مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
زبان شناسی شناختی
منبع:
رخسار زبان سال دوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
۶۸ – ۴۲
حوزه های تخصصی:
معنی شناسی شناختی، استعاره به بیان مفاهیمی از یک حوزه ی انتزاعی در قالب یک حوزه ی ملموس تر می پردازد. بخش زیادی از اصطلاحات زبان فارسی نیز در بردارنده ی استعاره هایی می باشند که در زبان خودکار مردم و در سطوح مختلف سنی و فرهنگی، کاربرد زیادی پیدا کرده اند. پژوهش حاضر در چارچوب نظریه استعاره لیکاف و به شیوهای تحلیلی- توصیفی به دنبال بررسی انواع کارکردهای این ابزار در راستای زیبایی شناختی، ایجاد جذابیت، پوشیده سازی، پیش برد و القای اهداف و تأثیرگذاری در مخاطب در میان گفتار رایج نوجوانان است. سعی بر آن بود تا فراوانی کاربرد انواع استعارات در راستای اهداف مورد نظر نوجوانان مشخص شود. جامعه ی آماری این پژوهش دانش آموزان دبیرستانی 18- 15 سال و حجم نمونه ای برابر با 550 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از تکنیکهای مصاحبه ی حضوری، پرسش نامه، مشاهده و ضبط صدا و بررسی کمّی شامل محاسبه ی فراوانی انواع استعارات استخراج شده از کلام روزانه ی زبانوران و اعمال شیوه های آماری و آزمون مجذور خی استفاده گردید. نتایج نشان می دهند که تمایز معناداری مابین استعارات به کار رفته در مکالمات دانش آموزان دختر و پسر وجود داشته، پسران از عبارات استعاری بیشتری استفاده نمودند.استعارات ساختاری پربسامدترین نوع بوده و پس از آن استعارات هستی شناختی در دختران و جهتی در پسران از فراوانی بیشتری برخوردار بودند.
استعاره های مفهومی حوزه اخلاق در شاهنامه فردوسی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
127-142
حوزه های تخصصی:
اخلاق ازجمله واژگانی است که در حوزه معرفت بشری دامنه وسیعی دارد و اندیشمندان معانی و تعاریف مختلفی برای آن ارائه داده اند. از آنجا که اخلاق و مصادیق آن مفاهیمی انتزاعی اند، ذهن انسان برای درک و گفتگو دربار ه آن ها از روش های مختلفی بهره می برد. یکی از نظریه های مهمی که می تواند این موضوع را تبیین کند، نظریه «معاصر استعاره» است. لیکاف و جانسون (2003) معتقدند که استعاره، امری ذهنی است که انسان برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از آن بهره می برد. هدف از انجام این تحقیق پاسخ به این پرسش هاست که فردوسی برای بیان مفاهیم اخلاقی در شاهنامه از چه استعاره هایی استفاده کرده و از چه حوزه های مبدایی برای توصیف مفاهیم انتزاعی اخلاق بهره برده است. به این منظور، 3800 بیت از شاهنامه فردوسی بررسی شده است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. داده های تحقیق نشان می دهد فردوسی از حوزه های مبدأ انسان، شیء، ساختمان، روشنایی و تاریکی، جهت های بالا و پایین، لباس، آب، سفر و شغل برای عینی تر کردن مفاهیم اخلاقی در شاهنامه استفاده کرده است.
نگاشت های استعاره ای «حیوانات» در ضرب المثل های برآمده از متون ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم خرداد و تیر ۱۳۹۸ شماره ۲۶
207-240
حوزه های تخصصی:
به کارگیری استعاره های متفاوت در متن توسط کاربران زبان، بازتابِ نگرش و تلقی آن هاست. ایدئولوژی ها و بینش ها، به منظور تحقق باورها و آموزه های خود، استعاره را خلق می کنند. به این ترتیب، نقش استعاره در اجتماع و زندگی، انکارناپذیر است. ضرب المثل به مثابه بازتابنده اندیشه های گویشوران یک زبان، بخشی از ادبیات بومی و مردمی است که می توان آن را جزو بهترین راه های بیان اندیشه های رایج در میان آنان دانست. نام حیوانات از پرکاربردترین واژه هایی هستند که در ضرب المثل های فارسی، در دیوان شاعران پیشین و معاصر برای نمایاندن ساحت های مادی و معنوی استفاده شده است. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی می کوشد به واکاوی استعاره های مفهومی صور حیوانی در ضرب المثل های برآمده از متون ادبی، بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی، بپردازد. داده های این پژوهش برگرفته از فرهنگ بزرگ ضرب المثل های فارسی اثر ذوالفقاری است؛ به این ترتیب که قریب صدهزار ضرب المثل بررسی و موارد موردنظر یادداشت و تحلیل شدند. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که در کل ضرب المثل های بررسی شده درخصوص کاربرد حیوانات، 184 نگاشت دیده شد که در این میان، استعاره مفهومی «ضعف و ناتوانی» با 26 ضرب المثل و 15 نگاشت، بیشترین بسامد و پس از آن، به ترتیب استعاره مفهومی «دشمنی» 21 ضرب المثل و 8 نگاشت، استعاره مفهومی «نیرومندی» 15 ضرب المثل و 6 نگاشت و سرانجام استعاره مفهومی «نادانی و بی خردی» 12ضرب المثل و 5 نگاشت را به خود اختصاص داده اند.
