مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
زبان شناسی شناختی
منبع:
پازند سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۰ و ۵۱
47 - 68
حوزه های تخصصی:
بر اساس هادلستون و پولام (273:2002)، اصطلاحات، آن دسته از واحدهای زبانی را در بر می گیرند که هویتی بزرگتر از یک واژه دارند و معنای آن از مجموع معانی که اجزای تشکیل دهنده شان در صورت کاربرد تنها با خود حمل می کنند حاصل نمی شود. در پیشینه مطالعات، ثبات رفتار نحوی و عدم امکان ایجاد صورت های متفاوت نحوی از ویژگی های اصطلاحات معرفی شده است. با این وجود در برخی از مطالعات زبان شناختی زایایی نحوی اصطلاحات، موضعی مدرج فرض می شود و این سازه های زبانی بر مبنا ی ویژگی های منحصر به فرد معنایی خود، درجات متفاوتی از تغییر رفتار نحوی را بدون تغییر در معنای اصطلاحی خود به نمایش می گذارند. در این مقاله سعی بر آن است تا بر اساس آراء گیبس و نایاک(1989) زایایی نحوی افعال اصطلاحی زبان فارسی واکاوی و نشان داده شود که چگونه برخی از گروه های فعلی اصطلاحی این زبان علیرغم تغییرات نحوی، معنای اصطلاحی خود را حفظ نموده است درحالی که برخی دیگر بدون تغییر معنایی دستخوش تغییر نحوی نمی شوند. همچنین قصد بر این است تا آن دسته از تغییرات نحوی که بیشترین و کمترین تأثیر را بر معنای اصطلاحی این گروه های فعلی دارند مشخص شود. بدین منظور، افعال اصطلاحی از منظر زبان شناسی شناختی و بر اساس تغییر رفتارهای نحوی (مانند درج قید و صفت، تبدیل افعال اصطلاحی به عبارت های اسمی و نیز فرآیند مجهول سازی) بررسی می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که آن دسته از افعال اصطلاحی که مولفه های سازنده آن تا حد زیادی به درک معنای اصطلاحی آنها کمک میکنند (خودآشکارسازها) در تغییرات نحوی دچار تغییرات معنایی نمی شوند، درحالی که دسته دیگر افعال اصطلاحی که میان معنای اصطلاحی و اجزای سازنده آن ارتباط یک به یک برقرار نیست (غیرخودآشکارسازها) از زایایی نحوی برخوردار نیستند و در خلال تغییرات نحوی، تغییرات معنایی گسترده ای را تجربه می کنند.
بررسی طرح واره های قدرتی در گلشن راز بر اساس آراء مارک جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
82-53
حوزه های تخصصی:
در زبان شناسی شناختی، «طرح واره ها» اهمیت بسزایی دارند؛ زیرا از ساختاری نظام مند برخوردارند که مفاهیم انتزاعی را به ساختار مفهومی معنی دار، عینی و جسمی شده تبدیل می سازند تا برای مخاطبان قابل درک شوند. از میان اندیشمندان این حوزه، مارک جانسون ساختار هفت گانه ای را برای بررسی طرح واره های قدرتی ارائه کرده است که به وسیله آن می توان متون ادبی مختلف از جمله منظومه گلشن راز شبستری را برکاوید. بنابراین، جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای، مسئله انواع طرح واره های قدرتی را در این منظومه بررسی کرده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که طرح واره اجبار در منظومه گلشن راز ، در دو مقوله واژگانی و دستوری کاربرد داشته است. در این منظومه، با طرح واره حرکت مواجهیم که پیماینده این مسیر، حرکتی را در جهت نیل به مقصود آغاز می کند، اما مانع هایی بر سر راه او وجود دارد که مانع از رسیدن به وصال است؛ بر اساس نظریه جانسون، هر سه حالت متوقف شدن در برابر مانع، گذر از وسط مانع و پشت سر گذاشتن مانع به هر طریق ممکن، را در این اثر می توان مشاهده کرد. علم ظاهری یا شریعت سبب انحراف از مسیر عارف شده و شبستری سه عامل ترک استدلال، متوقف نشدن در یک مرحله و پالودن نفس را گامی استوار در جهت رفع مانع دانسته است. در بطن طرح واره قدرتی جذب، دو طرح واره نزولی و صعودی نهفته است؛ طرح واره نزولی، حرکت از وحدت به سوی کثرت و طرح واره صعودی، حرکت از جزء به سوی کل می باشد. در طرح واره توانایی، عارف پس از انقطاع از عالم سفلی، توانایی صعود به عالم علوی را دارد.
