مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
مکتب انگلیسی
حوزه های تخصصی:
مفهوم جامعه بین الملل به گروهی از دولتها اشاره می کند که در منافع و ارزشهای خاصی سهیم هستند و در حفظ نهادهای بین المللی مشارکت می نمایند. نهادهایی که گفته می شود در ایجاد و حفظ نظم دارای نقش هستند، عبارتند از: حقوق بین الملل، دیپلماسی، سازمانهای بین المللی و موازنه قدرت. براساس این رویکرد، تلاشهایی که برای تقسیم دوگانه سیاست داخلی (جایی که در آن سلسله مراتب و نظم حاکم است) و روابط بین الملل (در شرایط وجود سیاست قدرت و حالت آشوب زدگی) صورت می گیرد، محکوم به شکست است.مکتب انگلیسی، مفهوم جامعه بین الملل را در کانون نظریه پردازی خود پیرامون روابط بین الملل مدرن قرار می دهد، اما این رویکرد کلی گرایانه است، زیرا تصویری از روابط بین الملل را در معرض نمایش می گذارد که در آن، کل از اهمیت بیشتری نسبت به اجزاء که دولتهای مستقل تشکیل دهنده آن هستند، برخوردار است.
مبانی فرانظری مکتب انگلیسی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مباحث فرانظری یکی از ابعاد نظریه پردازی در روابط بین الملل است که به طور ویژه در دهه های هشتاد و نود، با رشد جریان انتقادی یا بازاندیش گرا در این حوزه مورد توجه نظریه پردازان روابط بین الملل قرار گرفت. مکتب انگلیسی یا سنت خردگرایی به مجموعه آثار و نویسندگانی اشاره می کند که در برداشت از روابط بین الملل، آن را یک جامعه مرکب از دولتها می داند و قایل به اهمیت اهداف، قواعد، ارزشها و هنجارهای مشترک در آن است. یکی از ابعاد مهم در مکتب انگلیسی هستی شناسی است که جوهره سیاست بین الملل به عنوان عرصه ای خاص از عمل سیاسی است. هستی شناسی تعیین مرجع انضمامی یک گفتمان تبیینی است. هستی شناسی وجه تبیینی یک نظریه را هر چند تعیین نمی کند اما در آن محدودیت ایجاد می کند، در مباحث هستی شناسی، چیستی واقعیت اجتماعی، سرشت کنشگران، نوع واحدهای کنشگر و رابطه میان کنشگران و زمینه کلان اجتماعی که در آن عمل می کنند مورد مطالعه قرار می گیرد. در این مقاله، نگارنده قصد دارد تا ابعاد هستی شناسی را به طور مبسوط، تشریح نماید. مکتب انگلیسی نمایانگر تلاشی برای نظریه پردازی عملی است که هم با مسائل مرتبط با واقعیت تجربی سرو کار دارد و هم به اندیشه در مورد خیر بشری می پردازد. مکتب انگلیسی با تکیه بر ابعاد غیرمادی و گفتمانی روابط بین الملل، تاکید بر نقش فرهنگ، هنجارها و قواعد، نگاه تاریخی و تفسیری به واقعیت بین المللی، پرهیز از شیء انگاری در مطالعه روابط بین الملل و توجه به ابعاد هنجاری حیات سیاسی بین المللی، به موضعی میانه در مباحث فرانظری شکل می دهد که بستر مناسبی را برای مطالعات نظری در پژوهش در حوزه روابط بین الملل فراهم می سازد.
