مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
ابن سینا
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
261 - 278
حوزه های تخصصی:
در منطق موجهات جدید، رابطه جهت و سور را با فرمول هایی نشان می دهند که به افتخار ژان بوریدان و خانم روت بارکن مارکوس دو منطق دان از سده چهاردهم و بیستم میلادی فرمول های بوریدان و بارکن نامیده شده اند. ضیاء موحد، لطف الله نبوی و مهدی عظیمی پیشینه این فرمول ها را به ابن سینا می رسانند. در این مقاله نشان می دهیم که ابن سینا فقط تمایز «جهت سور» و «جهت حمل» را بیان کرده است و اشاره های او در دو کتاب شفا و اشارات نشان دهنده باور او به فرمول های بارکن و بوریدان نیست. حتی پیروان ابن سینا از بهمنیار تا فخر رازی نیز از سخنان وی فرمول های یادشده را استنباط نکرده اند. نخستین کسی که به صراحت به این فرمول ها اشاره کرده، افضل الدین خونجی است. در این مقاله نشان خواهیم داد که خونجی این فرمول ها را برای قضایای خارجیه وامی زند و در بیان او برای قضایای حقیقیه نیز ابهامی وجود دارد که به آثار شارحان و پیروان او نیز راه یافته است.
بررسی اعیان ثابته و صُور مُرتسمه همراه با نقد ایرادات ملاصدرا به صُور مُرتسمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال بیستم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
138 - 159
حوزه های تخصصی:
دو نظریه اعیان ثابته و صور مرتسمه که برای تبیین علم پیش از ایجاد، ارایه شدند و نقش ویژه ای در حوزه جبر و اختیار و قضا و قدر ایفا کرده اند، از سوی اندیشوران بسیاری تحلیل و بررسی شده اند؛ برخی این نظریه ها را پذیرفتند و برخی نیز به نقد آن ها پرداخته اند. ملاصدرا از میان این دو نظریه، از اعیان ثابته دفاع و از صور مرتسمه انتقاد کرده است. این نوشتار برآن است تا با بیان چیستی و چگونگی پیدایش اعیان ثابته و تبیین علم الهی توسط آن ها و نیز بررسی کیفیت علم الهی توسط صور مرتسمه ابن سینا - با یافتن وجوه اشتراک دو نظریه اعیان ثابته و صور مرتسمه - اشکالات ملاصدرا بر صور مرتسمه را به نقد نشیند و نشان دهد که اشکالات ملاصدرا در صورتی که صور مرتسمه، ماهیت باشند و موجب حلول صور در ذات خداوند شوند وارد است؛ حال آن که با بررسی انجام شده آشکار می شود صور مرتسمه همانند اعیان ثابته، لوازم ذات و اموری وجودی اند که ذات به آن ها متصف می شود و علم تفصیلی خداوند همان گونه که توسط اعیان ثابته قابل تبیین است، به واسطه صور مرتسمه نیز تحلیل پذیر است تا آن جاکه اطلاق علم تفصیلی خداوند بر آن احق از اطلاق علم بر اعیان ثابته است.
حرکت جوهری در پرتو «تعالی تفکر سینوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال بیستم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۷۷)
175 - 196
حوزه های تخصصی:
ابن سینا به عنوان بزرگ مشایین در عالم اسلام، تفکر مشایی را بسط داده و نظرات و آرای مهمی را نیز مطرح کرده است. هرچند او به فیلسوفی مشایی معروف است، ولی این نسبت چندان صحیح نمی نماید و او در تفکر خود رو به تعالی نهاده است. اوست که نخستین بار اصطلاح «حکمت متعالیه» را به کار برده است. بر اساس «تعالی در تفکر سینوی» تفکر شیخ نه تنها مشایی نیست، بلکه بسیاری از اصول و مبانی «حکمت متعالیه» در آن قابل ردیابی است؛ حال سخن در این است که آیا شیخ در بحث حرکت در مقوله جوهر، مشایی باقی مانده است و یا این که در این مسیله نیز رو به تعالی نهاده است و هرچند به حرکت در آن مقوله تصریح نکرده است، ولی می توان نشانه هایی از وجود حرکت جوهری را در تفکر او یافت. نگارنده در پرتو «تعالی تفکر سینوی» معتقد است که موضع انکاری شیخ - در مباحث حرکت - دیدگاه نهایی او نیست، بلکه نظر نهایی وی وجود حرکت در مقوله جوهر است؛ این مطلب از عبارات و آرای شیخ در غیر مباحث حرکت - به ویژه مباحث نفس شناسی - قابل استنباط است. در این نوشتار شواهدی بر تقویت موضع اقبال شیخ به حرکت جوهری ارایه می دهیم.
