مستقیم و غیر مستقیم: کنش و اکشن، دیالوگ و مونولوگ) مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج جستار پیش رو حکایت از آن دارد که بیشتر شخصیت های این مجموعه از نوع ایستا و ساده اند و در شیوه های شخصیت پردازی، گفتگو و توصیف مستقیم بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است.
نقد تقابلی ترجمه های فارسی الأجنحة المتکسّرة جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، نقدی بر ترجمه های فارسی «الأجنحة المتکسّرة» اثر جبران خلیل جبران است. ترجمه های متعدّدی از این اثر در دست است و نظر به اینکه ناهمسانی هایی در میان ترجمه های این اثر با متن مبدأ مشاهده می شود، در این مقاله به بررسی و مقابلة شش ترجمه (انصاری، حبیب، ریحانی و هانی، شجاعی، طباطبائی و نیکبخت) با متن اصلی پرداخته می شود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با هدف دستیابی به برگردانی نزدیکتر به متن اصلی، به بررسی و نقد تقابلی ترجمه های فارسی الأجنحة المتکسّرة با متن مبدأ می پردازد. مقابله و ارزیابی نمونه ها در این نوشتار، در چهار سطح «واژگان»، «معنا»، «بافت کلام» و «تأثیر ادبی» انجام می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین ناهمسانی ها در حوزة واژگان، معنا، بافت کلام و ادبیّت متن در ترجمة شجاعی مشاهده می شود. روی آوردن به اطناب و تفصیل غیرضروری در ترجمة ریحانی و هانی، بیش از ترجمه های دیگر است. صرف نظر از برخی لغزش ها در حوزة گزینش واژگان، ترجمة انصاری محاسن درخور توجّهی دارد که آن را از دیگر ترجمه های این اثر متمایز می کند. این ترجمه از منظر انتقال معنا، توجّه به بافت کلّی کلام و ادبیّت متن، نزدیکترین ترجمه به متن مبدأ است.
بررسی هنجارگریزی در بالهای شکسته جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنجارگریزی که یکی از موثرترین روش های برجستگی زبان و آشنایی زدایی در ادبیات اعم از شعر و نثر است، این امکان را برای شعرا و نویسندگان فراهم می کند تا زبان متداول را به هم ریزند و معانی و مفاهیم مورد نظر خود را در قالبی جدید و با زبانی ناآشنا ارائه داده و مخاطب را مجذوب خود نمایند.
جبران خلیل جبران با بهره گیری از صور گوناگون خیال و عنصر عاطفه معانی و مفاهیم مورد نظر خود را در قالبی زیبا همراه با موسیقی برخاسته از گزینش و چینش الفاظ و با زبانی متفاوت بیان کرده است.
پژوهش حاضر عناصر هنجارگریزی را در بالهای شکسته مورد بررسی قرار داده است و با روش توصیفی – تحلیلی و با کمک نمونه هایی از متن، هنجارگریزی را در سه سطح واژگان، معنا و هنجارگریزی غیر زبانی بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته است که، جبران بیش از هر چیز با استفاده از صورخیال به ویژه تشبیه و در حوزه واژگانی با آوردن ترکیبهای نو و جدید از متن آشنایی زدایی کرده و این هنجارگریزی ها را در خدمت بیان بهتر احساسات درونی، عقاید و آرای خود در قبال اوضاع نابسامان اجتماعی وحاکمان فاسد دینی، به کار گرفته است.