جنگ آمریکا علیه عراق و ساختار معنایی نظام بینالملل(مقاله علمی وزارت علوم)
در شرایطی که انتظار میرفت جهان پس از جنگ سرد جهانی متکی بر نهادهای بینالمللی و رشد چندجانبهگرایی باشد، تهاجم ایالات متحده به عراق به شکلی کم و بیش یکجانبه و بدون اخذ مجوز از نهادهای بینالمللی ذیصلاح و مبتنی بر آموزه نوین جنگ پیشدستانه یا پیشگیرانه انجام گرفت. این اقدام در سطوح مختلف از جمله در سطح دولت ها و گروه های اجتماعی با واکنشهای منفی بسیار رو به رو شد. پرسشی که در این مقاله به آن پرداخته میشود، این است که چرا این اقدام ایالات متحده با مخالفت های گسترده رو به رو شد؟ فرضیه مورد بررسی نیز این است که مغایرت اقدام آمریکا با ساختار بیناذهنی حاکم بر جامعه بینالمللی، دلیل مخالفت ها بوده است. در این مقاله تلاش میشود با تأکید بر ابعاد هنجاری و معنایی نظم بینالمللی، این رویداد از این منظر و با اتکا بر آموزه های دو نظریه مکتب انگلیسی و سازهانگاری بررسی شود. پس از ارائه چارچوبی مفهومی بر اساس این دو نظریه، مقاله به بررسی اصول بنیادین تعریفکنندة ساختار معنایی نظام بینالملل میپردازد و سپس مغایرت اقدامات آمریکا با قواعد این ساختار نشان داده میشود.
بررسی مقایسه ای مفهوم امنیت در مکاتب متأخر امنیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی مقایسه ای مفهوم امنیت در مکاتب متأخر امنیتی است. در واقع، مکاتب جدید امنیتی همچون مکتب انگلیسی، کپنهاگ، ولز، پاریس و پسااستعماری، واجد این مداقه در مقوله امنیت هستند. بر این اساس، نویسنده مبنای مقایسه مکاتب را بر معیار «مرجع امنیت» قرار داده و بر این مبنا به مقایسه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی این مکاتب در حوزه امنیت پرداخته است. مطابق فرضیه مقاله و در مقام مقایسه، مرجع امنیت، به ترتیب در مکتب انگلیسی، «فرد/ دولت»؛ در مکتب ولز، «فرد/ مردم»؛ در مکتب کپنهاگ، «دولت/ اجتماع»؛ در مکتب پاریس، «جامعه یا اجتماع سیاسی» و در پسااستعمارگرایی، «فرودستان جنوبی» هستند.
مفهوم «جامعه بین المللی» از نگاه مکتب انگلیسی: تحلیلی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
105 - 136
حوزه های تخصصی:
از زمانِ آغاز نظریه پردازی درباره روابط بین الملل به مثابه یک رشته دانشگاهی، مهمترین بحث هستی شناختی در نظریه روابط بین الملل همانا نحوه استدلال پردازی دانش پژوهان درزمینه عرصه دانش پژوهیِ آن بوده است، عرصه ای که در مکتب انگلیسی از آن تحت عنوان «جامعه بین المللی» یاد شده است. در این چارچوب، با توجه به اهمیت این مفهوم و ابهامات رایج درباره آن، مقاله حاضر در ابتدا می کوشد جایگاه این مفهوم را در نظریه مکتب انگلیسی بازشناسد. سپس، نقدها بر آن مفهوم را می کاود؛ در وهله سوم، نسبت آن را با مفهوم نظام بین المللی توضیح می دهد. در پایان نیز برپایه نقدها در یک ارزیابی، استدلال می شود که جامعه بین المللی به شدت اروپامحور است و اروپازدایی از آن را ضروری می داند، که دو محور پژوهشیِ فراروی دانش پژو.هان روابط بین الملل خواهد گشود: نخست، تبارشناسی تاریخی که تامل انتقادی غیاروپایی محور درباره نحوه گسترش جامعه بین المللی را ایجاب می کند؛ و دوم که نیازمند نوعی آینده پژوهیِ نظری، با امکان تحول جامعه بین المللی کنونی سروکار دارد.. این دو محور چه بسا می تواند به بازسازی مفهوم جامعه بین المللی بیانجامد