کارکرد های شناختی استعاره در سیرالعبادالی المعاد سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
113 - 128
حوزه های تخصصی:
در رویکرد زبان شناسی شناختی، استعاره ابزاری فرازبانی است که بر پیوند زبان و اندیشه تأکید دارد و جزء لاینفک زبان محسوب می شود. اهمیّت استعاره مفهومی که تجربه امور انتزاعی و توصیف ناپذیر در قالب امور محسوس و توصیف پذیر است، در شناخت نظام فکری و درک مهم ترین مفاهیم ذهنی مسلّط بر هر اثر است. سیرالعباد سنایی، منظومه ای استعاری است که شاعر در آن، تفکرات و تجارب عرفانی توصیف ناپذیر را با زبانی رمزی و به صورت نگاشت های استعاری بیان می کند. این جستار به منظور درک بسیاری از نکات پنهان متن و یافتن برجسته ترین مفاهیم فکری شاعر به تحلیل و بررسی استعاره های مفهومی سیرالعباد پرداخته و مهم ترین مفاهیم استعاری و کارکرد شناختی آنها را تحلیل و بارزترین نمودهای این مفاهیم و برجسته ترین استعاره های شناختی را شناسایی کرده است. بر پایه یافته های پژوهش، پربسامدترین مفاهیم و پدیده های استعاری، اغلب پدیده هایی ناآشنا و متافیزیکی چون رذایل اخلاقی، عقل، عناصر اربعه، دنیا، نفس امّاره و ... هستند که برای در دسترس بودن مخاطب، نیاز به تحلیل استعاری دارند. برجسته ترین کارکرد شناختی مربوط به استعاره های ساختاری و در این میان حوزه مفهومی حیوانات است؛ پربسامدترین قلمرو استعاره های هستی شناسی، حوزه انسان انگاری و در استعاره جهتی بیشترین نمود از آنِ «جهت بالا»ست.
تعریف نگاری فعل و زبان شناسی شناختی: مطالعه موردی فعل افشاندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
179 - 208
حوزه های تخصصی:
مطالعات نظری زبان شناسی و تجربه عملی در فرهنگ نویسی، دو شاخه مستقل از بررسی های زبان ی اندکه هرکدام با پرسش ها و مسائل ویژه خود روبه رو هستند. هر چند در حوزه «معنا شناسی واژگانی» کار زبان شناس و فرهنگ نویس بیشترین مرز مشترک را با هم دارند، اما بیشترین همگرائی در مبحث «چندمعنایی» به چشم می خورد. در پژوهش حاضر، بررسی چندمعنایی در پیوند با مقوله واژگانی «فعل» انجام شد. همچنین داده هایی مشتمل بر حدود 500 جمله و پاره گفته در ارتباط با فعل حرکتی «افشاندن» به دست آمد. «زبان شناسی شناختی» بحث های معناشناسی واژگانی را در مرکز مطالعات خود قرار داده است. بر این مبنا، پژوهش حاضر به توصیف چند معنایی فعل «افشاندن» در چارچوب نظریه «معنا شناسی چارچوب»، «شبکه واژگانی» و «دستور ساختی» که از نظریات موردتوجه در زبان شناسی شناختی هستند، می پردازد. در بررسی چندمعنائی فعل افشاندن به منظور ایجاد تفکیک های معنائی، به طرح دو پرسش پرداخته شد: 1) مرز دو برش معنائی کجاست؟ 2) آیا بین معانی مختلف یک واژه چندمعنا ارتباط وجود دارد و این موضوع چطور می تواند در فرهنگ نویسی مؤثر باشد؟ بر پایه یافته های پژوهش، مسئله «هم معنایی» و «شمول معنایی» و وجود «شبکه معنایی» بین معناهای گوناگون یک فعل چندمعنا از جمله مبحث های زبان شناسی شناختی است. این مبحث ها در مرحله «تفکیک معانی» از کار تعریف نگاری فعل و در پاسخ گوئی به پرسش های پژوهش حاضر بسیار اهمیت دارند. در این میان، اگر تعریف نگار بتواند بیشتر از ابزار توصیفی که زبان شناسی و به خصوص شاخه شناختی در اختیار او قرار می دهد استفاده کند، کار او نظام مند تر و از خطاهای شخصی بیشتر دور می شود.
