مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
سازگارگرایی
حوزههای تخصصی:
این نوشتار از طریق آشکارسازی دیدهای مو جود در گفتمان فلسفه اسلامی در گذشته و حال، دربارة نسبت فلسفه اسلامی با اسلام، به بررسی این منظرها پرداخته است. در این مقاله نخست، دو دید مهم و کلیدی انطباق گرا و سازگارگرا معرفی شده است و آنگاه پس از بیان دشواریهای نظری و عملی انطباق گرایی، حکم به گزینش و رعایت دیدگاه سازگارگرا شده است. در باب دینی بودن یا نبودن فلسفه اسلامی و وجه آن نیز تأملاتی صورت گرفته است.
حافظ، تقدیرگرای سازگارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث پیرامون نگاه فلسفی-کلامی حافظ به مقولاتی چون تقدیر ازلی، جبر، اختیار و اراده انسان، پردامنه و مناقشهبرانگیز است. منظور از جبر و تقدیر، تحقّق تخلّفناپذیر و از پیش تعیین شده حوادث، افعال و آینده انسانها بر اثر قوانین ضروری و گریزناپذیر علّت و معلول حاکم بر عالَم، یا مطابق اراده پیشین و تغییرناپذیر خداوند است. از طرف دیگر، به نظر میرسد که دستکم بخشی از عواملِ تعیینکننده افکار، احوال، و اعمال انسان، تحت سیطره و اراده او قرار دارند. سازگارگرایان این دو ادعا را قابل جمع و ناسازگارگرایان غیر قابل جمع میدانند. هدف اصلی مقاله، پژوهش پیرامون چگونگی جمع اشعار تقدیرگرایانه حافظ با اشعار اختیار محور اوست. مقاله را با مروری به تاریخ اندیشههای تقدیرگرایی در ایران باستان و یونان باستان شروع و بَعد، چگونگی طرح آن را در مکتبهای کلامی یهودیت- مسیحیت، و اسلام بررسی میکنیم. سپس، اشعار جبرگرایانه، نوع جبرگرایی، دلایل و انگیزههای جبرگرایانه حافظ بحث می شود.
سازگارگرایی پلی بین جبرگرایی و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک عنصری که می تواند مجوز تحسین و نکوهش اعمال پسندیده و زشت و ناروای انسان باشد اختیار است. اما این که اختیار چیست و چگونه انسان می تواند در جهانی که بر آن جبر علّی حاکم است از آن برخوردار باشد، مسأله ای است که بیش تر فیلسوفان اخلاق غرب از آن غافل نبوده اند. در این میان، برخی جمع این دو را محال دانسته و یکی را به نفع دیگری انکار و دیدگاهی به نام ناسازگارگرایی را پایه ریزی کرده اند و در مقابل، از عصر مدرن به بعد، اکثر فیلسوفان به منظور احیای مسؤولیت اخلاقی، با پذیرش اختیار از سویی و رد جبرگرایی و اعتقاد به صدفه و اتفاقی بودن امور از سوی دیگر، سعی در جمع این دو نموده، به طور بسیار گسترده، دیدگاهی به نام سازگارگرایی را بنا نهادند. در این مقاله، دیدگاه سازگارگرایی از عصر مدرن به بعد بررسی می شود. در نهایت، مشخص می شود به رغم صحّت سازگارگرایی، سازگارگرایان در ارائه ی تبیین دقیقی از آن ناکام مانده و نتوانسته اند اختیار و مسؤولیت انسان یا سزاواری او برای تحسین و تقبیح در قبال اعمالش را برای همگان، به ویژه ناسازگارگرایان، معقول و موجه نشان دهند.