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ارسطو و ابن سینا با تأکید بر نفس نباتی و حیوانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۳
115 - 138
حوزه های تخصصی:
بر اساس تفسیر رایج، تفاوت اصلی ابن سینا با ارسطو بر سر چیستی و حقیقت نفس ناطقه انسانی است؛ اما درباره نفس نباتی و حیوانی میان این دو اختلاف نظر آشکاری وجود ندارد؛ چه اینکه هر دو، نفس نباتی و حیوانی را از سنخ صورت منطبع در ماده می دانند. ما در این نوشتار می کوشیم تا با توجه به مبانی متافیزیکی ایشان و تفسیر خاصی که هر یک از این دو فیلسوف از رابطه ماده و صورت ارایه می دهند، نشان دهیم، حتی درباره رابطه نفس نباتی و حیوانی با بدن نیز میان این دو اختلاف نظر آشکاری وجود دارد. ارسطو صورت - و به تبع آن - نفس را نه جوهر به معنای شیء، بلکه اصل یا ساختاری می داند که بر اساس آن ماده به عنوان یک شیء خاص مد نظر است. به همین دلیل در تحلیل ارسطو از حقیقت موجود زنده، با دو جوهر به منزله دو شیء روبه رو نیستیم؛ بلکه موجود زنده جوهر واحدی است که دارای قابلیت یا ظرفیت خاصی است که به واسطه آن مبدأ اعمال حیاتی می شود. دقیقاً بر همین اساس است که بسیاری از ارسطوپژوهان معاصر دیدگاه عرض گرایانه درباره نفس را بر دیدگاه جوهر انگارانه ترجیح می دهند؛ درحالی که در فلسفه ابن سینا صورت و ماده دو جوهر به معنای دو شیءاند که با هم ترکیب شده اند. به عبارت دیگر، در فلسفه ابن سینا در تحلیل موجود زنده - اعم از نبات، حیوان و انسان - به نوعی دوگانگی میان نفس و بدن می رسیم؛ هرچند این دوگانگی الزاماً به معنای تجرد و مفارقت نفس نباتی و حیوانی از بدن نیست.
همسویی دین و فلسفه در شناخت خداوند و دیرینگی عالم؛ با تکیه بر آرای فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
51 - 72
حوزه های تخصصی:
از دیرباز چگونگی رابطه «دین و فلسفه» از جمله دغدغه های فکری عالمان دین و فیلسوفان بوده و هست. از میان فیلسوفان مشاء، ابونصر فارابی و ابن سینا تلاش گسترده ای کرده اند تا این دو را با هم همساز و هماهنگ نشان دهند. در این مقاله تلاش می کنیم در دو مسئله مهم و به ظاهر مورد اختلافِ فلسفه و دین، یعنی «خداوند و خالقیت او» و «دیرینگی عالَم»، با استناد به کلمات «حکمای مشاء» همسویی دین و فلسفه را نشان دهیم. اساس تحقیق در این نوشتار، بیشتر کلمات فیلسوفان مشائی به ویژه فارابی، ابن سینا و ارسطو است که با آموزه های دینی مقایسه شده اند. برای تحقق اهداف این نوشتار ابتدا دیدگاه های ارسطو به عنوان مؤسس فلسفه مشاء در دو موضوع مورد بحث مقاله، ذکر و بررسی شده است. سپس نظریات فارابی و ابن سینا به عنوان شاخص ترین فیلسوفان مسلمان مشائی با آموزه های برخی از آیات قرآن به عنوان متقن ترین منبع اسلام مقایسه شده است. در نهایت و پس از بررسی این دیدگاه ها به این نتیجه خواهیم رسید که در این موضوعات، اختلاف مبنایی بین «آموزه های دین» به ویژه «دین اسلام» با آموزه های فلسفه وجود ندارد.