نقش استعاره های مفهومی در ترجمه صحیفه سجّادیه از منظر زبان شناسی شناختی و الگوی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی اصطلاحی در زبان شناسی شناختی است که به دریافت یک ایده یا حوزه مفهومی براساس ایده یا مفهومی دیگر می پردازد. به منظور بررسی ارتباط دو سطح استعاره مفهومی (استعاره های شباهت و استعاره های خاص) با عمل برگردان و میزان توجه مترجمان بدان، نمونه هایی از کتاب صحیفه سجّادیه و دو ترجمه مشهور و معاصر آن از موسوی موسوی گرمارودی و الهی قمشه ای انتخاب شده است. در این نمونه ها، عنصر استعاره استخراج و عملکرد هر یک از مترجمان در برخورد با آن سنجیده شده است. محدودیت بررسی استعاره در متون مذهبی همچون صحیفه سجّادیه به جنبه های زیبایی شناختی آن، موجب شد تا در چارچوب نظریه معاصر استعاره، ضمن بررسی اصول این نظریه به تحلیل مفهومی استعاره های صحیفه سجّادیه و نقد ترجمه آن ها پرداخته شود. نتایج این تحقیق که براساس الگوی جورج لیکاف و مارک جانسون و با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، حاکی از آن است که مترجمان در انتقال معانی متن مبدأ رویکرد متفاوتی داشته اند، اما موفقیت هر دو مترجم در برگردان استعاره به یک میزان بوده است. موسوی گرمارودی به عنوان مترجم ادیب از استعاره های خلاقانه استفاده کرده و الهی قمشه ای به منظور سهولت ترجمه -در برخی نمونه ها- مفاهیم انتزاعی را بدون حالت استعاری برگردانده است.
کارکرد استعاره های شناختی مفهوم «دل» در دیدگاه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسان شناختی بر + این باورند که نظام اداراکی انسان ذاتاً استعاری است. آن ها استعاره را مربوط به قلمرو اندیشه و فراتر از حوزه زبان می دانند. استعاره در نظریه معاصر به معنای مفهوم سازی پدیده های پیچیده و نامحسوس ذهن از سوی تجارب ملموس و حسی انسان است. اهمیت بررسی مفهوم «دل» در ناشناختگی و ماورائی بودن آن در زبان و ادبیات، به ویژه عرفان است. واژه دل معانی گسترده و متنوّعی را القا می کند. از این رو، بررسی شگردهای پردازش استعاری دل در شناسایی عواطف و نظام اندیشگانی شاعر بسیار مهم است. بنا بر این اهمیت، پژوهش حاضر می کوشد با هدف شناسایی مکتب فکری سنایی در این راستا و برخی ظرایف ذهنی و بیانی حاکی از آن، به توصیف و تحلیل شگردها و ابزارهای محسوس کردن «دل» در اندیشه این شاعر در چارچوب نظریه شناختی و کارکردهای مفهوم سازی آن بپردازد. نتایج نشان می دهد که پربسامدترین نوع استعاره دل، هستی شناختی و چشمگیرترین آن از نوع شیء انگاری است که حاکی از تأثیر تجارب اولیه ذهنی و ناخودآگاه جمعی بر ذهن شاعر در فهم دل است. القای مفاهیم عاطفی (عشق ورزی، حزن و شادی)، تبیین مفاهیم اخلاقی (شکیبایی و نفس و دنیاگرایی)، جایگاه تجلی حق بودن، اندیشه ورزی و دانایی و نیز رازداری به ترتیب از مهم ترین کارکردهای معنایی دل است.
مقایسه استعاره مفهومیِ «فرزند» در میان دو نسل از زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده، به عنوان یکی از نهادهای مهم جامعه، در طول تاریخ دستخوش تغییرات زیادی شده است، که این موضوع، تاحد زیادی حاصل تغییر نگرش ها و باورهای افراد جامعه نسبت به این نهاد است. در این رابطه، یکی از حوزه هایی که در چند دهه اخیر شاهد دگرگونی های چشم گیری در آن بوده ایم، حوزه فرزندآوری و تمایل خانواده ها به داشتنِ فرزندِ کمتر است. در پژوهشِ حاضر، قصد داریم تا با رویکرد انسان شناسی زبان شناسی شناختی و به شیوه ای تطبیقی، مفهوم سازی فرزند را در میان دو نسل مختلف از زنان متأهل فارسی زبانِ شهر تهران مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم که این دگرگونی ها، درواقع حاصل تغییر باورها و نگرش های زنان نسبت به مفهوم فرزند است، که در استعاره های زبانی قابل ردیابی هستند. برای رسیدن به این هدف، از روش شناسی کیفی و راهبرد قوم نگاری استفاده شده است. با نمونه گیریِ هدفمند از بیست زن در دو گروه سنیِ 25 تا 40ساله و نیز 50 تا 70ساله که دارای فرزند هستند، با کمک مصاحبه نیمه ساخت یافته، داده هایی درباره نگرش آنها نسبت به فرزند جمع آوری شد. در ادامه، داده ها با توجه به نظریه استعاره مفهومی در زبان شناسی شناختی مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفتند. نتایجِ به دست آمده نشان می دهند که استعاره های به کاررفته درباره فرزند توسط این دو گروه دارای تفاوت های قابل تأملی هستند. کلیدواژه ها: استعاره مفهومی، انسان شناسی زبان شناسی شناختی، شناخت فرهنگی، فرزندآوری.
