مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه گسست


۱.

جامعه ایرانی در منازعه سنت و تجدد: گسست در عین تداوم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سنت تجدد گفتمان نظریه گسست نظریه تداوم نظریه گسست در عین تداوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۰۶
زمینه و هدف: بحث گذر از سنّت به تجدّد در قرن بیستم به ویژه از سوی برخی از متفکّرین مغرب زمین پی گرفته شد و به شکل گیری منازعه نظری بین مدافعان نظریه «گسست سنّت و تجدّد» و مدافعان نظریه «تداوم سنّت و تجدّد» منجر شد. با ورود و گسترش تجدّد در ایران، این منازعه به ایران نیز کشیده شد که مقاله حاضر تحلیلی است بر این منازعات متأخر در ایران. روش و داده ها: مقاله با روش اسنادی و با رویکرد تحلیلی سه موضع نظری براساس مدل «گسست در عین تداوم»، در جدال میان سنّت و تجدّد را به مداقه گذاشته است. یافته ها: در ایران، جدال میان سنّت و تجدّد قابل تفکیک در سه موضع است: 1) دسته ای که انحلال مسأله سنّت و تجدّد را مطرح می کنند و از ضرورت کنار نهادن گفتمان سنّت و تجدّد، بویژه در علوم اجتماعی در کشور ما، سخن می گویند؛ 2) دسته ای که از بحران تجدّد در ایران سخن می گویند و بر ضرورت شکل گیری «غرب شناسی» برای ایجاد سنّت مستقل اندیشه اجتماعی تأکید می کنند؛ و 3) دسته سوم سنّت در ایران را دچار بحران ارزیابی می کنند و ضرورت طرد «ایدئولوژی های جامعه شناسانه» در ایران را مطرح می سازند. بحث و نتیجه گیری: در جامعه ما که تجدّد از بیرون تحمیل شده، مواجهه سنّت و تجدّد به صورت «گسست صرف» نمایان شده است. برای گذر از این وضع، لازم است با «پرسش از سنتِ خود» به فعّال کردن و باروری ظرفیت ها و امکانات نقادانه سنّت پرداخت تا در نهایت، به «فراهم کردن تحوّل در درون سنّت» و تحقق الگوی «گسست در عین تداوم» رهنمون شود. پیام اصلی: متفکران هر جامعه می بایست ضمن بازاندیشی در سنّت جامعه خود و سنجش منطق معرفتی آن، تجدّد را به عناصر معرفتی و فرهنگی جامعه خود و به پدیده ای درون زاد تبدیل کنند.
۲.

گسست اسلام در دانمارک؛ از اقلیت قانونی تا پدیده ای «ضددانمارکی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسلام اقلیت امنیتی شدن دان‍م‍ارک‌ مهاجرت نظریه گسست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۰۰
اولین برخورد وایکینگ های دانمارکی با مسلمانان مربوط به هزار سال پیش است، اما اولین ورود انبوه مسلمانان به دانمارک را باید در دهه 1960 به عنوان کارگران میهمان دنبال کرد. بعد از آن امواج دوم و سوم ورود مسلمانان به عنوان کارگران، پناهندگان پناه جویان و آوارگان به این کشور وارد شدند. به موازات ورود مهاجران مسلمان به دانمارک در نزدیک به 60 سال گذشته، قوانین و مقررات محدودکننده نیز وضع شده است؛ قوانینی که پیوسته محدودیت هایی را نسبت به اسلام، اسلام گرایان و مساجد وضع کرده است. سؤال پژوهش حاضر آن است که چرا اسلام در دانمارک نه به عنوان یک اقلیت دینی قانونی، همچون دین یهود، بلکه به عنوان یک پدیده «ضددانمارکی» سازمادهی شده است؟ برای این منظور از نظریه «گسست پروبلماتیک»، برای تحلیل استفاد شده و دستاورد پژوهش حکایت از آن دارد که شاهد تغییر جامعه دانمارکی از پروبلماتیک «مهاجر/کارگر» به پروبلماتیک «مسلمان/ ضددانمارکی» می باشیم.