بررسی کارکرد نمادهای دینی و عناصر قدسی در شعر جبران خلیل جبران و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جبران خلیل جبران و سهراب سپهری، از جمله شاعران نام آور ادب عربی و فارسی هستند که از دریچه نگاه تجریدی و در فضای سیال رمانتیکی، با وام گیری از عناصر و نمادهای دینی، بسیاری از اندیشه های خود را در قالبی رازگونه به مخاطب ارائه کرده اند. به یاری همین موهبت، زبان شعر این دو سرایشگر، نقطه تلاقی خیال رمانتیکی و رازورزی سمبولیک است. آن ها توفیق یافته اند تا در برخی از آثار خود، تصویری از جهانِ متافیزیک ذهن خود را با مدد حقایق و فرهنگ دینی پیرامون، تصویر و ترسیم کنند؛ از این رو در سروده های این دو شاعر، عناصر سمبولیک از ادیان مختلف آسمانی اسلام و مسیحیت و حتی باورهای مقدس عرفان شرقی چون بوداییسم، حضور دارد. این پژوهش به شیوه ای توصیفی-تحلیلی، درصدد پاسخ به این پرسش بوده است که جبران خلیل جبران و سهراب سپهری، چگونه عناصر و نمادهای مقدس و دینی را درجهت غنای معنا، در جزر و مدّ سروده هایشان به خدمت گرفته اند؟ ره آورد نهایی پژوهش حاضر بیانگر تأثیر بی بدیل نگاه دینی بر عواطف دو شاعر است؛ به گونه ای که در بسیاری از اشعار آن ها، حضور نمادهای دینی، سروده هایشان را جولانگاه طرح عقاید و باورهای خاص تاریخ بشری کرده است. علاوه بر این، سهراب سپهری به شکلی ژرف تر از جبران، متأثر از آیین عرفانی شرق دور بوده است؛ در حالی که اشعار نثرگونه جبران بیشتر ملهم از مسیحیت، تفکرات نوین غربی و تعالیم اسلامی است.
مشترکات عرفانی در شعر محمد حسین شهریار و آثار جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمدحسین شهریار، شاعر پرآوازه ایران زمین و جبران خلیل جبران، شاعر و نویسنده سرشناس لبنانی، در دنیای معاصر بیشتر به نحله ادبی رمانتیسم منتسب اند. اما با وجود این، در برهه ای از زندگی، گرایش عارفانه در آثارشان رنگ بیشتری به خود می گیرد. علی رغم این که شهریار، مسلمان و جبران معتقد به آیین مسیحیت بود اما در آثارشان مفاهیم، نمادها و اصطلاحات عرفانی مشترکِ درخورتأملی به چشم می خورد. این پژوهش بر آن است تا نگرش ها و تمایلات عارفانه این دو ادیب و شاعر فرهیخته را در به کاربردن برخی مفاهیم، اصطلاحات و تعابیر عرفانی مشترک، چون عشق حقیقی و مجازی، وحدت وجود، مناجات عارفانه، مقام تسلیم و رضا، محبت، شهود، تسبیح و ثنا و همچنین کاربست برخی نمادهای عرفانی مشترک نظیرِ شب و روز، آتش و پروانه، می و شراب، صبح و شب و نور به صورت تطبیقی موردبحث و بررسی قرار دهد.
بررسی عوامل مؤثر بر تعلیق و شتاب داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با تکیه بر زمان روایی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژرار ژنت، داستان را به عنوان یک «پیام روایی» در نظر می گیرد و با رویکردی نظام مند به مطالعه داستان می پردازد. وی با طرح الگوی زمان و تعیین عوامل مؤثر در تعلیق و شتاب یک داستان از منظر زمانی، سعی می کند تا میزان دخل و تصرف راوی در نقل یک داستان را مورد ارزیابی قرار دهد و از این طریق، معانی برجسته و زمان های مرده داستان را مشخص کند. داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با هدف ترسیم عواقب زیان بار فقر و محرومیت در زندگی دختران و زنان بی سرپرست با رمزپردازی از طبیعت نوشته شده است. این مقاله سعی دارد تا سرعت روایت و حرکت های زمانی این داستان را بر اساس چهار تکنیک الگوی زمان مند ژنت یعنی «خلاصه، حذف، وقفه توصیفی و نمایش صحنه» مورد بررسی قرار دهد و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با استناد به نمونه هایی از داستان، میزان تأویل پذیری معنایی داستان را با استفاده از بررسی ساختاری نشان دهد و به این سؤال پاسخ دهد که شتاب و کاهش سرعت داستان، تا چه میزان متأثر از اغراض معنایی آن بوده است و مهمترین تکنیک های کاهش و افزایش شتاب آن کدامند؟ در پایان مشخص شد که زمان در این داستان به دو بخش تولد تا نوجوانی قهرمان داستان، و شب پایانی زندگی وی قابل تفکیک است. حرکت زمانی داستان در بخش اول از سرعت و شتاب بالایی برخوردار بوده و دو تکنیک حذف و خلاصه بیشترین کاربرد را داشته اند؛ اما در بخش دوم که نقطه اوج داستان به حساب می آید، دارای شتاب منفی است و دو تکنیک وقفه توصیفی و نمایش صحنه سبب کاهش سرعت گفتمان نسبت به داستان شده اند.
