مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
ابن سینا
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، در بخش (1)، گزاره های منفصله بر پایه ی کتاب شفاء مورد بررسی قرار می گیرند و نشان داده می شود که ابن سینا، بر خلاف متأخرانی مانند قطب الدین رازی، گزاره های منفصله ی حقیقی اتفاقی را مورد پذیرش قرار نمی دهد. در بخش (2)، دو خوانش کلی در باب گزاره های منفصله ابن سینا معرفی می گردد؛ بر اساس دیدگاه رشر، شهابی، فاخوری، نبوی و الجزر، گزاره های منفصله ابن سینا تابع ارزشی هستند در حالی که از نظر استریت و چاتی دیدگاه ابن سینا در باب گزاره های منفصله در کتاب اشارات را می توان وجهی دانست. در ادامه این بخش به ناکارایی هر یک از این نظرات اشاره شده است؛ در بخش (3) با تأکید بر مفهوم ""ناسازگاری"" به مثابه هسته ی اصلی دیدگاه ابن سینا در باب گزاره های منفصله ی حقیقی، دیدگاه ربطی-وجهی برای صورت بندی این گزاره ها، دقیق تر از دیگر خوانش ها در نظر گرفته می شود.
سیر تحول قیاس خلف از ارسطو تا قطب رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تلاش های منطق دانان دوره اسلامی در تبیین رابطه میان دو بخش قیاسی و غیرقیاسی ِ قیاس خلف، مورد بررسی قرار می گیرند و با نگاه به آثار شارحان یونانی ارسطو مانند اسکندر افرودیسی و فیلوپونوس و اشاره به ناتوانی آنها در تبیین سخنان ارسطو در تحلیل اوّل، دو رویکرد کلی در این زمینه معرفی می شود. در رویکرد نخست که از سوی افضل الدین مرقی ارائه گردیده، رابطه میان دو بخش قیاسی و غیرقیاسیِ قیاس خلف در چارچوب منطق ارسطویی و بر اساس صورت بندی وی از قیاس حملی در قالب قیاس استثنائی توجیه می گردد. در حالی که در رویکرد دوم که از سوی ابن سینا ارائه شده و مورد قبول اکثر منطق دانان پس از وی قرار گرفته است، رابطه بخش قیاسی و غیرقیاسی ِ قیاس خلف بر اساس نوآوری وی در زمینه قیاس های اقترانی شرطی و خارج از چهارچوب منطق ارسطویی تبیین می گردد.
پارادوکس کرول از منظر ویتگنشتاین، ابن سینا، و خواجه نصیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطو
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
پارادوکس کَرول بنیادی ترین مفهوم منطق، یعنی مفهوم استنتاج را به چالش می کشد و چنین می نمایاند که در هیچ استنتاجی نمی توان از مقدّمات به نتیجه رسید. مقاله ی پیش رو این پارادوکس را بر سه اندیشمند بزرگ، ویتگنشتاین، ابن سینا، و خواجه نصیر، عرضه می کند و می کوشد تا راه حلّی را از سخنان آنان فرا چنگ آورد. ویتگنشتاین از یک وضع مقدّم «بیان ناپذیر» ولی «نشان دادنی» در همه ی استنتاج ها سخن می گوید که سرانجام به تفکیک «قاعده» از «مقدّمه» می انجامد. ابن سینا نیز اصول منطقی را «مکیال» می داند نه «مادّه»، که این دقیقاً همان تفکیک یادشده است. و خواجه نصیر از نیازمندی هر قیاس اقترانی به یک وضع مقدّمِ «معاون» و «مقارن» سخن می راند که بیان دیگری از «وضع مقدّم بیان ناپذیرِ نشان دادنیِ» ویتگنشتاین است که باز به تفکیک یادشده منتهی می شود. و تفکیک «قاعده» از «مقدّمه» و نارواییِ تبدیل اوّلی به دومی کلید حلّ پارادوکس کرول است. این دقیقاً همان تفکیک یادشده است. و خواجه نصیر از نیازمندی هر قیاس اقترانی به یک وضع مقدّمِ «معاون» و «مقارن» سخن می راند که بیان دیگری از «وضع مقدّم بیان ناپذیرِ نشان دادنیِ» ویتگنشتاین است که باز به تفکیک یادشده منتهی می شود. و تفکیک «قاعده» از «مقدّمه» و نارواییِ تبدیل اوّلی به دومی کلید حلّ پارادوکس کرول است.