مکتب انگلیسی؛ از پویش های روش شناسانه تا گفتمان امنیتی
مکتب انگلیسی علیرغم گرایشاتی که در هستی شناسی و روش شناسی به خردگرایان و واقعگرایان دارد ولی در بعد امنیت آن را بعنوان یک ارزش هنجاری تعریف می کند و نه یک موضوع ابزاری و معتقد است که؛ امنیت، برساخته اجتماعی است و قابل تغییر، فلذا باید در یک جامعه امنیتی که لزوماً به دولت محدود نمی شود، مستقر گردد. در این مقاله سعی بر این است تا مکتب انگلیسی از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. نخست اینکه آیا این مکتب واجد مداخلات روش شناسانه و هستی شناسانه در باب مقوله امنیت می باشد؟ تفسیر مکتب انگلیسی از گفتمان امنیت چگونه است؟ و سوال آخر اینکه رابطه این مکتب با مکاتب دیگر نظیر؛ واقعگرایی، خردگرایی و انقلابی گرایی چگونه می باشد؟ در پاسخ به سوالات مطرح شده در این مقاله باید بگوییم: اندیشمندان مکتب انگلیسی علیرغم اساسی بودن امنیت روابط بین الملل در نظریه و عمل، توجه صریح و آشکاری به امنیت از خود نشان نداده اند. لیکن باتوجه به اظهارات اندیشمندان دو گروه "کثرت گرا و همبستگی گرا" از این مکتب، به نظر می رسد هر دو گروه سعی دارند تا حدودی این خلأ را در تفکر مکتب انگلیسی با طرح این استدلال پر کنند که مکتب انگلیسی روی اصلی ترین ایده های یک فهم صریح و ضمنی از امنیت شکل گرفته است.
دیالکتیک حقوق و سیاست در رهیافت مکتب انگلیسی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
535 - 550
حوزه های تخصصی:
رهیافت مکتب انگلیسی یا نظریه جامعه بین المللی به دلیل آنکه همزمان هم بر مقوله قدرت و سیاست تأکید می ورزد و هم بر حقوق و هنجارهای بین المللی اهمیت می دهد، از جمله رویکردهای تلفیقیروابط بین الملل به حساب می آید. این رهیافت به توصیف صرف نظام بین الملل اکتفا نمی کند و برای قاعده مند شدن روابط میان دولت ها، به ارائه دستورالعمل های اخلاقی و هنجاری نیز مبادرت می ورزد. در این حوزه مطالعاتی، دو رویکرد سیاسی و حقوقی یعنی واقع گرایی و آرمان گرایی با هم ترکیب شده اند تا تحلیل مناسب و درخور توجهی از آنچه در سیاست بین الملل در حال وقوع و جریان است، ارائه دهند. آنچه برای نظریه پردازان مکتب انگلیسی مهم می نماید، عدم گرایش کامل به سمت یکی از رویکردهای مزبور است. به منظور حفظ استقلال و عدم وابستگی به این دو جریان اصلی بود که در نهایت، نظریه پردازان مکتب انگلیسی به دو دسته پلورالیست ها و سولیداریست ها تقسیم شدند. تحقیق از نوع بنیادی بوده و روش مورد استفاده نیز تببینی است.
آنارشی و نظم از منظر نظریه های روابط بین الملل
منبع:
پژوهش های سیاسی سال سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۸
8 - 28
حوزه های تخصصی:
در تحلیل موضوعات نظام بین الملل، آنارشی و نظم از جمله مفاهیم کلیدی محسوب می شوند که نظریه پردازان روابط بین الملل فاقد برداشت واحد و مشترکی از معنای آن می باشند و این امر مطالعات روابط بین الملل را با پیچیدگی هایی مواجه ساخته است. این پژوهش با عنایت به تنگناهای موجود، به منظور ارائه راهکاری جدید در راستای فهم جامع از مفاهیم آنارشی و نظم در نظام بین الملل، نظریه های رئالیسم، نئورئالیسم، مکتب انگلیسی، پسا تجددگرایی، فمینیسم و سازه انگاری را مورد بررسی قرار داده و در پایان ترکیب مکتب انگلیسی- سازه انگاری را به عنوان چارچوبی مناسب جهت تحلیل مسائل نظام بین الملل پیشنهاد می کند.