تحلیل انتقادی تأویل ابن سینا و میرداماد از نظریه مُثُل افلاطونی از منظر سید احمد علوی و ملامحمد آقاجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
275 - 291
حوزه های تخصصی:
نظریه مُثُل در طول تاریخ فلسفه موافقان و مخالفانی دارد. عده ای مانند فارابی، ابن سینا و میرداماد آن را نقد و تأویل کرده اند. دو حکیم مسلمان سید احمد علوی شاگرد میرداماد و ملامحمد بن علیرضا بن آقاجانی شاگرد ملاصدرا از منظر متفاوتی به این نظریه نگریسته و نقدهای ابن سینا و میرداماد را به چالش کشیده اند. در این مقاله ابتدا به طرح مسئله و گزارشی از نظریه مُثُل و پس از آن به بررسی و تحلیل انتقادی این دو حکیم از تفسیر و تأویل های ابن سینا و میرداماد پرداخته ایم. یافته های مقاله نشان می دهد که هم ابن سینا و هم میرداماد در تبیین و نقد نظریه مُثُل افلاطونی دچار مغالطه و خلط شده اند.
معنای زندگی در آثار تمثیلی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
365 - 396
حوزه های تخصصی:
مسئله «معنای زندگی» همواره در پس زمینه ذهن عموم انسان ها و پیش درآمد کار خواص آنان از فلاسفه و روانشناسان و علمای اخلاق بوده است. در این میان ابن سینا به عنوان فیلسوفی وجودی، با درک اهمیت مسئله، همواره در سراسر آثار خود می کوشد تا تبیین معقول و موجهی از معنای زندگی ارائه کند. از میان سه کاربرد اصلی لفظ «معنا» یعنی هدف، ارزش و کارکرد، تمرکز اصلی ابن سینا بر دستیابی به «هدف زندگی» است. در این مقاله بر آنیم تا با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای، این مسئله را در سه اثر داستانی «حیّ بن یقظان، رسالهالطّیر و سلامان و ابسال» بررسی کنیم. در نگاه ابن سینا، شناخت معنای زندگی و دستیابی به غایت آن، راهی بس دشوار و مسیری پرمانع است. وی از آن موانع، گاه به اصدقاء سوء (در حیبن یقظان) و گاه به دام و دانه و غل و زنجیر (در رساله الطیر) و گاه به طنازان عشوه گر (در سلامان و ابسال) تعبیر می کند. ابن سینا تنها راه رهایی از این اوضاع ناگوار و دستیابی به هدف زندگی را در حرکت آگاهانه، مبارزه مستمر و نگاه دقیقی به دوردست های حیات بشری جست وجو می کند.
الهیات سلبی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
585 - 605
حوزه های تخصصی:
در این مقالهاللهیات سلبی در ابعاد وجودشناختی، معرفت شناختی و زبان شناختی در اندیشه ابن سینا با توجه به دلایلی چون تباین خالق و مخلوق، تأکید بر وحدت و بساطت حقیقی ذات خدای متعال، مثل و شبیه نداشتن، همچنین حد و ماهیت نداشتن او، اطلاق و عدم تناهی، ناتوانی انسان در احاطه بر خدای متعال، تعالی و فوق عقل بودن خدا، نقص معرفت معلول نسبت به علت، محدودیت قوای ادراکی بشر بررسی شده است. با بررسی نظاماللهیاتی ابن سینا به این تبیین می رسیم که در وجودشناسی سینوی وجود شکاف عظیمی بین وجود مطلق یعنی خدا و دیگر مخلوقات تأکید می شود. او علت مخلوقات است، اما شباهت نوعی با آنها ندارد و در بعد معرفت شناختی امکان معرفت ایجابی مطابق با واقع را برای انسان نفی کرده است. در ساحت زبان شناختی نیز دلایلاللهیات سلبی مبتنی بر بعد وجودی و معرفتی این دیدگاه است .طبیعتاً آنچه ناشناختنی و نایافتنی است، بیان شدنی هم نیست.