خوانشی نو از جایگاه بحث از امکان در نمط پنجم اشارات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ابن سینا در نمط پنجم کتاب اشارات خود طی یک فصل و ضمن یک استدلال، از امکان حوادث بحث به میان می آورد. خوانش شارحین اشارات از این استدلال آن بوده است که ابن سینا در این فصل صرفاً در صدد اثبات آن است که هر حادثی ممکن است و به سبب همین امکان هم مسبوق به ماده است. این خوانش کامل نیست و نمی تواند چرایی این بحث را در نمط پنجم اشارات توجیه کند. خوانش دیگری می گوید ابن سینا می خواهد با این استدلال قدیم بودن عالم را اثبات کند. با آنکه این خوانش به خوانش مختار نزدیک تر است اما باز هم دقیق نیست. بر اساس خوانش مختار، بر مبنای خط سیر کلی مباحث نمط پنجم اشارات نشان داده خواهد شد که بیان این قاعده به تنهایی نمی تواند هدف اصلی و نهایی ابن سینا از این فصل باشد بلکه وی در اینجا در پی آن است تا بر اساس اثبات مسبوقیت حادث به ماده، معقول بودن یک حدوث نخستین را زیر سوال ببرد. اگر هر حادثی مسبوق به ماده است، آنگاه تصور یک حادث نخستین مثل حادث بودن فعل بی واسطه الهی و یا اصل عالم مادی، تصوری پارادوکسیکال است.
معاد از دیدگاه ابن سینا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
ابن سینا فیلسوفی اثرگذار در فلسفه اسلامی است، قرن ها پس از او بسیاری از فیلسوفان مسلمان و حتی متکلمان خود را شارح اندیشه های او می دانستند. ابوعلی سینا برای اثبات معاد روشی کاملاً عقلی برمی گزیند و از راه اثبات تجرّد نفس، دلیلی بر بقای آن اقامه می کند. به عبارت دیگر، او برای اثبات معاد روحانی صرفأ به عقل استناد می کند و روش فلسفی را کاملاً ممکن می داند، اما برای اثبات معاد جسمانی به وحی استناد می جوید و کمیت عقل را در این میدان لنگ می داند. وی درکل پیرامون مباحث نفس و معاد از استدلال عقلی و فلسفی مدد می گیرد و جز در مواردی که مرتبط با معاد جسمانی است، به متون دینی استناد نمی کند. او به معاد روحانی و جسمانی اعتقاد دارد، ولی صرفأ به بررسی فلسفی معاد روحانی می پردازد و معاد جسمانی را به دین واگذار می کند، تصویری که او از معاد روحانی به دست می دهد، بر فیلسوفان پس از او بسیار اثرگذار بوده است. در این مقاله کوشیده شده-است دیدگاه ابن سینا پیرامون معاد مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
تبیین معرفت از دیدگاه فیلسوفان مشّاء
حوزه های تخصصی:
پذیرش جهان واقع و امری خارج از ذهن ادراک کننده، مورد قبول تمامی فلاسفه مسلمان بوده است. فارابی در آثار خود از جمله در احصاء العلوم، رساله ای در عقل، کتاب الحروف، التنبیه علی سبیل السعاده، که مهم ترین آثار وی در معرفت شناسی است، توصیفی کامل و جامع از نظریه معرفت و معنای عقل بیان کرده، که متاثر از فلاسف یونانی است. فارابی عقل را واجد چهار مرتبه می داند؛ عقل بالقوه، عقل بالملکه، عقل فعال، عقل بالمستفاد. گفته شده که فارابی این تقسیم بندی را متاثر از جریان نوافلاطونی و شرح اسکندر افرودیسی ارائه کرده است. ابن سینا تعریف های متعددی در باب ادراک در آثار خود آورده است که عبارتند از: هر ادراکی عبارت از اخذ صورت مدرَک به نحوی از انحاء. یا ادراک عبارت از حصول صورت مدرَک در ذات مدرِک، یا تمثل حقیقت شیئ نزد مدرِک که مشهود مدرک واقع شود. از نظر ابن سینا، معرفت و شناخت از راه ادراک حسی و ادراک عقلی به دست می آید؛ بدین معنی که ادراک عبارت از پیدایش صورت آنچه ادراک می شود، در ذات ادراک کننده است. با این حال وی معتقد است که ادراک حسی به تنهایی برای اثبات واقعیت کافی نیست، برای معرفت به هستی اشیاء باید از عقل استمداد طلبید. در این نوشتار به تبیین نظر و دیدگاه دو فیلسوف مسلمان، فارابی و ابن سینا در باب علم و ادراک و معرفت می پردازیم، که توجه به آن به منظور آشنایی با معرفت شناسی اسلامی ضروری است.
