مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
زبان شناسی شناختی
حوزه های تخصصی:
بیشتر عالمان مسلمان درباره زیست معنوی انسان با استعاره های لفظی حرکت در صراط، سبیل و طریق سخن گفته اند؛ گویا براساس تجارب شخصی و برخی شواهد قرآنی، زیست معنوی در فرآیند مسافتی اتفاق می افتد؛ ازاین رو برخی اندیشمندان مسلمان باتوجه به زبان قرآن به شکل استعاری این نوع زیستن را «سفر معنوی» یا «سیروسلوک» خوانده اند؛ اما زبان وحی برای تبیین زیست معنوی، استعاره های متعددی دارد که یکی از آن ها «سفر معنوی» است. برخی دیگر از استعاره های قرآن عبارت اند از: حرکت از ظلمات الی النور؛ زراعت؛ تعبد و بندگی؛ حرکت از چپ به راست یا از پایین به بالا. این مقاله ابتدا پیشینه الگو سازی را براساس استعاره مشهور سفر معنوی یا «زیست معنوی سفر است» می اورد تا اهمیت این استعاره و میزان تأثیر آن را بر درک مسلمانان از زیست معنوی نشان دهد. سپس نظریه «استعاره های مفهومی» را معرفی می کند و می کوشد ظرفیت های این نظریه را برای درکی جدید از تعدد تبیین ها از زیست معنوی در قرآن نشان دهد. یافته اصلی مقاله این است که در قرآن الگوهای متعددی برای تبیین زیست معنوی وجود دارد که نظریه استعاره های مفهومی می تواند برای آشنایی با تعدد این تبیین ها افق هایی را بگشاید.
معنا و شناخت در قرآن با نگاهی به تفسیر تسنیم
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات موارد دیگر کتاب شناسی تفسیر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مباحث کلی تفسیر وتأویل
یکی از رویکردهای مهم زبان شناختی در قرن بیستم، زبان شناسی شناختی است. این رویکرد ادعاهای خاصی درباره رابطه زبان و واقعیت و نحوه مفهوم سازی ها در زبان و ارتباط آن ها با ذهن دارد. در این مقاله، نخست درباره ادعای اصلی این رویکرد توضیح کلی می دهیم و اصول مهم آن را برمی شمریم. این اصول عبارت اند از: اصل چشم انداز؛ اصل پویایی؛ اصل دایرة المعارف؛ اصل کاربرد و تجربه. اصالت تعابیر، مهم ترین دستاورد نگاه شناختی به قرآن است که بنابر آن، مفسر باید خود مفهوم سازی های قرآن را اصل قرار دهد، آن ها را تحلیل کند و از تحویل و تقلیل آن ها به مفهوم سازی های دیگر اجتناب کند. مفسران رویکردهای متفاوتی به مفهوم سازی های قرآن داشته اند: گاهی به خود آن ها پرداخته و گاهی آن ها را به مفهوم سازی های دیگری برگردانده اند. در ادامه، نمونه هایی از تأثیر این اصول را در فهم و تفسیر قرآن و سرنوشت اصالت تعابیر در آیات آورده و مواردی از تفسیر تسنیم را بررسی کرده ایم.
بررسی تطبیقی نظریه روح معنا در دیدگاه علامه جوادی آملی با توجه به انگاره های زبان شناسی شناختی
حوزه های تخصصی:
فهم آیات قرآن مستلزم داشتن مبانی درست برای فهم متن است. بررسی تطبیقی از روش هایی است که می تواند مزیت ها و نقایص روش های مختلف را نشان دهد. براساس پژوهش های جدید، زبان شناسی مدرن در شاخه معناشناسی شناختی کارایی خود را در درک مفهوم آیات قرآن نشان داده است. نظریه شناختی پیش نمونه با نظریه سنتی روح معنا هر دو می تواند در تحلیل معنای واژگان متشابه یا واژه هایی که در کاربردهای گوناگون و معانی متفاوت به کار می روند، استفاده شود؛ ازاین رو مقایسه این دو در یک دامنه مناسب می تواند موارد رجحان و کاربردی بودن هریک را روشن کند. علامه جوادی آملی در تفسیر خود، از این نظریه بسیار استفاده کرده است؛ ازاین رو از تحلیل ایشان برمبنای نظریه روح معنا برای مقایسه آن با تحلیل زبان شناسی شناختی استفاده کردیم. با مثال هایی از واژه های کاربردی در دو نظریه مانند میزان، عرش، تقوی، ذوق و تحلیل آیات در دو روش، تفاوت ها و شباهت های این دو نظریه در عمل روشن می شود.تفاوت ها بیشتر شامل اختلاف در معنای واحد است و نیز در میزان انعطاف معنایی در موقعیت های مختلف در این دو نظریه.