استیفای عوامل مهجوریت ایده «ترادف مفهومی» در باب صفات الهی (با تأکید بر آثار ابن سینا و شیخ احسائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده سینوی در باب ترادف مفهومی صفات ذاتی ایزد متعال شاذترین نگاه در باب اوصاف ذات احدی محسوب می شود. طبعاً این رخداد معلول برخی دلایل علمی و عوامل غیرمعرفتی است، که پژوهش پیشِ رو عهده دار گردآوری و تبیین آنهاست. عدم ارائه استدلال قیاسی به سود این مدعا در آثار مشهور سینوی، عدم طرح نظریه در اشارات و تنبیهات، بی توجهی شارحان آراء بوعلی به اصل نظریه، گزارش های ناقص اندک ناقدان ایده «ترادف»، خوانش کلامی از کلمات شیخ، و تقلیل نظریه وی به اتحاد مصداقی صفات، همگی عوامل مستند مهجوریت ایده سینوی در باب مفاهیم اوصاف الهی به شمار می آیند. اما نقدهای پررنگ صاحب أسفار بر ایده «ترادف» بستر مناسبی برای اطلاع اجمالی متأخران، از آن نظریه، فارغ از شناخت قائل آن فراهم ساخت. در این میان، احمد احسائی از ایده «ترادف» استقبال کرد و با تمهیدات بیشتری به تبیین دقیق تر آن نظریه و دفع انتقادات صدرایی همت گمارد. احسائی همچنین در جهت تطبیق ایده «ترادف» با آموزه های شیعی تلاش شایانی نمود، اما به دلیل مهجوریت مکتب فکری وی در محافل علمیِ رسمی و نیز برخی نقود تخریبی اندیشمندان متأخر بر آراء او، به فاصله اندکی، مجدداً ایده مزبور به دست فراموشی سپرده شد.
نظریه ابن سینا درباره علم خداوند به جزئیات: بررسی تفسیر مایکل مارمورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مایکل. ای. مارمورا، یکی از ابن سیناپژوهان پرآوازه معاصر، در مقاله ای با عنوان «جنبه هایی از نظریه ابن سینا درباره علم خداوند به جزئیات» تفسیر خاصی از نظریه ابن سینا درباره علم خداوند به جزئیات ارائه کرده است. در این مقاله، که از دو بخش تشکیل شده است، با رویکردی توصیفی انتقادی به بررسی خوانش وی می پردازیم. در بخش اول، تقریری از خوانش وی از ابن سینا ارائه می کنیم. از نظر مارمورا خداوند به اشیاء جزئی ای که فرد منحصر در نوع خود هستند، و به رخدادهایی که به چنین اشیائی منسوب اند، به صورت منفرد، علم دارد. همچنین وی بر اساس این که نظریه ابن سینا علم خداوند به همه جزئیات را تبیین نمی کند نتیجه می گیرد ابن سینا بر این باور است که خداوند به همه جزئیات، به صورت منفرد، علم ندارد. در بخش دوم، به نقدهایی پیرامون خوانش وی اشاره می کنیم. برخی از این نقدها عبارت اند از: عدم مشخص کردن مسائلی که نظریه ابن سینا قصد پاسخگویی به آنها را دارد، عدم اشاره به نقش صور در نظریه ابن سینا، عدم اشاره به علم از طریق علل در نظریه ابن سینا، تفسیر اشتباه از مثال کسوف در نظریه ابن سینا.