مطالعه تطبیقی مفهوم هویت از منظر مکتب انگلیسی و تئوری سازه انگاری در روابط بین الملل
منبع:
پژوهش های سیاسی سال سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۸
128 - 144
حوزه های تخصصی:
مفهوم هویت به شکل منسجم و به عنوان یکی از مهترین مفاهیم موجود در روابط بینالملل، مفهومی نسبتاً جدید است و شکل گیری آن به دهه 1950برمی گردد. هویت به مفهوم وضعیت شبیه بودن و تفاوت داشتن با دیگران و شامل ایجاد مرزهایی است که خود را از دیگران جدا می کند. «چیستی» و «کیستی» از جمله سؤالاتی می باشند که در مبحث هویت مطرح و ذهن بشر و جوامع بشری را از گذشته های دور مشغول نموده اند. از نظر مکتب انگلیسی، عامل اصلی شکل گیری هویت، معانی و هنجارهایی می باشند که سبب ایجاد تکالیف متقابل بازیگران مختلف می شوند. در مقابل، سازه انگاری هویت را یک سازه اجتماعی می داند که جنبه ذهنی و گفتمانی دارد و معتقد است که علاوه بر معانی و هنجارها، منافع نیز در شکل گیری هویت ها نقش اساسی دارند. مقاله حاضر با هدف مطالعه تطبیقی هویت از منظر مکتب انگلیسی و تئوری سازه انگاری، با روش توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای صورت می گیرد.
آینده پژوهی خاورمیانه طی سه دهه آینده؛ تحلیل روندهای مقابله با تروریسم در سطح بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۱
87 - 116
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه یکی از مهم ترین مناطق جهان است که تروریسم به عنوان یکی از مهم ترین تهدیدهای امنیتی، به میزان زیادی آینده این منطقه را تحت تأثیر قرار داده است. هرچند، دولت ها برای مقابله با تروریسم در عرصه بین المللی، راهبردهای مختلفی را اتخاذ کرده اند؛ اما هیچ کدام از این راهبردها تاکنون نتوانسته است مشکل تروریسم در این منطقه را در عرصه بین المللی حل و فصل کند. این مقاله با بهره گیری از نظریه مکتب انگلیسی، در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به تدوام بحران های تروریستی در خاورمیانه، چه آینده محتمل و مطلوبی می توان برای روندهای مقابله با تروریسم در سطح بین المللی ترسیم کرد؟ یافته ها گویای آن است که سناریوی تقویت همبستگی و انسجام جامعه بین المللی در مبارزه با تروریسم، با ویژگی هایی چون: رهبری جدی تر سازمان ملل متحد؛ تعهد به رعایت حقوق بشر در مبارزه با تروریسم؛ شکل گیری راهبرد عملیاتی منسجم؛ پذیرش صلاحیت دیوان کیفری بین المللی برای مجازات عاملان اقدامات تروریستی و تقویت برابری و عدالت اقتصادی، از محتمل ترین و مطلوب ترین چشم اندازهای روندهای مقابله با تروریسم در عرصه بین المللی در سه دهه آینده است. هدف این پژوهش، بررسی تهدیدهای برآمده از ترورریسم و فرصت های مقابله با آن طی سه دهه آینده با همکاری جامعه بین المللی تحت لوای سازمان ملل است. روش مورد استفاده نویسندگان در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و آینده پژوهی خواهد بود.
مطالعه تطبیقی مفهوم هویت از منظر مکتب انگلیسی و تئوری سازه انگاری در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
مفهوم هویت به شکل منسجم و به عنوان یکی از مه ترین مفاهیم موجود در روابط بین الملل، مفهومی نسبتاً جدید است و شکل گیری آن به دهه 1950 برمی گردد. هویت به مفهوم وضعیت شبیه بودن و تفاوت داشتن با دیگران و شامل ایجاد مرزهایی است که خود را از دیگران جدا می کند. «چیستی» و «کیستی» از جمله سؤالاتی می باشند که در مبحث هویت مطرح و ذهن بشر و جوامع بشری را از گذشته های دور مشغول نموده اند. از نظر مکتب انگلیسی، عامل اصلی شکل گیری هویت، معانی و هنجارهایی می باشند که سبب ایجاد تکالیف متقابل بازیگران مختلف می شوند. در مقابل، سازه انگاری هویت را یک سازه اجتماعی می داند که جنبه ذهنی و گفتمانی دارد و معتقد است که علاوه بر معانی و هنجارها، منافع نیز در شکل گیری هویت ها نقش اساسی دارند. مقاله حاضر با هدف مطالعه تطبیقی هویت از منظر مکتب انگلیسی و تئوری سازه انگاری، با روش توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای صورت می گیرد.