بررسی شبکه معنایی پیشوند «فرو» از منظر معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی ارتباط فرآیند چند معنایی یکی از پیشوندهای فعلی زبان فارسی با رویکردی شناختی است. در واقع با رویکرد معناشناسی شناختی، پیشوندهای فعلی نیز معنای خاص خود را دارند که آن معنا را به فعل میزبان می افزایند و با ترکیب با آن، فعلی با معنایی جدید می آفرینند. پیشوند «فرو» یکی از پیشوندهای فعلی پربسامد در زبان فارسی است که با پیوستن به فعل های مختلف، نوعی ساختار معنایی شعاعی را تشکیل می دهد. در این مقاله به تحلیل معانی پیشوند «فرو» از منظر شناختی پرداخته شده است. روش کار: ابتدا تمامی فعل های پیشوندی با پیشوند «فرو» از کتاب فرهنگ سخن گردآوری و سپس داده های مزبور طبق مفاهیم شناختی چند معنایی، مقوله بندی و طرحواره تحلیل شدند. بر این اساس با مشخص کردن شبکه شعاعی این پیشوند، معنای سرنمونی، شبکه معنایی و ساختار این پیشوند در قالب یک مقوله شعاعی تعیین گردید. در نهایت، برای تحلیل شبکه معنایی این پیشوند از تعامل مکانی شیء متحرک ( Trajector ) و ثابت ( Landmark ) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد معنای سرنمونی این پیشوند «پایین و زیر» است و معانی حاشیه ای و خوشه ای آن نیز که شامل چند گروه می باشند، عبارت اند از: ثبوت و وقفه، عقب، کنار، تقلیل، تحقیر، کنترل و غیره. همچنین همه معانی حاشیه ای با معنای اصلی یعنی «پایین» در ارتباط هستند. به عنوان مثال معنای «پایین» در مفاهیم تقلیل، تحقیر، وقفه نهفته است. نتیجه گیری: با بررسی پیشوند فعلی «فرو» در چارچوب معناشناسی شناختی به این نتیجه رسیدیم رویکرد شناختی علاوه بر معانی مختلف یک پیشوند و کاربردهای آن در بافت های مختلف، روابط مفهومی بین این معانی را هم نشان می دهد و لذا در مقایسه با رویکردهای سنتی تحلیل بهتری از معناشناسی پیشوندها ارائه می دهد.
بررسی درک کنایه از دیدگاه فرضیه برجستگی تدریجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی فرضیه برجستگی تدریجی و تأثیر آن بر کنایه پرداخته است تا بررسی شود عامل مهم در دسترسی ذهن به معنای کنایه چیست. هدف از انجام این تحقیق، سنجش RT (زمان خواندن) و شناسایی و تبیین رابطه بین 3 متغیر نوع بافت (تحت اللفظی، تمثیلی) و میزان آشنا بودن عبارت (بسیار آشنا، آشنا و ناآشنا) و سرعت خواندن (آهسته، هم زمان و سریع) کنایه بوده است. برای هر کدام از نمونه های کنایه، یک بافت تأثیرگذار در معنای تحت اللفظی کنایه و یک بافت تأثیرگذار در معنای تمثیلی همان کنایه به وجود آمد. از نرم افزاری برای انجام آزمایش صفحه متحرک خودمهار استفاده شد که توانایی سنجش زمان خواندن عبارت ها را داشت. نتایج نشان داد، نمونه های کنایه، فرضیه برجستگی تدریجی را به طور کامل تأیید نکردند و نتایجی خلاف فرضیه برجستگی تدریجی حاصل شد به این صورت که بافت بیشتر بر معنای برجسته پیشی می گرفت و در درک تأثیر می گذاشت و این دو تأثیر موازی یکدیگر نداشتند. همچنین، بر اساس نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد که معنای برجسته هم در عبارت های تمثیلی بسیار آشنا و هم در عبارت های تمثیلی آشنا، معنای تمثیلی است و معنای برجسته در عبارت های تمثیلی ناآشنا معنای تحت اللفظی و معنای تمثیلی است. واژه های کلیدی: زبان تمثیلی، زبان شناسی شناختی، فرضیه برجستگی تدریجی، کنایه. Salience Hypothesis
استعاره های جهتی در آغاز شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۲