تحلیل وجودشناختی فرآیند صدور فعل از منظر ابن سینا و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
«شناخت فرآیند صدور فعل» از منظر هر یک از فیلسوفان مسلمان، یکی از ارکان کشف دیدگاه وی در حیطه مباحث فلسفه عمل است. فرآیند صدور فعل نزد متکلّمان و فیلسوفان سینوی، در چند مرحله خاصّ تبیین می گردد. فرآیندی که صدرالمتألهین در مقامی از آن تبعیّت کرده و در مواضعی دیگر، دیدگاه متفاوتی را اتّخاذ و ارائه می نماید. مسأله اساسی این جستار، کشف مواضع حقیقی اختلاف و اتّفاق ابن سینا و صدرالمتألهین در تحلیل وجودشناختی فرآیند صدور فعل است. ره آورد به دست آمده نشان گر آن است که اگرچه صدرالمتألهین در تحلیل مفهوم شناختی مبادی صدور فعل با ابن سینا همراهی کرده و چند مرحله متباین امّا مترتّب برهم را ترسیم می نماید، اما در تحلیل وجودشناختی، اتّحاد وجودی مبادی صدور فعل را مطرح نموده و با نگاه تشکیکی به قوای نفس که برخواسته از مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه است، مراتب صدور فعل را نیز درضمن مراحلی تشکیکی تبیین می نماید. بر اساس دیدگاه وی، تمام معانی نفسانیِ متقدّم بر فعل (مبادی صدور فعل)، معانی ای در هم تنیده بوده و هر معنا از حیث وجودی، عین معنا و مبدأ دیگر است.
بررسی و ارزیابی انتقادات غزالی بر ابن سینا در مسأله ی حدوث و قدم عالم؛ با تکیه بر مبانی سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزالی که در بیشتر مباحث، رویکردی کلامی دارد، ابن سینا را به دلیل سه مسأله، ازجمله اعتقاد به قدم زمانی عالم، تکفیر کر ده است. اما این پرسش که انتقادات وی تا چه میزان درست بوده و آیا می تواند توجیه گر مناسبی برای تکفیر ابن سینا باشد، همواره موردعنایت اندیشمندان بوده است. بررسی و ارزیابی مبانی و دلایل ابن سینا و غزالی در مسأله ی حدوث و قدم عالم، حاکی از این است که ادعای غزالی مبنی بر اینکه اعتقاد به قدم زمانی عالم، در تقابل با معلولیت عالم و اختیار خداوند است و متون دینی نیز حاکی از حدوث زمانی عالم می باشند، ادعای باطلی است؛ زیرا مشکلات و نتایج فاسدی مثل انقطاع فیض از فیاض مطلق، انفکاک معلول از علت تامه و ترجیح بلامرجّح را به دنبال دارد که غزالی نیز از توجیه مناسب این اشکالات و ارائه ی پاسخ قانع کننده به آن ها ناتوان بوده است. ازطرف دیگر، بررسی مبانی و دلایل ابن سینا بر قدم زمانی عالم نیز نشان می دهد که این اعتقاد، هیچ منافاتی با معلولیت عالم و اختیار خداوند ندارد؛ زیرا درست است که عالم، قدیم زمانی است؛ اما همین عالم، به دلیل ممکن الوجود بالذّات و واجب الوجود بالغیر بودن و مسبوق بودن وجود غیری اش به نیستی ذاتی آن، حادث ذاتی می باشد، همچنین نظریه ی حدوث ذاتی، از نتایج فاسدی که مترتب بر نظریه ی حدوث زمانی عالم است مصون می باشد و علاوه بر این، با حدوثی که در متون دینی به آن اشاره شده نیز کاملاً سازگار است؛ بنابراین روشن می شود که انتقادات غزالی بر ابن سینا، نادرست و به دور از اصول اخلاقی حاکم بر نقد منصفانه است.
