مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
سنت
حوزه های تخصصی:
مدرنیته با تفکر علمی، خردگرایی و خاطره زدایی بر نگرش اساطیری تاثیر ویژه ای گذاشت. در این پژوهش به تحلیل اثر ورود مدرنیته بر مفاهیم ساختاری شناختی اسطوره بر اساس آرای اسطوره شناسان مطرح قرن بیستم و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اسنادی و به روش مقایسه ای پرداخته می شود. در متن پیش رو جنبه دینی، تاریخی، هنری و ادبی، زمانی و مکانی، فلسفی، علمی و ... اسطوره ها قبل از ظهور مدرنیته و پس از آن، با هدف ایجاد شناخت از اثرات ورود مدرنیته، مقایسه شده است و چگونگی و چرایی تفاوت ها و همانندی ها در مفاهیم ساختاری شناختی اسطوره در قبل و بعد از ظهور مدرنیته مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد تغییر در نگرش در مفاهیم ساختاری اسطوره مانند مفاهیم زمانی، مکانی، علمی و فلسفی و ... در آغاز مدرنیته، باعث کمرنگ شدن نقش اسطوره ها در شروع مدرنیته شده است. با این حال پس از افول مدرنیته نگاه علمی با گسترش خود توانست نگرش اساطیری را نیز در خود بگنجاند.
نگاهی جامعه شناختی به سیر تحولات روابط با جنس مخالف در گذار از سنت به مدرنیته با تأکید بر قبح زدایی در مفاهیم عرفی و جرم شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
101 - 120
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که ورود مفاهیم جدید نوعی چگونه موجب قبح زدایی از روابط با جنس مخالف در گذار از سنت به مدرنیته در ایران شده است. روابط با جنس مخالف همیشه به عنوان یکی از مسائل همیشگی قرین و همزاد نوع بشر بوده است که در شرایط و زمان های مختلف سیر تطورات خاصی را تجربه کرده است؛ ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. ازجمله این تطورات و تغییرات می توان به گذار این مدل رابطه از سنت به مدرنیته اشاره کرد که تحت تأثیر عواملی همچون تغییرات اجتماعی، شکاف نسلی، گذر از نظام پدرسالاری به فرزندسالاری و در نهایت پروسه جهانی شدن با آمدن واژگان بیگانه به فرهنگ ایرانی (چون رِل زدن، شوگر ددی، شوگر مامایی و امثالهم) تا حدودی موجب قبح زدایی از این روابط شده است. قطعاً چنین تحولاتی مغایر با فرهنگ ایرانی است و از منظر آموزه های جرم شناسی اسلامی، چنین روابطی صرفاً در قالب شرع و قانون پذیرفتنی است.
چالش های کاربست اندیشه سنت گرا و ضرورت بازاندیشی در معماری معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
139 - 160
رابطه سنت و تجدد، مبحث پردامنه ای است که در بسیاری از رشته ها ازجمله هنر معماری به عنوان عرصه مهم تجلی هویت فرهنگی، موردتوجه واقع شده است. سنت گرایی به عنوان یکی از مکاتب فکری سده بیستم که داعیه احیای سنت و نجات بشر را دارد توانسته است در درک مفاهیم معماری گذشته گام های مؤثری بردارد؛ اما نتوانسته است استفاده مؤثر از دیدگاه های سنتی بی زمان را در جریان معماری امروز نهادینه کند. مقاله ی حاضر درصدد پی جویی علل این امر است و سعی دارد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به مکتوبات سنت گرایان و سایر متون مرتبط، نسبت به نتایج عملی و نقش اندیشه و گفتمان سنت گرایی در معماری امروز شناخت حاصل کند. یافته ها حاکی از آن است که انقطاع تفکر سنتی از زبان کاربردی امروزی، همچنین نوع رویکرد سنت گرایان به تاریخ و انسان و عدم توجه به نقد درونی نه تنها سبب شده است تا کاربرد مبانی سنت گرایی در عمل دشوار گردد، بلکه در بروز چالش سنت در معماری معاصر تأثیرگذار بوده است. درنتیجه برای هویت جویی از مسیر سنت گرایی، بازاندیشی در تمایزسازی و مرزبندی های افراطی که مفاهیم سنت را از متن زندگی خارج ساخته، ضروری می نماید. در عرصه معماری توجه بیشتر به نگاه ساختاری به جای نگاه های شکلی یا معناییِ صرف، آگاهی از دیدگاه های غیر سنتی و پرهیز از عمل گرایی مفرط می تواند به تحقق معماری اصیل و هویت مند یاری رساند