نقد ترجمه البدائع والطّرائف با رویکردی بر شاخصه های تعادل در ترجمه لفظ به لفظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۸ (پیاپی ۷۲)
95-111
ترجمه لفظ به لفظ آثار ادبی به ویژه آثار آن دسته از ادیبانی که افکار فلسفی و دینی را در نوشته های خود بیان می کنند، همواره دشواری ها و چالش هایی را پیش رو داشته است. از جمله این چالش ها می توان به مواردی اشاره کرد که در سطح جمله ها و ساختار آن ها و هم چنین در سطح معادل یابی در فرایند ترجمه لفظ به لفظ این متون روی می دهد. کتاب البدائع والطّرائف نوشته ادیبِ فیلسوف جبران خلیل جبران است که در آن به ابعاد مختلفی از زندگی، ایده ها، و رویدادهای اجتماعی توجه دارد و با آرای فلسفی خود به بیان نگرش ها پرداخته است. جستار حاضر کوشیده است با روش توصیفی تحلیلی ترجمه این کتاب از سیمین پناهی فرد را با عنوان اندیشه های نو و شگفت در سطح تعادل واژگانی و جمله ای ازمنظر شکل و محتوا بررسی کند و راه کارهایی را به منظور بهبود سطح کیفی ترجمه آثار ادبی به طور کلی و ترجمه این اثر به طور خاص ارائه دهد. برآیند پژوهش نشان می دهد مترجم در بیش تر موارد درصدد ارائه ترجمه لفظ به لفظ و وفادار به ساختار متن مبدأ بوده است و این امر باعث شده ساختار بسیاری از جملات عربی به زبان فارسی منتقل شود که درنتیجه ناهم گونی ساختار این جملات و ترکیب های نامناسب آن باعث ایجاد ابهام در متن شده است. ترجمه مذکور گاهی در سطح واژگان و اصطلاحات تخصصی نیز ازلحاظ معادل یابی با چالش هایی مواجه بوده است.
جلوه های رمانتیک در «سه تابلو مریم» میرزاده عشقی و «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزاده عشقی و جبران خلیل جبران، برخی از اصول مکتب رمانتیسم را در آثار خود بازتاب داده اند و همین امر باعث وجوه مشترکی در آثار این دو شاعر ایرانی و لبنانی شده است. نوشتار پیش رو درصدد است تا با بررسی شعر «سه تابلو مریم» (ایده آل) میرزاده عشقی و «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران، به تفاوت ها و شباهت ها ی آن ها براساس معیارهای مکتب رمانتیسم بپردازد و میزان توفیق هرکدام از این شاعر و نویسنده را در این بررسی و تطبیق معلوم سازد. طبیعت گرایی، جانبداری از روستا در برابر شهر، آزادی، مرگ اندیشی، تخیّل گرایی، همدلی با محرومان، یأس و ناامیدی، آرمان گرایی و رؤیاپروری از ویژگی ها و اصول مکتب رمانتیسم است که در آثار این دو شاعر نمود می یابند. یافته های پژوهش حاضر، بیانگر این است که هم در اثر مورد بررسی میرزاده عشقی و هم در اثر جبران خلیل جبران، طبیعت گرایی و مظاهر آن، بیان توصیفی و روایتی داستانی - نمایشی دارند و این بیان، فضای غنایی و رمانتیکی را ایجاد کرده است که از نوع رمانتیسم احساساتی و عاشقانه نیست؛ بلکه صیغه ای اجتماعی و انقلابی دارد.