رئالیسم جهان سوم: رهیافتی پاسخ گو به خاستگاه کشمکش های جاری در نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
نگاهی دقیق به نظریه های غالب در رشته روابط بین الملل هر ناظر مطلع از عرصه سیاست جهانی را به این حقیقت رهنمون می کند که نظریه های این حوزه بر مبنای نگرش قدرت های بزرگ به سیاست بین الملل تبیین شده اند. در این ارتباط نابرابری موجود در عرصه روابط بین الملل باعث تأثیرگذاری بر نظریه پردازی در رشته روابط بین الملل شده است. نظریه های مهم رشته روابط بین الملل بیش از آنکه بازگو کننده واقعیت های جهان و دربرگیرنده ملاحظات بخش زیادی از دولت های فعال در عرصه بین الملل باشد، در زمینه منافع قدرت های بزرگ تبیین و طراحی شده است. این دسته از نظریات ظرفیت توضیح مباحث مهم و مطرح در گستره بین الملل نظیر خاستگاه کشمکش های جاری در نظام بین الملل و ارتباط بین متغیرهای معین رفتار داخلی و خارجی اکثر اعضا در سایه مؤلفه های جنگ و صلح را ندارد. بر این اساس ضروری است ضمن باز اندیشی در مباحث نظریه های غالب رشته روابط بین الملل یعنی نظرات نئورئالیسم و نئولیبرالیسم، تلاش هایی در زمینه ارائه نظریات جدید با نگرشی ساده یا رهیافت هایی کوچک با نگاهی محدود و با هدف پوشش کاستی های این نظریات صورت پذیرد. در مقاله حاضر تلاش شده است ضمن اشاره به کاستی های موجود در نظریات غالب رشته روابط بین الملل دلایل عمده عدم توانمندی نظریات یادشده را از نظر شناخت شناسی در زمینه توجیه و تبیین بروز جنگ و در مقابل عدم گسترش صلح در سطح بین الملل بررسی شود.
ظرفیت نظریه های روابط بین الملل برای ایجاد تعامل و تقارب با حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
اگرچه رشته حقوق بین الملل قدمت چند صد ساله دارد، ولی رشته دانشگاهی روابط بین الملل نسبتاً جدید است. بعد از جنگ جهانی دول، رشته های روابط بین الملل و حقوق بین الملل به میزان قابل توجهی هم پوشانی داشتند لیکن با وقوع جنگ جهانی دوم، عصر تقارب این دو رشته مطالعاتی به سر رسید. بسیاری از واقع گرایان بر این باور بودند که در دنیای فاقد اقتدار مرکزی توافق های بین الملل نمی توانند محدودیت های معنا داری برای رفتار دولت ها ایجاد کنند. چنین گرایشاتی در چارچوب ادبیات رئالیسم ساختاری که طی آن پیامدهای بین الملل را محصول توزیع توانائی ها و قدرت دولت ها تلقی می کرد، تقویت می شد. در اوائل دهه 1980، لیبرالیسم به صورت یک نظریه منسجم روابط بین الملل ظاهر شد. لیبرالیسم بر این ادعاست که پیکربندی دولت مستقل تعیین کننده رفتار آن است. پس از پایان جنگ سرد، سازه انگاری به صورت یک رویکرد عمده نقش مهمی در پیوند این دو رشته مطالعاتی داشته است. تحت این شرایط فهم پیچیده هنجارها به درک بهتر جامعه شناختی و تاریخی حقوق بین الملل می شود. تمرکز این مقاله بر تجزیه و تحلیل پتانسیل تئوری های روابط بین الملل به ویژه مکتب انگلیسی، رئالیسم، لیبرالیسم و سازه انگاری برای تعامل و تقارب بیشتر میان دو رشته روابط بین الملل و حقوق بین الملل است. این مطالعه حاکی است که میزان تقارب میان این دو رشته بیش از سایر حوزه های مطالعاتی است.