در آمدی انتقادی بر «نظریه وحی دوگانه» محمد ابن ادریس شافعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
207 - 222
حوزه های تخصصی:
یک تلقی رایج وجود دارد که پیامبر اسلام، علاوه بر قرآن، مامور ابلاغ مجموعه وحیانی دومی به نام «سنت/حدیث» نیز بوده است یا به عبارت دیگر، وحی دو قسم داشته: یکی «وحی متلو» که «قرآن» است و دیگری، «وحی لامتلو» که «سنت/حدیث» است. بررسی دقیق نظریه، در سیر تحول تاریخی دین اسلام، ما را به محمد ابن ادریس شافعی می رساند و وی را می توان مبدع نظریه وحی دوگانه در اسلام دانست؛ نظریه ای که در حمایت از فرقه اصحاب حدیث، ارائه شد ولی کم کم با مرور زمان، همراه با سلطه روزافزون اصحاب حدیث، به جایگاه یک حقیقت غیرقابل انکار دست یافت. در این مقاله بعد از تحلیل تاریخی شکل گیری این نظریه، نشان داده ایم که این نظریه صرفا یک بازتفسیر است که در پی بازسازی گذشته، در بستری از رقابت های فرقه ای برای کسب مرجعیت، ارائه شده است.
گفتمان های اشتغال زنان (مقایسه دیدگاه امام خمینی با دیگر گفتمان های رایج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۳
75 - 106
حوزه های تخصصی:
گفتمان های اشتغال زن شیوه های خاصی است که افراد و گروه ها برای سخن گفتن درباره ضرورت یا عدم ضرورت و بایدها و نبایدهای اشتغال زنان در جامعه به کار می گیرند. در پژوهش حاضر سعی شده با برگزیدن نظریه و روش تحلیل گفتمان بر اساس خوانش لاکلا و موفه به بررسی تطبیقی گفتمان امام خمینی و گفتمان های رایج دیگر در مقوله اشتغال زنان و وجوه اشتراک و تمایز آن ها بپردازیم. جامعه آماری پژوهش متون تاریخی مربوط به مکاتب فکری است که به صورت هدفمند انتخاب شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد گفتمان های حامی اشتغال زنان بیشتر بر خودبسندگی زن تأکیددارند؛ درحالی که گفتمان های مخالف با استناد به تفاوت نظام طبیعی، اشتغال زنان را مخل نظام خانواده تلقی می کنند. در میانه این دو گفتمان، گفتمان امام خمینی بر اساس آموزه ای اسلامی قرار دارد که ه ژمونی آن در حوزه اشتغال زنان پیام دهای گسترده ای در ورود سالم و بی دغدغه آن ها به مراکز اشتغال و کار و درعین حال حل تعارض نقش های چندگانه زنان در عرصه خانواده و کار داشته است.
واکاوی دیدگاه رزالیند گویین درباره عناصر بنیادین استدلال در قرآن کریم و چگونگی نقش آنها در تشکیل استدلال(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۰)
117 - 136
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل قابل توجه در تحقیقات قرآنی، بررسی شیوه های استدلالی به کار رفته در قرآن کریم است. اساساً خداوند چگونه در قرآن کریم استدلال کرده و از چه عناصر بنیادین در این استدلال ها استفاده شده است؟ از میان قرآن پژوهان غربی، رزالیند ورد گویین در این زمینه تحقیق مفصلی انجام داده است. در مقاله حاضر تلاش شده با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه گویین درباره عناصر بنیادین استدلال در قرآن کریم و چگونگی نقش آنها در تشکیل استدلال های قرآنی واکاوی شود. با بررسی های انجام شده، این نتیجه به دست آمد که گویین سه عنصر بنیادین را در استدلال های قرآنی کشف می کند که عبارت اند از: عهد، نشانه ها و سنت. گویین عهد را به منزله قاعده ای عام می داند که در بسیاری از استدلال های قرآنی نقش مؤثری ایفا می کند. وی این استدلال ها را در قالب استدلال مبتنی بر قاعده شناسایی می کند. علاوه بر این، به گفته وی، قواعد فرعی متعددی از عهد ناشی می شود که به نوبه خود استدلال هایی را شکل می دهند. مباحث گویین درباره شیوه های استدلالی در قرآن و عناصر بنیادین در آنها، زاویه هایی جدید به تحقیقات قرآنی داده و زمینه ای مناسب را برای پژوهش هایی اصیل در این حوزه فراهم می کند.