تمایز فلسفه ابن سینا و ارسطو به روایت کتاب تهافت ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
درباره هویت وماهیت فلسفه ابن سینا سه مساله مهم را می توان مطرح ساخت :اول اینکه آیا این فلسفه ادامه فلسفه ارسطوست ؟ دوم اینکه اگر چنین است چه نوع ادامه ایی است، شرح است یا بسط ؟ ومساله سوم اینکه اگرچنین نیست، چه تفاوتی با فلسفه ارسطو دارد و با چه معیاری می توان این تفاوت را شناخت؟ مقاله برای پاسخ به این سه سؤال خوانش ابن رشد از فلسفه ابن سینا را به کمک گرفته و صرف نظر از انتقادهای ابن رشد به ابن سینا و پاسخی که می توان به آنها داد، اصل تفاوتها را به روایت ابن رشد که شارح مهم و معتبر ارسطوست بر می شمارد. مقاله، دیدگاه ابن رشد درباره تفاوت فلسفه ابن سینا و ارسطورا از سه جنبه مورد بررسی قرار می دهد: تعابیری که نشان از این تفاوت دارد، اصول کلی و مبنایی و جزئیات فلسفی مورد مناقشه در کتاب تهافت التهافت. بدین صورت، به نظر ابن رشد، فلسفه ابن سینا ادامه فلسفه ارسطو نیست و در بیش از پنجاه موضع مهم با آن متفاوت است.
خوانشی نو از جایگاه بحث از زمان در نمط پنجم کتاب الاشارات و التنبیهات ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در نمط پنجم کتاب اشارات خود طی دو فصل متناوب از زمان بحث به میان آورده است که به واسطه اختصار، تاب تفاسیر مختلفی را دارد. در این میان، خوانش برخی از شارحان آن بوده است که ابن سینا در صدد اثبات وجود زمان و سپس بیان ماهیت آن است. این خوانش دقیق نیست و با هدف ابن سینا از نگارش نمط پنجم اشارات سازگاری ندارد. بر اساس تفسیر دیگری، هدف ابن سینا اثبات آن است که حادث مسبوق به ماده است. این خوانش هم با وجود آن که به حقیقت نزدیک تر است، دقیق و کامل نیست. بر اساس خوانش جدیدی که در این مقاله ارائه شده است، منظور نهایی ابن سینا از طرح این دو فصل آن است که بر اساس مسبوقیت حادث به زمان، مسبوقیت حادث به ماده را نتیجه بگیرد تا در نهایت نشان دهد که مفهوم حدوث زمانی در عین حال مسبوقیت به ماده را لازم می آورد و بنابراین مفهومی پارادوکسیکال است. هدف غایی او از بحث زمان در نمط پنجم آن است که با ارائه یک برهان خلف نشان دهد که تصور حدوث زمانی عالم، تصور معقولی نیست. بنابر این بحث از زمان در این نمط بحثی ضمیمه ای نیست، بلکه بخشی از یک استدلال کاملتر است که به برخی از مقدمات آن تصریح نشده است.
لذت و معنای زندگی از نگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در آثار ابن سینا مفهوم سعادت یا نیک بختی از جهاتی نزدیک به مفهوم معنای زندگی به مثابه غایت زندگی است. وی نیک بختی را مطلوب بالذات و غایت لذاته معرفی می کند و آن شرط لازم و کافی برای معنادار شدن زندگی است. از منظر او میان لذت و معنای زندگی ارتباطی عمیق وجود دارد. لذت، ادراک حضوری قوه مدرکه فرد است به آن چه که در نظرش کمال و خیر به شمار می آید. دیدگاه شیخ در نفس شناسی تأثیر مستقیمی بر مبحث معنای زندگی و لذت دارد. وی باتوجه به قوای ادراکی نفس، مراتب مختلفی برای نیک بختی و لذت در نظر می گیرد که از میان آن ها نیک بختی و لذت عقلانی یا روحانی نقش بسیار مهمی در رسیدن به معنا ایفا می کند. همچنین از میان قوای نفس تنها قوه عقلانی است که با مرگ از بین نرفته و در عالم آخرت معنای زندگی و لذت نهایی توسط آن رقم می خورد. او معتقد است همان گونه که معنای زندگی دارای ارزش ذاتی است، لذات عقلی و شهودی نیز دارای ارزش ذاتی است. لذت عقلی-شهودی نه تنها شرط لازم برای معناداری، بلکه شرط کافی آن نیز است. در این پژوهش معنای زندگی از نظر ابن سینا و نقش لذت در رسیدن به آن، با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.