نقد و تحلیل و مقایسه ی استعاره های سنتی با استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، استعاره از باورهای سنتی خود که منحصر به «واژه» بود، پا فراتر گذاشت و در نظریه های جدید «زبان شناسان شناختی» فرایند فکری و تجربی انسان را دربرگرفت. باتوجه به این که امروزه، پژوهش های متعددی با کاربست نظریه ی «لیکاف» و «جانسون» انجام می شود، جستار حاضر ضمن مطالعه ی کتابخانه ای، وجوه اشتراک و افتراق میان دو نظریه و دو دیدگاه مختلف را، در دو حوزه ی زبانی و ادبیِ متفاوت مطالعه کرده است. دراین راستا، استعاره ی سنتی در کتاب های قدما مطالعه و با استعاره در مفهوم جدید آن مقایسه شد. حاصل پژوهش نشان داد که نظریه ی زبان شناسی شناختی، علی رغم اشتراکات و افتراقات موجود، به طور نسبی اغراق آمیز است. بسیاری از مباحث مطرح شده در نظریه های معاصرین، غالباً همان مفاهیمِ نظریه های بلاغی سنتی است که با عنوان های دیگر مطرح شده است. نظریه ی معاصرین علی رغم سودمندی، برخی از مباحث مربوط به استعاره ی سنتی را بلاتکلیف رها کرده و باتوجه به مقتضیات زبانی و ادبی جامعه ی ما، به برخی از سؤالات بلاغی پاسخ گو نیست.
استعاره و کارکرد آن در گفتار روزمره ی گویشوران فارسی (با تکیه بر دانشجویان فارسی زبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
استعاره،از مهم ترین پدیده های زبانی است که مورد توجه علما، فلاسفه و اُدبا و اخیراً زبانشناسان واقع شده است. با توجه به اهمیّت موضوع، دراﯾﻦﻣﻘﺎﻟﻪﮐﻪﺑﺨﺸﯽازﭘﮋوﻫﺸﯽوﺳﯿﻊدرﺑﺎره ی بررسیﮐﺎربردﻧﻈﺮیه یمعاصر استعاره [1](1992) لیکاف [2]درﺗﺒﯿﯿﻦساختارهای استعاری زبان روزمره است، ﻣﯽﮐﻮﺷﯿﻢﺑﺎﺗﻮﺟﻪﺑﻪﻣﺒﺎﻧﯽاین چارچوب نظری که بر درک مفاهیم انتزاعی از طریق کاهش در مقیاس بشری تاکید دارد، کارکرد فرایند استعاره را در گفتار روزمره ی گویشوران فارسی با تکیه بر جامعه ی آماری پژوهش محک بزنیم. بدین منظور، نگارندگان به صورت تصادفی، پنجاه نفر از دانشجویان را گزینش کرده، به روش میدانی30 ساعت از مکالمه ی آنان را در سه بافت زبانی متفاوت و در طول 3 ماه ضبط و گردآوری کردند.پس از نگارش داده های زبانی، تعداد 122 عبارت استعاری استخراج گردید که با تحلیل داده ها، مشخص گردید؛ بخش قابل توجّهی از گفتار نمونه ی آماری تحقیق، استعاری است و انواع استعاره های مفهومی در گفتار آنان دیده می شود؛ در این میان استعاره ی ساختار رویداد، بیشترین بسامد وقوع و استعاره جهتی کمترین بسامد وقوع را داشته است. در نتیجه، ادعای لیکاف (1992) مبنی بر جهانی بودن این نظریه در مورد زبان فارسی تأیید شد. در نهایت معلوم گردید بافت زبانی[3]، تأثیری مستقیم بر کاربرد استعاره در گفتار روزمره دارد.به عبارت دیگر هر چه بافت جنبه رسمی تری داشته باشد، استعاره در گفتار کمتر و هر چه جنبه ی غیر رسمی یابد استعاره بیشتر می شود. 1.The contemporary theory of metaphor 2. George Lakoff 3. Linguistic context
تأملی بر الگوهای تأثیرگذار زبان شناسی شناختی در مطالعات میان رشته ای با تأکید بر واژه قرآنی «شاکله»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی یکی از علوم نوپدید میان رشته ای است که به اصول ساختاری زبان از منظر شناخت انسانی می نگرد. آگاهی بر الگوهای شناختی زبان می تواند فرایند تحقق گفت وگوی میان رشته ای را تسهیل کند. سه الگوی تأثیرگذار در این علم عبارت اند از: «نگرش دائرة المعارفی به معرفت»، «طرح واره های تصویری»، و «استعاره». در