نقد و بررسی دلیل سنت در فقه مقاصدی عامه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
113 - 136
حوزه های تخصصی:
بحث مقصد شناسی فقهی یکی از مباحث مهم مرتبط با استنباط احکام می باشد؛ بدین بیان که با شناسایی مقاصد کلی شریعت بتوان فروع را فقهی استنباط نمود که در صورت تعارض، مرجّح و رافع تعارض و در موارد فقدان نصّ، مبیّن حکم باشد؛ احکام تعبّدی را کم نموده و توازن و اعتدال در آن را رعایت کرده و از اضطراب فتاوی جلوگیری کند. اهل تسنّن به دلایلی پیشگام این روش بوده اند بدون این که چندان آن را دلیل مند نموده باشند و بیشتر به صورت قطعی بدان نگریسته اند. برخی به خصوص متأخّرین از تسنّن بدین نقیصه پی برده و ادله ای برای آن برشمرده اند؛ مانند تمسّک به سنّت البته به گستره آن نزد خود. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و کمک از منابع کتابخانه ای، ضمن بررسی گستره سنت نزد عامه، که شامل سنت نبوی و بعد سنت و روش صحابه باشد، چندین بیان و دلیل از کلمات موجود در کتاب های مقاصدیون اهل تسنن استخراج و به بوته نقد گذارده شده که به نظر می رسد با توجه به آن، نتوان چندان از این دلیل بهره جست.
نقد و ارزیابی کتاب میشل فوکو در اندیشه معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
ایده ها و اندیشه های متفکران بزرگ، مرزناپذیر است و بنیان های فکری آنها بر ساخت تفکر و ماهیت تحول جوامع دیگر نیز تأثیر می گذارد. میشل فوکو (1984-1926) از جمله تأثیرگذارترین نظریه پردازان در نیمه دوم قرن بیستم است که دستگاه فکری او از دیدگاه ها و چشم اندازهای فکری گوناگون در جوامع مختلف مورد خوانش قرار گرفته است. خوانشی که در سه دهه گذشته، به صورت فعال در صدد بهره گیری از مقوله های فکری فوکو و در عین حال، ارائه تفسیری نو با هدف پاسخگویی به مسائل جوامع عرب در حوزه فکری – فلسفی است. هر یک از مفسران فوکو کوشیده اند در پروژه فکری خود با هدف برون رفت از معضلات موجود به کاربست روش شناسی های مدرن و ارائه قرائتی جدید از میراث، تاریخ نگاری اندیشه اسلامی و طرح تجددگرایی، کثرت گرایی و ارائه نگرشی معطوف به آزادی انسان بر آیند. محور اصلی بحث در مقاله حاضر، معرفی، نقد و ارزیابی کتاب میشل فوکو در اندیشه معاصر عرب (1399) است که توسط الزواوی بغوره نوشته شده و مجید منهاجی آن را ترجمه کرده و نسخه فارسی این کتاب، از سوی نشر نگاه معاصر به زیور طبع آراسته شده است. نقد روش شناختی، درون نظری و برون نظری این اثر مطرح و تلاش خواهد شد اشکالات موجود در ترجمه، تناقضات روش شناختی و ابهامات مفهومی – نظری مورد توجه قرار گیرد.. نتیجه چنین امری، فرارفتن از مطالعه توصیفی و فراهم آوردن زمینه های نقد و ارزیابی آثار علمی با هدف رشد تفکر انتقادی و گام نهادن در وادی نظریه پردازی است.