دیدگاه جان مارتین فیشر درباره اختیار لازم در مسئولیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختیار به عنوان محوری ترین ویژگی انسان، در جهان غرب از سویی اساسی ترین شرط مسئولیت اخلاقی دانسته شده است و از سوی دیگر، با فرض جبری بودن جهان، در تعارض با جبرگرایی قرار می گیرد. گروهی از فیلسوفان اخلاق، با باور به وجود تعارض، حکم به ناسازگاری این دو داده اند و گروهی دیگر برای دفع یا رفع این تعارض، به
شیوه های مختلفی سعی در سازگاری جبرگرایی و اختیار نموده و تقریرهای گوناگونی از سازگارگرایی را ارائه کرده اند. مهم ترین تقریر از سوی ""جان مارتین فیشر"" و تحت عنوان نیمه سازگارگرایی مطرح شده است. وی در آثار خود، اختیار لازم در مسئولیت اخلاقی را کنترل هدایت کننده می داند که امکان های بدیل را دربرنمی گیرد. مثال فرانکفورت و مثال هایی از آن نوع در ردّ امکان های بدیل، برای فیشر بسیار مفید بوده اند. در این مقاله پس از توضیح مختصر مثال فرانکفورت، دیدگاه نیمه سازگارگرایی فیشر تبیین می شود. در نهایت به نظر می رسد، به رغم همه امتیازاتی که تقریر فیشر بر سایر تقریرهای سازگارگرایی دارد دیدگاه او از جهاتی به جبرگرایی نزدیک تر است.
از سازگارگرایی تا ضدسازگارگرایی خداباوری و تکامل داروینی: بررسی و نقد چهار دیدگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با ارائه یک دسته بندی چهارگانه از معتقدان به سازگارگرایی و ضدسازگارگرایی تکامل داروینی با الهیات و خداباوری، آرای برخی از مهم ترین نمایندگان این دسته های چهارگانه مطرح شده است. داکینز و دنت از گروه ضدسازگارگرایان اتئیستی و علامه طباطبایی از گروه ضدسازگارگرایان خداباور انتخاب شده اند. جان هات در گروه سازگارگرایان تفکیکی و شهید مطهری و پلانتینگا نیز در گروه سازگارگرایان خداباور مورد بررسی قرار گرفته اند. پس از بررسی آرای هر گروه و بیان برخی از انتقادات، در پایان، در مورد امکان سازگاری تکامل داروینی (با برخی ویژگی های آن مثل انتخاب طبیعی) با الهیات و خداباوری تردیدهایی مطرح شده است.
بررسی و نقد برهان دنیل دنت در موافقت با سازگارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی برهان اصلی دنیل دنت در توضیح و توجیه سازگاری پدیده های نفسانی و به طور مشخص، ارادة آزاد انسان با دیدگاه طبیعت گرایی هستی شناسانه (فیزیکالیسم) است. مقاله با صورت بندی این برهان شروع می شود. سپس طبیعت گرایی و نظریة تحول به عنوان پیش زمینة اندیشه دنت شرح داده می شوند. دنت، با تفسیری خاص از جبر علی بر مبنای طراحی موجودات (در قالب نظریة تحول) در تلاش است مقدمات برهان خود را توضیح دهد و توجیه کند. تفسیر خاص وی مبتنی بر ایجاد تمایز بین دو مفهوم جبر (ضرورت) علّی و اجتناب ناپذیری است. در بخش آخر مقاله، با بررسی و نقد دیدگاه دنت، نشان داده می شود که برهان او برای نشان دادن سازگاری بین ارادة آزاد و جبر علّی، رضایت بخش و کارآمد نیست و وی نتوانسته مشکل عمیق و کهن سازگاری ارادة آزاد با جبر علّی را حل کند.