این میان، استعاره اهمیت ویژه تری دارد و به منزلة محوری که دو الگوی دیگر پیرامون آن قرار دارند در نظر گرفته شده است. استعاره به هم راه دو الگوی دیگر می تواند به منزلة باب ورود به مباحث میان رشته ای در نظر گرفته شود. کلام به وسیله آن ها ظرفیت ویژه ای برای طرح مباحث میان رشته ای به دست می آورد. از این منظر، بررسی تفاسیر مختلف از واژه قرآنی «شاکله» حاکی است که ظرفیت میان رشته ای بالای این واژه به دلیل وجود الگوهای شناختیِ پیش گفته در آن است. تفسیر این واژه به «طریقت»، «توان و طاقت»، «طبیعت»، و «حال و ملکه» امکان پژوهش در رشته هایی از جمله جامعه شناسی، روان شناسی، و فلسفه را پدید آورده است.
فراگیری استعاره های حرکتی زمان در کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی فراگیری استعاره های حرکتی زمان و تعیین سن درک هر یک از انواع استعاره های حرکتی زمان در کودکان فارسی زبان است. این مطالعه توانایی درک چهار نوع استعاره حرکتی زمان را در کودکان ارزیابی می کند. آزمون درک استعاره ها در 121 کودک در گروه های سنی 3، 4، 5، 6 و 7 سال و 46 فرد بزرگسال به عنوان گروه گواه انجام شده است. تحلیل آماری یافته های مطالعه نشان می دهد کودکان انواع استعاره های حرکتی زمان را در سنین متفاوتی فرامی گیرند. همچنین دو عامل در تعیین میزان دشواری درک استعاره های حرکتی زمان در کودکان موثر هستند. نخستین عامل، تعداد موضوعات در مسیر حرکت حوزه مبدأ است. هر چقدر استعاره از موضوعات بیشتری برخوردار باشد، برای کودکان پیچیده تر بوده و در سنین بالاتری درک می شود. این مسأله را می توان به رشد توانایی های شناختی کودکان با افزایش سن نسبت داد. عامل دوم در تعیین میزان دشواری استعاره ها، نوع موضوع در حال حرکت در حوزه مبدأ است. درصورت یکسان بودن تعداد موضوعات، استعاره هایی که شامل حرکت خود فرد باشند، زودتر از استعاره هایی درک می شوند که از نگاشت حرکت رویداد ها ایجاد شده اند. این عامل را می توان براساس نظریه بدن مندی تببین کرد.
کاربرد استعاره های مفهومی در تیترهای خبر 30: 20 شبکه دو سیما، مطالعه ای در چهارچوب معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر، مطالعه استعاره های مفهومی در تیترهای خبر 20:30 شبکه دو سیما در چهارچوب معناشناسی شناختی است. در این رویکرد، استعاره یک فرایند شناختی عمده در نظام مفهومی زبان است که با استفاده از آن، مفاهیم انتزاعی بر اساس مفاهیم عینی تر درک می شوند. از طرفی، کاربرد استعاره در تیتر خبر تلویزیونی، به عنوان اولین نقطه درگیری مخاطب با متن خبر، نوعی فرایند فعال ذهنی است که مقوله ای مهم در مطالعات زبان شناختی محسوب می شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که کاربرد جلوه های انواع استعاره های مفهومی در تیترهای این بخش خبری چگونه است. برای این منظور تعداد 67 نمونه از تیترهای خبر 20:30 در دی ماه 1394 به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با روش توصیفی تحلیلی و براساس نظریه استعاره لیکاف و جانسون (1980) بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهد که استعاره های مطرح در نظریه یاد شده، با جلوه های مختلف در تیترهای خبری حضور دارند؛ ضمن اینکه برای هر سه نوع استعاره مفهومی ساختاری، هستی شناختی و جهتی نیز در تیترهای خبری نمونه های مناسبی یافت می شود که در این بین استعاره های هستی شناختی دارای بالاترین میزان وقوع هستند.