راه کارهای معرفتی حکومت دینی در رفع آسیب های فرهنگی با تأکید بر قرآن و سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از وظایف حکومت دینی تأمین امنیت فکری، روحی و روانی افراد جامعه و دفع آسیب ها می باشد .این پژوهش در صدد است با روش توصیفی و تحلیلی راه کارهای حکومت دینی در دفع آسیب های فرهنگی را مورد بررسی قراردهد و در این زمینه به این سؤال اساسی پاسخ دهد که راه کارهای معرفتی حکومت دینی در رفع آسیب های فرهنگی کدامند؟ راه کارهای فرهنگی در یک تقسیم بندی کلی به راه کارهای عملی (رفتاری) و راه کارهای معرفتی تقسیم می شوند. راه کارهای معرفتی را می توان به راه کارهای معرفتی نگرشی، معرفتی گرایشی و معرفتی کنشی تقسیم کرد .باوربه توحید، رسالت و امامت و معاد از مهم ترین راه کارهای معرفتی نگرشی هستند که نقش اساسی و بنیادی در رفع آسیب های فرهنگی دارند و حکومت دینی موظف است در تقویت این باورها تلاش نمایدو افرایش علم و آگاهی مردم ، ترویج فرهنگ عدالت خواهی و ظلم ستیزی، ترویج آموزه های دینی در غالب پذیرش آزادانه ، ارائه آسان وساده آموزه های دینی از راه کارهای معرفتی گرایشی و مواجهه با اندیشه های آسیب زا همانند بدعت گذاری، التقاط و شبهه پردازی، مقابله به خرافه گرایی و مقابله با پیروی و تقلید کوکورانه از فرهنگ بیگانه، از راه کارهای کنشی حکومت دینی در رفع آسیب های فرهنگی می باشد.
نقد دلایل ناکارآمدی قاعده عرضه حدیث بر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۱۶
225 - 248
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های اعتبار یابی متن احادیث، عرضه آنها به قرآن مجید است. این روند که به «قاعده عرضه حدیث به قرآن» نام برده شده بر دلیل های گوناگون عقلی و نقلی استوار است. معروفترین این دلایل دسته ای از روایاتی به عنوان «اخبار عرض» می باشند. با این وجود، اشکالاتی به درستی این قاعده از سوی جریان ظاهر گرایی عامه و برخی از ظاهر گرایان خاصه، وارد شده است. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و بهره از روش توصیفی تحلیلی در پی بازخوانی این دلایل، میزان دلالت آنها بر مقصود و پاسخ گویی به آنهاست. در این جستار، اشکالات مخالفان قاعده در چهار رده: رویکردهای معرفت شناختی، اشکالات سندی، اشکالات مبتنی بر ادله نقلی و لازمه های نادرست اجرای قاعده عرضه تقسیم شده اند. در یک ارزیابی کلی، ریشه دلایل معرفتی و محتوایی پیش گفته به آسیب هایی چون فهم یک سویه از پاره ای اخبار، عدم درک استوار از مفهوم مخالفت در محتوای اخبار عرض و نیز یکسان انگاری مفهوم سنّت با حدیث باز می گردد. پاسخ های فراهم آمده به اشکالات پیش گفته نیز بر درک این آسیب ها استوار است. اشکالات سندی نیز به سبب تمرکز بر شمار محدودی از خانواده اخبار عرض رخ نموده اند که با مراجعه به سایر احادیث و حصول تواتر معنوی یا استفاضه پاسخ داده می شوند. نتیجه اینکه هیچ یک از دلایل را نمی توان در جهت خدشه به اخبار عرض به کار برد.
تحلیل جامعه شناختی پدیده همباشی از منظر روحانیون و جامعه شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
د ازدواج و تشکیل خانواده یکی از ارزش ها و الگوهای رفتاری زندگی اجتماعی است که در دهه های اخیر، دگرگونی بسیاری یافته است. جامعه ما نیز در این زمینه تحولات گسترده ای تجربه کرده است که از جمله آن ها می توان به شکل گیری پدیده همباشی در کلان شهر تهران اشاره کرد. این پژوهش در پی مطالعه پدیده همباشی از منظر صاحب نظران روحانی و جامعه شناس، و با روش تماتیک و مصاحبه عمیق با هفت روحانی و هفت جامعه شناس انجام شد. با توجه به مضامین اصلی و فرعی استخراج شده از مصاحبه ها، از نظر روحانیون عوامل تأثیرگذار بر رشد پدیده همباشی عبارت اند از: عوامل دینی (نداشتن دانش دینی، استفاده نکردن از دانش روحانیون، نامتعارف بودن ازدواج موقت، تقدس زدایی از دین و تخریب معنویت)، عوامل فرهنگی (الگوپذیری از غرب، کژکارکردشدن