استعاره های عمدی در متون خبری زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا چندین دهه، پژوهش های زبان شناسان شناختی علاقمند به مطالعات استعاره به تشخیص وتوصیف استعاره ها و همچنین توضیح دو بعدی بودن ارتباط ذهن و زبان اختصاص داشت. اما مطالعات استین (2008) در باب الگوهای استعاری نشان داد که بعد سومی نیز در رابطه با بعضی استعاره ها وجود دارد که براساس نظریه هایی که برسرشت دو بعدی استعاره ها تاکید دارند قابل توضیح و تبیین نیستند. پیشنهاد استین برای اضافه کردن بعد سوم که همان جنبه ارتباطی استعاره هاست بر پایه یافته های پژوهش های روانشناسی زبان و نیز تحلیل های زبان شناسی پیکره ای می باشد. در بعد سوم که بر جنبه ارتباطی استعاره تاکید دارد، تمایزی میان استعاره های عمدی واستعاره های غیرعمدی وجود دارد. هدف از انجام این پژوهش نیز معرفی نظریه استعاره های عمدی با مطالعه عنوان های خبری سه روزنامه کثیرالانتشار همشهری، کیهان و شرق در چارچوب نظریه استعاره های عمدی استین (2015) می باشد. نتایج این تحقیق علاوه بر تاکید بر ساختار سه بعدی استعاره و نقش ارتباطی استعاره های عمدی در تبادل اطلاعات که در مطالعات استعاری پیشین نادیده گرفته شده بود، نشان می دهد که در متون خبری نیز مانند بسیاری از حوزه های دیگر، گاهی اوقات استعاره ها به صورتی کاملا عمدی به کار برده می شوند تا بتوانند علاوه بر جلب توجه مخاطب، موضوع مورد بحث را نیز توصیف کنند و توضیح دهند.
آمیختگی مفهومی در عناوین خبر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی عناوین خبری سیاسی روزنامه ابتکار براساس نظریه آمیختگی مفهومی است. این نظریه در چارچوب معنی شناسی شناختی به وسیله فوکونیه و ترنر (2002) مطرح شده است. سازوکار آن بر پایه پیدایش مفهوم و ساختار نوظهوری قرار گرفته است که نظریه های فضای ذهنی و استعاره مفهومی از پس تبیین آن برنیامده اند. این نظریه از چهار درون داد تشکیل شده است که هر کدام از آن ها در شکل گیری معنای نوظهور نقش دارند؛ همچنین در این نظریه انواع شبکه آمیختگی (ساده، آیینه ای، تک حوزه ای و دو حوزه ای) با توجّه به قالب درون دادها معرّفی شده است. نوشتار حاضر پس از معرّفی این نظریه، عناوین سیاسی در روزنامه ابتکار را بررسی کرده است تا کارآمدی نظریه در توصیف و تبیین داده های پژوهش مشخّص شود. به این منظور در نوشتار پیش رو (1000) عنوان خبری بررسی شده است. نتیجه حاصل از پژوهش نشان می دهد که حدود (20%) از عنوان ها دارای آمیختگی هستند. ازلحاظ بسامد وقوع انواع آمیختگی، نوع تک حوزه ای بیشترین بسامد وقوع را دارد به این دلیل که این نوع آمیختگی چهار عنصر سادگی، شفافیت، ارتباط و جذّابیت را دارد؛ بنابراین، نویسنده با کاربرد این نوع آمیختگی افزون بر انتقال اطّلاعات سعی در جذّاب کردن عنوان ها، متقاعدکردن مخاطب و تشویق آن ها به دنبال کردن خبر را دارد؛ همچنین آمیختگی نوع آیینه ای در داده های پژوهش به کار نرفته است، زیرا ساختار این نوع آمیختگی به گونه ای است که در آن دو حادثه در یک قالب معنایی مشترک ولی در دو زمان متفاوت شکل می گیرد. براساس این ساختار، ممکن است احتمال به خاطرآوردن و تطبیق دو حادثه برای خواننده آسان نباشد.
