مطالب مرتبط با کلیدواژه

طرح داستان


۱.

تحلیل روایی داستان حضرت موسی(ع) با تکیه بر نظریه ژپ لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان حضرت موسی (ع) زاویه دید ژپ لینت ولت طرح داستان قرآن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۰ تعداد دانلود : ۴۵۰
پیچیدگی داستان زندگی و رسالت حضرت موسی(ع) در قرآن کریم به ویژه در مقایسه با روایت کتاب مقدس، کاوش های نو در متن آن را ضروری می سازد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با هدف تحلیل شیوه روایی داستان، همراه با بررسی و تحلیل عناصر زبانی بر اساس نظریه «ژپ لینت ولت»، پیشنهادی برای حل پیچیدگی ها و رفع تعارض های ظاهری با توجیه ناهمخوانی داستان های قرآنی با متون کهن است. این نظریه به تحلیل نوع روایت، شامل روایت دنیای داستان ناهمسان و همسان می پردازد. یافته های این تحلیل نشان می دهد که داستان موسی(ع) از جهت گونه روایی، ناهمسان و به صورت تلفیقی متن نگار و کُنش گر روایت شده است. نوع زاویه دید، بیرونی و از نوع دانای کل و الگوی طرح های داستان دارای ساختاری کامل است. نقش الگویی در ماجراهای زندگی موسی(ع)، مخاطب را با آموزنده ترین برداشت های تفسیری روبرو می کند و دانای کل با پردازشی مطلوب در مؤلفه های روایتگری، سلوک معنوی را در دشوارترین عرصه های زندگی فردی و اجتماعی برای خواننده ترسیم می کند و این چنین زبان قرآن را برای مخاطب، گویا و فصیح می گرداند.
۲.

تحلیل داستان یوسف (ع) بر پایه روایت شناسی (با تکیه بر نظریه ژپ لینت ولت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن داستان حضرت یوسف (ع) ژپ لینت ولت طرح داستان زاویه دید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۰ تعداد دانلود : ۵۶۸
یکی از شاخه های نقد ادبی، روایت شناسی و بررسی دستور زبان حاکم بر روایت های داستانی است. از ویژگی های بارز قرآن استفاده از عناصر روایت در پردازش داستان است. هدف این پژوهش، تحلیل شیوه روایی داستان زندگی حضرت یوسف(ع) با استفاده از نظریه «ژپ لینت ولت [1] » فرانسوی است که بر اساس روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح، ساختار و نوع روایت می پردازد. در این شیوه با توجه به ناهمسانی عملی میان راوی و کنشگر، دو شکل اصلی روایتی، شامل روایت دنیای داستان ناهمسان و همسان تعریف می شود. داستان زندگی یوسف(ع) از جهت گونه روایی، ناهمسان و به صورت تلفیقی متن نگار و کنشگر روایت گردیده است. نوع زاویه دید، بیرونی از نوع دانای کل روایت شده است. الگوی طرح های داستان دارای ساختاری کامل است به جز الگوی اولین طرح داستان که نیروی سامان دهنده ندارد و با الگوی آخرین طرح داستان رمزگشایی شده و به نوعی جلوه های هنری روایت به اوج خود رسیده است. نقش الگویی در ماجراهای زندگی یوسف(ع)مخاطب را با آموزنده ترین برداشت های تفسیری روبرو می کند و دانای کل با پردازشی مطلوب و ساختاری هنرمندانه در مؤلفه های روایتگری، جلوه هایی از رسیدن به کمال و سیر و سلوک معنوی را در دشوارترین عرصه های زندگی فردی و اجتماعی برای خواننده ترسیم می کند و این چنین زبان قرآن را برای مخاطب، گویا و فصیح می گرداند.
۳.