سنت ها و عرف و هنجارشکنی دختران)، عوامل اجتماعی (پذیرش رشد همباشی و تأثیر رسانه ها)، عوامل اقتصادی (حسابگرانه عمل کردن و شرایط نامناسب اشتغال)، عوامل سیاسی (کاهش عملگرایی و وضع نکردن قانون تنبیه) و عوامل فردی (رفع تمایلات جنسی). از نظر جامعه شناسان نیز عوامل تأثیرگذار بر رشد پدیده همباشی عبارت اند از: عوامل اجتماعی (فردگرایی، رشد عقلانیت، رشد مدرنیته، ضرورت اجتماعی و رشد کارکرد منفی خانواده)، عوامل فرهنگی (گمنامی، آموزش ندادن، شکل گیری رابطه سیال عاطفی، پذیرش دوستی دختر و پسر، سنت شکنی و جاذبه همباشی)، عوامل اقتصادی (مصرف گرایی، بی ثباتی اقتصادی و افزایش هزینه های زندگی)، عوامل فردی (رضایت از زندگی همباشی، ترس از طلاق و ویژگی های شخصیتی متفاوت). جامعه ایرانی کماکان در گذار از سنت به مدرنیته متوقف شده و چالش بین سنت و مدرنیته گریبان گیر جامعه ایرانی است. تأثیرات مدرنیته و کاهش نفوذ سنت ها از جمله عواملی است که شکل گیری سبک زندگی همباشی را در جامعه به دنبال داشته است؛ بنابراین می توان گفت تقابل بین سنت و مدرنیته موجب شکل گیری نگرش های مختلف، و پذیرش و رد این سبک زندگی شده است.
«تعلّق به» و «گسستن از»؛ تأمّلی بر نسبت هرمنوتیک گادامر، پداگوژی انتقادی و سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
317 - 330
حوزه های تخصصی:
در عالم فلسفه، بحث ها درباره مناقشه گادامر با هابرماس بر سر موضوع سنّت همچنان جاری است. اما در عرصه فلسفه تعلیم و تربیت معمولاً هرمنوتیک فلسفی گادامر از سوی مدافعان پداگوژی انتقادی، به محافظه کاری متّهم شده و پژوهش های اندکی در دفاع از توان انتقادی هرمنوتیک گادامر به چشم می خورد. در اسناد رسمی نظام آموزشی ایران نیز اگرچه بر پاسبانی و در عین حال بازسازی سنّت ها تأکید می شود، اما در عمل نوعی سرگشتگی در توجه متوازن به این دو مشهود است. این پژوهش در پی آن است تا با بازخوانی جایگاه سنّت در هرمنوتیک گادامر، عناصر انتقادی آن را واکاوی کند و به این ترتیب هم دفاعیه ای از تعلیم و تربیت بر مبنای هرمنوتیک فلسفی در برابر پداگوژی انتقادی ارائه داده و هم الگویی برای مواجهه با سنّت ها در تعلیم و تربیت فراهم آورد. مدّعای اصلی این پژوهش آن است که تلّقی گادامر از سنّت هم زمان واجد بیان توصیفی به عنوان مبنای تربیتی و بیان هنجارین به عنوان اصل تربیتی است و بستر تحقق هر دوی آنها «یادگیری از مسیر منفیّت» است. در چنین بستری، «تأثیر و تأثّر آگاهی و تاریخ »، «در نظر گرفتن سنّت به عنوان پاسخی برای یک پرسش»، «فاصله گیری انتقادی از سنّت» و «کاربست سنّت» مهمترین عناصر انتقادی خواهند بود که هرمنوتیک گادامر را از یک هرمنوتیک محافظه کار و سنّت گرا متمایز خواهند ساخت.
تحلیلی تطبیقی و انتقادی از عقل عربی جابری و عقل اسلامی آرکون و دلالت های سیاسی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۷
183 - 206
حوزه های تخصصی:
برخی متفکران جهان اسلام درصدد همسازی سنت و مدرنیته ازطریق پالایش سنت و ارائه الگوی حکومتی متناسب با زیست مدرن و متکی به امر سنت برآمده اند. محمد عابد الجابری و محمد آرکون دو متفکر جهان اسلام، این موضوع را ذیل دو انگاره عقل عربی و عقل اسلامی مورد تأمل قرار داده اند. سؤال مطرح این است که چرا محمد عابد الجابری و محمد آرکون در مواجهه با عقلانیت برساخته سنت اسلامی، از دو انگاره متفاوت عربی و اسلامی برای این عقل سخن گفته اند؟ این دوگانگی چه تأثیری بر امر سیاسی و نمود حکومتی آن خواهد داشت؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که محمد عابد الجابری در مواجهه با سنت، آن را در چارچوب فرهنگی و عناصر هویتی ای چون زبان، ساختارهای اجتماعی و مناسبات قدرت در جامعه عربی می بیند، در حالی که آرکون این نگرش را در بستر تمدنی و تلاش های اقوام، فرهنگ ها و تعاملات با دیگران ازیک سو و مرجعیت دین و مبانی اسلامی آن ازدیگرسو مورد خوانش قرار می دهد.