نقدهای ملاصدرا بر تقریر ابن سینا از برهان امکان و وجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
برای اثبات وجود خداوند براهین مختلفی ارائه شده است. یکی از براهین مشهور در اثبات وجود خداوند، برهان وجوب و امکان است، که برای اولین بار توسط ابن سینا در آثارش تقریر شده است. بعد از او متفکران اسلامی و غربی تقریرهایی از این برهان را با تفاوت آورده اند. این برهان در جهان اسلام از سوی بعضی از متفکران از جمله غزالی، ابن رشد، ملاصدرا و... و در جهان غرب از سوی هیوم، راسل و...مورد نقدهایی قرار گرفته است. ملاصدرا بطور مستقیم و غیر مستقیم چندین نقد بر تقریر ابن سینا از برهان امکان و وجوب دارد. این نقدها که در آثار ملاصدرا آمده شامل نادرستی ویژگی این برهان، استفاده از دور و تسلسل در آن، استفاده از وجود اعتباری به جای وجود حقیقی، وجود مغالطة ترکیب و ... می شود. بررسی این نقدها عدم کارایی آن ها را نشان می دهد. این نوشتار به شیوة تحلیلی- توصیفی، نقدی درصدد تبیین درستی یا نادرستی این نقدها است.
بررسى برهان «وجوب و امکان» در فلسفه غرب با تأکید بر تقریر توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
اثبات وجود بارى تعالى از دیرباز همواره مطمح نظر فلاسفه بوده و در این راه، تلاش هاى زیادى انجام داده اند که منتهى به ادله و براهین متعددى گشته است. یکى از بهترین و محکم ترین ادله در خصوص اثبات وجود خدا، برهان «وجوب و امکان»، ابتکار فارابى است. پس از ایشان، سایر فلاسفه الهى، به ویژه فلاسفه اسلامى، با بیانات متفاوتى آن را تبیین کرده اند. یکى از قدیمى ترین و معروف ترین تقریرهاى برهان اثبات وجود خدا، برهان ابن سینا است. این پژوهش با رویکرد تحلیلى و نظرى، ضمن ارائه تحلیلى از برهان «امکان و وجوب» از منظر ابن سینا، به بررسى آن در آثار اندیشمندان غربى پرداخته است. این برهان در آثار اندیشمندان غربى، جزو براهین جهان شناختى است. از میان تقریرهاى متفاوتى که این برهان در غرب دارد، تقریر آکوئیناس داراى شهرت فراوانى است. این پژوهش با تبیین این برهان از منظر آکوئیناس، به نقد و بررسى آن مى نشیند.
بررسی ارتباط تعبیر خواب و تأویل آیات بر مبنای دیدگاه ابن سینا و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
ابن سینا و پس از وی شیخ اشراق به رابطة میان تاویل و تعبیر اشاره کرده اند و معتقدند که گاهی نفس در بیان حقیقتی معنوی که در خواب یا کشف و شهود مشاهده کرده است، آن را به مشابه یا ضد آن تغییر می دهد که در این صورت نیازمند تفسیر باطنی هستیم. این تفسیر باطنی در صورتی که در مورد کشف و شهود و الهاماتی باشد که در بیداری دریافت شده اند، تاویل نامیده می شود و در صورتی که در مورد مطالب دریافت شده در خواب باشد، تعبیر نامیده می شود. بدین ترتیب تاویل وحی و تعبیر خواب دارای فرایندی واحد هستند. بر این اساس این فرضیه مطرح می شود که قاعدتا باید میان تاویلات عرفانی و تعبیرات خوابگزاران در مورد مصادیق واحد، تشابه و تناظر وجود داشته باشد. این مقاله با تبیین نظریة ابن سینا و شیخ اشراق و بررسی موارد مشابه میان تاویلات عرفا و تعبیرات خوابگزاران به بررسی این موضوع پرداخته است.