کارکرد استعاره در شعر خاقانی بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی (لیکاف و جانسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ب رخلاف نظریه کلاسیک که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی می داند، نظری ه معاص ر ادع ا می کند نظام ادراک ی ان سان، اساس اً سرش تی اس تعاری دارد و اس تعاره ب ه ش کل ناخودآگ اه و غیراختیاری، در زندگی روزمره انسان به طور گسترده به کار می رود. با طرح این نظریه از سوی لیکاف و جانسون ، استعاره مفهوم کلاسیک خود را از دست داد و وارد مرحله ی تازه ای از مفاهیم شد. تعاریف گوناگونی که از زبانشناسان در باب استعاره مطرح شد ما را برآن داشت تا شعر خاقانی را که اوج اعتلای انواع استعاره بود را مورد واکاوی قرار داده و تمامی مبانی زبانشناسی نوین را بر پایه استعاره مفهومی و تعاریف لیکاف و جانسون در شعر وی بیابیم، زیرا که وی در فهم استعاره، حوزه پنداری الف را مبدا قرار داده تا به وسیله عوامل شناختی بتوان به مقصد لفظ استعاری مورد نظر رسید. در این پژوهش که با روش تحلیل ابیات و توصیف آنها انجام گرفته، استفاده خاقانی از انواع نگاشتها با درک استعاره های گوناگون به همراه آوردن نمونه شواهد مثال بر پایه تحلیل و ترسیم اشکال مختلف برای فهم بیشتر مخاطبان شکل گرفته است تا این امر را به اثبات برسانیم که استعاره در شعر خاقانی از نظر زبانشناسی شناختی تمامی معیارهای موجود را داراست و نظریات معاصر درباب استعاره های به کار گرفته شده در شعر او نمود قابل توجه ای دارد.
بررسی تطبیقی مفهوم«دل» براساس نظریه استعاره مفهومی در تعابیر مصطلح فارسی و اوکراینی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال دوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۵)
90 - 101
حوزه های تخصصی:
مفهوم دل در ادبیات عرفانی کهن ایران زمین دارای اعتباری خاص است و ادبیات تطبیقی بستری است که برای مقایسه مفاهیمی ازین دست با الگوهای موجود در دیگر کشورها حائز اهیمت است. مقاله حاضر به بررسی خصوصیات انعکاس مفهوم «دل» براساس نظریه استعاره مفهومی در زبان های فارسی و اوکراینی می پردازد .دراین مقاله، مجموعه شواهد زبانی با استفاده از این نظریه، که برای نخستین بار در سال 1980 توسط جورج لاکوف و مارک جانسون مطرح شد مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس تجزیه و تحلیل استعاره های مفهومی حاوی کلمه «دل» و مفاهیم موجود در دو زبان، مشترکات و تفاوت هایی در مفهوم سازی دل در فرهنگ های فارسی و اوکراینی تشخیص داده شد و وجود شباهت های فراوانی که در نتیجه بررسی اصطلاحات فارسی و اوکراینی جلوه گر شد گواه آن است که در نظام تعقّلی فارسی و اوکراینی زبانان این بخش دنیای درونی انسان تا اندازه ای به طور یکسان مفهوم سازی شده است. ازنتایج این مقاله می توان به این موارداشاره کرد: امکان بررسی مفاهیم دنیای درونی انسان به وسیله “نظریه استعاره مفهومی” ، وجود شباهت هایی بین اصطلاحات فارسی و اوکراینی به سبب شباهت هایی بین مفهوم سازی نظام تعقّلی فارسی و اوکراینی زبانان ونیزهمانندی های بین دو ملت ایران و اوکراین ، از لحاظ فرایندهای اندیشه و شیوه های شناخت جهان درگذشته .
تحلیل گفتمان روابط قدرت بین کنشگران در داستان های تألیف شده برای کودکان ایرانی به زبان فارسی با رویکردشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر موقعیت های ارتباطی، قدرت کنشگران بر کنش های زبانی تأثیر می گذارد و گفت وگویی را شکل می دهد که نشان دهنده ی فرادستی یا فرودستی طرفین گفت وگو است. روابط قدرت در داستان های کودکانه نیز مانند هر گفتمان دیگری برقرار است و چگونگی تعاملات شخصیت های داستانی را تعیین می کند. این پژوهش بر آن است تا انواع این روابط و اهداف گفتمانی آن ها را در متون داستانی کودکان شناسایی کند تا الگوهای ذهنی مرتبط با روابط قدرت را که در تولید این متون ایفای نقش کرده اند، مشخص کند. برای دستیابی به این هدف، راهبردهای زبانی متأثر از روابط قدرت بین کنشگران در چارچوب تحلیل گفتمان اجتماعی شناختی وندایک (2000) و نظریه ی الگوهای ذهنی تحلیل شده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و شیوه ی گردآوری داده ها به این گونه بوده که پیکره ای متشکل از صد داستان چاپ شده ی ناشران کتاب کودکان در گروه های سنی «الف»، «ب» و «ج» مطالعه شده است. از این پیکره، سی داستان به روش هدفمند انتخاب و روابط قدرت بین شخصیت ها تحلیل گردیده است. براساس نتایج، کلان ساختاری که تولید متون بر مبنای آن شکل گرفته، سلطه گری را همواره محکوم به شکست نشان داده است. به عبارت دیگر، الگوی ذهنی به کاررفته در تولید متون داستانی برای کودکان ایرانی به زبان فارسی از کلیشه ی روابط قدرت مسطح، همبستگی و برابری بین کنشگران پیروی کرده و روابط فرادست، فرودست را به حاشیه رانده است. این کلیشه، دیدگاه اجتماعی فارسی زبانان را به صاحبان قدرت می نمایاند. برنامه ریزان آموزشی، نویسندگان، مترجمان و ویراستاران حوزه ی کتاب کودک می توانند از نتایج این تحقیق استفاده کنند.