ساخت اضافه ملکی در زبان فارسی: تحلیلی از منظر دستور ساخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسیِ شناختی، شاخه ای است که به مطالعه زبان به منزله بخشی از قوه شناخت می پردازد؛ ازاین رو، بسیاری از پژوهشگرانِ حوزه های زبان شناسی، علوم شناختی، عصب شناسی زبان به آن توجه ویژه ای داشته اند. دستور ساخت، یکی از دستورهای شناختی است که همچون زبان شناسی شناختی، قوه شناخت را مبدأ تحلیل قرار داده است. به دلیل اینکه این دستور، برخلاف دستورهای پیشین، تمام واحدهای زبانی اعم از کلیات و استثنائات را تحلیل می کند، دستوری توانمند در ارائه تحلیلی جامع و یکپارچه از زبان به شمار می رود. بر این اساس ، در پژوهش حاضر این دستور مبنای تحلیل و مطالعه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی ساخت های اضافه ملکی در زبان فارسی از منظر دستور ساخت می پردازد. براساس نتایج، ساخت های اضافه ملکی به سه طبقه مالکیت، اضافی و تخصیصی تقسیم می شوند و در میان انواع ساخت های اضافه در زبان فارسی، ساخت های اضافه ملکی بیشترین بسامد را دارند
زبان آموزی وشناخت در کودکان کم توان ذهنی خفیف: مطالعه ای مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی شناختی، زبان بخشی از قوای شناختی انسان تلقی می شود و هرگونه تحلیل زبانی با تحلیلی از توانایی های شناختی انسان همراه است. اثر حاضر کوششی است در جهت مقایسه توانایی های زبانی کودکانِ کم توان ذهنی خفیف با کودکان عادی در چارچوب نظریه شناختی و یافتن پاسخی به این سؤال که آیا اختلالات گفتاری کودکان کم توان ذهنی با ضعف آن ها در فعالیت های شناختی مرتبط است یا خیر؟ فرضیه مطرح شده ما این بود که فراگیری زبان درمورد کودکان با نیازهای ویژه مانند کودکان عادی، مستقل از دیگر قوای شناختی نیست و اختلالات گفتاری این کودکان ناشی از اختلالات شناختی آن هاست. به منظور بررسی صحت این فرضیه، 20 کودک عادی و 20 کودک کم توان ذهنی خفیف از دانش آموزان پایه اول و دوم دبستان های شهرستان بیرجند انتخاب شدند و چهار فعالیت شناختی تشخیصِ مقوله ها، بیان اسم و رویداد، شناخت تصویرگونگی و تشخیص نقطه ارجاع در قالب رفتار زبانی آن ها، مورد توجه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از دو روش آماری توصیفی (فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون های کوکران، کای اسکویر و آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج هر دو دسته تحلیل، تفاوت های چشمگیری را میان دو گروه آزمودنی ها (کودکان عادی و کودکان با نیازهای ویژه) نشان دادند. ضمن اینکه، تفاوت معنادار درون گروهی تنها میان پسران و دختران عادی مورد مطالعه و آن نیز، در تشخیص مقوله ها بود؛ به طوری که طبق آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، دختران عادی با بیشترین درصد تشخیص مقوله ها، در طبقه ای مجزا از پسران عادی قرار گرفتند. بدین ترتیب، نتیجه آزمون ها صحت فرضیه مطرح شده را تأیید می کند.
تحلیل معناشناسی پیش وند پیش- در زبان فارسی: رویکرد زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
137 - 166
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم اصلی در رویکرد زبان شناسی شناختی، این است که هر واحد زبانی شبکه ای از معانی است. لانگاکر (Langacker, 1991) معتقد است که «تکواژ، مقولات، و ساخت های دستوری همگی صورتی از واحدهای نمادین دارند»، از این نظر وندها نیز معنای خاص خود را دارند که آن معنا را به پایه میزبان می افزایند و در نهایت معنای مشتق شکل می گیرد. یک پیش وند، همانند مقولات واژگانی، مقوله ای را تشکیل می دهد که همه معانی خود را که حول یک معنای مرکزی گرد آمده اند، رده بندی می کند. بنابراین می توان گفت مشتقات پیش وند «پیش-» نیز مقوله ای چندمعنا با یک ساخت درونی نظامند است. در این پژوهش برای تحلیل معناشناختی این پیش وند، معانی مشتقات آن را از منظر شناختی به دست آوردیم و در نهایت با مشخص کردن شبکه شعاعی این وند، دو خوشه معنایی مرکزی تعیین شد که دیگر معانی از این دو گره معنایی منتج می شوند: ترتیب زمانی، ترتیب مکانی. از بین این دو معنی، یکی به عنوان معنای اصلی وند مذکور است. برای تشخیص این معنای اصلی از معیارهایی که تایلر و ایوانز (2003) پیشنهاد کرده اند، بهره گرفته شد و مشخص شد که مفهوم مکانی این وند چندمعنا، به عنوان معنای اولیه می باشد که دیگر معانی حول این معنای مرکزی قرار می گیرند.