فارابی و مساوقت تشخّص و وجود: بازتأمّلی در اِسناد ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
تقریباً قاطبة فلاسفة اسلامی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به مسئلة «تشخّص» پرداخته و پاسخ هایی را ارائه داشته اند و ازین رو، سرگذشت این بحث به طور کلّی در سنّت فلسفی اسلام قابل مطالعة جدّی و تدقیقات همه جانبه است، امّا در اینجا قصد ما پرداختن به جنبه ای از نقش فارابی در تطوّر و تکامل این سیر تاریخی است، تا از این طریق پرتوهایی بر زوایای مغفول و ناشناخته تر سنّت عقلانی مسلمانان افکنده شود. یکی از کسانی که این بحث را بسی بیش از پیش محلّ توجّه متفکّران قرار داد، ملّاصدراست که به تبع فلسفة اصالت وجود خویش، مطالب بدیعی را در باب تشخّص ابراز نمود. یکی از نکات اصلی ملّاصدرا این است که مساوقت «تشخّص» و «وجود» را به فارابی نسبت می دهد. در نزد اندیشمندان دورة قدیم یا حتّی دوره معاصر، هیچ گاه تردیدی یا مطالعه ای در باب صحّت این انتساب صورت نگرفته است. این مقاله بر آن است تا انتساب تقریباً به رسمیّت شناخته شده به فارابی را که از سوی ملّاصدرا صورت گرفته است مطمح نظر قرار داده و از رهگذر برخی مستندات متنی و تاریخینشان دهد که این انتساب می تواند تا حدّ زیادی محلّ مناقشه باشد، و حتّی اساساً این مطلب که فارابی بحثی ذیل عنوان «تشخّص» داشته است خود بسیار متزلزل به نظر می رسد.
تحلیلی از عالم برزخ در وجودشناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی برزخ
بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متن های فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادیِ محض است و حدّ وسط بودن آن ایجاب می کند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهره ای از عالم مجردات و بهره ای هم از عالم مادی دارد. ابن سینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدارْ بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمی داند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تأکید بر عالم افلاک و عقول تبیین می کند. در این مقاله، آرای ابن سینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.
تفتیش در هستی های محسوس و استنباط های متافیزیکی آن نزد افلاطون و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
مرزبندی های فلسفی در مورد عالم حس و عالم غیر محسوس همواره یکی از تمایزات عمدة میان فیلسوفان بوده است. نتیجه این مرزبندی قرار دادن دو دسته از فیلسوفان در دو صف جدای از یکدیگر است. در یک طرف فیلسوفان مادی گرا قرار دارند که شعاع عالم هستی را صرفاً در عالم حس و ماده محدود می نمایند و در طرف دیگر صف فیلسوفانی قرار دارند که شعاع عالم هستی را فراتر از حس و ماده می دانند. آنچه ممکن است این تمایز را مضاعف نماید اختلاف در روش نشان دادن قلمرو عالم هستی است. یکی از رایج ترین شیوه ها در نشان دادن حد و مرز عالم هستی تأمل و تفتیش در عالم حس است. هدف پژوهش حاضر این است که روش تفتیش در عالم حس به منظور نشان دادن قلمرو عالم هستی مورد تحلیل قرار داده شود. نتیجه ای که در این پژوهش نویسنده نشان خواهد داد این است که روش تفتیش در حس نزد افلاطون و ابن سینا مورد استفاده جدی قرار داشته است و هر دو اندیشمند از طریق تفتیش در عالم حس استنباط های فلسفی متناسب با نظام فلسفی خود استخراج نموده اند. زیرا ابن سینا اگر چه همانند افلاطون در یکی از روش ها در نشان دادن شعاع عالم هستی که آن را فراتر از علم حس می داند بر تفتیش در عالم حس تأکید دارد اما با وجود آن نتیجه این تفتیش نشان دادن امر واقعی است که از آن به طبیعت مشترکه تعبیر می نماید چیزی که نزد افلاطون به ایده تعبیر می شود.