در آمدی بر رویکردهای غرب شناسی در ایران
حوزه های تخصصی:
غربشناسی از آغاز حیات فرهنگی سیاسی غرب تاکنون در ارتباط با مجموعه های متشکلی از انسان ها، مواضع ویژه جغرافیایی، مقاطع برجسته تاریخی و با دوره های خاصی از سیاست و حاکمیت، همواره در تحول و دگرگونی بوده است. هدف از این نوشتار بازشناسی نحوه گرایش غرب شناسان معاصر در ایران می باشد. در باره شناخت غرب الگوهای مختلفی از غرب شناسی وجود دارد؛ یکی از این الگوها تبیین و تحلیل مفهومی و محتوایی نظام ها و ایسم های فکری، فرهنگی و سیاسی حاکم بر جهان غرب است. الگوی دیگر این است که با حفظ یک جهت گیری تاریخی، به تألیف تاریخی از تحولات غرب دست یابیم. در الگوی سوم تحولات جاری مغرب زمین با توجه به موضوعات، مسائل و معیارهای ویژه ای در بخش های گوناگونی رده بندی می شود و هر بخش ساحت خاصی از میان ساحت های اخلاقی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی و نظایر آن را مورد نقد و بررسی قرار می دهد. اهمیت این پژوهش در این است که با بررسی دقیق و همه جانبه رویکردها و الگوهای غرب شناسی آن هم در چارچوب گفتمانی، زوایای آشکار و پنهان غرب در اندیشه و مدرنیته مشخص می شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی و ابزار گردآوری اطلاعات داده های کتابخانه ای است. یافته های تحقیق نشان می دهد که غربشناسان معاصر با سه رویکرد نسبت به این موضوع تحقیق نموده اند: رویکرد تقلیدی؛ رویکرد تعاملی و رویکرد تقابلی.
سنت قرآن پژوهی سیاسی اجتماعی در ایران معاصر (شیخ هادی نجم آبادی و اسدالله خرقانی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
47 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش جریان شناسی چگونگی ساختارهای تعاملی فکری سیاسی اجتماعی و بازشناسی مؤلفه های آلترناتیو نظم گفتمانی دین و سیاست در تطور نظام اندیشگی ایران، است. نگارش تاریخی سنت «اسلام نواندیش» صورت بندی نظام دانایی و ارتباطش با دیگر سنت های فکری- سیاسی محور اصلی این پژوهش است. پرسش اصلی این نوشتار بر این مطلب است که رویکرد نواندیش گرای اسلامی در رابطه تعاملی منابع اصیل و مبارزه با انحطاط فکری مسلمانان در جامعه سیاسی چگونه بوده است؟ و این سنت چه تحولاتی در دوره پهلوی اول به خود دیده و در این دوران، چه ارتباطی (تضاد، سایش و گفت وگوهایی) با سایر سنت ها نظیر سنت اسلام فقاهتی، تجربه کرده است؟ روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است. طرح و پاسخ این پرسش ها مستلزم شناخت و بازفهم تاریخ ایران و تاریخ اندیشه سیاسی ایران جدید است. سنت اسلام نواندیش آوردگاه تلاش و تقلای سه سنت باستانی، اسلامی و غربی است. در این سنت مفاهیم و آموزه های ایرانی -اسلامی که در هاله ای از تقدس آسمانی و ماورایی آرمیده اند با سنت غربی که برداشت زمینی از آنها دارد درهم آمیخته شده و بازخوانی مجددی از اسلام ارائه می شود. این سنت، از سویی حوزه ی سیاسی را از تقدس آسمانی تهی ساخته و حوزه عمومی را متعلق به مردم می داند و از دیگر سوی علم را نه تنها در تنافی و تغایر با دین ندانسته که مقصد آن دو را یکی می انگارد. بر این اساس، این نوشتار به بررسی سنت قرآن پژوهی سیاسی با مطالعه نظریات دو اندیشمند شیخ هادی نجم آبادی و اسدالله خرقانی می پردازد.