ارزیابی میزان تطابق استعاره های مفهومی کلامی و غیر کلامی حوزه های غم و شادی در اشعار دوره ابتدایی از منظر زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر شناختی، استعاره روشی در درک معناست که حوزه ای ذهنی بر اساس حوزه ای دیگر که اغلب عینی تر و ساده تر است، مفهوم سازی و درک می شود. این فرایند، استعاره های کلامی و غیر کلامی را شامل می شود. پژوهش حاضر به بررسی میزان کاربرد استعاره های غم و شادی و نیز مطابقت استعاره ها در سطح کلام و تصویر در اشعار دوره اوّل ابتدایی می پردازد. داده های مطالعه از مجموع 26 شعر به همراه تصاویر آنها از کتاب های بخوانیم پایه های اوّل تا سوّم ابتدایی استخراج و مورد مطالعه قرار گرفت. مقایسه داده های متعلّق به دو حوزه احساس، نشان داد که در پیکره یادشده، مفاهیم مرتبط با حوزه شادی به طرز قابل ملاحظه ای بیشتر از حوزه غم بوده، به علاوه از لحاظ مطابقت سطح کلام و تصویر، از میان این مجموعه، تعداد 8 شعر از تطابق کامل، 17 شعر از تطابق نسبی و یک شعر از تطابق بسیارکم برخوردار بود. نتایج پژوهش بیانگر یک نقطه قوّت و یک نقطه ضعف در کتاب های درسی است؛ کاربرد قابل توجّه استعاره های شادی در مقابل غم، نکته مثبت مطالب یادشده بوده و از دیگرسو، به دلیل عدم مطابقت کامل میان استعاره های کلامی و غیر کلامی، به دقّت و توجّه بیشتر در بهبود تصاویر نیاز است؛ لذا می تواند برای تصویرگران حوزه شعر کودک مفید باشد.
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در کنایه های فارسی و مصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره های مفهومی از جمله نطریات مورد بحث در حوزه زبان شناسی شناختی است که نحوه ادارک و شناخت مفاهیم مختلف در ذهن را مورد بررسی قرار می دهد. از آنجا که درک این مفاهیم با روابط تجربی انسان ارتباط مستقیمی دارد، استعاره های مفهومی را باید در رفتارهای روزانه او، از قبیل گفتار بررسی نمود؛ که البته می تواند در شناخت عقاید، فرهنگ و زبان ملت های مختلف نیز کارساز باشد. از این رو، بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در زبان اقوام و ملل مختلف، آن هم بر اساس گونه های زبانی آنها نظیر امثال و کنایات ضروری به نظر می رسد. کنایه، بعنوان نماینده گفتاری ملت ها می تواند نمونه خوبی جهت مقایسه و تطبیق زبان دو یا چند ملت از لحاظ شناختی باشد. در پژوهش حاضر، با بهره گیری از شیوه تحلیلی- نموداری؛ درصدد بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی براساس حوزه مبدأ آنها هستیم و پس از آن با تحلیل آنها در سه بخش 1. مطابقت واژگانی و مفهومی کامل، 2. مطابقت نسبی واژگانی و مفهومی کامل و3. عدم مطابقت واژگانی همراه با مطابقت مفهومی کامل؛ به کشف ارتباط تطابق واژگان دو زبان در تعیین حوزه های مفهومی می پردازیم. شایان ذکر است که جامعه آماری در این پژوهش ششصد و شصت و پنج کنایه مصری است که به صورت تصادفی گزینش شده است و در پایان هر بخش نتایج تحلیل ها و بررسی های انجام شده، به صورت جدول و نمودار ترسیم می شوند. به نظر می رسد که بیشترین حوزه مفهومی مبدأ در دو زبان به ترتیب شامل حوزه «بدن» و «اشیاء» باشد.