اراده آزاد : ناسازگارگرایی اکید و اشکالات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناسازگارگرایی اکید و اشکالات آن در مسئله اراده آزاد و اختیار انسان ناسازگارگرایی اکید بر آن است که اگر موجبیت گرایی صادق باشد آنچه عامل انسانی انجام می دهد معلول رویدادهای قبلی است و از همین رو نباید وی را مسئول اخلاقی اعمالش دانست. از دیگر سو اگر هم ناموجبیت گرایی صادق باشد یعنی برخی رویدادها از روی تصادف یا شانس رخ دهند، باز هم عامل مسئولیتی در انجام عمل ندارد. درک پربوم با بیان خاص خود از مسئله اراده آزاد و دفاع از نظریه ناسازگارگرایی اکید، ضمن انتقاد به روایت های معاصر اختیارباوری و سازگارگرایی معتقد است انسان ها مسئول اخلاقی اعمالشان نیستند، انسان اراده آزاد ندارد و با این همه زندگانی بدون آن ممکن است.در این مقاله پس از بیان روایت های اصلی معاصر درباره اراده آزاد، نظریه ناسازگارگرایی اکید پربوم را شرح داده و ایرادهای وارد بر آن را مطرح می کنیم. واژه های کلیدی : اراده آزاد، مسئولیت اخلاقی، ناسازگارگرایی، موجبیت گرایی، ناموجبیت گرایی، سازگارگرایی، اختیارباوری، اراده و اخلاق
تجدیدنظرگرایی دربارۀ ارادۀ آزاد و مسئولیت اخلاقی از نظر مانوئل وارگاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تجدیدنظرگرایی از نگاه مانوئل وارگاس بررسی شده است که نظریه ایست دربارۀ ارادۀ آزاد به عنوان شرط مسئولیت اخلاقی. این نظریه معتقد به دو تعبیر تشخیصی و تجویزی دربارۀ فهم متعارف از ارادۀ آزاد و مسئولیت اخلاقی است. تعبیر تشخیصی دربارۀ این است که در فهم متعارف ما، ارادۀ آزاد و مسئولیت اخلاقی با موجبیت علّی ناسازگار و انسان دارای ارادۀ آزاد است. تعبیر تجویزی دربارۀ این که فهم ما از این امور چگونه باید باشد. تعبیر تجویزی نمی تواند آزادانگاری باشد، زیرا باید عدم موجبیت را به طوری خاص در فرایند ذهنی تصمیم گیری فرض بگیرد و این لازمه از شواهد موجود فراتر است. تعبیر تجویزی حذف گرایی نیست، زیرا می توان با تجدیدنظر در فهم متعارف خود از این امور، آن را به شکلی اصلاح کرد که با دشواری روبرو نباشد. تعبیر تجویزی نوعی سازگارگرایی است، ارادۀ آزاد از این نظر توانایی تشخیص ملاحظات اخلاقی و هدایت رفتار خود در پرتو این ملاحظات است. این توانایی با موجبیت گرایی علّی سازگار است. این نظریه مبتنی برای کاربرد و توجیه نظام مسئولیت است. درپایان استفادۀ وارگاس از استدلال پیامد، استناد به شواهد تجربی و تکیه برهنجارهایی با مبنای آزادانگار برای تبیین تعبیر تشخیصی و تجویزی او مورد نقد قرار گرفته است.
نقش تقریرهای مختلف اختیار در تمایز علوم انسانی از علوم طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۴
31 - 44
حوزههای تخصصی:
علوم انسانی درباره ی افعال اختیاری انسان بحث می کند، ازاین رو اختیار انسان مهم ترین مبنای تمایز علوم انسانی از علوم طبیعی است. با توجه به اینکه به طورکلی دو تقریر سازگارگرایانه و ناسازگارگرایانه از اختیار ارائه شده، لازم است تا به طورکلی نسبت دیدگاه های مختلف درباره ی تمایز علوم انسانی از علوم طبیعی با این دو تقریر کلی از اختیار سنجیده شود تا از این طریق، علوم انسانی و علوم طبیعی با توجه به تقریرهایی که از اختیار ارائه می شود، نسبت قرب و بُعد خود با یکدیگر را تعریف کنند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، نقشی که تقریرهای مختلف اختیار در تمایز علوم انسانی و علوم طبیعی داشتند، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که تمایز ذاتی و جوهری علوم انسانی از علوم طبیعی، صرفاً بر مبنای نوعی تقریر ناسازگارگرایانه از اختیار امکان دارد و نگرش سازگارگرایی نمی تواند علوم انسانی را از علوم طبیعی متمایز کند، مگر ازطریق عوامل بیرونی (عارضی).
