مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
توماس هابز
حوزه های تخصصی:
این مقاله در سه محور کلی انسانشناسی در مفاهیم مورد نظر، از قبیل سرشت انسانی، تفسیر انسان، منشأ حق، روح، تحلیل عقلی زندگی اجتماعی، انگیزه انسان و یا عامل حرکت، حق و تکلیف، انسان پرومتهای در مقابل مقام خلافت، دین، و ... و نیز شرح و تفصیل در تفارق آن، به این نتیجه دست یافته است که وجوه تفاوت، ناشی از نگرش طبیعتگرای توماس هابز، در مقابل دیدگاه ترکیبی فطرت و طبیعت (با تأکید بر فطرت) جواد آملی به انسان است. این دوگانگی در نگاه به انسان به عنوان یکی از مبانی اساسی اندیشة سیاسی، موجب شده است تا در باور جوادی، قدرت مطلق در اختیار امام معصوم و سپس نایب عادل او قرار گیرد حال آنکه در نگاه هابز، قدرت مطلق بایستی در اختیار شاه باشد. گزاره مزبور، چگونگی تأثیر صورتپردازی میان مفهوم انسان و اندیشة سیاسی در دستگاه فکری جوادی آملی و توماس هابز را نشان میدهد.
بررسی و تبیین نقش اندیشه های فلسفی در جغرافیای سیاسی مطالعه موردی: جغرافیای سیاسی در اندیشه توماس هابز
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده تا با بررسی اندیشه فلسفی، «توماس هابز» (۱۵۸۸- ۱۶۷۹)، به تبیین اثرات دیدگاه فلسفی بر جغرافیای سیاسی پرداخته شود. هابز با تدوین کتاب لویاتان بعنوان مهم ترین اثر خود، تأثیر بسزایی در جامعه دانشگاهی غرب داشته، به طوریکه این کتاب به عنوان متن مرجع در دانشگاه ها تدریس شده است. نظرات و اندیشه سیاسی توماس هابز بدلیل ارتباط آن با مبانی علم جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک یعنی قدرت، دولت، حاکمیت، سرزمین و مردم، (به طور مستقیم و یا غیر مستقیم)، برای جغرافیدانان سیاسی بسیار حائز اهمیت است. دانستن اندیشه فلسفی ای که هابز را به نوشتن این کتاب رهنمون شده از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که اندیشه فلسفی هر کس مبانی و پایه های فکری او را مشخص می کند. برخی توماس هابز را «خالق فلسفه به زبان انگلیسی» می دانند. هابز در کار خود از روش شناسی علمی بهره گرفت و همانطور که در طول تحقیق مطرح شده، دارای رویکرد فلسفی رئالیستی است، و دیدگاهی مکانیکی و طبیعت گرا دارد. او از روش استقرایی قیاسی برای تبیین مسائل استفاده می کند. هابز نگاهی بدبینانه به انسان دارد و انسان را گرگ انسان می داند. از این رو وجود یک نیروی بالاتری که بر انسان ها حکومت کند را ضروری می داند. تأثیر اندیشه های سیاسی زمان او و دوران پرآشوبی که در آن می زیسته، باعث شکل گیری ذهنیتش در مورد حکومت و مردم شده، و سرانجام نظریه خود درباره دولت را در کتاب لویاتان به رشته تحریر درآورده است. در این پژوهش، اثرات آراء فلسفی توماس هابز بر اندیشه ها و موضوعات جغرافیای سیاسی به صورت توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.
نگاهی روش شناسانه به نظریه قرارداد اجتماعی توماس هابز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۰ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
685 - 709
حوزه های تخصصی:
نظریه «قرارداد اجتماعی» از مهم ترین نظریاتی است که پس از رنسانس، در خصوص منشأ «حق حاکمیت» در جهان غرب مطرح شده است. هر نظریه ای که در علوم انسانی مطرح می شود، تحت تأثیر مبانی فلسفی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی خاص خود است که بررسی این مبانی و نحوه ارتباط آن با نظریه مربوطه، «روش شناسی بنیادین» خوانده می شود. این مقاله با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از رویکرد روش شناسی بنیادین، به بررسی نظریه قرارداد اجتماعی هابز پرداخته و تلاش کرده است تا مبانی فلسفی هابز و چگونگی تأثیر آن بر نظریه قرارداد اجتماعی او را تشریح کند. به لحاظ هستی شناسی، هستی شناسی او مبتنی بر اومانیسم، سوبژکتیویته و سکولاریسم بوده است. به لحاظ معرفت شناسی، هابز از دو جریان اصالت تجربه و اصالت عقل تأثیر پذیرفته و همچنین عقلانیت قدسی را به کناری نهاده است. به لحاظ انسان شناسی، نگاه مکانیکی به انسان و تلقی بدبینانه از ماهیت بشر، اندیشه او را راهبری کرده است.