استعاره های مفهومی عشق در آینه ضرب المثل های فارسی، انگلیسی و ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی حوزه عشق در آینه ضرب المثل های سه زبان فارسی، انگلیسی و ترکی می پردازد. تلاش شده است از 15 منبع برای سه زبان مذکور، داده های مورد نیاز از هر سه زبان استخراج و گردآوری شود. با جست وجو در منابع، بیش از 10 هزار ضرب المثل مورد مطالعه قرار گرفت که از این تعداد به 201 ضرب المثل در حوزه عشق و تعداد 96 نگاشت نام در این ضرب المثل ها رسیدیم. تلاش شد تا پربسامدترین نگاشت نام ها در هر سه زبان مشخص و جداگانه در جدول آورده شود. در کنار نگاشت نام ها، پربسامدترین حوزه های مبدأ نیز شناسایی و معرفی شدند تا مشخص شود گویشوران این سه زبان بیشتر از چه نگاشت نام ها و حوزه های مبدأ برای بیان استعاری عشق استفاده می کنند. مشخص شد در زبان فارسی پربسامدترین نگاشت نام عشق، بلا، درد، رنج، بیماری است. در زبان انگلیسی و زبان ترکی «عشق روشنایی است» پربسامدترین نام نگاشت ها بودند. همچنین پربسامدترین حوزه های مبدأ که برای مفهوم سازی عشق به کار رفته اند، به ترتیب حوزه های مبدأ «انسان/ بدن انسان» در زبان فارسی، «روشنایی و تاریکی» در زبان انگلیسی و «انسان/ بدن انسان» در زبان ترکی بودند که بسامد وقوع به نسبت تعداد ضرب المثل های بررسی شده در هر زبان آورده شده است.
بررسی طرح واره های تصویری «عذاب» در قرآن کریم از منظر زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسیِ شناختی، شاخه ای از دانش زبان شناسی است که زبان را ابزاری برای نظم، سامان بخشی، پردازش و انتقال اطلاعات قلمداد می کند و به بررسی رابطه میان زبان، انسان، ذهن او و تجارب اجتماعی و فیزیکی او می پردازد. "طرح واره های تصویری" که حاصل حرکات جسم انسان، تعاملات ادراکی و نحوه برخورد با ادراک است، یکی از شیوه هایی است که "معناشناسیِ شناختی" برای درک مفاهیم انتزاعی از آن بهره جسته است. ازآنجایی که قرآن کریم کتابی است مبارک و برکتی است به وسعت همه روزگاران که علاوه بر عصر خود، کتاب هدایت و تربیت همه انسان ها در تمام دوران هاست؛ شایسته است برای هدایت، کشف حقایق آن و پی بردن به مفهوم و اراده متکلّم در هر زمان، متن قرآن کریم محور اصلی قرار گیرد و ترکیب های آن به صورت دقیق، واکاوی و بررسی شود. لذا پژوهش حاضر سعی دارد با رویکرد زبان شناسی و با استفاده از روش وصفی تحلیلی، با کشف و ترسیم انواع طرح واره های تصویری، واژه انتزاعی "عذاب" را بررسی نماید. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که خداوند برای بیان و تفهیم هرچه بیشتر مفاهیم ذهنی و انتزاعی، ازجمله واژه پرکاربرد "عذاب"، از ساختاری معنی دار و جسمی شده در فضای سه بعدی استفاده کرده است که بر اساس تجربه ما از جهان خارج نمود روشن تری می یابد.
استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره پیش از پیدایش زبان شناسی شناختی، بیشتر رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداع های هنری بود؛ اما با طرح نظریه استعاره مفهومی، استعاره ابزاری برای تفکر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی به کمک آن مفهوم سازی می شود. استعاره های مربوط به احساسات، به ویژه استعاره عشق، در متون ادبی از فراوانی بسیاری برخوردار است. این مقاله به بررسی استعاره مفهومی عشق و خوشه های معنایی مرتبط با آن در تذکره الاولیاء می پردازد. مبنای نظری این مقاله دستور زبان شناختی و نظریه لیکاف و جانسون درباره استعاره، همچنین معیار طبقه بندی استعاره مفهومی عشق، دسته بندی افراشی و حسامی (1392) بوده است. با بررسی توصیفی همه انواع استعاره ها و استخراج نگاشت های مرتبط با آن این نتیجه به دست آمد که عطار در تذکره الاولیاء برای مفهوم سازی عشق از حوزه های ملموس مکان ها، مفاهیم عینی، جانداران و برخی مفاهیم ذهنی برای حوزه مبدأ بهره برده است. تحلیل آماری استعاره مفهومی عشق نشان می دهد از 166 استعاره یافت شده بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به استعاره های شیءبنیاد و استعاره ساختاربنیاد است. این دو نوع استعاره درمجموع 45/43 درصد از کل استعاره های به کاررفته را در بر می گیرد. استعاره جهتی ازنظر کاربرد در رتبه سوم و استعاره جانداربنیاد و ذهنی به ذهنی در رتبه های بعدی قرار دارد. در تذکره الاولیاء به ترتیب کمترین استفاده به استعاره تصویری (1 عدد) و استعاره حس بنیاد (2 عدد) اختصاص دارد. همچنین استعاره عینی به عینی در زمینه مفهوم تحقیق شده به کار نرفته است.
بررسی افعال حرکتی در شرح شطحیات روزبهان بقلی با رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
109 - 125
حوزه های تخصصی:
شطحیات عرفانی ازجمله معناگریزترین بازنمودهای تجربیات و مواجید عرفانی است که با زبانی اشاری، هنجارگریز و پویا به تصویر کشیده می شود. براساسِ بنیان های معرفت شناختی شطحیات، کلمات در این دسته از آثار دایره معنایی وسیع و منعطفی دارد. بررسی دایره واژگانی در شطحیات عرفانی که البته غالباً حاصل گزینش آگاهانه گویندگان آنها نیست راهی به شناخت مبانی فکری و تجربه های گویندگان آنهاست. با توجه به رویکرد تحلیلی معناشناسی شناختی به مقوله واژگان و ارتباط آن با ذهن، این رویکرد الگوی مناسبی در بررسی سطح واژگانی شطحیات عرفانی به دست می دهد. در بین مقولات واژگانی شطحیات، افعال نقش مؤثری در انتقال تجربه های معرفت شناختی عارفان دارد و نویسنده در این پژوهش به بررسی و تحلیل شناختی این دسته از افعال می پردازد. به طور کلی این افعال بیانگر شور و وجد درونی عارفان است و به صورت های مختلفی در متن نمود می یابد. هر فعل به انضمام معانی مختلف خود مقوله ای معنایی را تشکیل می دهد که در این پژوهش با کاربست نظریه پیش نمونه رُش، مقولات شعاعی لیکاف و زنجیره های معنی تیلر بررسی و تحلیل می شود. نتایج این بررسی نشان می دهد پردازش عارفان از تعالی و کمال درونی و درک حقیقت متعالی، به طور ناخودآگاه جسمی شده است؛ نظام حرکتی نقش مؤثری در شکل دادن به مفاهیم انتزاعی دارد و برپایه استعاره مفهومیِ «تعالی و کمال سفر است» معانی انتزاعی در قالب حرکتی مادی، مفهوم سازی می شود.
تلاقی زبان شناسی شناختی و پارمیولوژی: جهانی بودن و تنوع در تفسیر ضرب المثل ها ی زبان ها ی مختلف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر فواید تجربی و نظری حاصل از تلاقی زبان شناسی شناختی و پارمیولوژی تأکید می کند و هدف از نگارش آن بررسی چگونگی به کارگیری مفاهیم و نظریه های زبان شناسی شناختی در تفسیر چگونگی درک و کاربرد ضرب المثل ها در زبان های مختلف (فارسی، انگلیسی، فرانسوی، کرواتی، و عربی) است؛ در حالی که پژوهش های پیش از این، صرفاً به بررسی استعارات مفهومی، مجازها و طرح واره ها در ضرب المثل ها پرداخته اند. پرسش مهم در مواجهه پارمیولوژی با زبان شناسی شناختی این است که آیا