انسان به منزله عامل در اندیشه اسلامی، بیانگر آن است که انسانها را می توان منشاء اعمالشان در نظر گرفت . در این دیدگاه، مبانی عمل، دست کم دارای سه نوع است : شناخت، گرایش و اراده. گستره عمل، در وجود و موجودیت آدمی بسیار وسیع است به طوری که می توان در عرصه هایی چون ادراکهای حسی ، زبان ، رویا و نظامهای اجتماعی، از بروز و ظهور عمل آدمی سخن گفت . دو تفاوت میان انسان شناسی اسلامی و ساختارگرا / پساساختارگرا وجود دارد . اول این که انسان شناسی اسلامی ، با حذف سوژه آگاه و دارای قصد سازگار نیست. دوم این که در انسان شناسی اسلامی، ویژگیهای فطری آدمی تنها ساختاری نیست چنانکه در ساختارگرایی برآنند . به علاوه ،
شکوفایی یا ظهور برخی از امور فطری، به نحو قابل ملاحظه ای در گرو قصد و اراده آدمی قرار دارد دیدگاه انسان به منزله عامل، دلالتهای مهمی در عرصه تعلیم و تربیت دارد. بر این اساس، ارتباط میان معلم و شاگردان باید به منزله ارتباطی میان انسانهای عامل و بنابراین به صورت تعامل در معنای دقیق آن در نظر گرفته شود.