7 - 34
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان شناختی مانند لیکاف، دانش زبانی را از اندیشیدن و شناخت مستقل نمی دانند و معتقدند دانش زبانی بخشی از شناخت عام آدمی است. آن ها استعاره را ابزار مناسبی برای تشخیص چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی می دانند. استعاره در زبان شناسی شناختی آن است که حوزه های مفهومی گوناگون را جایگزین هم کنیم؛ به عنوان مثال، زندگی را سفر فرض کنیم یا موفقیت را که مفهومی انتزاعی است در بالا تصور کنیم. یکی از گونه های اصلی استعاره های مفهومی که زبان شناسان بررسی می کنند، استعاره های جهتی هستند. آن ها بررسی می کنند که چطور مفاهیمی که ملموس و محسوس نیستند و درنتیجه نمی توانند جایگاه و جهت مشخصی داشته باشند در زبان دارای جهت شده اند و اهل زبان آن ها را در بالا یا پایین، چپ یا راست یا چنین جهات متعینی جای می دهند و این گونه درباره شان سخن می گویند. شاهنامه یکی از ارزشمند ترین متون فارسی برای مطالعات زبان شناسی شناختی است؛ زیرا شکل گیری داستان ها، تعبیرات و اصطلاحاتش در دوره های کهن تاریخ قوم ایرانی ریشه دارد و می توان زیرساخت های شناختی و بسیاری از قدیمی ترین نگاشت های زبانی فارسی زبانان را از آن استخراج کرد، اما تاکنون بررسی علمی مستقلی درباره آن صورت نگرفته است. مقاله حاضر می کوشد استعاره های جهتی -یا به عبارتی دیگر چنان که خواهد آمد بخشی از طرح واره های تصویری- 500 بیت آغازین شاهنامه را بررسی کند که تا اوایل پادشاهی ضحاک را دربر دارد؛ استعاره هایی مانند جفت های متضاد بالا و پایین، راست و چپ، پیش و پس، درون و بیرون و مرکز و پیرامون.
تحلیل طرحواره های قدرتی در غزلیّات شمس و پیوندآن باالگوی جهان بینی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
1 - 24
حوزه های تخصصی:
«طرحواره های تصویری» که در حوزه زبان شناسی شناختی، بر نقش تجربه در شناخت تأکید می ورزند، طرح هایی از تجربه های جسمانی هستند که در ذهن شکل می گیرند و انسان را قادر می سازند مفاهیم پیچیده و انتزاعی را درک کند، درباره آن ها بیندیشد و استدلال کند. پژوهش حاضر با بررسی طرحواره-های قدرتیِ «اجبار»، «مانع»، «نیروی متقابل»، «انحراف از جهت»، «رفعِ مانع»، «توانایی» و «جذب» در غزلیّات مولانا بر اساس نظر جانسون، در پی اثبات این فرضیّه است که طرحواره های قدرتی چگونه با الگوهای جهان بینی مولانا پیوند خورده اند. پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از طرحواره های قدرتی در عرفان برای تبیین مفاهیم عرفانی اجتناب ناپذیر است و تفهیم عرفان در قالب نوعی حرکت با موانع خاص که کشش های متضادّی آدمی را به سوی خود می کشند، تنها در قالب طرحواره ها امکان پذیر است. همچنین طرحواره ها می توانند بر جنبه هایی از جهان بینی تأکید کنند، برای تبیین آن ها از طرح های جدیدی بهره گیرند و تفسیری از جهان بینی شاعر و جنبه های پراهمّیّت آن به دست دهند؛ جهان بینی عرفانی به همان میزان که برای تبیین خود به طرحواره ها نیازمند است، هدایت طرحواره ها را نیز در دست می گیرد و برای تبیین الگوهای خود دست به گزینش نوع خاصّی از آن ها می زند. در جهان بینی زمین گریز و آسمان گرای مولانا، وجود طرحواره هایِ «عمودی»، «کشش دو سویه»، «مانعِ محاصره کننده»، «مانعِ گذرگاهِ باریک» و «مانعِ دید»، در کنارِ طرحواره های مورد نظر جانسون، همه موارد بالا را تأیید می کند.