نقش بدن در پیدایش علم حسی از نظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
اولین مرتبة علم حصولی که برای انسان حاصل می شود، علم حسی است. علم حسی زمینة پیدایش علم خیالی، وهمی و عقلی است؛ ازاین رو بحث از کیفیت پیدایش علم حسی دارای اهمیت است. از آنجا که علم حسی از طریق حواس ظاهری برای انسان حاصل می شود، این سؤال مطرح می شود که در فرآیند پیدایش ادراکات حسی، بدن و ابزار و آلات بدنی چه نقشی را ایفا می کند؟ آیا بدن دارای نقش اصیل و بالذات است یا اینکه نقش بدن و امور بدنی ابزاری و بالعرض است؟ ابن سینا و ملاصدرا در مباحث علم النفس و علم و ادراک دارای مبانی خاصی هستند که سبب تفاوت دیدگاه آنها در این مسئله شده است. در این نوشتار ابتدا به برخی از مبانی ابن سینا و ملاصدرا در این مسئله پرداخته شده است و در ادامه دیدگاه این دو فیلسوف در مورد نقش بدن در پیدایش علم حسی مورد تبیین و بررسی قرار گرفته است و این نتیجه به دست آمده که از نظر ابن سینا ادراکات حسی، مادی و منطبع در مغز است؛ ازاین رو بدن و امور بدنی نقش اساسی و اصیلی در پیدایش ادراکات حسی دارد، اما از نظر ملاصدرا علم و ادراک حسی مجرد از ماده است و بدن و امور بدنی نقش ابزار و علت معده را ایفا می کند.
اهداف تعلیم و تربیت و بایسته های آن با تأکید بر دیدگاه ابن سینا درباره نفس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور رفع بخشی از معضلات نظام تربیتی و حرکت در جهت تدوین پشتوانه نظری فلسفی بومی، در زمینه اهداف تعلیم و تربیت و بایسته های آن بر اساس دیدگاه ابن سینا درباره نفس انجام شد. روش پژوهش تحلیلی استنباطی است و نتایج بیانگر این است که هدف نهایی تعلیم و تربیت از نظر ابن سینا دستیابی به سعادت حقیقی (عقل مستفاد) است و اهداف واسطه ایِ ذیل مراتب نفس، ابزاری هستند برای تحقق این هدف، و بایسته های آنها زیر چتر بایسته های هدف نهایی قرار می گیرند. بنا بر یافته ها، دیدگاه ابن سینا به تعلیم و تربیت رسمی محدود نمی شود و سلامت جسم نیز در هر مرتبه باید مورد توجه قرار گیرد. نظام تربیتی ابن سینا نیز نظامی عقلانی است و شهود در دیدگاه او همان شهود عقلی می باشد. پژوهش همچنین نشان می دهد که گزینش معلمان برجسته، شروع آموزش با رشد نسبی جسمانی و توجه به تفاوت های فردی، در میزان تحقق اهداف، نقشی اساسی دارد.
تمایز معناشناختی - تاریخی الهیات و مابعدالطبیعه در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصحاب لوکیوم (مدرسه علمی فلسفی ارسطو) عنوان مابعدالطبیعه (متافیزیک) را بر مجموعه ای از دست نوشته های ارسطو - که آنها را فلسفه اولی نامیده بود - اطلاق کردند. این عنوان در تاریخ فلسفه پیش از اسلام، تفسیر دوگانه یافت. در تفسیر اول، جنبه تعلیمی و در تفسیر دوم، جنبه رتبی فلسفه اولی در نظر بود. فارابی در مفهوم و غرض از مابعدالطبیعه و شایستگی این عنوان مسائلی را درانداخت و ابن سینا سخن از مشکل بودن یا مفهوم نبودن آن گفت. سؤال مطرح شده از حیث تاریخی و معناشناختی این است که آیا بوعلی پس از آشناشدن با کتاب «اغراض مابعدالطبیعه ارسطو» باز هم بر موضع قبلی خود بود یا این اصطلاح را تلقی به قبول کرد. دیگر اینکه در صورت نفی آن چه عنوانی را و به چه دلیل جایگزین آن می دانست و بالاخره دیدگاه او در میان فلاسفه بعد چه وضعیتی پیدا کرد. مقاله در پی پاسخ به این سؤالات است و این مباحث را مطرح می کند که موضع ابن سینا در نارسایی مفهوم مابعدالطبیعه برای فلسفه اولی حتی بعد از آشنایی با کتاب «اغراض...» نیز باقی بود. او به همین دلیل الهیات را برای جایگزینی مابعدالطبیعه مطرح کرد؛ زیرا بر این بود که الهیات – بدون نیاز به تأویل- جامع معنی تحقیق در امور عامه و مفارقات است و فیلسوفان و متکلمان مسلمان و مسیحیِ پس از او، اصطلاح الهیات را در آثار خود به کار برده و جایگزین مابعدالطبیعه کرده اند.