بررسی زبان استعاری در اشعار حوزه ی نوجوان افسانه شعبان نژاد از منظر زبان شناسی شناختی در دفترهای شیشه آواز، پرنده گفت شاعرم و یک شعر بی طاقت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره از منظر زبان شناسان شناخت گرا، به عنوان اساس اندیشگی انسان در تمامی حوزه های مفهومی ذهن، بیانگر این سخن بوده که زبان استعاری، تجلی روساختی استعاره ی مفهومی است و رابطه ی میان زبان انسان، ذهن و تجارب اجتماعی و فیزیکی او را شرح می دهد؛ افسانه شعبان نژاد از جمله شاعران حوزه ی نوجوان بوده که در سروده هایش برای عینیت و تجسم بخشی، تصویرپردازی و بیان مفاهیم انتزاعی برای مخاطب نوجوان از زبان استعاری بهره برده است. بدین سبب بررسی استعاره ی زبانی این شاعر با دیدگاهی شناختی، پرسش اصلی پژوهش حاضر است و تحلیل انواع استعاره ی مفهومی در اشعار نوجوان وی هدف کلی این پژوهش است. این پژوهش با رویکردی تحلیلی توصیفی صورت گرفته و گردآوری منابع از طریق مطالعات کتابخانه ای است. نتیجه ی بررسی دفترهای شیشه آواز ، پرنده گفت شاعرم و یک شعر بی طاقت چنین بوده که کلان استعاره در بافت شعری شعبان نژاد، استعاره ی هستی شناختی با نگاشت های شی، انسان، مکان، ظرف، گیاه، غذا، حجم و صدا، برای ملموس ترکردن مفاهیم ذهنی مخاطب نوجوان به کار رفته است. طرح واره ی اصلی استعاره ی ساختاری، «زندگی، سفر است» است که دو طرح واره ی «رفتن، ماندن است» و «ماندن ، غربت است» مقدمه ی آن محسوب می شوند، همچنین استعاره های جهتی نیز مکمل طرح واره های استعاره ی ساختاری هستند.
مؤلفه های «صحنه» در ماجرای حضرت یوسف بر اساس زبان شناسی شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۹
217 - 245
حوزه های تخصصی:
سوره یوسف از جمله سوره های جذاب و آموزنده قرآنی است که می توان آن را از زوایای مختلف علمی، ادبی، اجتماعی و زبان شناختی بررسی نمود؛ از این رو هدف پژوهشگر در این جستار معرفی ساختار «تعبیر صحنه» و ابعاد مختلف آن که شامل زاویه دید، شرح صحنه، ضبط صحنه و کانون توجه و تجزیه و تحلیل داستان حکمت آمیز این این سوره مبارک بر اساس تئوری زبان شناسی شناختی رونالد لنگاکر (2008) می باشد. در این تحقیق به تجزیه و تحلیل این داستان جذاب قرآنی از بُعد «شرح صحنه» در این نظریه خواهیم پرداخت. از جمله حوزه هایی که علم زبان شناسی شناختی می تواند ما را به درکی عمیق و کاوش های دقیق تر سوق دهد، حوزه هایی مانند فرهنگ، آداب و رسوم، دین و پژوهش و تفحص در کتاب های آسمانی می باشند. روش پژوهش حاضر توصیفی_ تحلیلی بوده و منابع آن مطالعات کتابخانه ای می باشند.