جایگاه علم النفس از منظر ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
29 - 43
حوزه های تخصصی:
بر اساس تصور رایج از نفس شناسی ارسطویی، جایگاه علم النفس در طبیعیات است. نظریه دیگری نیز می گوید نفس شناسی ارسطویی دارای دو بخش عمده است به طوری که بخشی باید در طبیعیات و بخش دیگر در الهیات مطالعه گردد. در این مقاله با چند دلیل نشان داده خواهد شد که بر اساس مبانی علم شناختی خود ارسطو، علم الهی جایگاه مناسبتری برای علم النفس ارسطویی است. این دلایل می گویند که از نظر ارسطو، علم الهی علم به جوهر، علت شناسی و شناخت موجودات مجرد است. از طرفی نفس هم جوهر صوری و به خودی خود مجرد است. به علاوه عباراتی از ارسطو هم موید همین نظریه است. در فلسفه ابن سینا هم با وجود آنکه خود ابن سینا مباحث مربوط به نفس را ضمن طبیعیات آورده است نشان داده خواهد شد که از نظر او جایگاه مناسب بحث از علم النفس در طبیعیات نیست و علم دیگری باید متکفل بحث از نفس باشد.
بررسی تطبیقی رئوس ثمانیه در فلسفه سینوی و حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۲
153 - 168
حوزه های تخصصی:
فلسفه ابن سینا به اقتفای فلسفه فارابی با تدقیق در آرای حکمای یونان باستان، شالوده حکمت اسلامی و از پایه های اساسی حکمت متعالیه به شمار می رود. در این پژوهش آرا، ابن سینا و ملا صدرا پیرامون رئوس ثمانیه موردبررسی تطبیقی قرارگرفته است. از میان رئوس ثمانیه به جهت اهمیت بر چهار موضوع «تعریف فلسفه و اهمیت آن»، «مبادی و مسائل فلسفه»، «جایگاه فلسفه در میان علوم» و «منفعت و مرتبت فلسفه» تأکید شده است. دیدگاه های این دو فیلسوف در مورد رئوس ثمانیه به عنوان آغاز ورود به فلسفه و نگاهی از بیرون به آن، باوجود برخی اختلاف نظرها عمدتاً همسو و موافق هم بوده که به تفصیل بدان پرداخته شده است. صدرا در گزارش و نقد دیدگاه ابن سینا، عمدتاً نگاه سینوی خود را حفظ کرده است اما به دلیل ضیق مفهومی دستگاه سینوی، با وجود قوت برهانی آن، گاه، مجبور به بهره گیری از حکمت متعالیه شده است؛ ازاین رو می توان گفت نه تنها در مدخل فلسفه، بلکه در نظریات فلسفی، اگر قوت برهانی فلسفه سینوی با غنای مفهومی حکمت متعالیه توأم شود میراث فلسفی مقتدر و کارآمدتری برای مساهمت در گفتگوی فلسفی معاصر به ثمر خواهد نشست.
جرح و تعدیل نظریه تعریف ارسطویی در منطق سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
173 - 187
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه ارسطو، تعریف منطقی اشیا، نخستین گام برای دست یابی به معرفت علمی و برهانی است و شناخت کامل اشیا تنها در سایه شناختن ذات آنها و تعریف حدی امکان پذیر است. ابن سینا هم که به پیروی از ارسطو، معرفت کامل اشیا را وابسته به شناخت ذات آنها می داند. او ضمن اعتراف به دشواری مطلق تعریف، بر اساس مشرب ذات گرایانه خود چنین اظهار می کند که حد و تعریف حقیقی باید بر ماهیت، حقیقت و کمال وجود ذاتی شیء محدود دلالت کند، به گونه ای که بیانگر همه ذاتیات آن باشد؛ اما انسان به شناخت ذاتیات اشیا و دست یابی به تعریف حقیقی آنها، قادر نیست. او ضمن بیان تفصیلی هر یک از انواع تعریف، با جرح و تعدیل در احکام تعریف ارسطویی در پی اصلاح و تکمیل نظریه حد ارسطویی است؛ و نوشتار حاضر به ذکر و بررسی آن می پردازد.