مجاز عقلی؛ مجاز یا حقیقت با رویکرد آمیختگی مفهومی در گفتمان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه آمیختگی مفهومی، در برنامه های تحقیقاتی ژیل فوکونیه و مارک ترنر ریشه دارد. این نظریه نتیجه بسط قالب نظری فضاهای ذهنی است. اصل سخن فوکونیه و ترنر آن است که ساختن معنی صرفاً از ترکیب معانی قبلی یا برقراری نگاشت هایی میان آن ها صورت نمی پذیرد، بلکه ساختن معنی، ساختاری نوظهور دارد که از ترکیب و ادغام عناصری تشکیل می شود که به طور مشخص در هیچ یک از درون دادها دیده نمی شود. بر این اساس، هدف جستار حاضر این است که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به رویکرد زبان شناسی شناختی نشان دهد که چگونه نظریه آمیختگی می تواند تحلیل مجاز مفهومی، به ویژه نوع عقلی آن را دقت بخشد و تقابل برداشت مفسرین سنتی و شناختی را از مجاز تبیین نماید. مهم ترین رهیافت های این جستار نشان می دهد که کاربست نظریه آمیختگی می تواند ابعاد پنهان تعبیرهای زبانی و عناصر خیالی زبان قرآنی را آشکار سازد. همچنان که آمیختگی های مفهومی قرآن در زمینه پدیده های طبیعی نشان می دهد که چگونه قرآن مناسب ترین زمینه های مادی و عینی را برای تبیین حقایق عقلی و معنوی به کار گرفته است. افزون بر این تعابیر آمیختگی موجود در قرآن کریم، تعابیر اصیل و منطقی به حساب می آیند که با توجه به مفهوم سازی ذهنی آن ها نه تنها مجاز نیستند، بلکه یک حقیقت عقلی به شمار می آیند.
استعاره های مفهومی زمان در زبان فارسی: رویکردی شناختی-پیکره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره نوعی نگاشت منظّم بین دو حوزه مفهومی است. در استعاره حوزه ای تجربی که حوزه مبدأ خوانده می شود، بر حوزه دیگری که حوزه مقصداست، نگاشت می شود. مفاهیم انتزاعی مانند زمان، به وسیله استعاره مفهومی در ذهن بشر درک و مفهوم سازی می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی استعاره های مفهومی حوزه زمان در زبان فارسی است. روش این مطالعه، تحلیل پیکره ای و شامل متون نوشتاری زبان فارسی معاصر از پایگاه داده های زبان فارسی است. نمونه این پیکره، شامل (36) متن از نویسندگان معاصر همچون آل احمد (1333 و 1343)، ابراهیمی (1345 و 1382)، بهرنگی (1342)، پارسی پور (1369)، پیرزاد (1379)، جعفری (1386)، جمالزاده (1343)، چوبک (1328)، حجازی (1308)، دانشور (1348)، دولت آبادی (1367)، ریاحی (1385)، گلستان (1353)، فلاح (1394)، مستور (1397)، نفیسی (1330) و هدایت (1332 و 1315) است. پس از تحلیل پیکره، (605) عبارت استعاری زمان در (11) نگاشت استخراج شد. نتایج نشان داد که پرکاربردترین حوزه های مبدأ برای درک و بیان استعاری زمان براساس این پیکره، شیء، ماده، مسیر، مکان و ظرف هستند؛ بنابراین، از بررسی میزان بسامد بالای حوزه های مبدأ شیء و ماده می توان نتیجه گرفت که این نوع مفهوم سازی از زمان، نشان گر ویژگی های درون فرهنگی است که بر نگرش نویسندگان معاصر زبان فارسی اثر گذاشته است. .
بررسی چندمعنایی واژگانی در صفات ساده ترکی آذربایجانی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله چندمعنایی از مهم ترین مبحث هایی است که در مکاتب مختلف زبان شناسی و سنّت مطالعه معنی مورد توجّه قرار دارد. در پژوهش حاضر مقوله چندمعنایی در صفات ترکی آذربایجانی با رویکرد شناختی بررسی شده است. نوشتار پیش رو توصیفی - اسنادی بوده و داده های پیکره از مجلاّت محلّی به زبان ترکی، فرهنگ ترکی - فارسی (شاهمرسی) و فرهنگ فارسی - آذربایجانی، نوشته بهزادی انتخاب شد. گزینش معانی سرنمون براساس نتایج پرسش نامه محقّق ساخته، مصاحبه و نیز شمّ زبانی نگارنده بوده است. با بررسی پیکره های دردسترس، درمجموع هفتاد صفت ساده چندمعنا شناسایی و برای هر صفت، شبکه شعاعی ترسیم شد. با بررسی معانی مختلف این صفات، مشخّص شد که ازمیان سازوکارهای شناختیِ ایجاد چندمعنایی، استعاره های مفهومی بیشترین سهم را به خود اختصاص می دهند و برخلاف دیدگاه سنّتی، ارتباط میان معانی صفات چندمعنی، تصادفی نیست، بلکه رابطه نظام مندی برقرار بوده که با مقوله بندی شعاعی قابل توصیف است. نتایج پژوهش حاضر به همراه پژوهش های مکمّل در این حوزه می تواند درزمینه آموزش زبان و تألیف فرهنگ های لغت کاربردی تر، افزایش میزان ارتباط در بازیابی اطّلاعات و ماشین های ترجمه دقیق تر یاری گر متخصّصان این حوزه ها باشد.