تحلیل حجیت منابع چهارگانه اجتهاد از دیدگاه ناصرالدین البانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۳۰
33 - 51
حوزه های تخصصی:
آرای البانی از آن نظر که طلایه دار مکتب سلفی است، در عرصه های مختلف روش شناسی فکر سلفی درخور اعتناست. فتاوای آمیخته با خشونت و ضدشیعیِ البانی در بسیاری از کتب فقهی او آشکار است. علت آن را باید در نوع نگاه او به منابع استنباط جست وجو کرد؛ اما گسترهٔ حجیت منابع ازنظر البانی به سبب نبود تحقیق موسع و یکپارچه در این باب چندان روشن نیست. البانی در استفاده از منابع چهارگانه استنباط، یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل، برای اجتهاد فقهی خود رویکرد خاصی دارد. نوشتار حاضر با هدف شناخت حدود و ثغور حجیت این منابع از دیدگاه ناصرالدین البانی انجام شده است. این جستار به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که البانی قرآن و سنت را در مسیر اجتهاد، هم تراز و در عرض یکدیگر می داند و در استفاده از این دو منبع اولویتی قائل نیست و ترجیح بین آیات و احادیث را نمی پذیرد؛ همان طور که خبر واحد را در احکام و عقاید، حجت می داند. دفاع البانی از حدیث به گونه ای است که حتی در فرض مخالفت با قرآن، آن را حجت می داند. نیز وی از این جهت که مفاد احادیث عرض را مخالف قرآن می داند، آن ها را تضعیف می کند. در نظام فقهی و اجتهادی البانی عقل جایگاه شایسته ای ندارد و او به طورکلی نقل گرا و عقل گریز است. البانی اجماع مصطلح اصولیان را نیز مناقشه پذیر می داند.
نقد و بررسی رویکرد قرآن محوری در فرآیند استنباط فقهی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قرآن محوری یکی از جریان های پیشینه دار در حوزه معارف دینی و ازجمله تشریع است. این جریان در اهل سنت با سابقه تاریخی مشخص و با طی فراز و نشیب های زیادی نضج گرفته و امروزه در میان برخی عالمان اهل تسنن پیروانی دارد. اما در نگرش شیعی آن نوپدید است. به تعبیر دیگر، اگر مشخصه اصلی قرآن محوری را مرجعیت انحصاری قرآن و نفی یکپارچه سنت بدانیم، این دو خصلت به طور تام و تمام در شیعه ظهور نیافته است. اما در عین حال نمی توان از رگه ها و لایه هایی از حضور این جریان در تفکر شیعی، همچون نگاه انتقادی به حدیث و سنت فقهی گذشته، شأن توضیحی و تأکیدی سنت، اعتبارزدایی از شهرت و اجماع و رها شدن از دیدگاه های گذشتگان چشم پوشی نمود؛ علائمی که به حضور نحیف و بی رمق سنت در فرآیند استنباط منجر شده است. نشانه ها و علائم این حضور، هم در اصل فرآیند اجتهاد، و هم در نتایج و پیامدهای آن قابل رهگیری است؛ علائمی که در سنت فقهی شیعه قابل هضم و توجیه نیست و نوعی تجدیدنظرطلبی را نمایان می سازد. این مقاله با همین نگاه و به استناد پیروان این نگرش، در صدد تبیین و بازنمایی بیشتر این نشانه ها و البته نقد و ارزیابی آنها می باشد.