نظم های منطقه ایِ غیراروپایی از منظر مکتب انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
159 - 186
نظم، و منطقه به مهمترین مفاهیم در رشته روابط بین الملل تبدیل شده اند، به گونه ای که کمتر تحلیلی را می توان دید که از این دو مفهوم یاد نشده باشد؛ در این میان، آنچه اهمیت یافته، ولی کمتر آماج تامل نظری واقع شده است وضعیت نظمهای منطقه ای در عرصه بین المللی است، چراکه به نظر می رسد باعث تقارب این دو مفهوم و تبدیل آنها به یک ابرمفهوم گردیده است. در این راستا، این نوشتار این پرسش نظریِ را مطرح می کند که "چرا با پیدایش جامعه دولتها در سطح منطقه ای، نظم منطقه ای درونزاد در جوامع بین المللی منطقه ای غیراروپایی شکل نمی گیرد؟ برای پاسخ به این پرسش، با بهره گیریِ از مفاهیم مکتب انگلیسی استدلال می شود که به نظر می رسد تفاوت در تجربه های حاکمیتیِ دولت های واقع در جوامع بین المللیِ منطقه ای غیراروپایی، «شکل بندی های دولت و منازعات درون منطقه ای» را به گونه ای رقم زده است که باعث گردیده است، با وابستگیِ امنیتیِ آن دولتها به کنشگران فرامنطقه ای از یک سو و مداخله کنشگران فرامنطقه ای از سوی دیگر، نظم منطقه ای درونزاد در جوامع بین المللیِ منطقه ایِ غیراروپایی شکل نگیرد. بهره گیری از مکتب انگلیسی نشان می دهد که در پیشبرد استدلالهای این نوشتار، از روش توصیفی تحلیلی با تمرکز بر تحلیل محتوای کیفیِ آثار نظریِ مرتبط استفاده خواهد شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که موفقیتِ این الگوی نظری در کاربست برای مناطق مختلف جهان می تواند می تواند سهم ارزنده ای در بالندگی نظریِ مطالعات منطقه ای از یک سو و بهره گیری از مفاهیم مکتب انگلیسی در تحلیل موضوعات منطقه ای و بین المللیِ روز داشته باشد و با پیوند زدنِ آنها به یکدیگر، افقی جدید در این دو حوزه مطالعاتی بگشاید.
کارکرد نهادهای برساخته در خاورمیانه از منظر جامعه بین الملل مکتب انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
تشکیل نظام بین الملل در خاورمیانه مبتنی بر یک نظام منطقهای است که پس از استعمار بوجودآمد و کشورهای بوجود آمده از استقلال و حاکمیت خود دفاع میکردند. این کشورها برای نشان دادن مشروعیت بخشی و تمایل همکاری با یکدیگر، نهادهای برساخته ای را در چارچوب نظام دولتها بوجود آوردند که از ویژگیهای مکتب انگلیسی است که شامل اتحادیه عرب،سازمان کنفرانس اسلامی، شورای همکاری خلیج فارس و سازمان اوپک می باشد.این نهادها برای همبستگی میان کشورهای خاورمیانه بوجود آمدند. هدف این نوشتار، بررسی نقش و جایگاه نهادهای برساخته در جامعه بین الملل خاورمیانه است. پرسش اصلی این است که آیا نهادهای برساخته توانسته اند به شکل گیری جامعه هبستگی گرای بین الملل خاورمیانه کمک کنند؟ فرضیه این پژوهش آن است که با وجود نهادهای برساخته، جامعه بین الملل در خاورمیانه شکل نگرفته است. این پژوهش ازمنظر پارادایم جامعه بین الملل مکتب انگلیسی نشان می دهد در این منطقه تنش و نزاع متناوب بیش از انسجام و صلح است. به عبارت دیگر نهادهای برساخته در خاورمیانه رژیمهایی هستند که نه تنها به شکل گیری جامعه بین الملل خاور کمک نکرده ا ند بلکه باعث افزایش تنش شده اند. این پژوهش در چارچوب سنت خردگرا و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