نقش گروههای فعلی و ساخت های شرطی در فضاسازی قرآن کریم براساس نظریه فضاهای ذهنی فوکونیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه فضاهای ذهنی از دستاوردهای چشمگیر زبان شناسی شناختی بوده و یکی از مفاهیم کمکی مهم آن است که به تحلیل تعدادی از پدیده های معناشناختی کمک می کند. در این پژوهش به کمک فضاهای ذهنی در تحلیل یک عبارت، مفاهیم نهفته در آنها بررسی و با در نظر گرفتن فضاهایی برای آنها نحوه ارتباط میان فضاها تحلیل شده اند. این فضاها در پیش زمینه شناختی ما حضور دارند و گاه از درون یک عبارت، شبکه ای از فضاهای ذهنی تکثیر می شود که منشأ تمامی آنها در اطلاعاتی است که سخنگویان زبان، درباره مفاهیم مختلف در اختیار دارند. قرآن کریم از جمله متونی است که دارای لایه های مفهومی متعدد بوده و نظریه فضاهای ذهنی، کار آمدترین ابزار برای تحلیل آن است. در قرآن کریم فضاهای ذهنی متعدد و متنوعی وجود دارد که هر یک از آنها مفاهیمی انتزاعی را ترسیم می کنند و حال به کمک فضاهای ذهنی، مفاهیم انتزاعی ترسیم شده د ر قرآن کریم بهتر و عمیق تر درک می شوند؛ از این رو، پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی سعی در تحلیل و بررسی نقش دو گروه از عناصر فضاساز، یعنی گروههای فعلی و ساخت های شرطی در ایجاد فضاهای ذهنی سوره های قرآن دارد. نتایج پژوهش نشان می دهند گروههای فعلی و شرطی با ترسیم فضاهایی ورای مکان و زمان و فضاهای فرضی، موقعیتی را ایجاد می کنند تا مخاطب خود را در آن فضا قرار دهند و امکان دستیابی به مفاهیم عمیق آیات را برایش میسر کنند و بیشتر فضاهای ذهنی گروه فعلی، از نوع زمانی و فضای ذهنی گروه شرطی، از نوع فرضی اند. همچنین، این گروهها در حوزه های مربوط به معاد و بعثت در روز قیامت، ادعای فرزندخواندگی را برای خداوند و تعارض خالقیت خداوند با داشتن فرزند، بازگشت به زندگی دنیا، درخواست معجزه های عجیب و غریب را فضاسازی کرده اند.
تحلیل تأثیر طرح واره تعادل در مفهوم سازی شیطان/ابلیس در قرآن کریم: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر مبنای مطالعات شناختی، انسان مفاهیم انتزاعی را بر مبنای مفاهیم تجربه پذیر درک می کند. قرآن کریم در قالب متنی زبانی مفاهیم انتزاعی و خارج از محدوده ادراک حسی انسان را بر مبنای مفاهیم حسی و ملموس مفهوم سازی کرده است. در این پژوهش تلاش شده است با بهره گیری از زبان شناسی شناختی، الگوی مفهوم سازی شیطان در قرآن بر مبنای طرح واره تعادل بررسی شود؛ این طرح واره نقش مهمی در انسجام بخشی جنبه های مختلف فهم انسان دارد و در مفهوم سازی شیطان در قرآن دیده می شود. در قرآن دو الگوی مفهوم سازی بر مبنای طرح واره تعادل وجود دارد: 1- شیطان، خود را عامل ایجاد تعادل و ثبات ابدی و مکمل تعادلی معرفی می کند که خدا برای انسان ایجاد کرده است و انسان را با تکیه بر تجربه مطلوب وی از حالت تعادل به پیروی از خود سوق می دهد؛ 2- خداوند با نسبت دادن مفاهیمی همچون فتنه، رجز، رجس، نزغ، مرید، خبط و استفزاز، شیطان را عامل برهم زننده تعادل در جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی ازجمله روابط انسان با خدا، رابطه افراد خانواده و افراد جامعه، معرفی و او را برهم زننده تعادل اقتصادی جامعه، عامل ایجاد آشوب اجتماعی و ایجاد اضطراب و بی تعادلی ذهنی در افراد می داند و به این ترتیب، با بهره گیری از تجربه نامطلوب انسان از بی تعادلی که آن را ازطریق قوای ادراک حسی دریافت کرده است ، مفهوم شیطان و پیروی از او را به صورت کاملاً ملموس در ذهن انسان به تصویر می کشد.