رویارویی دنیل دنت و سم هریس در مسئله اراده آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در صدد است تا با رویکردی تحلیلی ، اختلاف دیدگاه دنیل دنت و سم هریس - درباره تعارض ارادهٔ آزاد و جبرگرایی - را تبیین و ارزیابی کند؛ هرچند هر دو فیلسوف ، فیزیکالیست تحویل گرا هستند، اما دربارهٔ این مسئله رویکردهای متفاوتی دارند. دنیل دنت ، با حذف شرط امکان های بدیل و با تکیه بر مفاهیم کنترل ، خود کنترلی، و تأمل ، تقریری خاص از مبدأیت فاعل نسبت به عملش ارائه کرده و این گونه ارادهٔ آزاد را تبیین می کند. او به عنوان یک نئوداروینیست ، پدیده های فیزیکی و ذهنی انسان را بر اساس نظریهٔ تحوّل تبیین می کند و در عین پذیرش جبر علّی ، نشان می دهد که چگونه هنوز فاعل می تواند در تصمیمات و اعمالش فاعلیت داشته باشد. در نتیجه، او جبرگرایی را مستلزم اجبار نمی داند. در حالی که سم هریس ، با نگاهی عصب شناسانه و بر پایهٔ آزمایش های لیبت ، ارادهٔ آزاد را توهّم دانسته و به عنوان یک ناسازگارگرای جبرگرا ، به نقد دیدگاه سازگارگرایان - از جمله دنت - می پردازد و دنت در مقابل ، از موضع خود دفاع می کند. جستار حاضر پس از تحلیل دیدگاه این دو فیلسوف و تبیین نقد و پاسخ ، به ارزیابی دیدگاه آنها می پردازد. ناسازگاری درونی دیدگاه های این دو فیلسوف ، ناموفق بودن در توجیه عناصر دیدگاهشان و غیر مستدل بودن نقدهای آنها علیه هم ، از جمله مواردی هستند که بر پایهٔ آنها ، هیچ کدام را در دفاع از موضعشان موفق نمی بینیم؛ هرچند دنت - در دفاع از موضعش - نسبت به هریس، قوی تر ظاهر می شود.
نقش تقریرهای مختلف اختیار در به کارگیری نظریه های مجازات (با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختیار یکی از مباحث فلسفی است که در علوم انسانی، کارکردهای مهم و قابل توجهی دارد و یکی از مبانی نظری علوم انسانی به حساب می آید. تقریرهای مختلفی از اختیار ارائه شده است؛ هر یک از این تقریرها در علوم انسانی آثار و کارکردهایی دارند که با کارکردهای تقریرهای دیگر کاملاً متفاوت است. یکی از این کارکردها، به کارگیری نظریه های حقوقی درباره مجازات متخلفین است. در این مقاله پس از معرفی اجمالی تقریرهای مختلف اختیار و دو نظریه عمده حقوقی درباره مجازات (مجازات گرایی و فایده گرایی)، نسبت تقریرهای مختلف اختیار با نظریه های حقوقی درباره مجازات سنجیده شده و این نتیجه به دست آمده است که نظریه حقوقی مجازات گرایی، صرفاً بر پایه تقریر ناسازگارگرایانه از اختیار بنا می شود و تنها این تقریر از اختیار است که می تواند نظریه مجازات گرایی را به کارگیرد؛ برخلاف نظریه حقوقی فایده گرایی که نسبت به اختیار لابشرط است و همه تقریرهای مختلف اختیار و حتی نگرش جبرگرایی می توانند این نظریه را برای مجازات متخلفین به کارگیرند. با توجه به این نتیجه، دیدگاه ملاصدرا درباره مجازات استخراج شد و این نکته روشن شد که او به عنوان یک فیلسوف سازگارگرا قابلیت مدح و ذم و استحقاق مجازات را انکار نمی کند؛ اما در یک رویکرد فروکاهنده، از غلظت این مفاهیم در یک نظام فکری ناسازگارگرا می کاهد و آن ها را به معنایی دیگر که در نظام فکری سازگارگرایی قابل استفاده اند تنزل می دهد؛ همین امر موجب شده که رویکرد او از حیث کارکردهای عملی، به نظریه های فایده گرا در مجازات بسیار شبیه باشد.