معرفی یک اثر خطی فلسفی از ابن سینا با عنوان «المجالس السبعه فی البدو و الاعاده»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۸
125 - 152
حوزه های تخصصی:
یکی از آثار خطی ابن سینا، رساله «المجالس السبعه فی البدو و الاعاده» است. ابن سینا در این رساله، در جواب سؤالات ابوالحسن عامری، یکی از مسائل محوری فلسفه؛ یعنی صدور کثرت از وحدت و نیز سیر صعودی خلقت را تبیین کرده است. او معتقد است با افاضه ی أمر از مبدأ اول، عقل ابداع می شود و به واسطه ی عقل، نفس انشاء می شود و از نفس، طبیعت اختراع می شود و از طبیعت در اثر حرکت از نقطه در سه جهت، جسم تحقق پیدا می کند و سیر نزولی خلقت پایان می پذیرد و با اولین ترکیب اجسام، سیر صعودی موجودات آغاز می شود. با تحریک طبیعت درجسم، نبات، حیوان و انسان حاصل می شود. انسان نیز چون نفس ناطقه دارد، در ابتدا به صورت عقل هیولانی بوده و با تکامل عقل به مرحله ای ارتقا می یابد که به همه ی معانی و علوم احاطه پیدا می کند و عقل فعال نامیده می شود. دلایل بسیاری وجود دارد که سندیّت این رساله را مدلّل می کند و هویت سؤال کننده را ابوالحسن عامری معرفی می کند. این مقاله با بررسی سندیت و ارائه گزارش محتوایی رساله، به دنبال معرفی آن به جامعه ی علمی است.
بازنگری رمز تنبیه اول نمطِ نهمِ اشارات و تنبیهات در تبیینِ عدمِ صحّتِ انتساب تصنیفِ سلامان و ابسال به ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
33 - 56
حوزه های تخصصی:
در پی تشکیک و معارضه فخر رازی با موضوع اشاره رمزی ابن سینا به قصه رمزی-تمثیلی سلامان و ابسال در تنبیه اول از نمط نهم انتشارات و تنبیهات، خواجه نصیر در رد ادعای او به تأویل قول ابن سینا به روایتی از سلامان و ابسال پرداخت که آن را موافق قول ابن سینا یافته بود. جوزجانی نیز قصه سلامان و ابسال را در ردیف آثار ابن سینا آورده و ابن سینا هم در رساله قضا و قدر به نام «ابسال» اشاره کرده است. با توجه به این شواهد می توان به طور تلویحی، روایت دو برادر سلامان و ابسال را از قصه های رمزی-تمثیلی ابن سینا تلقی کرد. پس از این اقدام خواجه نصیر، شارحان متأخر اشارات و تنبیهات و دیگر آثار ابن سینا، بی هیچ تحقیق، و صرفاً به اعتبار ادعای خواجه نصیر، روایت سلامان و ابسال خواجه نصیری را سومین قصه رمزی-تمثیلی ابن سینا تلقی کردند؛ درحالی که برای این کار، جز ادعای نامستند خواجه نصیر هیچ سندی نداشتند. این پژوهش این تلقی را رد و اعلام می کند که ابن سینا هیچ قصه ای با عنوان «سلامان و ابسال» تصنیف نکرده و مشارالیه او در تنبیه اول از نمط نهم اشارات و تنبیهات نیز، نه روایت خواجه نصیر از قصه سلامان و ابسال که اسطوره سلامان و ابسال یونانی الاصل ترجمه شده توسط حنین بن اسحاق بوده است.