نقد و بررسی رد پای اندیشه ی سیاسی توماس هابز در پویانمایی زوتوپیا
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
87 - 115
حوزه های تخصصی:
«زوتوپیا» یک پویانمایی جذاب است که در ورای پوسته ی کودکانه و سرگرم کننده اش سرشار از مضامین فلسفه سیاسی، خاصّه تجسم برخی نظریات توماس هابز است. زوتوپیا روایت گرِ آرمان شهری حیوانی است که در آن حیوانات شکارچی، حیوانات شکار را نمی درند، بلکه تمامی پستانداران در صلح و آرامش و با شعار «هرکس می تواند آن چه می خواهد بشود»، کنار هم زندگی می کنند. در عین حال، این آرمان شهر به شدت منطبق بر محدودیت های عملی و نظری عالم واقع و شدیداً مستعد آشفتگی و وقوع بحران است. در این مقاله، ضمن حفظ چارچوب نظری اندیشه های هابز در سنجش و ارزیابی پدیده ها و مسائل سیاسی اجتماعی، کوشش شده برخی نشانه ها و مضامین این پویانمایی که در شباهت با آرای این اندیشمند است نسبت سنجی شود و بعضاً عبورهایی که از اندیشه او، در چارچوب نظام مطلوب خالقان اثر صورت گرفته، رمزگشایی شود و توأمان برخی مضامین این پویانمایی به ظاهر کودکانه، از ابعاد مختلف مورد تحلیل فرهنگی سیاسی قرار گیرد. برخی از مهم ترین محورهای مورد بحث، وضع طبیعی و ترس از بازگشت به دوره ماقبل مدنیت و جایگاه مقوله تفریح و سرگرمی در نظام آرمان شهری زوتوپیا است. این مقاله با بهره گیری از روش هرمنوتیک به خوانش متن پرداخته و واقع گرایی هابزی را از لابه لای پویانمایی زوتوپیا استخراج نموده است.
تئوری نمایندگی و جرایم مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
37 - 52
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به بررسی فلسفی مسأله فرصت طلبی مدیریتی و تشریح پارادوکس مدیر اجرایی فرصت طلب در زمانی که مدیرعامل را بتوان "مجرم آینده" درنظر گرفت، پرداخته می شود. همچنین بررسی خواهد شد که مکانیزم های حاکمیتی تا چه اندازه در جلوگیری از فرصت طلبی مدیریتی به ویژه از طریق بسته های جبران خدمات "هویج های مالی" سهم دارند. سپس، دیدگاه الیور ویلیامسون در زمینه فرصت طلبی تجزیه و تحلیل خواهد شد، زیرا تئوری وی شیوه تعریف فرصت طلبی مدیریتی در تئوری های نمایندگی را تا حد زیادی تحت تأثیر قرار داده است. در ادامه شکاف موجود در بررسی سه نوع اصلی فرصت طلبی (خودگرای اسمیتی، خودگرای هابزی و خودگرای ماکیاولی) بررسی گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که خودگرای اسمیتی تلاش می کنند به تعادلی میان منافع شخصی و شفقت و دلسوزی دست یابد، درحالی که خودگرای هابزی توسط منافع شخصی، قدرت طلبی و گرایش به احتیاط برانگیخته می شود. خودگرای ماکیاولی همواره در جستجوی قدرت و ایجاد ترس در پیروان است. در واقع اگر مدیرعامل به شیوه خودگرای اسمیتی، هابزی یا ماکیاولی عمل کند، ساختارها و مکانیزم های حاکمیتی که باید طراحی و اجرا شوند می توانند کاملا متفاوت باشند. گرایش مدیر اجرایی ارشد به ارتکاب جرایم مالی ممکن است در هریک از این حالت ها متفاوت باشد، ریسک کم (خودگرای اسمیتی)، ریسک متوسط (خودگرای هابزی) یا ریسک زیاد (خودگرای ماکیاولی). فلسفه اسمیت، هابز و ماکیاولی به این دلیل انتخاب شده است که تئوری نمایندگی گاهی اوقات هنگام تعریف مفهوم فرصت طلبی، به این فلسفه اشاره کرده است. مفاهیم فلسفی دیگری را نیز می توان تجزیه و تحلیل کرد تا مشخص شود این مفاهیم فلسفی تا چه اندازه به سوی فرصت طلبی راهگشا هستند (برای مثال اسپینوزا).