مقایسه سه رویکرد سازگارگرایانه؛ هری فرانکفورت، گری واتسون و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب تبیین های مختلفی از سازگاری ضرورت علّی و اختیار ارائه شده است. فاعلیت بالتجلی نفس برای اراده های سلسله مراتبی، که صدرالمتألهین برای تبیین این سازگاری ارائه کرده است، با دیدگاه هری فرانکفورت و گری واتسون که نوع دیگری از رویکردهای سلسله مراتبی هستند شباهت های قابل توجهی دارد که عبارتند از: نقش اراده های سلسله مراتبی در قوام بخشیدن به هویت انسانی، نقش اراده های مراتب بالاتر در کنترل اراده های مراتب پایین تر و افعال انسان، منتهی شدن تمایلات سلسله مراتبی به یک خویشتن عمیق به عنوان کنترل کننده اصلی این تمایلات و اراده ها، و دخالت نداشتن امکان های بدیل (امکان تحقق گزینه های پیش رو) در حقیقت اختیار. تفاوت مهم رویکرد صدرالمتألهین با دو رویکرد دیگر این است که در رویکرد فرانکفورت و واتسون، خویشتن عمیق انسان که منشأ نهایی اراده است حقیقتاً یک امر ذاتی نیست و همین امر موجب می شود تا رویکرد سلسله مراتبی آنها پاسخ قابل قبولی برای اشکال تسلسل اراده ها نداشته باشد، اما در رویکرد صدرالمتألهین این خویشتن عمیق، حقیقتاً یک امر ذاتی است که موجب می شود اراده های سلسله مراتبی تا بی نهایت ادامه پیدا نکنند. بنابراین رویکرد صدرالمتألهین در عین حال که از مزیت های رویکرد فرانکفورت و واتسون در تبیین اختیاری بودن اراده و کنترل تمایلات برخوردار است؛ اشکال آنها را ندارد و برای سازگارگرایی رویکرد مناسب تری به حساب می آید.
نزاع آزادی اراده و دترمینیسم در اندیشه هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیوم در نزاع میان دترمینیسم و آزادی اراده موضعی سازگارگرایانه دارد. او بر این نظر است که هر دو آموزه آزادی و ضرورت برای این که برای انسان ها مسئولیت اخلاقی قائل شویم ضروری اند. در این مقاله، ابتدا سعی می کنم مسیر هیوم در پیش برد پروژه اش را نشان دهم. درادامه، تفسیر کلاسیک از سازگارگرایی هیوم را شرح می دهم. مطابق این تفسیر، از نظر هیوم آنچه با آزادی در تعارض است نه علیت، که اجبار بیرونی است. درادامه، به تفسیر جدید باتریل از سازگارگرایی هیومی اشاره می کنم. باتریل بر این نظر است که تاکید هیوم بر عاملیت التفاتی است. در بخش پایانی مقاله درصددم تا نشان دهم براساس تفسیر باتریل هم موضع هیوم همچنان با دشواری هایی همراه است. این تفسیر همچنان نشان نداده است که عاملیت التفاتی با دترمینیسم گسترده ای که بر حالات و انگیزه های انسان حاکم است نیز سازگار است. اگرچه هیوم بر عاملیت، تعینات اراده، تصمیم و انتخاب، و حیث التفاتی اعمال توجه می کند، هم چنان دغدغه ناسازگارگرایان در فراهم بودن امکان های دیگر را نادیده می گیرد.
تقریری ویژه از قاعده فردی کردن واکنش ها در نظام عدالت کیفری با توجه به انگاره بخت اخلاقی در قسم پیشارفتار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
5 - 26
حوزههای تخصصی:
قاعده «فردی کردن واکنش ها» هم اکنون به قاعده ای معمول و پذیرفته شده در نظام های عدالت کیفری دنیا تبدیل شده، اما همچنان خالی از ایراد نیست. مقاله حاضر با توجه به این دغدغه ها در صدد بیان تقریری ویژه از این قاعده با مروری بر مسئله «بخت اخلاقی» است. بخت اخلاقی، مسئله ای است که ارزیابی های اخلاقی ما را به چالش می کشد. اصل ایراد آن است که وقتی ما بر رفتاری کنترل نداریم، چگونه به خاطر آن سرزنش می شویم. یکی از پاسخ هایی که در بخت پیشارفتار در سخنان پژوهشگران مغفول مانده، توجه به دیدگاه سازگارگرایی و از آن مهم تر مسئله «ضعف اراده» است. ضعف اراده با تبیینی که از آن ارائه می شود، توجیه کننده تفاوت در ارزیابی اخلاقی است. همین توجیه و البته با ادبیات خاص حقوقی، می تواند تبیینی نوین و قدرت مند برای توجیه قاعده فردی کردن واکنش ها در نظام عدالت کیفری تلقی شود. در این مقاله و با تکیه به شیوه کتابخانه ای و با روش تحلیلی، نشان داده شده که دیدگاه سازگارگرایی توجیه کننده اصل تحمیل مجازات است؛ آنگاه پس از فراغ از توجیه اصل توجیه مجازات، توجه به مسئله ضعف اراده می تواند بسترساز پذیرش تفاوت در واکنش ها تلقی شود.