احساسِ عاطفه نفرت مجازهای مفهومیِ عاطفه «نفرت»: تحلیلی شناختی-عصبی-زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف بسیاری از انسان ها، عواطف و احساسات را نباید اموری ناملموس و بی اساس دانست. جایگاهِ اصلی آن ها روشن است و می توان آن ها را به سیستم های مشخصی در بدن و مغز مربوط کرد. هدف از این پژوهش، بررسی مجازهای مفهومیِ مفهومِ عاطفیِ نفرت از دیدگاهی شناختی-پیکره ای و تطبیق نتایج تحلیل داده های زبانی با یافته های عصبی-زیستی است. در این مقاله، ابتدا، تعریف «عاطفه» و تمایز آن با «احساس» از دیدگاه عصبی-زیستی ارائه گردید. سپس، با بررسی مجازهای مفهومی نفرت، معلوم شد که در زبان فارسی به روشنی، هر چهار وجه اثرات عاطفه بر انسان (جسمی، روانی، چهره ای و رفتاری) بیان می شوند. همچنین، تحلیل های زبانی موردِ اشاره، یافته های عصبی-زیست شناختی عواطف را تأیید کردند. در پایان، نیز یک الگوی سه مرحله ای در پیوند با شکل گیری و بروز عواطف از جمله عاطفه نفرت که نتیجه تحلیل شناختی-عصبی-زیستی پژوهش حاضر است، ارائه شد؛ نخست، وقوع رویداد خلاف؛ علتِ شکل گیری نفرت؛ دوم، شکل گیری عاطفه نفرت و سوم، بروز نفرت.
درک و بیان حروف اضافه مکانی و غیرمکانی در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی در مقایسه با کودکان طبیعی در چارچوب زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انقلاب نورونی در نظریه زبانی به درک ماهیت و عملکرد مغز و ذهن و پیوند آنها با بدن در چارچوب نظریه شناختی دریچه ای نوین گشوده است. واژه های فضایی که حروف اضافه مکانی را نیز شامل می شوند، در زبان های مختلف ریشه در طرحواره های تصویری دارند. بنابراین هدف این پژوهش چگونگی درک و بیان حروف اضافه مکانی در مقایسه با غیر مکانی ها در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی و کودکان طبیعی بود. روش کار: آزمودنی ها شامل 8 کودک 5 تا 8 ساله فارسی زبان مبتلا به آسیب ویژه زبانی بود که با گروه شاهد (8 کودک همتای سالم) مقایسه شدند. نمونه ها با استفاده از آزمون محقق ساخته درک و کاربرد حروف اضافه ساده که پایایی و روایی آن از طریق پیش آزمون 60 کودک 5 تا 8 ساله فارسی زبان سالم محاسبه شد، ارزیابی شدند. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون T و با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد میزان درک و کاربرد حروف اضافه ساده مکانی در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی کمتر از کودکان طبیعی بود. همچنین در کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی میزان درک و کاربرد حروف اضافه غیرمکانی کمتر از میزان درک و کاربرد حروف اضافه مکانی بود. نتیجه گیری: از آن جا که حروف اضافه مکانی، واژه های فضایی هستند و ریشه در طرحواره های تصویری دارند، بنابراین در چارچوب زبان شناسی شناختی در تأیید عملکرد غیرحوزه ای مغز، کودکان مبتلا به آسیب ویژه زبانی در درک و استفاده از حروف اضافه مکانی اختلالات کمتری نسبت به غیرمکانی ها نشان دادند.
بررسی شناختی ساخت های استعاری مفهوم فتنه در نهج البلاغه برمبنای نظریه لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس زبان شناسی شناختی، استعاره، صورت ثانوی وشکل تحریف شده زبان نیست، بلکه صورت بنیادین زبان ونوعی فعالیت تعبیری است که به نحوه مفهوم سازی مربوط می شود. در گفتمان علوی برای تبیین مهم ترین مفاهیم انتزاعی از جمله مفهوم "فتنه" از استعاره های بسیاری استفاده شده است که بنیان هریک از آن ها بر پایه مفهوم سازی های خاصی استوار می باشد. براین اساس نوشتار حاضر برآنست تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی وبا هدف تاکید بر ساختار طبقه بندی شده ذهن و تثبیت ارجاع مندی استعارات، به این پرسش اصلی پاسخ گوید که مفهوم انتزاعی "فتنه" در نهج البلاغه برپایه نظریه استعاره شناختی، چگونه ارزیابی می شود؟ بررسی استعارات شناختی مفهوم "فتنه" نشان دهنده آن است که مفهوم فتنه در نهج البلاغه، برمبنای استعاره های شناختی حس بنیاد «فتنه ظلمت است»، و ابراستعاره جانداربنیاد «فتنه حیوان وحشی است» واستعاره فراگیر ساخت بنیاد «فتنه نیروهای طبیعی است»، مفهوم سازی شده است. وجه معنی شناختی در ورای کاربست چنین استعاراتی را می توان تبیین ناامنی، اضطراب، تنش ها، کشمکش ها وفضای شبهه ناک ناشی از فتنه ها دانست.