باید به دنبال اصول شناختی جهانی برای تفسیر ضرب المثل بود و به مفاهیم ضرب المثل ها در تمامی زبان ها به صورت مفهومی جهانی توجه کرد، یا آن ها را صرفاً در بافت فرهنگی زبانی خاص خود تحلیل کرد و نگرش ها ی زبان - گذر و فرهنگ - گذر را به کناری نهاد. این مقاله تأکید می کند که تلاش برای یافتن ویژگی جهانی یا مفهوم مشترک که مشخصه زبان شناسی شناختی است ضرورتاً به معنای کاستن از دغدغه های ادبیات عامه مربوط به پارمیولوژی نیست. در این مقاله زبان شناسی شناختی به عنوان چارچوبی برای اتخاذ رویکردی منسجم برای تحقیق در خصوص هر دو حوزه، یعنی جنبه های جهانی و نیز جنبه های خاص فرهنگی ضرب المثل ها معرفی می شود که در عین پرداختن به مشترکات جهانی ضرب المثل ها، تنوع را در زبان های مختلف تحلیل می کند و نشان می دهد که چگونه سناریوی ضرب المثل با موقعیت کنونی سخن ارتباط می یابد و مفهوم ضرب المثل درک می شود. بررسی داده ها نشان داد که با وجود تفاوت های موجود در ضرب المثل های زبان های مختلف که وجود تنوع در زبان ها را نشان می دهد می توان از زبان شناسی شناختی و نظریه های آن که مبتنی بر تجربیات حسی در زندگی انسانی است، برای تفسیر نحوه درک و کاربرد ضرب المثل ها در زبان های مختلف بهره برد و زبان شناسی شناختی که در پی تحلیل جهانی های زبانی است، به خوبی می تواند با ابزارهای مختلف خود؛ از جمله نظریه ادغام مفهومی، استعاره، مجاز و طرح واره های تصویری، ضرب المثل ها را که جزو فرهنگی ترین ساخت های زبانی است، تحلیل و نیز تنوع را در زبان ها توجیه کند.
مقایسه انتقادی مدل های فرهنگی و مدل های آرمانی در علوم شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۶ شماره ۷۱
117 - 141
حوزه های تخصصی:
در علوم شناختی این پیش فرض پایه ای حاکم است که دانش ذهنی اساساً دانشی دایره المعارفی است که به واسطه بدن مندی با جهان بیرون در ارتباط می باشد؛ ازاین رو ذهن فاقد سازه های ذاتی برای تولید معناست و تنها ابزاری است که به جهان اطراف و تجربیات ما معنا می بخشد. به این ترتیب است که در علوم شناختی فرایند معناسازی از طریق ذهن، مسئله ای مهم تلقی می شود و در همین راستا، برخی از رشته های علوم شناختی، مانند زبان شناسی و انسان شناسی شناختی، برای فهم این فرایند ابزار تحلیلی مختلفی را ابداع کرده اند. این مقاله به کمک بررسی انطباقی این ابزار تحلیلی بر آن است با معرفی مزایا و محدودیت های هر یک از این ابزار، درنهایت نشان دهد که چگونه زبان شناسی شناختی برای درک فرایند ساخت معنا در ذهن، به بافت مندی معنا در سپهر اجتماعی- فرهنگی زبان بی توجه بوده است و چه راه حلی برای رهایی از این مخمصه وجود دارد.
استعاره های مفهومی علیت در دیدگاه لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره در دیدگاه سنتی نوعی آرایه ی ادبی محسوب می شود. توصیه ارسطو و حکمای مسلمان این است که کاربرد استعاره باید منحصر در متون ادبی باقی بماند. لیکاف با نقد این دیدگاه بیان می دارد که استعاره بخش جدایی ناپذیری از فرایند تفکر در انسان است. اندیشه استعاری امری اجتناب ناپذیر، فراگیر و معمولا ناآگاهانه است. استعاره مفهومی در واقع یک قلمرو ذهنی را بر حسب قلمروی ذهنی دیگر مفهوم سازی می کند. در این مقاله ابتدا به معرفی نظریه معاصر استعاره که توسط لیکاف ارائه شده است، می پردازیم. سپس در پرتوی نظریه مذکور، مفهوم علیت را مورد بررسی قرار می دهیم. استفاده از مفهوم مذکور منحصر به فلسفه نیست. بلکه در تمامی متون علمی و همچنین زبان متعارف می توان این مفهوم را مشاهده کرد. لیکاف می کوشد که با نگاهی کلان به این مفهوم، نشان دهد که میان کاربرد متعارف و فلسفی این مفهوم ارتباطی منسجم و هماهنگ برقرار است. مفهوم علیت شامل یک بخش نحیف تحت اللفظی و بسط های گسترده استعاری است. هر یک از تئوری های فلسفی علیت در واقع حاصل تمرکز بر بخشی از این استعاره های علّی است. علل چهارگانه ارسطویی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و مبتنی بر بنیان هایی استعاری شکل گرفته اند.