تبارشناسی و شرح اصطلاحات رباعی ای منسوب به ابن سینا در مجالس المومنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
167 - 190
حوزه های تخصصی:
مجالس المومنین قاضی نورالله شوشتری( ف. 1019)، از مهم ترین کتاب های رجال شیعی است که به دلیل در برداشتن ابیات منتسب به شاعران سده های نخستین، در پژوهش های ادبی نیز اهمیت دارد. بسیاری از پژوهشگران معاصر درباره ی این اشعار، به دیده ی تردید نگریسته اند؛ اما تاکنون پژوهشی در تحلیل تبارشناسانه ی این ابیات صورت نگرفته است. یکی از این اشعار، رباعی ای در ستایش امام علی(ع) و منسوب به ابن سیناست که نخستین بار در این کتاب آمده و به واسطه ی آن به بسیاری از تذکره ها و کتاب های تاریخ ادبیات فارسی راه یافته است. مضمون این رباعی، پیوندی آشکار با اصطلاحات خوشنویسی و برخی مفاهیم عرفانی دارد؛ از همین رو در این مقاله، با استفاده از تحلیل محتوای تاریخی، سعی شده پس از ریشه شناسی گونه ی خوشنویسی منعکس در این رباعی و بررسی سیر شکل گیری نشانه های عرفانی آن، ضمن تعیین محدوده ی زمانی سرایش شعر، دریچه های محتمل راه یافتن این شعر به مجالس المومنین بررسی شود. نتایج نشان می دهد، با توجه به انعکاس خط آینه ای در مضمون رباعی و ابداع و رواج این گونه پس از سده ی نهم و همچنین سازگاری شعر با برخی اندیشه های عرفانی رایج در میان فرقه هایی چون: حروفیه، نوربخشیه، بکتاشیه و ...، این رباعی بیش از چهار سده پس از درگذشت ابن سینا(ف. 428) سروده شده است. همچنین با در نظر گرفتن شاعر بودن قاضی نورالله، آشنایی اش با خوشنویسی و همچنین انتسابش با اهل عرفان، بعید نیست این رباعی را خود او سروده و در تایید باورهای شیعی اش به ابن سینا نسبت داده باشد.
بازسازی نظریه ابن سینا درباره معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روشی تحلیلی به مسئله معنای زندگی در فلسفه ابن سینا توجه کرده است. یافته های این مقاله نشان می دهد که دیدگاه ابن سینا در معنای زندگی نظریه ای فرا طبیعت گرایانه است. ارکان این نظریه اعتقاد به وجود خداوند و زندگی پس از مرگ است. بنابر این رویکرد، معنای معنای زندگی، از سنخ هدف است و مراد از آن، هدف انسان از زندگی خویش است به گونه ای که در راستای هدف خداوند از خلقت انسان باشد. زندگی هر انسان هنگامی معنادار خواهد بود که انسان تلاش مستمر و صادقانه ای داشته باشد تا مایه تقرب و تشبه هر چه بیشتر او به حقیقت یگانه ای باشد که در راس تمام هستی است. رسیدن به زندگی معنادار مستلزم تعیین هدف یا اهداف عالی و اساسی در زندگی، تلاش مستمر جهت کسب معرفت، عشق، اخلاق و در نهایت رسیدن به موفقیت بزرگ یا جاودانگی است. سعادت، لذت و خیر سه مفهوم مورد نیاز در بازسازی دیدگاه ابن سینا به شمار می آیند.
ابن سینا و نقش متافیزیک در هرمنوتیک دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
69 - 94
حوزه های تخصصی:
«ابن سینا و نقش متافیزیک در هرمنوتیک دینی»، یک بررسی میان رشته ای است که بین دانش متافیزیک، هرمنوتیک و متون دینی (کتاب و سنّت) ارتباط برقرار می کند. مسئله این مطالعه، نقش متافیزیک در فهم کتاب و سنّت و معضلات مربوط به آن است. این مطالعه بنیادی، تاریخی، تحلیلی است که به روش کتابخانه ای با استفاده از منابع معتبر انجام شده است. یافته های این پژوهش، این است که به نظرِ ابن سینا نفش اصلی در فهم و هرمنوتیک کتاب و سنّت نه با متن و نه با مؤلف متن، بلکه با مفسّر متن است. به نظرِ او مفسّر متن تنها با پیش فرض های عقلانی خود قادر به نزدیکی به افق مؤلف و افق متن دین می شود و از آن تفسیر و فهم شایسته از متن پیدا می کند. ابن سینا با پیش فرض های متافیزیکی در فهم مباحث مربوط به مبدأشناسی، جهان شناسی، فرجام شناسی، نبی شناسی وارد جریان فهم متن شده است. او براساس این پیش فرض ها به نتایجی دست یافته است که با نگرش رسمی از ظاهر متن دین هم خوانی ندارد؛ ولی با این حال او راهکار خود را از فهم دین، راهکاری بایسته می داند.