آنچه جرجانی از استعاره مفهومی نمی گوید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی یکی از دستاوردهای نوین زبان شناسی شناختی است. این نظریه استعاره را فراتر از یک تمهید بلاغی می نگرد و آن را یکی از سازوکارهای بنیادین ذهن انسانی می شمرد. بر اساس این نظریه کل نظام زبان- و حتی کل نظام تفکر در بشر- با کارکردهای استعاری شکل می پذیرد. این نظریه بسیار بدیع به نظر می رسد امّا از آنجایی که در میان آرای بلاغیون اسلامی – و به ویژه در آرای جرجانی- مواضعی دیده می شود که استعاره را با ایجاد معنی و مفهوم سازی پیوند می دهد، بعضاً به عدم تازگی نظریه استعاره های مفهومی حکم می کنند و بلاغیونی همچون جرجانی را مبدع اوّلیّه این نظریه می پندارند. در این پژوهش صحت و اعتبار این ادعا سنجیده شده است. بی توجهی به آبشخور معرفتی نظریه ها ممکن است باعث پنداشتِ یکسانی آنها شود. از آنجا که استعاره های مفهومی از یافته های زبان شناسی شناختی است، به اصول و مبانی این شاخه علمی متعهد است؛ اصول و مبانی ای که در تاریخ فلسفه غرب و شرق تازگی دارد و در میان آرای بلاغیون اسلامی اثری از آن نیست. در این نوشتار کوشیده ایم نشان دهیم که چرا این اصول و مبانی، زاویه دید جدیدی رو به مفهومِ استعاره باز می کند و بدون توجه به مبانی معرفتی آن، حرفِ تازه استعاره های مفهومی ناشنیده می ماند.
بررسی انتخاب نام فرزندان ازدیدگاه زبان شناسی اجتماعی شناختی در دهه های (1366) تا (1395)؛ مطالعه موردی: بخش کلاترزان در شهرستان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی روند نام گذاری فرزندان در طول سه دهه اخیر در بخش کلاترزان سنندج است. ﻧﺎم، ﭘﺪیﺪه ﻣﻬﻢّ ﻓﺮﻫﻨﮕی و اﺟﺘﻤﺎﻋی اﺳﺖ کﻪ در ﺑﺎورﻫﺎی دیﻨی، ﻣﻠّی، ﻓکﺮی و ﺗﺎریﺨی اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ریﺸﻪ دارد؛ بنابراین با تغییر نام ها، ضرورت های جدید فرهنگی مردم، خود را در چگونگی نام گذاری نمایان می سازند. به دلیل چندبعدی بودن عنصر زبانی نام، نوشتار پیش رو در چارچوب زبان شناسی اجتماعی شناختی انجام گرفته است؛ زیرا جامعه شناسی زبان و زبان شناسی شناختی، هیچ یک به تنهایی قادر به تبیین جنبه های گوناگون نام گذاری نیستند. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. در این راستا 8325 نام پسر و دختر به صورت تمام شماری گردآوری شد. نام ها به لحاظ جنسیت، تفاوت گونه های سورانی و هورامی زبان کردی و همچنین میزان استفاده از نام های الهام گرفته از طبیعت بررسی شده است. براساس یافته های پژوهش، میانگین نام های سه دهه برآمده از خاستگاه هویت ملّی بالاترین فراوانی (2628) را داشته و نام های قومی (2440) و نام های مذهبی (2353) به ترتیب رتبه دوم و سوم فراوانی را دارد. نام های با هویت ملّی و مذهبی، روندی کاهشی داشته و گرایش به نام های قومی و فراملّی، سیری افزایشی داشته است.