بررسی عنصر زمان از منظر روایت شناسی در طرح قصص سوره کهف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قصص قرآن سوره کهف روایت شناسی ژرار ژنت زمان روایی داستان تاریخی طرح داستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۱ تعداد دانلود : ۳۴۵
بخش عمده تعالیم و دستورات قرآنی که مجموعه ای است از اندرز ها، عبرت ها، محکمات و متشابهات، از رهگذر شگردهای ادبی و به ویژه فنون قصه سرایی و حکایت پردازی و به اص طلاح ، ادب یات داستانیِ روایی انتقال یافته است. برای شناخت و تحلیل قصص قرآنی، بهره گیری از نظریه های روایت شناسی و تئوری های آن مانند: سطوح روایی، طرح، داستان، زمان و اقسامش، متن روایی، شیوه روایی قصص، معانی و مبانی، که ابزاری برای تحلیل متن در اختیار می گذارند، از شیوه های کارآمد به حساب می آیند. فرضیه اصلی آن است که عنصر زمان روایی و اقسام آن از منظر روایت شناسی از جمله عناصر مهم در روایت های ق صص قرآنی به ویژه در قصص سوره کهف هستند. همچنین تلاش می شود به این سوالات پاسخ گفته شود که چگونه م ؤلفه زمان به بهترین نحو در شکل گیری طرح قصص سوره کهف بهره گرفته شده است؟ و چگونه در قصص سوره کهف، عناصرِ زمان روایی همچون نظم، تداوم، سرعت روایی و بسامد در نسبت با داستان تاریخی با چینشی هنرمندانه، قصه ها را به پیش می برند؟ زمان روایی در این مقاله بر اساس دیدگاه ها و نظریات ژرار ژنت بررسی خواهد شد. متون روایی با دو عنصر اصلی سر و کار دارند: داستان و طرح و در نتیجه گیری این پژوهش تصریح شده که عنصر زمان بیشترین کارایی را در داستان و طرحِ قصه های ملاقات موسی(ع) با خضر، اصحاب کهف و ذوالقرنین داشته است.
۴.

تحلیل و مقایسه پیرنگ خسرو و شیرین نظامی و یوسف و زلیخای جامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیرنگ طرح داستان خسرو و شیرین یوسف و زلیخا گفتگو اعمال داستانی تعلیق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۵۲
یکی از محوری ترین عناصر داستان که طرح کلّی داستان بر اساس آن شکل می گیرد، پیرنگ است. در شناخت عناصر داستان، شناسایی عوامل مؤثّر بر انسجام پیرنگ و انطباق آن با عناصر داستانی اجتناب ناپذیر است. حیاتی ترین وجه پیرنگ، تحلیل شبکه علّی و معلولی در طول محور عمودی داستان است؛ به هر میزان که این شبکه در بافت داستان نفوذ داشته و پیشبرد داستان را بر عهده داشته باشد، طرح داستان از انسجام بیشتری برخوردار است. در پژوهش حاضر، با تحلیل دو متن داستانی خسرو و شیرین نظامی و یوسف و زلیخای جامی- که متأثّر از آن است-، پس از انطباق عناصر پیش برنده طرح داستان مشخّص گردید که پیرنگ داستان یوسف و زلیخا به علّت وجود شبکه گسترده علّی و معلولی و بسامد زیاد حوادث و اعمال داستانی از انسجام بیشتری برخوردار است، درحالی که متن داستانی خسرو و شیرین به دلایل: حجم زیاد عنصر گفتگو، تعدّد اتّفاقات تصادفی، وجود حوادث به دور از واقعیّت که عنصر حقیقت مانندی داستان را به پایین ترین سطح کشانده است، تعداد زیاد ابیات حاشیه ای که با متن داستان بی ارتباط است، عدم وجود حالت تعلیق در متن داستان و... دارای پیرنگ گسسته ای است.
۵.

تنش بین ساختار روایت و محتوای فلسفی در اعترافات روسو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زندگینامه خود نوشت روایت هویت روایی طرح داستان فرم نوشتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۱۸۹
روسو در اعترافات به دنبال نمایش خود با تمام خصوصیات حقیقی و طبیعی آن است. او ادعا می کند که خود حقیقی و طبیعی او تنها با در نظر داشتن زنجیره احساساتش، فهم منشأ این احساسات و مشخص کردن تمایز بین آن ها از جهت اصیل یا غیراصیل بودن قابل فهم است. روسو برای رفع اتهام فریب و خود فریبی، نتیجه گیری نهایی در خصوص کیستی خود را به خوانندگان واگذار می کند. علاوه بر آن، روسو باور دارد که تنها خوانش معتبر از جانب خوانندگان توجه به زنجیره احساساتش به عوض ساخنار و نسبت رویدادها است. در این نوشتار، با استفاده از تحلیل ریکور از ساختار و طرح روایت، هویت روایی و فن شعر ارسطو مشخص می شود رویدادها در اعترافات در فرم هماهنگیِ ناهماهنگ و ژانر تراژدی پیکربندی شده اند. این ساختار روایت شکلی از خوانش را به خواننده تحمیل می کند که متفاوت از خوانشِ مدنظر روسو است. به این معنا که بر مبنای تحلیل ریکور از هویت روایی، شخصیت روسو برای مخاطب اعترافات بر مبنای زنجیره رویدادهای روایی شکل می گیرد و نه بر مبنای زنجیره احساسات روسو.