تشکیک و تشابه وجود نزد ابن سینا و توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد بررسى این مسئله است که چرا در مابعدالطبیعه توماس آکوئیناس، تشکیک در مفهوم وجود به رغم قول او در باب تشابه وجود تصویرپذیر نیست؟ توماس، علاوه بر ارسطو از ابن سینا نیز در بسیارى از مواضع تبعیت کرده است. ارسطو «موجود» را غیر از مشترک معنوى و مشترک لفظى مى داند. ابن سینا، مشترک معنوى را بر دو قسم متواطى و مشکک مى داند و کاربرد سوم لفظ نزد ارسطو را در مشترک معنوى مشکک قرار مى دهد و چون قایل به مسانخت میان علت و معلول است، از تشکیک در مفهوم وجود دفاع مى کند. توماس اگرچه سخنى از «تشابه در وجود» نمى گوید، اما قسم سومى در کنار مشترک معنوى و لفظى به نام لفظ متشابه را مطرح مى کند. اگرچه تحلیل هاى زبان شناختى مؤید مترادف بودن الفاظ تشابه در فلسفه توماس و تشکیک نزد ابن سیناست، تحلیل هاى مابعدالطبیعى توماس شناسان جدید از تشابه بر اساس تناسب متفاوت با تشکیک مفهوم وجود است. تحلیل آنها از تشابه بر اساس نسبت نزدیک به تشکیک مفهوم وجود ابن سیناست؛ اما چون توماس قایل به مسانخت میان خالق و مخلوق نیست، نمى توان این تحلیل توماس شناسان را نیز تفسیرى صحیح از قول توماس درباره تشابه دانست.
بررسی تناقضات درونی و نوآوری های ملّاصدرا در مورد هیولاى اولى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
101 - 120
حوزه های تخصصی:
در مورد روش فلسفی ملّاصدرا، همواره این پرسش مطرح است که آیا تلاش این اندیشمند شیعی در مقام بهره گیری از مکاتب فکری مختلف، نظام معرفتی منسجمی را برای او به ارمغان آورده یا آنکه اقتباس هاى متعدّد وی از آراء متناقض اهل نظر، به التقاط اندیشه ها منجر شده است؟ طبعاً مطمئن ترین روش برای دست یابی به پاسخ این پرسش، بررسی یکایک مسائل مطرح شده در حکمت متعالیه، به ویژه مسائلی است که صدرا در آن ها دعوی نوآوری دارد. در این راستا، نوشتار پیش رو درصدد بررسی سخنان متفاوت صدرا در باب «هیولای اولی» است، اینکه صاحب أسفار ضمن اذعان به ترکیب انضمامی جسم از مادّه و صورت، با بیانات مبسوطی به دفاع از ایده فیلسوفان مشّائی در مورد تحقّق خارجی «هیولا» به عنوان امری فاقد فعلیّت و صرف قابلیّت برمى خیزد و در قبال ناقدان این نگاه فلسفی خاصّه حکیم سهروردی موضع مى گیرد؛ امّا در عین حال برخی توصیفات وی از هیولای اولی، شباهت ویژه اى با سخنان سهروردی در تلویحات دارد. همچنین دعوی نوآوری ملّاصدرا پیرامون ترکیب اتّحادی مادّه و صورت و قول به وجود شوق در هیولا، به ترتیب با مراجعه به آثار حکمای إخوان الصّفا و رساله «العشق» بوعلی مورد انکار قرار گرفته و نوآوری صدرا در این دو مسئله، محدود به برخی تبیین ها و براهین نوین وی دانسته شده است.