مطالب مرتبط با کلیدواژه

اسدآبادی


۱.

مطالعه مقایسه ای مفهوم قضا و قدر در آثار پیمایشی و غیر پیمایشی (بر اساس طرح مسئله ای از جمال الدین اسدآبادی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قضا و قدر اسدآبادی نقد پیمایش جبرگرایی تقدیرگرایی متفکران مسلمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۸۴
  مسئله پژوهش، برگرفته از آرای جمال الدین اسدآبادی است که کارکرد دین را موجب پیشرفت و تحریف آن را موجب انحطاط دانسته است. قضا و قدر یکی از باورهای دینی بین مسلمانان است که به اعتقاد اسدآبادی، موجب ایجاد انرژی ، انگیزه حرکت و تلاش است. در پژوهش های پیمایشی متداول با الهام از چند نظریه پرداز غربی، به جای قضا و قدر از مفهوم تقدیرگرایی استفاده شده است که معادل جبرگرایی است. این تعریف مورد تأیید آثار نظم (حافظ و مولانا)، نثر (کتب مرجع و مطالعات غیرپیمایشی) و آرای اسدآبادی، اشقر، دوباسکیه، بل و هترلی نیست. مواجهه سوروکین، محسنی، ازکیا و عجمی با تعریف و سنجش جبرگرایانه از تقدیرگرایی، محتاطانه است. آثار غیر پیمایشی با ژرف نگری بیشتر، بعدی از تقدیرگرایی را آشکار کرده که از نگاه سطحی و یک سونگر آثار پیمایشی دور مانده است. تعریف تقدیرگرایی در آثار غیر پیمایشی با تعریفی از مترادف آن، یعنی قضا و قدر که در بین مردم عادی متداول و مورد تأیید اسدآبادی نیز است، قرابت بیشتری دارد.  
۲.

نقش اجتماعی فلسفه نزد ابونصر فارابی و جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فارابی اسدآبادی نقش اجتماعی فلسفه تخیل عقل اعتدال سعادت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۷۶
سؤال اصلی تحقیق نقش اجتماعی فلسفه از نگاه دو متفکر مسلمان است. نقش اجتماعی فلسفه، کارکرد فلسفه با توجه به پایگاه آن در گروه معارف و علوم است که تعیین کننده اعمال با توجه به پایگاه در گروه و تعیین کننده حقوق و مزایایی است که تابع هنجارها اجرا می شود کوئن ، 1391: 99؛O’Donnel، 1997: 4 ؛Ritzer, 1988: 211;، ؛  ;Harlambos et.al, 2000: 6). براساس چارچوب نظری، نقش اجتماعی فلسفه در چهار بخش پایگاه فلسفه، انتظارات از فلسفه، حق فلسفه و هنجارهای مورد نیاز فلسفه تفکیک شد. مهم ترین آثار اجتماعی ابونصر فارابی و جمال الدین اسدآبادی با روش اسنادی و کتابخانه ای و فن تحلیل محتوا مرور شد.نتیجه مطالعه نشان می دهد نقش اجتماعی اصلی فلسفه نزد دو اندیشمندترسیم راه سعادت و اعتدال در مقابل فرد و جامعه است. بنابراینصرفاًفلسفه معرفتی نظری نیست بلکه کاربردی است. مسئول اصلی کاربرد آن نزد فارابی، رئیس اول، با تأکید بر شیوه های عقلی است ونزد اسدآبادی دانشمندان، پیشوایان و فیلسوفان با تأکید بر شیوههای عقلی و(حتی معرفت تخیلی از نوع شعر) ملهم از قرآن است. دغدغه فلسفه فارابی نفاق وتفرقه بین مسلمانان  است. بنابراین از معرفتهای تفرقه انگیز تخیلی، به معرفت کارساز و  وحدت آفرین فلسفه و شیوه های عقلی پناه می برد. دغدغه فلسفه اسدآبادی عقب ماندگی و فقر مسلمانان است و بنابراین به نقش کارساز معرفتی و اعتدالی فلسفه در یافتن نقطه اعتدال قوای ده گانه انسانی پناه می برد که موجب سعادت فرد و جامعه است. فارابی از سوق یافتن فلسفه به سمت تخیل تفرقه انگیز می هراسد و اسدآبادی تخیل شعر را در خدمت تقویت فلسفه می نگرد. اسدآبادی از سوق یافتن فلسفه به سمت تقلید و خرافات و انتزاع صرف می هراسد. 
۳.

سید جمال الدین اسدآبادی: احیاگر دین یا مصلح اجتماعی تحلیلی در باره سویه نامتعارف اندیشه «سید جمال»(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: سیدجمال اسدآبادی بیداری اسلامی ترقی عقب ماندگی پنهان نگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۸
تصویر متعارفی که از سیدجمال الدین اسدآبادی ارائه شده است، او را در کسوت شخصی معرفی می کند که پیش و بیش از هر چیز دغدغه اسلام و احیای دین در برابر اندیشه و تمدن مدرن را دارد. استعمارستیزی انعطاف ناپذیر او هم در همین چارچوب قرار می گیرد. اما به نظر می رسد، تأمل و دقت در اسناد و آثار برجای مانده از اسدآبادی ما را با سویه کمتر شناخته شده ای از او آشنا سازد. هدف این پژوهش بررسی و واکاوی همین سویه در اندیشه و آثار اسدآبادی است. بر این اساس پرسش اصلی ما این است که: هدف و دغدغه محوری اسدآبادی احیای دین و اسلام سیاسی در برابر اندیشه و تمدن مدرن بوده یا پیشرفت و ترقّی و خروج از وضعیت عقب ماندگی جوامع اسلامی؟ فرضیه ما از این قرار است که: وجود دلالت ها و شواهدی مهم و غیرقابل انکار در آثار و اسناد مربوط به اسدآبادی نشانگر آن است که او اسلام گرایی را به عنوان وسیله ای برای بهبود وضعیت اسفناک جوامع اسلامی و جبران عقب افتادگی های آنان، در مقایسه با غرب، به کار گرفته است. رویکرد این پژوهش متن محور و مبتنی بر منابع و اسناد کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی است. همچنین با توجه به ماهیت فعالیت های نظری و عملی اسدآبادی، از نظریه «پنهان نگاری» اشتراوس در تفسیر متن، بهره برده ایم.