روش های تفسیری امام سجاد (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۹
149 - 170
حوزه های تخصصی:
پیوند میان قرآن و اهل بیت (ع) پیوند میان نور وروشنایی است. روایات تفسیری موجود در مجامع روایی، توضیح وتبیین قرآن است. بررسی روش تفسیری اهل بیت (ع) می تواند علاوه بر فهم عمیق تفاسیر آگاه ترین معلمان قرآن برای مفسران و پیروان آن ها به عنوان راهنما، راهگشا و الگو باشد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای با تامل بر روایات تفسیری امام سجاد (ع) به بررسی محورهای اساسی بینش آن امام بزرگوار با تکیه بر روش های تفسیری امام سجاد (ع) می پردازد. ابتدا برای هریک از روش ها یک نمونه قرآنی ذکرکرده، سپس روش تفسیری امام (ع) ذیل آن آمده است. نویسندگان در این نوشتار پس از ذکر اهمیت بحث با تحلیل روایات تفسیری و ادعیه آن حضرت سعی کرده اند تا روش تفسیری امام سجاد (ع) را بیان کرده و درنهایت به این نتیجه برسد که مهم ترین روش های تفسیری حضرت عبارتند از: قرآن به قرآن، قرآن به روایت و قرآن با تاریخ، علم و متون ادبی است.
جامعه ایرانی در منازعه سنت و تجدد: گسست در عین تداوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
217 - 228
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بحث گذر از سنّت به تجدّد در قرن بیستم به ویژه از سوی برخی از متفکّرین مغرب زمین پی گرفته شد و به شکل گیری منازعه نظری بین مدافعان نظریه «گسست سنّت و تجدّد» و مدافعان نظریه «تداوم سنّت و تجدّد» منجر شد. با ورود و گسترش تجدّد در ایران، این منازعه به ایران نیز کشیده شد که مقاله حاضر تحلیلی است بر این منازعات متأخر در ایران. روش و داده ها: مقاله با روش اسنادی و با رویکرد تحلیلی سه موضع نظری براساس مدل «گسست در عین تداوم»، در جدال میان سنّت و تجدّد را به مداقه گذاشته است. یافته ها: در ایران، جدال میان سنّت و تجدّد قابل تفکیک در سه موضع است: 1) دسته ای که انحلال مسأله سنّت و تجدّد را مطرح می کنند و از ضرورت کنار نهادن گفتمان سنّت و تجدّد، بویژه در علوم اجتماعی در کشور ما، سخن می گویند؛ 2) دسته ای که از بحران تجدّد در ایران سخن می گویند و بر ضرورت شکل گیری «غرب شناسی» برای ایجاد سنّت مستقل اندیشه اجتماعی تأکید می کنند؛ و 3) دسته سوم سنّت در ایران را دچار بحران ارزیابی می کنند و ضرورت طرد «ایدئولوژی های جامعه شناسانه» در ایران را مطرح می سازند. بحث و نتیجه گیری: در جامعه ما که تجدّد از بیرون تحمیل شده، مواجهه سنّت و تجدّد به صورت «گسست صرف» نمایان شده است. برای گذر از این وضع، لازم است با «پرسش از سنتِ خود» به فعّال کردن و باروری ظرفیت ها و امکانات نقادانه سنّت پرداخت تا در نهایت، به «فراهم کردن تحوّل در درون سنّت» و تحقق الگوی «گسست در عین تداوم» رهنمون شود. پیام اصلی: متفکران هر جامعه می بایست ضمن بازاندیشی در سنّت جامعه خود و سنجش منطق معرفتی آن، تجدّد را به عناصر معرفتی و فرهنگی جامعه خود و به پدیده ای درون زاد تبدیل کنند.
«جدال سنت و مدرنیته»، عنصر غالب آثار محمود دولت آبادی با تأکید بر جای خالی سلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و دوم زمستان ۱۴۰۰شماره ۵۶
289 - 310
حوزه های تخصصی:
«وجه غالب» یا «عنصر غالب» یکی از مفاهیم اساسی در نظریة فرمالیسم و مؤلفة برجستة هر اثر هنری است که بر دیگر اجزا و عناصر آن اثرگذار است و موجب تحول و دگرگونی آن ها و مرکزیت معنایی در اثر و انسجام ساختاری آن است. هدف پژوهشِ پیش رو بررسی عنصر غالب در آثار محمود دولت آبادی، با تأکید بر جای خالی سلوچ ، است. آثار او از جنبه های گوناگون روان شناختی و جامعه شناختی شایسته تأمل اند؛ اما، به نظر می رسد وجه غالب این آثار «جدال سنت و مدرنیته» باشد که در سایة آن، سایر موضوعات ازجمله خشونت علیه زنان و بحران هویت و فقر معنادارتر می شوند. بر اساس نتایج پژوهش، این عنصر غالب (جدال سنت و مدرنیته) به صورت های مختلف انزوا، طردشدگی، نفی اراده، بحران هویت و... متجلی شده است.