ارزیابیِ انتقادی نگاه مکتب انگلیسی به «گسترش جامعه بین المللی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
67 - 108
«جامعه بین المللی» مفهوم کانونیِ مکتب انگلیسی است، که پژوهندگانِ آن از سه منظر بدان نگریسته اند: ساختاری؛ نهادی؛ و تاریخی. در رویکرد تاریخی به «جامعه بین المللی»، گسترش تاریخیِ جامعه بین المللی مطرح شده است. در این نوشتار، در ابتدا، برداشت کلاسیک مکتب انگلیسی درباره گسترشِ جامعه بین المللی به طور اجمالی معرفی می گردد. سپس از طریق تحلیل محتوای آثار دانش پژوهان مکتب انگلیسی، تلاش می شود سیرتحول سیر تطور آرای آنها درباره گسترش جامعه بین المللی بازشناسی شود. در این چارچوب، استدلال می شود که از همان ابتدای طرحِ انگاره گسترش جامعه بین المللی، دو نسلِ متمایز از شرحها/نقدکاویها در درون مکتب انگلیسی بر گسترش جامعه بین المللی سربرآورده اند: نخست، آنهایی که برداشت کلاسیک درباره گسترش جامعه بین المللی را مفروض گرفته اند؛ و دوم، آنهایی که با ارایه بدیل مفهومی در چارچوب مکتب انگلیسی عملاً کوشیده اند گامی به فراسوی برداشت کلاسیک درباره گسترش جامعه بین المللی بردارند. نویسنده، پس از ارزیابیِ دیدگاه های این دونسل، به این جمع بندی می رسد که کفایت و کمال یافتگیِ گسترش جامعه بین المللی مستلزمِ ورود به عرصه ای فراتر از نظریه مکتب انگلیسی در روابط بین الملل است. در پایان، پس از ارزیابیِ انتقادی این دو نسل، تلاش می شود که در قالب نوعی جمع بندی، استدلال نگارنده درباره امکان های پژوهشِ نظریِ برآمده از نتایجِ این نوشتار پیش روی خواننده قرار گیرد.
بررسی مقایسه ای مبانی معرفت شناختی رویکردهای میانه در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
193 - 214
حوزه های تخصصی:
ظهور رویکردهای میانه (سازه انگاری اجتماعی، نظریه انتقادی، مکتب انگلیسی) در سنت نظریه پردازی روابط بین الملل حاصل تحولات فکری و دگرگونی های سیاسی و اجتماعی در نیمه دوم قرن بیستم بوده است. این تحولات که زمینه را برای تقابل رویکردهای جدید در برابر اثبات گرایان فراهم نمود، به مناظره سوم در این رشته مطالعاتی شکل داد؛ مناظره ای که بخش قابل توجه آن را رویکردهای میانه تشکیل داده بودند. درواقع نظریه پردازان رویکردهای میانه نیز در این مشاجرات فکری در برابر خردگرایان قرارگرفتند و در کنار پساساختارگرایان، استدلال های هستی شناختی و معرفت شناختی متفاوت خود را در تقابل با جریان اصلی ارائه دادند. نویسنده در این پژوهش تلاش دارد که مبانی معرفت شناختی رویکردهای میانه را بر اساس 3 دغدغه معرفت شناختی یعنی مسئله امکان شناخت، چگونگی شناخت و غایت و هدف از شناخت را مورد بررسی قرار دهد. ازاین رو، سؤال اصلی این پژوهش این است که دیدگاه هر یک از نظریه های طیف میانه در روابط بین الملل نسبت به امکان شناخت، چگونگی شناخت و غایت و هدف شناخت چگونه است؟ پژوهش حاضر تلاش می کند که با توسل به یک بررسی مقایسه ای به این سؤالات پاسخ دهد.
