مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه تداوم


۱.

علل ناکامی نظریه های پیری شناسی اجتماعی در تبیین بازنشستگی ورزشی

کلیدواژه‌ها: نظریه فعالیت نظریه متارکه روابط نظریه تداوم نظریه فروپاشی اجتماعی ورزشکاران بازنشسته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۱ تعداد دانلود : ۲۱۱
پژوهشگران از نظریه های متعددی برای توصیف و تبیین بازنشستگی ورزشی استفاده کرده اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مروری تحلیلی بر نظریه های پیری شناسی اجتماعی و کاربردپذیری آنها در عرصه بازنشستگی ورزشی است. پژوهش حاضر به روش مروری در فاصله سال های 1398 تا 1399 انجام گرفت. چهار نظریه فعالیت، متارکه روابط، تداوم و فروپاشی اجتماعی همراه با شواهد پژوهشی مرور و بررسی شدند. نتایج نشان داد انتقادات متعددی به این نظریه ها وارد شده است که حول سه محور اساسی استوارند: 1) نقش عوامل مختلف مانند منابع، محیط، ویژگی های فردی و عوامل ساختاری در این نظریه ها نادیده گرفته شده اند، 2) به دلیل توسعه این نظریه ها در جوامع غیر ورزشی، تعمیم آنها به گروه ها و جوامع ورزشی به راحتی میسر نیست، 3) بازنشستگی ورزشی تفاوت فاحشی با بازنشستگی از سایر مشاغل دارد که کاربرد این نظریه ها را در ورزش با دشواری مواجه می سازد. به طور کلی می توان گفت که هیچ یک از این نظریه ها به طور جامع و کامل ماهیت پدیده بازنشستگی ورزشی و تجربیات ورزشکاران بازنشسته را مورد پوشش قرار نمی دهند و کارایی آنها در ورزش مورد تردید قرار گرفته است. با این وجود نظریه های پیری شناسی اجتماعی نقش مهمی در پیشرفت مطالعات بازنشستگی ورزشی ایفا کرده اند و زمینه ای برای ارائه نظریه های جدید مهیا ساخته اند. به همین دلیل به پژوهشگران پیشنهاد می شود دانش و اطلاعات خود را نسبت به این مفاهیم و نظریه ها بیفزایند تا در نظریه پردازی که یکی از نیازهای این علم نوپاست موفق تر عمل نمایند.
۲.

جامعه ایرانی در منازعه سنت و تجدد: گسست در عین تداوم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سنت تجدد گفتمان نظریه گسست نظریه تداوم نظریه گسست در عین تداوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۰۶
زمینه و هدف: بحث گذر از سنّت به تجدّد در قرن بیستم به ویژه از سوی برخی از متفکّرین مغرب زمین پی گرفته شد و به شکل گیری منازعه نظری بین مدافعان نظریه «گسست سنّت و تجدّد» و مدافعان نظریه «تداوم سنّت و تجدّد» منجر شد. با ورود و گسترش تجدّد در ایران، این منازعه به ایران نیز کشیده شد که مقاله حاضر تحلیلی است بر این منازعات متأخر در ایران. روش و داده ها: مقاله با روش اسنادی و با رویکرد تحلیلی سه موضع نظری براساس مدل «گسست در عین تداوم»، در جدال میان سنّت و تجدّد را به مداقه گذاشته است. یافته ها: در ایران، جدال میان سنّت و تجدّد قابل تفکیک در سه موضع است: 1) دسته ای که انحلال مسأله سنّت و تجدّد را مطرح می کنند و از ضرورت کنار نهادن گفتمان سنّت و تجدّد، بویژه در علوم اجتماعی در کشور ما، سخن می گویند؛ 2) دسته ای که از بحران تجدّد در ایران سخن می گویند و بر ضرورت شکل گیری «غرب شناسی» برای ایجاد سنّت مستقل اندیشه اجتماعی تأکید می کنند؛ و 3) دسته سوم سنّت در ایران را دچار بحران ارزیابی می کنند و ضرورت طرد «ایدئولوژی های جامعه شناسانه» در ایران را مطرح می سازند. بحث و نتیجه گیری: در جامعه ما که تجدّد از بیرون تحمیل شده، مواجهه سنّت و تجدّد به صورت «گسست صرف» نمایان شده است. برای گذر از این وضع، لازم است با «پرسش از سنتِ خود» به فعّال کردن و باروری ظرفیت ها و امکانات نقادانه سنّت پرداخت تا در نهایت، به «فراهم کردن تحوّل در درون سنّت» و تحقق الگوی «گسست در عین تداوم» رهنمون شود. پیام اصلی: متفکران هر جامعه می بایست ضمن بازاندیشی در سنّت جامعه خود و سنجش منطق معرفتی آن، تجدّد را به عناصر معرفتی و فرهنگی جامعه خود و به پدیده ای درون زاد تبدیل کنند.