بررسی شناختی تفاوت نگاه ابزاری به زن در جوامع دارای زبان های خواهر از دیدگاه زبان شناسی فرهنگی؛ مطالعه موردیِ فرانسه و ایتالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
229 - 240
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور نشان دادن کیفیت و آثار بازنمایی شناختی نگاه ابزاری به زن در جوامع دارای ریشه مشترک زبانی و آزمودن سنجه مقوله های شناختی و ابزار ساختواژی در برهم کنش های زبانی-فرهنگی به انجام رسیده است. روش: پس از تعیین جنس دستوریِ تعداد 330 ابزارواژه متداول در صنایع مختلف، به عنوان مرتبط ترین پیکره زبانیِ مبتنی بر چهارچوب نظری پژوهش؛ زبان شناسی فرهنگی، در زبان های فرانسوی و ایتالیایی و جوامع متبوع به عنوان نمونه، پژوهش حاضر از روشی ترکیبی در تحقیق استفاده نموده و داده ها از هر دو مسیر کیفی و کمّی تحلیل شده اند. یافته ها: اگرچه فرهنگ ایتالیایی زبانان نسبت به فرانسوی زبانان، در رابطه با موضوع زنان، از منظر این پژوهش، در حدی جزئی، جنسیت زده تر و ابزارانگارانه تر است. با این وجود، آزمون کای دو، اختلاف بسامد جنس مؤنث و مذکر را در ابزارواژه های درون زبان ایتالیایی و نیز اختلاف بسامد جنس مؤنث بین دو زبان را معنادار ندانسته و در نتیجه مشخص گردید که شناخت فرهنگی متشابه ایتالیایی زبانان به «زن»، صرفاً از این جهت، در مقایسه با فرانسوی زبانان، در نسبت و هم بسته است با اشتراکات زبانی بالای آن ها. از دستاوردهای دیگر این تحقیق، ارائه روش شناسی نوین در گردآوری و تحلیل داده های مقوله بنیاد شناختی و نیز جانمایی نگاه ابزاری به زن در ساختواژه زبان های دارای جنس دستوری است.
چگونگی نمایش احساس تعجّب در زبان فارسی؛ بر اساس روش ترکیبی واژگانی و پیکره مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نبود مطالعات تخصّصی در زمینه احساس تعجّب به نسبت دیگر احساس ها سبب شده تا پژوهش حاضر به بررسی طرح واره و مفهوم احساس تعجّب در زبان فارسی از دیدگاه زبان شناسی شناختی و پیکره ای بپردازد. ازجمله اهداف تعیین شده برای نوشتار پیش رو، ترسیم طرح واره احساس تعجّب برای زبان فارسی و بررسی میزان زایایی حوزه های مبدأ این احساس است. طرح واره احساس نشان می دهد که احساس تعجّب در زبان فارسی چه ساختاری دارد و چگونه نمایش داده می شود. به منظور ترسیم طرح واره از رویکرد واژگانی استفاده و واژه های کلیدی احساس تعجّب و تعبیرهای فرهنگ استعاری ابوالحسن نجفی بررسی شده است. مطالعه حوزه های مبدأ نیز با کمک رویکرد پیکره بنیاد براساس دسته بندی کوچش از حوزه های مبدأ احساس صورت گرفته است و میزان زایایی تعابیر تعجّبی واکاوی شده است. نتایج به دست آمده نشان از آن داشت که در طرح واره احساس تعجّب، به علّت نبود بخش های کنترل و بخش فعالیت، احساس تعجّب با دیگر احساس ها تاحدودی تفاوت دارد؛ همچنین حوزه «بدن» برای نمایش احساس تعجّب کاربرد فراوانی دارد و تمایل به بی حرکتی و سکون در بیشتر موارد مرتبط با تعجّب به روشنی به چشم می خورد.
بررسی مقابله ای استعاره های مفهومی شادی و ترس در ادبیات نوجوان در دو زبان فارسی و اسپانیایی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی از مباحث مهم در زبان شناسی شناختی است. در این رویکرد، اعتقاد بر این است که استعاره پدیده ای شناختی است و آنچه در زبان ظاهر می شود تنها نمود این پدیده شناختی است. در پژوهش حاضر، سعی بر آن است که از میان مفاهیم بنیادین احساس (غم، شادی، ترس، خشم، عشق و شرم)، احساسات شادی و ترس با استفاده از روش کتابخآن های و مطالعه موردی هشت رمان نوجوان از دو نویسنده ایرانی (یک زن و یک مرد) و دو نویسنده اسپانیایی (یک زن و یک مرد) دو اثر از هر نویسنده موردتحلیل قرار گیرند و همچنین به مقایسه استعاره های مفهومی حوزه ها ی مقصد شادی و ترس در ادبیات نوجوان در زبآن های فارسی و اسپانیایی پرداخته شود. برای این منظور، استعاره های مفهومی شادی و ترس از هشت رمان منتخب استخراج شد و نام نگاشت و همچنین حوزه مبدأ آن ها مشخص شد. در مرحله بعد این نام نگاشت ها با هم مقایسه شدند و نقاط اشتراک و اختلاف آن ها مشخص شدند. در این رابطه بعضی از مفاهیم حوزه های مبدأ مانند رنگ، تأثیرات فیزیولوژیکی و رفتاری، نور و تاریکی با جزئیات شرح داده شد و با تحلیل داده های به دست آمده، تأثیر جنسیت نویسنده و همچنین فرهنگ جامعه ای که در آن رشد یافته است در کمیت و کیفیت استفاده از استعاره های شادی و ترس بررسی شد.