تحلیل فرایند انتقال معنا در ترجمه با رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی (مطالعه موردی: اثر پیامبر ترجمه حسین الهی قمشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور همنشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش می زند. با التفات به اینکه مترجم، به عنوان گفته یابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفته پردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ فضایی بیناگفتمانی قرار می گیرد، رویکرد نشانه معناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنا، اختیار شده است. با در نظر گرفتن تعریف نشانه شناختیِ «ترجمه» به مثابه رابطه بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی توصیفی نشان دهد در ترجمه پیامبر اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشه ای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام مع نایی هم گرا و واگرا نقش آفرینی می نمایند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی هم گرا، حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهم ریختیِ بینافرهنگی، مسئله پژوهش این است که در ترجمه پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی هم گرا و واگرا، عناصر فرهنگی می توانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم نمایند؟ فصل تمایز این پژوهش با پژوهش های متناظر دیگری که در خصوص پیامبر صورت پذیرفته، در توجه نشانه معناشناختی به عناصر بینافرهنگی است. از یک سو التفات نابسنده پژوهشگران به مطالعه فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقه نظر در تفاوت های فرهنگی، برای بهبود عملیِ ترجمه هایشان ضرورت این پژوهش را توجیه می نمایند.
پذیرش آثار جبران خلیل جبران در ایران براساس نظریّه نظام چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه، مهم ترین راه ارتباطی بین فرهنگ ها است و هر متن ادبی برای آنکه به زندگی خود ادامه بدهد باید توان گذر از این گذرگاه و گرفتن پذیرش در زبان مقصد را داشته باشد. اینکه چگون یک یا چند اثر ترجمه ای در زبان و فرهنگ مقصد، مورد پذیرش واقع می شود، دغدغه مهم و مشترک ادبیّات تطبیقی و ترجمه پژوهی است. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریّه نظام چندگانه که ادبیّات ترجمه شده را بخشی از نظام فرهنگی، ادبی و تاریخی زبان مقصد می داند، می کوشد چرایی و روند پذیرش آثار جبران خلیل جبران در فرهنگ و ادب ایران را بررسی کند. مهم ترین یافته های پژوهش حاضر که با روشی تحلیلی - توصیفی نگاشته شده، بیان کننده این است که براساس نظریّه نظام چندگانه، پذیرش آثار جبران هم به مسائل پیش از ترجمه، مانند انتخاب اثر و موضوع، دیدگاه و شناخت و هنجارها و هم به مسائل پس از ترجمه مانند بازار پویا، اعتبار ناشر و تأیید عناصر فرهنگی بستگی داشته است.
بررسی هم سنج جایگاه زن در نامه های عاشقانه یک پیامبر (جبران خلیل جبران) و چهل نامه کوتاه به همسرم (نادر ابراهیمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی هم سنج جایگاه زن ازنگاه دو نویسنده از دو حیطه جغرافیایی، زبانی و ملّی متفاوت که هردو نامه هایی به زنان مورد علاقه خود نگاشته اند؛ بی تردید در حیطه ادبیّات تطبیقی می گنجد؛ جستاری که می توان برای آن تمامی منافع پژوهشی تطبیقی را که عبارت است از فراهم شدن بستر درک متقابل و گفت و گو و تعامل فرهنگ ها، متصوّر بود. در نوشتار پیش رو، نامه های عاشقانه یک پیامبر، نوشته جبران خلیل جبران با چهل نامه کوتاه به همسرم، اثر نادر ابراهیمی ازدیدگاه جایگاه زن بررسی هم سنج شد؛ تا نگاه این نویسندگان به زن از دیدگاه های گوناگون به ویژه استقلال زنان و کیفیّت و شیوه تأثیرگذاری آنان بر مردان، خانواده و جامعه به طور دقیق تحلیل شود. آنچه در این میان، درخور توجّه است آنکه نگرش دو نویسنده، مثبت است، با این تفاوت که نگاه نادر ابراهیمی را به ویژه آنجا که سخن از خانواده و اجتماع می شود، می توان نگاهی واقع گرایانه تر و دقیق تر دانست؛ مسئله ای که سرچشمه آن را باید در زندگی این نویسندگان و نوع ارتباط آن ها با زنانی جست که نامه ها دراصل برای آنان نگاشته شده است.