رویکرد مکتب انگلیسی به مفهوم امنیت در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بشر از آغاز ورود به پهنه هستی، با معمای امنیت روبه رو بود، زیرا عوامل محیطی مهم ترین خطر برای حیاتی ترین ارزش بشر، یعنی زندگی به شمار می آمدند. بسیاری از این خطرها نیز از سوی نیروهای طبیعی بود. بدین علت امنیت معمای آشنای زندگی بشر است. اما امنیت، مانند سایر ارزش ها و مفاهیم اجتماعی، به شرایط و واقعیت های موجود بستگی دارد و به دلیل کارکرد نیروهای ژرف و اثرگذاری آنها بر محیط اجتماعی، مفهومی پویاست. بر این اساس دوره های مختلف حیات بشر شاهد تحولاتی شگرف در مفهوم امنیت بوده است. طی چند سده اخیر، فروپاشی جهان دوقطبی و پایان جنگ سرد، از جمله نقاط عطف حیات بشری بوده اند که به دلیل تغییر ساختار نظام بین الملل، تغییر سیاست قدرت های بزرگ و ورود بازیگران جدید به سپهر جهان سیاست، و تحولات شگرف علمی و فرایند جهانی شدن، تحولات شگرفی را در مفهوم امنیت پدید آوردند. این تحولات بزرگ، ضرورت بازاندیشی نظری و بیان طرح مفهومی و نظری تازه ای را در بررسی تغییرات شکلی و ماهوی پدیدآمده در مفهوم امنیت اجتناب ناپذیر کرده است. در این راستا رویکردهای سنتی مطالعات امنیتی در تعریف امنیت، دامنه شمول موضوعات امنیتی و سطح تحلیل مناسب پویش های امنیتی مورد نقد و چالش جدی صاحب نظران مکاتب مختلف فکری قرار گرفت. بر این اساس دیدگاه های جریان های اصلی نظریه های روابط بین الملل به مقوله امنیت، نقد و بازاندیشی شد. از جمله مکاتبی که در این مسیر گام های مهمی برداشت و چشم انداز متفاوتی ترسیم کرد، مکتب انگلیسی بود. البته شاهد فاصله ای قابل توجه و مهم میان گرایش های مختلف موجود در این مکتب در حوزه امنیت هستیم که بر مسئله تأمین امنیت برای دولت ها و تأمین امنیت برای ملت ها تمرکز دارند.
اجتماع امن منطقه ای در جامعه بین المللی: دیدگاه مکتب انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
7 - 27
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیمی که در ادبیات روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای اقبال یافته، اجتماع امن منطقه ای است. اجتماع امن منطقه ای، اجتماعی از دولت های حاکمیت دار در یک گسترده جغرافیایی محسوب می شود که احتمال وقوع جنگ از میان آنها رخت بربسته است. بر حسب این وضعیت، مناطق مختلف جهان را می توان در یکی از دو وضعیت شکل گیری/فقدانِ آن در نظر گرفت؛ بدین معنا که در برخی مناطق مانند غرب اروپا و شمال آمریکا، اجتماع امن منطقه ای شکل گرفته و در برخی مناطق مانند جنوب و غرب آسیا و شمال آفریقا چنین اجتماعی شکل نگرفته و دورنمای روشنی از شکل گیری آن در آینده حداقل کوتاه مدت وجود ندارد. با مشاهده چنین سرگذشت متفاوت تجربی، این پرسش نظری قابل طرح به نظر می رسد که «چرا اجتماع امنِ منطقه ای در برخی مناطق جهان شکل می گیرد و در برخی دیگر از مناطق مجال ظهور نمی یابد؟» در پاسخ به این پرسش نظری، با گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتیِ متون پایه ایِ مرتبط در هر دو رشته مطالعات منطقه ای و روابط بین الملل، و بهره گیری از تحلیل محتوای کیفیِ آنها، تلاش می شود الگوی تبیینیِ مناسبی با به کارگیری تبیین کارکردی در استدلال پردازی فراهم آید. در این چارچوب، یافته پژوهش این است که نحوه کارکرد نهادهای جامعه بین المللیِ جهان گستر به گونه ای در سطح منطقه ای تأثیر می نهد که باعث می شود در برخی مناطق، اجتماع امن منطقه ای شکل بگیرد و در برخی مناطق شکل نگیرد.