بررسی کارکرد «اعتماد» و «مدارای سیاسی» در نظریه «قرارداد اجتماعی» توماس هابز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله «بررسی کارکرد اعتماد و مدارای سیاسی در نظریه قرارداد اجتماعی توماس هابز » است.تا بحال دیدگاه ها و آراء سیاسی هابز به نحو کلی در منابع متفاوت مورد بحث و بررسی قرار گرفته اما بررسی کارکرد «اعتماد» و «مدارا» در اندیشه سیاسی ایشان می تواند جدید باشد.روش انجام کار به این صورت است که به صورت توصیفی و تحلیلی و بر اساس چیستی معانی این مفاهیم در نظریه هابز انجام می گیرد.یافته ها در این مقاله حاکی از این است که با توجه به بحث اولیه «ضرورت» دولت که مقوله «امنیت» بوده،اما بحث «کارکرد» دولت در اندیشه هابز از اهمیت بیشتری برخوردار است و برای اینکه کارکرد دولت انجام شود باید از اقتدار لازم برخوردار باشد.مفاهیم اعتماد و مدارا هم در ارتباط با اقتدار و کارکرد دولت معنا پیدا می کنند. ابعاد نظریه هابز در مورد انسان، انواع وضعیت های اجتماعی،آزادی و مالکیت و جایگاه دولت در نسبت با جامعه در قالب نسبت دو مفهوم «اعتماد» و «مدارا» دیدگاه هابز را معلوم می کند.
لویاتان و اپیکوریسم سیاسی: بحثی انتقادی درباره تفسیر الهیاتی هابز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
742 - 717
نظریه سکولاریزاسیون یکی از موضوع های جدل برانگیز در فلسفه سیاسی معاصر است. به طور کلی بر اساس این نظریه طی فرایند سکولار شدن، دین تنها کنار نمی رود، بلکه با ساحت این جهانی ارتباط برقرار می کند و به موجب آن برخی از مؤلفه های استعلایی اش درون ماندگار می شود. این نظریه بر اساس رویکردی الهیاتی اصالت نظریه های مدرن را نفی می کند. پژوهشگرانی مانند کارل اشمیت، کارل لوویت، جان میلبنک و ولفگانگ پالاور از پشتیبان های نظری این رویکردند. هدف این پژوهش ارائه شرحی انتقادی از کاستی این رویکرد تفسیری در مورد مطالعه توماس هابز، با تمرکز بیشتر روی نظریه دین مدنی اوست و تلاش می کند با روش تفسیر زمینه و متن اسکینری از آنچه اپیکوریسم سیاسی هابز خوانده می شود، به مانند تلاشی به طور کامل مدرن، در برابر تفسیر الهیاتی از لویاتان دفاع کند. پرسش های پژوهشی عبارت اند از: 1. چه ارتباطی بین فلسفه هابز و اپیکور وجود دارد؟ و 2. تفسیر الهیاتی از هابز چه تضاد بنیادینی با اپیکوریسم سیاسی او دارد؟ فرضیه پژوهش این است که اپیکوریسم سیاسی هابز به دلیل تضاد بنیادینی که با نظرگاه الهیات یهودی – مسیحی دارد، با خوانش الهیاتی از هابز ناسازگار است. این پژوهش با بررسی اندیشه هابز و بستر پیدایی آن و ارتباطش با احیای فلسفه اپیکوری، بین هستی شناسی، معرفت شناسی و اخلاقیات اپیکور و هابز، همچنین رویکرد این دو به سیاست، تناظرهای مفهومی ای برقرار می کند و بیانی از اپیکوریسم سیاسی را با اصطلاحی که دروغ الهیاتی نامیده می شود، در اندیشه هابز ترسیم می کند. این پژوهش نتیجه می گیرد آنچه در اندیشه سیاسی هابز به نظر الهیاتی می آید، در واقع دروغ الهیاتی اپیکوری است.