بازنمایی استعاره های مفهومی در داستان «سیاوش» شاهنامه فردوسی: براساس رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
313 - 337
حوزه های تخصصی:
استعاره یکی از ابزارها و عناصری است که در شاهنامه فردوسی به عنوان اثری فاخر، اسطوره ای و حماسی برای انتقال و عینی سازی مفاهیم والای انسانی مورد استفاده قرار گرفته است. برهمین اساس، ماهیت ساختاری داستان های شاهنامه فردوسی به صورت روایتی استعاری بازنمایی شده است. در شاهنامه شخصیت های گوناگونی حضور دارند که هر کدام نمادی از خصایص مختلف نوع بشر را به تصویر می کشند. در میان شخصیت های تاثیرگذار در شاهنامه فردوسی، «سیاوش» به عنوان فردی «خردمند» با رویدادهایی مواجه می گردد که می تواند استعاره و نمادی از مفاهیم زندگی انسان باشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی بازنمایی انواع استعاره های مفهومی یعنی 1) استعاره جهتی؛ 2) استعاره های هستی شناختی شامل (2-1) استعاره مادّی؛ (2-2) استعاره ظرف؛ (2-3) استعاره تشخیص؛ و 3) استعاره ساختاری براساس الگوی لیکاف و جانسون (1980) در «داستان سیاوش» شاهنامه فردوسی است. نتایج بررسی داده ها نشان داد استعاره هستی شناختی و، به طور خاص، نوع مادّی در «داستان سیاوش» به طور معناداری (05/0>p) بیشتر از دیگر استعاره ها مورد استفاده قرار گرفته است؛ درحالی که استعاره جهتی کمترین کاربرد را در این داستان به خود اختصاص داده است.
تحلیل استعاره مفهومی باد صبا در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
لیکاف و جانسون با نظریه استعاره مفهومی نشان دادند که استعاره ها از ذهن بر زبان جاری می شوند و تا زمانی که در ذهن تغییر شناختی ایجاد نشود، استعاره شکل نمی گیرد. ادبیات فارسی- با پیکره عظیمی که در اختیار دارد- در دل خود گنجینه استعاره های مفهومی بسیاری جای داده است. رویکرد این تحقیق شناختی است و با روش توصیفی-تحلیلی یکی از استعاره های مهم ادبیات فارسی؛ یعنی کلان استعاره «باد صبا انسان است» بررسی شده است. پرسش این پژوهش آن است که از نظر شناختی، باد صبا چگونه در زبان فارسی مفهوم سازی شده است؟ داده های این تحقیق از دیوان حافظ به دست آمده است. تحلیل داده های تحقیق نشان می دهد که صبا در ادبیات فارسی از نظر شناختی یک انسانِ عاشق، طبیب، پرده دار، سنگ صبور، رازدار و در عین حال، یک انسانِ سخن چین، بیمار، دروغ گو، رقیب و بی وفا ترسیم شده است. از مقایسه شخصیت و خویشکاری دوگانه صبا در شعر فارسی، می توان احتمال داد که صبا بازمانده ای از ایزد «وایو» در ایران باستان باشد.
بررسی طرحواره های تصویری قرآن کریم بر اساس نظریه جانسون (مطالعه موردی سوره صافات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی یکی از جدیدترین مقوله های زبان شناسی است که میان زبان و اندیشه، ارتباط برقرار کرده و شامل نظریه های مختلفی از جمله: استعاره مفهومی، طرحواره های تصویری و ... است. نظریه طرحواره های تصویری، روش هایی را که معنا و ادراک، از آن ناشی شده و مربوط به تجربه بدنی ما هستند، بررسی می کند. در طرحواره تصویری، تجربیات حسی بر ساختارهای مفهومی، نگاشت می شوند و با بهره گیری از آن ها می توان درباره حوزه های انتزاعی صحبت کرد. هدف از جستار حاضر، بررسی دلالت طرحواره های تصویری قرآن کریم با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی است. بدین منظور، با استفاده از نظریه جانسون، طرحواره های تصویری سوره صافات، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که بیشترین بسامد، مربوط به طرحواره قدرتی (53%) بوده است و بسامد طرحواره حرکتی (24%) و طرحواره حجمی (23%) تقریبا یکسان هستند. این امر با هدف سوره نیز که پیرامون جهان آخرت و انذار بندگان است، متناسب می باشد. همچنین بیشترین بسامد حروف اضافه را در طرحواره حجمی، حرف "فی" با 15 بار تکرار و در طرحواره حرکتی، حرف "إلی" با 9 بار تکرار به خود اختصاص داده و این طرحواره ها جهت درک بهتر مفاهیمی غیر تجربی، همچون: بهشت، جهنم، کفر، ایمان، ثواب و عقاب، قدرت و اراده خداوند و ... ایجاد شده اند.