بررسی تطبیقی دغدغههای اجتماعی جبران خلیل جبران و نیمایوشیج
حوزه های تخصصی:
بررسى تطبیقى مکتب رمانتیسم در اشعار سهراب سپهرى و جبران خلیل جبران
حوزه های تخصصی:
بررسی و تطبیق مضامین اجتماعی در ادبیات جبران خلیل جبران و نیما یوشیج
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان در هر دوره ای متأثّر از محیط سیاسی – اجتماعی خویش هستند و این تأثیر در آثار و نوشته ها یشان نمود می یابد. از عدالت و برابری خرسند بوده اند و زبان به بیان عشق خود به وطن، زن، آزادی و...گشوده اند و از ظلم و ستم ها، بی عدالتی ها و ... شکایت کرده اند. از جمله این شاعران می توان جبران خلیل جبران را نام برد که در سال(1931 –1833م) در «البشری» در لبنان متولد شد و به خاطر ترس از فقر و تحت تأثیر اوضاع سیاسی- اجتماعی مجبور به ترک لبنان شد. و نیما یوشیج از جمله شاعران سیاسی و اجتماعی است که در سال( 1274- 1338ش) در یوش، دهکده نور مازندران متولد شد. او زندگی خود را به ناچار دور از زادگاه و در تهران سپری کرد. جبران و نیما مانند هر شاعر دیگری متأثر از محیط و اوضاع سیاسی- اجتماعی زمان خویش بوده اند و مسائل سیاسی- اجتماعی به وضوح در آثار شان نمود پیدا کرده است. از جمله این مضامین می توان به طبیعت، آزادی، انسان گرایی و جامعه آرمانی، سیاست و... اشاره کرد. این مقاله کوشش تطبیقی است در بررسی مضامین اجتماعی از دیدگاه دو شاعر معاصر عرب زبان جبران خلیل جبران و شاعر فارسی زبان، نیما یوشیج. جبران و نیما به خوبی توانسته اند مضامینی مانند وطن، طبیعت، آزادی، سیاست و ظلم ستیزی و ... را به تصویر بکشند. از طبیعت زنده و پویای لبنان و یوش سخن بگویند و با یاد وطن آرام گیرند و با طامعین و ظالمان مبارزه کنند و مرگ در راه آزادی را برتر از زندگی با ذلت بدانند. روش پژوهش بر اساس مکتب تطبیقی آمریکاست. در این مقاله، تفاوت و شباهت فکری این دو شاعر و نقاش در رابطه با مضامین اجتماعی موجود در عصرشان به تصویر کشیده می شود.
بررسی شخصیت پردازی در داستان های یوسف ادریس و جبران خلیل جبران
شخصیت به عنوان اصلی ترین ساختمان روایی در هر داستان نقش به سزایی در روند پردازش پیرنگ و شکل گیری رویدادها و حرکت رو به جلو هر متن روایی دارد و ممکن است در داستان یک شخصیت و یا بیشتر نقش آفرینی کنند و شخصیتی که نقش کلیدی در پیشبرد حوادث دارد شخصیت اصلیست در این پژوهش سعی شده است که با بررسی شخصیت پردازی در داستان های کوتاه یوسف ادریس و جبران خلیل جبران دو نویسنده ادبیات معاصر عرب نحوه بکارگیری این عنصر داستانی را مورد بررسی قرار دهیم که استفاده از شخصیت های واقعی و متوسط جامعه از نقاط اشتراک شخصیت های داستانی ایشان به شمار می آید.
ادبیات مقاومت از دریچه نگاه غسان کنفانی و جبران خلیل جبران
حوزه های تخصصی:
مقاومت یکی از مفاهیم اساسی در قاموس هر ملت است. از روزگاران کهن ،مردمان بیشماری بوده اند که در مقابل ظلم و ستم وبیداد ایستادگی نموده اند. پس می توان گفت تاریخ ادبیات مقاومت ،ریشه در گذشته های دور دارد. گرچه اصطلاح ادبیات مقاومت مربوط به سده های معاصر است ولی با نگاهی دقیق به تاریخ ادبیات جهان به راحتی می توان نمونه های فراوانی از این ادبیات را بین آثار پیشینیان یافت.
در این مقاله با بررسی زندگی دو نویسنده بزرگ مقاومت یعنی غسان کنفانی و جبران خلیل جبران ،تلاش ها و انگیزه های آن ها برای تحقق آزادی از دست رفته شان بررسی گردیده است. با شناخت وجوه تشابه زندگی این نویسنده و نمادهای به کار گرفته در آثار آن ها مخاطب پی می برد که مقاومت طعم شیرین دارد خواه این مقاومت چهره پیروزی را ببیند یا نه ؛چرا که آدمی می داند تمام تلاش خود را برای پیشبرد آرمان هایش به کار گرفته است.