استعاره مفهومی وحی رسالی در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۱
5 - 34
حوزه های تخصصی:
وحی به عنوان واژه ای معرفتی در قرآن با بسامد بالا به کار رفته است؛ لذا بهره گیری از دانش های زبانی جهت فهم معنای وحی ضروری است. معناشناسی شناختی از جمله دانش هایی است که راه را برای کشف و تحلیل روابط درون متنی قرآن هموار می نماید. برای کشف مفهوم قرآنی وحی از یکی از قواعد معناشناسی شناختی یعنی استعاره مفهومی مدد گرفته ایم تا از رهگذر بررسی واژه وحی در قرآن به مفهوم سازی الهی در این باره نائل آییم و از تحمیل انگاره های غیرقرآنی جلوگیری گردد. قرآن برای بیان مفاهیم والای خویش مخاطب را از رهگذر امور مادی به تأمل در امور غیبی فرا می خواند. در نگاه قرآنی، نبی مخاطب کلام الهی و وحی فرایندی است که طی آن خداوند با نبی ارتباط برقرار می کند و محتوایی ارسال می گردد. مفهوم دریافتی نبی عیناً همان محتوای ارسالی خداوند است و نبی طی فرایند وحی، نقشی انفعالی دارد. وحی تجلی کلام و تکلم الهی است. ویژگی مفهوم سازی قرآنی، تأکید بر ارتباطی بودن فرایند وحی است که به کسب معرفت می انجامد؛ لذا وحی در قرآن تلفیقی از جنبه ارتباطی و معرفتی است؛ ارتباطی که از سنخ ارتباط کلامی است. مفهوم سازی خداوند از وحی غالباً از طریق الگوی گوینده- شنونده بیان شده است؛ بنابراین وحی سرشتی کلامی دارد.
تحلیل محتوایِ شناختیِ استعاره کارکردی در کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۵۷
7 - 22
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی استعاره های کارکردیِ کتاب های درسی فارسی دوره ابتدایی، در چارچوب زبان شناسی شناختی، تحریر یافته و روش پژوهش آن توصیفی و از نوع تحلیل محتوا است. اهمیت این تحقیق در این است که چون استعاره یکی از مفاهیم انتزاعی مهم تفکر و زبان محسوب می شود؛ جهت آموزش آن، ابزار مهمی چون زبان- به این دلیل که بیش از هر عامل دیگری به پیشرفت فکری کودک کمک می کند- باید به شیوه ای علمی و مناسب در اختیار وی قرار گیرد. نتایج حاصل از مطالعه و بررسی داده ها نشان می دهد که کلیه انواع استعاره های کارکردی (وجودی، جهتی و ساختاری) در کتاب های فارسی دوم تا ششم دوره ابتدایی کاربرد دارند ولی در کتاب فارسی اول ابتدایی، تنها استعاره وجودی به کار رفته است. دیگر این که بیشترین میزانِ کاربرد استعاره های کارکردی به استعاره وجودی (97/4%) اختصاص می یابد. کاربرد بیشتر استعاره وجودیِ حجمی با 51/3 درصد نسبت به دیگر انواع استعاره های وجودی (تشخیص، شیء و ماده)، از دیگر نتایج این پژوهش است. از مهم ترین نتایج این تحقیق می توان به این نکته اشاره کرد که استفاده از استعاره وجودی باید در مراحل اولیه ای که دانش آموزان اطلاعات کمی در زمینه مفاهیم دارند، مورد استفاده قرار گیرد و سپس به تناسب سن، به دلیل افزایش رشد شناختی، از میزان آن ها کمتر شده و از استعاره های پیچیده تر استفاده گردد. همچنین از آنجا که پدیده «تشخیص» از ویژگی های تفکر دانش آموزان ابتدایی محسوب می شود، استفاده مناسب از آن می تواند به آن ها، به ویژه در سنین پایین تر، کمک کند تا مفاهیم ناملموس، غیرمادی، مبهم و انتزاعی را راحت تر درک کنند.
بررسی شناختی استعاره های حوزه مفهومی اسماء زمان در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره های مفهومی در زبان شناسی شناختی ریشه دارند. کارکرد این نوع استعاره ها، برجسته سازی مفاهیم انتزاعی و معانی پنهان آنها با استفاده از شگرد مؤلفه سازی است. زمان ازجمله مفاهیم انتزاعی پرکاربرد در قرآن کریم است. این جستار از رهگذر روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده و در گردآوری داده ها از روش MIP سود جسته شده است. این پژوهش در نظر دارد انواع استعاره های مفهومی اسماء زمان را در قرآن، مشخص و محورهای معنایی به کارگیری آنها را تبیین کند. نتیجه جستار حاضر به این امر اشاره دارد که در ساختار استعاره های مفهومی اسامی زمان از جسم انسان، ارزش های او و محیط زندگی اش به منزله حوزه های مبدأ استفاده شده و همچنین براساس عمومیت، پنج الگوی استعاری شکل گرفته است که در میان آنها، حوزه های مکان و حرکت، بیشترین بسامد استعاری را دارند. این استعاره ها محورهای معنایی چون هدفمندبودن خلقت، ارزشمندی و نظم آن را برجسته ساخته اند.